جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

نظری اجمالی به جنبش کارگری و سندیکائی ایران از آغاز تا امروز

متن زیر چکیدۀ سخنرانی رفیق سیامک کارگر است که به مناسبت روز کارگردرجلسۀ استکهلم، شنبه دوم ماه مه ارائه گردید. در این سخنرانی نکات تاریخی و ارزشمندی درمورد جنبش کارگری و سندیکائی ایران مطرح گردیده است که مطالعۀ آن را به رهروان طبقۀ کارگر توصیه می کنیم. قابل ذکر است که برگزاری جلسات سخنرانی بخشی از فعالیتﻫﺎﻯ زنده و آموزندۀ رفقای حزب کارایران (توفان) واحد استکهلم است که هرسه ماه یک بار به طور مرتب تشکیل میگردد. این جلسه بعد ازچهارساعت بحث زنده و خلاق و پاسخ به سئوالات متنوع حضار با موفقیت پایان گرفت.
هئیت تحریریه
************

نظری اجمالی به جنبش کارگری و سندیکائی ایران
از آغاز تا امروز


رفقای عزیز، تاریخ جنبش کارگری و سندیکائی ایران تاریخ مبارزات دلیرانه و ایثارگرانه و خونین میلیونﻫﺎ انسان زحمتکشی است که همواره در سنگر مقدم مبارزات آزادیخواهانه و استقلال طلبانه و عدالت پژوهانۀ مردم میهنمان رزمیدهﺍند و نقشی ارزشمند در همۀ تحولات انقلابی و ضد امپریالیستی صد و پنج سالۀ اخیر از جنبش انقلاب مشروطیت گرفته تا جنبش ملی شدن صنعت نفت و انقلاب شکوهمند 57 ایفاء کردهﺍند و در این راه هزاران قربانی داده و زندانی و شکنجه و تبعید را تحمل کردهﺍند و هم چنان استوار و پا برجا قهرمانانه در نبردی هر روزه با دشمنان استثمارگر و آزادی کش مقابله می کنند.
قبل از پرداختن به بحث اصلی اشاره به دو نکته ضروری است.

الف- ویژگی رشد سرمایه ﺩاری در ایران
سرمایهﺩاری در ایران در شرایطی در حال شکل گرفتن بود که جوامع پیشرفتۀ سرمایه ﺩاری به مرحلۀ نهائی خود یعنی امپریالیسم گام می گذاشتند. این همزمانی در گسترش مناسبات جامعۀ سرمایه ﺩاری و شکل گیری طبقۀ سرمایه ﺩار تأثیر منحرف کنندهﺍﻯ نسبت به سیر کلاسیک و تاریخی داشت. روند انباشت سرمایه که در شکل معمول خود باعث رشد سرمایۀ صنعتی و ملی می شود با دخالت امپریالیسم در ایران باعث رشد بورژوازی تجاری و دلال (کمپرادور) می شود. از دیگر تأثیرات منفی این ویژگی، مقابله با برقراری دمکراسی بورژوائی و همدستی با نیروهای مرتجع داخلی و مقابله با جنبش کارگری و سندیکائی است. از همین روست که جنبش کارگری ایران در طول حیات خود همواره در صف مقدم مبارزه ضد امپریالیستی و ترقی خواهانه قرار داشته است.

ب – تفاوتﻫﺎﻯ جنبش کارگری و سندیکائی ایران با جنبشﻫﺎﻯ کارگری و سندیکائی در اروپا و آمریکا
1 ــ پیدایش سندیکاها و اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری ایران به قدمت خود طبقۀ کارگر است. همزمان با شکل گیری جنبش سندیکائی در میهنمان اندیشهﻫﺎﻯ سوسیالیسم علمی برای نخستین بار تبلیغ و ترویج می شدند و جنبش سندیکائی از این ترویج کاملاً تأثیر می گیرد.
2- سیر تکاملی جنبش سندیکائی ایران برخلاف سیر تکاملی جنبش اتحادیهﺍﻯ در اروپا و آمریکاست. در ایران جنبش سندیکائی از همان آغاز همواره تحت تأثیر و در پیوند با جنبش کمونیستی بوده و از رهبری و هدایت اصولی آن برخوردار بوده است و به همین دلیل به هیچ وجه فعالیتشان محدود به دفاع از منافع بلافصل اقتصادی کارگران نبوده است و دارای خصلتی انقلابی و طبقاتی بود و در جنبش ضد استبدادی و دموکراتیک مشروطیت و جنبش ملی کردن صنعت نفت و انقلاب 57 نقشی مؤثر و تعیین کننده ایفاء کرد.
سندیکاهای انگلیس در اوایل قرن 18 میلادی به وجود آمدند و به ترٍید یونیون مشهورند، در ابتدا فقط کارگران متخصص را به عضویت می پذیرفتند و صندوق کمک متقابلی تشکیل داده بودند و مبارزۀ آنها برای این بود که کارشان را از دست ندهند. بعدها در سالﻫﺎﻯ 30 قرن 19 کارگران غیر متخصص را هم به عضویت پذیرفتند ولی ترِید یونیونﻫﺎ همواره فعالیتشان محدود به دفاع از منافع اقتصادی بود. در فرانسه سندیکاها در پایان قرن هجدهم و در آلمان در اواسط قرن نوزدهم و در آمریکا اوایل قرن نوزدهم پایه گذاری شدند. در آن زمان هنوز احزاب سیاسی طبقۀ کارگر ایجاد نشده بودند و سندیکاها مشی سیاسی مشخص نداشتند و بر پایۀ سنن ترِید یونیونﻫﺎﻯ انگلیس عمل می کردند. احزاب سیاسی کارگری اروپا و آمریکا در واقع محصول جنبش اتحادیهﺍﻯ بودند .

شکل گیری سرمایه ﺩاری و پیدایش طبقۀ کارگر
از دوران قدیم در ایران به دلیل وجود راهﻫﺎﻯ بازرگانی و منابع معدنی، صنعت و تجارت کالاهای صنعتی رواج داشته است. در قرن دهم میلادی تولیدات پیشه وری رونق و پیشرفت فراوانی کرد؛ در شهرهای ایران زربفت به مقدار زیادی برای صدور و منسوجات ابریشمی با نقوش طلا و نقره و انواع دیگر پارچهﻫﺎﻯ ابریشمی از قبیل اطلس و کمخا و دمشقینه و هم چنین پارچهﻫﺎﻯ پنبهﺍﻯ از کرباس گرفته تا منسوجات ظریف در تمام نقاط ایران تولید می شد. از صنایع دیگر ایران کاشی سازی و تولید ظروف سفالی ترقی فراوانی کرد.
پس از حملۀ مغول و دوران وقفه و انحطاط صنایع، در دوران صفویه مجدداً صنایع ایران شروع به رشد کرد. در قرن هفدهم میلادی صنایع نساجی و قالی بافی و چینی و بدل چینی و ظروف سفالی و اشیاء چرمی، نمد، چاقو و شمشیرسازی رونق بسیار یافت. صنعتگران ایرانی محصولات خود را نه تنها در سطح منطقه، بلکه در اروپا می فروختند. در سال 1700 میلادی (در زمان سلطنت ویلیام سوم) دولت بریتانیا برای حمایت از صنایع نساجی داخلی، ورود پارچهﻫﺎﻯ مصور ایرانی را ممنوع نمود.
بعد از انقلاب صنعتی و رشد تکنولوژی سیل کالاهای اروپائی وارد کشور ما شد و استعمارگران با کمک رجال خائن موفق شدند صنایع داخلی را نابود و تولید کنندگان داخلی را به ورشکستگی بکشانند.
در سالﻫﺎﻯ 1227 تا 1230 شمسی که قدرت در دست امیرکبیر متمرکز بود، در تهران، قم و اصفهان کارخانهﻫﺎﻯ بلور و چینی ساخته شد؛ در تهران و اصفهان کارخانهﻫﺎﻯ نساجی و چیت سازی تأسیس شد. در ساری و بارفروش دو کارخانۀ قند به وجود آمد. در ساری کارخانۀ چدن ریزی و کارگاهﻫﺎﻯ نجاری و آهنگری ایجاد شد. در سالﻫﺎﻯ 1237 تا 1238 شمسی در قصر قاجار یک کارخانۀ ریسندگی دائر گردید و کارخانۀ حریر بافی و شرکت کشتی رانی ناصری، کارخانۀ پنبه پاک کنی و قند کهریزک و قالی تبریز و گاز و برق تهران و تبریز و مشهد و کبریت سازی تأسیس یافت .
پیدایش طبقۀ کارگر صنعتی در واقع مربوط به همین دوران سلطنت ناصرالدین شاه است. در مقطع انقلاب مشروطیت علاوه بر صنایع کارخانهﺍﻯ، کارگران در صنعت نفت، صنایع جنگلی، معادن، قالی بافی، فلز کاری و آهنگری، چرم سازی، ماهیگیری، بنادر و کشتیرانی، باربری، راه سازی و استخراج مروارید اشتغال داشتند و مجموعاً حدود 140000 نفر می شدند.
رخنۀ سرمایۀ خارجی و سیاست استعماری و همزمانی و تقارن شکل گیری سرمایهﺩاری در ایران با رشد سرمایهﺩاری در اروپا به آخرین مرحلۀ خود یعنی امپریالیسم، ضمن ضربه زدن به رشد سرمایۀ صنعتی و به ورشکستگی کشاندن آن، باعث رشد سرمایۀ تجاری و بورژوازی کمپرادور(دلال) می شود.

دوران پیدایش اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری از 1285 تا 1320
در دهۀ قبل از انقلاب مشروطیت، سالانه دهﻫﺎ هزار نفر کارگر و کشاورز بی زمین و تولید کنندۀ خرد در جستجوی کار به مناطق نفت خیز قفقاز بخصوص شهر باکو که مرکز صنایع نفت روسیه بود مهاجرت کردند. کارگران ایرانی در آنجا با افکار انقلابی و سازمانﻫﺎﻯ کارگری و طرز مبارزه و فعالیت آنها آشنا می شوند و در مبارزات سندیکائی و انقلابی کارگران باکو نقش مهمی بازی می کنند. عدهﺍﻯ از آنها که بعد از شکست انقلاب 1905 روسیه و اعتصابات صنایع نفت باکو، به دستور سازمان سوسیال دمکراسی انقلابی ایران (همت) جهت سازماندهی تشکیلات رهبری سیاسی (مرکز غیبی) و تشکیلات نظامی (مجاهدین) جنبش مشروطه خواهی و ایجاد سازمانﻫﺎﻯ سوسیال دمکراسی در شهرهای مختلف ایران و پایه ریزی اتحادیهﻫﺎﻯ صنفی به ایران مراجعه می کنند.
در سال 1285 برای نخستین بار اتحادیۀ کارگران چاپخانه در تهران تشکیل می شود. در سال 1286 کارگران و کارمندان پست و تلگراف به خاطر افزایش حقوق اعتصاب می کنند. اتحادیۀ کارگران برق و اتحادیۀ کارگران تراموا را حیدر خان عمو اوقلی در سال 1286 تشکیل می دهد و اولین اعتصاب کارگران برق را برای یک روز تعطیل در هفته، لباس کار و کمک به کارگرانی که درضمن کار معلول می شوند، اداره می کند. در فاصلۀ سالﻫﺎﻯ 1286 تا 1289 کارگران و کارمندان تهران و رشت و کارگران شرکت ماهیگیری لیازانوف و باربران بندر انزلی چندین بار اعتصاب می کنند.
پس از شکست انقلاب مشروطه و شروع جنگ جهانی اول در سال 1914 (1293 شمسی) جنبش کارگری دچار رکود شده و با انقلاب کبیر اکتبر در روسیه در سال 1917 (1296 شمسی) و رونق مجدد جنبش انقلابی در ایران، جنبش سندیکائی نیز احیاء می شود. اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری فعالیت خود را مجدداً شروع می کنند. در سال 1297 شمسی کارگران چاپخانهﻫﺎﻯ تهران دست به اعتصاب می زنند و موفق به انعقاد قرارداد دسته جمعی با کارفرما می شوند. در اثر این اعتصاب ساعت کار روزانه به هشت ساعت کاهش می یابد و دستمزدها افزایش می یابند. در گیلان اتحادیۀ کارگران و باربران بندر انزلی و اتحادیۀ کارگران ایالتی گیلان و اتحادیۀ کارگران صیاد، خیاطﻫﺎ، نجارها، آهنگران، حلبی سازان، درشکه چیﻫﺎ و سپورها تشکیل می شود. در سال 1299 شورای اتحادیهﻫﺎ در تهران از 15 اتحادیه از جمله اتحادیۀ کارگران چاپخانهﻫﺎ و نساجی و معلمان تشکیل می شود. با ابتکار شورای مرکزی اتحادیهﻫﺎ در روز اول ماه مه در اکثر شهرهای کشور تظاهرات کارگری برگزار می شود.
در آذر ماه 1300 شمسی، شورای مرکزی اتحادیهﻫﺎﻯ سراسر کشور تشکیل می شود و ارگان آن روزنامۀ حقیقت، سپس کار و اقتصاد ایران نیز فعالیت خود را آغاز می کنند. درسال 1301 کارگران نفت جنوب نیز اتحادیۀ خود را تشکیل می دهند. در سال 1304 تعداد اعضاء اتحادیهﻫﺎ به 30000 نفر می رسند. در سال 1308 کارگران شرکت نفت ایران و انگلیس دست به اعتصاب می زنند. در زد و خورد با پلیس و عمال انگلیس دهﻫﺎ کارگر کشته و 201 نفر زندانی و 500 نفر به سایر شهرهای کشور تبعید می شوند. در سال 1309 کارگران کارخانۀ نساجی وطن در اصفهان دست به اعتصاب زدند و موفق شدند کار روزانه را به 9 ساعت کاهش دهند و دستمزد را 20 درصد افزایش داده و جریمهﻫﺎ را کم کنند. رهبری این اعتصاب با عضدالله اصلانی (کامران) عضو کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست ایران بود .
در سال 1310 براساس قانون ضد کمونیستی بیش از 1500 نفر از رهبران و فعالان حزب کمونیست و اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری ایران زندانی شدند. از رهبران اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری، مشهدی ابراهیم، استاد غلامحسین نجار، محمد تنها، علی شرقی، مرتضی حجازی، انزابی و صادق پور در زندان رضا شاهی فوت کردند.
سرکوب و برخورد خشن و وحشیانۀ رضا شاهی هر چند باعث رکود نسبی شد ولی نتوانست مانع تداوم جنبش کارگری شود. در سال 1311 کارگران ساختمانی نوشهر دست به اعتصاب هشت روزهﺍﻯ زدند که موفق به افزایش دستمزد شدند.

دوران شکوفائی جنبش کارگری و سندیکائی از 1320 تا 1332
پس از ورود نیروهای متفقین به ایران و سقوط دیکتاتوری رضاشاه، رهبران و فعالان اتحادیهﻫﺎﻯ کارگران که در زندانﻫﺎ و تبعیدگاهﻫﺎ بودند، آزاد شدند. در دهم مهر ماه 1320 حزب تودۀ ایران تشکیل می شود و این حزب کمک مؤثری به احیاء و تشکیل اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری، تمرکز و رهبری ایدئولوژیک آن می نماید. در سال 1321 شورای مرکزی اتحادیهﻫﺎﻯ ایران با 30000 عضو تشکیل می شود. در یازدهم اردیبهشت سال 1323 شورای متحدۀ مرکزی از تجمع چهار مرکز سندیکائی از جمله سندیکای کارگران نفت خوزستان تشکیل می شود که با بیش از 300000 عضو، وحدت کامل جنبش کارگری ایران را تحقق می بخشد. شورای متحدۀ مرکزی اتحادیۀ کارگران و زحمتکشان ایران ارگان خود را به نام ظفر منتشر می کند و به عنوان مهم ترین و متشکل ترین مرکز سندیکائی ایران و خاور میانه تا آن زمان محسوب می شود.
در سال 1323 شورای متحدۀ مرکزی لایحۀ اولین قانون کار را تدوین و توسط فراکسیون حزب تودۀ ایران در اختیار مجلس گذاشته می شود. نکات اصلی لایحه، شناسائی رسمی اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری، اجرای 8 ساعت کار روزانه، مرخصی هفتگی و سالانه برای همۀ کارگران و کارمندان، مرخصی شش هفتهﺍﻯ برای زنان باردار، جلوگیری از کار کودکان کمتر از 12 سال و اجرای بیمهﻫﺎﻯ اجتماعی برای کارگران و کارمندان است.
دولت ساعد و نمایندگان سرمایهﺩاران و مالکان در مجلس از طرح و تصویب لایحۀ قانون کار جلوگیری می کنند. در مقابل تظاهرات عظیمی با شرکت 900 هزار نفر از کارگران و زحمتکشان سازماندهی شده و خواستار تصویب لایحۀ قانون کار می شوند. درسال 1325 در نتیجۀ مبارزات سازمان یافته، جنبش کارگری و سندیکائی ایران به تصویب می رسد.
در یازدهم اردیبهشت 1324 بیش از 700 هزار نفر در تهران و آبادان، تبریز، اصفهان، رشت و کرمانشاه تظاهرات می کنند. درسال 1325 در نتیجۀ مبارزات سازمان یافتۀ جنبش کارگری و سندیکائی ایران، اولین قانون کار به تصویب می رسد. در این سال تعداد اعضاء شورای متحدۀ مرکزی به بیش از 400000 نفر می رسد. در سپتامبر 1325 شورای متحدۀ مرکزی رسماً به عضویت فدراسیون سندیکای جهانی و دبیر کل آن رضا روستا به عضویت شورای رهبری فدراسیون جهانی پذیرفته می شود.
در همین سال شورای متحدۀ مرکزی از شرکت نفت ایران و انگلیس درخواست اجرای قانون کار را میکند و چون شرکت نفت از اجرای آن خودداری نمود، صد هزار نفر دست به اعتصاب زدند. شرکت نفت برای درهم شکستن اعتصاب با مسلح کردن عشایر و خرید رهبران آنها، مسلحانه به کارگران نفت هجوم آورده و 46 نفر را کشته و 150 نفر را زخمی کردند. شورای متحده کابینۀ قوام را مجبور می کند کمیسیونی را با شرکت نمایندۀ شورای متحده به آبادان بفرستد. شرکت نفت می پذیرد قانون کار را اجرا کند.
از اوایل سال 1326 بعد از شکست جنبش های آذربایجان و کردستان، حملۀ نیروهای ارتجاعی به سازمانﻫﺎﻯ کارگری شدت می گیرد. پلیس و اوباش به کلوبﻫﺎﻯ شورای متحده و خانهﻫﺎﻯ اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری هجوم می آورد. کارگران با مقاومت جانانه از کلوبﻫﺎ دفاع می کنند. شورای متحده در طی یک ساعت با بسیج 5000 نفر از کارگران به مقابله با اوباش و نیروهای پلیس و ژاندارم می پردازد و با قدرت، تهاجم آنها را خنثی می کند. در جریان در گیری روزنامه فروشی به نام شبستری توسط عباس خلیلی مدیر اقدام با شلیک گلوله کشته می شود. عباس خلیلی توسط کارگران دستگیر و به شهربانی تحویل داده می شود. روز بعد در تشیع جنازه شبستری بیش از هفتاد هزار نفر شرکت می کنند.
بعد از سوء قصد به شاه در بهمن 1327 مجلس با تصویب لایحهﺍﻯ فعالیت حزب تودۀ ایران و شورای متحده مرکزی را غیر قانونی اعلام کرد و با استناد به این قانون صدها نفر از فعالان شورای متحده دستگیر و هفت نفر از رهبران حزب تودۀ ایران و شش نفر از رهبران شورای متحده غیاباً به اعدام محکوم می شوند.
شورای متحدۀ مرکزی با سازماندهی مخفی به فعالیت خود ادامه می دهد. جنبش سندیکائی از1329 تا 1332 رونق خود را از سر می گیرد و نقشی اساسی در جنبش ملی کردن نفت بازی می کند. در ماهﻫﺎﻯ اسفند، فروردین و اردیبهشت 1330 اعتصاب عظیم کارگران نفت جنوب شکل می گیرد. کارگران و دانشجویان سایر شهرها از این اعتصاب حمایت می کنند. در 6 فروردین در سراسر مناطق نفت خیز حکومت نظامی اعلام می شود و تانکﻫﺎ وارد مراکز کارگری می شوند. در بندر مشعور (شاهپور) و آبادان به دستور فرماندار نظامی کارگران را به مسلسل بستند. در بندر مشعور 10 زن و مرد کارگر و 3 کودک کشته و 40 نفر زخمی شدند. در آبادان 6 کارگر به وسیلۀ نظامیان به قتل رسیدند. در اصفهان نیز که کارگران نساجی به حمایت از نفتگران خوزستان اعتصاب کرده بودند، نیروهای نظامی 2 نفر از کارگران را کشته و 30 نفر را مجروح کردند. موج اعتصابات در حمایت از کارگران خوزستان و اصفهان در نقاط دیگر ایران به راه افتاد و باعث سقوط کابینه حسین اعلاء و روی کار آمدن دکتر مصدق شد. به عبارت دیگر جنبش اعتصابی کارگران منجر به تصویب قانون ملی شدن نفت و به قدرت رسیدن دکتر مصدق شد. البته باید خاطرنشان کرد که پیروزیﻫﺎﻯ اردوگاه سوسیالیسم و جنبش آزادی بخش در چین ، اندونزی ، هندوستان و یک سلسله از کشورهای دیگر نیز الهام بخش مبارزان ایران بود .

دوران سرکوب و رشد مجدد از 1332 تا 1357
کودتای ضد ملی 28 مرداد 1332 که توسط سازمانﻫﺎﻯ جاسوسی آمریکا و انگلیس سازماندهی شده بود و توسط عمال داخلی آنها و ارتش و اوباش با هدف سرکوب جنبش دمکراتیک و استقرار دیکتاتوری خونین به اجرا گذاشته شد، طی 25 سال بعد از آن، علیرغم خواست کودتاچیان که خواستار سکوت گورستانی بودند با تنشﻫﺎﻯ اجتماعی و گسترده همراه بود.
جنبش کارگری بلافاصله بعد از کودتا به شکل گسترده اما متفرق شروع شد. در سال 1334 در نخستین سال سیطرۀ کنسرسیوم نفت، کارگران آبادان دست به اعتصاب می زنند. در تابستان و پائیز 1336 کارگران نفت مسجد سلیمان و آغاجاری اعتصاب می کنند. از جمله خواستﻫﺎﻯ کارگران افزایش دستمزد و به رسمیت شناختن حق اعتصاب بود. در سال 1337 کارگران بندر شاهپور و کارگران خط لولۀ نفت جزیرۀ خارک و 12 هزار رانندۀ تاکسی در تهران و کارگران تعدادی از کارخانهﻫﺎﻯ اصفهان اعتصاب می کنند. در خرداد 1338، 30 هزار کارگر کوره پزخانهﻫﺎﻯ تهران اعتصاب می کنند. واحدهای نظامی به کارگران اعتصابی هجوم می آورند. بیش از 50 نفر از کارگران کشته و عدۀ زیادی زخمی و صدها نفر زندانی می شوند. هم زمان با این اعتصاب، کارگران کارخانۀ نساجی وطن نیز اعتصاب می کنند. در این اعتصاب نیز 10 نفر از کارگران کشته و عدهﺍﻯ مجروح می شوند. در سالﻫﺎﻯ 1339 تا 1340 شاهد اعتصابﻫﺎﻯ پی در پی در مراکز صنعتی و کارگری هستیم . هر چند ظاهراً محتوای خواستﻫﺎ صنفی و رفاهی است اما واقعیت امر خصلت سیاسی مبارزه جوئی طبقۀ کارگر است که از میان آنها به خوبی مشهود است. در تیر ماه 1341، 25 هزار کارگر کوره پزخانه اعتصاب می کنند. در سال 1342، کارگران نساجی زاینده رود، کارگران راه آهن و کارگران نفت اعتصاب می کنند. در 7 آذر سال 1343، 16 هزار رانندۀ تاکسی تهران اعتصاب می کنند. در اردیبهشت 1344 کارگران معدن سرب راونج قم اعتصاب می کنند.
استفاده فعالین جنبش کارگری و سندیکائی در این دوره از سندیکاهای دولتی که تنها مراکز علنی تجمع کارگران بودند نشان دهندۀ درک روشن و اصولی آنان بود.
لنین در پاسخ سکتاریستﻫﺎ و چپ نماها و کسانی که خواهان سازمانﻫﺎﻯ کارگری ناب در شرایط مشابه آن زمان بودند پاسخ میدهد:
« دعاوی عالیجنابانه و بسیار فاضلانه و به غایت انقلابی مآبانۀ چپ نماهای آلمانی دربارۀ این که گویا کمونیستﻫﺎ نمی توانند و نباید در سندیکاهای ارتجاعی فعالیت کنند، و گویا امتناع از این فعالیت مجاز است و باید از سندیکاها خارج شد و حتماً "اتحاد کارگری" سرا پا نو و تازه و سراپا ناب و شسته رفتهﺍﻯ پدید آورد و غیره و غیره ... نمی تواند در نظر ما چیزی جز یاوه پردازیﻫﺎﻯ خنده آور و کودکانه جلوه گر باشد.
برای آن که بتوان به توده یاری رساند و هواخواهی و همدردی و پشتیبانی توده را به سوی خود جلب کرد، باید از دشواریﻫﺎ نهراسید ... حتماً در آنجا که توده هست فعالیت کرد. باید به هرگونه فداکاری تن در داد و موانع بسیار بزرگی را از سر راه برداشت تا بتوان به شیوهﺍﻯ منظم و پیگیر، سرسخت، کوشا و شکیبا، درست در آن مؤسسات و جوامع و جمعیتﻫﺎ، ولو بی نهایت ارتجاعی، که تودۀ پرولتر یا نیمه پرولتر را در بر داشته باشند، به ترویج و تبلیغ پرداخت. سندیکاها و تعاونی های کارگری همان سازمان هائی هستند که توده ها در آن وجود دارد... »

در دهۀ پنجاه به علت رشد سرمایه دﺩاری در شهر و روستا، طبقۀ کارگر از نظر کمی و کیفی رشد میکند. کارگران صنعتی افزایش قابل توجهی پیدا میکند. در 1352 شمار کارگران صنعتی دو میلیون و دستمزد بگیران کارگاهﻫﺎ و بخش خدمات دو میلیون و مزد بگیران بخش کشاورزی یک میلیون بودند. طبقۀ کارگر با تمرکز قابل ملاحظه به عامل مؤثرتر و مهم تر در حیات اقتصادی و اجتماعی کشور مبدل می شود.
در سال 1353 کارگران شرکت نفت در آبادان دست به اعتصاب 40 روزهﺍﻯ می زنند. درمرداد 1354 اعتصاب کارگران ایران ناسیونال با اخراج 60 نفر از کارگران به پایان می رسد. در شهریور1354 کارگران توان بین اعتصاب می کنند که بر اثر هجوم پلیس چندین کارگر زخمی می شوند. اعتصاب کارگران چاپخانه، کارگران کارخانۀ شهناز، صنایع پشمباف، الیاف و پتروشیمی بندر شاهپور و کارخانۀ فیروز کرج از اعتصابات مهم سال 1355 بود. اعتصاب کارگران راه آهن، الکتریک و کبریت سازی توکل از جمله اعتصابات پی در پی سال 1356 است.
سلسله اعتصابات سال 1357 کاملاً خصلت سیاسی داشت و نشان دهندۀ بلوغ و توانائی جنبش کارگری و سندیکائی ایران و پیشگامی این جنبش در نبرد ضد امپریالیستی و ضد استبدادی است. اعتصاب کارگران نفت که اوایل پائیز 1357 با قطع شریانﻫﺎﻯ نفت شروع شد ضربۀ نهائی و قطعی را در جهت سرنگونی رژیم دیکتاتوری شاه وارد آورد. بی ثباتی و فرار سرمایهﺩ داران و کارفرماها از کشورشروع شد. تحصنﻫﺎ در محیط کار و برگزاری سخنرانی و تشکیل مجمعﻫﺎﻯ عمومی و کمیتهﻫﺎﻯ اعتصاب در واحدهای تولیدی بعد از آن گسترش یافت. در ماهﻫﺎﻯ قبل از سرنگونی، در بسیاری از کارخانهﻫﺎ و مؤسسات تولیدی تعطیل شده، شوراهای کارگری با هدف کنترل تولید و فروش و ادارۀ واحد ایجاد شد.
با سرنگونی رژیم شاه، تحت فشار جنبش کارگری، بخش بزرگی از صنایع ملی، و از سرمایهﺩاران خلع ید شد. چند هفته بعد از انقلاب محلی در مرکز شهر تهران توسط فعالین کارگری کمونیست به عنوان خانۀ کارگر راه اندازی شد که در مدت زمان کوتاهی به مرکز سازماندهی و هماهنگی تشکلﻫﺎﻯ کارگری تبدیل شد. کمتر از سه ماه بعد از انقلاب، در روز جهانی کارگر بزرگ ترین تظاهرات کارگری تاریخ ایران در تهران و شهرهای ایران با شرکت میلیونﻫﺎ کارگر و زحمتکش و حمایت و همبستگی سایر اقشار آزادی خواه و مترقی برگذار گردید. جنبش سندیکائی جان تازهﺍﻯ گرفت و طی سالﻫﺎﻯ 1358 تا1361 دهﻫﺎ سندیکای مستقل کارگری احیاء شد. در دهۀ 60 این نیروی متشکل به رغم سرکوب، در مقابله با جمهوری اسلامی، در دفاع از منافع صنفی خود با شجاعت به مبارزه پرداخت . ایجاد هستهﻫﺎﻯ مخفی صنفی و تلاش در جهت احیاء سندیکاهای ضربه خورده و ایجاد سندیکاهای جدید، مبارزه با قانون کار ارتجاعی جمهوری اسلامی، که رژیم را وادار به عقب نشینی کرد، در کنار مبارزه با اعزام اجباری کارگران به جبههﻫﺎ بعد از فتح خرمشهر، اعتراضات و اعتصابﻫﺎﻯ صنفی از جمله در صنعت نفت، ذوب آهن و هزاران مجتمع بزرگ صنعتی برخی از نمونه هائی است که به اختصار می توان به آن اشاره کرد.
بعد از خاتمۀ جنگ و روی کار آمدن کابینۀ رفسنجانی، جمهوری اسلامی با در پیش گرفتن سیاستﻫﺎﻯ اقتصادی نئولیبرالیستی تحت عنوان تعدیل اقتصادی به باز گرداندن کارخانهﻫﺎ و سرمایهﻫﺎﻯ ملی شده و واگذاری سرمایهﻫﺎﻯ ملی به بخش خصوصی پرداخت. رفسنجانی که از طرف مردم لقب سردار چاپندگی گرفته بود به عنوان پدر خواندۀ باندهای مافیائی با در پیش گرفتن غارت اموال ملی و نابودی صنایع داخلی از طریق سرازیر کردن سیل واردات و خصوصی سازیﻫﺎ باعث تعطیلی بسیاری از صنایع و مؤسسات تولیدی شد. در این سالﻫﺎ با خارج کردن کارگاهﻫﺎﻯ کمتر از ده نفر از شمول قانون کار و گسترش شرکتﻫﺎﻯ پیمانکاری و رواج قراردادهای موقت به نابودی امنیت شغلی کارگران دامن زدند. و بیش از 80 در صد کارگران را از چتر حمایتی قانون کار محروم کردند. این روند در دوران کابینۀ خاتمی و احمدی نژاد تشدید شد. در دو دهۀ اخیر سالانه بین پانصد تا هزار وپانصد حرکت اعتراضی و اعتصابی علیه خصوصی سازیﻫﺎ، اخراجﻫﺎ، قراردادهای موقت، تعرض به قانون کار، ممانعت از تشکیل سندیکاهای مستقل از دولت، عدم پرداخت حقوق و مزایا، رخ داده است.
امروزه طبقۀ کارگر ایران از یک سو با وضعیت وخیم اقتصادی همراه با سرکوب هرنوع آزادی صنفی، سیاسی و اجتماعی مواجه است و از سوی دیگر فقدان فرماندهی سیاسی واحد بُرائی لازم را جهت پیکارمتحدانۀ آن می کاهد. با این حال کارگران ایران هرگز برای احقاق حقوق خود از تکاپو نیافتاده و با اعتصاب و اعتراض هرچند غیر متشکل هم اکنون درصف مقدم مبارزات اجتماعی دراین برهه از تاریخ ایران قرار دارند. صدها اعتصاب کارگری در چند ماه اخیر نشان از رشد جنبش کارگری دارد که تشکیل سندیکاهای مستقل از دولت را در رأس برنامهﻫﺎﻯ خود قرار داده است. تأسیس سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، شرکت واحد اتوبوسرانی تهران.... و پیکارمتحد کارگران دراین سندیکاها یک گام با ارزش و بزرگی است که رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته است. سرکوب مستمر این اتحادیهﻫﺎﻯ نوپا و دستگیری رهبران آن نمی تواند خللی در ارادۀ این کارگران شریف که از حمایت گستردۀ داخلی و بینﺍلمللی برخوردارند، وارد آورد. تنها اتحاد طبقاتی و تشکل این طبقه است که شرط نخست سایرموفقیتﻫﺎﻯ وی به شمار می رود. چارۀ کارگران، حزب طبقۀ کارگر است که به دانش مارکسیسم لنینیسم مسلح باشد و باید از این طریق و فقط ازاین طریق منطقی و طبقاتی، مرگ نظام فقرآور و نکبت بار سرمایه ﺩاری وحشی را فراهم آورند.