۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه


   فرخنده باد اول ماه مه بشارت دهنده بهاررهائی بشریت



اول ماه مه، روز نمایش همبستگی جهانی پرولتاریا وهمه خلقهای گیتی با یکدیگر است ."پرولتاریای جهان متحد شوید"، شعاری است که مارکسیسم برای رهائی بشریت ارائه داد، شعاری که با تکامل مارکسیسم لنینیسم و درانطباق با دوران امپریالیسم وعهد آزادی خلقهای دربند بصورت زیرین درآمد:" پرولترهای جهان و همه خلقهای گیتی متحد شوید". بدین رو اول ماه مه روز اعتراض صد ها میلیون زحمتکش ازگرسنگی و بینوائی و ستمدیدگی است. در این پیکار دو جهان متضاد دربرابر هم ایستاده است: جهان سرمایه و جهان کار. جهان استثمار و بردگی واستعمار، جهان برادری و برابری و تساوی حقوق ملل. جهان جنگ و تجاوزات وحشیانه امپریالیستی ، فاشیسم و راسیسم. جهان نان، صلح و آزادی و همبستگی.

  نقش تاریخی طبقه کارگر

مارکس و انگلس درمانیفست حزب کمونیست این حقیقت را اعلام داشتند که: " تا کنون کلیه جنبش های تاریخی بوسیله اقلیت ها یا بسود اقلیت ها انجام گرفته است. جنبش پرولتری جنبش مستقل اکثریت عظیم است که بسود اکثریت عظیم صورت می پذیرد.پرولتاریا،این قشر پائینی جامعه کنونی نمیتواند برخیزد،نمیتواند قد علم کند مگر انکه تمام روبنای قشر هائی را که تشکیل دهنده جامعه رسمی اند منفجر گرداند."

بحث درباره نقش تاریخی و رهائیبخش طبقه کارگر تا امروز نیز میان مارکسیست لنینیستها و نمایندگان طبقات غیر پرولتری ادامه یافته و بویژه پس از ظهوررویزیونیسم معاصر شدت یافته است. رویزیونیستها که این روزها با قبای سوسیال دمکراسی به میدان آمده و برای نفی انقلابات اجتماعی به هروسیله ای متشبث میشوند مدعی اند که طبقه کارگر درکشورهای امپریالیستی دراثر تکامل افزارهای تولید  بسرعت بصورت روشنفکران و تکنیسین ها در می آید و خصوصیات طبقاتی انقلابی خودرا از دست میدهد. این خائنین به طبقه کارگر کوشش فراوان در پوشاندن این اصل بکار می برند که تکامل افزارهای تولید موجب افزایش نرخ استثمار میشود و نه فقط از تضاد طبقاتی میان صاحبان وسائل تولید ومحرومان ازوسائل تولید نمی کاهد بلکه بناچارموجب تشدید آن است. واقعیت اوضاع کشورهای سرمایه داری و امپریالیستی که حاکی از گسترش روز افزون اعتراضات و اعتصابات عظیم اقتصادی و سیاسی و طغیان توده ها بر نظام موجود می باشد پاسخ محکمی به تحریف رویزیونیسهاست . جنبش ضد سرمایه داری با شعار «تسخیر وال استریت»،درآمریکا، و اعتراضات دهها هزار نفر در ایتالیا و اسپانیا  و پرتغال ویونان، انگلیس، بلژیک، آلمان، سویس، لهستان، رومانی ،بوسنی هرزه گوین، کرواسی و همچنین در شهرهای مختلف کانادا و استرالیا....اینها همه نشان از تشدید تضاهای طبقاتی و گندیدگی نظام سرمایه داری و پاسخ کوبنده ای به تحریفات رویزیونیستها و  رفرمیستهای و دلالان بورژوازیست.

 رهبری طبقه کارگر وابسته به تعداد افراد اونیست بلکه ناشی از شرکت این طبقه در تولید اجتماعی با مترقی ترین وسائل تولید است و به اقتضای شرایط کارش  بیش ازعموم اقشاردیگر تشکل پذیر است، برخلاف دیگر طبقات روز بروز رشد می یابد، بعلت" وارستگی" از کلیه وسائل تولید تا آخر انقلابی است و تئوری علمی و اجتماعی که زائیده دوران سرمایه داری انحصاری یعنی امپریالیسم ، تئوری مارکسیسم لنینیسم متعلق به اوست.


وضعیت کارگرا ن ایران و تشدید مبارزه علیه ارتجاع داخلی


امسال درشرایطی به استقبال اول ماه میرویم که رژیم سرمایه داری و فاسد جمهوری اسلامی همچنان به حقوق کارگران و عموم زحمتکشان، به مطالبات نان ، کار، آزادی و امنیت شغلی و حق تشکل تعرض میکند و جززندان و سرکوب و شکنجه پاسخی ندارد. شورای عالی کار حداقل دستمزد کارگران درسال آینده را 389 هزار و 754 تومان تعيين و تصويب کرد.این درحالیست که با توجه به نرخ تورم و افزایش سرسام آور قیمت ارزاق ومایحتاج پایه ای مردم حداقل دستمزد کارگران نباید کمتر از دو میلیون تومان باشد. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی که به اجرای سیاستهای نئولیبرالی بانک جهانی وصندوق بین المللی پول مشغول است جز فقیر تر کردن سفره فقرا و پر کردن شکم اغنیا هنر دیگری ندارد.مطابق مطبوعات خود رژیم از جمله ایلنا، بیش از 80 درصد از کارگران سراسر کشور زیر خط فقر گذران زندگی می کنند. هم زمان با اجرای قانون هدفمندی یارانهﻫﺎ، نه تنها وضعیت معیشتی کارگران بهبود نیافته است بلکه وخیم تر نیز شده است. کارگران ایران راهی جز مبارزه  متحد علیه بی عدالتی های موجود و ظلم وزوری که رژیم  مستبد ومافیائی سرمایه برآنها روا میدارد، ندارند. پیروزی را باید کشان کشان بدست آورد اما  پیروزی نهائی در اتحاد همۀ کارگران و زحمتکشان در زیر پرچم حزب طبقۀ کارگر است. این تنها مسیر ممکن برای رهائی طبقۀ کارگر ایران از یوغ بندگی سرمایهﺪاری است.
پیروزی نهائی در اتحاد همۀ کارگران و زحمتکشان در زیر پرچم حزب طبقۀ کارگر است. این تنها مسیر ممکن برای رهائی طبقۀ کارگر ایران از یوغ بندگی سرمایهﺪاری استپیروزی نهائی در اتحاد همۀ کارگران و زحمتکشان در زیر پرچم حزب طبقۀ کارگر است. این تنها مسیر ممکن برای رهائی طبقۀ کارگر ایران از یوغ بندگی سرمایهﺪاری است

پیکارعلیه تحریمهای اقتصادی و تهاجم امپریالیسم


   جشن اول ماه مه در شرایطی فرا میرسد که امپریالیستها و در راس آن امپریالیست آمریکا با اشاره به فناوری هسته ای ایران ودلایل  مضحک و غلو آمیز درمورد خطر اتمی ایران به تحریک و توطئه علیه مردم ایران ادامه میدهند.تحریمهای اقتصادی امپریالیستها اعلان پیروزی نهائی در اتحاد همۀ کارگران و زحمتکشان در زیر پرچم حزب طبقۀ کارگر است. این تنها مسیر ممکن برای رهائی طبقۀ کارگر ایران از یوغ بندگی سرمایهﺪاری استجنگی جنایتکارانه و ضد بشری علیه مردم ایران بویژه محرومترین اقشار جامعه است. عفریت جنگ و تجاوز امپریالیستی و صهیونیستی مردم ایران را تهدید میکند و ازهمین رو برنیروهای آگاه و انقلابی میهن ما بویژه کارگران پیشرو وآگاهست که هوشیارانه عمل کنند، ضمن طرح مطالبات برحق خود و پیکارعلیه رژیم ضد کارگری سرمایه داری جمهوری اسلامی برعلیه تحریمها و تهدید به تجاوز نظامی به ایران نیز برزمند وبر تفکیک ناپذیر بودن این دومبارزه تاکید ورزند. مذاکرات اخیر ایران 5+1  درترکیه اگر چه نشان از فروکش کردن فضای تجاوز نظامی به ایران است اما تحریمهای اقتصادی که اعلان جنگی در شکل دیگر علیه مردم ایران است ادامه خواهد یافت و امپریالیستها به این زودیها  دست سرمردم ایران بر نمی دارند.

 اکنون در شرایطی به استقبال اول ماه مه میرویم که امپریالیستها با توسل به رای ارتجاعی شورای امنیت سازمان ملل ودر پوشش حفاظت از جان مردم به کشتار بیرحمانه مردم لیبی دست زدند، کشور را ویران ساختند وبا مستعمره کردن آن مستقیما کنترل تولید نفت و منابع طبیعی این کشور رادرچنگ خود گرفتند. این لاشخوران بین المللی امروز نیز آهنگ آن دارند  تا با ترفند دفاع از حقوق  بشر و حمایت از مردم سوریه به این کشور تجاوز نمایند و آن را به مستعمره خود بدل سازند و سپس به ایران تجاوز نمایند. ازاین رودر روزاول ماه مه امسال خلقهای جهان و در راس آن پرولتاریا باید با بانگ رسا اشغال لیبی توسط ناتو و هرگونه دخالت در امور داخلی سوریه را نیز محکوم کنند. خروج فوری و بی قید وشرط ارتش متجاوز عربستان از بحرین وخروج فوری و بی قید و شرط متجاوزین امپریالیست از خاک افغانستان و عراق و برافراشتن پرچم دفاع ازخلق دربند فلسطین وتاکید برتحریم همه جانبه رژیم متجاوز وصهیونیستی اسرائیل وظیفه انترناسیونالیستی همه کمونیستها و نیروهای انقلابی درسراسر جهان است.

کارگران و زحمتکشان جهان تنها از طریق اتحاد و پیکارهای بی امان بر علیه  سرمایه داری و امپریالیسم، علیه جنگ وخونریزی و فاشیسم و برای نان، صلح و آزادی و تنها از طریق انقلاب و راهی که لنینیسم نشان میدهد قادرند قدرت سیاسی را به کف گرفته و آینده تابناک بشری را با دستان پرتوان خود رقم زنند. این راه رهائی بشریت و راه تحقق حقوق بشر برای همه کارگران و زحمتکشان است.

                                    فرخنده باد اول ماه مه روز نمایش پر قدرت اتحاد کارگران جهان!

سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی فقط با دستان پرتوان کارگران و زحمتکشان ایران!

تهدید نظامی و تحریم اقتصادی علیه مردم ایران جنایت علیه بشریت است!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!

حزب کارایران(توفان)

اردیبهشت هزار و سیصد و نود و یک

www.toufan.org         

toufan@toufan.org       

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲, شنبه

آزادی کارگر قهرمان ابراهیم مددی را به همه دکارگران و زحمتکشان ایران تبریک می گوئیم

حلقه گل کارکنان شرکت واحد بر گردن ابراهیم مددی، فعال کارگری
کلمه :ابراهیم مددی عضو هیأت‌ مدیره و نایب ‌رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد پس از تحمل سه و نیم سال حبس آزاد شد. تعدادی از کارگران و اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد برای اعلام همبستگی و تاکید بر خواست های کارگران شرکت واحد با پوشیدن لباس کار متحدالشکل شرکت واحد در مراسم استقبال حضور یافتند. سپس تعداد دیگری از کارگران و آشنایان نیز با در دست داشتن شاخه های گل سرخ در منزل ابراهیم مددی حاضر شدند و با شادباش و تبریک گل های خود را به وی تقدیم کردند.

محکومیت طبقۀ کارگر به زندگی در زیر خط فقر مطلق و خوشرقصی برای مافیای داخلی و دشمنان خارجی

" چشم دارند اما نمی بینند، گوش دارند ولی نمی شنوند اینان همچون چهارپایان، بلکه گمراه ترند، آنها غافلند، غفلتشان از شنیدن و دیدن انسانی و تفکر محرومشان کرده است ".

(با مضمونی مشترک در کتاب یرمیای نبی عهد عتیق و انجیل و قرآن)

سخن حکیمانۀ فوق وصف حال حاکمیت کور و کر و غافل جمهوری اسلامی است که با خودفریبی و دروغگوئی، واقعیات و حقایق موجود در جامعه را منکر می شود. آنها ضمن انکار هر گونه بحران اقتصادی و سیاسی مدعی هستند که ایران کشوری است با مردمی با نشاط و پشتیبان حاکمیت .

آنها هزاران دست فروش را کنار پیاده روها و پلﻫﺎﯼ عابر پیاده و اطراف ترمینالﻫﺎ و ایستگاهﻫﺎﯼ مترو و داخل متروها نمی بینند ،که کل سرمایهﺍشان قیمت یک کیلو گوشت هم نمی شود. آنها تاناکوراها و کهنه فروشیﻫﺎ را نمی بینند.، آنها زنان و مردان آبرومند و زحمتکشی را که برای گرفتن ته ماندۀ غذا به رستورانﻫﺎ و گرفتن آشغال گوشت و چربی و غضروف به قصابیﻫﺎ مراجعه می کنند. ،نمی بینند.، آنها کسانی را که از بقالی 200 گرم برنج می خرند نمی بینند.، آنها زنان و مردانی را که به سبزی فروشیﻫﺎ و میوه فروشیﻫﺎ مراجعه و با التماس درخواست آشغال سبزی و میوهﻫﺎﯼ فاسد و خراب را می کنند و یا به مرغ فروشیﻫﺎ مراجعه و پنجۀ مرغ و خروس می خرند، نمی بینند.آنها نمی بینند که در سال گذشته برخلاف وعده هایشان برای ایجاد یک میلیون و هشتصد هزار شغل نه تنها شغلی ایجاد نشد بلکه هشتصد هزار نفر دیگر هم به خیل بیکاران اضافه شد. آنها ورشکستگی صنایع و کشاورزی را نمی بینند.، آنها نمی بینند کشاورزان چایکار و برنجکار و پنبه کار و چغندرکار چگونه در اثر سیاستﻫﺎﯼ ضدملی و در جهت منافع مافیای تجاری، ورشکست شده و به خیل بیکاران و حاشیه نشینان اضافه شدهﺍند.آنها زنان و مردان و کودکان نگران و مستاصل و گریان را در اطراف بیمارستانﻫﺎ، نمی بینند که ناتوان از پرداخت مخارج دارو و درمان به هر کس و ناکس و ارگان و نهادی رو انداخته و التماس می کنند . آنها از وجود آن 4500 کودک مبتلا به سرطان که هزینۀ درمان هر کدامشان 20 تا 40 میلیون تومان می باشد و بیمهﻫﺎ زیر بار پرداخت  این هزینه نمی روند خبر ندارند.،  آنها هزاران دختر و پسر جوانی را نمی بینند که به دلیل فقرکلیه و حتی قرنیۀ چشم خود را می فروشند. آنها نه می بینند و نه می شنوند کسانی که به دلیل  بیکاری و فقر دست به خودکشی و یا قتل همۀ اعضاء خانوادۀ خود می زنند . آنها چشم و گوش خود را در مورد گسترش طلاق و فحشاء و اعتیاد سه میلیون نفری و انواع بزهکاری که ریشۀ آن در بیکاری و فقر است، بستهﺍند. آنها فریاد هزاران کارگر و معلم و پرستار و باز نشسته را در اعتراض به زندگی زیر خط فقرشان نمی شنوند . آنها از اختلاف فاحش طبقاتی، از وجود 50000 میلیارد تومان در دست 84 نفر و واگذاری 300000 هکتار زمین دولتی به صورت تعارفی چیزی نشنیدهﺍند و از وجود آپارتمانﻫﺎﯼ 23 میلیاردی و در کنار آن از آلونکﻫﺎﯼ اسلام شهر و پاکدشت و زور آباد کرج و کپرنشینان کهنوج و حلبی آبادهای حاشیۀ شهرهای بزرگ خبری ندارند. آنها از رستوران برج میلاد و بستنی با ورق طلای 400 دلاری آن و یک وعده غذای 168000 تومانی آن و کم خونی بچهﻫﺎﯼ حاشیه نشین خبری ندارند. آنها فریاد میلیونﻫﺎ نفر را در اعتراض به دیکتاتوری و خفقان نشنیدهﺍند. آنها چشم و گوش دارند ولی نه می بینند و نه می شنوند چون در جهت منافع طبقاتیشان نیست. آنها از مردم با نشاط می گویند که حتماً منظورشان کارگران و زحمتکشان شهر و روستا نیست چون آنها را اساسا مردم نمی دانند  بلکه عسگراولادیﻫﺎ و طبسیﻫﺎ و رفسنجانیﻫﺎ و لاریجانیﻫﺎ و سایر رهبران مافیائی معمم و مکلای جا خوش کرده در ارگانﻫﺎﯼ مختلف دولتی و امنیتی و نظامی و انتظامی و قشری چند درصدی از دزدان سرمایهﺪار دلال و قاچاقچی وابسته به حاکمیت که سرمست از غارت و چپاول اموال ملی به ریش مردم می خندند و همچون حیوانات درنده بعد از دریدن و تناول قربانی خود احساس نشاط می کنند.

در سال گذشته به دنبال اجرای حذف یارانهﻫﺎ و افزایش فوقﺍلعادۀ قیمت ارزاق عمومی و مسکن و حمل و نقل و برق و آب و گاز و پوشاک و دارو و درمان، بحران اقتصادی به صورت رکود در تولید صنعتی و کشاورزی و تشدید تورم و کاهش ارزش پول ملی در مقابل ارز خارجی نمود پیدا کرد که با شروع تحریمﻫﺎﯼ غیر قانونی و جنایتکارانه و تهدیدات نظامی کشورهای امپریالیستی آمریکا و اتحادیۀ اروپا علیۀ مردم میهن ما، بحران اقتصادی بیش از پیش تعمیق یافت. در شرایطی که همۀ کالاها امروز بر اساس قیمت جهانی و گاهی بیش از قیمت جهانی و بر اساس دلار محاسبه می شود ، سال گذشته ارزش دلار در مقابل ریال رشدی صد در صدی داشت در چنین شرایطی حداقل حقوق کارگران بر خلاف کالاهای دیگر نه با قیمت جهانی و با دلار بلکه بر اساس ریال و نسبت به سال گذشته با 18 در صد افزایش تعیین گردید که در واقع کاهش قدرت خریدی به میزان 82 در صد نسبت به سال گذشته به طبقۀ کارگر تحمیل می شود. کارگران که در سالﻫﺎﯼ گذشته نیز حتی مطابق آمار رسمی و دولتی بیش از هشتاد درصدشان در زیر خط فقر زندگی می کردند اکنون با این میزان کاهش قدرت خرید همگی به زندگی در زیر خط فقر مطلق محکوم شدهﺍند.تعیین مبلغ 389 هزار و 754 تومان  به عنوان حداقل دستمزد و افزایش 7 درصدی برای سایر ردهﻫﺎﯼ دستمزد حتی با توجه به میزان 30 تا 40 درصد تورم رسمی دروغین اعلام شده یعنی عامدانه و آگاهانه کاهش دستمزدها.

خبرگزاری ایلنا از قول رحمت الله موسوی رئیس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی می نویسد: "در دههﻫﺎﯼ گذشته نیز هیچ گاه مزد بر اساس نرخ واقعی تورم افزایش نیافته است." و اضافه می کند::"در سال 57 با یک ماه حقوق، کارگر می توانست دوسکۀ تمام و یک نیم سکه بخرد و در سال 90 فقط می توان یک نیم سکه خرید. او سپس مقایسهﺍﯼ بین قیمت گوشت و دستمزد می کند و می گوید:" در سال 57 با یک ماه حقوق می شد 160 کیلو گوشت گوسفند خرید در حالی که امروز با یک ماه حقوق می توان 16 کیلو گوشت گوسفند خرید ( گوشت گوسفند در حال حاضر حداقل کیلوئی 25 هزار تومان است ) با این مقایسه مشخص است دستمزد کارگران چقدر باید افزایش پیدا کند تا بتوانند قدرت خرید سال 57 را داشته باشند. "

با همین حساب سر انگشتی می توان فهمید جمهوری اسلامی بعد از گذشت سی و سه سال از ملاخور کردن انقلاب مردم چیزی جز فقر و فلاکت برای طبقۀ کارگر به ارمغان نیاورد. واقعیت زندگی کارگران و زحمتکشان نشاندهندۀ این است که آنها که مدعی برپائی حاکمیت مستضعفین و اجرای عدالت اسلامی و قسط  بودند و حتی در حال حاضر با وقاحت خود را مخالف نظام سرمایهﺪاری و حامی جنبش وال استریت معرفی می کنند و دولت خود را عدالتخواه می نامند تا چه حد کذاب و ریاکار و خدعه گرند.

سیاستﻫﺎﯼ اقتصادی نئولیبرالیستی جمهوری اسلامی که توسط بانک جهانی و صندوق بینﺍلمللی پول و سازمان تجارت جهانی به آنها دیکته می شود و خصوصی سازیﻫﺎ و کاهش و حذف تعرفهﻫﺎﯼ گمرکی و حذف یارانهﻫﺎ و تغییر قانون کار در جهت منافع سرمایهﺪاران از آن جمله هستند کاملاً در جهت نابودی تولیدات داخلی و گسترش بیکاری و فقر و در راستای منافع بورژوازی تجاری و مالی و تکنوکراتﻫﺎ و برادران قاچاقچی و سرمایهﺪاران خارجی صادر کنندۀ کالا به ایران می باشد. کارگران و زحمتکشان برای رهائی از وضعیت موجود چارهﺍﯼ جز وحدت و تشکیلات و تشدید مبارزه علیۀ حاکمیت دیکتاتوری و ضد کارگری جمهوری اسلامی و هشیاری و مبارزه علیۀ امپریالیستﻫﺎ و نوکران استعمار ندارند.





آمریکا: رژیم ترور و ریاکاری

پیرامون جنایات امپریالیست آمریکا در افغانستان


تجاوز دسته جمعی سربازان آمریکائی به دختران کشورهای اشغالی



موج اعتراضات علیۀ حضور نظامیان آمریکا و ناتو باز هم سراسر افغانستان را فراگرفته است. این بار، خشم مردم افغانستان در پی قتل عام فجیع ۱۶ شهروند افغانستان، از جمله ۹ کودک و ۳ زن در روز ۲۱ اسفند به دست یک گروهبان ارتش آمریکا در روستای پنجاوی استان قندهار به چنان نقطۀ انفجاری رسید که حتی دولت دست نشانده افغانستان نیز مجبور شد این حادثۀ تروریستی را طرحی از پیش برنامه ریزی شده بخواند و از آمریکا مجازات مجرم را خواستار شود و نمایندگان مجلس فرمایشی افغانستان هم به علامت اعتراض، صحن مجلس را ترک کنند. با این وجود، مردم عادی افغانستان، عکسﺍلعمل دولت و مجلس را ناکافی دانسته و دولت آقای کرزای را به پرده پوشی جنایات متعدد آمریکا در کشورشان متهم می نمایند.

این حادثه چندی پس از آن اتفاق افتاد که غلیان خشم عمومی مردم افغانستان در اعتراض به عملیات "قرآن سوزی" در یک پایگاه نظامیان آمریکائی در شمال کابل در اوایل اسفند ماه هنوز فروکش نکرده بود و قبل از این حادثه نیز، پخش تصاویر ادرار کردن چهار سرباز آمریکائی بر روی اجساد سه افغانی قربانی جنایت خود، موجی از نفرت و انزجار شدید در میان مردم افغانستان و همۀ بشریت آگاه جهان را نسبت به جنایات متعدد نظامیان آمریکائی و حضور نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان و سایر کشورها به راه انداخته بود.

اظهارات و موضعگیری مقامات "دولت محلی" و آمریکا در مقابل این جنایت هولناکی که نظامی آمریکائی مرتکب شد، به روال معمول، منبعث از یک نسخه آماده تزویر و ریاکاری سبکسرانه بود و مثل همیشه سعی کردند حادثه روی داده را به یک نظامی آمریکائی نسبت داده و اصل موضوع را که در واقع، نمود عینی تروریسم دولتی شمرده می شود، از دید عمومی پنهان نمایند. شایان توجه است که این شیوۀ برخورد شاید عوام پسندانه به عقیدۀ آنها، روی آشکار و پیدای قضیه است و دقیقاً، سیاست جنگ سالاران امپریالیسم را بازتاب می دهد که می خواهند "مار را با دست سید علی" بگیرند. به عبارت صحیح تر، این طرز برخورد به حادثه، عیناًَ با سیاست آمریکا در انحراف افکار عمومی از اصل واقعیت منطبق است که سعی می کنند در زیر فریادهای "که بود، که بود، من نبودم" صورت مسئله به طرز دلخواه خود تغییر داده و با نسبت دادن چنین حوادث تروریستی به این یا آن فرد دون پایه، جانب اصلی مسئله، یعنی چهره مزورانه و تروریستی دولت آمریکا را پنهان سازند.

اگر از منشور واقع بینی به این گونه حوادث نگریسته شود، آگر آن قیامت موهوم برپا گردد و دهﻫﺎ میلیون انسان قربانی سیاستﻫﺎﯼ توسعه طلبانه، تجاوزگرانه و تروریستی امپریالیسم آمریکا در اقصا نقاط عالم، از میلیونﻫﺎ سرخپوست بومی نابود شدۀ اتازونی گرفته تا کشتهﻫﺎﯼ روزمره امروزی در هر جای جهان سر از خاک برآورند و برای ادای شهادت در مقابل دادگاه تاریخ به صف شوند، روشن خواهد شد که برده داران و خوانین جنایتکار اروپا با مهاجرت به آمریکای شمالی (اتازونی) و غصب و تصاحب این سرزمینﻫﺎ و قتل عام جمعیت بومی آن، کشور جعلی و متجاوزی بنام ایالات متحده آمریکا را به منظور تثبیت، تداوم و مدرنیزه کردن مستمر بردگی و بندگی، تروریسم و تجاوزکاری و هم چنین، ابدی ساختن تمام ضد ارزشﻫﺎ تشکیل داده و پروراندند. و این، همان صورت اصلی مسئله و جانب ناپیدای جنایات هولناک ارتکابی نظامیان آمریکائی به حساب می آید که چه به صورت انفرادی و چه به صورت جمعی به عملیات تروریستی دست می زنند، حمامﻫﺎﯼ خون به راه می اندازند...

حادثۀ تروریستی ۲۱ اسفند در روستای پنجاوی افغانستان که به کشتار ۱۶ نفر و آتش زدن اجساد آنها منجر گردید، یک حادثۀ استثنائی و منحصر به فرد و یا اتفاقی نبود. کم اتفاق نیافتاده است که نظامیان اشغالگر آمریکائی در افغانستان، عراق و سایر کشورها، در زندانﻫﺎﯼ علنی و مخفی، در کوچهﻫﺎ و خیابانﻫﺎﯼ شهرها و روستاهای کشورهای اشغالی، بارها و بارها مرتکب چنین جنایات دهشتناکی شده باشند. این تربیت یافتگان مکتب پنتاگون و سیا، به کرات مراسم عزا و عروسی مردم افغانستان و عراق را بمباران کرده، انسانﻫﺎ را به رگبار بستهﺍند و یا به ظن وجود "تروریست"، خانهﻫﺎ را بر سر ساکنانشان خراب نموده، مردان و کودکان را به زیر آتش گرفتهﺍند و زنان و دختران را پس از تجاوز کشتار کردهﺍند.

جالب توجه است که در همۀ این گونه موارد، مقامات رسمی سعی کردهﺍند حادثه را نتیجۀ "اشتباه" این یا آن فرد، این یا آن خلبان جنگنده خوانده و حداکثر با یک عذرخواهی بی معنی و یا اظهار تأسف خشک و خالی و قول رسیدگی به پروندۀ حادثه و مجازات عاملین، سر و ته چنین فجایع هولناک را بهم بیاورند تا آبﻫﺎ از آسیاب بیافتد و سپس، بدون این که تغییری در سیاستﻫﺎﯼ خود ایجاد کنند، باز هم به جنگ با همان تروریستﻫﺎ ادامه دهند، که آمریکا و ناتو به بهانۀ جنگ با آنها، از ده سال پیش افغانستان را اشغال کرده و امروز در یک امیرنشین دست ساز امپریالیسم بنام قطر، با همان تروریستﻫﺎ به دور میز مذاکره نشستهﺍند.

هر دیدگاهی که بخواهد وحشیگری نظامیان اشغالگر را به بهانۀ عذرخواهیﻫﺎ، اظهار تأسفﻫﺎ و وعدهﻫﺎﯼ رسیدگی "دولت های محلی" و آمریکا توجیه نماید، باید پاسخ این سؤالات را هم بدهد که اصلاً فرض کنیم آن سرباز و یا سربازان آمریکائی خودسرانه به چنین جنایتی دست زده و یا زدهﺍند. در این صورت، بلافاصله این سؤال مطرح می شود که، اصولاً آمریکا به چه حقی باید در افغانستان یا هر کشور دیگری حضور نظامی داشته باشند؟ چه کسی و یا کدام دولت، جلادان آدمخوار تربیت یافتۀ مکتب پنتاگون و سازمان سیا را به کشور افغانستان و یا هر کشور دیگری روانه کرده است؟ آیا وجود صدها پایگاه نظامی و حضور صدها هزار ارتشی مالیخولیائی آمریکائی در کشورهاﯼ مختلف جهان، حاصل دیگری غیر از فجایع پیاپی ترور و قتل عام زنان و کودکان، پیران و جوانان و ویرانی کشورها به بار آورده است؟

همۀ واقعیتﻫﺎﯼ ناگوار تاریخی و تکرار مستمر حوادث مشابه آنچه گروهبان ارتش آمریکا در روستای پنجاوی و به طور کلی در افغانستان و هر کشور دیگری مرتکب شد و می شوند، ثابت می کنند که مسئولیت تمامی تجاوزات وحشیانه به زندگی انسانﻫﺎ و همۀ قتل عامﻫﺎ و ترورها نه بر عهدۀ این یا آن شخص، بلکه، به طور مشخص بر عهدۀ دولتی است که کشور دیگر را به زیر سیطرۀ نظامی خود درآورده است.

حوادث خونین روزمره پس از پیروزی امپریالیسم جهانی در جنگ به اصطلاح سرد در کشورهای مختلف جهان و از جمله در یوگسلاوی، افغانستان، عراق، پاکستان، سومالی، لیبی و به طور کلی در گوشه وکنار جهان ثابت می کند که بدون مبارزۀ قاطع و پیگیر علیۀ تروریسم دولتی امپریالیسم آمریکا، سرکرده قداره بندان بینﺍلمللی، بدون متوقف ساختن ماشین جنگی ــ تروریستی آن، نه تنها بمباران و ترور مردم بی دفاع افغانستان، حتی حمله به بشریت همۀ جهان کما فیﺍلسابق ادامه خواهد داشت و ساکنان کره زمین هرگز روی صلح و امنیت، آزادی و آرامش را نخواهند دید.



* * * * * * * * *



اعلامیه



بریده باد دستان اشغالگران!



یکشنبه 21 حوت 1390 بار دیگر به حیث یکی دیگر از روزهای خونین، ثبت تاریخ کشور ما شد. شب هنگام یک تن از مزدوران روانی و وحشی آمریکائی با داخل شدن به خانهﻫﺎﯼ افراد بی دفاع ملکی و رگبار مسلسل، خون 17 تن از تودهﻫﺎﯼ زحمتکش و بی دفاع ولسوالی پنجوائی ولایت قندهار را که بیشتر آنان کودکان و زنان بودند، به زمین ریخت و 12 تن دیگر شان را زخمی ساخت. این جنایت، نه اولین و نه آخرین نوع از اعمال ضد انسانی و هیستریک اشغالگران آمریکائی و متحدان آن علیۀ مردم افغانستان است. قبل بر این نیز امپریالیستﻫﺎﯼ خون آشام و وحشی بدترین جنایات و توهینﻫﺎ را علیۀ تودهﻫﺎﯼ ما روا داشتهﺍند.

کشتار این زنان و کودکان در حالی صورت می گیرد که یک تن از جلادان زن به نام میلنی ویرور که سفیر اوبامای قاتل در امور زنان می باشد، در کنار بیرق این امپراتوری خونریز، خانمﻫﺎئی از نوع "اندیشه" را برای ما "رهبر" می سازند و وزارت خارجۀ این اشغالگران به خانمﻫﺎئی از نوع "درانی" جایزۀ "زن شجاع" را می دهند.

جنایت، بربریت و نظامی گری سرشت امپریالیزم را می سازد. اشغالگران آمریکائی و متحدان آن با استخدام لومپن ترین و جانی ترین افراد در اردوی خود، تلاش دارند تا از یک طرف با پرداخت کم ترین معاش، جلو مصارف اضافی جنگی خود را بگیرند و از سوی دیگر کشورهای خود را از وجود چاقوکشان، آدم کشان، دزدان و رهزنان "پاک" سازند، اما این که این انسانﻫﺎﯼ وحشی و روانی در کشورهای اشغال شده (افغانستان و عراق) به چه جنایاتی دست می زنند، برای اربابان شان هیچ ارزشی ندارد.

مزدوران وحشی اشغالگر با گرفتن عکسﻫﺎﯼ "یادگاری" کنار اجساد، شاشیدن بر مردهﻫﺎ، قتل عام کودکان و زنان، بمباران عروسیﻫﺎ و محافل مردم، قطع اعضای بدن اجساد برای تفریح و سرگرمی، و استفاده از پیشرفته ترین و مهلک ترین سلاح ها در میدان جنگ (به گزارش روزنامۀ دنمارکی انفورمیشن (معلومات) وحشی گران ناتو تحت فرماندهی اشغالگران آمریکایی از بم، موشک و نارنجکﻫﺎئی دارای فاسفورس سفید در مناطق مسکونی استفاده کردهﺍند. اسناد افشاء شده نشان می دهد که نظامیان آمریکائی بر روی یک هدف 20 تا 50 موشک حاوی فاسفورس سفید پرتاب نمودهﺍند. در اثر اصابت این موشکﻫﺎ پوست قربانی آتش می گیرد و هنگامی که آکسیجن به بدن برسد، آتش تا عمق بدن نفوذ می کند) ماهیت واقعی، پلید و غیر انسانی نظام سرمایه و امپریالیزم را به نمایش گذاشته اند.

دولت پوشالی کابل که یکی از مزدورترین و فاسدترین دولتﻫﺎ در تاریخ کشور ما به شمار می رود، و لبالب از جنایتکاران خلقی ــ پرچمی، جهادی و طالبی است، با این که می داند هست و بود هر ثانیۀ دولت پوقانهﺍئیﺍش در دست کاخ سفید است، با ژستﻫﺎﯼ بچگانه، اشک تمساح ریخته و "آخرین هشدارها" را به بادارانش صادر می کند تا بیشتر از این خون نریزند!!

امپریالیستﻫﺎ در افغانستان، عراق، لیبیا، سوریه، فلسطین و سایر کشورهای اشغالی و غیر اشغالی به خاطر منافعﺍشان جویﻫﺎئی از خون تودهﻫﺎﯼ زحمتکش را جاری ساختهﺍند. هیچ کلمهﺍﯼ نمی تواند عمق درد، رنج و بدبختی ملتﻫﺎﯼ تحت ستم و جنایاتی را که بر آنﻫﺎ می رود، به نمایش بگذارد. سازمان انقلابی افغانستان درینجا گوشهﺍﯼ از جنایات ضد انسانی نظام سرمایه را که در کشورهای اشغالی توسط ماشین جنگی آن صورت گرفته، انعکاس می دهد تا آنانی که زیر بیرق این جلادان به "رهبری" و "شجاعت" می رسند، بدانند که مشاطه گران ارزان و بی مقدار امپریالیستﻫﺎﯼ خونخواراند.

مرگ بر امپریالیزم

در راه سوسیالیزم، به پیش!

سازمان انقلابی افغانستان

12 مارچ 2012


شاهدی از شهر حمص در افشای مزدوران امپریالیسم


"ارتش آزاد سوريه، تبهکاران وافراطيون مسلحند"

 
ابتسام مي گويد که  ارتش آزاد سوريه در ميان گروهﻫﺎﯼ اقليت وحشت ايجاد مي کند



» تصويرى که از سوريه توسط رسانهﻫﺎﯼ خبرى غربى و خاورميانه مخابره مي شود با واقعيت همخوانى ندارد. اين را ابتسام٬ يکى از ساکنان شهر حمص مي گويد که خود به خاطر غارتگریﻫﺎﯼ ارتش آزاد ناچار به ترک شهر شد. در مصاحبۀ زير او در مورد جنايات انجام شده توسط مخالفان مسلح مورد حمايت بيگانگان شهادت مي دهد. او اشاره مي کند که اين مردم سوريه٬ و نه هيچکس ديگرى٬ هستند که بايد در مورد اين که رئيس جمهور بماند و يا برود تصميم مي گيرند. «

                                                                                       ***

مصاحبۀ هفته نامه پرولتر ارگان مرکزی حزب کمونیست سوئد با یکی از ساکنان شهر حمص درمورد وقایع اخیر و عملیات تروریستی "ارتش آزاد سوریه" در شهر حمص و سایر شهرهای سوریه. این مصاحبه در شمارۀ 11 پرولتر نیمۀ دوم مارس 2012 انتشار یافته است. امپریالیستﻫﺎ با دامن زدن به بحران سوریه و تبلیغات سرسام آور در مورد نقض حقوق بشر در این کشور و حمایت از اپوزیسیون خودفروخته، که ازسیاستﻫﺎﯼ استعماری الهام می گیرد گام به گام در پی تحقق همان سناریوئی است که در لیبی  رخ داده است. طرح پیشنهادی محکومیت دولت سوریه در شورای امنیت سازمان ملل متحد پیش زمینۀ این سناریو بود که با وتوی چین و روسیه مواجه گردید و آن را به شکست کشانید، تحریم اقتصادی سوریه توسط اتحادیۀ اروپا و تبلیغ محاکمۀ بشاراسد در دادگاه بینﺍلمللی لاهه به خاطر جنایت جنگی ... همه در جهت همان سیاستی است که به منظور سرنگونی رژیم سوریه تدوین و طرح شده است. لیکن توطئۀ امپریالیستﻫﺎ و در رأس آن آمریکا به این زودیﻫﺎ پایان نخواهد گرفت و آنها برای مشروعیت بخشیدن به سیاستﻫﺎﯼ تجاوزکارانهﺍشان به رأی شورای امنیت سازمان ملل متحد نیازمندند تا در ادامۀ آن بتوانند تحت لوای دفاع از حقوق بشر و پیش گیری از قتل عام مردم سوریه به سوریه تجاوز نمایند و با سرنگونی رژیم بشاراسد رژیمی را در مسند قدرت بنشانند که حافظ منافع بی چون و چرای آنها در منطقه باشد.به نظر می رسد ارتش پوشالی "آزاد سوریه" که مورد پشتیبانی و حمایت مادی و معنوی امپریالیستﻫﺎ و دول  ارتجاعی عربی و ترکیه است با شکست مفتضح آمیزی مجبور به عقب نشینی شده و نیروهای دولتی سوریه کنترل شهر حمص و دیگر نقاط سوریه را در ید خویش گرفته اند.در رسانهﻫﺎﯼ امپریالیستی و صهیونیستی اسنادی به نقل از اپوزیسیون سوریه در مورد زد و خوردهای شهر حمص انتشار یافته که جملگی بر دروغ و فریب افکار عمومی استوار بوده و با واقعیت نمی خواند. اخیراً سازمان حقوق بشر در آمریکا  مجبور گشت بخشی از حقایق را در مورد عملیات تروریستی و ضد بشری "ارتش آزاد سوریه" که بیرحمانه نظامیان سوری و حتی غیر نظامیان را به قتل رسانده است، تائید و انتشار دهد. آمریکا نیز با استناد به این گزارش مبنی بر این که هر "دوطرف جنگ خشونت طلب" هستند و باید راه حلی برای این بحران پیدا کرد روسیه و چین را متقاعد نمود که بر اساس طرح جدید به قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل متحد رأی مثبت دهند. البته این تازه آغاز کاراست و توطئهﻫﺎﯼ امپریالیست آمریکا برای به زانو درآوردن رژیم سوریه به این زودیﻫﺎ پایان نخواهد گرفت زیرا اهداف امپریالیستﻫﺎ فقط به سوریه در منطقه خلاصه نمی شود، فشار بر ایران و تغییر آن به یک رژیم گماشته نظیر عربستان در دستور کار آنها قراردارد. ترجمۀ مصاحبۀ زیرتلاشی است برای روشن کردن  حقایق شهر حمص  و افشای امپریالیستﻫﺎ و مزدورانشان در سوریه. 

                                                       هئیت تحریریه ــ اسفند 1390

اطلاعااااسسسسسغغغغذذذذذلللاااااااا         *****

                   ابتدا اطلاعاتی کوتاه در مورد اقلیتﻫﺎﯼ قومی و مذهبی و اپوزیسیون سوریه 

عات FAKTA OCH BAKGRUND

ترکيب مذهبى - قومى سوريه

 

جمعيت بيش از ٢٢ ميليون نفرى سوريه٬ به مجموعهﺍﯼ از گروهﻫﺎﯼ مذهبى ــ قومى تقسيم شده است . تقريباً ٩۰ درصد  جمعیت عرب هستند. بزرگ ترين اقليت قومى را کُردها تشکيل مي دهند.

از لحاظ مذهبى ٧۰ درصد سنى هستند. بزرگ ترين اقليتﻫﺎﯼ مذهبى، شيعهﻫﺎﯼ علوى و مسلمانان٬ مسيحيان و دروسر(دراویش) که يک اقليت قومى ــ مذهبى کوچک ساکن در لبنان٬ اسرائيل٬ سوريه و اردُن) است.



شهر حمص

 

 حمص سومين شهر بزرگ و دارای حدوداً ٨۰۰۰۰۰ هزار نفر جمعيت است و در نزديکى مرز لبنان بر سر راه ميان دمشق درجنوب و آلپو در شمال قرار دارد. اکٽريت مردم سنى مذهبند٬ اما ٣۰ ــ ٤۰ درصد از جمعيت به يکى از گروهاى اقليت تعلق دارند.

 

اداره کننده گان کشور

 

حزب سوسياليست عرب از سال ١٩٥٣ بر کشور حکومت کرده است. اين نقش رهبرى کننده در کشور و جامعه در گذشته در مادۀ ٨ قانون اساسى نوشته شده بود. در قانون اساسى جديد به جايش نوشته شده است که سيستم سياسى کشور بايد بر اساس کٽرت گرائى پايه گذارى شود.   

در سال ١٩٧٢ جبهۀ پيشرو ملى تحت رهبرى حزب بعٽ ظاهر شد. در اين جبهه ده حزب ديگر٬ از جمله دو حزب کمونيست (بخوانید احزاب رفرمیست! ــ توفان) نيز وجود دارند. اينﻫﺎ به درجات مختلف به عنوان اپوزيسيون در چهار چوب سيستم عمل مي نمايند. کمونيستﻫﺎ در کنار حزب بعٽ و از استقلال سوريه و جنبش ضد امپرياليستى حمايت مي کنند. همزمان مدت درازيست که آنها رفرمﻫﺎﯼ دموکراتيک و آزادى مطبوعات را تقاضا و ليبراليزه نمودن اقتصاد را در دههﻫﺎﯼ ٢۰۰۰ محکوم نمودهﺍند.

 

مخالفان

 

مخالفان سورى به مجموعهﺍﯼ از تقريباً گروهﻫﺎﯼ کوچک٬ که آنها نيز به نوبۀ خودشان در سازمانﻫﺎﯼ کوچک تر ادغام و تقسيم شدهﺍند.

١ــ  شوراى ملى سوريه (اس. ان. سى.) در استانبول همراه با اخوانﺍلمسلمين به عنوان نيروى غالب پايه گذارى شد. آنها از ارتش آزاد سوريه حمايت٬ بارها از نيروهاى نظامى بيگانه تقاضاى دخالت و از مذاکره با دولت سر باز مي زنند. به تازگى٬ (اس. ان. سى.) زماني که ميانجى سازمان ملل متحد کوفى آننان طرفين را ترغيب به مذاکره نمود٬ يک بار ديگر از انجام مذاکره امتناع ورزيد. در فوريه آنها نقش تعيين کنندهﺍﯼ را در کنفرانس دوستان سوريه در تونس ايفا نمودند.

٢ــ کميتۀ هماهنگى ملى براى تغييرات دموکراتيک (ان. سى. سى.) هواداران جدائى دين از سياست٬ ناسيوناليستﻫﺎﯼ عرب و احزاب کُرد و يک حزب چپ که در گذشته خود را کمونيست خوانده بود گرد هم مي آورد. هدف آن "سرنگونى رژيم ستمگر فاسد" است. اما همزمان ان. سى. سى. با قهر و از هم پاشيدگى قومى ــ مذهبى و دخالت نيروهاى نظامى بيگانه در کشور مخالف است. آنها ابتدا بر آن بودند که در کنفرانس دوستان ــ سوريه شرکت کنند٬ اما از شرکت در کنفرانس زماني که٬ ترتيب دهنده گان درها را براى دخالت نظامى باز گذاشتند٬ خودداری نمودند    

٣ــ جبهۀ خلق براى تغييرات و آزادى (پى. اف. سى. ال.) از جمله از حزب ملى اجتماعى سوريه٬ که ضمناً بخشى از جبهۀ پيشرو ملى با حزب بعٽ است٬ و کميتۀ ملى کمونيستﻫﺎﯼ سوريه٬ تشکيل مي شود.

آنها کنفرانس دوستان ــ سوريه را به عنوان کوششى جهت مشروعيت بخشيدن به دخالت نيروهاى بيگانه محکوم نموده و خواهان يافتن راه حلى از طريق مذاکره هستند. ما خواهان رفرمﻫﺎﯼ راديکال و اصلاحات گسترده هستيم٬ اما شديدتر از ان. سى. سى. بر روى ضرورت اتحاد ملى عليۀ دخالت بيگانگان تأکيد مي نمايند.   

نشريۀ کارگر با ابتسام از طريق رفقايش در سوئد تماس گرفته است. او چهل ساله است و به اقليت مسيحى در سوريه تعلق دارد. درک او اينست که رژيم سوريه٬ گذشته از اشتباهات و کمبودهايش٬ ضامن آزادى مذهب و همزيستى مسالمت آميز ميان بسيارى از گروهﻫﺎﯼ قومى مذهبيست. اين همزيستى توسط تندروهائى که عليۀ رژيم دست به اسلحه بردهﺍند مورد تهديد قرار گرفته است. امرى که او خود و خانوادهﺍش آنها را تجربه نمودهﺍند. به دليل مسائل امنيتى، ابتسام نمی خواهد که با نام کامل خود و يا با تصوير در اين مصاحبه شرکت کند.

حال مصاحبه را پی می گیریم:



س ــ مي توانید  کمى راجع به خودت بگوئید؟



ج- من داروساز هستم و در حمص زندگى مي کنم. در يازده ماه گذشته به دليل زد و خوردها بين ارتش و باند هاى مسلح نتوانستم کار کنم. چهار ماه قبل شهر را ترک کردم و جاى ديگرى با پدر و مادرم زندگى مي کنم.

رسانهﻫﺎﯼ خبرى سوئد در گزارشﻫﺎﯼ خودشون از سوريه هميشه تصويرى ارائه ميدهند که بر اساس آن ارتش سوريه روزانه مردم غير نظامى را قتل عام ميکند.

آدم بايد متوجه باشد که جنگ عليۀ سوريه قبل از هر چيز توسط رسانهﻫﺎﯼ خبرى به پيش برده مي شود.از طریق خبرگزارى الجزيره مستقر در قطر و العربيیا سعودى مرتب گزارشاتی در مورد ارتش سوريه انتشار می دهند تا آن را اهريمن جلوه دهند. هيچکس نمي تواند وجود قربانيﻫﺎﯼ غيرنظامى را منکر شود اما رسانهﻫﺎﯼ خبرى به شدت زياده روى مي کنند.



س ــ به تازگى سازمان کميسر حقوق بشر سازمان ملل متحد ناوى پيلاى گفت که دولت سوريه مرتکب جنايت عليۀ بشريت شده است. آيا اين صحت دارد.



ج ــ ناوى پيلاى ادعا ميکند که بيش از ٧٦۰۰ نفر کشته شدهﺍند. محاسبۀ او يکطرفه و بر اساس اسناد ارائه شده از طرف مخالفانی است که خارج از سوريه زندگى مي کنند ،مدعی حقوق بشر و مقیم لندن هستند. تحقيقات بيطرفانهﺍﯼ دراین زمينه وجود ندارد. بايد توجه داشت که ناوى پيلاى هرگز توجهى به آن دو هزار و پانصد سربازى که توسط  ارتش آزاد سوريه کشته شدهﺍند نکرده است. او در مورد قربانيﻫﺎﯼ غيرنظامى که با انگيزۀ قومى ــ مذهبى انجام مي شود هم چيزى نمي گوید.



س ــ کمى در مورد اين که اقليتﻫﺎ به چه شکلى قربانى خشونت سنىﻫﺎﯼ مخالف ميشوند بگوئید.

ج ــ  منطقۀ ال ــ زهرا در حمص٬ که اکٽر مردمش شيعه مذهب علوى هستند به وسيلۀ نارنجک انداز مورد حمله قرار گرفته است. به اتوبوسﻫﺎﯼ غير نظامى حمله شده. زنها را  ربوده و به آنها تجاوز کرده و سر تعداد زيادى از مردان جوان را از تنشان جدا کردند. در ايستگاهﻫﺎﯼ بازرسى ارتش آزاد سوريه، اتوبوسﻫﺎ را متوقف می کنند و مسافرها بايد به اين سؤال که کدام يک از آنهاا علوى هستند پاسخ دهند. بعضى از آنها دزديده شدند و مورد آزار و اذيت قرار گرفته و مجبورشان کردند که در تلويزيون الجزيره ظاهر شوند و اعتراف کنند که متعلق به نيروهاى امنيتى و به تظاهرات صلح آميز تيراندازى کردهﺍند.

هم زمان باعمليات نظامى ارتش سوريه در منطقۀ بابا امر گردان الفکوره، ارتش آزاد حملهﺍﯼ را به منطقۀ مسکونى الحياديا انجام دادند. مردم را وادار به فرار و خانۀ آنها را غارت کردند. دو کليساى تاريخى؛ اس تى جوليان و اوم الزونار؛ مورد حمله واقع شدند. يک کشيش همراه با شصت و هشت نفر از مردم  به قتل رسیدند.



س ــ گفته شده که دولت آگاهانه جريان برق را در بيمارستانﻫﺎﯼ حمص و بعضى از شهرهاى ديگر قطع کرده و به همين دليل شماری از کودکان جان باختند.



ج ــ اين به دليل ارتش آزاد سوريه است که ما از قطع برق رنج مي بريم. به عنوان بخشى از عملياتشان عليۀ زير ساخت کشور؛ آنها به لولهﻫﺎﯼ نفتى که به نيروگاهﻫﺎﯼ برق منتهى ميشوند، حمله مي کنند. به همين دليل سهميه بندى برق را به اجرا گذاشتند. اما دولت به خاطر اين که خدمات درمانى را تضمین کند بيمارستانها را با ژنراتور برق مجهز کرده است. الجزيره چند  باری اين خبر را منتشر کرده که نوزادان  در شهر حمص به دليل قطع برق جان باختند. اما وقتى که فعالان رد پاى عکسﻫﺎ را گرفتند  نشان داده شد که آنها قديمى و متعلق به اسکندریه مصر بودند.



س- ارتش به اصطلاح آزاد سوريه (اف. اس. آ.) از چه کسانى تشکيل شده؟

ج ــ تحت نام ارتش آزاد سوريه تبهکاران مسلح٬ جاسوسان القاعده و مرتجعين سنى مذهب ديگر دور هم جمع شدند. من  به شما سفارش مي کنم که به ليبى٬ آنجا که يکى از رهبران براى حمله به قذافى عبدل حکيم بل هج بود٬ يکى از رهبران برجستۀ القاعده٬ نگاه کنيد. انجام همين طرح براى سوريه در نظر گرفته شده. اما در مورد فراريان از ارتش که به اف اس آ پيوستند؛ بايد بگویم که رسانهﻫﺎﯼ خبرى زياده روى ميکنند. در سوريه بايد هر کسى که ۱٨ ساله ميشود، دو سال به خدمت سربازى برود. وقتى که بحران شروع شد خيلى از آنها فرار کردند. براى اين که نميخواستند در جنگﻫﺎﯼ احتمالى شرکت کنند. بعضى از آنها دزديده شدند و مجبورشان کردند که در رسانهﻫﺎﯼ خبرى اعتراف کنند که فرار کردهﺍند و الان دارند به نفع اف اس آ مي جنگند.



س ــ چرا دقيقاً بابا عمر به سنگرى براى ارتش آزاد سوريه تبديل شده؟


ج- بخش بزرگى از ساکنان منطقه بابا امر سنى مذهب هستند. مردم کم درآمد آنجا و کسانى که به خاطر کارهای خلاف تحت تعقیب پليس هستند آنجا زندگى مي کنند.

خيليﻫﺎ ادعا می کنند که پستﻫﺎﯼ رهبرى کننده بيشتردر دست علویﻫﺎ است٬ کسانى که به دار و دستۀ رئيس جمهور تعلق دارند. اين نکته  با  توجه  به اين مسئله که وزير دفاع کشور یک مسیحی است  در تضاد قرار می گیرد. اما اين استدلال٬ همراه با احساس به حاشيه رانده شدن٬ زمينه را براى رشد ارتش آزاد سوريه فراهم مي آورد..

در ضمن بابا امر نزديک مرز لبنان قرار گرفته است. از لبنان با پشتيبانى نيروهائى که مخالف رژيم سوريه هستد اسلحه قاچاق مي شود. شرايط  مشابهﺍﯼ را ما در منطقۀ شمال غربى٬ ايدليب مي بينيم٬ از آنجا اسلحه از طريق ترکيه قاچاق مي شود. در حال حاضر نيروهاى نظامى دولت، بابا امر را آزاد کردند و نظم و ترتيب را به شهر برگرداندند. صليب سرخ و هلال احمر مردم را به داخل شهر آوردند و به آنها غذا و کمکﻫﺎﯼ انسانى دادند. دولت پروژهﻫﺎﯼ بازسازى را براى امکان پذير کردن بازگشت يک زندگى عادى به شهر شروع کرده است. 

س ــ عربستان سعودى و قطر در مورد ارسال اسلحه به مخالفان مسلح صحبت ميکنند. فرانسه و ترکيه قبلاً پيشنهاد دخالت نظامى براى "حمايت از غير نظاميان"٬ همان استدلال در زمان جنگ ليبى٬ را ارائه دادند. نظرت راجع به اين مسئله چيست ؟؟؟



ج ــ عربستان سعودى که  خود يکى از کٽيف ترين کشورهاى جهان است٬ درمورد  حقوق بشر سخن می گوید. اين کشور متهم به کشتار ٢ ميليون انسان است٬ از افغانستان در شرق تا نيويورک در غرب. از در آمد نفت براى پشتيبانى از سازمانﻫﺎﯼ تروريستى مٽل طالبانﻫﺎ٬ القاعده و احزاب سلفيستى [شاخهﺍﯼ از مسلمانان بسيار متحجرسنى مذهب]٬ مشابه با آنهائی که در مصر به قدرت رسيدند استفاده مي شود. قطر در خليج فارس يک امپراطورى با دريائى از ٽروت است. این کشور سعى مي کند که سطح صادرات منابع طبيعى خودش را در رقابت با روسيه افزايش دهد و بدین شکل نفوذ خود را به مردم منطقه تحميل کند٬ همان کارى که در ليبى٬ تونس و مصر کرد.

براى مردم سوريه هر گونه تجاوز خارجى کاملاً غير قابل قبول است٬ چه از جانب ناتو  و چه از جانب کشورهاى عربى يا مسلمان. ما آن مصیبتی را که ناتو و بخصوص حملات هوائى فرانسه در لیبی  به وجود آوردند ديديم. ميليونﻫﺎ سوريهﺍﯼ در پشتيبانى از رئيس جهمور و عليۀ درخواستﻫﺎﯼ دخالت نظامى تظاهرات کردند.



س ــ ٢٦ فوريه اکٽر مردم به قانون اساسى جديد رأى مٽبت دادند. در غرب اين رأى گيرى به عنوان کلاهبردارى مردود اعلام شد. به روند اصلاحات چطور نگاه ميکنید؟



ج ــ ديگر وقتش رسيده که غرب و کشورهاى ديگر که مدعی هستند که بهترينﻫﺎ را براى مردم سوريه خواهانند، ببينند که اتفاقات مٽبتى در حال رخ دادن است. در مادۀ ٨ قانون اساسى جديد نوشته شده که نقش رهبرى کنندۀ حزب بعٽ حاکم به نفع سيستم چند حزبى حذف شده است. از لحاظ داخلى ما براى آموزش درک قواعد دموکراسى به زمان احتياج داريم. از لحاظ خارجى هر رفرمى که دولت در موردش تصميم گرفته يا به شدت مورد انتقاد قرار مي گيرد و يا با آن با بى تفاوتى برخورد مي شود. در اين رابطه ما مي خواهيم سؤالى را مطرح کنيم: از چه زمان عربستان سعودى اين حق را پيدا کرده که سوريه را به خاطر کمبودهاى دموکراتيک مورد انتفاد قراربدهد؟ من هيچ وقت راجع به پارلمان سعودى چيزى نشنيدم؟ احزاب سياسى سعودى کجا هستنذ؟. قانون اساسى سعودىچه می گوید؟

ما بايد اشاره کنيم که براى مٽال براى کشورى مٽل سوئد٬ به وجود آوردن اصلاحاتى در سيستم بيمهﻫﺎﯼ اجتماعى سالﻫﺎ طول مي کشد. آدم چطورى مي تواند درخواست کند که اصلاحات کامل يک دستگاه دولتى در عرض کمتر از يک سال انجام گیرد؟



س ــ ميتوانید چند کلمهﺍﯼ هم در مورد مخالفان حرف بزنید؟ اين کاملاً روشن است که منتقدان دولتى وجود دارند که ابداً با شوراى ملى سوريه مورد حمايت بيگانگان (اس. ان. سى.) موافق نيستند و خشونت ارتش آزاد سوريه را محکوم مي کنند.



ج- مخالفان در سوريه به وسيلۀ رسانهﻫﺎﯼ خبرى تحريف شدند. الجزيره نقش ارگانى براى شوراى ملى سوريه٬ که در ترکيه پايه گذارى شد و رسماً از کشورهاى حوزۀ خليج فارس و ترکيه حمايت مالى دريافت مي کند٬ بازى کرده است. خيلى از اين گروهﻫﺎ نقشى پوششى را براى حزب اخوانﺍلمسلمين توقيف شده بازى مي کنند.   

اس. ان. سى. بيش از همه از درخواست تجاوز ناتو حمايت کرده. آنها مي گویندکه نمايندۀ سياسى ارتش آزاد سوريه هستند و نمي خواهند که در هيچ روند سياسى و يا گفتگو٬ اگر اين گفتگوها شامل سقوط دولت نشود٬ شرکت کنند. امرى که اتفاقاً با برنامهﻫﺎﯼ قطر٬ عربستان سعودى و غرب منطبق مي شود. شورا مدعی است  که نمايندۀ تمام مردم سوريه است اما در قدرت چندان شرکتى ندارد. جنبشﻫﺎﯼ مخالف ديگرى هم در سوريه وجود دارند. کميتۀ هماهنگى ملى براى تغييرات دموکراتيک (ان. سى. سى.) موضع روشنى در مورد تغيير رژيم با استفاده از روشﻫﺎﯼ صلح آميز دارد و به شدت شیوهﻫﺎﯼ اس. ان. سى. و اف. اس. را مورد حمله قرارمی دهد. دولت دعوتنامهﺍﯼ را براى شرکت ان. سى. سى. در روند اصلاحات ارائه کرده است. دو جنبش ديگر٬ جبهه براى تغييرات و آزادى٬ و حزب ملى اجتماعى سوريه٬ در ايجاد قانون اساسى جديد  مشارکت داشتند و انتظار می رود که بخشى از دولت احتمالى ائتلافى شوند.

س- در اين شرايط سخت نظرتان راجع به سوريه و آيندۀ مردم سوريه چيست؟.



ج ــ اگر حقیقت را بخواهيد من احساس مي کنم که حتى اگر امنيت داخلى به حالت اوليه برگردد٬ با اين حال کشور همچنان در محاصرۀ دشمنان باقى خواهد ماند.  با آگاهى دولتﻫﺎﯼ اين کشورها سلاحﻫﺎﯼ زيادى به سوريه وارد شده است. يک نگرانى اينست که اختلافات قومى ــ مذهبى بالا بگيرد. اما عليرغم اين احساسات متناقض، من احساس مي کنم که فضا براى خوش بينى وجود دارد. من به اين واقعيت تکيه مي کنم که ما صدها سال کنار هم زندگى کردهﺍیم.



به جز بازگشت صلح و ٽبات داخلى٬ من به عنوان يک شهروند مي خواهم که کليۀ رفرمﻫﺎﯼ وعده داده شده از طرف دولت به مرحلۀ عمل دربيایند و اين که کارمندان فاسد در بخشﻫﺎﯼ دولتى شديداً مجازات شوند



س ــ اما جهان غرب و کشورهاى حوزۀ خليج فارس تقاضاى خلع بشار العسد از قدرت را دارند.





ج ــ اين تنها اکٽريت مردم سوريه هستند که در مورد رفتن و يا ماندن اسد تصميم مي گيرند.



س ــ فکر مي کنید که به حمص برگردید ؟





ج ــ حمص محل زندگى من است آنجا متولد شدم٬ بزرگ شدم و مدرسه رفتم. خانه و داروخانۀ من آنجاست٬ و من آنجا هر يکشنبه به کليسا مي روم. اين شهر همه چيز من است و من تصميم ندارم که آن را  تسليم کنم.

                                                                           پایان