جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۰ دی ۱۸, یکشنبه


الگوی «انقلاب رنگی» در قزاقستان مورد آزمایش قرار گرفت



روز ۱۶ دسامبر ۲۰۱۱، گروهﻫﺎﯼ مسلح ناشناس با استفاده از وضعیت پیش آمده در شهر ژانائوزن قزاقستان در اثر اعتصاب کارگران شرکت نفتی «کاراژانباسمونای»، به مردمی که به مناسبت بیستمین سالگرد استقلال این جمهوری در میدان مرکزی شهر گرد آمده بودند، حمله کرده، کاج کریسمس را در هم شکسته، ساختمان فرمانداری و برخی مؤسسات دیگر دولتی را به آتش کشیدند. این رویدادها، در انطباق کامل با الگوی "دموکراتیزه کردن" آمریکائی برای نوسازی اوروآسیا به وقوع پیوست.

اعتراضات کارگران شرکت «کاراژانباسمونای» به ابتکارمسئول امور حقوقی این شرکت، ناتالیا ساکالووا آغاز شد. این زن حقوقدان پیش از آن چند بار هم به اتهام ارتکاب تخلفات جنحهﺍﯼ از سوی ارگانﻫﺎﯼ قضائی قزاقستان مورد بازخواست قرار گرفته بود. ۸ اوت سال ۲۰۱۱، او به شش سال زندان محکوم گردید. لازم به یادآوری است که محکومیت او را همان وقت، همزاد بومی رادیو "آزادی" آمریکا یک فاجعه نامید و برای آزادی او، تلاشﻫﺎﯼ گستردهﺍﯼ به رهبری یان کلی نمایندۀ آمریکا در سازمان امنیت و همکاری اروپا به عمل آمد.

تحقیقات روزنامه نگارانه انجام شده در بارۀ ناتالیا ساکالووا نشان می دهند، که او قبلاً به یکسری تحریکات در این شرکت دست زده بود. یکی از این تحریکات وعدۀ افزایش سه برابری حقوقﻫﺎ بوده است. به نظر می رسد او از اهداف سوداگرانۀ خود پیروی می کرده است. اگر این هم در نظر گرفته شود که ساکالووا قبلاً به عنوان مترجم در شعبۀ بشردوستانۀ ارتش و نیروی دریائی آمریکا و هم چنین در مقام کارمند شعبهﻫﺎﯼ مختلف آژانس "کمکﻫﺎﯼ آمریکا" وابسته به وزارت خارجۀ آمریکا به کار اشتغال داشته است، نقش او در این حوادث به وضوح آشکار می شود.

مناقشه با پشتیبانی رسانهﺍﯼ بسیاری از الیگارشﻫﺎﯼ فراری پساشوروی مقیم لندن آغاز شد. یکی از آنها، مختار آبلیازوف است که از راه تقلب و کلاهبرداری به ثروتﻫﺎﯼ کلان و املاک و مستغلات فراوانی دست یافت و بودجۀ روزنامۀ «جمهوری» را هم تأمین می کند، که به طور سیستماتیک به تحریف سیمای قزاقستان و روسیه مشغول است. سایت این روزنامه را یک گروه موسوم به "هکرهای تورنتو" اداره می کند که هدف خود را مبارزه با رژیمﻫﺎﯼ توتالیتری اعلام کرده است.

یکی دیگر از مهاجران، آکه ژان کاژتﺍلدین، نخست وزیر سابق قزاقستان می باشد، که نقش بزرگی در امر بی ثبات سازی این جمهوری بازی می کند. او زمانی در پاسخ به این پرسش خبرنگاران که در خارج به چه کاری مشغول است، جواب می دهد:



» کاژتﺍلدین در خارج از کشور نیز به کشور خود خدمت می کند. او با محافل سیاسی، با دوایر سیاسی و حتی با مقامات اجرائی قدرتﻫﺎﯼ پیشرو غرب به امور دیپلوماتیک مشغول است تا قزاقستان بتواند به جای این که از جامعۀ جهانی طرد شود، به جمع خانوادۀ کشورهای دموکراتیک بپیوندد. این است مشغلۀ او. «



همان وقت او اظهار اطمینان کرد که قزاقستان آبستن حوادث بزرگی است.

از سوی دیگر، اپوزیسیون قزاقستان از خط چپ هم در پارلمان اروپا پشتیبانی می شود. در همین رابطه، پُل مورفی (Paul Murphy) یکی از نمایندگان آن، در سال ۲۰۱۱  چند بار از قزاقستان دیدن کرد و حتی جنجالﻫﺎﯼ خبری  پیرامون اهداف سفر خود به راه انداخت. به نظر می رسد که پُل مورفی با مداخله در امور داخلی قزاقستان، از منافع الیگارشﻫﺎﯼ فراری این جمهوری حمایت می کند.

برای درک ماهیت مداخلۀ اروسوسیالیستﻫﺎ در امور قزاقستان، باید توجه داشت که امروز تروتسکیسم در پشت شعار "جنبش بینﺍلمللی کارگری" سنگر گرفته است. و یکی از آنها، هاویر سولانا، سوسیالیست ــ تروتسکیست مشهور است که در جوانی تظاهرات ضد جنگ به راه می انداخت و سپس به فرماندهی ناتو برگزیده شد و در سال ۱۹۹۹ فرمان بمباران یوگسلاوی را صادر کرد. آنچه که به پُل مورفی مربوط می شود، این است که او یکی از فعالان حزب سوسیالیست ایرلند و نمایندۀ این حزب در کمیتۀ انترناسیونال کارگری، یعنی دومین سازمان جهانی تروتسکیستی حامی و هوادار گسترش همجنسگرائی و سقط جنین می باشد.

یک روزنامه نگار قزاقستانی بنام یارسلاو کراسینکو این حوادث را از جنبۀ دیگری مورد توجه قرار داد و نوشت:

» گروهﻫﺎﯼ مسلح خوب آموزش دیده و سازمانیافته به مقابله با نیروی پلیس پرداختند. آنها از کجا آمدند؟ فقط از یک طرف، از جنوب، از ازبکستان می توانستند بیایند و این شاید تصادفی نبود که این حادثه چند روز پس از سفر هیلاری کلینتون به این جمهوری و انتقادات همزمان رئیس جمهور از اتحادیۀ اروآسیا اتفاق افتاد. «

در این نوشته از دو عروسک مدافع حقوق بشر، به نامﻫﺎﯼ گالیم (حلیم) آگلئووف و بختژان تاریگوژین یاد شده است. نفر اخیر، تقریباً یک ماه پیش در وبلاگ خودش نفتگران را به خشونت سازمانیافته فراخواند و نوشت: «زمان دست بردن پرولتاریای محروم به سلاح فرارسیده است».

یارسلاو کراسینکو موارد دیگری از خبرهای جعلی، از جمله، فراخوان تارنمای «donors.kz» خطاب به اهداء کنندگان خون برای مراجعه به «بنیاد خون قزاقستان»  و اهداء خون به آسیب دیدگان آکتائو را مورد توجه قرار می دهد. پس از بررسیﻫﺎ، این واقعیت روشن شد که یک چنین منبع اطلاع رسانی هیچ ارتباطی با مؤسسات قانونی دستگاه پزشکی قزاقستان ندارد و سِرویس دهنده (سرور) «donors.kz» در جزایر ویرجین بریتانیا مستقر است. این مهم نیست که آیا این تارنما رابطه مستقیمی با الیگارشﻫﺎﯼ فراری مقیم لندن دارد یا نه، بلکه این مسئله اهمیت دارد که این عملیات خبر رسانی با اطمینان به شروع خشونت برنامه ریزی شده، از قبل تدارک دیده شده بود.

هفدهم دسامبر در ژانائوزن وضعیت فوقﺍلعاده اعلام کردند. با این وجود، قابل درک بود که خیمه شب بازان غرب هم چنان بندهای عروسکﻫﺎﯼ خود را تکان خواهند داد. درست همان روز در آلماآتا یک حرکت اعتراضی سازمان یافتهﺍﯼ صورت گرفت که در آن، حسن کاژاحمد، یکی دیگر از رهبران اپوزیسیون ضمن برابر شمردن حاکمان کنونی قزاقستان با مقامات چندی پیش سرنگون شدۀ عرب، مثل مبارک و قذافی گفت: "ما را نباید قاتل و شرور رهبری کند". به نظر می رسد این تصمیم، که از نظربایوف یک "دیکتاتور خونخوار" بسازند و راه دخالت "بشردوستانه" در قزاقستان را باز کنند، گرفته شده است.

این هم یک امر اتفاقی نیست که اولین اقدام جدی برای بی ثبات سازی قزاقستان، در منطقۀ نفتخیز این جمهوری به عمل آمد. قزاقستان یک گنجینۀ عظیم منابع طبیعی می باشد. این جمهوری به لحاظ داشتن معادن کروم و سرب، جایگاه اول، به لحاظ ذخایر نفت، نقره، مس، منگنز، روی، نیکل و مواد خام فسفریک، جایگاه دوم و از نظر ذخایر گاز، زغال، طلا و قلع، جایگاه سوم را در میان جمهوری سابقاً عضو اتحاد شوروی به خود اختصاص می دهد. هم چنین قزاقستان با داشتن یک و شش دهم میلیون ذخیرۀ اورانیوم، در جایگاه دوم در مقیاس جهانی قرار گرفته است.

زیبگینیو برژینسکی در مورد اهمیت ژئوپلتیک قزاقستان چنین اظهار عقیده می کند: "دستیابی به این دمبۀ چرب و نرم اروآسیا، کنترل آسیای میانه را امکان پذیر می سازد و همراه با آن، راه به سوی روسیه، چین و از طریق دریای خزر، به قفقاز را باز می کند. آیندۀ اتحادیۀ اروآسیا، با سرنوشت قزاقستان هم پیوندی مستقیم دارد".

بالاخره، آنچه که در شهر ژانائوزن اتفاق افتاد، در واقع ادامۀ همان خطی است که آلن دالاس رئیس سابق سازمان "سیا" در سال ۱۹۴۵ ترسیم کرد و گفت: "ما باید با اجرای طرح ایجاد مناطق اغتشاش هدایت شونده هر چه بیشتر در جهان، در امور دولتﻫﺎ اخلال کنیم و سر در گمی به وجود آوریم. در این کار، البته ما قابل مشاهده نخواهیم بود، اما همواره و به طور فعال بر استبداد مقامات، ترویج رشوه و عدم اصولیت تأکید خواهیم کرد".