جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۲ تیر ۱۶, یکشنبه

چهارده میلیون نفر نمایش انتخابات را تحریم کردند

 
چهارده میلیون نفر نمایش انتخابات را تحریم کردند
"در یکی از تلویزیون‌های خارجی گفته شد که خانواده ما در انتخابات شرکت کرده‌ایم. تکذیب می‌کنیم. ما رای ندادیم."
"وقتی جمهوری اسلامی جگرگوشه من را می‌کشد، من چطور می‌توانم رای دهم؟"
                                                علی آقا سلطان، پدر ندا آقا سلطان در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی
خانواده شهدای راه آزادی و دموکراسی در ایران نمی توانستند به تحریم انتخابات تن در ندهند. همانگونه که حزب ما نظر داد شرکت در انتخابات مشروعیت بخشیدن به یک نظام استبدادی و ضد مردمی بود. به هیچ بهانه ای نمی شود توحش، ددمنشی، استبداد و ریاکاری  جمهوری اسلامی را به مهر تائید مزین ساخت.
حال ببنیم در این انتخابات چه گذشت. بررسی آراء داده شده بی نیاز از تفسیر نیست.
نخست اینکه به هیچ آماری نه در زمان شاه می شد اعتماد کرد و نه در زمان جمهوری اسلامی. شما نه درصد تورم را درست می دانید و نه تعداد بیکاران را و نه بدهکاری بانکها و یا تعداد فاسدان دستگاه حاکمیت در ایران را. شما در انتخابات گذشته نیز نمی دانستید که کدام نامزدهای انتخاباتی چه مقدار رای داشته اند. انتخاب توسط رهبر و بیت رهبری صورت می گرفت و بارها گفتند و نوشتند که رای مردم اعتبار ندارد و مشروعیت رژیم ناشی از رای مردم نیست، بلکه حرف آخر را رهبر می زند. با توجه به این اصل دروغپردازی و تقدس دروغ در جمهوری اسلامی که آمارش تقلبی و دروغ است، ما را به ارزیابی از اعترافات آنها می کشاند.
و بر پایهٔ سرشماری سال ۱۳۹۰ کشور ایران دارای حدود ۷۶،۰۹۱،۰۰۰ نفر جمعیت است. حتی خود مسئولان رژیم مدعی اند که نتوانسته اند بیش از 50 میلیون کارت ملی صادر کنند. یعنی حدود 26 میلیون وجود دارند که فاقد کارت ملی و می توانند دارای دو شناسنامه باشند. واجدین شرایط انتخابات به استناد همان منابع 50 میلیون 483 هزار و 192 نفر می باشند. تعداد شرکت کنندگان در انتخابات 36 میلیون و 704 هزار و 156 نفر بوده است. یعنی 13 میلیون و 779 هزار 36 نفر انتخابات را تحریم کرده اند. این مقدار حداقل یک سوم جمعیت شرکت کننده در انتخابات است. ولی این هنوز به آن مفهوم نیست که همه کسانی که در انتخابات شرکت کرده اند به نامزدهای معرفی شده رای موافق داده اند. به علت عدم امنیت و نظارت بر مردم و استبداد حاکم، بسیاری از ترس و فقدان امنیت درانتخابات شرکت می کنند که مهری در داخل شناسنامه خود داشته باشند. آنها رای باطله به صندوق می ریزند و یا بر روی آراء خویش، شعارهای ضد رژیمی می نگارند. تعداد این عده که باید آراء آنها را آراء "پوچ" توصیف کرد نیز عملا آراء کسانی است که انتخابات را تحریم کرده اند. تعداد آراء آنها ۱ میلیون و ۲۴۵ هزار چهارصد و شانزده نفر است. بر اساس آمار منتشر شده صورت آراء نامزدها به ترتیب زیر است.
از مجموع ۳۶ میلیون و ۷۰۴ هزار و ۱۵۶ رای داده شده بدون احتساب آراء پوچ، تعداد ۳۵ میلیون و ۴۵۸ هزار و ۷۴۷ رای معتبر وجود دارد. شمارش آراء چنانچه دستکاری نشده باشد، نشان می دهد که از بین شش نامزد بجای مانده انتخاباتی، آقای غرضی نفر هفتم شده است. می پرسید چگونه ممکن است از میان شش نفر، یکی نفر هفتم باشد؟ اگر باور ندارید به جدول زیر مراجعه کنید:
ایشان که مورد تائید شورای نگهبان است و نخودی و فقط برای زدن رنگ و جلای "دموکراتیک"، یعنی فریب مردم و افکار عمومی و تکمیل این صحنه سازی بدون شرمساری از مردم در انتخابات شرکت کرده است، حتی نتوانسته تعداد آرایش را به آراء "پوچ"ها برساند. مردم به تمسخر به وی درایران نفر هفتمی لقب داده اند که صلاحیت "پوچ"ها را نیز نداشته است. این عده با شرکت خود در انتخابات قلابی به مردم ایران توهین می کنند و با آراء و رفتار خود که در میانه کار خداحافظی می کنند، نشان می دهند آمدنشان با اشاره و رفتنشان با برنامه بوده است. نفس چنین نمایش توهین آمیز که کاندیداهای مقام رهبری حتی مردم را لایق آن نمی دانند که در این صحنه سازیها وانمود کنند که دارند فعالانه برای تحقق خواستها و برنامه ادعایشان مبارزه می کنند گویای آن است که آنها از نتیجه انتخابات با خبرند و به مهندسی دقیق و عمیق این مضحکه ایقان دارند.
1- حسن روحانی:      ۱۸ میلیون و ۶۱۳ هزار و ۳۲۹  - ۵۰.۷۱ درصد
2- محمدباقر قالیباف:  ۶ میلیون   و ۷۷   هزار و ۲۹۲  - ۱۶.۵۶ درصد
3- سعید جلیلی:         ۴ میلیون   و ۱۶۸  هزار و ۹۳۶  - ۱۱.۳۶درصد
4- محسن رضایی:    ۳ میلیون    و ۸۸۴  هزار و ۴۱۲  - ۱۰.۵۸درصد
5- علی اکبر ولایتی:  ۲ میلیون   و  ۲۶۸ هزار و۷۵۳    - ۶.۱۸ درصد
6- آراء باطله و پوچ: ۱ میلیون    و ۲۴۵ هزار چهارصد و شانزده
7- محمد غرضی:                       ۴۴۶ هزار و ۱۵      - ۱.۲۲ درصد.
اگر همه آراء اصولگرایان را با هم جمع کنیم به رقم 16 میلیون و 845 هزار و 408 نفر می رسیم که تفاوتش با آراء روحانی به مقدار یک میلیون و 767 هزار و 921 نفر می باشد.
تفاوت آراء بیش از یک میلیون و هفتصدهزار، مقدار آن چنان زیادی نیست که یک رژیم با تجربه در تقلبات انتخاباتی نتواند آنرا بیاری دستگاه پاسداران و یا مقامات امنیتی دستکاری کند. آنهم رژیمی که آراء ده ها میلیونی را تعویض کرده است. همین یک نمونه نشان می دهد که رژیم تصمیم خود را از قبل گرفته بوده و اگر نیز قصدی در تقلب انتخاباتی داشته این تقلب را به نفع روحانی و نه به نفع قالیباف انجام داده است. اگر رژیم می خواست قالیباف و یا جلیلی انتخاب شوند به راحتی می توانست شرایط این امر را با این تفاوت آراء فراهم کند. برای رژیمی که همه ذوب شدگان در ولایت فقیه را به میدان فرستاده است، کاری نداشت که با یک توپ و تشر و حکم حکومتی از اصولگرایان بخواهد که با هم وحدت کرده و مثلا به نفع جلیلی و یا قالیباف کنار روند. مگر ولایتی می توانست مقابل حرف رهبر بایستد، حداد عادل و عارف با تشر رهبر روبرو نشده، اعتراف کردند که برای خالی نبودن عریضه و توهین به مردم به میدان آمده بودند. غرضی که بخت انتخاب نداشت و خودش هم نمی خواست انتخاب شود، حتی فعالیتی هم برای انتخاب شدن نکرد. وی اعتراف کرد که نخودی است و برای رنگ و جلا دادن به انتخابات و پرده پوشی این نمایش مهندسی شده به میدان آمده است. خامنه ای ولی این کار را نکرد، نه از این جهت که هراس داشت متهم به دخالت در انتخابات معرفی شود. وی بقدری عملیات دخالتجویانه و آمرانه انجام داده است که این یکی هم می توانست روی بقیه انبار شود و برای مردم علی السویه تلقی گردد. خیلی ها چشم و گوششان به این رفتار عادت کرده است و شگفت زده نخواهند شد. خامنه ای این کار را نکرد نه از آن جهت که دموکرات شده است، بلکه می خواست نمایش رقبا را تکمیل کرده و شکل "دموکراتیک" به انتخابات بدهد تا روحانی برنده طبیعی این مبارزه جلوه کند.
خامنه ای می توانست با دخالت در آراء و ایجاد وحدت میان هوادارانش انتخابات را به مرحله دوم برساند و در مرحله دوم با موضعگیریهای رسمی به نفع نامزد مورد علاقه خودش زیرآب روحانی را بزند و با تقلب و یا بدون تقلب فرد مورد نظر خویش را از صندوق رای در آورد و روحانی نیز این نتیجه آراء را برسمیت بشناسد و از مردم بخواهد که به رای اکثریت احترام بگذارند و آرامش خویش را حفظ کرده و به خانه های خود رفته و آلت دست عوامل "مشکوک و خرابکار" نشوند. این راه البته ممکن بود، ولی رفتن از این طریق خریدن خطراتی را بهمراه داشت که ممکن بود مهار انتخابات را از دست آنها بگیرد و از این گذشته راه مماشات با آمریکا و غرب برای مدت طولانی می بست.
ولی خامنه ای این کار را نکرد. نه از این جهت که جان در قالب تهی کرده بود و به ندانم کاری و سرگیجی دچار بود و از اوضاع ارزیابی درستی نداشت، و منتظر بود ببیند چه می شود تا چه خاکی بر سرش کند، برعکس دقیقا به این خاطر که می دانست چه می خواهد و چگونه باید در این دوران توفانی و انفجاری، کشتی صدمه دیده را به ساحل نجات رهبری کند و انتخابات را مهندسی نماید. روحانی نامزد مورد تائید همه مافیای در قدرت و فصل مشترک توافق همه آن گروه ها است. اینکه این وحدت موقتی تا به کی دوام بیاورد به جنبش مردم و فشار خارجی وابسته است که ثروتهای انباشت شده این مافیا را بی ارزش می کند.
 
 
بر گرفته از توفان شماره  160 تیر ماه 1392،  ژوئیه سال 2013،  ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت. www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                                                 toufan@toufan.org