جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۱ دی ۲۶, سه‌شنبه


 

دستچینی از صفحه فیسبوک توفان

امپریالیستهای غرب از رژیم بشار اسد چه می طلبند؟

کدام انقلاب سوریه؟

 


 

امپریالیستﻫﺎﻯ غرب و دررأس آن آمریکا به رژیم بشار اسد می گویند: زمانی ما از حمایت مالی و معنوی عملیات محیرالعقول توسط شیوخ قطر و عربستان و کویت و دولت پان ترکیست ترکیه... علیهﻯ رژیم بشار اسد دست برمی داریم که او:

1 ــ دولت سوریه از تلاش برای باز پس گرفتن بلندیﻫﺎﻯ جولان دست بردارد و اشغال بخشی از خاک کشورش توسط اسرائیل صهیونیست را به رسمیت بشناسد.

2 ــ از نیروهای مقاومت لبنان و فلسیطین حمایت ننماید

3 ــ با رژیم ایران همان طور برخورد کند که رژیمﻫﺎﻯ عربی متحد غرب می نمایند.

4 ــ اجازهﻯ مستقرکردن پایگاهﻫﺎﻯ نظامی را به آمریکا و فرانسه... در خاک سوریه دهد.

5 ــ روابط سیاسی و اقتصادی با روسیه و چین تحت نظارت آمریکا و متحدینش صورت گیرد. همان طور که رژیم سلطنتی پهلوی ایران در گذشته عمل می نمود. اگر چنین شود آنها نیز آرام خواهند گرفت و با رژیم سوریه همان رفتار دوستانه ﺍﻯ را خواهند داشت که با شیوخ عرب دارند. البته چنین تضمینﻫﺎئی فاقد هرگونه اعتبار هستند. مگر قذافی هرآنچه خواستند نپذیرفت و عقب نشینی نکرد ، ولی با این وجود وحشیانه به کشورش حمله کردند و شکمش را بصورت "دموکراتیک" دریدند. طفلکی جوجه سیاسیون کاسبکار وطنی که به کمکهای این آدمخواران بینﺍلمللی چشم دوختهﺍند.دراینجا روی سخن ما با مرتجعان و منحرفانیست که بیشرمانه" از انقلاب سوریه" سخن می گویند و عملاً به چرخ دندهﻯ سیاست امپریالیستﻫﺎ تبدیل شدهﺍند.این انقلاب نیست، ضد انقلاب و یک جنگ ویرانگر نیابتی به رهبری امپریالیست آمریکاست.آنچه در سوریه جریان دارد جنگ تودهﮬﺎﻯ محروم سوریه، جنگی انقلابی که برای استقرار آزادی ، دموکراسی و حفظ استقلال کشور باشد، نیست.این تجاوز آشکار امپریالیسم آمریکا و نوکرانش نظیر ممالک عربی و ترکیه با همدستی سازمان تروریستی و قرون وسطائی القاعده برای سرنگونی رژیم ﻫﺎئی مستقل نظیررژیم سوریه وبرپائی رژیمﮬﺎﻯ مزدور نطیر عراق و لیبی و افغانستان است. یعنی رژیمی به مراتب ضد دمکراتیک تراز رژیم سکولار و مستقل بشاراسد. امپریالیستﮬﺎ می خواهند سوریه را تکه پاره کنند و شرایطی مثل لیبی را بر مردم تحمیل نمایند. همهﻯ این تقلاها و کوششﮬﺎﻯ ضد بشری برای تأمین منافع امپریالیست آمریکا در منطقه است.در اینجا باید تضاد فرعی و اصلی را ازهم تمیز داد و تمرکز را بر افشای متجاوزین قرار داد.مسبب اصلی اوضاع کنونی، امپریالیست آمریکاست و همهﻯ اسناد منتشره از این سخن می گویند. بخش بزرگی و یا اکثریت مردم سوریه به شدت مخالف تجاوز نظامی به کشورشان هستند و رژیم بعث بشار اسد را به آلترناتیوهای مخوف کنونی به رهبری "ارتش آزاد سوریه ترجیح می دهند، بخش کوچکی هم در یکی دو شهر با رژیم مخالفند و با موج همراه شدند و یا گروهی از آنها فریب خوردند و در دام مرتجعین افتادند. در اینجا شعار "نه به این و نه به آن، نه قم خوبه و نه کاشون و لعنت به هردوتاشون "یک شعار ارتجاعی، ظاهراً مستقل و رادیکالیست اما عملاً این شعار به نفع امپریالیسم و نیروهای ارتجاعی و نقض حق حاکمیت ملی سوریه تمام می شود، همانطور که در لیبی و عراق و افغانستان شده و نتایج شومش بر کسی پنهان نمی باشد. وظیفهﻯ نیروهای انقلابی و مترقی است که ضمن محکوم کردن تجاوز و توطئه علیهﻯ خلق سوریه، هر تغییر و تحول سیاسی را وظیفهﻯ داخلی مردم سوریه تبلیغ کنند و بحران و خونریزی کنونی را نتیجهﻯ سیاستﻫﺎﻯ ویرانگر جهانخواران بینﺍلمللی و آن را شدیداً محکوم نمایند. مسبب اوضاع کنونی امپریالیست آمریکا و متحدینﺍش می باشند و جز این نیز نمی باشد.

 

دست امپریالیستﻫﺎ از سوریه کوتاه باد!

 

* * * * * * * *

 

 

دستچینی ازصفحه فیسبوک توفان

چرا این همه دفاع از آزادی نسرین ستوده؟

 

نامه کوتاهی از سوی دوست عزیزی به دست ما رسیده که پرسشی در مورد دفاع از آزادی نسرین ستوده و تبلیغات عظیمی که در مورد ایشان شده و در عین حال کم لطفی و کم توجهﺍﻯ نسبت به دیگر زحمتکشان و کارگران زندانی طرح کرده و خواهان پاسخ شده است. سئوال این دوست این است آیا اساساً درست است که از خانم ستوده که مورد حمایت امپریالیستﻫﺎست به دفاع برخاست؟

پاسخ:

به باورما دفاع از آزادی فوری و بی قید و شرط نسرین ستوده و همهﻯ زندانیان سیاسی وظیفهﻯ تمامی نیروهای مترقی و انقلابی ایران و جهان است.ما سوای این که خانم ستوده و دیگران چه ایدئولوژی دارند بازداشت و زندانی و شکنجه کردن آنها را محکوم می کنیم. باید از نسرین ستوده و دیگر زندانیان دربند حمایت کنیم و این را در رسالت خود و نیروهای ترقیخواه بدانیم و نه در رسالت حامیان کذاب زندانیان سیاسی که موافق تحریمﻫﺎﻯ جنایتکارانه وتجاوز نظامی به ایران هستند. آمریکا، اسرائیل، اتحادیهﻯ اروپا و متحدینشان با انگیزهﻯ خاص خود و برای اهداف مشخص سیاسی و اقتصادی خود از خانم ستوده و زندانیان سیاسی دفاع می کنند و نقض حقوق بشر را محکوم می نمایند.آنچه که وظیفهﻯ نیروهای آگاهست نه کنار کشیدن از مبارزه و سکوت در مورد اعتصاب غذای خانم ستوده و امثالهم بلکه شرکت فعال در این مبارزه و برافراشتن پرچم پیکار علیهﻯ هرگونه ستمگری و سرکوب دگراندیشان جامعه و دفاع از حقوق تجزیه ناپذیر بشراست.مبارزهﺍﻯ که در ایران جاریست بسیار گسترده و متنوع می باشد و نیروهای امپریالیستی نیز به طرق مختلف، بخشیدن مدالﻫﺎﻯ رنگارنگ، اعطای دکترای افتخاری صلح، اهدای جایزهﻯ ساخاروف و... می کوشند با محکوم کردن نقض حقوق بشر در ایران و دفاع از زندانیان سیاسی و حقوق زنان ... با مردم همسو و سوار بر جنبش شوند و آن را سرانجام در مسیراهداف خود سوق دهند

در اینجا وظیفهﻯ نیروی آگاهست که هوشیارانه عمل نماید ضمن مبارزه برای آزادی فوری و بی قید و شرط زندانیان سیاسی و محکوم نمودن نقض حقوق بشر در ایران تحریم جنایتکارانهﻯ اقتصادی که آنهم نقض کامل حقوق بشر و یک کشتارجمعی است را محکوم نماید و مدام به افشای اجانبی به پردازد که در لباس میش ظاهر شدهﺍند.

این یک سر قضیه است، سر دیگر قضیه محکوم کردن نقض حقوق بشر در فلسطین است که تمام کشورهای امپریالیستی سکوت می کنند و قدمی در محکومیت کشتارفلسطینیﻫﺎ تحریم و مجازات صهیونیستﻫﺎ بر نمی دارند. در اینجا وظیفهﻯ ماست که از خلق فلسطین دفاع کنیم، نقض حقوق بشر را محکوم و رسالت دفاع از حقوق بشر را خود به عهده گیریم. اما می بینید بسیاری از روشنفکران کوته بین ما به خاطر افق دید محدودشان و متأثر شدن از تبلیغات رسانهﻫﺎﻯ غربی و ضدیت با جمهوری اسلامی در مورد بمباران غزه و کشتار بیش از 200 نفر که بیش از 40 نفر آنها کودک بوده است بیشرمانه سکوت کرده و وجدانشان به اندازه اعتصاب غذای خانم ستوده معذب نگشته. اینها همه به این بهانه که جمهوری اسلامی از آن بهره می جوید و"نزاع حماس و فلسطین با اسرائیل به ما مربوط نیست. باید ایران خودمان را به چسبیم و بس"! اما یک انسان آگاه ، بیدار وجدان و با شعور و دانا نمی تواند میدان مبارزه را ترک کند و رسالت دفاع از حقوق ملت فلسطین را به سران جمهوری اسلامی بسپرد. امر دفاع از حقوق مردم فلسطین وظیفهﻯ اوست و باید ضمن پیشقراول بودن در دفاع از حقوق بشر، رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را که هر روزش نقض حقوق بشر در ایران است با تکیه بر تجزیه ناپذیر بودن حقوق بشر محکوم و افشا سازد

تنها در این صورت است که می توان مبارزهﻯ دموکراتیک و دفاع از حقوق بشر را در ایران و در هر کجای جهان به درستی پیشبرد و مچ جنایتکاران و آدمکشانی که با پرچم حقوق بشر به میدان آمدهﺍند را باز کرد