جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۴ فروردین ۱۵, شنبه

سومین پلنوم وسیع حزب کارایران(توفان) بعد از کنگره چهارم
 
پلنوم وسیع حزب کار ایران(توفان) در ماه گذشته بعد از وحدتی که میان حزب کار ایران و «تشکل مارکسیستی ـ لنینیستی توفان و راه آینده» صورت گرفت در محیطی رفیقانه و با روحیه بالای کمونیستی، برگذار شد و با موفقیت در روند بحثهای تئوریک، سیاسی و سازمانی با نتیجه گیریهای مشخص و راه گشا، به پایان رسید.
از مدتها قبل لزوم تشکیل چنین نشستی به چشم می خورد. رویدادهای جهان و سرعت و شتاب تحولات در اطراف ما چه در عرصه ایران و چه در برخورد به تحولات بین المللی به حدی است که برخورد عقاید و آراء و ایجاد همنظری سیاسی و اتخاذ تاکتیکهای مناسب بر پایه قبول ایدئولوژی واحد مارکسیسم لنینیسم را طلب می کرد.
تضادهای میان امپریالیستها در رقابت و سازش با یکدیگر به نحو روشنی در روی کار آوردن نازی ها در اوکرائین و تهاجم گستاخانه و جنگ افروزانه امپریالیسم غرب در مناطق نفوذ امپریالیسم ضعیف روس، وضعیت خطرناکی را برای جهان ایجاد کرده است. امپریالیسم آمریکا از طریق غارت جهان و مکانیسم دلار بار بحران خود را به شانه سایر ملل و دول رقیب منتقل کرده به خرج جهان زندگی می کند. غلبه بر بحران و رقابت با سایر امپریالیستها موجب تشدید سیاست تهاجمی و تحقق جنگهای پیشگیرانه امپریالیستی شده است. این افسارگسیختگی و نظریه اجرای سیاست جنگهای پیشگیرانه خطر جنگ را تشدید کرده، ولی این جنگ در شکل فرسایشی به روسیه و اقمارش تحمیل می گردد. سیاست بربرمنشانه امپریالیسم غرب برای تسلط کامل بر جهان بر اساس تهدید، نقض همه مقررات و پیمانهای جهانی، تحمیل جنگهای فرسایشی و ویرانگر با نیت نوسازی امپریالیستی، محاصره اقتصادی، نظارت و هدایت کامل بر نظام مالی و مبادلات ارزی، نقض حق حاکمیت دول و تجاوز به تمامیت ارضی ممالک، با تکیه بر مشتی مزدوران بومی داخلی و عناصر آموزش دیده خارجی برای انجام کودتا، تشدید اختلافات ملی و تجزیه طلبی، تقویت عوامل انقلابات مخملی و شخصیت سازی از بی شخصیتهای فریب خورده و یا خود فروخته از طریق اعطاء جوائز ساخته و پرداخته امپریالیستی با نیت استفاده از آنها برای به زیر یوغ کشاندن خلقهای ممالک مورد نظر و... می باشد. امروز امپریالیسم و گماشتگان جهانی وی  هجوم بنیان براندازی را در پس سپر جهانی کردن سرمایه، خصوصی سازی، درهم کوبیدن مرزهای ملی و اقتصادی و گمرکی ملتها و... آغاز کرده اند. این هیولای یانکی با این یورش سهمگین بزرگترین و خطرناکترین لشگرکشی تاریخ بشری را تدارک می بیند و آغاز کرده است. در اثر این تهاجم ضد انسانی و وحشیانه، کشورهای فلسطین، عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و بسیاری ممالک آفریقا در هم کوبیده شده و میلیونها انسان به قتل رسیده و میلیونها نفر دیگر خانه بدوش شده اند. امپریالیسم غرب به رهبری امپیریالیسم آمریکا را چه غم که چه بر سر مردم جهان می آید. آنها در پی آنند که همه ملتها را از طریق جهانی کردن بطور عمده سرمایه های آمریکائی و حضور نظامی در کشورها برای غارت به اسارت درآورند، تولید انرژی جهان را در انحصار خود بگیرند، همه منابع طبیعی ممالک را صاحب شوند و استعمار نوین را به استعمار وحشیانه کهن بدل کنند و مزدوران روشنفکر آنها در جلوی صف سینه می زنند، عریان می شوند و از "دموکراسی ناب"، "دموکراسی بی قید و شرط"، "حقوق بشر"، "آزادی بیان" و... داد سخن می دهند و همه آنها "شارلی ابدو" شده اند، ولی حاضر نیستند از حقوق ملت فلسطین، حقوق کشورها در حفظ تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی خود نظیر کشور سوریه و یا لیبی حمایت کنند. برای آنها صِرف دیکتاتوری بشار اسد و یا معمر قذافی کافی است تا بزرگترین جنایتکار تاریخ بشری، بزرگترین مدافع دیکتاتورها و آدمخورها در طول تاریخ، یعنی امپریالیسم آمریکا، تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی این کشورها را مورد حمله و تجاوز قرار دهد و میلیونها مردم این ممالک را به قتل برساند. آنها از جنایات صهیونیسم در فلسطین و نسل کشی در مناطق اشغالی به بهانه حضور سازمان مقاومت اسلامی فلسطین یعنی حماس حمایت می کنند، آنها مزدوران امپریالیسم آمریکا و ستون پنجم آنها در ممالک مورد نظر امپریالیسم هستند، ممالکی که در استراتژی امپریالیسم و منطبق بر سیاست راهبردی اطاقهای فکری آنها باید مورد تهاجم قرار بگیرند.
حزب ما در سومین پلنوم وسیع خود چهره این خودفروختگان را که می خواهند آنها را در زیر پوست پیاز بخوابانند افشاء کرد.
حزب ما نه تنها خصلت اوضاع کنونی را بررسی نمود بلکه مقاومت ممالک جهان نظیر ونزوئلا، اکوادور، بولیوی، نیکاراگوئه، شیلی، السالوادور، برزیل، آرژانتین و... در مقابل زورگوئی و زیاده خواهی های امپریالیسم را مورد تحلیل قرار داد و این مقاومت را علیرغم اینکه پایه سوسیالیستی نداشته و متکی بر حمایت از مبارزه طبقه کارگر این کشورها نیست، علیرغم اینکه همه این ممالک سرمایه داری بوده و بر استثمار انسان از انسان متکی هستند مورد تائید قرار داد. دسته بندیهای شانگهای، بریکس، ایجاد پول مشترک در مقابل دلار و یورو برای درهم شکستن بند اسارت مسلط بر مبادلات ارزی در جهان از نظر حزب ما مثبت ارزیابی شد. تغییر توازن قوای جهانی به ضرر امپریالیسم غرب در شرایط کنونی جهان به نفع مبارزه طبقه کارگر، خلقها و صلح جهانی تمام می شود. به این جهت دفاع از حق حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها، دفاع از صلح، مبارزه با جنگ طلبی و تجاوز از خواستهای حزب ما می باشد.
حزب ما در سومین پلنوم وسیع خود وضعیت ایران را نیز مورد بحث قرار داد. تمام جناحهائی که از بعد از انقلاب بر سر کار آمده اند، بدون استثناء در جهت امیال صندوق بین المللی پول و بانک جهانی گام برداشته اند. سیاست تعدیل اقتصادی رفسنجانی در باز پس گرفتن دستآوردهای انقلابی مردم ایران بعد از انقلاب بهمن، با موذیگری احمدی نژاد و باند مافیائی وی در از بین بردن موسسات حسابرسی در ایران، حذف یارانه های دولتی با شیوه جدا کردن شکل کالائی یارانه و تبدیل آن به کمک هزینه زندگی که حذف آن راحت باشد، کامل شده است. انتخاب روحانی که نماینده "منتخب" توده های مردم است باید آن پایه سیاسی مورد نیاز را در ایران برای همکاری با امپریالیسم آمریکا فراهم آورد. همین که مذاکرات هسته ای در پس پرده و بدور از چشم مردم ایران و بدون شرکت دادن نمایندگان دست نشانده خودشان در مجلس اسلامی در جریان است، حاکی از ناسالم بودن آن و ترس از مردم است تا کسی متوجه نشود که آنها برای حفظ و بقاء خود در قدرت تا به چه حد به امپریالیستها امتیاز می دهند و مصالح ملی ایران را بر باد می دهند. پاره ای از نمایندگان امپریالیستها به روشنی اعلام کرده اند که تصمیمات مشترک اروپا و آمریکا با ایران فقط تا روی کار بودن آقای اوباما اعتبار دارد و بعد از آن از درجه اعتبار ساقط است. آنها راه هرگونه جر زدن را باز گذاشته اند. کسی نیست که در این گیرو دار خواست "راست آزمائی" و "احترام به وعده و توافقات" را از امپریالیستها طلب کند و توضیح دهد که با این سیاست قلدرمنشانه هیچ سنگی بر سنگ دیگر در جهان استوار نخواهد ماند. با این منطق همه توافقات جهانی بی اعتبار هستند و تنها زبان گلوله بر جهان حاکم است. امپریالیستها هیچگاه به تصمیمات خود احترام نگذاشته اند و مصالح استعماری خویش را همواره مرجح دانسته اند. این اصل را باید ممالک تحت ستم جهان درک کنند. دولی که این حقایق را از مردمشان پنهان می کنند به زیر بال حمایت امپریالیستها می خزند. در مورد مذاکرات هسته ای شایعات زیادی به چشم می خورد. آنطور که شنیده می شود نمایندگان ایران به سازشی خفت بار تن در داده اند و آینده برنامه تامین انرژی درایران، آموزش فنآوری و پیشرفتهای علمی، تلاش برای کسب استقلال اقتصادی را در پای منافع بانک جهانی و حضور سرمایه های امپریالیستی برای غارت و ممانعت از تحول، ترقی و پیشرفت درایران قربانی کرده اند. مذاکرات هسته ای تنها قله کوه سازشهاست که به نظر می رسد. امپریالیستها برای تسلیم ایران و به زانو در آوردنش و نقض حقوق کشورمان تنها به نتایج دلخواه مذاکرات هسته ای قانع نیستند. بسته آنها در مذاکرات شامل سیاست خارجی ایران نیز هست. ایران باید در کنار عربستان سعودی و ترکیه به دست دراز شده امپریالیستها بدل شود و صهیونیستها را به رسمیت شناخته و بر ضد جنبشهای مردم منطقه برضد امپریالیسم و صهیونیسم وارد عمل شود. جمهوری اسلامی باید به اردوگاه امپریالیسم غرب نزدیک شود. از بریکس، اتحادیه شانگهای و دسته بندیهائی که نفوذ امپریالیسم غرب را کاهش می دهد پرهیز کند و ایران را مانند زمان شاه به پایگاه امپریالیسم آمریکا بدل کند. این خطری است که استقلال و تمامیت ارضی ایران را تهدید می کند.
تنها سرنگونی این رژیم سرمایه داری بدست پرتوان مردم ایران است که تضمین ادامه انقلاب بهمن و رهائی جامعه ایران از دست جناحهای مافیائی در قدرت است که جز غارت، رانت خواری، فساد و ادامه وضع فعلی هدف دیگری ندارند. این حاکمیت در تمامیت خویش دورنمای دیگری برای تحولات جامعه ایران نداشته و نخواهد داشت. آنها تنها می توانند همین وضعیت را بازتولید نمایند ولی نمی توانند این چارچوب را بشکنند و جامعه ایران را بیاری مردم با شکستن این سدها و موانع داخلی و جهانی به پیروزی ورهائی رهنمون شوند. این جناحها هر دو و یا هر سه و  یا هر چند ... همه و همه سراسر تا مغز استخوان ضد انقلابی اند. نزاع آنها بر سر توسعه اقتصادی بر اساس مخالفت با بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و... نیست بر سر تصاحب سهم بیشتر از اموال عمومی است. در غیر این صورت باید به مردم متکی می شدند و مردم را برای تحقق حواستهای انقلابی بسیج می کردند. رویدادها نشان می دهد که آنها از تجمع و تشکل مردم، از حضور مردم در میدان مبارزه می هراسند. حتی از مبارزه مردم در دفاع از خلق فلسطین و یا مخالفت با تجاوز داعش و یا حمایت از حق مسلم مردم ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای ممانعت می کنند.
زحمتکشان ایران باید این بورژوازی در قدرت را سرنگون سازند و جامعه ایران را با استقرار سوسیالیسم از این گردباد بی پایان بیرون بکشند. تنها طبقه کارگر ایران رسالت این رهائی را به عهده دارد. به این جهت نیز ایران در مرحله انقلاب سوسیالیستی است و نه مرحله ساختگی و تقلبی "ملی و دموکراتیک" که از جانب حزب رویزویونیستی توده ایران برای فریب کمونیستهای واقعی و همدستی با رژیم آخوندها ساخته و پرداخته شده است. حزب رویزیونیستی توده ایران بعد از کنگره ششم خود تصمیم گرفته در قالب "سوسیالیسم رقیق" و مورد پسند آخوندها - مردم را با "تئوری گزینش میان بد و بدتر" تا ابد به گمراهی بکشد و مجددا به سلاخ خانه طبقات حاکمه ببرد. حزب ما در نشست پلنوم خود به این سیاست موذیانه پرداخت و جوانب آنرا برای همه رفقای حزبی برملا و تشریح نمود. روشن است که حزب کار ایران(توفان) مبارزه علیه حزب رویزیونیستی توده ایران را که هدفش فریب طبقه کارگر به روش خروشچف و زیگانوف است با سرسختی در تمام زمینه ها افشاء خواهد کرد. حزب ما دل و روده برنامه رویزیونیستی مصوب کنگره ششم حزب توده ایران را بیرون خواهد ریخت تا کمونیستهای صدیق ببینند که از سنت انقلابی و کمونیستی حزب توده ایران در دوران شوروی استالینی  چیزی باقی نمانده است. حزب توده ایران تنها با اتکاء به قهرمانی کمونیستهای ایران قصد دارد چهره خود را سرخ نگهدارد ولی موفق نخواهد شد. در نشست سومین پلنوم وسیع مطالب بسیاری مورد بحث قرار گرفت که ما با توجه به محدویت صفحات ارگان حزب بتدریج به آنها خواهیم پرداخت.
 
       بر گرفته از توفان شماره 181 فروردین ماه 1394 آوریل
 ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
وبلاگ های مرتبط به حزب
توفان قاسمی
ظفر سرخ
کارگر آگاه
 سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی