۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه


بمباران هوایی یمن، نقض حقوق بین الملل و یک اقدام تجاوزکارانه است

چهارشنبه شب، 25 مارس برابر با 5 فروردین، عربستان سعودی با چراغ سبز امپریالیسم آمریکا و حمایت دولتهایی چون اردن، کویت، بحرین، امارات متحده عربی، قطر....و به بهانه پیشگیری از پیشروی "تروریستهای شیعه" بمباران چند فرودگاه و پایگاههای نظامی و غیرنظامی شیعیان حوثی(شیعیان زیدیه) را در قالب عملیات "طوفان کوبنده" آغاز کرد. دولت اوباما به صراحت از این تجاوز حمایت کرد و اعلام نمود آمریکا تمام اطلاعات ماهواره ای و امکانات جاسوسی خویش را در جهت منافع عربستان سعودی به کار خواهد گرفت. آمار دقیقی از کشته شدگان و مجروحین در دست نیست و توسط خبرگزاری های انحصاری، دروغپرداز امپریالیستی منتشر نمی شود. اما خبرها حاکیست که بیشتر کشته شدگان افراد غیرنظامی هستند. بسیاری از اماکن عمومی ویران شده و هزاران نفر خانه و کاشانه شان را رها کرده و به روستاهای اطراف پناه برده اند. این عملیات تجاوزکارانه که آشکارا نقض حقوق ملل و منشور سازمان ملل متحد است مورد حمایت دولت ترکیه، مصر و پاکستان و به صورت شرمگینانه توسط اتحادیه اروپا نیز قرار گرفته است. گفته می شود دولت عربستان سعودی آماده است برای سرکوب قیام کنندگان، بیش از 100 فروند هواپیما و 150 هزار نفر نظامی به یمن اعزام دارد و در این عملیات تجاوزکارانه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز شرکت خواهند داشت. البته دولت عمان هنوز حمایت آشکاری از این عملیات به عمل نیاورده است و روشن نیست ادامه این عملیات و فرسایشی شدن این جنگ چه تضادهایی را در درون جبهه شورای همکاری موجب خواهد گشت. دولت عراق از هم اکنون مخالفت خود را با تجاوز نظامی به یمن در چارچوب نشست شورای اتحادیه عرب اعلام داشته است. جایگاه دولت قانونی سوریه بشار اسد نیز در این نشست خالی است، نمایندگان خلق یمن نیز در نشست حضور ندارند و فقط عامل دست نشانده فراری عربستان سعودی که خودش را رئیس جمهور یمن می خواند، کرسی نماینده مردم یمن را اشغال کرده است و جالب این است عربستان موفق نشده که این بار عمال خودفروخته اپوزیسیون سوریه و همدستان داعش را به عنوان نمایندگان مردم سوریه به صورت نمایشی و تجملی به این شورای اتحادیه عربی اضافه کند تا به بازیگری مشغول شوند.

پرسش اصلی این است که دلایل بمباران یمن چیست و کدام اهداف سیاسی اقتصادی معینی را دنبال می کند و تاثیرات منطقه ای و بین المللی آن کدام است؟

- یکم اینکه کشور یمن مرزهای مشترکی با عربستان سعودی در شمال و در شرق کشور با عمان دارد. دولت  یمن، باب المندب را کنترل می کند و این آبراه و تنگه های مورد استفاده بین المللی برای نقل و انتقال انرژی بویژه نفت و گاز و کالا از خاورمیانه و خاور دور به کشورهای اروپایی بسیار مهم است. آبراه باب المندب یکی از تنگه های مهم بین المللی است که به دریای سرخ  و کانال سوئز راه دارد. از این رو کنترل چنین آبراه استراتژیکی برای امپریالیسم آمریکا بسیار حائز اهمیت است. استقرار چندین پایگاه نظامی آمریکا در آنسوی تنگه که به شاخ آفریقا(کشور جیبوتی) متصل است نیز بر اهمیت استراتژیک این تنگه می افزاید.

- دوم اینکه امپریالیسم آمریکا سالهاست که با دخالت نظامی دریمن، با بمباران مناطق فقیر نشین شهر و روستا و کشتار صدها زن و کودک  بیگناه توسط هواپیماهای بی سرنشین نه تنها نتوانسته اوضاع را تحت کنترل خویش گیرد، بلکه موجب نفرت روز افزون مردم نسبت به سیاستهای تجاوزکارانه خود و عربستان گشته است. آمریکا برای حفظ منافع بلند مدت خود در عربستان و صادرات انرژی و امنیت کمپانیهای نفتی، برای تامین پشتوانه دلار هر آنچه که در توان داشته است بکار گرفته است. لیکن علیرغم تمام این تلاشها، سیاست وی با موفقیت همراه نبوده و یمن همچنان در ناامنی و جنگهای فرقه ای و بی ثباتی به سر می برد. سازمان القاعده و دولت اسلامی داعش که توسط آمریکا در سوریه و عراق و لبنان فربه شده اند، در یمن نیز مدعی کسب قدرتند و در مقابل جنبش مقاومت حوثی که بسیاری از سنی ها نیز در آن متشکلند و از نفوذ قابل توجه اجتماعی در جامعه برخوردارند، قد علم کرده و جولان می دهند. داعش بارها اعلام کرده است که عمده ترین دشمنش جنبش حوثی است و باید نابود گردد و از این منظر با آمریکا و عربستان منافع مشترکی را دنبال می کند. انفجار اخیر در یکی از مساجد شهر صنعا که بیش از 140 قربانی گرفت از جمله اقدامات جنایتکارانه نیروهای داعش و القاعده در یمن است. این تجربه مجددا نشان می دهد که امپریالیستها و ارتجاع منطقه تنها با نوع معینی از اسلام مخالفند و در عین اینکه در ممالک خودشان به اسلام ستیزی دست می زنند در عراق و سوریه و یمن با داعش و القاعده همدست می شوند.

سوم اینکه از 23 میلیون جمعیت یمن نزدیک به چهل درصد شیعه هستند که سالیان طولانی  مورد تبعیض حکومت مرکزی سنی مسلک بوده که تحت حمایت عربستان سعودی قرارداشته است. عربستان سعودی یمن را همواره حیاط خلوت خود دانسته و وقیحانه در امور داخلی این کشور دخالت کرده است. عربستان سعودی کمیسیون ویژه ای در عربستان برای دخالت دائمی در امور داخلی یمن ایجاد کرده بود و تمام رژیمهائی که در چند دهه اخیر بعد از تلاشی جمهوری دموکراتیک یمن، در این کشور بر سر کار آمدند با حمایت و اشاره و دخالت عربستان سعودی بوده است. عربستان سعودی با بمباران هوایی به پایگاهای چریکی حوثی ها در سال 2009  که با هدف به قتل رساندن رهبر این جنبش صورت گرفت، نه تنها موجب تضعیف جنبش حوثی نگردید، بلکه مقاومت این نیرو را درمقابل آمریکا و عربستان دو چندان کرد و همین امر باعث محبوبیت و رشد اجتماعی آنها گردید. دولت عربستان با اجیر کردن افراد فاقد ایمان و عِرقِ ملی و هزینه کردن میلیونها دلار در بین قبایل سنی در یمن و ایجاد پایگاههای آموزشی نظامی و تسلیح آنها علیه حوثی ها در جنوب شرقی کشور، هر چه بیشتر به شکاف و چند دستگی و هرج و مرج در کشور دامن زده و مسبب اصلی این نابسامانی در کشوراست. در یک کلام عربستان سعودی دست دراز شده امپریالیسم آمریکا در منطقه است و بنام عرب، مردم عرب را کشتار می کند.

-  چهارم اینکه جنبش حوثی و قیام مسلمانان شیعه که در واقع دربرگیرنده بسیاری از سنی ها هم می باشد، آفریده رژیم جمهوری اسلامی نیست، همانطور که جنبش اعتراضی مردم بحرین- متاثر از بهارعربی- نیز آفریده رژیم جمهوری اسلامی نبوده است. امپریالیسم آمریکا و متحدینش همواره برای موجه جلوه دادن تجاوزات نظامی و غیر قانونی خود به کشورهایی چون لبنان، فلسطین، یمن،  بحرین و سوریه ....،  جمهوری اسلامی را به عنوان مسبب این قیامهای ملی که ریشه در بی عدالتیهای ملی و بین المللی دارد معرفی می کند تا با مهندسی افکارعمومی دخالتهای نظامی خود در این کشورها را مشروعیت بخشند و سلطه سیاسی نظامی خود را موجه جلوه دهند. روشن است حمایتهای جمهوری اسلامی از جنبش یمن و هر جنبش دیگری اهداف سیاسی و ایدئولوژیکی مشخصی را دنبال می کند همانطور که حمایتهای آمریکا و اسرائیل و متحدینش از جنبشهای اعتراضی در برخی از کشورهای دیگر نیز دلایل خاص خود را به دنبال دارد. اما با چنین حمایتهایی از بیرون نمی توان ماهیت اجتماعی و عمیق و محقانه این جنبشها را در درون تعیین کرد. جنبش اعتراضی 22 خرداد 88 ایران نه آمریکایی بود و نه اسرائیلی، اگر چه مورد حمایت تبلیغاتی و رسانه ای این کشورها قرار گرفت و گرچه عمال انقلاب مخملی نیز سعی کردند برای کسب رهبری در آن نفوذ کنند. ولی این حمایتهای بیرونی تعیین کننده ماهیت این جنبشها نیست. همانطور که جنبش فلسطین، لبنان و مقاومت سوریه و جنبش بحرین ..... علیرغم موافقت جمهوری اسلامی با آنها، گماشته جمهوری اسلامی نبوده و نیستند، همانطور که کودتای ارتجاعی بر ضد قذافی توسط مزدوران تروریست وارداتی که مورد حمایت بی چون چرای جمهوری اسلامی بود مترقی و انقلابی محسوب نمی شد. اینها جنبشهای سیاسی و استقلال طلبانه علیه نیروهای استعماری هستند و ربطی به حمایت و یا عدم حمایت بهانه ای بنام جمهوری اسلامی ندارند.  

نباید فراموش کرد که دلایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی  تضادهای حاد کنونی در یمن و برآمد جنبش حوثی و کسب قدرت سیاسی در صنعا پایتخت این کشور را باید در تبعیض اجتماعی، در سیاست نئولیبرالی دیکته شده توسط صندوق بین المللی پول و دخالت های بیشرمانه و نفرت انگیز آمریکا و عربستان درامور داخلی یمن جستجو کرد. پیوستن مردم به نیروی حوثی نه بدوا به خاطر مسائل مذهبی، بلکه به دلیل موضع گیریهای سیاسی این جریان در مقابل امپریالیسم و عربستان بوده است که بر محبوبیت آن در بین بخش قابل توجه ای از مردم  افزوده است. مهمترین ثروت طبیعی یمن نفت است که از درآمد آن چیزی نصیب مردم نمی شود، همانطور که در ایران نیز نمی شود. یمن  یکی از فقیرترین کشورهای شبه جزیره عربی است و بخش بزرگی از مردم در فقر مطلق و گرسنگی و عدم بهداشت و آموزش به سر می برند. بیکاری در این کشور بیش از 40 درصد است و در بین جوانان بیش از 50 درصد. اختلافات طبقاتی غوغا می کند و فقر و مسکنت و بی نوایی و سرکوب و تحقیر، مردم را به طغیان واداشته است. انتقاد حوثی ها به حذف یارانه های سوخت که به زیان اکثریت زحمتکشان یمن تمام شد، مورد حمایت مردم قرار گرفت، مردمی که بسیاری از مسلمانان سنی را نیز شامل می شد. مقاومت حوثی ها در مقابل عربستان و بمبارانهای هوایی آمریکا.... مجموعه دلایل سیاسی اجتماعی است که موجب برانگیختن حمایتهای مردمی و محبوبیت معنوی نسبت به نیروی حوثی شده است................

در عین حال این تجاوز آشکار که با فشار سیاسی و اقتصادی و تهدیدات عربستان سعودی بر بسیاری از کشور مسلمان و در عین حال اتحادیه اروپا برای کسب نظر آنها پدید آمد، حاکی است که عربستان سعودی در منطقه به استیصال دچار شده و مانند غریقی در حال مرگ به هر خس و خاشاکی چنگ می اندازد. این که این تجاوز با سکوت دبیرکل سازمان ملل متحد برگذار شد، نشان داد که هیچ سند، پیمان و منشوری در جهان از اعتبار برخورد دارد نیست، حتی اگر زیر آن را صدها کشور امضاء کرده باشند. تنها زور است که درجه اعتبار هر سند را تعیین می کند. اعتبار هر سند وابسته به پشتوانه نظامی و قهرآمیزی است که از آن سند می شود.  سازمان تروریستی داعش حمایتش را از تجاوز عربستان سعودی اعلام کرد و ترکیه نیز که ثبات منطقه، منافع اقتصادی و نفوذ سیاسی اش را برهم می زند در کنار عربستان سعودی و داعش ایستاد. ولی این اقدام شتابزده عربستان سعودی، وضعیت انفجاری در منطقه ایجاد می کند و مسلما عواقب غیر قابل پیش بینی در پی دارد.

حزب کارایران(توفان) بمباران یمن توسط عربستان سعودی را قویا محکوم می کند و آن را ناقض منشور سازمان ملل متحد و یک اقدام غیر قانونی و تجاوزکارانه  محسوب می کند.

حزب ما  لشکرکشی احتمالی زمینی و دخالت در امور داخلی یمن را محکوم می کند و بر این باور است که هرگونه تغییر و تحول سیاسی در یمن وظیفه داخلی مردمان آن کشور است و نه اجانب. با فرسایشی شدن این حملات نظامی و اشغال این کشور مقاومت مردم نیز شدت خواهد گرفت و آن نیرویی که بازنده این جنگ خواهد بود، عربستان سعودی است که فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی و محبوبیت در بین مردمان منطقه  است.

 

دست امپریالیسم آمریکا و متحدینش از یمن کوتاه!

حزب کارایران(توفان)

هشتم فروردین ماه 1394

www.toufan.org

۱۳۹۴ فروردین ۲, یکشنبه


داعش دست دراز شده امپریالیسم و صهیونیسم در تخریب دستآوردهای تمدن بشریت و غارتگر میراث فرهنگی و تاریخی خلقهای منطقه است

 

در هفته گذشته ما شاهد صحنه های تکان دهنده از تخریب آثار باستانی و نابودی میراث فرهنگی بشریت در شهرهای نینوا، نیمرود و هترا در عراق کنونی که یادمانده های دوران کلده، بابل، آسور و سومر است بودیم. مزدوران داعش با ابزار برقی مدرن و غیر برقیِ سنتی به جان مجسمه ها افتاده بودند تا آنها را به نام اعتقادات دینی و تحت عنوان دستورات و قواعد اسلامی منهدم سازند.  

این وظیفه کثیف را ما در بدو تسلط بر قدرت توسط آخوندها در انقلاب ایران، در کشورمان شاهد بودیم. جناح داعش در حکومت اسلامی به رهبری مدرسه حقانی و آیت ﷲ مصباح یزدی و مریدانش در پی آن بودند که تخت جمشید را تخریب کنند، پاسارگاد را از بین ببرند و بر روی نقش رستم و آثار باستانی بیستون لایه ای از بتون بکشند تا به زعم خود "بت پرستی" از میان برود و تاریخ ایران در قبل از اسلام نابود شده و هویت ملی ایرانیان از میان رفته و به جایش هویت اسلامی بنشیند، تا همه چیز باب طبع آخوندهای داعشی در ایران گردد و سلطه آنها "جاودانی" بماند. این دسیسه استعماری با مقاومت مستمر مردم ایران درهم شکسته شد. البته هنوز هم داعشی های در حکومت در تلاشند که مجسمه های مشاهیر ایران زمین نظیر فردوسی و آریو برزین و... از میان ببرند و به جایش مقابر امامان و امامزاده ها و آقازاده ها که هنوز نساخته، آثار عتیقه اند، بنا کنند.

در قبل از نابودی این آثار فرهنگی بشری در عراق مطبوعات غربی از این حقیقت پرده بر می داشتند که تامین مالی ارتش مزدوران داعش توسط فروش آثار باستانی و سرقت آنها از موزه ها و یا در مخروبه های تاریخیِ موردِ تحقیقِ باستان شناسان صورت می گیرد. به این مفهوم که آنها این آثار باستانی و میراث فرهنگی بشریت را از طریق مرز ترکیه به اروپا و آمریکا منتقل کرده به پول تبدیل نموده و این مبالغ را خرج تروریسم و نابودی انسانها در منطقه و تسلط امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه می کنند. خریداران این آثار نیز سرمایه داران و موزه های "متمدن" غرب هستند. همان هائی که برای نابودی این آثار اشک تمساح می ریزند.

نشریه کلنراشتات آنسایگه چاپ آلمان در شماره 20 اکتبر 2014 می نویسد که ارتش داعش که بهترین سلاحهای مدرن را در بازارهای سیاه!!؟؟ تهیه می کند، بهای آنها را از طریق فروش آثار باستانی در بازارهای جهان به کف می آورد. آقای میشل وان ریجنMichel van Rijn یکی از موفقترین قاچاقچیان آثار عتیقه و آثار تاریخی و هنری در جهان در قرن گذشته، اعتراف می کند: "بسیاری از جمع گردآورندگان آثار عتیقه به صورت غیر داوطلبانه از داعش حمایت می کنند". مرکز نقل و انتقال و خرید و فروش این آثار در آلمان است. "معامله با کالاهای عتیقه بسیار پربرکت است و اف بی آی FBI حدس می زند که این تجارت غیر قانونی هر ساله 7 میلیارد دلار سود دارد".   

نشریه زود دویچه سایتونگ  مورخ 7/8 ماه مارس 2015 تحت عنوان مقاله "پایان زمان در دجله" می نویسد: "دولت اسلامی از آثار فرهنگهای دیگران نفرت دارد، ولی از غارت آنها بهره می جوید. یونسکو از "تصفیه فرهنگی" سخن می گوید. مهمترین روحانی شیعه در عراق آیت ﷲ علی ال سیستانی در نماز جمعه مردم را به مبارزه بر ضد این سازمان تروریستی فرا خواند که نه انسانها و نه سنگها از دستشان در امان هستند"

نشریه زود دویچه سایتونگ در آلمان به تاریخ 04/04/2003 در زمان تجاوز امپریالیسم آمریکا بر اساس نقض روشن حقوق ملل به عراق نوشت که یکی از اهداف جانبی این تجاوز غارت موزه های آثار باستانی و عتیقه جات عراق و انتقال آن به بازارهای جهان و از جمله آمریکا بوده است. در این روزنامه می آید: "نگرانی بیشتر از فعالیت گروهی شصت نفره شامل عتیقه فروشان آمریکائی، وکلای مدافع، دانشمندان و مدیران موزه ها ناشی می شود که از یکسال قبل(توجه کنید یکسال قبل از تجاوز به عراق-توفان) تحت نام شورای آمریکائی برای سیاست فرهنگی American Council on Cultural تشکیل شده است. هدف آنها آنطور که مجله "علم"  Scienceبیان کرده است، تلاش برای تسهیل قوانین آثار عتیقه عراق پس از جنگ در زمان استقرار حکومت تحت کنترل آمریکا و تسهیل قوانین صدور آثار عتیقه از آن کشور است." نشریه فوق که زبان امپریالیستها را خوب می فهمد اضافه می کند: "کوتاه کنیم هدف، غارت قانونی تمدن میانرودان(بین النحرین، مساپوتانیین) توسط آمریکائی هاست آنهم بعد از آنکه بمب افکنهای آمریکائی کشور را ویران کردند و شرکتهای آمریکائی سودهای سرشار از باز سازی عراق به چنگ آوردند". در این تجاوز بیرحمانه بسیاری از آثار تمدن بشری نابود شدند.

مطبوعات عراقی خبر دادند که موزه ملی بغداد 12 سال پس از این غارتگری در زمان تجاوز آمریکا به کشور عراق بازگشایی شد و گفته می‌شود 15 هزار قطعه تاریخی از این موزه به غارت رفته است که از این تعداد 4300 قطعه بازگردانده شده است و مقامات عراق به دنبال 10 هزار قطعه دیگری هستند که در بازارها و عتیقه فروشی‌ها به فروش گذاشته می‌شود. موزه بغداد قبل از غارتگری امپریالیسم آمریکا یکی از بزرگترین مجموعه‌های باستان شناسی جهان بود. روشن است که این حجم عظیم از آثار باستانی و دستآوردهای هنری بشریت نمی توانسته بدون تمایل و همکاری امپریالیستها در جیب بغل آفتابه دزدها به بازارهای اروپا و آمریکا حمل و نقل شود.

همشهری آنلاین از قول یک باستان شناس عراقی نوشت: "امریکا هزاران قطعه از «گنجینه‌های فرهنگی عراق» را در زمان جنگ این کشور به سرقت برده است.

به گزارش شبکه پرس تی وی، احسان فتحی، باستان‌شناس و معمار عراقی در مصاحبه با شبکه راشاتودی گفت: «نزدیک به ۳۵ هزار قطعه بزرگ و کوچک تاریخی از موزه ملی عراق ناپدید شده است. »

وی در ادامه تصریح کرد «امریکا اسناد زیادی را که به لحاظ تاریخی از اهمیت زیادی برخوردارند و نمی‌توان برای آن‌ها ارزش مالی تعیین کرد از عراق خارج کرده است. »

این باستان‌شناس عراقی افزود: «سکه‌های زیادی به سرقت رفتند... هر آن چیزی که در بانک مرکزی و دیگر بانک‌های عراقی بود بدون هیچ سندی به امریکا فرستاده شدند و اکنون در آرشیوها نگهداری می‌شوند. ».

این امپریالیستها، داعش های مدرن و غارتگر هستند که نماد توحش و دشمنی با تمدن و فرهنگ ملیتها می باشند و هیچکدام از آنها نیز "اسلام" نیآورده اند. آنها بودند و هستند که آثار باستانی و میراث فرهنگی ملیتها را دزدیده و در موزه های لوور در فرانسه، موزه بریتیش در بریتانیا، و موزه پرگامون در برلین و در موزه مترو پولیتن در نیویورک به نمایش می گذارند.

مونیر بوچناکی، معاون مدیر کل فرهنگ در سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل(یونیسف)، در ماه مارس با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد بیش از ۱۵۰۰ اثر نقاشی مدرن و مجسمه از موزه هنرهای زیبای بغداد در زمان حمله امریکا به عراق و اشغال این کشور به سرقت رفته‌اند.

در بیانیه بوچناکی آمده است: «این سرقت‌ها یک فاجعه فرهنگی واقعی است».

 

رویدادهای مظنون

یکی از رویدادهای مظنون تجاوز ارتش ترکیه به سوریه است. بر اساس اعلام رسمی نخست‌وزیر ترکیه، ۷۰۰ نفر از نیروهای ویژه ارتش ترکیه با استفاده از ۱۰۰ دستگاه خودروی نظامی از جمله ۳۹ فروند تانک برای عملیات خارج‌سازی نیروهای محافظ مقبره سلیمان شاه وارد خاک سوریه شدند. این عملیات بدون هیچ درگیری نظامی به اتمام رسیده و تنها یک سرباز بر اثر حادثه‌ای که جزئیات آن اعلام نشده است، کشته شد. حضور این ارتش عظیم در سوریه برای حمل یک جنازه از این کشور خودش شک برانگیز است. به احتمال قوی دولت ترکیه از این طریق نیازهای تسلیحاتی و تدارکاتی ارتش داعش را برآورده کرده است.   

این مقبره سلیمان شاه در ساحل رود فرات، در شمال سوریه و ۴۰ کیلومتری مرز ترکیه در داخل خاک سوریه قرار دارد. این مقبره در زمان امپراتوری عثمانی قبل از شکست و تجزیه ترکیه در جنگ جهانی اول در منطقه سوریه که بخشی از خاک عثمانی بوده قرار داشته است. به‌رغم اینکه این مکان در خاک سوریه قرار دارد، اما بر اساس قرارداد لوزان(۱۹۲۳)، منطقه مذکور (و نه هر منطقه ای در داخل خاک سوریه-توفان) در اختیار ترکیه قرار گرفت و همواره ۴۰ نفر از نیروهای نظامی ترک در این منطقه حضور دارند. مطابق منطقِ داعش باید مقبره سلیمان شاهِ تُرک نیز همزمان با غارت  موزه موصل و تخریب آثار و ابنیه تاریخی در سوریه و عراق مورد تجاوز و تخریب این جهادگرایان  قرار می گرفت. ولی آنها از این امر خودداری کردند و چنین بنظر می آید که تجاوز نیروهای ترکیه و انتقال مقبره سلیمان شاه به نزدیکی مرز ترکیه و اشغال غیر قانونی بخشی از خاک سوریه که در مغایرت کامل با قرارداد لوزان قرار داشته در هماهنگی کامل با غارت موزه موصل و تخریب ابنیه و آثار باستانی در سوریه و عراق صورت گرفته است. داعش دولت ترکیه را در جریان اهداف شوم خود قرار داده است تا خطری متوجه مقبره سلیمان شاه نشود. مورد دوم گفتار اثیل النجیفی، استاندار نینوا در مصاحبه با شبکه العربیه می باشد. وی اظهار داشت: "قاچاق آثار تاریخی یکی از مهم ترین منابع تامین مالی گروهک تکفیری داعش است و اقدام اعضای این گروه به تخریب آثار باستانی منطقی نیست؛ زیرا آنها به خوبی از ارزش مالی این آثار آگاهی دارند". طبیعتا این پرسش مطرح می شود گروه داعش که تا کنون از این طریق نیازهای مالی خویش را تامین می کرده است چگونه به فکر تخریب این آثار فرهنگی افتاده، اهدافش را با دولت ترکیه هماهنگ ساخته و یک ویدئو نیز در مورد این تخریبات تهیه و پخش کرده است؟.

النجیفی در این زمینه گفته است:" پیش از سال 2003، بسیاری از آثار تاریخی از موزه موصل به موزه ملی در بغداد منتقل شد.

به جای آثار تاریخی موجود در موزه موصل، مجسمه های ساخته شده از گچ قرار داده شد...   بیشتر آثار تاریخی که در نوار ویدئویی منتشر شده از طرف داعش تخریب می شود، در واقع مجسمه های گچی است و اصل نیست. فقط دو اثر تاریخی واقعی این موزه در این تصویر تخریب می شود.". کسانی که به نخستین ویدئوی پخش شده توجه کردند، شاهد بودند که حداقل در درون یکی از این مجسمه های گچی در زمان تخریب میله های آهنی ظاهر می شوند که برای نگهداری بدنه مجسمه از آنها استفاده شده است. طبیعی است که در سه هزار سال پیش نمی توانستند از میله های آهنی برای ثبات و استحکام مجسمه های گچی استفاده کنند. خوانندگان می توانند به دقیقه ی یکِ این ویدئو نگاه کنند تا مجسمه ای را که با میله های آهنی مستحکم شده ملاحظه نمایند. در بسیاری از ویدئوهای دیگر این صحنه مهم سانسور شده است.(http://youtu.be/1io8lCM3OVc).

به این جهت سخنان النجیفی اغراق آمیز به نظر نمی رسد. بنظر می رسد که جهادیستهای داعشی قبل از تخریب آثار عتیقه و میراث فرهنگی با هماهنگی با قاچاقچیان بین المللی هر آنچه را که لازم بوده به فروش رسانده و هر آنچه که فروششان دیگر مقدور نبوده است متلاشی کرده اند تا تمام رد و آثار دزدیها و غارت آثار ارزشمند و گرانبهای تمدن بشری از بین برود و امپریالیستها با خیال راحت بتوانند این آثار را به خارج از عراق و سوریه با همدستی دولت ترکیه منتقل کنند. آنها از روی خشم بخشی از این آثار را که به تقلبی بودن آنها پی برده اند متلاشی کرده اند. غارت موزه موصل بیشتر به صورت  تبلیغاتی و پرده پوشی غارتگری تجلی می کند. فقط با این تفسیر است که می توان این تناقضات را توضیح منطقی داد.

 

اسلام و نابودی میراث فرهنگی

گفته می شود که "قوم تازی" پس از حمله به امپراتوری ایران بسیاری از آثار فرهنگی و تاریخی ایرانیان را از بین برد. اینکه در حین جنگ و نه تنها جنگ میان ایران و اعراب آثار فرهنگی متلاشی شوند امر جدیدی نیست و تنها نیز به جنگ مسلمانان با سایر ادیان و یا با سایر ملتها نیز محدود نمی شود. در تجاوز مغولان و هجوم قبایل ترک آسیای میانه به ایران وضع بهتر از آن نبود. مسیحیان بسیاری از آثار تاریخی بشری را در جنگهای صلیبی تخریب کردند و به آتش کشیدند. یونانیان تخت جمشید را آتش زدند. همین امروز امپریالیستها به راهزنی و غارت آثار هنری، باستانی، تاریخی و ملی ممالک تحت ستم اشغال دارند و ما شمه ای از این غارتگری را در بالا ذکر کردیم. ولی اگر واقعا تبلیغات اسلام ستیزان درست باشد، آنوقت ما با مشکل غیر قابل توضیحی روبرو می شویم و معلوم نیست چگونه می توان بقاء این همه آثار تاریخی و میراث فرهنگی بشریت را از هزاران سال پیش از اسلام در اورشلیم و یا ممالک مورد تصرف مسلمانان تا به امروز توضیح داد؟ چگونه می شود توضیح داد که از صدر اسلام تا کنون، از زمان محمد پیامبر مسلمانان و خلافت خلفای راشدین و بعد از آنها، از زمان بنی امیه و بنی عباس و... که در ایران، عراق، شام و سوریه، در فلسطین و اورشلیم در مصر و شمال آفریقا تا اندلس در اسپانیا حکومت می کردند و به این ممالک تاریخی تسلط داشتند، تمام میراث فرهنگی این مردم از تخت جمشید گرفته تا بیستون، پاسارگاد، نقش رستم، تمدن آسوری ها، سومری ها، بابلی ها، آثار حمورابی و گیلگمش، مجسمه های فراعنه و اهرام ثلاثه، بقایای تمدن کارتاژها و... باقی مانده و مورد تخریب ارتش اسلام قرار نگرفته است. کتابخانه اسکندریه دست نخورده باقی ماند و جنوب اسپانیا به مرکز همکاری تمدن اسلامی، یهودی و مسیحی بدل گردید. اندلس تمدن آسیای میانه و یونان و ایران و میانرودان را با تمدن مصر و اسپانیا بهم پیوند داد و در هم آمیخت و به شکوفائی فرهنگ بشری میدان داد. و این مسیحیان بودند که با قتل عام مسلمانان و یهودیان در این منطقه بیک دوران پر بار تاریخی تمدن بشریت و شکوفائی دانش و هنر پایان دادند. هنوز تاثیرات معماری اسلامی را(کاخ الحمرا در شهر گرانادا(غرناطه)) که نقش سازندگی داشت و نه تخریب در اسپانیا به وضوح می بینیم. چرا مسلمانان در آن دوران ابن سینای دانشمند، ذکریای رازی، جابربن حیان، خوارزمی، حکیم عمر خیام نیشابوری را به طناب دار نبستند و از تدریس و یا تحصیل آنها ممانعت به عمل نیاوردند؟

اسلام ستیزان امروزی که تاریخ بشری را مجرد و غیر طبقاتی و بر اساس منافع روز صهیونیستها و امپریالیستها توضیح می دهند، به توحش داعش برای تخریب فرهنگ مردم خاور میانه و وحشی جلوه دادن آنها در افکار عمومی مردم جهان نیاز دارند تا راه تجاوز و آدمکشی امپریالیستها وتوجیه توسعه طلبی های آنها را برای غارت منابع طبیعی این مناطق باز کنند و دلایل توجیهی برای این وحشیگری امپریالیستی بیایند. آنها از اسلام وهابی سخن می گویند، ولی همین وهابی ها نیز حاضر نیستند سنگ سیاه کعبه را که مردم بدور آن طواف می کنند و میلیارها دلار سالانه به جیب خانواده آل سعود می ریزد بر اساس اعتقادات ادعائی خویش که نسخه آنرا برای همه می نویسند نابود سازند. در اینجا ما از میلیاردها دلار ثروتی سخن می رانیم که از درآمد نفت عربستان سعودی به مراتب بیشتر است و به عاملی اساسی برای اسارت ملتها و تهدید و تحدید حقوق دولتها بدل شده است. اسلام ستیزی در امروز و این نمایشات سازمان یافته و صحنه سازیهای مشمئز کننده به کارگردانی امپریالیسم و صهیونیسم وسیله توجیه نژادپرستی و تحقیر ملتها و اقلیتهای مسلمان در ممالک غیر مسلمان است. اسلام ستیزی ابزاری در دست صهیونیسم برای اشغال فلسطین و تاراندن و نسل کشی فلسطینیهاست. داعش و القاعده و الزرقاوی و البغدادی و... ابزاری در دست دشمنان بشریت برای توجیه سلطه گری و اختناق و سرکوب و انحراف مبارزات خلقها و سازمانهای مترقی ضد امپریالیستی در جهان هستند. باید این سیاست را شناخت و مبارزه با دین به عنوان مظهر جهالت بشریت را بر متن مبارزه ضد امپریالیستی، ضد صهیونیستی، با مضمون سیاسی و در متن مبارزه طبقاتی به پیش برد. داعش دست پرورده مزدور امپریالیستها و در خدمت آنها گام می گذارد. امپریالیسم می خواهد با کشیدن علامت تساوی میان اسلام و داعش به اهداف شوم دیگری دست پیدا کند که اسارت مردم خاور میانه در بطن آن نهفته است. این امپریالیستها هستند که غارتگر اصلی و نابودگر همه آثار تمدن و فرهنگ و میراث و دستآوردهای تاریخی بشریت اند. جنگهای امپریالیستی و بمبارانهای اتمی و باقی گذاردن زمین سوخته بهترین گواه ماهیت این داعشیان مدرن است. هیچگاه در تاریخ تجاوزات به ایران، مردم میهن ما چنین زجر و فجایعی را که از جانب دخالتهای امپریالیستها اعمال می شود ندیده بودند.

 

حزب کارایران(توفان)

فروردین هزار وسیصد ونود وچهار خورشیدی

www.toufan.org

شادباش نوروزی حزب کارایران(توفان)    

   نوروزتان مبارک باد!

 

 فرخنده نوروز که نوید دهنده تحول و دگرگونی طبیعت است و خبر از شور و نشاط  و زیبائی بهار می دهد بار دیگر فرا میرسد. نوروزی که همیشه با خود امید  تحول در جامعه انسانی و پشت سر گذاشتن زمستان سرد و تاریک و رنج آورنظم طبقاتی و دستیابی به صلح و دوستی و همبستگی و همیاری و خوشبختی و سعادت جامعه انسانی را به همراه می آورد . امیدی که سرچشمه تلاش و مبارزه ماست.

 

امسال هم طبق روال گذشته، افزایش قیمت سرسام آورمیوه و شیرینی وتنقلات درآستانه نوروز ، دیگردل ودماغی برای مردم محروم ٩٩ درصدی ایران باقی نگذاشته است که بتوانند درکنارسفره عید به  جشن وشادی بنشینند.بخش اعظم مردم اعم ازکارگران وزحمتکشان وحقوق بگیران تحتانی جامعه، حتا بخشی ازلایه های میانی ایران دراثر گرانی کمرشکن، تورم افسارگسیخته ووضعیت اسفناک اقتصادی قدرت خرید ونونوارکردن ندارند وعید را برسرسفره خالی برگزارمیکنند و نوروزشان همانند هرروزشان است.

 

سالی که گذشت بازهم سال وعده ووعیدهای توخالی و پیشروی درهیولای فقرو شکاف عمیق طبقاتی بود. آمارهای خود رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی به روشنی نشان میدهند که اکثریت مردم ایران زیرخط فقر دست وپا میزنند وتورم وناامنی اقتصادی همچنان سیر صعودی طی میکنند. زندگی کارگران و زحمتکشان بخاطرسیاستهای نئولیبرالی وارتجاعی رژیم سرمایه داری ازیک سو و ادامه  تحریمهای اقتصادی وفساد واختلاسهای حکومتی ازسوی دیگر نسبت به سال گذشته هنوزهم وخیم ترگشته است ومردم میهن ما امیدی به  بهبودی وضعیت خود درچهارچوب نظام مافیایی جمهوری اسلامی ندارند و چاره ای جز تشدید مبارزه علیه دستاربندان حاکم نمی بینند.اعتراضات گسترده اخیر معلمان سراسر ایران برای اضافه دستمزد وهمینطوراعتصابات واعتراضات متنوع شاخه های مختلف کارگری علیه وضعیت موجود وخواست حداقل دستمزد عادلانه برای یک زندگی شرافتمندانه ، امید بخش است. درهمین رابطه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه با انتشار اعلامیه ای تاکید کرده است که "تنها راه برون رفت از این گرداب نابسامانی های عدالت سوز را به درستی دگرگونی های بنیادین بر پایه گسترش دادگری و عدالت اجتماعی و رعایت حقوق عمومی مردم دانسته و از آن میان تعیین دستمزد عادلانه برای کارگران و زحمت کشان و دیگر اقشار آسیب دیده را سرآمد این حقوق مسلم مردمی می دانند. در این راستا سندیکای کارگران شرکت واحد چون دیگر کارگران و زحمت کشان این مرز و بوم رفع ریشه ای بی عدالتی های اجتماعی و تعیین دستمزدی عادلانه بر اساس تامین زندگی آبرومند و شایسته برای کارگران و زحمت کشان و بازنشستگان کارگری و عموم حقوق بگیران خواستاربوده و تلاش و پیگیری و اعتراض جمعی در این باره راحق خود و همه ی کارگران و عموم مردم ایران می داند.تنها راه برون رفت از این گرداب نابسامانی های عدالت سوز را به درستی دگرگونی های بنیادین بر پایه گسترش دادگری و عدالت اجتماعی و رعایت حقوق عمومی مردم دانسته و از آن میان تعیین دستمزد عادلانه برای کارگران و زحمت کشان و دیگر اقشار آسیب دیده را سرآمد این حقوق مسلم مردمی می دانند. در این راستا سندیکای کارگران شرکت واحد چون دیگر کارگران و زحمت کشان این مرز و بوم رفع ریشه ای بی عدالتی های اجتماعی و تعیین دستمزدی عادلانه بر اساس تامین زندگی آبرومند و شایسته برای کارگران و زحمت کشان و بازنشستگان کارگری و عموم حقوق بگیران خواستاربوده و تلاش و پیگیری و اعتراض جمعی در این باره راحق خود و همه ی کارگران و عموم مردم ایران می داند.تنها راه برون رفت از این گرداب نابسامانی های عدالت سوزرا به درستی دگرگونی های بنیادین بر پایه گسترش دادگری وعدالت اجتماعی و رعایت حقوق عمومی مردم دانسته و از آن میان تعیین دستمزد عادلانه برای کارگران و زحمتکشان و دیگر اقشار آسیب دیده را سرآمد این حقوق مسلم مردمی می دانند. دراین راستا سندیکای کارگران شرکت واحد چون دیگر کارگران و زحمتکشان این مرز و بوم رفع ریشه ای بی عدالتی های اجتماعی و تعیین دستمزدی عادلانه بر اساس تامین زندگی آبرومند و شایسته برای کارگران و زحمتکشان و بازنشستگان کارگری و عموم حقوق بگیران خواستاربوده و تلاش و پیگیری و اعتراض جمعی در این مورد را حق خود و همه ی کارگران و عموم مردم ایران می داند." اتحادیه های مشابه کارگری نیز با انتشار بیانیه های اعتراضی وجمع آوری طومار، خواهان افزایش دستمزد وبهبود شرایط زندگی خود شدند.

 

اگرچه درسالی که گذشت درفقروگرانی ورشوه وفساد اداری پیشروی داشتیم لیکن پیکارعلیه سرکوبگریهای وحشیانه وناهنجاریهای اقتصادی و اجتماعی بویژه اعتصابات کارگری نیز همچنان ادامه داشته ودولت نئولیبرالی حسن روحانی را سخت به تکاپو انداخته است. دولت روحانی که تمام تلاش ودل مشغولیش چانه زنی با امپریالیسم آمریکا برای حفظ نظام است، کوچکترین وقعی به مطالبات کارگران نمی گذارد وهمانند دولت احمدی نژاد  پاسخ نان، مسکن ، آزادی و عدالت اجتماعی را با زندان و شکنجه و اعدام میدهد.اکنون درآستانه سال نو، صدها تن ازفعالین کارگری، معلمان ،دانشجویان و فعالین اجتماعی در زندان بسر می برند وجان بسیاری ازآنها در خطر است.

 

حاکمیت سرمایه داری جمهوری اسلامی همواره تلاش کرده تا ازتحریمهای ضد بشری و تهدیدات امپریالیستی درجهت تشدید سرکوب وخفقان داخلی به عنوان چماقی علیه مردم استفاده کند. رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی، آزادی بیان و حقوق کارگران و زنان را حق وحقوق مسلم مردم ایران نمی داند و با سرکوب و دامن زدن به نارضایتی عمومی به توطئه های امپریالیستی و صهیونیستی و دخالت نیروهای استعماری در ایران میدان میدهد. رژیم اسلامی با سرکوب های وحشیانه اش و به بند کشیدن کارگران شریف ایران که ستون اصلی مبارزه ضد امپریالیستی هستند ، درعمل بعنوان جاده صاف کن و خدمت کننده  به اجانب و عفریت خارجی عمل میکند.

 

 حزب کارایران(توفان) فرصت رامغتنم شمرده نوروز را به همه کارگران، به همه زحمتکشان، به همه معلمان ، به همه دانشجویان، به همه زنان مبارز سراسرایران، به همه خانواده های جانباختگان راه آزادی، به کارگران مبارززندانی وهمه زندانیان شریفی که  پرچم مبارزه را دربیغوله ها و شکنجه گاههای رژیم بر افراشته اند و به همه رفقا و یاران و همه کسانیکه در راه آزادی و سعادت ستمدیدگان میرزمند شاد باش می گوید وبرایشان درپیکار علیه نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی پیروزی آرزومی کند. به امید فرا رسیدن نوروزمردم ایران.

 

نوروزتان پیروزباد!

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!

دست امپریالیستها از ایران ومنطقه کوتاه باد!

حزب کارایران(توفان)

اسفند هزار و سیصد و نود وسه خورشیدی

www.toufan.org

 

۱۳۹۳ اسفند ۱۸, دوشنبه

فشار سیاسی و تحریم اقتصادی ابزار سلطه امپریالیستی اند
 
به دنیای خود بنگریم، به اطراف خود نظاره کنیم و خواهیم دید که در شرایط بحران اقتصادی جهان امپریالیسم، چگونه امپریالیست ها با بی شرمی تمام و وحشیانه بر تمام دولت ها و حکومت های ضعیف که قصد کسب و یا حفظ آزادی سیاسی و اقتصادی و تعیین سرنوشت خود به دست خویش را دارند  با جدیت در جهت تأمین اِعمال حاکمیت غیر قانونی و استعمارگرانه خود تلاش می کنند.
اگر درست است که امپریالیسم علی القاعده سلطه طلب و تجاوزگر است؛ به همان اندازه نیز درست است که علیرغم رقابت بین آنان در اینجا و آنجا، به منظور کسب سهم بیشتر در غارت ممالک دیگر، نه تنها در خاورمیانه، بلکه در اروپای مرکزی نیز با هماهنگی عجیبی بین امپریالیسم امریکا و اروپا روبرو هستیم. همه شواهد  نشان می دهند که علیرغم مقاومت برخی از بورژوازی امپریالیستی اروپا ـ منجمله آلمان و فرانسه ـ در قبال استراتژی یکجانبه امریکا، فعلا تعیین کننده روال حوادث، امپریالیسم امریکاست. این خط اساسی حرکت کنونی سیاسی اروپا تنها در جهت حفظ منافع استراتژیک امپریالیسم امریکا است و عمدتا به سود این امپریالیسم تمام شده و خواهد شد و نه اروپا. روسیه امپریالیستی که خواه ناخواه بر اثر سیاست های نادرست رهبران روسیه امپریالیستی از جمله یلتسین از یکسو و از سوی دیگر بلعیدن جمهوری های وابسته به روسیه و یا شوروی سابق، ناتوان گشته، باعث شده است که امپریالیسم امریکا و در کنار آن، ناتو و امپریالیسم اروپا علیرغم وجود خطر جنگ به منظور تضعیف هر چه بیشتر رقیب امپریالیسم خود یعنی روسیه و به زانو کشاندن او، خود را هر چه بیشتر مجهز کرده و به مرزهای روسیه نزیک گرداند.
معمولا رسم است که برای شروع هر درگیری و یا جنگی، از یکسو دشمن به عنوان یک هیولای وحشتناک معرفی می شود و از سوی دیگر برای افکار عمومی به منظور اجرای هر گونه اعمال غیر انسانی و جنایت که شرایط حمله را فراهم می سازد، تئوریهای «انسانی» و قابل قبول برای مردم بافته می شوند. هر آنچه تاکنون مذموم و ناپسند تلقی می شد، با مرور زمان نه تنها عادی، بلکه قابل پذیرش می گردند.
ـ از آن جمله است کنترل و نظارت و ثبت اطلاعات و هر آنچه مردم در تلفن، و رسانه های اینترنتی بر زبان می رانند و یا می نویسند. این عمل برخلاف موازین دموکراتیک و تنها به منظور کنترل افکار عمومی است. واقعیت ولی آن است که علیرغم اعتراض توده های وسیع، این امر در عمل جا افتاده است و قبح آن از بین رفته و این خود سبب می گردد که امپریالیست ها گام های بیشتر در این جهت بردارند. 
ـ از آن جمله است مساله سلب حقوق بشر و آزادی انسان ها، ربودن آنان، به زندان کشاندن و شکنجه آنان. فراموش نباید کرد که علیرغم وجود انسان ربائی و شکنجه و به زندان کشاندن انسانها، امپریالیست ها کوشش داشتند بر این اعمال تا آنجا که قادرند، سرپوش نهند. پس از اشغال عراق و افشای شکنجه و هتک حرمت مردمان آن دیار در زندان مشهور ابو غریب، دوران جدیدی شروع می شود که با برملا شدن مدام اعمال غیر انسانی، وحشیانه و ضد قانونی امپریالیسم امریکا(زندانها در اروپا، افغانستان، لهستان، رومانی، ممالک بالتیک، گوانتانامو و ...) روبرو می شویم. تو گوئی امریکا با زبان بی زبانی به مردم دنیا می گوید: ما چنینیم و با کسانی که با ما موافق نیستند و این چنین نیستند، بلکه آن چنانی اند، همین رفتار را خواهیم کرد. وقاحت این امپریالیسم در لباس دفاع از حقوق بشر، اوج بی شرمی را نشان می دهد. آیا می توان پذیرفت که مردم جهان حاضرند همه این وقاحت و بی شرمی را پذیرا گردند؟ حداقل آن است که امپریالیسم امریکا با چنین روحیه ای که پذیرای ارزش های «نوین» غیر انسانی باشد، حساب می کند و این حساب متاسفانه در برخی از کشورهای امپریالیستی پذیرا می گردد.
ـ همچنین تحریم های اقتصادی و سیاسی در مذاق عمومی جهان امپریالیستی به مثابه وسیله ضروری برای پیشبرد منافع غرب جا افتاده است. برخی از توده های مردم این کشورها بر اثر تبلیغات مدام سیاست مداران و رسانه های وابسته در دام امپریالیست ها گرفتاراند و آن را واقعا به مثابه «تنبیه» و «مجازات» دولت ها و کشورهائی می شناسند که بر خلاف انسانیت و حقوق بشر رفتار کرده اند. اعتماد به دولت های خودی وسیله اساسی برای نفوذ تبلیغات عوامفریبانه و قلابی امپریالیست ها است. آنان کشورهائی را مورد فشار سیاسی، تحریم اقتصادی و غیره قرار می دهند که بنابر دلایل گوناگون حاضر نیستند به فرامین و تحکیم این دولت ها، بانکهای آنان و حاکمیت بلامنازع سرمایه مالی جهانی گردن نهند. تحریم وسیله فشار امپریالیست ها برای پیشبرد امیال استراتژیک خویش است. چنین بود پس از ۱۹۹۲ و حمله عراق به کویت و سپس آغاز تحریم های امپریالیست ها در مورد کشور عراق و به فقر و گرسنگی کشاندن مردم آن دیار که به نابودی نزدیک به ۱ میلیون انسان و به ویژه کودکان و شیرخوارگان منتهی گشت. چنین است در مورد ایران و چنین است امروز در مبارزه غرب با روسیه بر سر اوکرائین.
همه این تحریم ها علیرغم  مخالفت بخش وسیعی از مردم اروپا،  برخلاف مخالفت بخش قابل توجه ای از بورژوازی امپریالیستی اروپا ـ و بویژه آلمان و فرانسه ـ عمدتا توسط دولت خانم مرکل، ناتو و اتحادیه اروپا و بر خلاف منافع روشن اقتصاد و سیاست اروپا و علی القاعده به سود امپریالیسم امریکا و منافع کوتاه مدت و درازمدت این امپریالیسم انجام پذیرفته اند. مردم آلمان در اکثریت خود با این سیاست تحریم مخالف اند و هیچگونه ضرورتی را بر آن نمی بینند. واقعیت نیز آن است که این تحریم ها تنها به سود امپریالیسم امریکا تمام خواهد شد و این امریکا است که موتور تحریم، تضعیف روسیه و فشار هر چه گسترده تر و محتملا برخورد نظامی بین روسیه و ناتو است. تا چه زمانی اتحادیه اروپا ـ و بویژه آلمان و فرانسه که دو ستون اساسی این اتحادیه اند ـ حاضر خواهد بود برای منافع استراتژیک امریکا سینه سپر کند؟ و آیا اروپا و هم چنین آلمان حاضر اند برای سومین بار، نکبت و سرشکستگی شکست در جنگ با روسیه(و شوروی) را به جان بخرند؟- اولین شکست جنگ ناپلئون با روسیه در سال ۱۸۱۲ و سپس حمله هیتلر به اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۴۱ و پیروزی ارتش سرخ بر علیه فاشیسم بود.
علیرغم آن که عقل سالم و منافع واقعی بورژوازی امپریالیستی اکثر کشورهای اروپا و حتی بورژوازی غیر امپریالیستی سایر کشورهای اروپا ـ حتی لهستان و سه کشور بالتیک لتونیLettland, استونی Estland, لیتوانی Litauen که کاملا به امریکا وابسته اند و نوکر سرسپرده این امپریالیسم اند ـ بر آن حکم می دهد که حمله به روسیه و برخوردهای نظامی وسیع تر دورنمائی به غیر از شکست و ویرانی اروپا و محتملا تقویت روسیه نخواهد داشت؛ معهذا مطبوعات و رسانه های اروپایی و برخی محافل سیاسی وابسته به امریکا در این جهت تبلیغ می کنند و شرایط فرهنگی و ایدئولوژیک قابل توضیح را برای مردم فراهم می کنند. هر تهاجم و یا جنگی پیشقراولان تئوریک و ایدئولوژیک خود را به وجود می آورد تا در صورت وقوع تهاجم، توده های مردم آماده پذیرائی آن گردند و یا حداقل خلع سلاح سیاسی و ایده ای صورت پذیرد.
نشریه آلمانی "زود دویچه تسایتونگ"(Süddeutsche Zeitung) در تاریخ ۳۰ ژانویه 2015 در تفسیری کوتاه چنین می نویسد: «تحریم های اقتصادی به عنوان ابزار سیاست خارجی دو هدف دارند: اولا آنها می بایستی حکومتی را که بر خلاف روش و رفتار قابل قبول عمل می کند، مجازات نماید. این مجازات در واقع بهائی است که یک حکومت به خاطر رفتار ناپسند می پردازد. دوما این مجازات می بایستی در جهت تغییر رفتار دولت ها کمک نمایند».
در تمام این تفسیر، هیکل و شمایل استعمار، زورگوئی و وقاحت بورژوازی را به طور روشن می توان دید. زمانی بود که تحریم چه اقتصادی و چه سیاسی همواره بار منفی داشت. و در واقع نیز چنین است. این ابزار آن چنان که نویسنده مرتجع و خود فروخته این روزنامه می نویسد: «ابزار سیاست خارجی اند» اما سیاست خارجی کشورهای زورگو و امپریالیستی که قصد تصرف و استعمار سرزمین های دیگر را دارند.
سیاست خارجی هر کشوری از ماهیت دولت حاکم برمی خیزد و بر این اساس نیز دول جهان روابط سیاسی و اقتصادی خود را با یکدیگر پایه ریزی می کنند. سیاست خارجی دول امپریالیستی علی القاعده بر اساس سلطه گری، زورگوئی و تهاجم نهاده شده است. سازمان ملل بر اساس احترام به حقوق بشر و به حاکمیت دولت ها شکل پذیرفت و هدف آن جلوگیری از لجام گسیختگی در این روابط به منظور حفظ صلح جهانی و پذیرش احترام به یکدیگر بود. این روابط سیاسی و اقتصادی بین دول ـ تا آنجا که این دولت ها متمدن اند و نه وحشی همانند امپریالیسم امریکا ـ علی القاعده از طریق سازمان ملل متحد کنترل و نظارت می گردد و در آن جا هیچ گونه جائی برای زورگوئی و به گرسنگی کشاندن خلق های دیگر وجود ندارد. مگر آن که سیاست خارجی یک کشور بر اساس استعمار و منافع امپریالیستی پایه گذاشته شده باشد. زبان این روزی نامه آلمانی در عرض چندین ده سال پیش با تغییر موضع به سود آمریکا و منافع سرمایه مالی جهانی، با مرور زمان زبانی گزنده و بازگوی منافع قدرتمندان و زورگویان گشته است.
در اینجا قصد ما افشای این روزنامه نیست. هدف نشان دادن آن مساله است که اینگونه بلندگویان امپریالیسم(که متأسفانه کم نیستند و از قدرت مالی زیاد و نفوذ معنوی تا حدودی قابل توجه برخوردارند و دارای تیراژ بالائی هستند) هر آنچه را تا کنون به عنوان ارزش های مذموم، غیر انسانی و ناپسند نه تنها از سوی کمونیست ها و یا نیروهای مترقی، بلکه حتی نزد افکار عمومی جهان بورژوازی (چه غرب و چه شرق) و حتی از جانب خود آنان در گذشته ای نه چندان دور شناخته شده بودند، مورد علامت سوال قرار داده و اکثر آنان را به دایره قابل پذیرش و مثبت تبلیغات خویش وارد کرده اند. حتی جنگ که برای بخش وسیعی از رهبران اروپا و تا حدی عده قابل توجه ای از توده های مردم اروپا و بویژه آلمانی ها مورد سرزنش و غیر قابل پذیرش بود، تحت لوای دفاع احزاب بورژوازی همانند سبزها و یا سوسیال دموکرات ها و هم چنین احزاب مسیحی مسلک می تواند مورد بحث و پذیرش قرار گیرد. ناتو و اتحادیه اروپا نه تنها با پذیرش تحریم در قاموس خویش به عنوان وسیله اساسی و تعیین کننده برای رسیدن به اهداف امپریالیستی خویش، نه تنها با استفاده از قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی خویش، بر کشورهای دیگر اروپائی که در موضع ضعیفتری اند- همانند یونان، اسپانیا، پرتقال...- حاکمیت خویش را دیکته می کند؛ نه تنها چشم بسته وابستگی خود را به آمریکا تحکیم می بخشد، بلکه در راه خطرناک تصادم، تهاجم و جنگ با روسیه گام می نهد. امری که تنها می تواند به سود امپریالیسم امریکا تمام گردد و با مصیبت، جنگ و ناکامی برای مردم اروپا پایان پذیرد.
این بار ولی مردم اروپا، روسیه و تمام جهان دست امپریالیست ها را خوانده اند و با مبارزه خویش، آرزوی سلطه امپریالیست ها بر جهان، ویرانی و بی خانمانی را قبل از آن که بتواند شکوفا گردد و سایه شوم خود را بر جهان بگستراند، در مخیله یک یک امپریالیست ها مدفون خواهند ساخت. این بار مقاومت در برابر سلطه گری امپریالیسم، فاشیسم و جنگ اگرچه غیر هماهنگ و بدون تمرکز یک رهبری واحد است، اما در سراسر جهان گسترده و هم چون آتش زیر خاکستر آماده انفجار است. این آتش مقاومت و طغیان سرانجام از هر سو گریبان امپریالیسم، فاشیسم و ارتجاع را خواهد گرفت.
 
بر گرفته از توفان شماره 180 اسفند ماه 1393مارس  سال 2015،
 ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
وبلاگ های مرتبط به حزب
توفان قاسمی
ظفر سرخ
کارگر آگاه
 سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی