جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۸۷ مهر ۵, جمعه



بیاد یک کمونیست انقلابی ضد رویزیونیست

“رفقا! من 22 سال است که افتخار عضویت حزب توده ایران را دارم. در تمام زندگی حزبی خود همیشه کوشیده ام آموزش مارکسیسم لنینیسم را راهنمای فکر و قضاوت و عمل خود قرار دهم و همیشه آن را بگویم که نه بسود شخص خودم بلکه بسود اتحاد شوروی، بسود اردوگاه سوسیالیسم، بسود انقلاب ایران زیر رهبری پرولتاریا، بسود حزب توده ایران است...
اخراج من از کمیته مرکزی امر کوچکی نیست ولی در برابر من دفاع از حقیقت، دفاع از آنچه که من آن را درست و صحیح میشمرم بالاتر و والاتر از هر مقامی است“.

دکتر غلامحسین فروتن

ده سال پیش دکتر غلامحسین فروتن در روز شنبه 17 مرداد 1377 برابر با 8/8/1998 در سن 87 سالگی با طی یک زندگی غرورآفرین و سربلند چشم از جهان فروبست. رفیق فروتن تحصیل کرده فرانسه و استاد دانشگاه در رشته دکترای علوم و مهندسی شیمی بود. وی قادر بود راحت طلبی زندگی بورژوائی را برگزیند و بی درد سر زندگی کرده گلیم خود فقط از آب بیرون بکشد لیکن به ایران برگشت تا تمام توان و دانش خویش را در خدمت مردم وطنش بگذارد. وی زمانیکه درگذشت در کنار نام بلندش تنها 9 مارک آلمان غربی از تمکن این دنیا همراه داشت. فروتن در اردیبهشت 1322 برای خدمت به طبقه کارگر ایران و ایمانی که به کمونیسم داشت به حزب توده ایران پیوست و از آن تاریخ همه زندگی خود را در خدمت آزادی طبقه کارگر ایران و ایدئولوژی مترقی کمونیسم قرار داد. رفیق فروتن به خاطر مبارزه در این راه از جانب دادگاه رژیم محمد رضا شاهی به اعدام محکوم شد و تا آخر عمرش فراری بود. دکتر غلامحسین فروتن از رهبران بلند پایه حزب توده ایران، مدیر مجله تئوریک دنیا و سالها مسئول سازمان افسری و تشکیلات و تعلیمات حزب توده ایران بود. رفیق فروتن فرار رهبران سازمان افسری حزب توده ایران را از زندان توسط یک کمیته سه نفری سازمان داد و سالها در راس مسئولیتها و مقامات بلندپایه حزبی قرار داشت. رفیق فروتن به حزب توده ایران به مثابه حزب ترازنوین طبقه کارگر ایران عشق می ورزید و برای رهائی زحمتکشان در این حزب فعالیت می کرد.
وی در مورد اختلافاتش با کمیته مرکزی حزب توده ایران می نویسد:
“درگذشت استالین در مارس 1953 سراسر اتحاد جماهیر شوروی را در غم و اندوه فرو برد می بایست در مسکو بود و دید که چگونه مردم مسکو در خیابانها دستمال بدست در مرگ استالین اشک می ریختند. هیئت نمایندگی احزاب کمونیست در کنار جنازه استالین ساعتها به عنوان گارد احترام ایستادند. من نیز در جمع هیئت نمایندگی حزب دو سه بار ادای احترام کردم.
در سالهای 55-1954 در محیط تحصیلی مدرسه حزبی و در خوابگاهی که من در آن سکنی داشتم پدیده هائی غیر عادی احساس می شد. عکسهای استالین را از سالنها و از اطاقها پائین می آوردند. در اطاق من آنرا بر نداشتند ولی رابطه اش را با دیوار سست کردند. روزی عکس از دیوار فرو افتاد و درهم شکست. کسانی که گفته می شد که منسوب به کا.گ.ب.اند مجسمه های استالین را بر می داشتند. در مدرسه حزبی آثار استالین از دسترس دور شد و فقط در کتابخانه ها ممکن بود آنها را مطالعه کرد. به تاریخ حزب دستبردهائی زده می شد، از آن انتقاداتی بعمل می آمد، در آن تغییراتی داده می شد که همه در جهت بی اعتبار کردن استالین سیر می کرد. بیاد دارم در سال سوم مدرسه معلم تاریخ حزب از صنعتی شدن کشور در دوران انقلاب سخن می گفت، در آن میان این گفته را بر زبان آورد: “اگر بگوئیم نقشه استالینی صنعتی کردن کشور، گرفتار کیش شخصیت شده ایم، باید گفت نقشه لنینی صنعتی کردن کشور.“ شلیک خنده از تمام سالن درس برخاست. اما معلم بیچاره مامور بود و معذور. در کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به گزارش مخفی خروشچف به کنگره اشاره می شد که کسی از آن اطلاعی نداشت. بعد این گزارش مخفی برای اولین بار از مطبوعات آمریکا سر در آورد که بسیار در خور تامل است. اینها نمی توانست مایه خشنودی باشد. نظریات تئوریک در گزارش علنی به کنگره بیستم این احساس را بر می انگیخت که در جهان بینی رهبران حزب و دولت شوروی دگرگونی هائی رخ داده است که جوهر آنها دوری ازمارکسیسم لنینیسم و از سوسیالیسم است. به راه مسالمت آمیز انقلاب و تحصیل قدرت سیاسی از راه انتخابات پارلمانی چیزی جز صرفنظر کردن از انقلاب نبود. “همزیستی مسالمت آمیز“ سازش سوسیالیسم با امپریالیسم و سازش احزاب کمونیست را با بورژوازی موعظه می کرد که در ایران به صورت همکاری با رژیم شاهنشاهی در آمد. هر چه زمان پیش میرفت رهبران حزب و دولت شوروری بیشتر از سوسیالیسم و از مارکسیسم لنینیسم فاصله می گرفتند. من هیچگاه با این تحولات از در موافقت در نیآمدم. ابتداء در پرده و سپس علنا به مخالفت با آن برخاستم و بهمین علت هم در آغاز 1965 در پلنوم یازدهم از عضویت در کمیته مرکزی اخراج شدم. من نمی توانستم از مبارزه بخاطر آرمانی که به آن ایمان داشتم دست بردارم و این مبارزه در شرایط مهاجرت در اروپای شرقی امکان نداشت. با تماس که در آلمان غربی با سازمان انقلابی حزب توده که بتازگی تاسیس شده بود گرفتم توانستم روز اول دسامبر همین سال بطور غیر قانونی از مرز آلمان شرقی(برلن) عبور کنم و به برلن غربی و ار آنجا به آلمان غربی بروم. در غرب من نه گذرنامه داشتم و نه کار و نه مسکن و نه اجازه اقامت. روزهای سختی را از سر گذراندم و گاهی تا سرحد مرگ پیش رفتم ولی مبارزه را ادامه دادم.
عوامل حزب توده و شوروی که در رهبری سازمان انقلابی جائی برای خود دست و پا کرده بودند پس از مدت چند ماه مرا از این سازمان اخراج کردند. اما وضع مساعدی پیش آمد و مبارزه در سازمانی بنام “سازمان مارکسیستی – لنینیستی توفان“ ادامه یافت...“
پس از درگذشت استالین بود که رویزیونیسم در شوروی بروز کرد و دارودسته کودتاچی خروشچف قدرت سیاسی را به کف آوردند و مبارزه سختی در عرصه جهانی میان دو خط مشی کمونیستی و رویزیونیستی آغاز شد. رفیق احمد قاسمی در حزب توده ایران پرچم مبارزه بر ضد رویزیونیسم را برافراشت و با ایمان به مبارزه طبقاتی و دانش مارکسیسم لنینیسم اعلام کرد که سخنان خروشچف سخنان یک ضد کمونیست است و به کمونیسم ربطی ندارد. وقتی رفیق احمد قاسمی پرچم مبارزه بر ضد رویزیونیسم را برافراشت رفیق غلامحسین فروتن نخستین رفیقی بود که به حمایت از وی بلند شد و از مارکسیسم لنینیسم بدفاع برخاست. فشار سیاسی افراد زبون و بی اراده کمیته مرکزی، فشارهای عمال کا. گ. ب. در درون حزب توده و تهدیدهای دارو دسته جاسوسان فرقه دموکرات برهبری غلام یحیی نتوانست رفقا را به زانو در آورد.
رفیق فروتن در عین اشاره به غرور و افتخار درازمدت خویش برای عضویت در حزب توده ایران اعلام داشت که وی از آن جهت عضویت حزب توده ایران را پذیرفت و به این عضویت افتخار می کرد که حزب توده ایران در راه مارکسیسم لنینیسم گام بر می داشت.
وفاداری فروتن به در و دیوار و دفتر و دستک نبود به اندیشه حزب بود. حال که رهبری حزب توده ایران از راه مارکسیسم لنینیسم بدور افتاده و انشعاب کرده است لیاقت آنرا ندارد که خود را حزب توده ایران بنامد. حزب توده ایران حزب مارکسیستها لنینیستها، حزب طبقه کارگر ایران و حزب کمونیستهای انقلابی ایران است. با فشار عمال شوروی رفقا قاسمی، فروتن از رهبری حزب توده ایران اخراج شدند. در ماده 10 قطعنامه پلنوم یازدهم حزب توده ایران “مربوط به جنبش جهانی کمونیستی و کارگری“ چنین می خوانیم: “از آنجا که رفقا قاسمی و فروتن دعوت پلنوم را دائر به پیوستن به حط مشی کمیته مرکزی را نپذیرفتنه و کماکان در مواضع خود باقی مانده اند لذا پلنوم رفقای مذکور را از ترکیب کمیته مرکزی برکنار می کند“....
رفیق فروتن در دفاع از خود در مقابل رویزیونیستها بپا خاست و در طی خطابه ای به آنها گفت: “رفقا! من 22 سال است که افتخار عضویت حزب توده ایران را دارم. در تمام زندگی حزبی خود همیشه کوشیده ام آموزش مارکسیسم لنینیسم را راهنمای فکر و قضاوت و عمل خود قرار دهم و همیشه آن را بگویم که نه بسود شخص خودم بلکه بسود اتحاد شوروی، بسود اردوگاه سوسیالیسم، بسود انقلاب ایران زیر رهبری پرولتاریا، بسود حزب توده ایران است... اخراج من از کمیته مرکزی امر کوچکی نیست ولی در برابر من دفاع از حقیقت، دفاع از آنچه که من آن را درست و صحیح میشمرم بالاتر و والاتر از هر مقامی است“. و فروتن به این اصل وفادار ماند.
تاریخ نشان داده است که تحلیل و بر آمد رفیق فروتن علیه رویزیونیسم معاصر به رهبری خروشچف ، احیای سرمایه داری و سپس پیش بینی وی درمورد سقوط اردوگاه ضد انقلابی شوروی درست بوده و آثار تئوریک اودراین زمینه گنجینه ای عظیم وچراغ راهنمای جنبش کمونیستی ایران بوده و خواهد بود.
رفیق فروتن درمقابل رویزیونیسم چپ نیزکه تحت عنوان مبارزه علیه رویزیونیسم خروشچفیسم و مبارزه علیه "اپورتونیسم تاریخی حزب توده" به نفی حزبیت می پرداخت و با تقدم بر مبارزه مسلحانه جدا از توده مدعی "احیای جنبش نوین کمونیستی" بود شجاعانه ایستاد، مرعوب فضای کاستریتسی و هیجانات خرده بورژوازی نگردید و با جزوات و مقالات متعدد وارزشمند تئوریک از مارکسیسم لنینیسم دفاع نمود و بر حزبیت و مبارزه قهرآمیز تحت رهبری حزب طبقه کارگر و انقلاب سوسیالیستی پای فشرد و جوانان انقلابی را از مشی انحرافی جدا از توده برحذر داشت. رفیق نشان داده است که سرسازگاری با رویزیونیسم درهرشکل و رنگی که بروز کند ندارد و با آن به مبارزه برخواهد خاست .شکست جنبش کاستریستی درعرصه ایران و جهان اینبار نیز صحت تزها و پیشبینی های لینینیستی رفیق را به اثبات رسانید.
رفیق فروتن درمبارزه عظیم ضد رویزیونیستی سالهای 60 جانب اصول را گرفت و بی تزلزل به نبرد ضد رویزیونیستی ادامه داد و از پاکیزگی مارکسیسم لنینیسم قاطعانه دفاع نمود. رفیق با تکیه بر همین اصول و خط و مشی لنینیستی از مواضع ضد رویزیونیستی حزب بزرگ کمونیست چین به رهبری رفیق مائو دفاع کرد و در مقابل حملات کینه توزانه رویزیونیستها محکم و استوار ایستاد. لیکن وقتی حزب کمونیست چین در دهه 70 به رهبری دن سیاپینگ تئوری سازش طبقاتی درقالب "تز سه جهان" را به میان کشید و آشتی با امپریالیسم و ارتجاع جهانی را موعظه نمود، به طرد و محکوم کردن این تز و حزب کمونیست چین پرداخت و با پرچم لنینیسم به نبرد علیه جبهه خائنین ضد کمونیست و سه جهانی پرداخت. رفیق فروتن در پیکار علیه جبهه های رنگارنگ چپ و راست رویزیونیستی، علیه دو رژیم ارتجاعی پهلوی و جمهوری اسلامی، علیه اشغال ایران توسط عراق،علیه انحرافات متعدد ضد کمونیستی و ترتسکیستی سربلند بیرون آمد و همواره درجبهه پرولتاریا، انقلاب و سوسیالیسم قرارداشت و خدمات شایسته ای به جنبش کمونیستی ایران نمود.
رفیق فروتن علیرغم این خدمات “قهرمان“ نبود. رفیق فروتن نظیر همه رهبران برجسته جنبش کمونیستی مجموعه ای از خدمات و خطاها بود. تصور اینکه ما با رهبران عاری از خطا روبرو شویم تصوری ایدآلیستی، ذهنی، واهی و متناقض با واقعیات جامعه طبقاتی و توانائیهای انسانی برای همه جانبه دیدن همه زوایای واقعیت و یا دوراندیشیهای سیاسی است. ارج گذاری حزب ما نسبت به رفیق فروتن و یا سایر رهبران جنبش کمونیستی ایران و جهان از دریچه واقعبینی انقلابی صورت می گیرد. به خدمات برجسته آنها باید از دریچه نگرش مارکسیستی لنینیستی توجه کرد. ذکر این نکته از آن جهت ضروری می دانیم که این تصور نادرست پدید نیاید که رهبران برجسته هرگز قابل جایگزینی نیستند و با رفتن کسی میدان مبارزه از رهبران آتی جنبش خالی می ماند. این تصور می تواند به انفعال و انتظار و خانه نشینی بدل شود. تجلیل مبالغه آمیز از رفیق فروتن و یا هر رفیق دیگری مقام وی را به سطح غیر قابل وصول می رساند که به جای آنکه الهامبخش مبارزه کمونیستها باشد آنرا به عرصه “غیرمقدورات“ می کشاند و موجبات یاس و سرخوردگی را فراهم می آورد.
رفیق فروتن گنجینه ای بزرگ از آثار تئوریک و سیاسی از خود باقی گذارد که رهگشای کمونیستهای ایران در مبارزه با ارتجاع و امپریالیسم است. هر کمونیستی باید آثار وی را بخواند و هضم کند. آثاری بنام “تکاملِ در وحدت، سرشت مارکسیسم است“، “حزب “کمونیست“ ایران و “مسئله شوروی““، “ماتریالیسم تاریخی“، “رئالیسم اسلامی و فلسفه مارکسیست“ و پاره ای آثار دیگر با ید در دستور مطالعه و کار هر مدعی کمونیست باشد.
حزب ما برای ارج نهی به خدمات رفیق فروتن که ما نیز خود را در بسیاری زمینه ها شاگرد با وفای وی می دانیم بدرج پاره ای سلسله مقالات و آثار وی در ارگان مرکزی خویش “توفان“ دست خواهیم زد.
بر گرفته ازتوفان شماره 102 شهریور ماه 1387 ارگان مرکزی حزب کارایران
http://www.toufan.org/
toufan@toufan.org