جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

سرنوشت غم انگیزعبدالمالک ریگی رهبرجندالله


بامداد سه شنبه 4 اسفند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی "ازعملیات غافلگیرانه" برای دستگیری ریگی خبر داد و وزیر کشور، مصطفی محمد نجار که همراه با محمود احمدی نژاد به استان خراسان سفرکرده بود، از دستگیری و انتقال ریگی به داخل سخن گفت. روزنامۀ کیهان با آب و تاب فراوان از "سربازان گمنام و ریگی جنایتکار" نوشت و از قول وزیر اطلاعات: "این شاهکار اطلاعاتی را صرفاً متعلق به ایران دانست."
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی بارها در مصاحبه با خبرنگاران تأکید کرده است که دستگیری ریگی و این شاهکار اطلاعاتی بدون هرگونه همکاری با سازمانﻫﺎﻯ اطلاعاتی خارجی بوده است. اما واقعیت چیست؟ سازمان جندالله سالﻫﺎ مورد پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم امپریالیسم آمریکا برای تجزیۀ ایران بوده و این سازمان ازطریق خاک پاکستان و حمایت سازمان اطلاعات این کشور عملیات نظامی و تدارکاتیﺍش را در بلوچستان برای تجزیۀ ایران سازماندهی می کرد. در دورۀ ریاست جمهوری جرج بوش طرح تجاوز نظامی و اشغال ایران به طور جدی در پنتاگون مورد بحث قرارگرفت و به تبع آن، سیاست حمایت مالی و نظامی از جبههﻫﺎﻯ رنگارنگ مخالف رژیم به عنوان اهرم فشار مرزی بر جمهوری اسلامی از جمله اقداماتی بود که به تصویب رسید و در رسانهﻫﺎﻯ غربی نیزمنعکس گردید. سیمورهرش روزنامه‌ نگار منتقد آمریکائی نیز بارها در مقالاتش از حمایت «ایالات متحده آمریکا از عملیات جندالله علیۀ رژیم ایران » نام برد و اهداف آمریکا را برشمرد. دلارهای آمریکائی و وعدۀ حکومت خودمختار و آن هم الگوی کردی ــ عراقی آن در منطقه، سازمان جندالله و برخی دیگر از جبههﻫﺎ و سازمانﻫﺎئی که درک نادرستی از حل مسئلۀ ملی داشتند و تکیه به امپریالیسم و نیروهای خارجی را تنها راه تحقق حقوق دمکراتیک خود ارزیابی می کردند به آلت دست امپریالیسم و نظم نوین منطقهﺍﻯ آن تبدیل نمود. شکست سیاستﻫﺎﻯ جرج بوش درمنطقه به ویژه درعراق و افغانستان و منتفی شدن فعلی حملۀ نظامی به ایران و روی کار آمدن باراک اوباما و طرح جدید دیپلماسی برای تحقق منافع بلند مدت آمریکا و تأمین سرکردگی آن، محدودیتﻫﺎ و خطراتی را برای متحدین سابق آمریکا فراهم نمود. سیاست جدید آمریکا در برخورد با ایران سیاست فشار بین المللی در زمینۀ انرژی اتمی، تحریم و بسیج افکارعمومی از یک سو و از سوی دیگر نان قندی در قالب دادن امتیازات سیاسی به رژیم، نظیر عدم حمایت از سازمانﻫﺎﻯ اپوزیسیون مسلح و ایجاد فضای اعتماد و همکاری متقابل در چهارچوب منافع آمریکا در منطقه است. دستگیری عبدالمالک ریگی رهبر جندالله نمی تواند خارج از این سیاست منطقهﺍﻯ آمریکا مورد بررسی قرارگیرد. تأکید مدام وزیر کشور و وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی مبنی بر عدم همکاری با سازمانﻫﺎﻯ اطلاعاتی خارجی در دستگیری ریگی خود دلیل بر همکاری رژیم با چنین سازمانﻫﺎئی است و آن چه در مطبوعات رژیم از "اقتدار نظام جمهوری اسلامی و شاهکار اطلاعاتی نام برده می شود، فقط تبلیغات سیاسی برای روحیه بخشیدن به سربازان و اوباشان خودی است. سازمان جندالله در رد نظرات جمهوری اسلامی در تارنمای خود نوشته است: «رهبر مقاومت، در یک عملیات ضد تروریستی دستگیر شده که سرویس‌های مخفی آمریکا، افغانستان و پاکستان در آن شرکت داشته‌اند.». به این اعتبار شاهکار اطلاعاتی رژیم جمهوری اسلامی شاهکار یک دروغ بزرگ به اندازۀ دروغ جرج بوش و سناریوی دستگیری صدام حسین است.
حقیقت این است که تاریخ مصرف سازمان جندالله به سرآمده و امروز کشتی بان را سیاستی دگر آمد. امپریالیسم آمریکا باید حسن نیت خویش را نسبت به رژیم نشان دهد تا رژیم اسلامی نیز عقب نشینیﻫﺎئی را در دستور روز قرار دهد. اگر یکی از پیش شرطﻫﺎﻯ جمهوری اسلامی برای همکاری با آمریکا در منطقه، دست کشیدن آمریکا در حمایت از سازمانﻫﺎئی نظیر جندالله است، اقدام اخیر و تحویل ریگی نخستین گام جدی در راستای تحقق چنین سیاستی است. حال اگر چنین سیاستی منافع دو طرف را تأمین می کند پس باید منتظر معاملات پشت پردۀ بعدی بود که این خود خطری جدی برای همۀ سازمانﻫﺎ و جریاناتی است که سرنوشت خود را به سیاست امپریالیسم و ارتجاع در منطقه گره زدهﺍند.
سرنوشت غم انگیز ریگی رهبر سازمان جندالله باید درسی باشد برای سازمانﻫﺎ و محافلی که هنوز تکلیف خود را با امپریالیسم در منطقه روشن نکردهﺍند و به جای همبستگی با خلقﻫﺎﻯ منطقه و مبارزه با اشغالگری و استعمار از خیانت و سرسپردگی، فضیلتی ساخته و به زائدۀ سیاستﻫﺎﻯ منطقهﺍﻯ امپریالیسم تبدیل شدهﺍند. راه رستگاری همۀ خلقﻫﺎﻯ ایران راه اتحاد و همبستگی در پیکار با رژیم جمهوری اسلامی است و این پیکار جدا از مبارزه با امپریالیسم در منطقه نیست. تنها با اتکا به نیروی خویش و استقرار ایرانی دمکراتیک و آزاد از استبداد و ظلم و زور است که می توان به نابرابریﻫﺎﻯ طبقاتی، تبعیضات ملی و قومی و مذهبی پایان داد. راهی جز این راه برای تحقق حقوق دمکراتیک مردم ایران متصور نیست.
برگرفته از توفان الکترونیک شماره 44 ارگان حزب کار ایران ( توفان )