جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۳ اسفند ۱۸, دوشنبه

فشار سیاسی و تحریم اقتصادی ابزار سلطه امپریالیستی اند
 
به دنیای خود بنگریم، به اطراف خود نظاره کنیم و خواهیم دید که در شرایط بحران اقتصادی جهان امپریالیسم، چگونه امپریالیست ها با بی شرمی تمام و وحشیانه بر تمام دولت ها و حکومت های ضعیف که قصد کسب و یا حفظ آزادی سیاسی و اقتصادی و تعیین سرنوشت خود به دست خویش را دارند  با جدیت در جهت تأمین اِعمال حاکمیت غیر قانونی و استعمارگرانه خود تلاش می کنند.
اگر درست است که امپریالیسم علی القاعده سلطه طلب و تجاوزگر است؛ به همان اندازه نیز درست است که علیرغم رقابت بین آنان در اینجا و آنجا، به منظور کسب سهم بیشتر در غارت ممالک دیگر، نه تنها در خاورمیانه، بلکه در اروپای مرکزی نیز با هماهنگی عجیبی بین امپریالیسم امریکا و اروپا روبرو هستیم. همه شواهد  نشان می دهند که علیرغم مقاومت برخی از بورژوازی امپریالیستی اروپا ـ منجمله آلمان و فرانسه ـ در قبال استراتژی یکجانبه امریکا، فعلا تعیین کننده روال حوادث، امپریالیسم امریکاست. این خط اساسی حرکت کنونی سیاسی اروپا تنها در جهت حفظ منافع استراتژیک امپریالیسم امریکا است و عمدتا به سود این امپریالیسم تمام شده و خواهد شد و نه اروپا. روسیه امپریالیستی که خواه ناخواه بر اثر سیاست های نادرست رهبران روسیه امپریالیستی از جمله یلتسین از یکسو و از سوی دیگر بلعیدن جمهوری های وابسته به روسیه و یا شوروی سابق، ناتوان گشته، باعث شده است که امپریالیسم امریکا و در کنار آن، ناتو و امپریالیسم اروپا علیرغم وجود خطر جنگ به منظور تضعیف هر چه بیشتر رقیب امپریالیسم خود یعنی روسیه و به زانو کشاندن او، خود را هر چه بیشتر مجهز کرده و به مرزهای روسیه نزیک گرداند.
معمولا رسم است که برای شروع هر درگیری و یا جنگی، از یکسو دشمن به عنوان یک هیولای وحشتناک معرفی می شود و از سوی دیگر برای افکار عمومی به منظور اجرای هر گونه اعمال غیر انسانی و جنایت که شرایط حمله را فراهم می سازد، تئوریهای «انسانی» و قابل قبول برای مردم بافته می شوند. هر آنچه تاکنون مذموم و ناپسند تلقی می شد، با مرور زمان نه تنها عادی، بلکه قابل پذیرش می گردند.
ـ از آن جمله است کنترل و نظارت و ثبت اطلاعات و هر آنچه مردم در تلفن، و رسانه های اینترنتی بر زبان می رانند و یا می نویسند. این عمل برخلاف موازین دموکراتیک و تنها به منظور کنترل افکار عمومی است. واقعیت ولی آن است که علیرغم اعتراض توده های وسیع، این امر در عمل جا افتاده است و قبح آن از بین رفته و این خود سبب می گردد که امپریالیست ها گام های بیشتر در این جهت بردارند. 
ـ از آن جمله است مساله سلب حقوق بشر و آزادی انسان ها، ربودن آنان، به زندان کشاندن و شکنجه آنان. فراموش نباید کرد که علیرغم وجود انسان ربائی و شکنجه و به زندان کشاندن انسانها، امپریالیست ها کوشش داشتند بر این اعمال تا آنجا که قادرند، سرپوش نهند. پس از اشغال عراق و افشای شکنجه و هتک حرمت مردمان آن دیار در زندان مشهور ابو غریب، دوران جدیدی شروع می شود که با برملا شدن مدام اعمال غیر انسانی، وحشیانه و ضد قانونی امپریالیسم امریکا(زندانها در اروپا، افغانستان، لهستان، رومانی، ممالک بالتیک، گوانتانامو و ...) روبرو می شویم. تو گوئی امریکا با زبان بی زبانی به مردم دنیا می گوید: ما چنینیم و با کسانی که با ما موافق نیستند و این چنین نیستند، بلکه آن چنانی اند، همین رفتار را خواهیم کرد. وقاحت این امپریالیسم در لباس دفاع از حقوق بشر، اوج بی شرمی را نشان می دهد. آیا می توان پذیرفت که مردم جهان حاضرند همه این وقاحت و بی شرمی را پذیرا گردند؟ حداقل آن است که امپریالیسم امریکا با چنین روحیه ای که پذیرای ارزش های «نوین» غیر انسانی باشد، حساب می کند و این حساب متاسفانه در برخی از کشورهای امپریالیستی پذیرا می گردد.
ـ همچنین تحریم های اقتصادی و سیاسی در مذاق عمومی جهان امپریالیستی به مثابه وسیله ضروری برای پیشبرد منافع غرب جا افتاده است. برخی از توده های مردم این کشورها بر اثر تبلیغات مدام سیاست مداران و رسانه های وابسته در دام امپریالیست ها گرفتاراند و آن را واقعا به مثابه «تنبیه» و «مجازات» دولت ها و کشورهائی می شناسند که بر خلاف انسانیت و حقوق بشر رفتار کرده اند. اعتماد به دولت های خودی وسیله اساسی برای نفوذ تبلیغات عوامفریبانه و قلابی امپریالیست ها است. آنان کشورهائی را مورد فشار سیاسی، تحریم اقتصادی و غیره قرار می دهند که بنابر دلایل گوناگون حاضر نیستند به فرامین و تحکیم این دولت ها، بانکهای آنان و حاکمیت بلامنازع سرمایه مالی جهانی گردن نهند. تحریم وسیله فشار امپریالیست ها برای پیشبرد امیال استراتژیک خویش است. چنین بود پس از ۱۹۹۲ و حمله عراق به کویت و سپس آغاز تحریم های امپریالیست ها در مورد کشور عراق و به فقر و گرسنگی کشاندن مردم آن دیار که به نابودی نزدیک به ۱ میلیون انسان و به ویژه کودکان و شیرخوارگان منتهی گشت. چنین است در مورد ایران و چنین است امروز در مبارزه غرب با روسیه بر سر اوکرائین.
همه این تحریم ها علیرغم  مخالفت بخش وسیعی از مردم اروپا،  برخلاف مخالفت بخش قابل توجه ای از بورژوازی امپریالیستی اروپا ـ و بویژه آلمان و فرانسه ـ عمدتا توسط دولت خانم مرکل، ناتو و اتحادیه اروپا و بر خلاف منافع روشن اقتصاد و سیاست اروپا و علی القاعده به سود امپریالیسم امریکا و منافع کوتاه مدت و درازمدت این امپریالیسم انجام پذیرفته اند. مردم آلمان در اکثریت خود با این سیاست تحریم مخالف اند و هیچگونه ضرورتی را بر آن نمی بینند. واقعیت نیز آن است که این تحریم ها تنها به سود امپریالیسم امریکا تمام خواهد شد و این امریکا است که موتور تحریم، تضعیف روسیه و فشار هر چه گسترده تر و محتملا برخورد نظامی بین روسیه و ناتو است. تا چه زمانی اتحادیه اروپا ـ و بویژه آلمان و فرانسه که دو ستون اساسی این اتحادیه اند ـ حاضر خواهد بود برای منافع استراتژیک امریکا سینه سپر کند؟ و آیا اروپا و هم چنین آلمان حاضر اند برای سومین بار، نکبت و سرشکستگی شکست در جنگ با روسیه(و شوروی) را به جان بخرند؟- اولین شکست جنگ ناپلئون با روسیه در سال ۱۸۱۲ و سپس حمله هیتلر به اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۴۱ و پیروزی ارتش سرخ بر علیه فاشیسم بود.
علیرغم آن که عقل سالم و منافع واقعی بورژوازی امپریالیستی اکثر کشورهای اروپا و حتی بورژوازی غیر امپریالیستی سایر کشورهای اروپا ـ حتی لهستان و سه کشور بالتیک لتونیLettland, استونی Estland, لیتوانی Litauen که کاملا به امریکا وابسته اند و نوکر سرسپرده این امپریالیسم اند ـ بر آن حکم می دهد که حمله به روسیه و برخوردهای نظامی وسیع تر دورنمائی به غیر از شکست و ویرانی اروپا و محتملا تقویت روسیه نخواهد داشت؛ معهذا مطبوعات و رسانه های اروپایی و برخی محافل سیاسی وابسته به امریکا در این جهت تبلیغ می کنند و شرایط فرهنگی و ایدئولوژیک قابل توضیح را برای مردم فراهم می کنند. هر تهاجم و یا جنگی پیشقراولان تئوریک و ایدئولوژیک خود را به وجود می آورد تا در صورت وقوع تهاجم، توده های مردم آماده پذیرائی آن گردند و یا حداقل خلع سلاح سیاسی و ایده ای صورت پذیرد.
نشریه آلمانی "زود دویچه تسایتونگ"(Süddeutsche Zeitung) در تاریخ ۳۰ ژانویه 2015 در تفسیری کوتاه چنین می نویسد: «تحریم های اقتصادی به عنوان ابزار سیاست خارجی دو هدف دارند: اولا آنها می بایستی حکومتی را که بر خلاف روش و رفتار قابل قبول عمل می کند، مجازات نماید. این مجازات در واقع بهائی است که یک حکومت به خاطر رفتار ناپسند می پردازد. دوما این مجازات می بایستی در جهت تغییر رفتار دولت ها کمک نمایند».
در تمام این تفسیر، هیکل و شمایل استعمار، زورگوئی و وقاحت بورژوازی را به طور روشن می توان دید. زمانی بود که تحریم چه اقتصادی و چه سیاسی همواره بار منفی داشت. و در واقع نیز چنین است. این ابزار آن چنان که نویسنده مرتجع و خود فروخته این روزنامه می نویسد: «ابزار سیاست خارجی اند» اما سیاست خارجی کشورهای زورگو و امپریالیستی که قصد تصرف و استعمار سرزمین های دیگر را دارند.
سیاست خارجی هر کشوری از ماهیت دولت حاکم برمی خیزد و بر این اساس نیز دول جهان روابط سیاسی و اقتصادی خود را با یکدیگر پایه ریزی می کنند. سیاست خارجی دول امپریالیستی علی القاعده بر اساس سلطه گری، زورگوئی و تهاجم نهاده شده است. سازمان ملل بر اساس احترام به حقوق بشر و به حاکمیت دولت ها شکل پذیرفت و هدف آن جلوگیری از لجام گسیختگی در این روابط به منظور حفظ صلح جهانی و پذیرش احترام به یکدیگر بود. این روابط سیاسی و اقتصادی بین دول ـ تا آنجا که این دولت ها متمدن اند و نه وحشی همانند امپریالیسم امریکا ـ علی القاعده از طریق سازمان ملل متحد کنترل و نظارت می گردد و در آن جا هیچ گونه جائی برای زورگوئی و به گرسنگی کشاندن خلق های دیگر وجود ندارد. مگر آن که سیاست خارجی یک کشور بر اساس استعمار و منافع امپریالیستی پایه گذاشته شده باشد. زبان این روزی نامه آلمانی در عرض چندین ده سال پیش با تغییر موضع به سود آمریکا و منافع سرمایه مالی جهانی، با مرور زمان زبانی گزنده و بازگوی منافع قدرتمندان و زورگویان گشته است.
در اینجا قصد ما افشای این روزنامه نیست. هدف نشان دادن آن مساله است که اینگونه بلندگویان امپریالیسم(که متأسفانه کم نیستند و از قدرت مالی زیاد و نفوذ معنوی تا حدودی قابل توجه برخوردارند و دارای تیراژ بالائی هستند) هر آنچه را تا کنون به عنوان ارزش های مذموم، غیر انسانی و ناپسند نه تنها از سوی کمونیست ها و یا نیروهای مترقی، بلکه حتی نزد افکار عمومی جهان بورژوازی (چه غرب و چه شرق) و حتی از جانب خود آنان در گذشته ای نه چندان دور شناخته شده بودند، مورد علامت سوال قرار داده و اکثر آنان را به دایره قابل پذیرش و مثبت تبلیغات خویش وارد کرده اند. حتی جنگ که برای بخش وسیعی از رهبران اروپا و تا حدی عده قابل توجه ای از توده های مردم اروپا و بویژه آلمانی ها مورد سرزنش و غیر قابل پذیرش بود، تحت لوای دفاع احزاب بورژوازی همانند سبزها و یا سوسیال دموکرات ها و هم چنین احزاب مسیحی مسلک می تواند مورد بحث و پذیرش قرار گیرد. ناتو و اتحادیه اروپا نه تنها با پذیرش تحریم در قاموس خویش به عنوان وسیله اساسی و تعیین کننده برای رسیدن به اهداف امپریالیستی خویش، نه تنها با استفاده از قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی خویش، بر کشورهای دیگر اروپائی که در موضع ضعیفتری اند- همانند یونان، اسپانیا، پرتقال...- حاکمیت خویش را دیکته می کند؛ نه تنها چشم بسته وابستگی خود را به آمریکا تحکیم می بخشد، بلکه در راه خطرناک تصادم، تهاجم و جنگ با روسیه گام می نهد. امری که تنها می تواند به سود امپریالیسم امریکا تمام گردد و با مصیبت، جنگ و ناکامی برای مردم اروپا پایان پذیرد.
این بار ولی مردم اروپا، روسیه و تمام جهان دست امپریالیست ها را خوانده اند و با مبارزه خویش، آرزوی سلطه امپریالیست ها بر جهان، ویرانی و بی خانمانی را قبل از آن که بتواند شکوفا گردد و سایه شوم خود را بر جهان بگستراند، در مخیله یک یک امپریالیست ها مدفون خواهند ساخت. این بار مقاومت در برابر سلطه گری امپریالیسم، فاشیسم و جنگ اگرچه غیر هماهنگ و بدون تمرکز یک رهبری واحد است، اما در سراسر جهان گسترده و هم چون آتش زیر خاکستر آماده انفجار است. این آتش مقاومت و طغیان سرانجام از هر سو گریبان امپریالیسم، فاشیسم و ارتجاع را خواهد گرفت.
 
بر گرفته از توفان شماره 180 اسفند ماه 1393مارس  سال 2015،
 ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
وبلاگ های مرتبط به حزب
توفان قاسمی
ظفر سرخ
کارگر آگاه
 سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی