جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۱ شهریور ۵, یکشنبه


درباره اعتصاب درخشان کارگران معدن

 

حزب کمونیست اسپانیا (مارکسیست لنینیست)

6 ژوئیه 2012

بیش از ۱۰۰ هزار کارگر معدن از چند هفته، حرکتی به نام "راه پیمائی سیاه" را آغاز کرده‌، به مادرید، پایتخت اسپانیا رسیدند و مورد استقبال پر شور مردم قرار گرفتند. آن‌ها  نزدیک به ۴۰۰ کیلومتر مسافت را از بخش‌های شمالی اسپانیا تا پایتخت پشت سر گذاشتند و با طرح مطالبات خود نظیرلغو ریاضت اقتصادی توسط  سرمایهاران و حامی آن دولت حاکم، اضافه دستمزد، مخالفت برای بالا بردن سن بازنشستگی، اشتغال و مبارزه علیه بیکارسازی.... و در یک کلام مخالفت با سیاستﮬﺎﻯ نئولیبرالی اتحادیه اروپا که توسط بورژوازی اسپانیا اجرا می گردد، بوده است. بحران جاری بحران اسپانیا و یا بحران یونان و یا برتقال نیست. این بحران، بحران سرمایهاریست و مبارزات قهرمانانه پرولتاریای یونان و،اسپانیا علیه کلیت سیاست ویرانگرانه و مخرب بورژوازی امپریالیستی است.مطلب زیر برگرفته از ارگان سیاسی حزب کمونیست اسپانیا (مارکسیست لنینیست) است که به علل  این بحران می پردازد. مطالعه این مطلب جهت شناخت بیشتر از اوضاع کارگران معدن اسپانیا و افشای نقش خائنانه جناحﮬﺎﻯ مختلف بورژوازی مفید خواهد بود.

 

* * * * * * *

 

"اعتصاب یک ماههﻯ کارگران معادن اسپانیا، علیرغم آن که رسانهﮬﺎ سعی کردند شهامت و از خودگذشتگی کارگران را از دید مردم پنهان کنند و یا آب سرد بر آن بپاشند، حمایت وسیعی از بخشﮬﺎﻯ دیگر طبقهﻯ کارگر را با خود همراه داشت. کارگران معادن ذغال اسپانیا در 30 سال گذشته در پای منافع الیگارشی اسپانیا و سرمایهﻯ جهانی در چهارچوب کمیسیون اروپا و رهبرانی همچون آنگلا مرکل قربانی شدهﺍند. امروز مانند دیروز، به بهانهﻯ فشار برای تنظیم بودجهﻯ سالانه و در اشکال مختلف مانند کاهش دستمزدها ، حقوق اجتماعی و استراتژیک کارگران حذف می گردند. این سیاست توسط منافع طبقاتی دیکته می شود و نه آن طور که توسط پ. پ. (P.P.) (حزب مردم اسپانیا ــ محافظه کار و حزب حاکم) و پی سو  (PSOE)، (حزب سوسیالیست کارگران اسپانیا- حزب سابقا حاکم) ییان می شوند و درجامعه تبلیغ می گردد. کاهش 190 میلیونی کمکﮬﺎﻯ مستقیم به معادن ذغال باعث حذف بیش از 30 هزار شغل خواهد شد ولی دولت اسپانیا هیچ مشکل و ایرادی برای کمکﮬﺎﻯ 25 میلیاردی برای نجات بانکﮬﺎ از ورشکستگی ندارد. هم چنین می توان کمک به معدن گران ذغال را با کمک به صنایع اتوموبیل سازی که فعالیت غیر تولیدی و مضر دارند مقایسه کرد.

....... باید کارگران شرکتﮬﺎﻯ بزرگ تولید انرژی به کمک کارگران معادن  بشتابند و به آنها به پیوندند. در ضمن، صاحبان معادن ذغال فقط به خاطر اهرم فشار به دولت و حفظ منافع خود است که در مقابل شهامت و رزمندگی کارگران سر خم می کنند. آنها در قربانی کردن و گروگان گرفتن کارگران در مواقع بروز مشکلات  هیچ تردیدی ندارند همانطور که در سال 2010 حقوق معدن گران را برای ماهﮬﺎ پرداخت نکردند. صاحبان معادن بیش از یک قرن است که از سیاست دولت در "حمایت از معادن" سود بردهﺍند و فقط حالا که بخشﮬﺎﻯ قدرتمند تر بورژوازی توان تحمیل برنامهﮬﺎﻯ خود را دارند این صاحبان ادعا می کنند که زمان ایجاب می کند که برای زنده ماندن در بازار جهانی اقداماتی انجام شود. در ضمن، دولتمردان حکومتی قادر به ارائهﻯ یک جایگزین قابل دوام برای ذغال سنگ و تولید ثروت نبودهﺍند ولی بودجهﻯ دولت برای کمک به معادن را برای اهداف انتخاباتی مورد سوء استفاده قرارداده و آن را هدر دادهﺍند. خلاصه آن که ما با سیاستی مواجه هستیم که برای منافع الیگارشی مالی و صاحبان شرکتﮬﺎﻯ چند ملیتی انرژی و ساختمان به نمایندگی  پ پ و پی سو حرکت می کند که از طریق مؤسسات خود و عدم کنترل اجتماعی و عدم شفافیت در تصمیمات اقتصادی اعمال می شود. دولتﮬﺎﻯ طرفدار سلطنت در اسپانیا که بخشﮬﺎﻯ کلیدی صنایع را خصوصی کردهﺍند و آنهائی که شرایط را برای انباشت وسیع سرمایه ایجاد نمودهﺍند، اجازه دادهﺍند که به هزینهﻯ زندگی میلیون کارگر بیکار در اسپانیا و نابودی مناطقی از کشور، کمپانیﮬﺎﻯ خود را به سراسر جهان گسترش دهند. برخلاف این، معدن گران سمبل همبستگی و اتحاد و همکاری طبقهﻯ کارگر و سمبل اراده و سخت کوشی برای دفاع از منافع جمعی هستند.

علیرغم تبلیغات بورژوازی، مبارزهﻯ کارگران معادن اسپانیا زنده مانده و همیشه و به اشکال مختلف آمال مردم اسپانیا را با خود همراه کرده است از انقلاب آسترویاس تا مقاومت شجاعانهﻯ سالهای 1962 تا دههﻯ 1980.، ارزش عظیم این مبارزه این است که مبارزه رابه افقی بسیار وسیع تر از دفاع از حقوق و آیندهﻯ خود برده و جامعه را در مبارزه، متحد ساخته و ..... و به کل همبستگی کشور رسمیت داده است.

اعتصاب معدن گران که در اساس اعتصابی عمومی است مسیر پیشروی را به مردم کشور نشان می دهد. این اعتصاب همبستگی بینﺍلمللی معدن گران بریتانیا ، شیلی ، استرالیا ، آمریکا .... را برای خود کسب نمود و بیانگر تلاش  هماهنگ برای تضمین موفقیت در شکست سیاست اروپا در تعرض به حقوق مردم است.  در طول این یک ماه و نیم مبارزهﻯ سخت، کارگران به این ارزشﮬﺎ مادیت دادند و درسﮬﺎﻯ آموزندهﺍﻯ را برای جنبش کارگری و مردمی به رشتهﻯ تحریردرآوردند. به خاطر این ارزشﮬﺎﻯ سمبلیک که انعکاس مبارزهﻯ یکی از مهم ترین دژهای تشکیلات کارگری و بیانگر قدرت اتحادیهﺍﻯ است نیروهای سرکوبگر دولت اسپانیا هم تلاش کردند که صحنهﮬﺎئی از آستوریاس در سال 1934 ( آستوریاس منطقهﺍﻯ است در شمال اسپانیا که کارگران معدن در سال 1934 دست به قیام زدند و فرانکوی فاشیست آن را به شدت سرکوب کرد) که با اشغال شهرها و دهکده و حملهﻯ کور کورانهﻯ ضد انقلاب به حتی کودکان و کهنسالان همراه بود را، بیاد بیاورند. وحشی گری که دولت توسط آن سعی کرد هر نشانهﺍﻯ از صدای انسانیت و همبستگی و ارادهﻯ طبقهﻯ کارگر را به سکوت وادارد در حمله به شهر سی نرا نمایندگی شده است.

از نظر منطقی مبارزهﻯ معدن گران اسپانیا به تنهائی قادر به پایان دادن به تعرضات زنجیرهﺍﻯ الیگارشی به تودهﮬﺎ نیست. از یکطرف، این مبارزه مطمئناً قدرت نیروی کار متشکل و نیاز به تشکیلات را نشان می دهد اما حقیقت این است که پیشرفت سرمایهﺪاری در اروپا نه تنها قدرت عددی معدن گران را تقلیل داده است بلکه پراکندگی واحدهای تولیدی موجب شده است که  فقط بخشﮬﺎﻯ مخصوصی از طبقهﻯ ما این خصوصیات را دارا باشند. بنابراین، بالاتر از همه لازم است که در مبارزاتی که مردم از آن خودشان می دانند، مبارزات پر طنینی که  توسط میلیونﮬﺎ کارگر شکل گرفته و می تواند محرک اعتصابات عمومی سراسری باشند، سیاستﮬﺎﻯ ملموس و عینی  اتخاذ شوند. مبارزهﻯ معدن چیان می تواند  بسیار با اهمیت و تعیین کننده برای پیشروی مبارزه علیهﻯ الیگارشی باشد. این مبارزه ، با اراده و شهامت، تلاش دارد بخشﮬﺎﻯ دیگر را حول خواستهﮬﺎﻯ خود متحد و متشکل کند.

کمونیستﮬﺎ از حفظ صنعت معدن ذغال به عنوان بخش استراتژیک صنایع دفاع می کنند، به ویژه در زمانی که  سیاست درهم برهم  دولت پادشاهی قادر نیست پیشنهادی ارائه دهد که چگونه این انرژی باید با انرژی  قابل تجدیدی که صنایع مورد لزوم آن در دسترس باشند، جایگزین شود.به خاطر ملاحظات استراتژیک نیاز اجتماعی و کارآئی اقتصادی، لازم است که صنعت تولید انرژی از بخش خصوصی به بخش عمومی منتقل شود تا با حذف محدودیتﮬﺎﻯ تحمیلی توسط بخش خصوصی امکان برنامه ریزی منطقی برای نیاز کشور و در عین حال برآوردن مطالبات اجتماعی و اقلیمی مناطق معدن خیز به وجود آید. بهر حال، در چهارچوب سیاستﮬﺎﻯ فعلی دولت این تغییر سیاست امکان پذیر نیست. دولتﮬﺎﻯ اسپانیا  دهﮬﺎ سال است که منافع کمپانیﮬﺎ و بانکﮬﺎﻯ بزرگ و چند ملیتی را تبلیغ کرده و دولت کنونی، دولتی نیست که شرایط کارگران کشور ما را بهبود بخشد.

مبارزهﻯ کارگران معدن اهمیت فعالیت جمعی و اتحاد طبقهﻯ کارگر برای پیشروی را به ما گوشزد می کند. این مبارزه باید به بخشﮬﺎﻯ دیگر نیروی کار توسعه یافته و هدف مشترک سرنگونی رژیم کهنه و منحط  به آنها منتقل شود تا ما بتوانیم به سطح رفاه و خوشبختی بالائی دست یابیم.

 

پیش به سوی تشکیل جبههﻯ مردمی برای مقابله با سرمایهﺪاران!

سرنگون باد سیستم پادشاهی سرمایهﺪاران و دغل کاران منحط!

حزب کمونیست اسپانیا (مارکسیست لنینیست)

6 ژوئیه 2012

 

* * * * * *