جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۱ مهر ۳۰, یکشنبه


سفير آمريکا قربانى دسيسهﮬﺎﻯ خود شد

 

مقالهﺍﻯ از هفته نامهﻯ پرولتر، ارگان حزب کمونیست سوئد شماره 38 سپتامبر 2012

کريستوفر استيونس٬ سفير آمريکا در ليبى در رابطه با تيراندازى و حمله به سفارت آمريکا در شهر بنغازى درگذشت. شرايط و چگونگى دقيق مرگ او هنوز مشخص نشده است٬ اما يک چيز را مي دانيم٬ سفير قربانى نيروهائى شد که او خودش آنها را تقويت نموده بود.

کريستوفراستيونس در ليبى نقش تعيين کنندهﺍﻯ را در ايجاد روابط دوستانهﻯ موقت ميان آمريکا و دولت سابق ليبى٬ تحت رهبرى معمر قذافى٬ ايفا نموده بود. گزارشات محرمانهﻯ سفارت که استيونس نوشت و ويکى ليکس بعدها منتشر نمود درک و بينش جامع ترى را در مورد کار سفير به ما ارائه مي دهد.

گزارشات استيونس از جمله نشان مي دهد که٬ آمريکا با دولت ليبى در مورد اين که بازجويان آمريکائى چگونه مي توانستند به بازجوئى زندانيان ليبيائى٬ حتى پس از آزادى از زندانﮬﺎﻯ آمريکا و بازگشت به ليبى٬ ادامه دهند٬ مذاکره کرده بود. البته همه چيز به عنوان بخشى از "مبارزه با تروريسم". بر اساس اسناد منتشر شدهﻯ او با دولت ليبى در مورد امتيازات کمپانيﮬﺎﻯ نفتى نيز مذاکره کرده بود. در آن زمان استيونز٬ رهبرــ قذافى٬ را به عنوان "مذاکره کنندهﺍﻯ مشتاق و جذاب" و متحدى نيرومند در جنگ عليهﻯ تروريسم توصيف نموده بود.

اما تلگراف ويکى ليکس٬ در ضمن٬ نشان مي دهد که استيونس توجه خاصى را به شرق ليبى٬ که او به عنوان سنگر مخالفان توصيف نموده بود٬ اختصاص داده بود. بعدها معلوم شد که استيونس٬ به عنوان نمايندهﻯ امپراطورى آمريکا و در حالي که مذاکرات با قذافى جريان داشت٬ حتى روابط حسنهﺍﻯ با٬ هر دو٬ نزديکان دولت قذافى و يکى از مخالفان ديگر ايجاد نموده بود.

در رابطه با اعتراضات مردمى در تونس و مصر٬ نيروهاى حاضر در شرق ليبى بر آن شدند که از فرصت استفاده کرده و با دولت مرکزى ليبى قطع رابطه کنند. اين امر قدرتهاى غربى و در رأس آنها آمريکا را ناگزير نمود که به سرعت عملى نمودن طرح تغيير رژيم را که از مدت زمانى قبل براى آن برنامه ريزى کرده بودند آغاز کنند.

عليرغم همکارى ميان رژيم سابق ليبى و آمريکا٬ قذافى "مورد علاقه"ﻯ فرانسه٬ ايتاليا و ديگر کشورهاى غربى نبود. اين فرايند مسئوليت برگزيدن يک حکومت نو استعمارى در ليبى را بر عهده گرفت. استيونس به نمايندهﻯ آمريکا براى به اصطلاح شورشيان در بنغازى که در "شوراى ملى انتقالى" سازماندهى شده بودند٬ مبدل شد. مأموريت استيونز٬ زماني که در آوريل ٢٠١١ به بنغازى آمد٬ اين بود که هماهنگى٬ بودجه٬ خريد اسلحه و تمرين ــ به اصطلاح شورشيان را مديريت نمايد. اما غرب متوجه شد که آن جماعت نمي توانستند دولت ليبى را شکست بدهند و بدين لحاظ از طريق بمباران راه شورشيان را براى ورود به طرابلس هموار نمودند.

به اين گروه شورشى متشکل از نظاميان ياغى٬ کارمندان طرفدار قذافى و ليبيائيﮬﺎﻯ به داخل وارد شده در خدمت CIA٬ نيروهائى جهت مبارزه براى سرنگون نمودن دولت ليبى وارد شدند که در گذشته نام آنها از جانب آمريکا به عنوان "تروريست" ذکر شده بود. به عنوان مٽال اينها مردمانى بودند از ميان گروهﮬﺎﻯ اسلامى و القاعده در مراکش٬ که تمرين ديده و انگيزه داشتند.

بدين ترتيب در جبههﻯ آمريکا و کشورهاى غربى٬ اکنون٬ نيروهائى مي جنگيدند که در گذشته زندانى٬ شکنجه و به سازمان امنيتى ليبى جهت ادامهﻯ درمان تحويل شده بودند. اما در پرتو ارائهﻯ چهرهﺍﻯ اهريمنى از قذافى٬ رسانهﮬﺎﻯ خبرى آمريکا در توصيف از سربازان اسلامگرا تصويرى وارونه ارائه دادند. يک "تروريست" بالا پريد و در مقابل مصرف کننده گان رسانهﮬﺎﻯ خبرى عربى و غربى يک "مبارز راه آزادى" پائين آمد. جنگ با شکنجه و قتل قذافى توسط اوباشان شکنجه گر٬ که هيلارى کلينتون تأييد نمود: "ما آمديم٬ ما ديديم٬ او مرد" به پايان رسيد.

سپس در ليبى گماشتهﺍﻯ بنام "مصطفی آق ابوس هاگو" را بر مسند قدرت نشاندند که ٣٢ سال در آمريکا زندگى و هر از گاهى براى پنتاگون کار کرده بود. اما اين فرد شايستگى تحقق وعدهﮬﺎئی را که داده بود ندارد و ليبى در حال حاضر از شبه نظاميان مسلح و اعضاى بيکار شبه نظاميان مسلح موج مي زند٬ شبه نظاميانى که به آنها برای سرنگون کردن  حکومت مرکزی لیبی قول طلا و جنگلﮬﺎﻯ سبز داده شده بود.

گروهى که به کنسولگرى آمريکا در بنغازى يورش بردند٬ ابتدا "تروريست" ناميده شدند همانﮬﺎئی که در جنگ عليهﻯ دولت قذافى عنوان "مبارز راه آزادى" به آنها داده شد و اکنون پس از حمله به کنسولگرى آمریکا  مجدداً  لقب تروريست را به آنها  باز می گردانند.

يک امپراطورى که در مبارزه براى سُلطهﻯ جهانى خود با هر چه و هر کس متحد مي شود همزمان شرايط را براى حملات غير منتظره فراهم مي آورد٬ امرى که سفير آغشته به خون امپراطورى٬ زماني که خود قربانى دسيسهﮬﺎﻯ خود شد٬ اجازهﻯ تجربهﻯ آن را يافت.