جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه


تجربه اشغال لیبی و دستآویز قطعنامه شورای امنیت

رو قوی شو اگر راحت جهان طلبی

که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است

حزب کار ایران(توفان) در طی اعلامیه ای ماهیت اشغال طرابلس را که توسط پیمان تجاوزگر ناتو صورت گرفت افشاء کرد. ما در ذیل متن این اعلامیه را درج کرده و نکات مهم دیگری را بر آن می افزائیم.

امپریالیست آلمان که در این بازی رقابتها بازنده از کار در آمده است و مورد تهدید است که از نفت لیبی سهمی نصیبش نشود، دست به افشاء گری زده و آنچه را که فرانسویها و انگلیسها کتمان می کنند، آلمانها آشکارا در اخبار خویش برملا می نمایند. در رسانه های گروهی آلمان، از حضور نظامیان و کماندوهای فرانسوی و انگلیسی، در نبرد برای تسخیر طرابلس سخن می رود. در این نبرد دول فوق از بالگردهای جنگی خویش استفاده کرده اند. وقتی از نمایندگان پیمان تجاوزگر ناتو و مسئولین تجاوز به لیبی در این باره پرسش شد، با دریدگی و بی شرمی غیر قابل توصیفی گفتند: ناتو بر اساس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد حق نداشته به داخل خاک لیبی سرباز پیاده کند، ولی در مورد تصمیمات ملی سایر ممالک ما نمی توانیم نظر بدهیم زیرا دست ما نیست و غیره و غیره و.. برگردان این اعترافات جنایتکارانه برای اینکه موافقین تجاوز به ایران بفهمند، این است که شورای امنیت پیاده کردن سرباز به لیبی را توسط ناتو ممنوع کرده است، ولی فرانسه و انگلستان به عنوان دول مستقل و ملی تابع تصمیمات خویش هستند و نیازی ندارند به قطعنامه شورای امنیت وقعی بگذارند. در یک کلام هر کس که زورش می رسد محق است که هر کار می خواهد بکند. حق با قویتر است.

تجربه شرکت مستقیم پیمان تجاوزکارانه ناتو در جنگ نشانه آن است تا به چه حد این قطعنامه های سازمان ملل بی ارزش هستند و تا به چه حد ضمانت اجرائی دارند و تا به چه حد می توانند خودسرانه مورد تفسیر و تعبیر زورمندان قرار گیرند. در این قطعنامه تکیه را برای فریب مردم، بر نجات جان افراد غیر نظامی گذارده بودند، تا قطعنامه را به عنوان پوششی برای تجاوز و جنایت علیه بشریت به کار بگیرند. ناتو نه تنها بر خلاف متن قطعنامه که قرار بود از پرواز هواپیماهای لیبی برای بمباران مردم غیر نظامی جلوگیرد، ناوگان دریائی، انبارهای اسلحه، ساختمانها و ابنیه ها و تاسیسات اقتصادی و... را بمباران کرد، حتی برای ایجاد رعب و کشتن رئیس یک دولت رسمی و عضو سازمان ملل که حکومتش مورد تائید اکثریت قریب باتفاق ممالک جهان است، به کشتار مردم عادی و ساختمانهای مسکونی در طرابلس پرداخت. هدف از تصویب قطعنامه در شورای امنیت که با فشار فرانسه و انگلستان دو دولت استعماری به انجام رسید، فقط ایجاد یک زمینه عوامفریبی و ریاکاری برای نقض همه موازین بین المللی بود. رئیس بی اراده سازمان ملل آقای بان کی مون صدایش در نمی آید که به این نقض آشکار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل اعتراض کند. وی یک نوکر به تمام معنا و بی اراده ای بیش نیست. دول چین و روسیه نیز کمی قرقر می کنند، ولی حاضر نیستند تقاضای مجدد برگزاری نشست شورای امنیت را بنمایند تا نسبت به نقض تصمیمات این شورا توسط فرانسه و انگلستان اعتراض کنند. همه امپریالیستها برای غارت نفت لیبی و کسب قراردادهای نان و آب دار برای بازسازی لیبی در حال معامله هستند. ایتالیا که به علت سابقه استعماریش در لیبی بیشترین منافع را در لیبی داشت، سهم خودش را در رقابت نابرابر، اجبارا  به فرانسه بخشیده است و زورش نیز نمی رسد، تا همان منافع سابق خویش را بدست آورد. استعمارگران فرتوت فرانسه و انگلستان که سابقه طولانی فعالیتهای استعماری و جنایتکارانه در آفریقا دارند، برای حفظ منافع امپریالیستی خویش، پس از تحولات انقلابی که در شمال آفریقا بوقوع پیوست، مصمم شدند که یال و کوپال خویش را نشان داده و با استقرار در لیبی نه تنها به خلقهای آفریقا نشان دهند که حق تصمیم آزادانه را هرگز نخواهد داشت، بلکه یک پایگاه بزرگ ضد انقلاب در شمال آفریقا برای سرکوب مردم، حفظ منافع امپریالیستها و صهیونیسم اسرائیل و رقابت با امپریالیست چین و روسیه بوجود آورند.

اکنون امپریالیستها تاکیتک جدیدی برای تجاوز به کار گرفته اند و آن برافراشتن پرچم "حقوق بشر" برای نقض "حقوق ملل" است. تجربه فاجعه آور تمام مالک تحت اشغال، هم اکنون در مقابل ماست. آنها برای سوریه و ایران در حال نقشه کشی هستند. فراموش نکنیم که این تجربه باید برای رژیهای مستبد نیز آموزنده باشد. امپریالیستها به رژیمهای مستبد نوکر خویش انتقاد و کاری ندارند و ممالکی نظیر عربستان سعودی و یا بحرین و کویت و امارات متحده عربی و مصر مبارک و یا تونس بن علی را همیشه مورد حمایت قرار داده و می دهند، ولی مستبدینی که به ساز امپریالیستها نرقصند، موی دماغ آنها و مورد تائید آنها نیستند و مشکل این مستبدین در این است که مورد تائید ملتهایشان نیز نیستند. آنها با سرکوب حقوق دموکراتیک مردم و بی احترامی به اراده آنها و لگد مال کردن حقوق بشر و دست زدن بهرگونه جنایتی برای بقاء خویش، زمینه ای فراهم می آورند که به ریاکاری امپریالیسم و صهیونیسم برای تجاوز آشکار میدان می دهد و افکار عمومی مردم جهان را فریب می دهد تا راه برای تجاوز به این کشورها باز شود. رژیم جمهوری اسلامی تا همین چند ماه پیش مدافع تجاوز ناتو به لیبی بود و پدر کشتگی خویش، به علت قتل امام موسی صدر، با دولت قذافی را، توجیه گر هم آهنگی با سیاست امپریالیستها کرده بود. کار که از کار گذشت، تازه دوزاری آخوندها افتاد و فهمیدند که چنین شتری می تواند براحتی درِ خانه آنها نیز بخوابد. این نقش ضد انقلابی و ارتجاعی را رژیم جمهوری اسلامی در تجزیه یوگسلاوی و همدستی با آمریکا، آلمان و کرواتی و بوسنی هرزه گوین نیز بازی کرد.

از هم اکنون روشن است که رهبری مخالفین معمر قذافی به علت عدم تجربه، فقدان سازمانهای سیاسی مورد اعتماد مردم و انقلابی بدست افراد مشکوک و عمال فرانسه افتاده است. جریانهای اسلامیستی نظیر القاعده نیز که در این مبارزه شرکت دارند، چماق دست امپریالیستها هستند که بعد از قدرت گرفتن حکومت دست نشانده جدید، به شدت بر اساس مصالح امپریالیسم سرکوب خواهند شد. ولی امپریالیستها فعلا به نقشی که آنها بازی می کنند نیاز دارند. در حالیکه رئیس شورای دولت موقت در لیبی از استقرار یک کشور دموکراتیک و انجام انتخابات آزاد در هشت ماه آینده سخن می راند که همه آنها تبلیغات و دروغ محض است، برای سر معمر قذافی جایزه میلیونی تعیین کرده است. طبیعتا این ترغیب به قتل است و در همه جای دنیا جرم جنائی محسوب می شود. این تکرار سخنان جرج بوش در مورد یافتن زنده و یا مرده اسامه بن لادن است. این از کار انداختن قوه قضائیه در یک کشور مدعی دموکراسی و حتی خندیدن بریش دادگاه قلابی کیفری جهانی است که دادستان آن از این فرمان قتل نابهنگام ته دلش بکلی راضی است. تجربه لیبی دست همه ریاکاران را به بهترین وجهی رو کرده است. این تجربه دست ایرانیهای همدست اسرائیل و آمریکا را که هوادار تجاوز به لیبی، سوریه و ایران هستند رو کرده است و مُهر ننگینی را برپیشانی آنها می کوبد. حزب ما تنها از آن مبارزاتی حمایت می کند که در ضمن مبارزه برای دفع استبداد و جنایتکاری با جنایتکاران جهانی نظیر امپریالیستها و صهیونیستها نیز خط کشی روشنی داشته باشد و نه اینکه برای رفع استبداد فعلی با همدستی دشمنان بشریت استبداد آتی را بیاورد.   

"بمباران ناتوعامل اصلی فروپاشی رژیم معمر قذافی

اینهمه هیاهوبرای چیست؟

سرانجام بعد از چندین ماه بمباران وحشیانه ناتو به کارگردانی امپریالیست آمریکا، رژیم معمر قذافی که همین تا  شش ماه پیش رژیم سربراه ومتمدنی برای همکاریهای اقتصادی و سیاسی  با ممالک امپریالیستی بود، فرو پاشید و دروازه های باب العزیزیه به تصرف شورشیان مخالف قذافی درآمد. بمباران هوائی ناتو درخلال این  پنج ماه اخیر علاوه بر ویرانی زیر ساخت کشور، نابودی هفتاد درصد شبکه آب رسانی ، ویرانی شبکه برق و تاسیسات، مدارس و کارخانجات و.... هزاران کشته و مجروح نیز بر جای گذاشته واین امر در رسانه های بی وجدان امپریالیستی هیچ بازتابی نداشته است. تخریب زیرساخت اقتصادی لیبی که با پول نفت این ملت در چند دهه اخیر بنا شده ، هدفی آگاهانه برای بازسازی مجدد لیبی و غارت ثروت این کشور توسط انحصارات امپریالیستی ووابسته کردن کامل این کشور به امپریالیسم جهانی است. اعتراضات برحق مردم لیبی علیه رژیم دیکتاتوری قذافی که با الهام از بهار عربی، انقلاب  تونس و مصر آغاز شد بخاطرفقدان رهبری انقلابی و شرایط خاص لیبی در تکاملش به آلت دست امپریالیستها تبدیل گردید وعملا سرنوشتش با منافع  نیروهای استعماری وغارتگران بین المللی گره خورده است.

 سرنگونی رژیم لیبی ادامه همان سیاست نظم نوین امپریالیست آمریکا درمنطقه و ادامه اشغال افغانستان و عراق درشکل دیگری است .بدین رو اینهمه هلهله "آزادی و دمکراسی" وتبلیغات بیشرمانه رسانه های امپریالیستی فقط برای فریب افکارعمومی است وبرانداختن رژیم قذافی توسط امپریالیستها ربطی به آزادی مردم ندارد.همانطور که سرنگونی رژیمهای طالبان و صدام حسین برای مردم آزادی و امنیت و عدالت اجتماعی به ارمغان نیاورد و نمی توانست به ارمغان آورد، سرنگونی قذافی نیز توسط دزدان و ددان بین المللی جز ویرانی و مصیبت بیشتر به ارمغان نخواهد آورد. پیکار برای آزادی و دمکراسی بدون مبارزه علیه غارتگران بین المللی سراب است.

تجربه مبارزه مردم در لیبی نشان می دهد که فقدان یک رهبری منسجم و نیروی اپوزیسیونی که بتواند بر روی پای خود بند باشد تا بتواند در مانورهای سیاسی شرکت فعال داشته باشد چگونه می تواند وضعیتی ایجاد کند که به بن بست سیاسی بیشتر شبیه است و بجای تاثیر گذاری مستقلانه و آگاهانه بر روند تحولات، وضعیتی ایجاد می شود که جنبش به دنبال تحولات کشیده شده از چاله به چاه می افتد . جنبشی که مصالح عالیه میهن خویش را درک نکند و به آلت دست مقاصد امپریالیستها تغییر ماهیت دهد، طبیعتا در وضعیتی نخواهد بود که در صورت تغییر نظام لیبی بتواند در سراسر کشور اعتماد عمومی را بخود جلب کند و مورد احترام عمومی باشد. این جنبش خود به ایجاد یک جنگ داخلی دراز مدت دامن می زند. دست التماس به سمت نیروهای جنایتکار و متجاوز ناتو دراز کردن و از آنها طلب یاری نمودن تیر خلاص به جنبش مردم لیبی است.

کمونیستها نمی توانند کورکورانه از هر جنبشی تنها به علت شرکت وسیع توده ها در آن حمایت کنند. این جنبشها باید در مسیر پیشرفت خود در خدمت منافع راهبردی انقلاب جهانی یعنی در خدمت استقرار نیروهائی باشند که دموکراسی را با مبارزه ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی پیوند می زنند و بشریت را در عرصه مبارزه اجتماعی گامی به جلو سوق می دهند. این جنبشها باید در خدمت مبارزه جهانی ضد امپریالیستی و برای شکستن جبهه سیاه ضد انقلاب جهانی بوده و سنگر آنها را تضعیف نماید. وگرنه در ایران، نیروهای اپوزیسیون مترقی باید از حرکت سلطنت طلبها و سازمانها و  محافل رنگارنگ سیاسی که خواهان براندازی رژیم جمهوری اسلامی هستند تا امپریالیستها و صهوینیستها کشور ما را غارت کنند به حمایت برخیزند و یا اینکه از اوباما و سارکوزی و... دعوت کنند که به ایران حمله کرده و کشور ما را از دست آخوندها نجات داده و حقوق بشر را در ایران متحقق سازند.

نیروهای مترقی باید با تجاوز ممالک امپریالیستی به لیبی و دخالت در امور داخلی لیبی به بهانه حمایت از مردم غیر نظامی مخالفت کنند. ماهیت و اهداف تجاوز امپریالیستی به لیبی همان چیزی است که در  افغانستان و عراق رخ داده و همچنان ادامه دارد. بدا به حال جریانات سیاسی که به بهانه دفاع از مردم لیبی به هورا کش ممالک امپریالیستی تبدیل شدند و شرم ندارند که ازاین توطئه ضد بشری و استعماری جویده جویده حمایت نمایند.

فروپاشی رژیم معمر قذافی سرنوشت همه رژیمهای دیکتاتوریست که به مردم خود پشت کرده ، با اعمال سرکوب خشن و نقض آزادیهای دمکراتیک و تبدیل کشور به ملک شخصی خود، زمینه دخالت و توطئه امپریالیستها در کشور را فراهم می آورند. فقط با اتکا به مردم بوِیژه کارگران وزحمتکشان و پیوند مبارزه برای دمکراسی و آزادیهای دمکراتیک و عدالت اجتماعی با پیکار علیه امپریالیسم و صهیونیسم است که می توان سره از ناسره را ازهم تمیز داد، ازحمایت نیروهای مترقی جهان  برخوردار گردید و سرانجام به پیروزی رسید. راه دیگری جز این راه متصورنیست.

 دست امپریالیستها از لیبی کوتاه باد!

حزب کارایران(توفان)

۲۴ اوت ۲۰۱۱"

*****

بر گرفته ازتوفان شماره  ۱۳۸ شهریور ماه ۱۳۹۰  سپتامبر ۲،  ارگان مرکزی حزب کارایران

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت. www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                       toufan@toufan.org