جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۸۷ تیر ۲۹, شنبه

آزادی سردار زارعی، آزادی فساد برای سرکوبگران حاکم

سردار زارعی, فرمانده نيروی انتظامی استان تهران که دریک خانه فساد همراه با 6 زن برهنه دستگير شده بود, به گزارش سيد عليرضا آوايی رييس کل دادگستری تهران آزاد شده است. آوايی در جمع خبرنگاران با اشاره به آزادی وی با سيردن قرار وثيقه 50 ميليون تومانى اظهار داشت :" عمده اتهامات فرمانده سابق نيروى انتظامى استان تهران مربوط به اتهام هاى كيفرى و اخلاقى بود كه با ارائه مدارك و مستنداتى از سوى وى دلايل موجود براى محكوميت كفايت نكرد." وی افزود: "اين فرد چند ماهى است تحت قرار بازداشت بود ولى در روزهاى اخير با تبديل قرار وى و سپردن وثيقه 50 ميليون تومانى آزاد شده است."

او مسئول اجرای طرح مقابله با " اراذل و اوباش" و یکی از مجریان اصلی طرح " امنیت اجتماعی" و سرکوب زنان و جوانان بوده است. زارعی بعنوان رئیس انتظامی تهران درمصاحبه ای پیرامون طرح " امنیت اجتماعی" و مبارزه " با اراذل و اوباش" در اردیبهشت 86 ، گستاخانه چنین بیان داشت:" از آغاز طرح ارتقای امنیت اجتماعی درسطح استان تهران نیروی انتظامی بیش از 35 هزار نفر را مورد ارشاد و تذکر قرارداده است( بخوانید ضرب و شتم و توهین- توفان). درهمین خصوص هزار نفر به نیروی انتظامی احضار شدند. در 52 روز ابتدای سال به 7 هزار و 933 نفر از اراذل و اوباش تذکر داده شد و 4 هزار نفر از آنان دستگیر شدند و درمجموع هزار و 101 پرونده دراین زمینه درمراجع قضایی تشکیل شد."همین آقا که اینچنین وقیحانه به سرکوب زنان بد حجاب درقالب طرح امنیت اجتماعی پرداخته و با آویزان کردن آفتابه به گردن جوانان و گرداندن آنها در کوچه و بازار مردم را به اخلاقیات پاک اسلامی دعوت میکرد خود نیز بعنوان یکی از مسئولان عالی رتبه در مقام رئیس پلیس استان تهران با دائر کردن فاحشه خانه های خصوصی به فساد و کسب درآمد مشغول بود. توفان درهمان آغاز بازداشت سردارزارعی وارتباط وی با مقامات بالایی رژیم و آزادی او درمقاله ای بنام ماهی از سرمیگندد چنین نوشت:" رئیس پلیس تهران آقای زارعی عنصر شناخته شده و دارای ارتباطات نزدیک با بالا ئیهاست . با قاضی سعید مرتضوی دوستی نزدیکی دارد. وی تا کنون خدمات شایان توجه ای به مافیای درقدرت کرده است. اما علت بازداشت زارعی و بی مهری نسبت به وی را باید زیاده روی بی حد و حصروی درفساد و از سویی فشار افکارعمومی و نارضایتی گسترده مردم تهران نسبت به اوو حامیان او دانست. دیگر بیش از این برای دستگاه رهبری سکوت جایز نبود و می بایست حفظ ظاهر را مراعات می نمود. لیکن امثال سردار زارعی ها در رژیم کم نیستند و این اولین بار نیست که فردی در مقام عالی رتبه چنین عمل کرده است.دزدیهای کلان مالی دربنیاد های رنگارنگ اسلامی، دزدی 123 میلیلرد تومانی محسن رفیق دوست ، قتل های زنجیره ای و آلوده بودن بالاترین مقامات سیاسی قضایی به شکنجه و ترورمخالفین ،فساد و پارتی بازی حتا درعرصه وررزشی بویژه فوتبال و.... ازجمله مسائلی هستند که در هریک از این شاخه ها می توان نام دهها نفر را لیست کرد و زشتی اعمال آنها را به نقد کشید. بقول معروف ماهی از سرمی گندد. جمهوری اسلامی از سرگندیده است و فساد ودزدی، ریا کاری و دروغ، فحشاء و انحرافات اخلاقی از ارکان اصلی این نظام است. رژیم جمهوری اسلامی درسازمان دادن عشرتکده های اسلامی ازطریق عمال دست پرورده خود زیر لوای ایجاد مساکن حمایت ازدختران فراری صفحه دیگری بر جنایات 29 ساله خود افزوده است. نمونه دیگری از همین نوع ناهنجاریها ی که آسیب پذیری مردم را شدت بخشیده ، پدیده گسترش بی سابقه فحشاء دراثر فقر در سطح کشور است. این امر باعث گردیده که رژیم اسلامی از این فرصت هم غافل نماند و دست پروردگان این رژیم خرید و فروش دختران نوجوان را برای کسب سودهای کلان بطور غیر رسمی دامن زده از آن بهره بگیرند.صدور دختران جوان به دوبی و انحصار این تجارت پر سود در دستان آشکار و پنهان باندهای مرتبط با نظام جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی که خود مسبب فساد و انحرافات اخلاقی درجامعه است هر از گاهی برای زهر چشم گرفتن از مردم با اقدات جنون آمیزی نظیر به دار آویختن افراد بیگناه درملا ء عام و سرکوب وتحقیر جوانان و زنان به ارعاب مردم می پردازد. همه اینها درقالب مبارزه با مفاسد اجتماعی صورت میگیرد. حال باید منتظر بود و دید که مجازات سردار زارعی فرمانده نیروی انتظامی تهران که درخانه فساد با 6 زن بازداشت گردید تا چه اندازه ای است.

آیا حکم 150 ضربه شلاق در ملاء عام شامل حال ایشان میشود؟ آیا سخنی از اعدام در ملاء عام برای درس عبرت دادن به مقامات بالایی خواهد رفت؟ یا اینکه ایشان بعد ازچندی با پارتی بازی و پا درمیانی قاضی مرتضوی و شرکاء به پست اسم و رسم دار دیگری به انجام وظیفه خواهد پرداخت؟" توفان الکترونیکی فروردین 87
آزادی سردار زارعی با وثیقه 50 ملیون تومانی و بیان اینکه این پرونده "همچنان ادامه دارد" نشان از وجود یک دستگاه مخوف مافیایی و شبکه قدرت فاسد و فاشیستی است که بر جان ومال و ناموس مردم چنگ انداخته و با کثیفترین و ضد انسانی ترین شیوه های ممکن از مردم شریف ایران بویژه زنان باج میگیرد و درقالب " عفت عمومی و امنیت اجتماعی هرنوع امنیت فردی و آسایش را از مردم ربوده است. رژیمی که خود فاسد است و حیات ومماتش به باندهای سیاه مافیایی و سرکوبگر وابسته است نمی تواند جز این عمل کند که تا کنون کرده است. سردار زارعی فرزند راستین همین دستگاه مافیایی است که نزدیک به سه دهه بر مسند قدرت نشسته است. مرگشان باد!

.....................................................................................................................................................

تعرض مهم نیست "امنیت اجتماعی" مهم است

نامه از یک زن مبارز ازتهران

عقربه ساعت هنوز روی عدد9 جا خوش نکرده است اما هوا تاریک شده .احساس خستگی شدیدی دارم . هرشب که به خانه می روم پیش از طی کردن عرض اتوبان، بازندگی وداع می کنم ،گوشه ای می ایستم ودراولین فرصت ازلای ماشین ها به آن سمت خیز برمی دارم.این دفعه هم بخیر گذشت.

دوجوان که بیش از 17 بهار راندیده اند ازپشت سر می آیند.یکی زودترازمن به سمت راه باریکه ای که به پله های خیابان ظفر ختم می شود حرکت می کند ودیگری درپشت سرم می ماند.احساس کردم هنوز به خیر نگذشته است ورفتار این جوان ها مشکوک است.قدم ها را کند کردم تا جوان پشت سری ازمن سبقت بگیرد اما اوهم حرکتش را کند کرد.ایستادم وگفتم :"شما بفرمایید."
گفت :"نمی روم خانم خودتان بروید."
مطمئن شدم که اوضاع کمی خراب است. پسری که درجلوتر حرکت می کرد گفت:"ساعت داری؟"
باعصبانیت گفتم:"بروید پی کارتان"
جوانک جلویی خیره درچشمان گفت:" می خواهم اینجا بشاشم ،شما جلوتر از ما پله هارابروپایین."
نه راه پس داشتم ونه راه پیش .دوجوان با مهارت تمام راه مرابسته بودند.صدایی از پشت بام خانه روبه روفریادزد:"ولش کنید تا نیامدم پایین."
سرم رابه سمت صدای نجات بخش چرخاندم .زنی روی پشت بام ایستاده بود.پسرها با دیدن او پا به فرارگذاشتند.من هم فرصت را غنیمت شمرده وپله ها رادوتا یکی جستم توی خیابان.
زن درست درلبه پشت بام قرارگرفت وگفت:"چندشب قبل دختری را درهمین جا مورد آزار واذیت قراردادند وچون مقاومت کرد با چاقو زخمی اش کردند."
به سمت خانه سرازیر شدم درباقی مانده راه به طرح امنیت ملی فکرکردم واینکه هر روز صبح که ازمیدان ونک می گذرم باید کلی مسیرم را دورترکنم تا به چنگ ماشین های گشت ویژه وطرح امنیت ملی نیفتم.نمی دانم این امنیتی که می گویند کجاست که حتی درعبورازچند پله نمی توان آن را یافت! مگر غیر ازاین است که 30 سال سرکوب کردن واقعیات وبدیهی ترین نیازهای بشری موجب شده است تا جوان هایی که درهمین نظام متولد ورشد یافته اند دست به خشونت جنسی وزن آزاری بزنند؟
درکشوری که سردارزارعی با6زن دریک خانه سرگرم است چطور می توان انتظار داشت که جوانانش راه زنی را که خسته ازکارروزانه به خانه می رود نبندند . اما با همه اینها هرروز وقتی از خواب برمی خیزم و بلندی مانتویی را که می پوشم وجبی میزنم که نکند امنیت اجتماعی رابه خطر انداخته باشم. طرحهای امنیت اجتماعی آخوندهها نا امنی اجتماعی و سرکوب و آزار و اذیت مردم بویِژه علیه زنان ایران است. لعنت به جانیان حاکم که جان مردم را به لب رسانده اند!مردم برای بدار آویختن این انگلهای زالو صفت بیتابی میکنند.
دست جلادان حاکم از زنان ایران کوتاه!

نقل از توفان الکترونیکی ارگان الکترونیکی حزب کارایران شماره 23 تیر ماه 1387
www.toufan.org
toufan@toufan.org