جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

به آنها که در جستجوی حقیقت اند


اتهام یهودی ستیزی، ابزار تحمیق صهیونیسم نژادپرست

صهیونیسم یعنی نژاد پرستی، یعنی یک ایدوئولوژی ضد بشری نظیر نازیسم و فاشیسم. این حقیقت تا قبل از فروپاشی امپراتوری سوسیال امپریالیسم روسیه، یکی از مصوبات سازمان ملل متحد بود که پس از شکست از رقیبش امپریالیست آمریکا، با فشار دولت آمریکا، پس گرفته شد. از آن زمان دیگر صهیونیسم نژاد پرستی نیست، بلکه یهودی ستیزی است. از آن زمان به بعد بیک گانگستر نمی شود گفت گانگستر. بهمین سادگی. این سبک نگارش تاریخ، به شیوه امپریالیستی است که امروز مد روز شده است. هم نازیها، هم یهودیها، هم سرمایه داری و امپریالیستها و هم سلطنت طلبان مضحک ایران تاریخ را جعل می کنند.

ولی جعل قطعنامه سازمان ملل متحد تغییری در این واقعیت نمی دهد که صهیونیسم، نژادپرستی باقی می ماند و دولت اسرائیل یک دولت نژادپرست و فاشیستی و ضد دموکراتیک و اشغالگر است. گانگستر گانگستر است حتی اگر پاپ اعظم فتوائی در مخالفتش صادر کند.

اهمیت تکیه بر افشاء صهیونیسم در شرایط کنونی به چند دلیل است. ما می توانیم دلایل زیر را برای آن برشماریم׃

صهیونیستها یک نیروی اشغالگرند که سرزمین مردم فلسطین را اشغال کرده اند و علیرغم اینکه ریاکارانه مدعی صلح طلبی هستند در جنگ افروزی و جنایتکاری علیه بشریت تنها با نازیها و هیتلر قابل مقایسه هستند و بشریت باید دشمنان خویش را بشناسد و ازتاریخ درس گیرد. طبیعی است که با اشغال یک کشور نمی شود خواستار صلح شد. چنین صلحی ادامه اشغال است. اشغالگر باید سرزمینهای اشغالی را ترک کند.

صهونیستها نه تنها خود اشغالگرند، بلکه از همه تجاوزکاران و اشغالگران به مصداق "کبوتر با کبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز" حمایت می کنند، مانند اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا و متحدینش.

صهیونیستها به اپوزیسیون ایران کمکهای مالی و فنی می کنند تا از اسرائیل چهره یک کشور "دموکرات" را بسازند و آن را به خورد مردم ایران و جهان دهند. برای شناختن این اپوزیسیون خودفروخته باید به مواضع دشمنانه آنها در مورد اعراب، فلسطینیها، لبنانی ها، تجاوز به عراق و افغانستان و در برخورد کینه توزانه و حیوانی آنها تنها به مذهب اسلام و نه مذهب بطور کلی توجه کرد. مدح و تمجید از سراپای قلم آنها در مورد حمایت از اسرائیل و "دموکرات" و "سوسیالیست" قلمداد کردن این کشور می بارد.(رجوع کنید به تئوریهای منصور حکمت و پیروانش).

صهیونیستها با کارزار تبلیغاتی تلاش می کنند در میان دارو دسته های هوادار خود میان ایرانیان یک روحیه نژادپرستانه ضد عرب، ضد فلسطینی و ضد لبنانی ایجاد کنند و اسرائیلیها را تحت عنوان مذهبی "یهودیان"، دوست ایرانیان جا زده و با تحمیق افکار و دامن زدن به شونیسم فارس آماده همدستی در جنایات خویش نمایند.

صهیونیستها در اسرائیل یک دولت فاشیستی و نژاد پرست بر سر کار آورده اند که مردم اسرائیل را به دو دسته فاقد حقوق و دارای همه حقوق تقسیم کرده اند. در اسرائیل 20 در صد جمعیت فاقد حقوق مساوی با یهودیان هستند. این تبعیض نژادی سیاست یک دولت دموکراتیک نیست یک سیاست فاشیستی و ضد انسانی است و جالب است که هیچ یک از سازمانهای عریض و طویل حقوق بشر و سازمان ملل متحد و رسانه های گروهی ممالک سرمایه داری امپریالیستی که خود را دنیای آزاد می نامند از این جنایات برای آگاهی عمومی پرده بر نمی دارند. در اسرائیل 20 در صد مردم را زنده بگور کرده اند و کسی صدایش در نمی آید.

موضع گیریهای دولت ایران و سخنان نسنجیده احمدی نژاد که مرز روشنی میان گفتار یهودی ستیزانه و افشاء صهیونیسم نژاد پرست نمی کشد، بهانه ای بدست امپریالیستها و صهیونیستها داده است تا جنایات ضد بشری صهیونیستها را توجیه کند.

صهیونیستها در تلاش تضعیف ایران از طریق دامن زدن به تلاشهای تجزیه طلبانه و نفاق افکنانه در ایران و با همسایگان ایران هستند. آنها در جمهوری آذربایجان و گرجستان رخنه کرده اند و وزیر جنگ گرجستان یک تبعه اسرائیلی است. آنها با ترکیه قرارداد نظامی دارند. آنها با کردهای عراقی از زمان شاه همدست اند و از طریق آنها در کردهای ایران نفوذ کرده اند به این جهت است که شما در موضعگیری کردهای ایرانی کارزار افشاءگرانه ای علیه اسرائیل تجاوزکار و اشغالگر نمی بینید. آنها بر تجاوز به عراق و افغانستان و سوریه و لبنان و فلسطین چشم بسته اند. یکی از رهبران خودفروخته کرد حتی به بلندگوی تجاوز آمریکا به ایران بدل شده بود و از آمریکائیها دعوت می کرد با یاری کردها به ایران حمله کنند و پاره ای از آنها حتی به اعتراف برخی دیگر از فعالین سیاسی کرد، از سازمان "سیا" پول می گرفته اند. وجود یک اسرائیل صهیونیستی و نژاد پرست در منطقه به ضرر همه خلقهای منطقه است. اسرائیل مادر بحرانها و سبب همه نابسامانیها در منطقه است. تا در فلسطین یک دولت صهیونیستی و نژاد پرست بر سر کار است ملتهای منطقه زندگی آسوده ای در خاور میانه نخواهند داشت. وجود اسرائیل مظهر تجسم زورگوئی و قلدری، جنایت و تجاوزکاری، آدمربائی و پاکسازی قومی است. بنای این مجسمه در منطقه و حمایت از آن برای ایجاد رعب و ترس در مردم منطقه و ایجاد تهدید و فشار و تحمیل یک نظام ضد بشری در خاورمیانه است، اسرائیل بهانه ای برای مسابقه تسلیحاتی در منطقه و غارت ثروتهای مردم عرب منطقه است. باین جهت افشاء اسرائیل و همدستانش در منطقه ضروری است.

اسرائیل مبلغ تجاوز نظامی به ایران است و مرتبا آن را تکرار می کند. آنها مرتبا می خواهند زمینه تجاوز به ایران را در افکار عمومی فراهم آورند. آنها با بمباران ایران بطوریکه میهن ما را به عصر حجر مانند عراق ببرند موافقند، آنها بارها گفته اند که بمباران ایران می تواند به میلیونها قربانی منجر شود ولی خطر این کار از خطر یک ایران اتمی کمتر است. چه فرقی میان سخنان آریل شارون و ایهود اولمرت و نتانیاهو با سخنان احمدی نژاد وجود دارد؟ چرا سخنان احمدی نژاد غیر مجاز و سخنان صهیونیستها مجاز است؟. اگر تهدید یک عضو سازمان ملل آنطور که گفته می شود نادرست است نه اسرائیل و نه آمریکا و نه فرانسه و نه انگلستان حق ندارند ایران را به جنگ جهانی سوم و استفاده از بمب اتمی تهدید کنند.

نیروهای مترقی و انقلابی در ایران باید در یک کارزار همه جانبه، نقش موذیانه و جنگ طلبانه اسرائیل را در منطقه برملا کنند تا عمال آنها موفق نشوند با پخش اکاذیب و تفسیرهای گزینشی و فاقد مبنای علمی پاره ای ایرانیان ناسیونالیست فریب خورده را که هنوز نمی فهمند که مردم فلسطین و لبنان به نیابت مردم ایران و مردم تمام منطقه بر ضد نژادپرستی می رزمند برای نیات شوم خویش بسیج کنند.

اگر مبارزه مردم لبنان و فلسطین نبود، اگر مبارزه مردم عراق و افغانستان نبود، اگر حمایت مردم جهان از حقوق ملت فلسطین نبود، حتما امپریالیستها و صهیونیستها تا کنون به خاک ایران حمله کرده بودند. مبارزه ملتهای منطقه برای رهائی ملی، سپر بلای تجاوز امپریالیستی و صهیونیستی به ایران است. بهمین جهت نیز صهیونیستها تلاش فراوانی می کنند تا نفرت ضد عرب و ناسیونال شونیسم پارسی و برتری طلبی ملی و نژادی را در ایران تقویت کنند. ایران دوستی و میهن پرستی هیچ مغایرتی با حمایت از مبارزات آزادیبخش مردم عرب و فلسطینی، مردم افغانستان برای رهائی ملی و مبارزه بر ضد صهیونیسم اسرائیل ندارد. برعکس ایندو لازم و ملزوم یکدیگرند. یک ایرانی زمانی میهن پرست است که به آزادی سایر ملتها نیز احترام بگذارد و تجاوز کاران به این ممالک را دشمن خود به حساب آورد.

اخیرا کتاب ارزشمندی تحت عنوان "چهل مقاله از یهودی تباران ضد استعمار فلسطین" به کوشش تراب حق شناس و حبیب ساعی از طرف نشریه آرش در پاریس منتشر شده است. ارزش این کتاب در آن است که ماهیت جنایتکارانه دولت صهیونیستی و نژادپرستانه اسرائیل را برملا می سازد و آنهم نه از زبان یک عرب و یک ایرانی و فلسطینی و لبنانی و یا مسلمان بلکه از زبان یهودیان و یهودیان اسرائیلی که باعث افتخار بشریتند.

این کتاب سرپا سند در رو کردن دست جنایات اسرائیل و آمریکا در منطقه و دفاع از مبارزات برحق ملت فلسطین است. آنها به عنوان یهودی تبار به ملت فلسطین حق می دهند که برای رهائی کشورش مقاومت کند و مبارزه نماید. آنها تائید می کنند که سیاست صهیونیسم اشغال همه سرزمین فلسطین، پاکسازی قومی و دروغگوئی در مورد صلحدوستی اسرائیل است. آنها دولت اسرائیل را ناقض قطعنامه های سازمان ملل، دولتی یاغی و تجاوزگر می شناسند که از هیچ جنایتی فروگذار نیست.

آنها در عین حال با این اقدام شجاعانه و قابل احترام خویش که به تهدید زندگیشان منجر شده، نشان می دهند که یهودی داریم تا یهودی. ما یهودیانی داریم که انساندوستند، کمونیستند، مترقی هستند از تجربه تاریخ آموخته اند و برای همه بشریت قابل احترامند و دوست ما ایرانی ها هستند و یهودیانی داریم که ضد بشرند صهیونیست و نژاد پرستند و با نازیهای آلمانی فرقی ندارند و اینان دشمنان مردم ایرانند که هم اکنون در اسرائیل بر سر کارند. با این ایدئولوژی و پیروانش باید قاطعانه مبارزه کرد. خلقهای سرزمینهای اشغالی در منطقه به نیابت ما و مردم جهان این مبارزه را به پیش می برند.

کتاب ذکر شده نقش بسیار مثبتی در میان ایرانیان در شرایط کنونی که اسرائیل مدام ایران را به تجاوز تهدید می کند بازی خواهد کرد. این کتاب نشان می دهد که ما ایرانیان موضعگیریهای خویش را در قبال تجاوز و آدمکشی نباید بر اساس دوری و نزدیکی رژیم منفور جمهوری اسلامی به این جنبشها اتخاذ کنیم. مبارزه سیاسی کینه توزی و لجبازی نیست و باید بر اصولیت انقلابی استوار باشد. سیاست سرکوب مردم ایران توسط دستگاه فاسد جمهوری اسلامی که خود مانند یک رژیم اشغالگر در ایران رفتار می کند در کنار خوشروئی به نهضت های آزادیبخش در منطقه، سیاست عدم احترام به ملت خویش و نقض دائمی حقوق این ملت در حالیکه سنگ حقوق ملتهای دیگر را بر سینه می زند، نباید موجب شود تا در نزد برخی بجای تشدید نفرت از یک رژیم دروغگو و ریاکار ایرانی که در راس نظام پوسیده و عقب گرای جمهوری اسلامی قرار دارد و ضد مردمی است، روحیات ناسیونالیستی نفرت انگیز و اسرائیلی پسند بر ضد ملتهای دیگر بروز کند و پاره ای را از فقر و فلاکت و بی خانمانی و آوارگی ملتهای دیگر شادمان سازد.

ملتی که از کشتار ملت دیگر، از سرکوب و شکنجه و نقض حقوق ملت دیگر شادمان شود، خودش لایق دریافت هیچ حقوق انسانی نیست. این ملت مشروعیت و صلاحیت خویش را در کسب این حقوق و پاسداری از این حقوق در محدوده جغرافیائی ملی و جهانی از دست داده است.

حزب ما خود در نظر داشت مقالاتی از ایلان پاپه، جف هالپر، رولف فرلگر، گیدون لوی، نورمن پیچ را به فارسی برگردانده و منتشر کند. انتشار کتاب اخیر ما را تا حدودی از این دوباره کاری رهانید. حزب ما برای آشنائی بیشتر خوانندگان با این اثر گزیده هائی از ترجمه های آنرا در اختیار شما قرار می دهد تا با چشمان باز به قربانیان تبلیغات فاشیستهای اسرائیلی برخورد کنند. بهتر است نخست کتاب را بشناسیم. در پیشگفتار آن گردآورندگان و مترجمین آن می نویسند׃

"همان طور که طرح روی جلد نشان می دهد، استعمار فلسطین، یکی از بزرگترین دزدیهای تاریخ بشری است و از آنجا که به رغم هیاهوی "حقوق و قوانین بین المللی" و "عصر حقوق بشر" و در معافیت کامل از مجازات صورت می گیرد وقیح ترین آنهاست. پاکسازی قومی و اخراج اهالی فلسطین از سرزمین شان و جایگزینی آنان با مهاجران یهودی از سراسر دنیا در واقع نوعی لشگر کشی سرمایه جهانی در عصر جدید است و همان گونه که ماکسیم رودنسون می گوید׃ "پایان فرآیندی است که به طور کامل در جنبش بزرگ توسعه طلبی اروپا-آمریکا در قرن 19 و 20 می گنجد که هدف از آن اسکان یا سلطه اقتصادی و سیاسی بر سرزمین های دیگر است".

اهالی فلسطین که در برابر این بلا که نه از آسمان، بلکه از مناسبات طبقاتی سرمایه داری و امپریالیسم جهانی بر سرِ آنان نازل شده، یک قرن است که با هروسیله ای که گمان کرده اند می تواند از نابودی نجاتشان دهد با استعمارگر و همدستانشان- که برخی از آنان عرب و مسلمان بوده اند- جنگیده اند و به دلیل حدت تضادشان با دشمن که آنان را در برابر "بودن یا نبودن" قرارداده، بیش از 60 سال است که مشعل مبارزهِ ضد استعماری، ضد امپریالیستی را، حتی گاه به نیابت از دیگر ملتهای دربند، فروزان نگاه داشته اند و این است دِیْنی که همه ی خلقهای خاورمیانه در قبال فلسطینی ها به گردن دارند.

صهیونیسم با حمایت استعمار و سرمایه ی جهانی تا دهها سال منکر آن بود که فلسطین و فلسطینیان وجود داشته اند، اما مبارزه ی صبورانه و پیگیر روزمره ی فلسطینی ها در کلیه ی عرصه های زندگی به تدریج برخی وجدانها را بیدار کرد چه در خود اسرائیل و چه در اروپا و آمریکا که دولتهایشان جانبدار نادیده گرفتن فلسطین بودند. به تدریج آشکار شد، آن سرزمینی که به غلط "بدون مردم" نامیده شده بود تا به "مردمی بدون سرزمین" یعنی یهودیان داده شود، خود مردمی دارد که در بازپس گرفتن حقوقی که از آنان سلب شده پای می فشارند و از جانشان مایه می گذارند.

از آنجا که مساله فلسطین مساله ای ست سیاسی، نه مذهبی یا قومی و نژادی، به رغم مغلطه های فراوانی که در این باره صورت گرفته و افق را تیره کرده است، در کنار ستمدیدگان و حق طلبان فلسطینی قرار گرفتن نه اختصاصی به اعراب دارد نه به مسلمانان، بلکه امری است بشری و از این هم دقیق تر بگوئیم طبقاتی است. فلسطینی هایی که هویت و حق حیات و کلیه ی حقوقشان سلب شده در صف محرومان، "نفرین شدگان زمین" وبی کم و کاست در صف پرولترها قرار می گیرند و طبیعی است کسانی که در این اردوگاه جای دارند نمی توانند در برابر استعمار فلسطین و نادیده گرفتنِ حقوق مردمش سکوت کنند، بلکه سکوت را جرم می دانند.

ایدئولوژی نژادی-مذهبی اسرائیلی که در توجیه استعمار فلسطین به کار رفته همواره کوشیده است مساله ی اسرائیل را مساله ی یهودیان قلمداد کند، به نام همه ی آنان و به خصوص، به نام قربانیان جنایت های ضد بشری نازی ها سخن بگوید، اما از همان آغازِ برپایی دولت اسرائیل و در برابر این تزویر و خلط مبحث، در بین یهودی تباران صداهای اعتراض و خشم و نفرت بلند بوده است. اغلب کسانی که در این کتاب، مقاله ای یا نامی از ایشان آمده خود را به عنوان یهودی نمی شناسند، اما با صدای بلند اعلام می کنند که سازمان ها و نهادهای رسمی دست راستی جانبدار تجاوزات اسرائیل حق ندارند به نام همه ی یهودی تباران سخن بگویند. این معترضین، برخلاف آن تصور ساده انگارانه و ارتجاعی که یهودی و اسرائیلی را یکی وانمود می کند، بین ایندو اختلاف اساسی قایل می شوند و حاضر نیستند پایمال شدن زندگی و حقوق فلسطینی ها را بدست تجاوزگران صهیونیست حاکم بر اسرائیل امضاء کنند.

مقالاتی که در اینجا جمع آوری شده و امضاءها آشکارتر از آن اند که نیازی به توضیح آنها باشد. تنها اشاره می کنیم که مقالات را با ترتیب تاریخ نیاورده ایم تا نشانی باشد بر اینکه در چارچوب توازن قوای بین المللی از 62 سال پیش به این طرف، به نفع حقوق فلسطینی ها تغییری در واقعیت امر رخ نداده و فرقی ندارد که مقاله در 70 سال پیش نوشته شده باشد یا همین دیروز. باری، به رغم جنگ ها و مبارزات همه جانبه، به گفته ی آریل شارون، جنگ 1948 ادامه دارد و هر وجب از "سرزمین موعود" که اسرائیل تصرف کند غنیمت است.

این نکته را هم اضافه کنیم که عنوان کتاب׃ "یهودی تباران ضد استعمار فلسطین" را در مقایسه با عنوان های پیشنهادی دیگر مانند "یهودی تباران ضد صهیونیست" یا "یهودی تباران ضد سیاست استعماری اسرائیل" مناسب تر تشخیص دادیم، هر چند هر سه عنوان با توجه به تمایزهایی که گاه در آراء نویسندگان دیده می شود از اعتبار کافی برخوردار است. تمایزها را خواننده ضمن مطالعه ی کتاب در خواهد یافت. تنها اشاره می کنیم که برای برخی از آنان استعمار فلسطین از همان 1948 است و برای برخی دیگر از 1967 به بعد. چنان که برای برخی صهیونیسم آنجا که به ایجاد "وطنی برای یهودیان" منجر شده قابل تائید است، اما آنجا که حقوق ملتی دیگر را نادیده می گیرد محکوم شدنی است. برخی صریحا اظهار می دارند که اسرائیل همچون کودکی است ناشی از تجاوز جنسی، اما به رغم این حقیقت حق حیات دارد.

امیدواریم کوشش ناچیز ما در گردآوری این کتاب، که به همت مجله ی آرش- پاریس انتشار می یابد، سهمی در روشن کردن حقیقت آرمان عادلانه، فلسطین و مبارزه فلسطینی ها برای خوانندگان فارسی زبان ادا کند و از بارسنگین عدم فهم آن در ذهن جوانان بکاهد. دفاع از حقوق و مبارزه ی فلسطینی ها که از حق ساده، زندگی در سرزمین خویش آنطور که خود می خواهند محروم اند و این حق از آنان سلب شده، برای ما جزئی است جدایی ناپذیر از حق و مبارزه ی همه ی پرولترهای جهان برای رهائی.

در برابر پیگیری و شکیبائی مبارزه ی همه جانبه توده های فلسطینی که امیدواریم روزی به ثمر بنشیند سر تعظیم فرود می آوریم. همچنین در برابر شهامت یهودی تبارانی که "دفاع از حق را بر دفاع از مادر خویش مقدم می شمارند" و از تهمت و تهدید و محاکمه و طرد نمی هراسند و چشم در چشم تجاوزگران حاکم بر اسرائیل صلا می دهند که׃ "ما همه فلسطینی هستیم" و در این کتاب تنها توانسته ایم از شمار اندکی از آن وجدانهای بیدار مطلبی بیاوریم با تجلیل و احترام فراوان یاد می کنیم. تراب حق شناس، حبیب ساعی فروردین 1389-آوریل 2010".

حزب ما نیز بنوبه خود در این پیکار روشنگرانه شرکت داشته و شرکت می کند و بویژه در شرایط کنونی میهن ما تبلیغ همبستگی جهانی و ابراز نفرت از نژادپرستی و ناسیونال شونیسم عظمت طلبانه را، چه خارجی و چه داخلی، لازم می داند. حزب ما از مبارزه مردم فلسطین حمایت می کند. این مبارزه انقلابی و رهائی بخش و با خصلت ملی و ضد امپریالیستی است. صهیونیستها و همدستانشان می کوشند ماهیت این مبارزه را تحریف کرده آنرا به "تروریسم بنیادگرایان مسلمان" بر ضد یهودیان خلاصه کنند. آنها می کوشند با مظلوم نمائی و پنهان کردن خویش در پس جنایتِ هیتلر، به هیتلر دومی در منطقه بدل شوند. حزب ما اعلام کرده و می کند که صهیونیستها باید خاک فلسطین را ترک کنند و مطمئن باشند که در همدستی با محمود عباس که حد اقل، هیچکاره است و نه از نظر ملی وجهه ای در فلسطین دارد و نه از نظر قانونی کاره ایست و نه حق مذاکره با کسی را دارد، قادر نخواهند بود گامی در فریب مردم بردارند. دو سال است که دوره ریاست این دست نشانده اسرائیلیها قانونا به پایان رسیده است. وی نماینده مردم فلسطین نیست، یک عروسک پوشالی است که برای فریب مردم جهان بزور وی را بر کرسی ریاست چسبانده اند تا مانع اوج مبارزه مردم فلسطین شود. همه ممالک جهان این حقیقت را می دانند و برای یک دلقکی که نماینده مردمش نیست تره هم خرد نمی کنند. واقعا قراردادی را که وی امضاء کند چه ارزشی دارد. فقط امضاء شخصی است. رهبری مبارزه مردم فلسطین چه ما بخواهیم و چه نخواهیم در دست سازمان حماس قرار گرفته است، زیرا این سازمان است که در یک انتخابات دموکراتیک، تکرار می کنیم در یک انتخابات دموکراتیک منتخب اکثریت مردم فلسطین بوده و از نظر سیاسی خواستها و آمالهای این مردم را بیان می کند. بر واقعیت نمی شود چشم فروبست که آنوقت به درون چاهی سرنگون می شویم که صهیونیستها در این راه ساخته اند.

*****

بر گرفته ازتوفان شماره 129 آذر ماه 1389 ارگان مرکزی حزب کارایران

www.toufan.org

toufan@toufan.org