جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۱ آذر ۱۹, یکشنبه


 

متن سخنرانی رفیق، نماینده حزب کار ایران (توفان) در اجلاس وسیع سازمانﻫﺎ و احزاب انقلابی در استانبول

 

در اواخر ماه اکتبر 2012 نشستی مرکب از 21 سازمان و حزب سیاسی ضد امپریالیستی، کمونیست و مترقی در استانبول تشکیل شد و در مورد اوضاع خاورمیانه به بحث و گفتگو پرداختند. پیام زیر توسط رفیق نمایندهﻯ حزب به چند زبان ترجمه، به سمع حضار رسید و مورد استقبال آنها قرارگرفت. گزارش مشروح این نشست در شمارهﻯ آیندهﻯ توفان الکترونیکی منتشر خواهد شد.

علل تحریمﻫﺎﻯ اقتصادی و تهدیدات نظامی به ایران توسط

امپریالیست آمریکا و متحدینش چیست؟

 

رفقای گرامی

 

یکی از تضادهای اساسی جهان که در تحولات جهانی نقش داشته و در آنها مؤثر است، تضاد میان امپریالیسم و خلقﻫﺎﻯ جهان است. امپریالیسم برای توسعهﻯ مناطق نفوذ خویش به هر وسیلهﺍﻯ دست می زند و سعی می کند ابزار عملی و ذهنی آن را فراهم آورد. امپریالیسم به بازار فروش برای کالاهای خویش نیاز دارد، امپریالیسم به دستمزد ارزان برای تولید کالای خویش نیاز دارد، امپریالیسم برای تولید کالاهای خویش به مواد اولیه نیاز دارد که در ممالک دیگر در زیر خروارها خاک نهفته است. امپریالیسم برای تحقق این خواستﻫﺎﻯ خویش که خود بخود به انجام نمی رسد به حکومتﻫﺎﻯ دست نشانده در ممالک جهان که تنها به ساز امپریالیستﻫﺎ برقصند نیاز دارد، آنها نیاز دارند که برای حفظ طعمهﻯ خویش رقبای خود را از میدان بدر کنند و همهﻯ طعمه را خود شخصاً تناول نمایند و زمینهﺍﻯ ایجاد کنند که این وضعیت به نفع آنها در جهان حفظ شود.

یکی از قطعی ترین مسایلی که امروز در جهان مطرح است، مسئلهﻯ انرژی فسیلی و هستهﺍﻯ است. با کاهش منابع فسیلی در جهان و با نیاز کشورهای رو به توسعه نظیر چین، هندوستان و برزیل به انرژی، وضعیتی در جهان ایجاد شده است که تسلط به منابع انرژی برای امپریالیستﻫﺎ را به یک امر بود و نبود تبدیل کرده است. امپریالیسم آمریکا از زمان تولید نفت و تجارت آن توسط آقای راکفلر برای سوخت در چراغ های نفتی گرد سوز با لوله لامپا تحت نام چراغﻫﺎﻯ "استاندارد" شرکت نفتی "استاندارد اویل کمپانی" را بنیانگذاری کرد و با تولید اتومبیل و روشن شدن اهمیت نفت در جنگ جهانی اول با سفر پرزیدنت روزولت به عربستان سعودی به بزرگ ترین منابع نفت جهان دست یافت. از همان تاریخ جنگ پنهانی بر سر تسلط بر منابع انرژی میان آمریکا و انگلستان در جهان و به ویژه در خاورمیانه در گرفت. ایران، عراق، کویت و ... به منطقهﻯ نفوذ انگلیس بدل شدند و عربستان سعودی در خدمت آمریکا ماند. مبارزه بر سر کسب این مادهﻯ حیاتی روز بروز بیشتر تشدید می شود و امروز به نقطهﻯ اوج خود رسیده است. دامن زدن به جنگ مسلمان و مسیحی در آفریقا تا مناطق نفت خیز را از زیر نفوذ مسلمانﻫﺎ خارج کرده و با تجزیهﻯ ممالک آنها و تضعیف حکومتﻫﺎﻯ مرکزی و ایجاد نفاق به منابع اولیه آنها دست پیدا کنند، در سودان، نیجریه، سومالی، کنیا و مالی و سایر ممالک آفریقائی به خوبی مشهود است. در همین رابطه زمینهﻯ ذهنی توجیه تجاوزات را به کشورهای اسلامی فراهم می آورند و مسئلهﻯ حجاب زنان و یا عدم تساوی حقوق زنان و مردان در ممالک اسلامی را که 1400 سال وجود داشته است به مسئلهﻯ روز و سیاست تبلیغاتی خود بدل می کنند. قرآن می سوزانند و از محمد کاریکاتور می کشند و اسلام ستیزی را رواج می دهند، از مسلمانان به عنوان آدمﻫﺎﻯ تروریست، خطرناک، مردسالار، زن ستیز، ضد کودک و... نام می برند. به یکباره جنبش لختیﻫﺎ راه می اندازند تا ثابت کنند خودشان مترقیﺍند و مسلمانﻫﺎ که لخت نمی شوند ارتجاعیﺍند، در حالی که ماهیت امر در این است که این عده می خواهند هم زنان و هم مردان ممالک نفت خیز مسلمان را لخت کنند. همهﻯ این کارها و تبلیغات سازمان یافته برای آن است تا در افکار عمومی زمینهﻯ تجاوز به کشورهای نفت خیز مسلمان فراهم شود. شما اگر لحظهﺍﻯ به نقش اپوزیسیون خود فروختهﻯ ایران نگاه کنید بخشی از وظایفی که سازمان "سیا" آمریکا به عهده آنها گذارده است، به عهده گرفتهﺍند. اسلام ستیزی آنها ایجاد زمینه سازی برای تجاوز به کشورهای مسلمان است تا به مردم ممالک خود چنین تفهیم کنند که این وحشیﻫﺎ شایستهﻯ داشتن و نگهداری منابع انرژی نیستند و حضورشان زندگی ما را به خطر می اندازند و آسایش و رفاه ما را که ناشی از وجود انرژی است تهدید می کنند، زیرا می خواهند آنچه را که حق طبیعی!! ما و منبع آسایش ماست، تصاحب کنند. کم کم امپریالیستها مالک منابع نفتی ما می شوند و ملتﻫﺎﻯ ما، کسانی محسوب می گردند که گویا می خواهند با توحش جلوی پیشرفت تمدن را بگیرند. با همین منظور بود که یکی از سیاستمداران آمریکائی به کنایه گفت: "نفت آمریکا به اشتباه در زیر خاک عربستان سعودی قرار گرفته است". این سخنان صمیمانه، نشان می دهد که امپریالیست آمریکا مترصد آن است که در صورت کمبود نفتش، خاک عربستان سعودی را اشغال کند. منابع نفتی عربستان سعودی اکثراً در مناطق شیعه نشین قرار دارد و شیعیان در زیر نفوذ جمهوری اسلامی ایران هستند. این نفوذ نه تنها از نظر مذهبی است، بلکه با تهدیدهای ایران علیهﻯ اسرائیل و آمریکا در منطقه، با حمایت ایران از مردم فلسطین و لبنان از نظر سیاسی نیز بسیار بُرد داشته و برای جمهوری اسلامی ایران محبوبیت خلق می کند. این است که تبلیغات ضد اسلامی و نه ضد ادیان به طور کلی، توسط عمال امپریالیستﻫﺎ در جهان را باید در متن سیاست عمومی امپریالیستﻫﺎ برای تصاحب نفت جهان و زمینه سازی توجیه گرانهﻯ ذهنی این تجاوز ارزیابی کرد. آنجا که پای مسلمان و مسیحی  در میان نیست، مانند لیبی به اپوزیسیون سازی تقلبی دست زده و قبیله گرائی و دموکراسی و حقوق بشر و حمایت از مردم غیرنظامی... را تشویق می کنند تا با بمباران مردم غیر نظامی و ایجاد عدم امنیت و تجزیهﻯ کشورها به منابع نفتی آنها دست پیدا کنند. در عراق به کردها و شیعیان بر ضد سنیﻫﺎ تکیه کردند تا نفت عراق را از چنگ روسﻫﺎ و چینیﻫﺎ به در آورده، میان خودشان تقسیم کنند. در آذربایجان شیعه، تهدید روسیه و ارمنستان و ایران و ترک زبانی را وسیلهﻯ دخالت خود و ترکیه در آنجا نمودند تا جای پای مهمی در آنجا کسب کنند و نفتش را غارت کنند. هم اکنون نفت خلیج فارس به جز ایران در دست امپریالیستﻫﺎﻯ آمریکا و انگلیس و تا حدودی فرانسه است. ایران تنها کشوری در منطقه است که امپریالیستﻫﺎ موفق نشدهﺍند زمام امور سیاسی آن را به کف آورند. برعکس در اثر نفوذ ایران در عراق شیعه مذهب و در عربستان سعودی در بخش شیعه نشین و بحرین و یمن و لبنان و... وضعیتی ایجاد شده است که منافع راهبردی امپریالیستﻫﺎ در منطقه در خطر است. مبارزه با مذهب شیعه بوی نفت و خون می دهد. تسلط بر چاهﻫﺎﻯ نفت ایران از طریق یک رژیم دست نشانده، جنایتکار و مستبد در ایران، گلوگاه اروپا و چین و هندوستان را به دست امپریالیست آمریکا داده که می تواند از طریق تعیین خودسرانهﻯ بهای نفت به جنگ روسیهﺍﻯ برود که هم اکنون قدرت نظامی و اقتصادیش را مدیون به حراج گذاردن منابع نفتیﺍش است.

در مناطقی که از جنگ شیعه و سنی و قبیلهﺍﻯ خبری نیست، مسئلهﻯ قوم گرائی را مطرح می کنند و در پی تجزیهﻯ این کشور بر می آیند. امپریالیستﻫﺎ هرگز دلشان برای اجرای حقوق بشر و یا احترام به حقوق ملل در ایران نسوخته است. ولی در حال حاضر به یادشان آمده که در ایران ملتﻫﺎﻯ گوناگون وجود دارند که حقوقشان از طرف "فارسﻫﺎ مورد تهدید" قرار گرفته است. به یکباره در همهﻯ قطعنامهﻫﺎﻯ کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل نه تنها از نقض حقوق بشر در ایران سخن می رود، از نقض حقوق اقلیتﻫﺎ و مذاهب نیز سخن به میان می آید. به یکباره امپریالیستﻫﺎ خواهان حق تعیین سرنوشت به دست خودشان در ممالک دیگر شدهﺍند. همدستی کُردهای ناسیونال شوونیست با امپریالیستﻫﺎ و صهیونیستﻫﺎ و رژیم طالبانی و بارزانی در عراق، که تازگی ندارد و دهﻫﺎ سال است ادامه دارد و همدستی ناسیونال شوونیستهاﻯ آذری با دولت ترکیه و جمهوری آذربایجان و دادن امکانات مالی و تجهیزاتی به آنها، همه و همه در خدمت تجزیهﻯ ایران با تکیه بر امپریالیسم و صهیونیسم برای تسلط به چاهﻫﺎﻯ نفت ایران است و نه برای تحقق حقوق دموکراتیک ملل و رفع ستم ملی از آنها، در دنیای امروز رفع ستم ملی تنها می تواند در مبارزه با امپریالیسم و در راه تحقق جامعهﻯ بی طبقه تحقق یابد، درغیر این صورت قبول رقیت امپریالیستﻫﺎ توسط ممالکی است که به صورت "لقمه های ریز و چرب" در آمدهﺍند. بهترین نمونه هم اکنون مستعمرات به ظاهر مستقل کشورهای سابق یوگسلاوی است که حتی قادر نیستند بودجهﻯ خود را تأمین کنند. راستی این اپوزیسیون مصلحت گرای ایران کجا بود، در موقعی که احزاب خود فروختهﻯ کُرد به پای بوسی جرج بوش و طالبانی و بارزانی رفته بودند و با آنها همکاری می کردند و خواهان تجاوز امپریالیستﻫﺎ به ایران بودند؟ این اپوزیسیون یادش رفته که برای حفظ وحدت در مقابل جمهوری اسلامی با آنها جبههﻯ مشترک تشکیل داده بود.

هر چه بیشتر کشور چین توسعه می یابد و همراه با هند و برزیل به مواد خام بیشتر نیاز پیدا می کند، تضادها بر سر کسب مناطق نفوذ تشدید می گردد. حمایت چین از ایران و یا روسیه از ایران را باید در کادر تأمین منافع خود آنها دید. اگر وضعیت منطقه طوری بگردد که دست آمریکا در ایران و خلیج فارس باز گردد و رژیمی در ایران سر کار بیاید که مانند محمد رضا شاه گماشتهﻯ آمریکا باشد، آن وقت منافع ملی چین و روسیه نیز برای تأمین انرژی و یا درآمد ملی به خطر می افتد. آن وقت اروپا نمی تواند با پول بی اعتبار خود به نام یورو از آمریکا نفت بخرد. اروپا باید نفت خود را با ارز "معتبر" دلار بپردازد، که این وابستگی کامل اروپا به آمریکاست. حمایت چین و روسیه از ایران نه به خاطر آن است که گویا ایران مستعمرهﻯ چین و روسیه شده است، بلکه به خاطر آن است که از دست رفتن مهرهﻯ مهمی مانند ایران در معادلات منطقه، خطر بزرگی برای منافع این ممالک است و توازن قوا را در سطح جهانی به شدت تغییر می دهد. البته همدستان امپریالیستﻫﺎ و صهیونیسم در متن سیاست عام امپریالیستﻫﺎ در منطقه، همیشه همین شایعه را تبلیغ می کنند و همه را برای مبارزه علیهﻯ چین و روسیه تحریک و ترغیب می نمایند، در حالی که استقلال ایران از جانب آنها نیست که مورد تهدید واقع می شود، از جانب بخش مهمی از امپریالیستﻫﺎﻯ غرب و صهیونیسم است که برای تسلط بر چاهﻫﺎﻯ نفت و ممانعت از دستیابی ایران به فنآوری هستهﺍﻯ مورد تهدید است.    

این که امپریالیستﻫﺎ مخالف آن هستند که ایران به انرژی هستهﺍﻯ و صنایع پیشرفته دست پیدا کند، این خطر را برای آنها دارد که ایران با دست یافتن به فنآوری مدرن و خودکفائی داخلی، دست بازتری در تعیین بهای نفت و مقدار استخراج و عرضهﻯ نفت به بازار و نیاز کمتری به کسب ارز خارجی داشته باشد. تأمین انرژی از طریق هستهﺍﻯ، تلاش در جهت خودکفائی، طبیعتاً به کاهش فروش نفت در عرصهﻯ داخلی منجر می شود و نفت ایران را برای نسلﻫﺎﻯ بعدی ایران به خاطر استفاده در امور پتروشیمی حفظ خواهد کرد. دستیابی به این فنآوری دست ایران را در کاهش و یا افزایش و تعیین بهای نفت باز می گذارد و آیندهﻯ نسلﻫﺎﻯ آتی ایران را تأمین می کند. این عمل با سیاست عمومی امپریالیسم در ایران منطبق نیست. ایران مستقل از انرژی نفت، به طوری که بتواند خودش اورانیوم خودش را غنی سازد و انرژی هستهﺍﻯ را در منطقه به فروش برساند و صاحب ارز خارجی گردد، مغایر سیاست امپریالیستی برای به زیر سُلطه کشیدن کشورهای منطقه است و منجر به کاهش تولید نفت و افزایش بهای آن به صورت سرسام آور است. افزایش بهای نفت، ممالک امپریالیستی را دچار اختلال در تولید می کند، زیرا کالاهای آنها امکان رقابت با کالاهای چینی را که در بدترین شرایط استثماری به صورت ارزان قیمت تهیه می شوند، ندارند. برای امپریالیست آمریکا تسلط بر منطقه و ایران یک امر حیاتی است.

 

رفقای گرامی

 

آنچه امروز در سوریه جریان داردانقلاب نیست، ضد انقلاب است.اپوزیسیون شورای ملی و ارتش آزاد سوریه" که همه جانبه مورد حمایت مادی و معنوی امپریالیست جنایتکارآمریکا و ممالک ارتجاعی عربی و رژیم ترکیه قرار می گیرد با خواستهﮬﺎﻯ رژیم صهیونیستی اسرائیل نیز تطابق دارد. استعمارگران می خواهند حکومت سوریه را از درون متلاشی... سازند، زیرا این تلاشی در جهت مصلحت اسرائیل است که با خالی شدن پشت جبههﻯ ایران تجاوز نظامی به کشور ما سهل تر متحقق گردد. دولتﮬﺎﻯغربی به ویژه آمریکا در جهت این مصلحت حرکت می کنند و نه در جهت برقراری آزادی و دموکراسی که مردم سوریه مستحق آن هستند.نیویورک تایمز 21 ژوئن خبر داد که افسران سازمان جاسوسی آمریکا در جنوب ترکیه به سازماندهی فراریان و خود فروختگان سوری می پردازند و عربستان سعودی نیز حقوق ماهیانهﻯ "ارتش آزاد سوریه" را تأمین می کند.حزب ما تجاوز نظامی ترکیه به سوریه  که  مقدمهﺍﻯ است برای تجاوز مسقیم ناتو به این کشور، قویا محکوم می کند. حزب ما بارها تحلیل کرده است، امپریالیستﻫﺎ در پی آن هستند که رژیم گماشتهﺍﻯ نظیر رژیم لیبی را که گوش به فرمان آمریکا باشد بر مسند قدرت بنشانند. سیاست راهبری امپریالیست آمریکا هژمونی بلامنازع در منطقهﻯ خاورمیانه و خلیج فارس و کنترل کامل منابع نفت و گاز و دیگر منابع طبیعی است." شورای ملی سوریه و ارتش آزاد آن" وسیلهﺍیست در دست امپریالیستﻫﺎ برای تحقق چنین هدف ارتجاعی.

 

رفقای عزیز ،همان طور که بیان داشتهﺍیم ایران کلید منطقه و گره گاه تضادهای جهان است. کنترل بر ایران کنترل بر یک منطقهﻯ مهم راهبردی در جغرافیای سیاسی جهان بوده و غارت منابع بزرگ انرژی را برای دهﻫﺎ سال آینده برای امپریالیست آمریکا تأمین می کند. تنگهﻯ هرمز شیر نفت جهان است که آن وقت با ارادهﻯ امپریالیست آمریکا باز و بسته می شود. حضور آمریکا و سایر امپریالیستﻫﺎ در منطقه، خطری برای امنیت جهان است و امنیت مردم منطقه را تهدید می کند. مسئلهﻯ بمب اتمی موهومی ایران تنها یک دروغ توجیهی برای تسلط بر منطقه است و سازش جمهوری اسلامی با امپریالیستﻫﺎ از ماهیت اهداف اشغالگرانه و تجاوزکارانهﻯ آنها هرگز نخواهد کاست.

حزب کار ایران (توفان) تحریمﻫﺎﻯ جنایتکارانهﻯ اقتصادی علیهﻯ ایران را بر ضد مردم ایران، یک کشتار ضد بشری ارزیابی می کند و مسئولیت مستقیم فجایعی که در ایران بروز خواهد کرد را به گردن امپریالیستﻫﺎ و در رأسشان امپریالیست آمریکا می گذارد. حزب ما این اقدامات را قویاً جنگ افروزانه، ضد بشری و غیر قانونی دانسته، آنها را محکوم می کند.

حزب ما با  صدور بیانیهﻫﺎﻯ متعدد، همهﻯ مردم  و گروهﻫﺎ و سازمانﻫﺎﻯ دموکرات، مترقی و ضد امپریالیست ایران را بر ضد تحریمﻫﺎﻯ اقتصادی و جنگ افروزی امپریالیستﻫﺎ فراخوانده است تا در مقابل  زورگوئیﻫﺎ و تهدیدات نظامی بایستند.

حزب کار ایران (توفان) رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی را یک رژیم ارتجاعی و  سرکوبگر می داند که مورد نفرت اکثریت مردم ایران قرار دارد، ولی سرنگونی این رژیم فاسد و جنایتکار وظیفهﻯ مردم ایران است و نه قوای متجاوز بیگانه که تنها و تنها منافع غارتگرانهﻯ خویش را در نظر داشته و با هدف مستعمره کردن ایران به کشور ما حمله خواهد کرد. امپریالیستﻫﺎ هرگز حامی آزادی و دموکراسی و حقوق بشر نبودهﺍند. ریاکاری بر پیشانی آنها نوشته است. حزب ما معتقد است مبارزهﻯ ضد امپریالیستی از مبارزه برای حقوق دموکراتیک و آزادیﻫﺎﻯ سیاسی جدا نیست و رژیم جمهوری اسلامی که ایران را به زندان کارگران و زحمتکشان و عموم مردم شریف ایران تبدیل کرده است، از مردم ایران بیش از دشمنان خارجی می ترسد و حاضر است برای بقای منحوسش هر امتیازی را به امپریالیستﻫﺎ بدهد تا بر مسند قدرت باقی بماند. حزب ما با هوشیاری تمام ضمن افشای توطئهﻯ امپریالیستﻫﺎ و محکوم کردن  تحریم اقتصادی و هر نوع تهدیدی نظامی به ایران  اقدامات سرکوبگرانهﻯ رژیم جمهوری اسلامی را محکوم و از حقوق دموکراتیک کارگران و زحمتکشان و عموم مردم تحت ستم ایران قاطعانه حمایت می نماید و از هیچ کوششی در سازماندهی مردم برای تحقق حقوق حقهﺍشان و مبارزه علیهﻯ اجانب دریغ نمی ورزد.