جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۰ بهمن ۱۲, چهارشنبه




در پاسخ به یک سئوال در برخورد با اشغال افغانستان



رفیقی پرسیده:

"چرا ابتدا باید به مسئلۀ ملی درافغانستان پاسخ داد و نه  مسئلۀ طبقاتی و نحوۀ برخورد با نیروهای درگیر افغانی با ناتو چگونه باید باشد... آیا می توان رهبری را به نیروهای زن ستیز و ارتجاعی طالبان سپرد"



پاسخ: دوست عزیز، از این که فعال به مسائل برخورد می کنید و خلاقانه نظر می دهید از شما سپاسگزاریم و همین امر موجب پویائی و ارتقاء آگاهی سیاسی همۀ علاقمندان خواهد شد.از این بابت دستتان را به گرمی می فشاریم. در پاسخ به این که ماهیت طالبان ارتجاعی و زن ستیزانه است با شما موافقیم. اما باید توجه کنید که بحث امروز ما در مورد اشغال کامل کشور افغانستان است و رهائی ملی عمده ترین مسئلۀ افغانستان و هر کشور تحت اشغال است. تمام نیروهای مترقی و چپ و دموکرات جهان به تجاوز ناتو به رهبری آمریکا به افغانستان و سرنگونی طالبان توسط نیروهای امپریالیستی و استعماری مخالفت کردند و سرنگونی و هر تغییر و تحولی را وظیفۀ. مردم افغانستان دانستند. مطمئنیم شما هم همین نظر را دارید و با  نظر حزب ما اختلاف اساسی ندارید. اما موضوع رهبری یک مبارزۀ ملی و به پیروزی رساندن آن بستگی به شرکت نیروهای انقلابی به ویژه کمونیستﻫﺎ و یا همان تشکل کمونیستی در مبارزۀ ملی دارد.کمونیستﻫﺎ نباید نظاره گر اوضاع باشند باید فعالانه و هدفمند در مبارزۀ ملی برای بیرون ریختن متجاوزین شرکت کنند و با کارو کوشش و تلاشﻫﺎﯼ خستگی ناپذیر مردم را از زیر نفوذ نیروهای ارتجاعی بیرون کشند. کسب رهبری جنبش مقاومت یک امر ولونتاریستی نیست، چون ما برحقیم پس رهبری را هم خودبخود به دست می آوریم. باید کوشش کرد و با تاکتیکﻫﺎﯼ صحیح سیاسی و تشخیص تضادهای جاری در کشور رهبری را به کف گرفت.وظیفۀ کمونیستﻫﺎ این است که همۀ نیروهای افغانی را به مقاومت علیۀ متجاوزین دعوت کنند و به نیروهای درگیر داخلی اعلان آتش بس دهند. حال اگر طالبان با ماهیت ارتجاعیش علیۀ قوای خارجی و برای بیرون ریختن متجاوزین میجنگد چه بهتر. ولی اگر با نیروهای استعماری سازش کند و خواهان حضور و ادامۀ نیروهای استعماری باشد باید با او جنگید. و غیر از این نمی باشد. نیروهای انقلابی درعین حال که علیۀ قوای خارجی می جنگند باید برنامهﻫﺎﯼ سیاسی و اهداف خود را نیز تبلیغ و معرفی کنند بدون این که به جابجائی تضادها به پردازند و دچار چپ روی گردند. اگر کمونیستﻫﺎ خوب کارکنند در یک پروسۀ طولانی اعتماد مردم را کسب و رهبری جنبش ملی را از آن خود خواهند کرد، درغیر این صورت نیروهای دیگر رهبری را خواهند گرفت. در انقلاب آزادیبخش چین، حزب کمونیست چین به چیانکایچک ضد کمونیست و نمایندۀ بورژوازی چین اعلان آتش بس داد و حتی متحداً علیۀ قوای متجاوز ژاپن جنگیدند و سرانجام رهبری جنبش ملی را خود به دست گرفت و انقلاب دموکراتیک خلق چین را به پیروزی رسانید. درعراق نیز وضعیت به همین قراراست. جنبش مقاومت شامل بخشﻫﺎئی از ارتش حزب بعث عراق، بخشی از نیروهای مسلمان شیعه و سنی..و مذهبی، تعدادی از گروهﻫﺎﯼ کمونیستی و نیروهای ملی و بورژوائی شرکت دارند و علیۀ اشغالگران می جنگند.....می بینید که در هر حال باید دست به مقاومت زد و در روند مبارزۀ ملی علیۀ اشغالگران است که می توان رهبری را از آن خود کرد. برایت موفقیت آرزو داریم.