۱۳۹۴ تیر ۱۴, یکشنبه

داعش اهرم اعمال سیاستهای امپریالیسم در منطقه است
 
ماشینهای خبری انحصاری افکار عمومی سازی امپریالیستی راه افتاده اند تا برای داعش تبلیغ کنند و سرباز جمع آوری نمایند. اینهمه تروریستهای جنایتکار در لیبی، افغانستان، پاکستان، نیجریه ... به فعالیت مشغولند و به عملیات تروریستی دست می زنند، ولی هیچکدام از آنها پوشش خبری داعش را ندارند.
این تروریستهای دست پرورده امپریالیسم در لیبی حتی حکومت رسمی خلیفه اسلامی را در یک بخش از کشور مستقر ساخته و نفت را رسما به ممالک امپریالیستی می فروشند و از آن نیازهای تروریستی خویش و امپریالیسم را تامین می کنند. خبرگزاری های جهان زحمت افشاء این خلیفه گری در لیبی را به خود نمی دهند و حتی بر روی اخبار آشوبهای این کشور سرپوش می گذارند. ولی در مورد نیروی "لایزال" داعش مرتب در بوقهای تبلیغاتی می دمند و اعلام می کنند که داعش داوطلب می پذیرد و موصل را تسخیر کرده، بخش بزرگی از سوریه زیر سلطه اش قرار دارد و با فتح رمادی در عراق در چهل کیلومتری مرز ایران است. راه ورود به سوریه و عراق نیز از طریق ترکیه و همدستی ناتو و اسرائیل و امپریالیستها بر روی آنها باز است. تصاویر تجاوز این قوم وحشی به رمادی نشان می دهد که آنها در ماشینهای پشت سر هم قطار شده و مملو از آدم و اسلحه در جاده های منتهی به رمادی در حال حرکتند و از نظر نظامی بهترین طعمه گلوله های هواپیماهای جنگی آمریکا و متحدانشان در عراق می توانند باشند که با چند پرواز مستمر خودشان را از شَرّ این تروریستهای واراداتی راحت کنند. ولی آمریکا و متحدان عرب و ناتوی آنها این کار را نمی کنند و دست داعش را باز می گذارند تا رمادی را اشغال کند. نشریه آلمانی زبان "کلنر اشتات آنسایگه" در مورد تهاجم داعش به شهر تاریخی پالمیرا که میراث فرهنگی جهان است و تا کنون در دست نیروهای نظامی دولت رسمی سوریه بود، می نویسد: "... هواپیماهای جنگنده متفقین در جنگ پالمیرا مداخله نکردند، زیرا این مداخله به نفع بشار اسد تمام می شد"(22 ماه مه 2015). حال از طریق خبرگزاری رویتر خبر می دهند که 50 قبیله سنی عراق نیز به بیعت با ابوبکر البغدادی پرداخته و حاضرند بر ضد ایرانی ها که آنها را "صفوی" ها معرفی می کنند متحد شده و به جنگ بپردازند. خبرگزاری امپریالیستها به بزرگ کردن این نشستها و قدرت رو به افزایش داعش می پردازند تا با جنگ روانی و ایجاد دلهره زمینه تجاوز به بغداد را فراهم کنند. جالب این جاست که امپریالیسم آمریکا و متحدانش حکومت قانونی و رسمی صدام حسین را با دروغ سرنگون کردند و یک میلیون عراقی را نابود نمودند و کشور عراق را به صدها سال عقب رانده اند. نفت عراق را بدون حساب و کتاب می دزدند، موزه های عراق را غارت کرده اند، اموال نقد و دارائی بانکهای عراق را به سرقت بردند و از درآمد نفت عراق به کویت کمک کرده و به تامین مخارج ارتش آمریکا مشغولند. رژیم دست نشانده عراق و مطلوب ایران اجازه داده است که در منطقه سبز بغداد 15 هزار نظامیان آمریکائی به بهانه کادر دیپلماتیک که مصونیت قضائی دارند حضور داشته باشند. آمریکا هرگز خاک عراق را ترک نکرده است و بخشی از نیروی خود را که هر لحظه مترصد ورود به عراق هستند در کویت، بحرین، قطر، عربستان سعودی و ناوهای آمریکائی در خلیج فارس نگهداری می کند. ماهیت مبارزه خلقهای عراق یک مبارزه ملی و ضد امپریالیستی برای رهائی عراق و قطع دست همه مداخله گران و در درجه نخست امپریالیسم آمریکاست و نه جنگ شیعه و سنی. آنوقت این وحوشِ داعش، عامل اجرای سیاست امپریالیسم آمریکا، به همان سیاست تبلیغاتی امپریالیسم آمریکا و ارتجاع منطقه که گویا رویدادهای عراق محصول نزاع میان شیعه و سنی است، دامن می زنند و مبارزه علیه امپریالیسم آمریکا برای رهائی ملی عراق و ایجاد وحدت میان همه ملتها و ادیان عراق برای کسب استقلال ملی را نفی نموده و آنرا اختلافات مذهبی میان ایرانی های شیعه که آنها را "صفوی"ها می خوانند، جلوه می دهند. بسیاری کردهای خودفروخته عراقی نیز که همدست جرج بوش در نابودی کشور عراق بودند، متحدان مصلحتی داعش هستند. از نظر آنها نابودی عراق مهم نیست، زیرا که اعراب کشته می شوند و این ربطی به اکراد که تافته جدا بافته ای هستند ندارد. طبیعتا این سیاست اکراد سیاست امپریالیستها و صهیونیسم در منطقه و بر ضد همه خلقهای منطقه است و باید افشاء گردد. خلقهای منطقه باید این اسرائیل دوم در منطقه را افشاء نموده و با آن مبارزه نمایند و عمال ایرانی آنها را نیز در ایران بی اعتبار کنند. آنها با صحنه سازی انبارهای اسلحه و آذوقه های فراوانی را که با یاری ممالک امپریالیستی از قبل ذخیره کرده بودند با یک عقب نشینی ساختگی در اختیار داعش گذاردند و این سیاست تا به امروز نیز ادامه دارد. همین روش رهبران داعش و اکراد عراقی نشان می دهد چه سیاست کثیفی برای انحراف مبارزه مردم عراق در راه رهائی ملی و طرد امپریالیسم در عراق در کار است. آمریکائی ها بارها اعلام کرده اند که مبارزه با داعش یک مبارزه زودرس نیست به زمان نیاز دارد و ممکن است سی سال طول بکشد. به گزارش د.پ.آ(خبرگزاری آلمان)، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا از طریق پیام تلفنی خطاب به  موتلفان "ضد داعش" حاضر در کنفرانس پاریس در تاریخ 02/06/2015 که در کاخ الیزه تشکیل شده بود، اظهار داشت که مبارزه بر ضد داعش یک مسئله "مبارزه چند ساله" است و این اعتراف خود گویای سیاست راهبردی امپریالیسم آمریکا در منطقه است. اکراد عراقی، اسرائیل، ترکیه، عربستان سعودی، قطر، اردن و تروریستهای جهادیست همه و همه در خدمت این سیاست امپریالیستی عمل می کنند. در کنفرانس ضد "داعش" در پاریس آمریکائی ها و متحدانشان اعلام داشتند که پیروزی بر داعش تنها از طریق نظامی مقدور نیست. باید این مشکل را سیاسی نیز حل کرد. و این کنه مطلبی است که در منطقه در جریان است. داعش یک هنگ بین المللی تروریستی از همه جهان و حتی ممالک غربی و مزدوران جهانی است و ربطی به مبارزه مردم عراق برای رهائی ملی ندارد. این تروریستها، وارداتی هستند و اهرم فشار امپریالیسم آمریکا در منطقه تا سیاستهای خویش را از طریق شل و سفت کردن این سگهای وحشی به پیش ببرد. آن راه حل سیاسی که امپریالیستها از آن صحبت می کنند، راه رهائی ملت عرب و یا کرد عراق نیست، راه اعمال فشار به ایران، روسیه و چین در منطقه است تا با آمریکا بر سر پاره ای مسایل کنار آیند. در آن صورت است که امپریالیستها از این جنگ فرسایشی دست برخواهند داشت و یکشبه خدمت مزدوران داعش با قطع کمکهای مالی و یا بمباران مناطق تجمع و یا جلوگیری از ورود آنها به عراق می رسند. راه حل سیاسی امپریالیستها وادار کردن رقیب به مصالحه و بند وبست و سازش با امپریالیستهاست. در غیر این صورت سیل تسلیحات است که سرازیر دامن داعش خواهد بود و همه خبرگزاری های امپریالیستی جهان نیز یک صدا به تبلیغ برای داعش دست خواهند زد تا برای این "جبهه" سربازگیری کرده و آنها را به سوی ایران کیش دهند. روزنامه آلمانی "کلنر اشتات آنسایگه" در شماره23/24 ماه مه 2015 به پرسش خود چنین پاسخ می دهد: "آیا پیروزی بر داعش از نظر نظامی مقدور است؟ خیر. پیروزی بر داعش زمانی ممکن است که شرایط اساسی سیاسی تغییر کنند". و این نشریه که با موذیگری سیاست امپریالیستی در منطقه را جنگ شیعه و سنی جلوه می دهد خواهان سرنگونی بشار اسد و تغییر رژیم درعراق به طوریکه مطلوبتر برای آمریکا و مقاومتر در مقابل ایران باشد. این است آن شرایط اساسی که باید تغییر کند در غیر این صورت داعش "آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته".
دولت اسرائیل نیز بیکباره لحنش را در مورد اعراب که تا کنون آنها را دشمنان سوگند خورده و تاریخی خود می دانست به کلی عوض شده است. ببینید مطبوعات و خبرگزاریهای جهان چگونه خبر می دهند: "المیادین گزارش داد: افسر سابق سازمان اطلاعات عربستان سعودی با دستیار نخست وزیر رژیم صهیونیستی در واشنگتن دیدار کرد.به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، انور ماجد عشقی با «دوری گلد» (Dore Gold) یکی از دستیاران بلندپایه بنیامین نتانیاهو در همایشی در پشت درهای بسته که شورای روابط خارجی آمریکا در واشنگتن میزبان آن بود، دیدار کرد. بلومبرگ نیز نوشت: دیدار این افسر سابق اطلاعاتی سعودی با دستیار بلندپایه نتانیاهو، ادامه پنج دیدار سِرّی پیشین بین دو طرف از ابتدای سال 2014 تاکنون بود.این دو در جریان کنفرانسی در اندیشکده شورای روابط خارجی در واشنگتن فاش کرده اند که نمایندگان دو کشور دیدارهای محرمانه ای برای بحث درباره "دشمن مشترک خود ایران" داشته اند.
بلومبرگ افزود: هدف از این دیدارها توافق درباره مسایل منطقه بین اسرائیل و عربستان به ویژه در تنگنا قرار دادن ایران است. ...
طرف اسرائیلی هم در این دیدار بر گرم شدن روابط بین دو طرف تاکید کرد. شیمون شاپیرا از شرکت کنندگان در این نشست ها که یک ژنرال بازنشسته اسرائیلی است به خبرنگار بلومبرگ گفت: ما به این نتیجه رسیدیم که مشکلات مشترکی داریم، چالش های مشترک و پاسخ های مشترکی داریم.
بنابه این گزارش شاپیرا این مشکلات را فعالیت های ایران در منطقه دانست و گفت که دو طرف در باره راه های سیاسی و اقتصادی برای مهار ایران بحث کرده اند اما جزئیاتی ارائه نداد.". حال به سخنان آقای منشه امیر صهیونیست گوش فرا دهید:
مَنشه امیر، مجری برنامه فارسی رادیو اسرائیل و عامل موساد که وظیفه هماهنگ کننده تبلیغات اپوزیسیون خودفروخته ایران در آمریکا را به عهده داشت، در یک گفتگو در مورد اعراب و روابطشان با اسرائیل از دل شیوخ عربستان سعودی سخن رانده و آورد: "... بتونند دل اعراب را به دست بیارن، ولی آقای دکتر تقی زاده تصور می کنند که اینان کاملا نتیجه معکوس می گیرند، برای اینکه کشورهای عرب امروز نمی خواهند اسرائیل نابود بشه، دوست دارند اسرائیل را، به اسرائیل احتیاج دارند، آنها دلشون می خواد که اسرائیل باشه که از امنیت آنها در منطقه دفاع بکنه، ایالات متحده دوره، بریتانیا دوره، کشوری که میتونه از امنیت کشورهای عرب منطقه دفاع بکنه اسرائیله، اینکه در این دورانی که اعراب از مرگ بر اسرائیل دست برداشتند و حاضر و علاقمند به همکاری با اسرائیل هستند، یک رژیمی در ایران به روی کار آمده که برای منحرف کردن افکار مردم ایران برای تامین هدفها و آرمانهای خودش می آید و اسرائیل را به نابودی تهدید می کند."
این تغییر جهت سیاست ضد عرب صهیونیستها دیگر قابل انکار نیست. معلوم می شود که پشت پرده توافقات پنهان میان ترکیه، عربستان سعودی، اسرائیل، ناتو و آمریکا صورت گرفته است تا با یک جنگ فرسایشیِ نیابتی در منطقه با ایجاد آشوب و تضعیف ممالک خاور میانه به منابع منطقه بدون مزاحم دست پیدا کنند و با نظارت و پائیدن منطقه، از ایران به عنوان سکوی پرش بر ضد چین و روسیه استفاده نمایند. داعش دست دراز شده امپریالیسم در منطقه، برای تحقق اهداف استعماری است و برای رد گم کردن و پوشش جنایات ضد بشریِ این قوم وحشی، رادیو اسرائیل از آنها به عنوان "معارضان بشار اسد" صحبت می کند که گویا محصول استبداد بشار اسد در سوریه اند و چنانچه حکومت اخوان المسلمین در سوریه مستقرمی شد، هرگز داعش متولد نمی گردید. تولد داعش که نوزادی ناقص الخلقه ا ست محصول مقاومت مردم سوریه در مقابل اپوزیسیون خودفروخته سوریه بود که با آمریکا همدستی می کرد و می خواست سوریه را به لیبی تبدیل کند. آنها بر این پندار واهی بودند که حکومت قانونی و رسمی بشار اسد را در عرض دو هفته با دخالت و رخنه گری و خرابکاری سرنگون می کنند. وقتی مردم سوریه به مقاومت دست زدند و تیرشان به سنگ خورد داعش را آفریدند. امپریالیستها که تا کنون هر مخالفی را با برچسب تروریست منکوب کرده اند بیکباره از عدم موفقیت راه حل نظامی بدون در نظر گرفتن راه حل سیاسی سخن می رانند. معلوم نیست که چرا همین سیاست را در همه جا در نظر نمی گیرند. در سودان، مالی، نیجریه، هوادار راه حل نظامی اند. چرا با صدام حسین و معمر قذافی بدنبال راه حل سیاسی نبودند و تجاوز نظامی را ترجیح دادند؟ راه حل سیاسی و یا نظامی عبارات بی ارزشی هستند که برای پرده پوشی سیاست راهبردی امپریالیستها بر اساس شرایط روز مورد بهره وری قرار می گیرند. به دنبال راه حل سیاسی در سوریه و عراق گشتن یعنی کش دادن و ضعیت کنونی تا وضع به نفع آنها تغییر کند. امپریالیستها برای تحقق اهدافشان از هیچ جنایتی رویگردان نیستند. خوب است که مردم ایران این واقعیات تاریخی را بدانند. جنایات داعش مهر آمریکائی-صهیونیستی دارد و متمم جنایات امپریالیسم در کره، کامبوج، لائوس، ویتنام، کنگو، اندونزی، شیلی، آرژانتین و... می باشد. راه مقابله با تجاوز امپریالیستی تکیه به مردم، بسیج مردم، جلب اعتماد مردم با برسمیت شناختن حقوق مسلم و قانونی و انسانی مردم ایران است. باید مافیای سارقان را در ایران نابود کرد و به مطالبات دموکراتیک مردم توجه کرد و آنوقت است که مردم در مقابل دسیسه های امپریالیسم و همه عمال خود فروخته ایرانی که در البسه "انقلابی" و ضد "اسلامی" علم شده اند خواهند ایستاد. حکومتی که از مردمش بهراسد سرانجام در دامن امپریالیسم خواهد بود و سیاستهای اقتصادی و امپریالیسم پسند و نئولیبرالی را اعمال خواهد کرد.
بر گرفته از توفان شـماره 184 تیر ماه  1394ـ ژوئیه سال 2015
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند وبلاگ حزبی
وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
 http://kanonezi.blogspot.se/
 وبلاگ کارگر آگاه
 http://www.kargareagah.blogspot.se/
  سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
 سایت آرشیو نشریات توفان
 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
 توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
 
 
در حاشیه رشوه خواری در "فیفا"
امپریالیسم آمریکا پلیس جهانی و دادستان جهانی
 سیاستی برای تحکیم سرکردگی و قلدری در جهان
 
 
در آغاز ماه ژوئن 2015 به یکباره جنجالی بر سر رشوه خواری در فدراسیون جهانی فوتبال(فیفا) بر پا شد که انگیزه های آن بسیار جالب توجه است. خانم "لورتا لینچ"(Loretta Lynch)، دادستان سابق نیویورک و وزیر دادگستری کنونی آمریکا، اسنادی منتشر نمود که ادعا داشت بر سر واگذاری حقوق برگزاری مسابقات جهانی فوتبال به قطر و روسیه رشوه پردازی شده است.
فورا مطبوعات و خبرگزاری های جهان همزمان و هماهنگ به کار افتادند تا برگزاری این مسابقات را در قطر و روسیه منع نمایند.
رئیس موقت "فیفا" آقای "دومنیکو اسکالا"(Domenico Scala) اظهار داشت که امکان ملغی کردن قرارداد برگزاری فوتبال جام جهانی در قطر 2018 و روسیه 2022 در صورت اثبات رشوه خواری منتفی نیست. جای شگفتی نیست که آمریکا در سال 2010 در رقابت دریافت حق برگزاری جام جهانی فوتبال، رقیب قَطَر بود و در انتخابات شکست خورد و با کینه پنهان تا به امروز نیز صدایش در نیآمده بود.
هنوز مرکب ادعانامه وزیر دادگستر آمریکا خشک نشده بود، معلوم شد، حق برگزاری جامهای جهانی در پاریس، آفریقای جنوبی و به احتمال قوی در برلن با رشوه دادن به نماینده زلاند نو برای خروج به موقع از نشست شورایعالی در هنگام اخذ رای، برای اعمال نفوذ در نتیجه آراء به نفع آلمانها و یا نشمردن آراء داده شده به مراکش برای گزینش آفریقای جنوبی با رشوه دهی صورت گرفته است. در مورد تقلب آلمانها در این رسوائیِ اخیر، سند ننگین دیگری برملا شده که به جام جهانی 2006 آلمان و توافقنامه تسلیحاتی این کشور با عربستان سعودی در زمان حکومت "گرهارد شرودر" سوسیال دموکرات ارتباط دارد.
بر اساس گزارش مطبوعات: "روزنامه تلگراف چاپ انگلیس پرده از رسوایی ای جدیدی برداشت که در یک سوی آن کشور آلمان و در طرف دیگر کشور عربستان قرار دارد. بر اساس این خبر، عربستان در قبال موافقت برلین با امضای یک توافقنامه ارسال 1000 عدد «آر پی جی» با ریاض، از واگذاری میزبانی جام جهانی سال 2006 به کشور آلمان حمایت کرده بود.
در ادامه این خبر به نقل از روزنامه آلمانی "بیلد" آمده است مقام های سوئیسی اعلام کردند در همان روزی که گروهی از مقام های عالی رتبه "فیفا" بر اساس کیفرخواست دادگاهی در آمریکا بازداشت شدند در ساختمانی که پیش از این آژانس بازاریابی ورزشی بود به اسنادی دست یافته اند که متعلق به مکان برگزاری دو جام جهانی بعدی است." و این هنوز از نتایج سحر است.
چه فضاحتی بزرگتر تر از اینکه با اسلحه برای کشتار مردم به دست ارتجاع عربستان سعودی، پرچم "دوستی" فوتبال ملل را برافراشت و از "حماسه تابستان آلمان" سخن راند و به عنوان پرچمدار ضد رشوه خواری در مقابل دوربینهای رسانه های گروهی ظاهر شد و رشوه خواری را در "فیفا" محکوم کرده، درخواست اصلاحات نمود و خواست نفوذ بیشتر در "فیفا" را به میان آورد.
 اینکه سایر فدراسیونهای فوتبال جهانی برای دریافت این حقوق، قانونی رفتار کرده باشند، قابل اثبات نیست. روشن است که انجام مسابقات جهانی فوتبال بعد از کودتای سرهنگان در آرژانتین امر اتفاقی نبوده و با خرواری از انگیزه های سیاسی و مالی همراه بوده است. اینکه اسرائیل که یک کشور آسیائیِ مصنوعی است، در جام جهانی فوتبالِ اروپا شرکت می کند تا از طرف ممالک مسلمان و یا مترقی آسیا بایکوت نشود، صرفا امری سیاسی و قانونی من درآوردی برای قد و قواره اسرائیل و مخالف علم جغرافیای جهان است.
اما این خانم وزیر دادگستر آمریکا که وجدانش از برده داری در قطر و اخبار وحشتناکی که از آنجا به گوشش رسیده "ناراحت" شده به چه اسنادی استناد می کند به این موضوع بر می گردد که "به گزارش اکو ویژن به نقل از یورونیوز، "چاک بلیزر"(Chuck Blazer)، عضو سابق "فیفا" و رئیس پیشین کنفدراسیون کونکاکاف(Concacaf) اتحادیه فوتبال قاره ای شمال و مرکزی آمریکا و دریای کارائیب. به دریافت رشوه از سوی برخی از مقامات "فیفا" برای دو جام جهانی فرانسه و آفریقای جنوبی اعتراف کرده است. فاش شدن این موضوع از سوی عضو سابق "فیفا" در حالیست که تاکنون بحث تنها بر سر دریافت رشوه برای بازیهای جام جهانی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ مطرح بود.
بنا به اعتراف چاک بلیزر، فرانسه و آفریقای جنوبی میزبانی بازی های جام جهانی فوتبال در سال های ۱۹۹۸ و ۲۰۱۰ را با پرداخت رشوه به مسئولان "فیفا" به دست آورده اند.
گفته می شود چاک بلیزر، به دلیل فرار مالیاتی در سال ۲۰۱۳، از سوی "اف بی آی" تحت فشار بوده و از جلسات و مسائل داخلی "فیفا" برای پلیس فدرال آمریکا جاسوسی می کرده است. همکاری وی با "اف بی آی" از طریق ضبط مکالمات مقامات این کنفدراسیون، موجب دستگیری تعدادی از مقامات "فیفا" طی روزهای گذشته در زوریخ و آنهم در آستانۀ کنگرۀ سالانۀ این فدراسیون شد."
تا اینجا معلوم شده که این آقای شاهد، تحت فشار مقامات آمریکائی قرار داشته و برای آنها توسط دستگاه ضبط صوت و دوربین مخفی جاسوسی می کرده است. این اقدامات وزیر دادگستری آمریکا در اروپا و هر کشور متمدن دیگری ممنوع است. این روش شبیه روش حکومتهائی نظیر جمهوری سرمایه داری اسلامی ایران است که به هیچ موازین حقوقی، اخلاقی و ضوابط جهانی پایبند نیست. شاهدی که تحت فشار سند و آنهم به صورت غیر قانونی و با فریب افراد جمع آوری کند، اقدامش غیر قانونی و باید مورد پیگرد قضائی قرار گیرد. دولت که خود باید مدافع اجرای بی نقص قوانین باشد خودش مجاز نیست به اقدامات تبهکارانه دست زند. چنین دولتی دیگر مشروعیت رسیدگی به جرایم دیگران را ندارد و تمام سامان حقوق یک گشور را به زیر پرسش می برد. در اروپا شما حق ندارید مکالمه تلفنی کسی را اگر به وی اطلاع ندهید ضبط کنید. چنین اسنادی در دادگاه فاقد ارزش حقوقی است. دنیائی را تصور کنید که دستگاههای مدعی حمایت از حقوق مردم و گسترش عدالت خودشان با فشار و تقلب، با توسل به نقض قانون و تبهکاری به جمع آوری مدرک بپردازند. روشن است که در این دنیا امنیت قضائی وجود ندارد و هر کس از پرونده سازی، حتی در حریم خصوصی خویش نیز وحشت دارد. این روش را می توان با بدترین روشهای استبدادهای خودکامه قیاس کرد. ولی امپریالیسم آمریکا نه تنها از این روشن تبهکارانه حمایت می کند، بلکه این روش خودکامه و حقوقی خویش را به همه ممالک جهان تسری داده و تحمیل می کند و تو گوئی خانم "لورتا لینچ" وزیر دادگستری و دادستان کل جهان است. وی با وقاحت و طلبکاری هر چه بیشتر دلیل دخالت امپریالیسم آمریکا در پیگرد رشوه گیری در سوئیس را که کشوری در قلب اروپاست و ربطی به آمریکا ندارد، چنین توضیح داد و توجیه کرد که مُرتَشِی برای دریافت رشوه سفری به آمریکا کرده و در هتلی در داخل خاک آمریکا اقامت نموده و رشوه به وی با دلار آمریکائی صورت گرفته است و همین مدارک کافی است تا بر ضد وی اعلام جرمی از جانب قوه قضائیه آمریکا صورت پذیرد. به این ترتیب زمینه برای پیگرد هر فرد نامطلوب از نظر آمریکا در جهان که با دلار آمریکائی خرید و فروش کند و یا از جستجوگر "یاهو" و یا "گوگل" استفاده نموده و پست های الکترونیکی(ای-میل) خویش را با استفاده از نرم افزارها و یا تارنماهای شرکتهای آمریکائی ارسال دارد از این به بعد در شبکه تارعنکبوتی پیگردهای قضائی آمریکائی قرار می گیرد. زیرا که از فضای مجازی آمریکا عبور کرده است. هدف امپریالیسم آمریکا نیز بر سر جنجال اخیر همین است. امپریالیسم آمریکا که تا کنون نقش پلیس جهان را بازی می کرد حال می خواهد نقش دادستان کل جهان را نیز بازی کند و آنهم در وضعیتی که این کشور حتی دادگاه امپریالیستی کیفری جهانی در لاهه را چنانچه به خواهد به جرایم مربوط به جنایات جنگی آمریکا رسیدگی کند قبول ندارد. آمریکائی ها از نارضائی و نفرت مردم علیه رشوه خواری و چپاول استفاده می کنند، نه برای جلوگیری از چپاول، بلکه برای اینکه سایر نیات شوم خویش را به ذهنیت عمومی و قابل هضم برای همه مردم جهان بدل نمایند. زشتکاری به امری بدیهی بدل شود، نقض قانون از جانب آمریکا به یک امر عادی، متداول و قابل فهم برای همه تبدیل گردد. ذهنیت جهان برای اعمال زشت آمریکائی عوض شود و همه به این نتیجه برسند که امپریالیسم آمریکا به صرف ادعا، محق بوده و مجاز به ارتکاب هر توحشی است. همه کس تا کنون می دانست که در دستگاه فوتبال جهانی رشوه دهی و رشوه خواری مرسوم است. همه کس می دانست که برده داری و توحش در کشور قطر که نه سنت فوتبال در آنجا وجود داشته و دارد و نه حقوق بشر در آنجا رعایت می شود و نه برگزاری فوتبال در تابستان در آنجا مقدور است، نه با کار اقناعی میان نمایندگان، بلکه با زور رشوه بدست آمده است. پس چه شده که بیکباره این مقدار "کاشفان جدید" در دنیا پیدا شده اند تا پرده از روی حقایقِ قَطَر بردارند؟
دلایل این امر را که با این همه ریاکاری همراه است و طبیعتا میلیاردها دلار درآمد اقتصادی برای این ممالک برگزار کننده همراه دارد می توان چنین خلاصه کرد:
نخست اینکه امپریالیسم آمریکا قوانین کنگره و حقوقی خویش را به همه کشورهای جهان، به همه موسسات و بنیادهای جهان تحمیل می کند و تنها این قوانین را ملاک تشخیص "شَر" و "حُسن" قرار می دهد. ممالکی که به این زورگوئی تمکین کنند به بدعتی تن در داده اند که شانه خالی کردن از زیر بار آن در آینده برایشان اگرنه غیر ممکن، بلکه مشکل خواهد بود. در یک کلام امپریالیسم آمریکا نه تنها خود را پلیس جهان می داند و بدان عمل می کند، بلکه خرقه ی دادستان کل جهان را نیز بدوش انداخته است.
دوم اینکه تضاد میان امپریالیسم متهاجم و جنایتکار آمریکا و امپریالیسم زبون و مفلوک روسیه در ممالک سوریه، عراق، ایران، افغانستان، اوکرائین، همکاری با بریکس و... تشدید شده، ممانعت از برگزاری جام جهانی فوتبال در روسیه و تلاش برای محاصره اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک این کشور نیز بخشی از سیاست سلطه جویانه امپریالیسم آمریکاست که تلاش می کند تا تمام جهان را وادارکند که به ساز اوباما و جرج بوش و یا ریگان و... برقصند.
سوم اینکه اختلافات عربستان سعودی و قطر بر سر حمایت قَطُر از اخوان المسلمین در مصر و  جنگ داخلی در لیبی تشدید شده است و گوشمالی به قَطُر که در چارچوب منافع امپریالیسم آمریکا در منطقه گام گذارده و پای خویش را از گلیمش فرا تر نهاده، دور از ذهن نیست.
از این گذشته طرح نمونه منفیِ قَطَر در اذهان عمومی زمینه الغای حق برگزاری مسابقات جام جهانی در روسیه را بهتر فراهم، توجیه و منحرف می کند، ولی همیشه نتیجه ی اتخاذ تصمیم در مورد خود قَطَر را با این بهانه باز می گذارد که به علت پیشرفت تدارکات و کمبود وقت برای یافتن جای جدید "متاسفانه" منتفی است و فقط باید به تحریم مسابقات در روسیه تن در دهیم. البته به این استدلالات گزینشی و با انگیزه های مشکوک یک استدلال سیاسی عوام پسند نیز اضافه می شود که گویا تحریم جام فوتبال در قَطَر و انصراف از برگزاری آن می تواند دنیای اسلام را بر ضد ما برانگیزد و این زمینه تبلیغاتی را به تروریستها بدهد که مدعی شوند: غرب به علت دشمنی با اسلام پرونده سازی می کند و می خواهد جام جهانی در قَطَر را در خدمت منافع اسرائیل و غرب منتفی کند. آنوقت با استناد به همین تنها استدلال سیاسی عوام پسند، مسابقات جام جهانی در قطر برگزار شده و در روسیه از برگزاری آن جلو می گیرند و حتی اگر موفق نشوند پرچم تحریم را بلند می کنند. حزب ما همیشه گفته است و تکرار می کند که ورزش نیز یک امر سیاسی است. ما ورزش بی طرف نداریم. ولی سیاست ورزشی همیشه باید در خدمت دوستی ملتها و نه ایجاد دشمنی میان آنها باشد. تا امپریالیستها در سرنوشت دنیا دخالت می کنند بذر نفاق و دشمنی را میان خلقها و ملتهای جهان می پاشند و وضع بهتر از این نخواهد بود. به نظر حزب ما باید در عین افشاء رشوه خواری های متداول در ورزش و در "فیفا" نقش امپریالیسم آمریکا را روشن کرد که خطرش بیش از رشوه دهی و رشوه خواری است. این امپریالیسم همه دستآوردهای دموکراتیک بشریت را در زیر پای خود له می کند و خودش سرمنشاء رشوه دهی و رشوه خواری و شَر در جهان است. خوب است نقاب از چهره ی آنان برداریم.  
 
 
حزب کارایران(توفان)
خرداد ماه هزار وسیصد ونود وچهار خورشیدی
www.toufan.org
نظام مالی جهانی امپریالیستی غربی در حال فروپاشی(3)
همانگونه که متذکر شدیم ظاهرا "صندوق بین الملل پول" با این ادعا وقتی وارد عمل می شود که "... به نظر می رسید که کشوری دارد دچار بحران می شود، "صندوق بین المللی پول" می بایست وارد عمل شده، به اعطای وام و کمک های تثبیت کننده اقتصاد بپردازد و به این ترتیب، پیش از وقوع بحرانها، از آنها جلوگیری کند". "این صندوق با اعطای وام شرایط بسیار دشواری را برای کشورهای متقاضی تعیین می کند. به قسمی که با تعیین و تحمیل برنامه های ریاضت اقتصادی عملا در امور اقتصادی کشورهای دریافت کننده وام دخالت و اخلال می کنند و آنها را از نظر اقتصادی و در نهایت سیاسی به سرمایه های بین المللی و کشورهای سرمایه داری پیشرفته وابسته می سازد. این نهاد عملا چیزی نیست جز عامل اجرای سیاست های سرمایه های کلان مؤسسات اعتباری و بانکی". برای شناختن ماهیت صندوق بین المللی پول که با هدف چپاول جهان فعالیت می کند و تلاش دارد مبادلات ارزی را بر پایه دلار چنان تثبیت نماید که سرمایه گذاران کلان در ممالک در حال توسعه و یا نیازمند سرمایه های خارجی دچار ضرر و خسارتی نشوند، خوب است که ما به مثالهای مشخصی در این زمینه نیز استناد ورزیم. مثالهائی که مردم جهان هر روز شاهد وقوع آن هستند و در پشت پرده عبارات تئوریک و تحلیلهای سنگین و پژوهشهای طولانی پنهان نمی مانند.
تحمیل سیاست ریاضت اقتصادی تحت عنوان (Austerity) به کشورهای یونان، اسپانیا، پرتغال، ایرلند، قبرس نتیجه ای جز افزایش بیکاری علی الخصوص در میان جوانان، گسترش فقر، گرسنگی، تعطیلی بسیاری از مراکز درمانی و تعدیل بیمه های درمانی، کمبود دارو و به یک کلام به انحطاط کشاندن این کشورها نداشته است.  به اوکراین، این حیاط خلوت امپریالیسم غرب، نیز رحم نکردند؛ ماه آوریل سال گذشته ۲۰۱۴ این صندوق ۱۷ میلیارد دلار دراختیار این کشور گذارد. دولت اوکراین در نظر داشت با دریافت این وام  بدهی های خود را به بانکها به پردازد و کسری بودجه کشور را نیز تا حدودی تأمین کند. شرایط صندوق بین المللی پول تحت عنوان (Austerity) دولت اوکرائین را واداشت تا جهت تأمین پرداخت وام ۱۷ میلیارد دلاری قیمت گاز را به یکباره ۵۰ در صد افزایش دهد؛ هزاران کارمند و کارگر را از دایره تولید و خدمات بیرون افکند و قانون حداقل دستمزدها را به تصویب رساند. حداقل سطح دستمزدها تقریبا به ۴۵ سنت(یورو) در ساعت تقلیل یافت. به دیگر سخن اگر کارگری روزی ۱۰ ساعت و ۲۵ روز در ماه کار کند، حقوق ماهانه اش به ۱۱۰ یورو خواهد رسید. به این ترتیب اوکرائین هم در چنگال صندوق بین المللی پول گرفتار آمد. عواقب آن ممنوعیت تجمعات کارگری و سرکوب کمونیستها و نیروهای دموکرات است. دمیدن در بوق ناسیونالیسم اوکرائینی و تبلیغات خطر اشغال از جانب روسیه و تبلیغات گوشخراش ناتو همه و همه در خدمت مستعمره کردن اوکرائین و سرکوب مبارزه مردم و منحرف کردن افکار عمومی از جنایتی است که به دست "بانک جهانی" و "صندوق بین المللی" پول در شرف وقوع است.
صندوق بین المللی پول که بر مبنای اهداف ذیل تأسیس شد: «گسترش همکاریهای پولی بین المللی و تسهیل رشد متوازن تجارت بین المللی»، «ایجاد سامانه با ثبات ارزی بین اعضاء و پرهیز از رقابت در کاهش نرخ ارزها»، «تهیه منابع لازم از طریق منابع عمومی صندوق، به منظور کمک به کشورهای عضو دارای کسری تراز پرداخت ها» در عمل نتیجه ای جز عدم ثبات به بار نیاورد. اشاره کنیم که تأثیر این بی ثباتی شرکت های ملی را در رقابت با صندوقهای سرمایه گذاریهای پُرخطر (hedge fund)  ناتوان می سازد و آنها را به ورطه ورشکستگی سوق می دهد.
در جهان سرمایه داری انحصاری تصمیم می گیرند که تاریخ مصرف کدام قوم و ملیتی به پایان رسیده است و آنها به موانع پیشرفت و سوددهی سرمایه های امپریالیستی بدل شده اند. آنوقت این انسانهای میلیونی را می روبند و به گورستانهای جمعی با موعظه های انسانی فرو می پاشند. این جنایتکاران همیشه دست کشهای سفید بدست دارند و در پشت میزهای تر و تمیز و براق، سیاستهای راهبردی چپاولگرانه را تعیین می کنند. مجریان سیاستهای آنها در ایران با اسامی رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی به میدان می آیند تا امیال این شیاطین را متحق گردانند. سیاست تعدیل اقتصادی و حذف یارانه ها در تمام زمینه ها، چه در زمینه مواد غذائی مثلا در مورد نان شب مردم، چه در عرصه آب و برق، و چه یارانه دولتی به بهای بنزین از این قبیل اقدامات است که دولتهای جمهوری اسلامی به تدریج با توجه به منافع بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، در پی تحقق آن هستند و برای ایجاد زمینه ذهنی تحمیق مردم از روشنفکران مدافع سیاستهای امپریالیستی نظیر صادق زیبا کلام و یا محمد قوچانی و شاگردان مکتب اتریش در ایران و مدافعان "موسسه عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه" استفاده کلان می کنند. آنها فاجعه اقتصادی کنونی را که مردم را ذله کرده است به گردن عدم توجه به سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی می اندازند. آقای قوچانیِ اصلاح طلب که مقاله ای در کنایه و تحقیرِ مخالفان سیاستهای امپریالیستی نئو لیبرالی، در مجله مهرنامه شماره 41 اردیبهشت 1394 نوشته است، در حمایت از سیاست استعماری نئولیبرالی می نویسد: "... در چنین شرایطی گروهی از اقتصاددانان، با مطالعه و تجربه ها و برنامه های بانک جهانی و بلوک غرب، نسخه آزاد سازی اقتصادی ایران را نوشتند و حمایت هاشمی رفسنجانی(رئیس جمهور)، محسن نوربخش(وزیر اقتصاد)، مسعود روغنی زنجانی(رئیس سازمان برنامه)، محمد حسین عادلی(رئیس بانک مرکزی) را به دست آوردند. این همان برنامه ای بود که به تعدیل اقتصادی مشهور شد و واقعی کردن نرخ ارز، تدبیر پولی و مالی آن بود.". البته "واقعی کردن" نرخ ارز برای مبادلات ارزی خارجی به خاطر تضمین سودهای سرمایه های خارجی و غارت دسترنج مردم ایران ضروری بود. طولانی شدن و تحقق ناموفق این سیاستهای تعدیل اقتصادی، بیشتر به تضمین امنیت سرمایه گذاری غارتگر خارجی در ایران مربوط بود، زیرا که سرمایه دار خارجی به امنیت سرمایه گذاری و تامین سود و خروج سودش به صورت "نرخ واقعی ارز" از ایران نیاز دارد که با ساختار سیاسی و قضائی و امنیتی ایران همخوانی پیدا نمی کند. دستگاه قضائی که بر اساس قصاص و شریعت اسلامی استوار باشد طبیعتا نمی تواند امنیت سرمایه های خارجی را که باید متکی بر قانونهای برسمیت شده مدنی و قانون اساسی کشوری باشند و به اراده شخص ولی فقیه و یا فلان مرجع تقلید وابسته نباشند، تامین کند. این اقتصاد دانان نئولیبرال برای توجیه نظام استثمارگر سرمایه داری و تضمین جهان برده داری، مدعی اند که تنها از راه "توسعه" می توان به "عدالت اجتماعی" دست یافت. البته این روشنفکران در اینمورد که ثروت محصول از این توسعه چگونه باید عادلانه تقسیم شود تا عدالت برقرار گردد سکوت می کنند. توگوئی توسعه بخودی خود فقر را از بین می برد. در حالی که توسعه ی متکی بر سامان سرمایه داری، یعنی تعمیق شکافهای طبقاتی و غنی گشتن اقلیتی بی کار و مفتخور به بهای غارت یک اکثریت پرکار و ساعی.       
جان پیلجر در کتاب خود "اربابان جدید جهان"(برگردان مهرناز شهابی، مهرداد(خلیل) شهابی) در صفحه 159 کتاب می آورند: "وقتی، به دستور "صندوق بین المللی پول"، تعرفه های گمرکیِ وارادات و یارانه های مواد غذائی و سوخت حذف می شوند(افزایش نرخ بنزین توسط احمدی نژاد و روحانی و سیاست موذیانه نقدی کردن یارانه ها در زمان احمدی نژاد به مثابه گامی نخست برای حذف کامل آن با انگیزه بی اثر کردن و ممانعت از مقاومت مردمی-توفان)، کشاورزان کوچک و افراد بی زمین می دانند که تاریخ مصرفشان گذشته و دور ریختنی اعلامشان کرده اند. به این ترتیب، به جمع 750 میلیون انسانِ در حال حاضر کم کار یا بیکار می پیوندند. به گفته ی "انستیتوی منابع جهانی"(The World Resources Institute)، طبق "گزارش توسعه سازمان ملل"(UN Development Report)، میزان تلفاتِ جهانی سازی به مرگ سالانه 13 تا 18 میلیون کودک یا 12 میلیون کودک زیر 5 سال می رسد. مایکل مک کینلی(Michael Mckinley ) می نویسد: "درست است که یک صد میلیون نفر در جنگ های رسمیِ سده بیستم به هلاکت رسیده اند ولی، در مقایسه با تلفات سالانه کودکان در اثر اجرای "برنامه تعدیل ساختاری" از سال 1982 به این سو، آیا تلفات جنگهای رسمی هنوز هم باید جایگاه ویژه و برتری را در افکار و اذهان اشغال کنند؟". او سپس نظر لستر سی. ثارو( Lester C. Thurow) را نقل می کند که "مصیبتی که گریبانگیر بشر شده نه جنگ به زبان استعاره، و نه شِبه جنگ، که خودِ جنگ است.".
از دل اینها یک جنبش مقاومت مردمی با گستردگی بی سابقه ای برخاسته است: از "جنبش بی زمین ها" در برزیل گرفته تا مبارزات ضد خصوصی سازی در آسیا و آفریقا، تا تظاهرات وسیع مردمی در غرب(از قبیل تظاهرات شهر سیاتل آمریکا و شهر جنوا در ایتالیا). ویژگی مشترک همه ی این جنبش ها این حس است که مردم عادی در "شرایط اشغال" به سر می برند، گوئی که در جنگی مغلوب شده اند."
هم اکنون 40 هزار نفر در مونیخ بر ضد نشست سران هفت کشور غارتگر جهان که در "کاخ الما" (Schloss Elmau) در جنوب ایالت بایرن آلمان تجمع کرده اند به نمایشات اعتراضی دست زدند. هزینه این نشست 320 میلیون یورو تخمین زده شده است. مردم آلمان در زندگی واقعی خود و مردم جهان می بینند که "توسعه اقتصادی" بر خلاف ادعاهای دروغین اندیشمندان اتاقهای فکری امپریالیستی نه تنها، منجر به "تحقق عدالت اجتماعی" نمی شود، بلکه برعکس به توسعه فقر و بدبختی، به تراکم سیل گرسنگان و هجوم میلیونها انسان بی دورنما و قربانی سیاستهای نئولیبرالیسم امپریالیستی به سرزمینهائی می شود که ثروتهای این ملل را غارت کرده اند. موج مهاجران و پناهندگان به سوی ممالک غنی سرازیر است و راهی برای این "دموکراسی های هوادار حقوق بشر" نمی ماند تا از حضور آنها بهر قیمت در این ممالک جلوگیری کنند. یا با  تقویت فاشیسم و نژادپرستی و یا کشتار موذیانه و خفه کردن آنها در دریا. مسلما مردم ایران نیز در مقابل این موج نئولیبرالی خانمان برافکن درایران خواهند ایستاد و این رژیم جمهوری اسلامی است که سرش را بر باد می دهد. عدالت انسانی و واقعی تنها بر گور سرمایه داری و نظام جمهوری اسلامی در ایران میسر خواهد گشت.
 
بر گرفته از توفان شـماره 184 تیر ماه  1394ـ ژوئیه سال 2015
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند وبلاگ حزبی
.......................... 
 وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
 http://kanonezi.blogspot.se/
 وبلاگ کارگر آگاه
 http://www.kargareagah.blogspot.se/
  سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
 سایت آرشیو نشریات توفان
 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
 توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی