جهانی شدن سرمایه امپریالیسم“جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد (م-ل)

۱۳۹۵ مهر ۲۶, دوشنبه

نزاع بر سر جایگزین رهبری در ایران و انتشار نوار صوتی  آیت الله منتظری

از زمانی که بیماری ولی فقیه تشدید شده است، بحث در مورد آینده رهبری سیاسی ایران داغ است. مخالفان رهبری کنونی که دستشان تا حدودی از تصمیمگیری ها کوتاه و نفوذشان کاسته شده است، بر این نظرند که باید بعد از درگذشت خامنه ای به دنبال یک شورای رهبری رفت که آنرا نمایندگان مجلس خبرگان تعیین می کنند. آنها می خواهند از این طریق جای پای خویش را در رهبری نظام باز کنند و در عین حال نظام را در آینده کمتر ضربه پذیر سازند. روشن است که هر چقدر از زمان آغاز انقلاب بهمن 1357 دورتر رویم، کمتر قادریم رهبری ای برگزینیم که فرزند انقلاب بوده و از اقتدار مقتضی برخوردار باشد. در راس این جناحِ دلواپس، حجت الاسلام رفسنجانی قرار دارد که یکشبه با زیر پا گذاردن همه اصولی اعتقادی خویش، در دکان دین، به خود لقب آیت اللهی داده است.
اکنون با انتصاب سید ابراهیم رئیسی؛ به تولیت آستان قدس رضوی از جانب آیت ﷲ خامنه ای، نام وی بر سر زبانها افتاده است و در مطبوعات به شدت مورد توجه است. سیری در پله های ترقی سید ابراهیم رئیسی که در مطبوعات ایران منتشر شده است، خالی از شگفتی نیست.
وی طی سال‌ها فعالیت در عرصه‌های گوناگونِ نظام جمهوری اسلامی ایران، مسئولیت‌هایی همچون معاون اول قوه قضائیه، ریاست سازمان بازرسی کل کشور، دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، دادستان کل ویژه روحانیت با حکم رهبر، دادستان کل کشور در سن تقریبا 30 سالگی، عضویت در هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری، ریاست شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما و نمایندگی استان خراسان جنوبی در مجلس خبرگان رهبری را عهده‌دار بوده است. آیت ﷲ بهشتی در همان بدو انقلاب که در پی کادر سازی برای رفع نیازمندیهای رژیم اسلامی برآمد، برای تأمین نیازهای مدیریتی نظام، یک دوره آموزشی برای حدود 70 نفر از طلاب قم که آن‌ها را مناسبِ قبول مسئولیت تشخیص داد و دست چین کرد، تدارک دید؛ آقای ابراهیم رئیسی یکی از این طلاب برگزیده بود.
وی برای جلب نظر بهشتی برای سرکوب مبارزان و آزادیخواهان به مسجد سلیمان اعزام شد و در ارتباط با دادسرای انقلاب اسلامی به وظایف خویش در مسجد سلیمان عمل کرد. سپس راهی شاهرود شد و در مجموعه سیاسی ایدئولوژیک پادگان آموزشی آنجا، وفاداری خویش به نظام را در عرصه این ماموریت نیز به اثبات رسانید.
آقای رئیسی که متولد سال 1339 است،  در زمان انقلاب تنها 18 ساله بود و در بیست سالگی یعنی در سال 1359 پا به عرصه فعالیتهای قضائی گذاشته است. وی با حضور در جایگاه دادیاری شهرستان کرج کار خویش را در این زمینه آغاز کرد. اما هنوز چند ماهی از این دوره نگذشته بود، که با حکم دادستان وقت کل انقلاب، آیت‌الله قدوسی، دادستان کرج شد. اهمیت این انتخاب در این بود که به علت جنگ تحمیلی هزاران نفر از هموطنان ما از خوزستان به کرج آمده بودند و اوضاع "پیچیده و خطرناکی" مملو از نارضایتی از جمهوری اسلامی و رشد افکار چپ در این شهر ایجاد شده بود. کنترل این محیط از نظر امنیتی و سیاسی برای رژیم اهمیت فوق العاده داشت. وی به مدت دو سال در همدان بود و انجام وظایف می کرد. به علت کاردانی طبقاتی و موفقیتهای وی در امر کنترل و سرکوب مردم، همزمان با دادستانی کرج، مسئولیت دادستانی شهر همدان را نیز به ایشان دادند که علیرغم دوری از کرج وی توانست ماموریت خویش در این منطقه را نیز به مدت سه سال 1361 تا 1363 با سرکوب و موفقیت به انجام برساند. در سال 1364، سال آغاز مدیریت قضایی ایشان در پایتخت بود و به این ترتیب عهده دار سِمَتِ جانشینی دادستان انقلاب تهران شد. وی یکی از افرادی بود که مورد توجه خمینی قرار داشت و خمینی وی را همراه با آقای حسینعلی نیری مسئول رسیدگی به پرونده های قضائی در استانهای لرستان، کرمانشاه و سمنان مستقل از قوه قضائیه و از بالای سر قوه قضائیه کرد. این دو نفر از امام حکم داشتند که هر چه می خواهند برای سرکوب مردم و مجازات مخالفان  به کار ببرند.
بعد از درگذشت خمینی و آغاز کار آقای خامنه ای، آقای رئیسی با حکم آیت الله یزدی؛ رئیس وقت قوه قضائیه، در سن 29 سالگی به سمت دادستان تهران منصوب شد و از سال 1368 تا 1373 به مدت پنج سال این مسئولیت را برعهده داشت. پس از آن و از سال 1373 به ریاست سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد و این سمت را تا سال 1383 عهده ‌دار بود.
در تاریخچه زندگی ایشان می خوانیم که آقای رئیسی از سال 1383 تا سال 1393، به مدت 10 سال معاون اول قوه قضائیه بود و از سال 1393 تا کنون نیز دادستان کل کشور است. وی از سال 1391 تا کنون با حکم مقام رهبری به عنوان دادستان کل ویژه روحانیت نیز منصوب شده است. نزدیکی سید ابراهیم رئیسی را به خامنه ای از اینجا می توان درک کرد که وی از سال1370 در جلسات درس خارج فقه خامنه ای، به مدت چهارده سال حضور یافت و دروس جهاد، قصاص و مکاسب محرمه را در نزد وی آموخت و همنظری پیدا کرد. وی در نیمه دوم سال 1376 پیشنهاد اعضای مؤثر جامعه روحانیت مبارز از جمله آیت‌الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی برای حضور و عضویت در شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز را پذیرفت و با رأی اعضا در یکی از جلسات جامعه، رسماً به عضویت شورای مرکزی جامعه روحانیت در آمد. سید ابراهیم رئیسی در سال 1385، از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز و به توصیه نخبگان استان خراسان جنوبی برای عضویت در چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری، خود را نامزد کرد و وارد مجلس خبرگان شد. 2 سال پس از حضور در این مجلس، با رأی نمایندگان خبرگان به عنوان عضو هیئت رئیسه انتخاب و عضویت ایشان در این جایگاه تا اتمام دور چهارم، با رأی نمایندگان مجلس خبرگان تمدید شد.
آقای رئیسی همه پلکان ترقی را در نظام پیموده و حتی دختر آیت‌الله علم‌الهدی در مشهد را به همسری اختیار کرده و شجره نامه خود را منتشر کرده که نسبش به حضرت محمد و خانواده قریش و شخص زین العابدین "بیمار" می رسد، تا مو لای درز پیشرفت و ترقیش نرود.
این پیشینه سیاسی و اداری مملو از وفاداری و امانت داری و اعتماد و اطمینان، نشان می دهد که وی یکی از ماموران استخواندار و وفادار و با وزنه رژیم جمهوری اسلامی است و دستش تا آرنج به خون بی گناهان مانند همپیمانان خویش آغشته است و راه فراری ندارد. در سایت آستان قدس رضوی خبری منتشر شد مبنی بر اینکه آقای رئیسی در جمع فرماندهان و مدیران مرزبانی سراسر کشور سخنرانی کرده اند. بر اساس اخبار منتشر شده، سردار جعفری(فرمانده کل سپاه پاسداران) در نزد وی به ارائه گزارشی از فعالیت‌های سپاه پرداخته و آنگاه سردار سلیمانی(فرمانده سپاه قدس) نیز گزارشی از اوضاع منطقه و موقعیت راهبردی نظام در تحولات منطقه ارائه داده است. این اقدامات حاکی است که اهمیت زیادی برای سید ابراهیم رئیسی قائلند و وی را پروار می کنند. اینکه وی باید بر گزارشات عُمالِ قهر در ایران نظارت کند، حاکی از آن است که رژیم جمهوری اسلامی برای بقاء خویش حساب جداگانه ای برای وی که هنوز جوان است، گشوده است و این دیدارها و اظهارنظرهای رئیسی، در کنار کارنامه و پیشینه‌ وی در تثبیت و تداوم جمهوری اسلامی در گذشته و حال، نقش وی را در فهرست مدعیان اصلی رهبری نظام ولایت فقیهی ایران برجسته می‌کند.
تا اینجا وضع به همان نحوی پیش رفته است که جناح مسلط حاکمیت در ایران قلم زده است. ولی انتشار سخنرانی آیت‌الله محمدعلی منتظری توسط فرزندش و بازتاب وسیع آن در ایران و خارج از ایران گویای نزاع شدیدی است که بر سر گزینش رهبری در جریان است. اینکه تصور کنیم احمد منتظری بدون حمایت بخش مهمی از روحانیون مخالف خامنه ای از جمله رفسنجانی و همپالکی هایش به انتشار سخنرانی های پدرش پیرامون کشتار فجیعانه سال 1967 دست زده است؛ ساده انگاری محض است. تمام مطالب کنونی اظهار شده منتظری؛ در کتاب وی نیز منتشر شده و امر مخفیانه ای نبوده است، ولی پخش نوار زنده این سخنرانی همراه با فیلم آن؛ مسلما تاثیرات روانی فراوانی بر روی مردم دارد، به ویژه اینکه بسیاری حتما کتاب قطور وی را نخوانده اند و یا از یاد برده اند، ولی حاضرند به حدود 40 دقیقه سخنان وی همراه با چهره و لحن دلسوزانه اش گوش فرا دهند. بسیاری از مردم کشور ما در سال 1367 تازه به دنیا آمده اند و نسل جوان از آن همه جنایت بی خبر است و با توجه به دسترسی نسل جوان به شبکه مجازی و فنآوریهای مدرن امروزی دسترسی به آنها از طریق شبکه مجازی سهل تر است. فراموش نکنیم که منتظری به اعتراف خودش مخترع نظریه "ولایت فقیه" بود و این شیخ ساده لوح در ریاست مجلس خبرگان با پافشاری خاصی می خواست به جنگ شیعه و سنی دامن زند و مذهب شیعه دوازده امامی را به عنوان مذهب رسمی و برحق، در قانون اساسی ایران؛ به مسیحیان، زردتشی ها، یهودیان، سنی های ایران به قبولاند. این طبیعتا بیان کامل ساده لوحی سیاسی است که تصور شود تنها با حکم قانون اساسی می شود حقانیت یک مذهب بر سایر ادیان را ثابت کرد. این حکم در عملِ روزانه به مفهوم سرکوب و تضییقات و پیگرد مستمر پیروان سایر ادیان بود. این حکم که خوشبختانه تصویب نشد و از دستور کار خارج شد، عقب نشینی به دوران قرون وسطی محسوب می شد.
مهمترین انگیزه برای بخش سخنرانی افشاءگرانه آیت‌الله منتظری در شرایط کنونی پرده برداری از جنایات رژیم جمهوری اسلامی و قتل عام زندانیان سیاسی برخلاف عرف قضائی و هنجارهای انسانی نیست، مهمترین بخش این سخنرانی افشاء سید ابراهیم رئیسی است که وی را به عنوان قاتل خون آشامی معرفی می کند که عضو شورای آدمکشی بوده است و اکنون باید جانشین خامنه ای شود. این افشاءگری در خدمت تصفیه حسابهای درونی رژیم می باشد.
آیت الله منتظری در دیدار 24 مرداد 1367 خویش با مسئولان اجرای حکم امام خمینی، از سید ابراهیم رئیسی(معاون وقت دادستان تهران) همراه با اعضای هیئت سه نفره مرتضی اشراقی(دادستان وقت)، حسینعلی نیری(حاکم شرع)، و مصطفی پورمحمدی(نماینده وزارت اطلاعات) به عنوان دست‌اندرکاران "اعدام زندانیان سیاسی(تابستان ۱۳۶۷)" نام می برد که طی آن چند هزار تن زندانی که مشغول گذراندن احکام زندان خود بودند، کشته شدند. نام دو نفر اول در فرمان روح الله خمینی آمده است.
آقای منتظری، که در آن زمان قائم مقام رهبر ایران بود، در این جلسه، اعدام های سال ۱۳۶۷ را "جنایت" می داند و به حاضران هشدار می دهد: "بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و تاریخ ما را محکوم می کند به دست شما انجام شده و نام شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می نویسند". یکی از این جنایتکاران سید ابراهیم رئیسی است.
وی اشاره می کند افرادی که در تابستان ۱۳۶۷ اعدام شدند، همگی در گذشته در خود قوه قضائیه محاکمه شده و احکام زندان گرفته بودند، وی اعدام آنها را بدون توجیه می داند و می گوید: "اینکه ما بیائیم بدون اینکه فعالیت تازه ای باشد اینها را اعدام بکنیم معنیش این است که... همه دستگاه قضائی‌مان غلط کرده."
احمد منتظری، فرزند آیت‌الله منتظری در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی در پاسخ به این پرسش که چرا این فایل صوتی؛ اکنون منتشر می‌شود، بیان داشت: "چون دیدیم با توجه به شبکه‌های اجتماعی زمینه‌اش اکنون وجود دارد و دیدیم که موقعیت مناسبی است که این حقایق منتشر شود. این فایل در واقع مهر تأییدی بر کتاب خاطرات آقای منتظری است. چون بسیاری با تحریف تاریخ قصد داشتند چهره دیگری از او به تصویر بکشند و این انتشار این فایل خط بطلانی است بر روی این تحریف‌ها".
آیت‌الله منتظری در خاطرات خود نوشته بود: "اول محرم شد من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده اطلاعات بود را خواستم و گفتم الان محرم است حداقل در محرم از اعدام‌ها دست نگه دارید، آقای نیری گفت: "ما تا الان هفتصد و پنجاه نفر را در تهران اعدام کرده ایم، دویست نفر را هم به عنوان سر موضع از بقیه جدا کرده ایم، کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمایید".
حال توپ در زمین یاران رهبر است تا برای گزینش سید ابراهیم رئیسی توجیهی پیدا کنند. آقای رفسنجانی رقیب خامنه ای خودش یک جانی بی نظیر است که مسئول قتلهای زنجیره ای و ترورهای داخل و خارج کشور و همدست سیاستهای آمریکائی در ایران می باشد. روشن است که رژیمی که بر اساس سرکوب مردم پدید آمده و دریای خون بپا داشته دستانی پیدا نمی کند که به خون آغشته نباشند. تمامیت این رژیم را باید جایگزین کرد.

بر گرفته از توفان شـماره 199 مهر ماه  1395ـ اکتبر سال 2016
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند وبلاگ حزبی
..........................
 وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
 http://kanonezi.blogspot.se/
 وبلاگ کارگر آگاه
 http://www.kargareagah.blogspot.se/
  سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
 سایت آرشیو نشریات توفان
 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
 توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی