جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۲ آذر ۱۵, جمعه

به مناسبت 65 سالگی استقلال کره شمالی
حضور امپریالیسم آمریکا در کره، ادامه سیاست اشغال کره توسط ژاپن استعمارگر است
"ما با جمعیتی برابر 3/6 در صد از جمعیت جهان، 50 در صد ثروت آن را در اختیار داریم. در چنین وضعیتی، کار اصلی در دوران پیشِ رو... حفظ این نابرابری است. برای انجام این مهم، باید احساسات را کاملا کنار گذاریم و ... ملاحظاتی چون حقوق بشر، اعتلای سطح زندگی، و دموکراسی سازی را از سر به در کنیم"(جورج کنان طراح سیاستهای راهبردی ایالات متحده آمریکا در سال 1948 بعد از جنگ جهانی دوم و استقرار نظم آمریکائی).
همین سیاست بود که امپریالیسم آمریکا در جهان، بعد از جنگ جهانی دوم و از جمله در کشور کره که مستعمره ژاپن بود، تعقیب می کرد. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی لنینی-استالینی دو بار به آمریکا و انگلیس پیغام داد که ژاپن حاضر به تسلیم بلا شرط شده است. آمریکا واکنشی به این پیام مهم نشان نداد و از شوروی خواست که به تعهداتش که قرار بود در عرض دو الی سه ماه بعد از تسلیم آلمان به ارتش ژاپن در منچوری در کشور چین حمله کند، وفادار بماند. طبیعتا شوروی بر اساس توافقنامه یالتا به ارتش ژاپن حمله کرد، ولی منطقی این بود که جنگ را در جائی قطع نمود، که دشمن حاضر به تسلیم شده است، زیرا این امر می توانست جان میلیونها انسان را از خطر مرگ نجات داده و از ویرانی های جنگ خودداری کند. ولی آمریکا پاسخ شوروی را با پرتاب بمب اتمی بر روی هیروشیما و ناکازاکی داد و ژاپن تسلیم شده را به خاک خون کشانید که یک عمل جنایتکارانه محسوب می شد. حال معلوم بود که چرا امپریالیسم آمریکا به پیغام شوروی ها و درخواست سفیر ژاپن واکنشی نشان نداده بود. بمب اتمی وی باید از نظر فنی تکمیل شده و آماده کشتار می شد، تا موقعیت سیاسی و نظامی امپریالیسم آمریکا را در اقیانوس آرام و در مقابل شوروی و چین کمونیستی تقویت کند و مستعمرات ژاپن و از جمله کشور کره را ضمیمه مستعمرات آمریکا گرداند. تجزیه و تحلیل در پیرامون جنگ کره و اشغال سرزمین کره جنوبی توسط آمریکا و تبدیل آن به یک نیمه مستعمره آمریکائی را نباید به صورت انتزاعی و مجزا، بلکه باید بر این متن تاریخی نگریست. 
کشور شبه جزیره کره از سال 1905 به اشغال ژاپن درآمد و در سال 1910 رسما مستعمره این کشور محسوب شد. طبقات حاکمه ژاپن در جنگ جهانی دوم هزاران نفر زن و دختر کره ای را به زور به فحشاء کشانده و آنها را دسته دسته به جبهه های جنگ برای خوشگذرانی و تمتع جنسی سربازانشان تحت عنوان "دختران تسلی بخش" اعزام می کردند. بسیاری از این دختران جان دادند و میلیونها خانواده نابود شدند. کره ای ها برای نژاد پرستان ژاپنی همواره انسانهای درجه دو به حساب می آمدند. دولت امپریالیستی ژاپن تا به امروز نیز حاضر نشده است به این جنایت ضد بشری اعتراف کرده و از مردم کره پوزش به طلبد و به آنها خسارت دهد. "بشر دوستان" دنیای غرب نیز بر این جنایات ضد بشری سرپوش می گذارند. زیرا برای آنها مانند تف سربالاست.
در جنگ جهانی دوم سرزمین کره بر اساس توافقنامه قاهره در مبارزه با فاشیسم ژاپن، از شمال توسط ارتش سرخ و از جنوب توسط آمریکا اشغال شد و نیروهای ژاپنی در کره در سال 1945 شکست خورده، قلع و قمع گشته و به اسارت در آمدند. مردم کره که اکنون از زیر سلطه استعمار ژاپن بدر آمده بودند، می خواستند کشور مستقل و یکپارچه خود را بنا نهند. متفقین تعهد کرده بودند که خاک کره را ترک کنند. شوروی به تعهد خود وفا کرد ولی آمریکائی ها هرگز به زیر بار این تعهد نرفتند. در پس از جنگ جهانی دوم هرجا آمریکائی ها پا گذاردند آن کشور را تجزیه کردند. چین، کره، ویتنام، آلمان نمونه های روشن آن است.
ولی مبارزات مردم کره برای آزادی و استقلال همواره ادامه داشت و کمونیستها و نیروهای دموکرات در راس این مبارزه قرار داشتند. در بخش شمالی کره، حزب کارگران کره شمالی در سال 1946 در پی ادغام دفتر کره شمالی حزب کمونیست کره و حزب خلق نیون ایجاد شد. رئیس حزب "کیم تو-بونگ" نام داشت. معاونت وی از جمله به عهده "کیم ایل سونگ" پارتیزان کمونیست بود که در کره برای آزادی کشورش از چنگ ژاپنیها مبارزه می کرد. این حزب در سال 1949 در حزب کارگران کره ادغام شد. بعد از شکست ژاپن و عهدشکنی امپریالیست آمریکا مبنی بر برسمیت شناختن حقوق مردم کره و ترک این کشور و انجام انتخابات آزاد، وضع کره بحرانی شد.
یکی از منابع غربی در اسناد خود استناد کرده، ژنرال "آبه نوبویوکی"(Abe Nobuyuki) که آخرین ژنرال و فرماندار کره در زمان ژاپنی ها، از ابتدای اوت ۱۹۴۵ بود. با چند تن از کره‌ای‌های بانفوذ در ارتباط قرار گرفت تا مقدمات انتقال قدرت را بعد از شکست ژاپنی ها با یک عقب نشینی منظم آماده کند، تا خلاء سیاسی در کره بوجود نیاید. وی موفق شد در ۱۵ اوت ۱۹۴۵، نظر "یوه وون هیونگ"(Yuh Woon-hyung)، که یک سیاستمدار هوادار استقلال کره بود را جلب کند، تا مسئولیت حکومت انتقالی را همراه با "کیم کیو سیک" (Kim Kyu-sik) پذیرفته و برعهده بگیرد. وی آمادگی خود را در 8 اوت 1945 اعلام کرد. وظیفهٔ او تشکیل یک کشور جدید بود و تلاش فراوانی نیز به عمل آورد تا ساختارهای دولتی لازم را ایجاد کند. وی جمهوری خلق کره را در ماه 15 اوت 1945 تاسیس کرد، که این روز به عنوان روز استقلال کره جنوبی برسمیت شناخته می شود. در ۶ سپتامبر ۱۹۴۵ کنگرهٔ نمایندگان مردم کره در سئول تشکیل جلسه داد. پایهٔ یک دولت مدرن کره‌ای تنها سه هفته پس از تسلیم ژاپن گذاشته شد. بیشتر اعضای دولت خواهان استقلال کره بودند. "یوه وون هیونگ" بعدها، در 19 ژوئیه  1947 با دسیسه "سینگمان ری" عامل بعدی آمریکا ترور شد. در ۷ سپتامبر ۱۹۴۵، ژنرال مک‌آرتور با بی اعتنائی به خواست مردم کره اعلام کرد که ژنرال "جان ر. هاج"(Hodge) فرمانده لشگر آمریکا، ادارهٔ امور کره را برعهده خواهد گرفت. وی در8 سپتامبر1945 نیروهایش در بندر "اینچئون"(Incheon) پیاده کرد. دولت موقت کره یک هیأت نمایندگی را به همراه سه مترجم فرستاد تا با مذاکره با حفظ استقلال کره مانع تقسیم آن شود، اما "جان ر. هاج" حاضر به دیدار با نمایندگان مردم کره نشد. به این ترتیب آمریکایی‌ها "جمهوری خلق کره" یا "دولت موقت کره" را که در خارج تشکیل شده بود، به رسمیت نشناختند.
دولت آمریکا به بهانه ممانعت از رخنه گری کمونیستها و محافل ملی گرای کره ای، "جمهوری خلق کره" را با همه ساختار اداری آن غیر قانونی اعلام کرد. دولت آمریکا حتی "دولت موقت کره" را به رهبری "کیم گو"(Kim Gu) که از تبعید باز می گشت، برسمیت نشناخت. دولت آمریکا تلاش ناموفقی کرد تا با ایجاد اتحادی میان نوکرش "سینگمان ری" و "کیم گو" در 14 فوریه 1945 وزنه ای در مقابل اتحاد ملی کمونیستها بدور "یوه وون هیونگ"(Yuh Woon-hyung)، بوجود آورد. در اثر این اقدام آمریکا، وحدت "دولت موقت کره" که با همه گرایشات ملی بود، از هم پاشید و جناح چپ آن به ایجاد سازمانی بنام وحدت چپ اقدام کرد. "کیم گو" که خواهان استقلال کره و به عروسک دست آمریکائی ها بدل نشده بود، در 20 آوریل 1948 با "کیم ایل سونگ" رهبر کمونیست کره شمالی دیدار کرد تا با تبادل نظر، گامهای مشخصی را برای پایان دادن به جدائی مستمر دو کره در نظر بگیرند. وی حتی با تاسیس جمهوری کره جنوبی در 15 اوت 1945 به رهبری "یوه وون هیونگ" مخالف بود و آنرا در خدمت تثبیت جدائی دو کره ارزیابی می کرد. "سینگمان ری" جاسوس و دست نشانده آمریکا با فکر وحدت کره مخالف بود و در 26 ژوئن 1949 با ئوطئه سوء قصد به زندگی "کیم گو" خاتمه داد.
آمریکائی ها از طریق "جان ر. هاج"، "سینگمان ری"، یک کره‌ای ضدکمونیسم را که پس از دهه‌ها تبعید در آمریکا به کره بازگشته بود، گزینهٔ مناسبی برای ادارهٔ کشور می‌دانستند، چون دوست آمریکایی‌ها محسوب می‌شد. دولت کرهٔ جنوبی، تحت نظارت "سینگمان ری" در 20 ژوئیه 1948بر سر کار آمد و چند عملیات نظامی علیه نیروهای دست چپی که با دولت درگیر نبرد مسلحانه شده بودند انجام داد.
در طول ماه اوت، کره‌ای‌های مترقی و استقلال طلب، شاخه‌های بسیج مردمی را در خدمت کمیتهٔ تدارک استقلال کره(CPKI) سازماندهی کردند. آنها می خواستند استقلال کره را با تکیه بر نیروهای مردمی فراهم آورند. در ماه مارس ۱۹۴۶، اصلاحات ارضی آغاز شد و طی آن زمین‌های ژاپنی‌ها و ملاکان همپیمان آنان تقسیم و به کشاورزان فقیر داده شد. کارزارِ عظیم سازماندهیِ بسیاری از شهروندان و کشاورزانِ تنگدست در کمیته‌های مردمی در سراسر کشور، سلطهٔ طبقهٔ زمین‌داران قدیمی را که بعد از شکست ژاپنی ها هنوز بر اقتصاد عقب مانده کره حاکم بودند، در هم شکست. زمین‌داران تنها مجاز بودند همان قدر زمین داشته باشند که شهروندان فقیری که زمانی زمین‌های آنها را اجاره می‌کردند، تا برابری بیشتری در توزیع زمین به دست بیاید. اصلاحات ارضی در کرهٔ شمالی انجام پذیرفت و طرح اصلاحات ارضی در میان کشاورزان سراسر کره محبوبیت بسیار داشت. این سبب شد که بسیاری از زمین‌داران و مباشران سابق به جنوب بگریزند. رژیم دست نشانده کره جنوبی و آمریکا از نفوذ نیروهای مترقی و آزادیخواه و کمونیست بشدت هراسناک بودند و با انجام هرگونه انتخاباتی در سراسر کره مخالفت می کردند.
در فوریهٔ ۱۹۴۶ یک دولت موقت به نام کمیتهٔ موقت مردم کرهٔ شمالی به رهبری کیم ایل سونگ تأسیس شد.
در همین استان‌ها و با همکاری با کمیته‌های مردمی بود که رهبر آیندهٔ کره، کیم ایل سونگ توانست نظامی با حمایت مردم به وجود آورد که او را از رقبای سیاسی‌اش در پیونگ‌یانگ پیش انداخت و به قدرت رساند.
از سال ۱۹۴۸ تا آغاز جنگ کره در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰، نیروهای مسلح هر دو طرف در مجموعه‌ای از درگیری‌های خونین در مرز دو کشور شرکت جستند. کره جنوبی که حکومت دست نشانده آمریکا بود می خواست مانع شود تا کره یکپارچه و مستقل بوجود آید و از تحریک بر ضد کره شمالی دست بر نمی داشت. شما اگر تنها به اطلاعات غربی ها قناعت کنید، متوجه می شوید که آنها عکس همه این حقایق را بیان می کنند. از جمله اینکه کره شمالی با انجام انتخابات در سراسر کره مخالف بوده است و هراس داشته که حکومت سینگان ری بر مسند قدرت استوار شود. و یا اینکه کره شمالی به کره جنوبی تجاوز کرد. تمام اسناد کنفرانس ژنو و سخنرانی رفیق چوئن لای که ما به آن در آینده استناد خواهیم کرد، خلاف این دروغها را آشکار می کند.
علیرغم درگیری های کوچک دو طرف در نقاط مرزی مشترک، غربیها با تبلیغات خویش مدعی اند، اولین جنگ  میان دو  کره  در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ و  با  حمله "غافلگیرانه" کره شمالی به کره جنوبی آغاز شد، تو گوئی کره جنوبی بخشی از کشور آزاد شده کره از قید فاشیسم نیست که به تمام کره تعلق دارد؟ تو گوئی این مردم سراسر کره نیستند که باید خودشان بدون دخالت خارجی سرنوشت آینده خویش را رقم زنند. توگوئی کره شمالی بخشی از کشور کره و مردمان کره نیستند و قوای بیگانه اند. لیکن بر اساس برخی اسناد و نوشته ها که خود غربی ها منتشر کرده اند، کره جنوبی جنگ را  از  دو  روز قبل با حمله به شمال، آغاز کرده بود و در واقع  کره جنوبی آغازگر جنگ میان دو کره می باشد.(بلوم، ویلیام، کشتن امید-مداخلات ارتش امریکا و ((سیا)) پس از جنگ دوم جهانی، مترجم: منوچهر بیگدلی خمسه، تهران، انتشارات اطلاعات،۱۳۸۶،چاپ اول، صص ۷۹-۸۳.).
برخلاف آنچه در مورد "جنگ طلبی و  جنگ افروزی" کره شمالی تبلیغ می شود، مسئولین کره جنوبی به ویژه حاکمان اولیه آن را که می توان دست نشانده و نوکران و گماشته های امریکایی در کره جنوبی دانست که با استبداد و خشونت و جنایت مانع آن شوند که مردم کره استقلال خویش را کسب کنند. این گماشته ها از عوامل اصلی شعله ور شدن جنگ میان دو کره بوده اند و این اقدامات آنان با اجازه و تحت فرمان امریکا صورت می گرفت. چنان که  روزنامه نیویورک تایمز در همان روزها به صراحت می نویسد: "عجیب است که حرف های جنگ طلبانه غالباً از زبان رهبران کره جنوبی شنیده می شود، دکتر ری(سینگمان ری اولین رئیس جمهور کره جنوبی) در برخی مواقع ابراز داشته است که ارتش وی، در صورت رضایت واشینگتن  دست به تعرض خواهد زد."(بلوم، ویلیام، کشتن امید-مداخلات ارتش امریکا و ((سیا)) پس از جنگ دوم جهانی، مترجم: منوچهر بیگدلی خمسه، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ اول، صص ۸۴-۸۳.).
برخلاف رویه امروزی کره جنوبی که خود را مدافع آزادی، حقوق شهروندی و حقوق بشر و یک کشور دموکراتیک جا می زند، این کشور در دهه ۵۰ میلادی و تحت هدایت امریکا، وضعیت بسیار اسفناک داشته است که با قتل و کشتار منتقدین و مخالفین دولت همراه بوده است، آنگونه که یکی از دیپلمات های امریکایی مستقر در کره می گوید: "شاید بیش از  ۱۰۰هزار نفر بدون محاکمه، به هرشکل به دست نیروهای ری، در طول جنگ کشته شدند".(بلوم، ویلیام، کشتن امید-مداخلات ارتش امریکا و ((سیا)) پس از جنگ دوم جهانی، مترجم: منوچهر بیگدلی خمسه، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص ۹۲.).
مسئولیت این جنایات را آقای سینگمان ری  Rhee  Syng-man به عهده داشت. وی به کمک نظامیان آمریکائی، طغیان مردم کره بر ضد اشغالگران آمریکائی را در تاریخ 3 آوریل 1948 در یجو Jeju با کشتار وحشتناک سرکوب کرد که به عنوان قتل عام حداقل سی هزار نفره "یجو" در تاریخ ثبت شده است.
سینگمان ری کی بود:
وی یک تحصیل کرده آمریکا و شهروند کره ای تبار آمریکائی بود که چندین دهه در آمریکا به سر می‌برد. نظامیان آمریکائی سینگمان ری را با یک هواپیمای اختصاصی آمریکایی به کره بازآوردند و پس از مدتی توسط حکومت نظامیان آمریکایی در کره به موقعیت ممتاز قدرت رسید. سینگمان ری که مورد پسند آمریکا بود، آشکارا طرفدار آمریکا و ضد کمونیست بود. در دوران حکومت سیگمان ری، حکومت نظامی آمریکاییان، بدین صورت بود که بسیاری از املاک، خانه‌ها، شرکت‌های تجاری و سایر املاک ارزشمند را مصادره کردند. به همین دلیل هم نارضایتی‌هایی هم برای خود بوجود آوردند و هم شورش هایی برای مقابله با سیاست‌های آنان از جمله جنگ‌های چریکی شکل گرفت. آمریکایی‌ها هم این شورش را با زدن برچسب «کمونیستی بودن» به شدت و با سانسور و پرده پوشی و دروغگوئی سرکوب کردند. خوب است که این "قهرمان ملی" آلت دست آمریکا را از زبان فرانسویها بشناسید:
داستان کلاه برسلینوی سینگمان ری
"مطبوات غربی چه اروپائی و چه آمریکائی از فساد حکومتهای کره جنوبی ایام حکومت سینگمان ری و ویتنام نگودین دیم داستان ها نقل می کنند که فوق حد تصور است.
روزنامه بسیار معروف پاریس "فرانس سوار" که از ظهر تا نیمه شب هشت بار چاپ می شود و بیش از یک میلیون نسخه به فروش می رسد چند سال پیش از حکومت سینگمان ری داستان زیر را نقل کرد:
"کلاه زیبای برسلینوی تاجر ایتالیائی را که برای انجام کاری به سئول رفته بود دزدیدند و به کلاه فروش معتبر شهر فروختند، روزی رئیس جمهور قصد کرد کلاهی بخرد و قرار شد شخصا به بازار کلاه سازها برود، قبل از ظهر فرستاده مخصوص رئیس الوزراء به بازار رفت و کلاه عالی و تقریبا نو برسلینو را دید، با کلاه ساز قرار گذشتند که نود و پنج تومان محرمانه بگیرد و عصر، حضور سینگمان ری، کلاه را پنج تومان قیمت بگذارد، ضمنا مارک برسیلنو و ساخت ایتالیا را حک و بجای آن، ساخت کره معرفی کند.
عصر که هیئت دولت و رئیس جمهور به بازار رفتند نقشه به همین صورت اجراء شد، تاجر ایتالیائی هم که جزو ملازمین رکاب بود کلاه خود را شناخت و با کمال حیرت سکوت و تماشا کرد.
آنگاه سینگمان ری میان بازار روی چهارپایه ایستاد و فریاد کرد مخالفین بی انصاف من کجایند ببینند صنعت وطن تا چه حد ترقی کرده ؟
کجای آسیا می تواند چنین کلاهی بسازد و آنگاه آن را به پنج تومان بفروشد؟
مطلعین می دانند روزنامه فرانس سوار از جراید مرتجع و هواخواه دولت های فرانسه بوده و هست و بنابراین نخواسته با نشر این خبر، آب به آسیای کمونیست بریزد."(نقل از کتاب الجزایر و مردان مجاهد اثر حسن صدر مدیر روزنامه قیام ایران، مورخ اسفند 1340صفحات 70 و 71.).
وقتی کره شمالی در شرایط توصیف شده در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۵۰ میلادی به مقاومت در مورد تحریکات کره جنوبی دست زد، بوق تبلیغاتی آمریکا بر ضد مبارزه مردم کره که می خواستند استقلال و یکپارچگی کشورشان را بدست آورند بلند شد. آمریکا برای پرده پوشی جنایتش پای سازمان ملل متحد را که وظیفه اش پاسداری از حریم، حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی اعضایش است و باید در راه صلح بکوشد و مانع جنگ شود بر خلاف نص صریح منشور ملل متحد به میان کشید و سازمان ملل را بیک طرف دعوا بدل کرد و چنین جلوه داد که جنگی که در گرفته است نه میان آمریکا و نوکرانش با مردم کره، بلکه میان سازمان ملل متحد و کره شمالی متجاوز است. 22 کشور در حمایت آمریکا بر ضد کره شمالی به سرزمین کره نیروی نظامی اعزام کردند تا استقلال و آزادی آنرا از بین ببرند. این اقدام ادامه سیاست آمریکا در عدم واکنش به تسلیم شدن ژاپن و پرتاب بمب اتمی بود تا مناطق نفوذ خود را گسترش دهد. این اقدام غیر قانونی، جدا بی شرمانه و بی سابقه بود. آمریکائی ها در همان روزِ گذار نیروهای استقلال طلب کره شمالی از مدار 38 درجه جلسه فوق العاده شورای امنیت را در عرض چند ساعت(به علت اختلاف ساعت در همان روز-توفان) فرا خواندند و در غیاب نماینده شوروی که به عنوان اعتراض به تحمیل جزیره فرمز(تایوان) و چیانکایچک خائن و نوکر آمریکا به عنوان نماینده خلق چین به شورای امنیت در جلسه حضور نداشت، به صورت غیرقانونی قطعنامه ای بر ضد منشور سازمان ملل متحد با اعلام جنگ علیه یک کشور عضو این جامعه جهانی به تصویب رسانده و فورا به اجراء گذاردند. آنها نه تنها به کره جنایتکارانه تجاوز کردند، نه تنها سازمان ملل را به ابزار سرکوب و نقض حقوق ملتها و تعیین سرنوشتشان بدست خودشان بدل کردند، بلکه فراریان چینی در جزیره فرمز را نماینده خلق چین جا زده و حقوق نیم میلیارد مردم چین را به زیر پا گذارده و جزیره ای غیر قانونی را به سازمان ملل متحد و شورای امنیت تحمیل کردند. در تمام تبلیغات امپریالیستی بر این همه واقعیات با عبارتپردازیهای مکارانه پرده ابهام افکنده می شود. و دروغهای آنها با تکرار به یک کلاغ چهل کلاغ بدل می شود.
در روز ۲۸ ژوئن سال 1950 یعنی سه روز بعد از عبور از مدار 38 درجه، سئول محل حکومت رژیم دست نشانده و پوشالی آمریکا با یاری همه مردم کره سقوط کرد. پنج روز پس از حمله تردیدی باقی نماند که شکست نهایی از آن نیروهای دست نشانده کره جنوبی و متحدش به ویژه آمریکا است. از این رو یکی از بزرگترین جنایات تاریخ بعد از شکست نازیسم و فاشیسم آغاز شد. از این رو آمریکا "احساسات" و "ملاحظات" را کنار گذارد و سواحل کره را محاصره کرده و شروع به بمباران مناطق صنعتی و مسکونی کره شمالی نمود. امپریالیست آمریکا همراه با متحدان ترک، کانادائی، انگلیسی، استرالیائی و... خود به جنایاتی در کره برای نابودی استقلال آن کشور متوسل شد که در تاریخ بی سابقه است و حزب ما در این باره مجددا خواهد نوشت. ورود کمونیستهای داوطلب چینی در متن مبارزه انترناسیونالیستی و کمک برادرانه آنها به امر استقلال ملی کره، ارتش آمریکا را به عقب نشینی بازداشت که تا امروز حاضر نشده است به قرار داد صلح با کره شمالی تن در دهد، و خاک کشور کره جنوبی را که بخشی از سرزمین آزاد شده کره است ترک کند و اجازه دهد که مردم کره خودشان در مورد سرنوشتشان تصمیم بگیرند. سیاست امپریالیسم آمریکا در کره سیاست جنگ افروزی و تحریک و نقض همه شرایط آتش بس و ریاکاری و استعماری است. آنها این سیاست تحریک آمیز نظامی و جاسوسی و خرابکارانه را تا به امروز نیز ادامه می دهند و کوهی از تبلیغاتِ دروغ و ریاکاری چاشنی آن می کنند.
 
بر گرفته از توفان شماره   165 آذر ماه 1392 دسامبر سال 2013،  ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
 سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی