توفان الکترونیکی
نشریه الکترونیکی حزب کارایران
شماره95
خرداد
ماه 1393 ژوئن 2014
|
ممانعت از فعالیت اتحادیه های کارگری حتی
بیش از گذشته، در دستور کارکابینۀ روحانی است
***
اطلاعیه حزب
کارایران(توفان) وهمبستگی با کارگران ترکیه
دولت
سرمایه داری ترکیه مسبب کشتار کارگران معدن است
***
نوزده اردیبهشت , نهم ماه مه ۲۰۱۴ ; ۶۹ نهمین
سالروز
پیروزی برفاشیسم برهمه مردم صلحدوست جهان مبارک
باد!
****
یاد
داشتهای کوتاه سیاسی
گلچینی از فیسبوک
***
گزارشات رسیده درمورد
تظاهراتهای اول ماه مه
***
چند پیام دریافتی
به حزب کارایران(توفان) در مورد وحدت با رفقای
تشکل
مارکسیستی لنینیستی توفان وراه آینده
***
کارزار بین المللی
دفتر روابط خارجی حزب کار ایران (توفان)
برای آزادی بی قید و
شرط فعال کارگری شاهرخ زمانی وسایر زندانیان سیاسی
***
خرس
روسی. زندگی نامه لنین قسمت هشتم .اثر استفان لیندگرن
***
اطلاعیه حزب کارترکیه پیرامون فاجعه معدن
2
توفان الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
ممانعت از فعالیت اتحادیه
های کارگری حتی بیش از گذشته، در دستور کار کابینۀ روحانی است
همچنانکه در گذشته هم بیان
کرده ایم ، هدف از انتخابات مهندسی شدۀ خرداد 92، و برگماشتن حسن روحانی به ریاست
جمهوری، حفظ و تداوم رژیم جمهوری اسلامی ، از طریق ، بازسازی مناسبات قبل از انقلاب
با امپریالیستهای غربی، به قیمت، نفی حاکمیت ملی و واگذاری منابع ملی به انحصارات
امپریالیستی و تغییر سیاستهای منطقه ای رژیم ، در جهت تحقق هدف استراتژیک
امپریالیسم آمریکا در رابطه با" خاور میانه بزرگ " بود.
این تحول استراتژیک در
سیاستهای رژیم جمهوری اسلامی که خامنه ای آنرا " نرمش قهرمانانه "
نامگذاری کرد ، نتیجۀ شکست در" جنگ اقتصادی" با امپریالیسم آمریکا و
متحدان آن ، از طرفی ، و ترس از اوج گیری بحران اقتصادی و اجتماعی و نارضایتی توده
های میلیونی ، از جانب دیگر، بود. کابوس
رژیم از جنبش گرسنگان و وحشت از هرگونه تحول انقلابی و دمکراتیک در جامعه که منجر
به سرنگونی حاکمیت ننگینش به دست مردم شود آنها را به خوردن جام زهر دیگری برای
حفظ نظام واداشت.
سیاستهای اقتصادی نئولیبرایستی
جمهوری اسلامی که از زمان ریاست جمهوری رفسنجانی و همزمان با دولت ریگان در آمریکا
و مارگارت تاچر در انگلیس و با دستورالعمل بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و
سازمان تجارت جهانی و با تحریف آشکار اصل 44 قانون اساسی توسط خامنه ای به اجرا در
آمد و مورد تائید همۀ باندها و جناح های حاکمیت جمهوری اسلامی بوده و هست؛ تیشه به
ریشۀ تولیدات صنعتی و کشاورزی داخلی زد و اقتصاد کشور را در جهت منافع بورژوازی
بزرگ تجاری و مالی و بروکراتیک با مشخصۀ وارداتی و تک محصولی تبدیل کرد.
امپریالیسم آمریکا و متحدان آن
که از نقاط ضعف چنین ساختار اقتصادی بخوبی مطلع هستند، با تحریم های اقتصادی، و به
خصوص تحریم نفتی و مالی، این نقطه ضعف را، نشانه رفتند و با بلوکه کردن پولهای نفت
فروخته شده ایران، که باعث سقوط 300 درصدی پول ملی، در مدت زمان کوتاه شد و افزایش
تورم که هم به دلیل حذف سوبسیدها و تعدیل های اقتصادی و هم تحریمهای کشورهای
امپریالیستی بود ، جمهوری اسلامی را در جنگ اقتصادی به شکست کامل کشاندند.
جمهوری اسلامی که از جنبش
کارگران و زحمتکشان شهر و روستا بیش از امپریالیستها و گزینۀ نظامی آنها وحشت دارد
، برای حفظ نظام ننگین و ضد مردمیش حاضر شد گامهای جدی بسوی وابستگی سیاسی و نوکری
برای امپریالیسم بردارد. برای چنین ماموریتی
به قول امیر محبیان از نظریه پردازان " اصولگرا " :
" به گمانم سیستم قصد
داشت حرکتی حساب شده را در حوزۀ تعامل بین المللی انجام دهد ... طبعاً روحانی با
سوابق خود و نگاه امنیتی خاص، تبحر لازم را در این زمینه داشت ... ولایتی
کاتالیزوری بود که با نقد جلیلی در مذاکرات هسته ای ، تدبیر را در شعار روحانی
معنی دار کرد."
نتیجۀ مهندسی انتخابات، مورد
تائید خامنه ای ، رفسنجانی ، اصلاح طلبان و تائید و استقبال امپریالیسم آمریکا و
اتحادیه اروپا قرار گرفت. باند رفسنجانی و اتاق بازرگانی که همیشه طرفدار سرسخت
تعدیل اقتصادی و رابطه با سرمایه داری جهانی بوده و هستند ماموریت سازماندهی سیاسی
بورژوازی کمپرادور در حال شکل گیری را در چهارچوب واگذار کردن کشور به انحصارات
امپریالیستی و در زیر سایه و چتر حمایتی چماق سرکوبگر ولی فقیه به عهده گرفتند.
گسترش و تعمیق سیاستهای
نئولیبرالی و برقراری و تحکیم ارتباطات با انحصارات امپریالیستی و سرمایه داری
جهانی و غارت منابع ملی ، که در واقع در جهت منافع اقشار بالائی میلیاردرها و
سرمایه داری تجاری و مالی و بروکراتیک هم
می باشد ، نیازمند نیروی کاری ارزان ، مطیع و غیر سازمانیافته است.
روحانی در سخنرانی خود به
مناسبت روز کارگر گفت :
" تحریم های غرب علیه ایران، سبب رنج و سختی مردم،
به ویژه قشر کارگر شده است. دولت قصد دارد
قفل تحریم ها را شکسته و امسال را به سال رشد اقتصادی تبدیل کند و تلاش خواهد کرد
تا بازار جهانی را به روی کارگران ایرانی باز کند."
3
توفان الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
روحانی شارلاتان و فریبکار نمی گوید
قفل تحریمها را با به حراج گذاشتن منابع کشور و پذیرش نوکری امپریالیستها و با
دستمال ابریشمی و در جهت منافع مافیای غارتگر داخلی و بر علیه منافع کارگران و
زحمتکشان می خواهد بشکند!
روحانی در همین سخنرانی با وعدۀ بی
پشتوانه و دروغین میگوید:
«کارگران
باید بتوانند از طریق شکل دادن انجمن های آزاد، پیام های خود را به مسئولین انتقال
دهند... دولت نباید در این انجمن ها و اتحادیه ها مداخله نماید».
و درست در همان روز در مقابل
وزارت کار نیروهای امنیتی و انتظامی تحت مسئولیتش اقدام به ضرب و جرح فعالین سندیکاهای کارگری و بازداشت پانزده نفر
از آنها می کنند . مگر غیر از این بود که این فعالین اتحادیه های آزاد قصد داشتند
پیام کارگران را به گوش مسئولین برسانند؟ در غروب همان روز در برغان کرج نیروهای
امنیتی به اجتماع کارگران سندیکای فلزکار مکانیک هجوم برده و ضمن بازداشت کارگران
و اعضاء خانوادهشان آنها را روانه زندان می کنند.
اخراج صدها نفر از فعالین
سندیکائی از کار و حضور دهها نفر از آنها در شکنجه گاههای رژیم، معیار حقیقت گوئی
آقای حسن روحانی است!
هرگونه باور و توهم نسبت به
ادعاهای دروغین رهبران جمهوری اسلامی ، آنهم بعد از 35 سال تجربۀ عملکرد این رژیم،
تنها و تنها نشاندهندۀ فقدان کامل شعور و آگاهی سیاسی و طبقاتی و بلاهت محض است!
تمام واقعیت های موجود در عرصۀ
جهانی و داخلی نشاندهندۀ این امر است که تنها قانون عمل کنندۀ حاکم در عرصۀ
روابط دولتها و همچنین روابط بین طبقات ،
قانون زور و قدرت است.
همانطور که در عرصۀ بین المللی
قدرت اقتصادی ، نظامی و تکنولوژیک و علمی و اطلاعاتی نقش تعیین کننده در تحمیل
سیاستها و خواستهای زورگویانه امپریالیستها دارد ، مقاومت در مقابل اجحافات و
سیاستهای تحمیلی آنها نیز به میزان اتکاء به توده های مردم و قدرت اقتصادی ، نظامی
و تکنولوژیک و علمی دارد.
رژیم هائی نظیر رژیم ایران و عراق و افغانستان و
لیبی و سوریه و مصر و تونس و اردن و مراکش و پاکستان و عربستان و یمن و شیخک های
خلیج فارس در منطقه که نه اتکائی به مردم خود دارند و نه هیچگونه قدرت اقتصادی و
نظامی چاره ای جز تسلیم و یا شکست خفت بار ندارند.
در عرصۀ نبرد طبقاتی داخلی
نیز، تنهاراه نجات طبقه کارگر و زحمتکشان
شهر و روستا، اتکاء به حزب مارکسیست لنینیستی و انقلابی خود، حزب کار ایران(توفان
) است که آموزش دهنده و رهبری کننده گردانهای پیشرو طبقه کارگر و سازمانهای توده
ای اتحادیه ای و سندیکائی و تشکلات دمکراتیک می باشد.
حزب رزمندۀ طبقه کارگر، مغز
متفکروستاد فرماندهی کارگران و زحمتکشان است. کارگران و زحمتکشان که در تشکلات
دمکراتیک واتحادیه های صنفی وسیاسی خود متشکل میگردند سرانجام تحت رهبری حزب خود و
کسب قدرت سیاسی می توانند نظامی بنا کنند که لولای دربش بر نیاز انسان میچرخد
وبیکاری وبحران وفقر وفلاکت اقتصادی محلی از اعراب نخواهند داشت.
بنابراین کارگران ضمن پیکار
متحد برای دفاع از حقوق دمکراتیک و صنفی خود باید به حزب سیاسی خود بپیوندند و
ضربه نهایی را برنظام سرمایه داری که مسبب همه مصیبتهای طبقاتی است فرود
آورند.رهبری حزب طبقه کارگر بر جنبش دمکراتیک ضامن پیروزی نهایی برارتجاع
وامپریالیسم است.
حاکمیت
سرمایه داری جمهوری اسلامی به عنوان نمایندۀ طبقات استثمارگر و ضدکارگر به
خوبی از خطرناک بودن چنین سلاحی در دست کارگران و زحمتکشان مطلع است و دقیقاً کینه
توزیش نسبت به فعالین کارگری وسندیکائی و کمونیستها ناشی از این واقعیت اجتماعی
است.
***
اطلاعیه
حزب کارایران(توفان) وهمبستگی با کارگران ترکیه
دولت سرمایه داری ترکیه مسبب کشتار
کارگران معدن است
در روز سه شنبه 13 ماه مه ، بیش از400
کارگر معدن زغال سنگ در شهر سوما ترکیه جان خود را در اثر انفجار معدن از دست
دادند. کارگران معادن زغال سنگ و اتحادیه های کارگری ترکیه ماه ها قبل
به مسئولین هشدار داده بودند که کاردر معادن ترکیه و بویژه این معدن ...
بسیار خطرناک است ومسائل ایمنی کار مراعات نشده اند. اما دولت سرمایه داری اردوغان
همه هشدارها را نادیده گرفت و کارگران را به حال خود رها کرد.
نماینده کارگران معدن زغال سنگ
سوما درمصاحبه ای بیان داشته است که این حادثه نتیجه خصوصی سازی ، افزایش استخدام
کارگران مقاطعه ای و کاهش نقش اتحادیه ها بوده است. این عوامل برای فشاربرروی
کارگران برای تولید بیشتربا هزینه
کمتراعمال میشوند.
4
توفان الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
بی تردید مسئول مرگ این کارگران دولت
اردوغان و سرمایه داران زالو صفت اند که جان انسانها برایشان پشیزی ارزشی
ندارد. در نظام سرمایه داری آنهم در شکل عریان نئولیبرالی ، انگیزه کسب حد اکثر
سود وچاپیدن مطلق دسترنج کارگران و زحمتکشان معیار است ونه جان وسلامتی کارگران.
امروزپنج شنبه در سراسرترکیه ،
اتحادیه های کارگری،دانشجویان وزنان و جوانان کشور به خیابانها ریختند و برعلیه
دولت و صاحبان معادن دست به تظاهرات زدند. مردم چنان خشم و نفرت خود را از دولت
فاسد ودزد وکلاهبرداراردوغان نشان دادند که رسانه های سرمایه داری غرب
نتوانستند درمورد اعتراضات مردم ترکیه سکوت پیشه کنند.
سیستم سرمایه داری درقامت
نئولیبرالیسم درهرگوشه ای از جغرافیای جهان که مستقر باشد جز غارت
دسترنج کارگران و تضعیف محیط ایمنی و مرگ نان آوران خانواده به چیز
دیگری نمی اندیشد. حوادثی که در سالهای اخیردرآفریقای جنوبی، شیلی ، ترکیه ، برزیل،
ایران وبولیوی و سایر کشورهای سرمایه داری رخ داده است نمونه های روشنی از
این دست هستند.کارگران همه کشورهای جهان تحت سلطه سرمایه داری دارای یک سرنوشتند
وراهی جزمتشکل شدن درحزبشان وبرانداختن این نظام ضد بشری واستقرارسوسیالیسم ندارند.راهی
جز این برای رهایی متصورنیست.
حزب کارایران(توفان) ضمن
ابرازهمبستگی با خانواده های جانباختگان معدن زغال سنگ سوما وهمه کارگران و
زحمتکشان ترکیه ، مسببین این فاجعه مصیبت باررا که جزدولت سرمایه داری
اردوغان و سرمایه داران زالو صفت ترکیه نیستند، بشدت محکوم میکند وهمگان را به
همبستگی با کارگران ترکیه فرامی خواند.
زنده باد
همبستگی با کارگران ترکیه!
مرگ بر رژیم
سرمایه داری ترکیه!
زنده باد
سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!
حزب کارایران(توفان)
پنجشنبه بیست وپنجم اردیبهشت ۱۳۹۳
www.toufan.org
******
خلاصه ای از پیام
همدردی بخشی از تشکل های کارگری ایران با کارگران ترکیه
............ ما بعنوان بخشی از کارگران ایران متشکل در سندیکای کارگران نقاش استان
البرز، کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ، کمیته دفاع از کارگران زندانی
مهاباد، جمعی از کارگران و فعالین کارگری سنندج به همراه تعدادی از کارگران
زندانی و زندانیان سیاسی در ایران با دلی پر خون و چشمان گریان کشته شدن کارگران
معدن سوما در ترکیه را نه حاصل حوادث کار بلکه آن را جنایت کارفرمایان و دولتشان
علیه کارگران قلمداد می کنیم ، ضمن ابراز همدردی با خانواده کارگران قتل عام شده و
طبقه کارگر ترکیه، از تمامی تشکل های کارگری ، سازمانها و فعالین انقلابی و مردم
آزادیخواه می خواهیم کارفرمایان و نهاد های دولتی که برای کسب سود بیشتر وسائل
ایمنی را کم می کنند و در خصوص کشته شدن کارگران در معدن سوما کار فرمای شرکت سوما
و مسئولین دولت ترکیه را برای محاکمه بعنوان عاملین و آمرین جنایت علیه بشریت به
دادگاه بکشانند. و از تمامی کارگران و تشکل های کارگری در جهت پایان دادن به کشته
شدن کارگران بطور متحدانه و هماهنگ حوادث کار را بعنوان جنایت علیه کارگران در محل کار دانسته و در جهت پایان
دادن به آن مبارزه کنند. فراموش نکنیم اگر متحدانه و گسترده علیه جنایات در محل
کار فعالیت نکنیم، کار فرمایان برای افزایش سود سرمایه با کمتر و کمتر کردن ایمنی
کار کارگران بیشتری را به قتل خواهند رساند.
زنده باد
انترناسیونالیسم پرولتری!
5
توفان الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
نوزده اردیبهشت , نهم ماه مه ۲۰۱۴
; ۶۹ نهمین سالروز پیروزی برفاشیسم برهمه مردم صلحدوست جهان مبارک باد!
علت بروز این جنگ و ظهور فاشیسم هیتلری چه بود؟
جنگ
جهانی دوم (همینطور جنگ اول جهانی)مولود نظام سرمایه داری امپریالیستی بود.کاهش
عظیم تولیدات صنعتی٬ در آمریکا در سالهای ۱۹۳۳-۱۹۲۹همچنین کاهش تولیدات صنعتی در
اروپا وبحران بیکاری(بیش از ۳۵ میلیون بیکار درآمریکا، فرانسه و انگلستان،آلمان،
هلند ،بلژیک ایتالیا،ژاپن.....)علت بروز جنگ بود.جنگ برای حل بحران وتقسیم مجدد
جهان بود.
هیتلرنماینده کدام طبقه وایدئولوژی بود؟
هیتلر نماینده راست ترین جناح انحصارات امپریالیستی آلمان
بود.وی نه دیوانه بود ونه یک پدیده تصادفی ماوراء طبقاتی.مهمترین وظیفه هیتلر
نابودی شوروی سوسیالیستی ،چنگ انداختن بر ثروتهای ملی این کشور٬ ،ریشه کن کردن
کمونیسم ...و سپس تسلط کامل آلمان براروپا وجهان وبرقراری نظم نوینی جهانی بر اساس
ایدئولوژی فاشیسم.
چرا نبرد استالینگراد تعیین کننده بود؟
نبرد
استالینگراد یکی از سرسختانه ترین نبردها میان ارتش سرخ و ارتش نازیها بود. نبرد
استالینگراد ٬ ۲۰۰ روز بدراز کشیده شد. تجاوزکاران نازی بیش از یکصد هزار بمب بر
سر مردم فرو باریدند و بیش از یک میلیون و چهارصد هزار گلوله توپ و نارنجک برعلیه
شهر استفاده شد. ارتش نازی در این جنگ یک میلیون و پانصد هزار سرباز و درجه دار و
افسر از دست داد٬ در مقابل ٬ ارتش سرخ ٬ ۴۷۸۷۴۹ کشته و ۶۵۰۸۷۰ نفر مجروح داشت.
نبرد استالینگراد با درهم کوبیدن ستون فقرات فاشیسم که تعیین کننده پیروزی بر
هیتلر بود، بعنوان یک دستآورد عظیم حماسی و بشری درتاریخ ثبت گردید.بشریت صلحدوست
جهان به حماسه آفرینان استالینگراد ورهبر خردمند ارتش سرخ،استالین مدیون است.
هزینه این جنگ "ارزان" کدام است؟
جنگ جهانی دوم (۱۹۳۸-۱۹۴۵)۵۵ میلیون کشته٬ و بیش ازصد میلیون مجروح برجای گذاشت.هزینه جنگ "فقط "چهار تریلیون دلار بود.
درنبرد علیه دیو فاشیست آلمان هیتلری ۲۷ میلیون نفر از خلق قهرمان شوروی جان باختند.
برای سرمایه داری جان این ۲۷ میلیون نفر که تحت رهبری ارتش سرخ درنبرد با هیولای
فاشیسم جان باختند بی ارزش است.دردروس مدارس این کشورها به جعل وتحریف حقایق
تاریخی می پردازند وسخنی ازنبرد حماسی استالینگراد وشهدایش نمی رود،اما تا دلتان
بخواهد به رهبر این نبرد حماسی که صلح را برای جهانیان به ارمغان آورد لجن می
پاشند و درعوض جنگ افروزان امپریالیست غرب را بعنوان منادیان "صلح وآزادی
ودمکراسی" .
به خورد دانش آموزان میدهند و به شستشوی مغزی جوانان وعموم مردم می پردازند......
6 توفان
الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
راز پیروزی برفاشیسم کدام است؟
بی تردید مهمترین عوامل این پیروزی معجزه آسا را باید
دررهبری خرمندانه حزب کمونیست شوروی واسپارتاکوس زمان رفیق استالین ،پیوند تنگاتنگ
با مردم و روابط صمیمانه وبرادرانه میان ملل اتحاد شوروی سوسیالیستی ، سیستم
عادلانه کشور، وحدت ملی ووحدت درونی حزب ووحدت فرماندهی نظامی دانست.چنین است مختصری ازراز پیروزی برفاشیسم.
زنده باد استالینگراد!
نابود باد امپرالیسم،سرمایه داری وفاشیسم!
****
پیشروی آغازین ارتش
نازیهای اروپا، که با قتل عام ناجوانمردانه دهها هزار کارکر کلخوزی همراه بود!
سرمایه داران جهان را بوجد آورد. تبلیغات رسمی نازیها، بخاطر درهم شکستن روحیه
دنیای فقر و فقیران، بمراتب بیش از آن چیزی بود که رخ میداد. سرمایه داری میکوشید
تا با برجسته کردن دروغین « پیروزیهای » خود در جنگ، خیزشهای بعدی کارگران و
بینوایان را، پیش از وقوع، خفه کند! دیری نپائید که جنگهای دفاعی دیکتاتوری
پرولتاریا پیشروی نازیسم را ترمز کرد، در تعرضی متقابل پوزه اروپای نازی را بخاک
مالید. نبرد جانانه استالینگراد بر سر زبانها افتاد... برگرفته از بیانیه حزب
کارایران(توفان) به مناسبت ۶۹ نهمین سالروز پیروزی برفاشیسم
یاد
داشتهای کوتاه سیاسی
گلچینی از فیسبوک
ژنو و توافق استعماری
رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی حتی به اعتراف خودش به هیچکدام از خواستهایش در
ژنو نرسیده است. بر تمام ادعاها و خواستهای صهیونیسم و امپریالیسم صحه گذارده است
و در مقابل چه چیزی دریافت کرده است؟ هیچ چیز.
تحریمهای غیر قانونی به قوت خود باقی می مانند. امپریالیست آمریکا بخشی از ثروت
ایران را که بطور غیر قانونی مصادره کرده است ذره ذره پس می دهد و بر هزینه کردن
آن نظارت می کند. ا...ین پولها باید خرج خرید کالاهای
مورد نیاز از بازارهای امپریالیستی شود. اساسا معلوم نیست که این پولها به ایران
داده خواهد شد یا خیر. امپریالیستها آنها را برای خرید کالاهای مورد نیاز ایران به
ابر شرکتهای امپریالیستی داده و پولش را به جیب خود می ریزند. آنها به صراحت می
آورند که تنها به رفع تحریمهایِ زیر، بتدریج و تحت نظارت امپریالیستی که مفهموش
همان گروکشی و فشار است تن خواهند داد:
" تعلیق تحریمهای
آمریکا بر صنعت خودرو و تعلیق تحریمهای خدمات مرتبط."
صدور گواهی عرضه و نصب
قطعات یدکی برای ایمنی پرواز هواپیماهای غیرنظامی ایران و خدمات مرتبط.
صدور گواهی بازرسیهای
مرتبط با ایمنی و تعمیرات در ایران و همچنین خدمات مرتبط
7
توفان الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
مردم ایران باید بدانند که این پیمان یک سند خفت انگیزِ
تسلیمِ بی قید و شرط است تا امپریالیستها با ادامه سلطه آخوندها در ایران موافقت
کنند. این سند همه دستآوردهای مردم ایران را در این مدت، تمام سرمایه های هزینه
شده در این عرصه را بر باد داده است و به اوامر استعماری امپریالیسم جهانی گردن
نهاده است. و این هنوز از نتایج سحر است. کشور ما ایران هیچ حاصلی از این توافق
استعماری ندارد.
***
چرا اینهمه
سکوت درقبال اینهمه جنایات فاشیستی؟
گروههای نئوفاشیستی در شهر اودسا با چراغ سبز
امپریالیستهای غربی ، ساختمان شورای کارگران دراین شهر را که مردم بدان پناه برده
بودند ، به آتش کشیدند و بیش از 100 نفر در آتش این حمله وحشیانه سوختند.... از
جمله "وادیم نگاتوروف"، شاعر اوکراینی، که در این فاجعه همراه با بقیه
بود زنده زنده سوخت. اتحادیه اروپا وآمریکا فرمان سکوت به جبعه های جاودویی مدیای
تحت کنترل خود دادند تا مردم ازاینهمه بربریت ضدبشری که یادآوردوران فرمانروایی
هیتلر است بی خبر بمانند.سکوت رسانه های غربی درقبال این جنایت هولناک ضد بشری
همدستی با نئوفاشیستهاست وجزاین نیز نمی باشد
.......
نسل جدید!
نسل قدیم!
این راسته که با تقلید طوطی وارودرسطح ماندن نمی توان
دانشی را آموخت وراه گشا بود.
اصولی ترین راه برای کسب دانش وآگاهی سیاسی راه مطالعه
وتفکروتعمق و بهره بردن ازازتجارب دیگران است،تجاربی که به سختی درزندگی بدست آمده
اند.استفاده صحیح ازتجارب دیگران یعنی شنا کردن دراقیانوس حوادث بدون خیس شدن . . . !
نسل جوان نمی تواند بی اعتنا به تجارب خونین وگرانبهای
نسل گذشته که انقلابات وقیامهای اجتماعی را برای آزادی واستقلال، خوشبخی وسعادت
ازسرگذرانده، باشد.چنین راهی بی راهه است.دامن زدن به بدبینی وتفرقه ودشمنی درقالب
نسل «جدیدوقدیم!» توطئه ارتجاع وامپریالیسم است
*****
تجزیه
کشوربه بهانه رهایی دختران نیجریه
تاکنون چنین بوده وچنین نیزادامه خواهد داشت که پشت
هردلسوزی «حقوق بشری،آزادی خواهی،حمایت ازحقوق زن وکودک ،ممانعت ازقتل عام
غیرنظامیان
وجنگهای قومی ومذهبی»..... منافع مالی وژئوپولیتیکی پنهان
است که توس...ط جبعه های جادویی رسانه های غربی تئوریزه وبه خورد مردم داده میشود.تجاوزبه عراق،افغانستان،لیبی وسوریه و سودان ومالی......
نمونه های
روشنی ازاین دست هستند.
نیجریه
درآتش تضادهای طبقاتی،فساد وفقر وآلودگیهای محیط زیستی میسوزد این
درحالیست که دراین کشور نزدیک به دو میلیون بشکه نفت درروز تولید میشود. انعکاس نزاع مذهبی وقومی،مسیحی واسلامی ولاپوشالی کردن
علل اصلی تضادهای اجتماعی ودخالت شرکتهای چندملیتی دراین کشوروغارت
ثروتهای طبیعی وبرجسته کردن گروهای «زن ستیز
وحمایت ازدختران ربود شده ومبارزه با تروریستهای اسلامی»....ترفندهای
شناخته شده ای است که درتجزیه سودان وسایر کشورها شاهدش بوده ایم.
هواپیماهای
آمریکا روز دوشنبه بر فراز نیجریه به پرواز درآمدند. کاخ سفید اعلام کرد که نظامیان ایالات متحده آمریکا برای یافتن و
نجات دختران ربوده شده توسط بوکوحرام در
نیجریه وارد عمل شده اند. در مجموع سی نفر از وزارت خارجه، وزارت دفاع و اف بی آی به نیجریه اعزام شده اند و همینطور ده تن از
برنامه ریزان پنتاگون نیز که در این
کشورحضور داشتند به آنان می پیوندد.
فرانسه
اعلام آمادگی کرد که برای نجات جان دختران ربوده شده وارد عمل شود
وهمسر سارکوزی مانند همسر باراک اوبا ما،یکی سیاه
پوست ودیگری سفید پوست ،«پرچم رهایی دختران» نیجریه را برافراشتند!!!
اگر دل
خانم اوبا ما ..... برای دختران وکودکان نیجریه ای میسوزد پس چرا قتل عام زنان وکودکان افغانی وپاکستانی راتوسط
هواپیماههای بی سرنشین مورد حمایت قرارمیدهد ؟
چرا کشتارزنان وکودکان لیبی را توسط ناتو مورد حمایت قرارداده است؟ چرا ازجنگ نیابتی درسوریه
8
توفان الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
ونیروهای زن ستیز القاعده به حمایت برخاسته است؟......بیشرمی بس است!
فریب
تبلیغات دروغین جبعه های جادویی امپریالیستی را نخوریم ،بو، بوی
نفت وتجزیه نیجریه می آید،بوی تعفن دخالت امپریالیستی،بوی اشغال و غارت و خون به بهانه نجات دختران ربوده شده
..................
امپریالیسم
ببر کاغذی است
امپراطوری جهان به سرکردگی امپریالیست آمریکا میخواهد
سلطه ترس وناامیدی وانفعال و«شکست ناپذیری اش» را برمردم جهان حاکم گرداند.تن دادن
به این تهاجم ایدئولوژیکی به معنی تسلیم درمقابل آدمخواران جهانیست.امپریالیسم
درشرای...ط کنونی نیروی قوی وبرتراست اما دراستراتژیک وبعد تاریخی یک ببر کاغذی
است وچون مقوا فرومی پاشد.شکست امپریالیسم ژاپن درچین، شکست امپریالست فرانسه
درالجزایر،شکست امپریالیست آمریکا درویتنام ،شکست امپریالیست آلمان ومتحدینش درجنگ
جهانی دوم توسط ارتش سرخ..... همه گواه برشکست پذیری این نیروی میرنده وارتجاعی
حکایت دارد.مبارزه متشکل توده های میلیونی تحت ستاد رهبری اش،امپریالیسم را باهمه
قدرقدرتی اش به شکست می کشاند
.......................
عجب
روزگاری ، همه کارگریم!!
سخنرانی آیت الله خمینی به مناسبت روزکارگررا درآغازبه
قدرت رسیدن حاکمیت جمهوری اسلامی٬بیاد داریم که گفت: «خدا هم کارگر است٬ مورچه هم
کارگراست٬ لاکن ما همه کارگریم»....!
حالا ببینید کاربه کجا کشیده است که حتا رضا ...نیم پهلوی
هم امروز مدعی دفاع ازحقوق کارگر است وبه مناسبت اول ماه مه از«حق اعتصاب واعتراض
بعنوان یک اصل حقوق بشر» اعلامیه صادر میکند وخود را حامی طبقه کارگر جلوه میدهد
وازمنافع ملی سخن میگوید!! ؟این درحالیست که اوسالهاست ازقبال دسترنج کارگران
وثروت دزدیده شده مردم ایران درخارج کشوربه عیش ونوش مشغول است ودرقصرهای مجلل
دوران «رنج دوری ازوطن» رامیگذراند!!
اما کارگرایرانی تاکنون با انقلابات وقیامهایش نشان داده
است نه شاه مفتخورمی میخواهد ونه شیخ مفتخور.نه شاه جبار نه شیخ مکار.این هردودشمن
کارگر،انگل صفت وهیچ ربطی به کارگروملت ندارند
........................
دوجناح
دوروی یک سکه
.سیاست سربریدن "دولت
مهرورزاحمدی نژاد با دشنه کند و سیاست سربریدن روحانی با پنبه تدبیر"هیچ فرقی
به حال کارگران نمی کند. هردو سیاست پیروی از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول
برای سربریدن وبه هلاک رساندن محرومان جامعه است وبس.اختلافات درونی جناحهای رژیم
اختلاف بر سر تقسیم عادلانه ثروت بین فقرا نیست بل برای چاپیدن بیشتر و فربه تر کردن
اغنیاست.
فراموش نکنیم مذاکرات سری آمریکا با رژیم جمهوری
اسلامی از زمان احمدی نژاد، یعنی از اوایل سال 2011 شروع شده است و ربطی به
انتخابات روحانی ندارد. این توافقات سری تنها بر سر مسئله هسته ای نیست. بر سر یک
بسته پیشنهادی است که شامل سیاست خارجی ایران در منطقه و جهان، ایجاد شرایط پیوستن
ایران به سازمان تجارت جهانی و پذیرفتن پیشنهادات اسارت آور بانک جهانی، سازمان
تجارت
9
توفان الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
جهانی، لیبرالیزه کردن کل
اقتصاد ایران با تکیه بر نظم زدائی، خصوصی سازی منابع ملی، حذف یارانه های دولتی،
حذف همه خدمات اجتماعی و پرورش طبقه ای نیازمند نان در جامعه ایران است که حاضر
باشد در بدترین شرایط تحمیلی، برای سرمایه های امپریالیستی که به ایران سرازیر می
شوند، کار کند. رژیم روحانی شرایط را برای اسارت ایران فراهم می کند. این تحمیل و
فشار نیازمند سرکوب طبقه کارگر و مردم ایران است. آقای روحانی فقط اصلاحاتی انجام
می دهد که پای سرمایه گذاری امپریالیستی را به ایران باز کند و بیانیه بانک جهانی
را بپذیرد. این گونه اصلاحات، نظر آمریکا را نیز تامین می کند. لیکن این نوع
اصلاحات، برسمیت شناختن حقوق دموکراتیک مردم را در بر نمی گیرد.تفوت جناح اصلاح
طلب ومحافظه کار جمهوری اسلامی تفاوت بین
وبا وطاعون است!
...........................
امپریالیستهای
غربی همدست باندهای فاشیستی دراوکراین
آنچه دراوکراین می گذرد مربوط به یک سیاست داخلی ونزاع
متعارف سیاسی نمی شود.این یک تجاوز آشکار وتعرض امپریالیستهای اروپای متحد و
آمریکا و متحدانشان، استرالیا و ژاپن.... برای ترسیم جغرافیای ...سیاسی – اقتصادی
قرن حاضر و ممانعت ازعروج رقبای جدیدی نظیر چین وروسیه در بازار جهانی است.
غرب همدست فاشیستها در به آتش کشیدن خانۀ اتحادیه ها در
ادسا و سوزاندن دهها نفراز شهروندان روس زبان است. سکوت درقبال این توحش وبربریت
ضدبشری شایسته یک انسان دمکرات وضد فاشیست نیست.امروز امپریالیستهای غربی ودرراسش
آمریکا خطرعمده برای صلح دراروپا وجهان هستند
...............
سقوط
امپراطوری
روزگاری امپریالیست هارآلمان تحت رهبری هیتلر فاشیست
سودای آقایی برکل جهان راداشت که با مشت کوبنده کمونیستها ودرراس آن
اتحادجماهیرسوسیالیستی شوروی درهم پیچید وکاخ ظلم وبربریت فاشیسم فروپاشید.اینک
نوبت ابرقدرت امپریالیستی آمریکاست که سودای حکو...مت فاشیستی وآقایی برجهان دارد.
اما این ابرقدرت متجاوز،ریاکار،تروریست،جاسوس وناقض حقوق اساسی انسانها و حقوق
ملل....نیزهمانند آلمان هیتلری با مشت کوبنده کمونیستها و همه خلقهای جهان درهم خواهد
شکست وجزاین نخواهد شد
..........
ببخش
وفراموش کن!
اینروزها مدروزاست که ازکیسه خلیفه ببخشند.اینها هوادار «
آشتی ملی » وتغییر امت به ملت هستند، میگویند :
هرچه بود گذشت،ببخش وفراموش کن!این جماعت خواهان کنارآمدن
با عفریت داخلی اند و«جامعه جهانی را»- بخوانید عفریت خارجی ،امپریالیسم جهانی
را!» را نه دشمن ملت ایران بلکه دوست ملت وموافق حقوق بشرمی پندارند. برای اثبات
افکارپریشانشان ازسازش نلسون ماندلا با سفیدپوستان آفریقای جنوبی وقتل عام رواندا
نیز که این روزها درحال ماستمالی شدن است، مدد میگیرند.اینها مخالف سرسخت حسابرسی
ومحاکمه جلادان حاکم برمیهن هستن ،زیرا خودشان روزگاری شریک قاتلان وسربریدن
انقلاب مردم ایران بودند
..........
مبارزه
سیاسی،یا به سیم آخر زدن سیاسی ؟
برای عده ای مبارزه علیه جمهوری اسلامی با هرابزارواتحاد
باهر نیروی سیاسی مجاز است ،حتا دریوزگی دردرگاه امپریالیسم وصهیونیسم.
بازارآکسیون برهنگی واعتراض به حجاب اجباری اسلامی نیز با
چاشنی مبارزه متمدنا...نه فرهنگی داغ است.این عده که سالهاست مورد ریشخند همگان
قرار گرفته اند از برهنگی وسکسیسم فضیلتی ساخته خود را پرچم دارمبارزه برای
تحقق«حقوق زنان» محسوب میکنند.غافل ازاینکه به چنین شیوه ای میگن به سیم آخرزدن
سیاسی ،نه یک مبارزه متین سیاسی
...........
حقوق بشر!
عده ای خودفروخته کاسبکارسیاسی چنان محکم به زین اسب
منافعشان چسبیده اند که راه خوشبختی خود ومردم ایران را درتطهیرماهیت غارتگران بین
لمللی می یبینند وبی شرمانه از دخالت بشردوستانه وآزادی ودمکراسی درعراق
وافغانستان ولیبی.... سخن می گویند.این ...یاوه گویان کوتوله سیاسی ازحقوق
بشرامپریالیستی فضیلتی ساخته وبه رسیمان اجانب آویزان شده اند.حقوق بشرشان تجزیه
پذیراست شامل مردم عراق وافغانستان و لیبی وفلسطین.....نمیشود.زیرا با طرح اصولی
حقوق بشر ومحکوم کردن امپریالیسم وصهیونیسم نانشان آجرمیشود
کمونیستها در عین حمایت از حقوق بشر باید
مرزبندیهای خویش را با “بشر دوستی“
کاذب بورژوازی و امپریالیستی روشن کنند. هرگز نباید مرز میان این بشردوستی کمونیستی و
امپریالیستی مخدوش شود. آنها که در پی مخدوش کردن مرز میان این دو نوع بشر دوستی هستند و
عملا نیز مرز میان سازمانهای مترقی بشر دوست و سازمانهای بشر دوست امپریالیست ساخته را می
زدایند تلاش دارند در زیر نقاب بشر دوستی
10
توفان
الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
همان
جنایات کافمن را در ترکستان توجیه کنند. اعمال خشونت و آدمکشی آنها ضرورت تاریخی به حساب آمده و برای
برقراری تعادل امپریالیست پسند مناسب است.
کمونیستها باید مبارزه برای حقوق بشر را با
مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم
در دنیای کنونی پیوند زنند. شکنجه از نظر کمونیستها بد و خوب ندارد، حقوق اسرای جنگی و یا
حتی جنایتکاران خدشه ناپذیر است. نقض حقوق ملل و تجاوز به عراق و افغانستان و یوگسلاوی ضدیت
آشکار با حقوق بشر است و توسط دشمنان بشریت صورت می پذیرد. اشغال سرزمین قدس و تاراندن
سه میلیون فلسطینی و نقض حق حیات مستقل آنها ضدیت با بشریت است و باید محکوم شود.
نمی شود مطابق تبلیغات صهیونیستها و جاسوسان آنها که اسرائیل را کشور دموکراتیک می
خوانند جنایت علیه خلق فلسطین را مورد تائید قرار داد.
حزب ما رهنمودش این است که در همه فعالیتهای
مربوط به حمایت از حقوق بشر، باید با
طرح شعارهای درست و افشاءگرانه دست ماموران خود فروخته امپریالیستها، ناسیونال شونیستها،
خودفروختگان باز شود. باید روشن شود که مدافعین واقعی حقوق بشر چه کسانی هستند و چه کسانی
کاسبکارانه در پی آن هستند تا جای ناقضین حقوق بشر را با یکدیگر تعویض کنند. حقوق بشر
انتزاعی و مجرد وجود خارجی ندارد.
****
گزارش کوتاهی درمورد تظاهراتهای
اول ماه مه
صحنه ای ازتظاهرات اول مه مه در استکهلم
تظاهرات اول ماه امسال نیزهمانند سال گذشته
بسیار باشکوه برگزار گردید.فعالین رفقای حزب کار ایران (توفان) همراه با حزب
کمونیست سوئد ( مارکسیست لنینیست ) به راهپیمائی پرداخته و درتظاهرات با پرچم حزب
مزین به تصاویر آموزگاران پرولتاریا،
مارکس، انگلس، لنین و استالین شرکت کردند. فعالین حزبی با شرکت فعال و
سازمان یافتهﻯ خود و پخش بیش از هزار اعلامیه به زبان سوئدی و همین طور پخش
بیانیهﻯ حزب به زبان فارسی ، ویژه نامه حزب به مناسبت اول ماه مه ونشریات توفان در
اجتماعات و تظاهرات گوناگون وبا برگذاری
میز کتاب و نصب آفیشهای افشاگرانه علیه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی و دردفاع
از حقوق کارگران وزحمتکشان و آزادی فعالین کارگری وهمه زندانیان سیاسی ازیک سو
وافشای امپریالیستها ودر راسش امپریالیست جنایتکار آمریکا ودخالت بیشرمانه شان در امور داخلی کشورهای از
سوی دیگر....وبحث وگفتگو با افراد علاقمند ایرانی وغیر ایرانی ..... به روشنگری پرداختند.
تظاهرات رفقای حزب کمونیبست سوئد همانند سال
گذشته با شکوه بود. شعارهای مارش اول ماه مه تظاهرات حقیقتا به دل می نشست، زیرا در سرلوحه
شعارش،شعار جنگ طبقه علیه طبقه وفریاد
نابود باد کاپیتالیسم و امپریالیسم و زنده باد سوسیالیسم قرارداشت.
11
توفان الکترونیکی شماره 95
خرداد ماه 1393
شعارهای " بایکوت رژیم صهیونیستی اسرائیل و زنده باد فلسطین!
سیاست ریاضت اقتصادی متوقف باید گردد! بایکوت انتخابلات کذایی پارلمان اروپا وخروج
سوئد از اتحادیهﻯ امپریالیستی اروپا! مبارزه زنان مبارزه طبقاتی است! علیه
فاشیستها وراسیستها درسوئ! و زنده باد همبستگی بین المللی طبقه کارگر سوئد با
خلقهای تحت ستم جهان .....از جمله
شعارهائی بودند که در طول تظاهرات فریاد زده می شد. این
تظاهرات در میدان سرگل و با سخنرانی یکی از کادرهای حزب، فریدا یانسون با موفقیت
به پایان رسید.
***
اول ماه مه و خوشرقصی برای بورژوازی
امپریالیستی
حزب "چپ" سوئد حزب بورژوا
رفرمیستی وپارلمانی سوئد است که روزگاری درگذشته دوراز مبارزه طبقاتی دفاع میکرد
وکمونیسم آرمانش بود. لیکن پس ازسقوط دژ سوسیالیستی شوروی به ورطه رو.یزیونیسم
وخیانت به طبقه کارگر این حزب نیز بدنبال خط خروشچف روان گشت و پس از چند انشعاب
سرانجام به اوروکمونیسم وسپس به "حزب چپ" که تفاوت چندانی با حزب سوسیال دمکرات سوئد ندارد
درغلطید.
در روز اول ماه مه فعالین حزب
کارایران(توفان) دراستکهلم درمیدان "کونگس تردگوردن" با پهن کردن میز
کتاب ونشریات توفان وبرافراشتن پرچم حزب مزین به مارکس وانگلس ولنین واستالین
وآفیشهای ضدجنگ امپریالیستی وافشای تجاوزات آمریکا به ویتنام، عراق وافغانستان و
لیبی و سوریه و..... نگاه بسیاری از مردم را بخود جلب نمودند. توریستهای بسیاری از
پرچم کلاسیکرهای حزب عکس گرفتند وبه گفتگو با رفقا پرداختند. لیکن این نمایش به
مذاق مسئولین "حزب چپ" خوش نیامدوابتدا بابیان اینکه این میدان تحت
مسئولیت آنها قراردارد وهرنوع برقراری میزکتابی باید با اجازه آنها ودرچهارچوب
مقررات آنها صورت گیرد، خواستار جمع کردن بساط میزکتاب فعالین حزب کارایران(توفان)
گردید که با مخالفت شدید رفقا روبرو شد. یکی ازنمایندگان مجلس این حزب که حکم
سخنگوی برگزاری اول ماه مه "حزب چپ" را به عهده داشت بند را آب داد ورک
وپوست کنده بیان داشت که " اساس مخالفت
آنها با میزکتاب حزب کارایران(توفان) نه اجازه پلیس وامر حقوقی قضیه
بل مخالفت با" سمبلهای لنین و استالین" است که با مواضع
"حزب چپ" نمی خواند و اگر فعالین حزب تصاویر لنین واستالین را جمع کنند
می توانند میزکتاب خود را برقرارنمایند.
سخنگوی "حزب چپ" درمقابل پرسش
منطقی رفقا مبنی بر اینکه این حزب سالها
مدعی دفاع از "آزادی بی قید و شرط عقیده ومرام " بوده است چگونه مخالفت
خود با دورهبر بزرگ کارگران جهان لنین واستالین
را توجیه میکند و آیا این امرمغایر
با آزادی بیان و عقیده نمی باشد. وی با لبخندی برلب پاسخ داد:"که ما سالهاست
با این سمبلها خدا حافظی کرده ایم واکنون بحث دراین مورد بی فایده است."
این امر یکبار دیگر دست تمامی
ضد کمونیستها را که از آزادی بی قید و شرط سخن می گویند ودروغ تحویل مردم میدهند را رومیکند. این نشان میدهد که مارکسیسم بر خلاف
این قبیل نظرات غیر طبقاتی ، دولت را
طبقاتی و تاریخی و ارگانی در دست یک طبقه علیه طبقه و یا طبقات دیگر ارزیابی
میکند. درجامعه ای که مالکیت سرمایه داری وجود دارد، نمی توان از آزادی، استقلال و
حاکمیت واقعی توده های رنج و کار سخن گفت. تقویت ارتجاع در همه زمینه ها که از
ویژه گی واقعیت کنونی کشورهای سرمایه داریست،
بی پایه بودن به اصطلاح دموکراسی بورژوازی
را نشان میدهد. و حتا آن حقوق ناچیزی که در اثر پیکار تاریخی و طبقاتی ستمدیگان
بر بورژوازی تحمیل شده و او برای زحمتکشان
قائل است ، کاملا ناپایدار و نامطمئن هستند. زیرا بورژوازی هرگاه ببیند پایه های
حکومتش به لرزه در آمده است، با متوسل شدن به قهر و خشونت، آزادی و و حقوق
زحمتکشان را زیر پا می نهد و دیکتاتوری از نوع فاشیستی بر قرار میسازد.
در دوران امپریالیسم که
انحصارها بر اقتصاد جامعه فروانروائی دارند ناگزیر دردنیای سیاسی نیز تغییراتی
بوقوع می پیوندد و دموکراسی را بسوی ارتجاع سوق میدهد. برای محدود ساختن آزادیهای
مندرج درقانون اساسی قوانین ارتجاعی جدید بتصویب میرسد، دولت پارلمانی به دولت
نظامی پلیسی بورزوکراتیک تبدیل میگردد، دستگاه دولتی بورژوائی، ارتش، پلیس،
سازمانهای جاسوسی بعبارت دیگر تمام ارگانهای لازم برای نظارت عقاید و اعمال افراد جامعه و سرکوب مقاومت آنها، دامنه وسیعی
بخود میگیرد و تقویت میشود. در دوران امپریالیسم، دموکراسی بورژوائی که زمانی برای
تسلط بورژازی کافی بود به مانعی در راه تحقق سلطه بورژوازی تبدیل میگردد، بورژوازی
دیگر نمی تواند مانند سابق به شیوه های پارلمانی و دموکراتیک حکومت کند. این است
که چارچوب قوانینی را که خود وضع کرده می شکند و به توده زحمتکشان دندان نشان
میدهد. دراین میان احزاب رفرمیست چپ آتش بیاران معرکه هستند و در چشم مردم خاک می
پاشند و با دروغ وبرای کسب چند کرسی درپارلمان درمقابل کمونیسم می ایستند و به
خوشرقصی برای بورژوازی می پردازند. برخورد "حزب چپ سوئد" نیز با فعالین
حزب ومخالفت با تصاویر لنین واستالین
درهمین چهارچوب قابل تبیین است. شعار آزادیهای بی قید وشرط فریب مردم است و بس!
دفاع ازایران
تریبونال امپریالیستی شرم آوراست
فعالین حزبی درحین پخش نشریات واعلامیه های حزبی دراول
ماه مه با برخی از عناصر ضد کمونیست هوادار جریاناتی که در "ایران تریبونال" فعالیت داشته ویا
دارند ربرو شدندودرمقابل فحاشیهای آنها که نشان از ضعفشان است، به ماهیت ارتجاعی
این سازمان پرو امپریالیستی پرداختند.یکی از ازاین مفترعیان ضد کمونیست که خود را
پشت "کانون زندانیان سیاسی" پنهان کرده وهودار شرمگین جریان شبه
ترتسکیست اقلیت بود ،به توجیه دریافت کمک مالی از دولتهای امپریالیستی پرداخته وبا
اشاره به اثر جاودانه لنین بنام “بیماری کودکی
12
توفان الکترونیکی
شماره 95
خرداد ماه 1393
چپروانه در کمونیسم“ دم از مجاز بودن مصالحه و یا تبدیل
جنگ به جنگ زده است.به این اپورتونیست
دلال صفت پاسخ دادیم که ازنگاه حزب ما دریافت پول و کمک مالی به هر شکل در گذشته چه از رژیم
عراق و یالیبی، رویزیونیستهای چینی
ویا روسی... نادرست و ارتجاعی بوده است.توضیح دادیم که امپریالیست آمریکا و هلند بطور رسمی و
صهیونیستهای اسرائیل به صورت غیر رسمی به اپوزیسیون تقلبی ایران اعم از “چپ“ و
راست کمک مالی کرده اند واین کمک مالی حتما پیش شرطهائی دارد و این پیش شرط در
شرایط کنونی همانا عدم موضع گیری در قبال جنگ طلبی امپریالیسم، تحریم اقتصادی
ایران و جدا ساختن مبارزه دموکراتیک از
مضمون ضد امپریالیستی است که باید به صورت معیوبی درآید تا باب طبع امپریالیستها
گردد. ایجاد سازمانهای غیر دولتی در ایران که از مبارزه ضد امپریالیستی و ضد
صهیونیستی طفره می روند و در مورد جنایات آمریکا در عراق و افغانستان و فلسطین و
لبنان و لیبی سکوت می کنند، ابوغریب و گوانتانامو را به فراموشی می سپارند، مخالف
خروج بی قید و شرط متجاوزین از خاک عراق و افغانستان هستندد، از محکوم کردن
اپوزیسیون سوریه و ارتش آزاد" طفره
میروند...و مدعی می شوند این مسایل به ما مربوط نیست از این قماش اند.گفتیم اگر ایران تریبونال ریگی در کفش نداشت از موضع
گیری علیه امپریالیسم طفره نمی رفت و تحریم
جنایتکارانه اقتصادی علیه ایران را محکوم
میکردو با آقای پیام اخوان که موافق
بمباران و تجزیه یوگسلاوی و محاکمه میلوسویچ درتریبونال امپریالیستی هاگ بود،
همکاری نمی نمود.....
گفتیم اینان با
چنین مواضع سیاسی درعمل خواهان تجاوز امپریالیستها به ایران هستند. مخالفت آشکار و
روشن با تجاوز امپریالیست به ایران منابع مالی و تبلیغاتی آنها را می خشکاند. آنها
در جبهه جهانی ضد جنگ خرابکاری کرده اند، بجای تمرکز نیرو برای ممانعت از جنگ و
تجاوز به ایران، سرنگونی رژیم ایران را همزمان با تجاوز امپریالیستها و صهیونیستها
در دستور کار خود قرارداده بودند، ونعره می زدند که باید جنگ را به جنگ داخلی بدل
کرد....
مردم ایران به این جریانهای گدا صفت اعتمادی نخواهند کرد.
و این امر نیز چیزی نیست که پنهان بماند. بهر صورت در فردای انقلاب ایران و یا در
روند انقلاب ایران مردم ایران خواهند فهمید که سر و ته این جریانها به کجا بند است
و از آنها سلب اعتماد می کنند..دریافت کنندگان این کمکها نوکران امپریالیستند و می
خواهند مردم ایران را بزیر یوغ رقیت جهانخواران درآورند. هواداران "ایران
تریبونال" چع آگاه باشند و یا نباشند عمل اجتماعیشان درخدمت امپریالیسم وجز
این نیز نمی باشد.
*****
راهپیمائی در آمستردام
تظاهرات اول ماه مه در آمستردام. فعالین حزب
کارایران(توفان) با پرچم مستقل خو دراین راهپیمائی شرکت و همبستگی خود را با
کارگران جهان اعلام داشتند شایان ذکر است که روزجهانی کارگر در هلند روز تعطیل
رسمی نیست و درهمین رابطه رفقای کمیته میز کتاب آمستردام با انتشار تراکتی خواهان
رسمی شدن چنین روز تاریخی در هلند کردیدند .این راهپیمائی با موفقیت پایان
یافت.شدند.
***
13
توفان الکترونیکی شماره 95
خرداد ماه
1393
تظاهرات اول ماه مه امسال ( 2014 میلادی ) در پاریس
گزارش
دریافتی از رفقای حزبی در فرانسه
طبق
معمول، امسال هم دهها هزار نفر از شهروندان پاریس، زن و مرد، پیر و جوان، گروه ها
و انجمن ها مترقی، سازمان ها و احزاب انقلابی و کمونیست، آمریکائی و اروپائی و
آسیائی و آفریقائی، متحد و یکپارچه و مغرور، از جمله حزب برادر ما ( حزب کمونیست
کارگران فرانسه )، ایضا یک کمیته موقت ایرانی برای برگزاری اول ماه مه، با فراخوان
سندیکاهای کارگری فرانسه، به خیابان آمده و در تظاهرات اول ماه مه شرکت کردند.
دولت
والس ) نوعی « حکومت جنگی »! که باید با آن پیکار کنیم. نقل از بیانیه حزب کمونیست
کارگران فرانسه:
چندی
پیش و در انتخابات شهرداری ها، محله های کارگری و توده ای، با یک پیام سیاسی و
روشن... بشدت سیاست جاری اولاند و حکومت اش ظرف دو سال گذشته را محکوم کردند. در
پاسخ والس برای تشکیل یک کابینه جدید، نوعی « حکومت جنگی »! فراخوانده شده شد تا
با خشونت بیشتر، تحقق همان سیاست لیبرال و ریاضت کشی را دنبال نماید... پنجاه
میلیارد ارو به حساب کارکنان دولت و خدمات اجتماعی، مناطق، بازنشسته ها، بیمه های
اجتماعی، به حساب تمام مزدبگیران صرفه جوئی کند...
عاقبت
سوسیال دمکراسی، با نمایندگی اولاند و والس در دولت، سلاح بر کشیده و در صف
لیبرالیسم جنگی قرار گرفت است: در کنار مدف ( همان سندیکای کارفرمایان بزرگ فرانسه
) و سرمایه... جهت « کاهش کسری بودجه » و « تنزل ارزش کار ».
اراده
نبرد، پتانسیل مبارزه کم نیست! صدای انتقاد در همه جا هست... حتی در دل حزب
سوسیالیست... نه فقط در فرانسه، بلکه در تمام کشورهای اروپا، فریاد خشم برعلیه
ریاضت کشی تحمیلی به همه خلق ها در اتحادیه اروپا بالا گرفته... در یک چنین شرایط
سیاسی است که انتخابات اروپا در 25 ام ماه مه برگذار خواهد شد... فراخوان حزب ما
در این کارزار، همراه با جبهه چپ، مبارزه برعلیه اروپای ریاضت کشی، علیه اروپای
ارتجاع... در مسیر همبستگی بین المللی طبقه کارگر و خلق هاست، شعار در تظاهرات اول
ماه مه، روز مبارزه و اعلام انترناسیونالیسم پرولتاریائی، نیز همین است.
شرکت ایرانیان
مبارز درتظاهرات اول ماه مه در پاریس
مطابق
با فراخوان “کمیته موقت برگزاری اول ماه مه” ده ها نفر از ایرانیان مبارز در
راهپیمایی در پاریس شرکت کردیم و نفرت طبقاتی خود را نسبت به نظام سرمایه داری در
طول تظاهرات ابراز داشتیم. با آنکه هوای مناسبی در چارچوب تظاهرات اول ماه مه
موجود نبود، ولی استقبال ایرانیان از صفوف چپ سوسیالیسم انقلابی، امیدها را بارور
نمود. ما برآنیم که ارزش های چپ انقلابی را در پاریس خفظ نماییم و از آرمان های
جنبش کارگری قاطعانه دفاع نماییم. راهپیمایی اول ماه مه پاریس از میدان باستیل
آغاز و در میدان ناسیون پایان یافت...
زنده باد اول ماه مه
پیروز باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران ایران
سرنگون باد نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
کمیته موقت برگزاری اول ماه مه در پاریس
......................
گزارشی از فعالین حزب در کانادا وآمریکا
14
توفان الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
امسال همچون سالهای قبل ،
علیرغم آنکه ماه مه در آمریکای شمالی
برسمیت شناخته نشده است، تظاهراتها و
جلسات و سخنرانی های متعددی در گرامی داشت
این روز جهانی برگزار شدند.
در آمریکا، در شهر های لوس آنجلس ، شیکاگو ؛ نیویورک ؛
دیترویت ، واشنگتن ، فیلادلفیا ، سیاتل ، اوکلند ، تمپا ، ....روزکارگر جشن گرفته
شد. هزاران نفر در تظاهراتهای ماه مه شرکت
داشتند ومطالبات "افزایش
دستمزد" ،" افزایش حد اقل
دستمزد" ، " بیمه بهداشتی برای همه " ، " هیچ انسانی غیر
قانونی نیست" ، " اخراج "
غیر قنونی ها " را متوقف کنید"
، " نه به جنگ" ، "به نژادپرستی در کشور پایان دهید" ، "
برنامه های اجتماعی را حذف نکنید" ، " پول به حساب سرمایه داران نریزید
، به حساب صندوق برنامه های اجتماعی بریزید" ، .... را درخواست نمودند. در
تظاهرات شیکاگو برای اولین بار در طی دو دهه گذشته ، بر روی پرچمی عکسهای
مارکس-انگلس-لنین –استالین دیده میشدند.
در کانادا ، در شهرهای مونترال
، اتاوا ، تورنتو، کوبک ، ادمنتون ، ونکوور ، کالگوری ، و چندین شهر دیگر
تظاهراتهای باشکوهی برگزار شدند که علیه فقر ، نژاذپرستی، شکاف طبقاتی ، حذف برنامه های اجتماعی ، و ...
موضع روشنی را بیان میکردند.
***
گزارشی از رفقای حزب درآلمان
امسال اول ماه مه در ۴۹۳ منطقه برگزار شد در این
تظاهراتها۴۰۳ هزار نفر شرکت کردند. موضوع اصلی سخنرانان انتخابات اروپاو حقوق پایه
بود سندیکاها خواستار این شدند که در انتخابات پارلمان اروپا که ۲۵ ماه مه برگزار
خواهد شد به احزاب نژاد پرست رای ندهند . دبیر اتحادیه سندیکاهای آلمان میکاییل
سومردر تظاهرات کلن با دفاع از سیاستهای دولت درتعین حقوق پایه گفت، نظامی که ثروتمندان
را ثروتمند وفقرا را فقیرتر می کند باید عوض بشود. در تظاهرات اول ماه مه فرانکفرت
هم بیش از ۵ هزار نفر شرکت کردندسخنران اصلی تظاهرات فرانک بیسرسکر دبیر سندیکای
خدمات اجتماعی بود وی با بیان اینکه در حال حاظردستمزد ۵ملیون ۵ هزار نفر کمتر از
۸ایرو
۵۰سنت
ویک میلیون نفرپاینتر از ۵ایرو می باشد افزود حقوق قانونی پایه یعنی ۸/۵ ایروباید تمام کارگران
را در بر گیرد. دراول ماه مه امسال شرکت جوانان چشم گیر بود که بادادن شعارو حمل
پلاکاردهایی در رابطه باکارو تحصیل وآینده خواسته هایشان را بیان کردند . هواداران
حزب کارایران(توفان)هم در شهرهایی که فعالیت دارند با پخش اعلامیه حزب دررابطه
بااول ماه مه به زبان آلمانی وفارسی وپخش نشریه توفان دراین تظاهراتها به صورت
وسیع شرکت کردند.
***
: عکسی از مراسم روز جهانی
کارگر ۱۳۹۳ در زندان گوهر دشت شاهرخ زمانی در حال قرائت بیانیۀ روز جهانی کارگر در
سالن شماره ۱۲ بند ۴ زندان گوهر دشت (سالن زندانیان سیاسی) درود بر کارگران آگاه و
انقلابی که در سخت ترین شرایط زندان لحظه ای دست از مبارزه بر نمی کشند.عکسی از مراسم روز جهانی کارگر ۱۳۹۳
در زندان گوهر دشت
شاهرخ زمانی در حال قرائت
بیانیۀ روز جهانی کارگر
در سالن شماره ۱۲ بند ۴
زندان گوهر دشت
سالن زندانیان سیاسی
****
15
توفان الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
چند پیام
دریافتی به مناسبت وحدت حزب با رفقای تشکل
مارکسیستی لنینیستی توفان وراه آینده
با درود های فراوان
رفقای عزیز، نخست از همه وحدت تان را به شما تبریک گفته و
دست تان را رفیقانه می فشاریم.
هرگاه بنویسیم که بعد از سالیان سال این بهترین تحفه ای
بود که در روز کارگر، پرولتاریای ایران از پیشاهنگ خود دریافت داشته است، مطمئنیم
به خطا نرفته ایم.
رفقاء!
در شرایطی که بر مبنای ده ها و صدها دلیل خرد و بزرگ از
بی عملی خود ما گرفته تا تهاجمات همه جانبه و پیگیر امپریالیزم، از شکست ها و ریزش
ها گرفته تا خیانت های آشکار به علم انقلاب و .. . تقریباً روند حاکم را رفتن به
طرف پراکندگی و در نتیجه بی عملی و بیهودگی می سازد، گام گذاشتن در مسیر دشوار اما
افتخار آمیز وحدت کمونیستی، در واقعیت امر چیزی نیست مگر اعلام جنگ علنی علیه
امپریالیزم ، ارتجاع و فرهنگی که بر جنبش کمونیستی جهانی تحمیل داشه اند، چیزی
نیست مگر اثبات این که کمونیست ها از سرشت ویژه ای برخورد دارند، چیزی نیست مگر
شنا مقابل جریان مسلط.
ما به مثابۀ یک نهاد نشراتی که از دیر باز با شما همکاری
رفیقانه داریم، به خود اجازه می دهیم تا این وحدت تان را بار دیگر تبریک گفته،
قوام رزمندۀ آن را کانون و هسته ای، امید نمائیم که تمام جنبش کمونیستی پراکندۀ
ایران را، بستر و مأوائی بگردد.
به امید تحکیم رزمندۀ وحدت تان
به امید پیروزی های بیشتر تان در امر مبارزه
پیروز باشید
به نمایندگی از ادارۀ پورتال«افغانستان آزاد- آزاد
افغانستان» موسوی
رفقای (توفان
) !
وحدت
دیالکتیکی و همه جانبه
با سایر رزمندگان کمونیست ،
نیاز مبرم جنبش کمونیستی
در کشور های خودی
همچنان در سطح کشور های جهان است .
درود های آتشین به شما رفیق ها
که به چنین قدرت عظیم دست
یافتید .
16
توفان
الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
از اینکه "حزب کار ایران "
(توفان) و "تشکل مارکسیستی - لنینیستی توفان و راه آینده" با
تلاشهای در خور ستایش در کارکرد های مستدام و و تغییرات و
تحولات تاریخی خویش در درازنای تقریباً چهار دهه ، با عبور پرفراز و فرود
وپیچ و خم های پر خطر از بسترهای جداگانه مبارزاتی شان ( برای رسیدن به هدف
واحد و مشترک ) عبور پیروزمندانه کرده ؛ پهلوی هم قرار گرفته اند ، و«
بر اساس برنامه و اساسنامه حزب کار ایران(توفان)، به مثابه حزب واحد طبقه کارگر
ایران به وحدت درعرصه های ایدئولوژیک، سیاسی و سازمانی نایل » شده
اند ؛ ما این پیروزی بس بزرگ و تاریخی را برای تمام رفیق های دست اندر
کار این وحدت رزمند از عمق قلب تبریک و تهنیت می گوئیم .
رحیمه توخی – کبیر توخی 5 می 2014
****
حزب
مخفی انقلابی خلقی دموکراتیک (کمونست) افغانستان
بنام حزب مخفی انقلابی خلقی
دموکراتیک (کمونست) افغانستان، وحدت سازمانی این دو تشکل کمونستی را به رهبری،
اعضای هر دو تشکل و عموم کارگران و زحمتکشان ایران تبریک عرض نموده موفقیت های
مزید شانرا در برنامه های بعدی شان خواهانم، این اتحاد به یقین جبهه انقلابی
کمونستهای ایران را در برابر دشمنان شان مستحکمتر ساخته و گامی است در راه پیروزی
طبقۀ کارگر ایران،
منطقه و جهان در برابر امپریالیزم
جهانی. مستحکم و پیروز باد جنبش جهانی کمونستی در روشنی تعالیم مارکسیزم لینینزم
***
کارزار بین المللی دفتر روابط
خارجی حزب کار ایران (توفان)
برای آزادی بی قید و شرط فعال
کارگری شاهرخ زمانی وسایر زندانیان سیاسی
رژیم جمهوری اسلامی بدون سرکوب کارگران ، زحمتکشان
، و نمایندگان آنها نمیتواند بزندگی سراسر جنایت خود ادامه دهد. هم اکنون دهها
فعال کارگری در زندانهای رژیم به بند کشیده شده اند و در شرایط بسیار وخیمی بسر
میبرند. رژیم جمهوری اسلامی نه تنها آزادی های سیاسی دمکراتیک را بشدت سرکوب کرده
بلکه حتی مبارزات صنفی کارگران را تحمل نمیکند زیرا نگران در خطر افتادن منافع
سرمایه داران و چپاول گران و دزدان میلیاردری شریک در قدرت است. حزب کار ایران
(توفان) در محکومیت رژیم جمهوری اسلامی برای در بند کشیدن و بدرفتاری و شکنجه
شاهرخ زمانی بیانیه ای تحت عنوان " جان شاهرخ زمانی در خطر است " انتشار داد و برگردان انگلیسی آنرا به احزاب برادر و دها سازمان
دمکراتیک و تشکل کارگری ارسال نمود و آنها را فراخواند تا جنایات رزیم جمهوری اسلامی را بر علیه کارگران
و زحمتکشان و مردم ایران را محکوم کنند و آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی
را درخواست نمایند. این بیانیه توسط رفقای احزاب برادر بزبانهای نروژی ، دانمارکی
، اسپانیائی، ایتالیائی و یونانی ترجمه شد و در سطح وسیع در سایتها و فیسبوکها
انعکاس یافت که در زیر نمونه های آنرا درج میکنیم.
رژیم جنایت کار
جمهوری اسلامی ایران باید بداند که هرنوع تعرض به حقوق دمکراتیک مردم ، جوانان ،
زنان ، کارگران و زحمتکشان در ایران و
سرکوب و زندانی و قتل نمایندگان آنها بدون
پاسخ بین المللی نخواهد ماند. همانطور که
ما بارها گفته ایم فقط مردم ایران و تشدید مبارزه آنها و حمایت واقعی بین المللی
میتواند رزیم سرکوبگر جمهوری اسلامی را در تنگنا قرار داده و دست او را برای همیشه
از سر مردم ستمدیده ایران کوتاه نماید و بر ویرانه های دو رژیم شاه و شیخ ، ایرانی
آزاد و شکوفا بنا نهد.
ننگ و نفرت بر رزیم ضد کارگری جمهوری اسلامی ایران
!
زنده باد مبارزات کارگران و زحمتکشان ایران ! زنده
باد سوسیالیسم !
17 توفان
الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
احزاب برادر متشکل
در کنفرانس احزاب و سازمانهاﻯ مارکسیستی ــ لنینیستی :
حزب کمونیست کارگران تونس، حزب کمونیست انقالبی ترکیه ، حزب
کمونیست کارگران دانمارک، حزب کمونیست کارگران فرانسه، حزب کمونیست آلمان، پلاتفرم
کمونیستی نروژ، تشکیلات برای احیای حزب کمونیست یونان، سازمان برای بازسازی حزب
کمونیست ایتالیا، حزب کمونیست اسپانیا
(مارکسیست ــ لنینیست )، حزب کمونیست کار دومینیکن، حزب کمونیست مکزیک
(مارکسیست- لنینیست)، حزب کمونیست کلمبیا (مارکسیست ــ لنینیست)، حزب کمونیست
انقالبی ولتا، حزب کمونیست شیلی (مارکسیست ــ لنینیست) حزب کمونیست اکوادور
(مارکسیست ــ لنینیست)، حزب کمونیست انقالبی برزیل، حزب کمونیست ونزوئلا (مارکسیست ــ لنینیست)، حزب کمونیست بنین
18
توفان الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
شرح حال زندگی لنین (قسمت هشتم)
اثر استفان لیندگرن
خرس روسی
لنین در ٧ اوت ١٩١٤ به جرم جاسوسی توسط پلیس اطریش دستگیر
شد. جنگ اول جهانی آغاز شده بود و او یک روس در کشور دشمن بود٬ اما پس از دخالت
نماینده سوسیال دمکرات مجلس اطریش٬ ویکتور آدلر٬ آزاد شد. طى ١٢ ساعت در زندان٬
لنین به سمت نماینده انتخاب و - اگر چه او خودش سیگار نمیکشید – مسئول فروش سیگار
شده بود.
تيرى که توسط دانشجوی صربستانى٬ گاوريلو پرنسيپ٬ به سوى
شاهزاده اطریشی فرانس فرديناند٬ که برای بازدید در سارايوو بسر میبرد٬ نشانه گرفته
شده بود آغازگر جنگ جهانى شد. بدون در دست داشتن مدرکی دال بر اینکه بلگراد مسئول
این ترور باشد٬ قیصر فرانز جوزف و مشاور او در وین بر آن شدند که به "صربها درس ادبی بدهند"١. ده مطالبه عرضه شد٬ که قبول بسیاری از آنها
برای هر کشوری توهین آمیز بودند. صربها تسلیم شده و ٩ مطالبه از ده مطالبه را پذيرفتند.
تنها دهمی که نماینده اطریشی بر اساس آن میتوانست نیروهای نظامی صربها را پاکسازی
نماید مورد قبول واقع نشد. سران دولت در وین حمایت آلمان را براى اشغال صربستان
بدست آورده بودند٬ حال تفاوت نمیکرد که صربها چه پاسخی میدادند. تحریکات بر علیه
متحد صربستان٬ روسیه که از نظرات آنها حمایت مینمود٬ آغاز شد.
در اول اوت آلمان بر علیه روسیه اعلام جنگ نمود و ١۰ روز پس
از آن به کشورهای فرانسه٬ انگلستان٬ بلژیک و اطریش- مجارستان اعلام جنگ شد. پس از
اعلام دو طرفه و نهایی جنگ٬ همه اروپا عملا در حال جنگ با یکدیگر بودند.
درگيريها در بالکان آغاز شد٬ اما متیوانست هر کجای دیگری
آغاز شود. همانطور که بیسمارک گفت: "همه شبه جزیره بالکان ارزش یک نارنجک
انداز را هم ندارد."
اما در پشت پرده اختلافات دیگر و عمیقترى وجود داشت. مدت
زمان درازى بود که حوزه منافع قدرتهای بزرگ در مورد مستعمرات در تضاد با یکدیگر
قرار گرفته بودند و این منافع تضادهایی جدیدی را یکی پس از دیگری ايجاد مينمودند.
لنین و Krupskaja از طریق وین به کشور بی
طرف سوئیس مسافرت نمودند و در آنجا٬ در برن٬ اتاقی اجاره کردند. Krupskaja
هر روز صبح همسر پرزیدنت سوئیس را که برای تکان دادن فرشها به بالکن میامد ميديد و
از آن به عنوان نشان زنده اى از طبيعت ساکن محیط خرده سرمایه داری یاد مينمود.
لنین تنیدن شبکه جدیدی را بسرعت آغاز کرد: از میان روسها
در ژنو چه کسانی راهی روسیه بودند و آیا چاپخانه ای روسی باقی مانده بود و قادر به
چاپ اعلامیه های روسی بود؟
روز بعد از ورودش کليه بلشویکهای باقيمانده در برن براى
برگزارى جلسه اى به جنگلى فراخوانده شدند و لنین نظر خود را در مورد جنگ ارائه نمود.
قعطنامه ای صادر و در آن جنگ به عنوان جنگی امپریالیسیتی و غارتگرانه مورد ارزیابی و توافق قرار گرفت. پشتیبانی تقريبا
جمعى رهبران سوسیال دمکرات اروپایی از کمکهاى مالى ارائه شده پارلمانهايشان به جنگ
خیانتی بود به اهداف طبقه کارگر.
لنین از سوسیال دمکراتهای روسی انتظار زیادی نداشت٬ اما
با اینحال
٤ اوت برای او
یک رویداد غیر منتظره شد. زینویف گفت که لنین ابتدا از قبول اطلاعات داده شده از
برلین امتناع ورزيد. او تصور میکرد که ستاد ارتش آلمان کدی از Vorwärts*
جعل نموده باشد.. اما پس از اٽبات اينکه "سوسیالیستها" به متحد
امپریالیستها تبدیل شده بودند٬ مسئله شکل دیگری به خود گرفت: "از امروز من
دیگر سوسیال دمکرات نیستم. من یک کمونیست هستم".٢
لنین و روزا لوکزامبورگ در حقیقت مصوبه اى را در بین
الملل سوسیالیسم به تصویب رسانده بودند که همه احزاب سوسیالیست را موظف به مخالفت
با جنگ مینمود و به همین دلیل این خیانت هر چه بیشتر احساس میشد. در سال ١٩۰٧ در
دومین کنگره بین الملل در اشتوتگارت لنین و روزا لوکزامبورگ بندی را٬ که پس از
برخی اصلاحات به عنوان ضمیمه به قعطنامه های شبیه به جلسات ١٩١۰ و ١٩١٢ نيز اضافه
شد٬ پیشنهاد نموده بودند.
"اگر وقوع جنگی محتمل باشد٬ این از وظایف طبقه کارگر
کشورهای درگیر و نمایندگان آنها در پارلمان است که با تمام وجود از وقوع جنگ
جلوگیری نمایند.... چنانچه جنگى آغاز بشود٬ وظیفه آنها این است که در جهت متوقف
نمودن آن سريعا دخالت و از بحران اقتصادی و سیاسی حاصل از جنگ به منظور ترغیب توده
ها بهره برداری و از این طریق سقوط دیکتاتوری سرمایه داری را تسریع نمایند".٣
سوسیالیسم بین الملل خود را مقید نموده بود که در صورت
آغاز جنگ به اعتصاب سراسرى دست بزند. اکنون زمانیکه جنگ واقعیتی شده بود تمامی این
قطعنامه ها و تصمیمات فراموش شده بودند.
19 توفان
الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه
1393
برای لنین "خطرناکتر از همه" کارل کائوتسکی و مرکزیت
طلبان هوادار او بودند. چرا که شايع شده بود٬ آنها راديکالتر از اعضای رهبری حزب بوده
و دقیقا به همین دلیل حمايتشان از جنگ بزرگترین آسيب را سبب شد.
آلکساندرا کولنتاى همکار لنین در دوران آغاز جنگ در برلین
بسر میبرد. هراسان از مواضع حزب آلمان٬ کولنتاى خواستار ملاقات کائوتسکی در مجلس
شد. کائوتسکی به عنوان یکى از رهبران مقتدر مارکسیست و یک رهبر کارگری نابغه و رادیکال
در سراسر اروپا شهره خاص و عام بود. آلکساندرا کولنتاى کائوتسکی را که بشدت گیج و
شکسته شده بود در سالن مجلس ملاقات نمود. هر دو پسر او دقیقا در همان زمان احضار
شده بودند:
"در این شرایط حساس باید هر یک از ما بتونیم صلیب
خودمونو حمل کنیم "٬ او به
آلکساندرا کولنتاى گفت. "ما باید نشان بدیم که حتی
سوسیالیستها هم میتونن برای حفظ وطن بمیرن.!"٤
آلکساندرا کولنتاى به آنچه که شنیده بود باور نداشت. مجلس
آلمان پس از اعلام پشتیبانی حزب از مخارج جنگ توسط رهبر گروههای سوسیال دمکرات٬
نیازى به اين نداشت که حتی در مورد آن رای گیری کند٬ پس از آن مجلس بسرعت
منحل شد. کليه اخطارهای لنین در مورد کائوتسکی کلاهبردار به اٽبات رسیده بود. به
عقیده لنین"او دشمنى نقابدار با سياستى بزک شده بود٬ دشمنى که افق ديد
کارگران را محدود٬ روحیه و توانایی درک کارگران را تضعیف و آنان را نسبت به مسائل
بی تفاوت مینماید."
قیصر آلمان بجز احزاب آلمانی احزاب ديگرى را نميشناخت.
زمانیکه Karl Liebknecht٬
فرانز مهرينگ٬ رزا لوکزامبورگ و کارل زتکین اعتراض نامه
ای را بر علیه مواضع رهبران حزب نوشتند٬ هیچ روزنامه آلمانی وجود نداشت که آنرا منتشر
نمايد! ابتدا در پایان اکتبر بود که آن در سوئیس منتشر شد.
در فرانسه نیز حزب سوسیالیست با Guesde و Valliant در راس
آن٬ به انحراف شونیستی کشیده شده بودند. در انگلستان تنها حزب Independent Labour
بر علیه فشارها ایستادگی نمود.
روسیه در آغاز با تمام اعضای فراکسیون سوسیال دمکرات مجلس
بر علیه جنگ رای داد٬ اما منشویکها به سرعت تغییر موضع داده و بلشویکها ناگزير
شدند که بصورتى مخفى به فعاليت خود ادامه بدهند و تمام اعضای فراکسیون بلشویکی در
مجلس روسیه در شرق سیبری به تبعید دائمی فرستاده شدند.
در پاریس پلخانف سخنرانی پرشوری را در تجلیل از مهاجران
روسی که داوطلبانه به ارتش فرانسه ملحق شده بودند ایراد نمود. این عمل او مایه
تاسف شدید لنین شد که تصور مينمود٬ شاید سابقه نظاميش عامل این شوخی بوده باشد.
بجز سوسیال دمکراتهای روسی تنها چند بلغاری و دو نفر از
اعضای پارلمان سیبری بودند که در پارلمان خود از دادن رای مٽبت به جنگ خودداری
نمودند.
جنگ چنان روحیه ناسیونالیستی در روسیه ايجاد نموده بود که
مخالفان آنرا در موضع ضعف قرار داده بود. به عنوان مٽال در شهرهای روسیه مغازه های
متلعق به آلمانیها به صورتی منظم غارت شدند. نام رسمی شهر سن پطرزبورگ که در گوش
طنینی آلمانی داشت به پطروگراد تغییر داده شد.
فرانسه نيز با کمال تعجب به شمارى اندکى از فراریان از
جبهه اشاره نمود. یکی از معدود افراد مخالف جنگ٬ Jean Jaures – ه سوسیالیست٬ یک
روز قبل از آغاز جنگ توسط یکی از هواداران جنگ به قتل رسید.
در هفته های اول در انگلستان ٧٥۰۰۰۰
نفر داوطلبانه٬ و علاوه بر آن یک میلیون طی هشت ماه بعد٬ ٽبت نام نمودند. در اولین
زمستان جنگ تعداد زيادى به خاطر اشتیاق بسیارشان برای نجات وطن در میان برف دست به
تمرینات نظامی زده و بدینسان مجازات خود را دريافت نمودند. بسیاری قبل از اینکه
اسلحه ای بدست بگیرند کشته شدند.
سوسیال دمکراتها خیانت نمودند٬ اما لنین از امکانات موجود
انقلابی غافل نبود. مانند انقلاب سال ١٩۰٥ که بخاطر شکست روسیه در مقابل ژاپن رخ
داد٬ شکست دیگرى برای روسیه در جنگ جهانی میتوانست انقلاب دیگری را ايجاد نمايد. او
در سال ١٩١٣ به گورکی نوشته بود:
"جنگى میان اطریش و روسیه بصورت بیسابقه اى میتوانست
برای انقلاب قابل استفاده باشد (در سطح تمام اروپا)٬ اما چندان محتمل نيست که فرانس
جوزف و نيکى اینچنین لطفی را به ما بکنند."٥ لنین ميگفت که این جنگی بود غارتگرانه و کارگران نبايد
از هیچ یک از طرفین متخاصم حمایت کنند. "جنگ بمنظور تقسیم مستعمرات و به چنگ
آوردن زمینهای دیگر ملل آغاز شده است. دزدها با هم دعوا میکنند".
لنین میگفت که نتیجه جنگ اساسا اهمیت نداشت٬ اما برای
طبقه کارگر شکست ارتش خودی بهتر بود٬ به خصوص شکست روسیه شکستی بود برای حکومت
تزار و ارتش آن که لهستان٬ اوکراین و تعداد بسیاری از ديگر خلقهاى روسیه را مورد
شکنجه قرار میدهند.
در Diestelweg واقع در برن شکلى از زندگی روستایی کاذب
حاکم بود. لنین و همسرش در کنار جنگل بزرگی٬ روبروی آنها اينسا آرماند و به فاصله
پنج دقیقه زینویف با اعضای خانواده اش٬ زندگی میکردند. لنین٬ کروپسکایا و اينسا
آرماند در راههای جنگلی پوشیده از برگهای زرد پاییزی راهپیمایی نموده و گاهی از
کوه Schrattenfluh بالا میرفتند. آنها گلهای رز آلپی٬ میوه های جنگلی و قارچ٬
Karliohan٬ را میچییدند. لنین بر روی سخنرانيها و متون خود٬ متونى که بسیاری از
آنها منتشر نشدند٬ کار میکرد· کروپسکایا٬ در حالیکه اينسا دامن میدوخت٬ کتاب
آموزشی Toussaints را به زبان ایتالیایی میخواند.
Krupskaja طی دوران زندگیشان در کراکف٢۰۰۰ روبل به ارٽ برد. پس از اینکه یک
دلال پول سهم خود را برداشت٬ ١۰۰۰ روبل آن باقی ماند. اگر چه برای آنها ته مانده
ای از ارٽ باقی مانده بود با اینحال تا سال ١٩١٧ ٬ یعنی زمان بازگشت٬ وضعیت
اقتصادی لنین و همسرش نگران کننده بود.
Krupskaja
20
توفان الکترونیکی شماره
95
خرداد ماه 1393
در سال ١٩١٥
نوشت: "تمام دارایی ما بزودی تمام٬ و مشکل پيدا کردن نانی برای خوردن و ادامه
زندگی هر روز بزرگتر و بزرگتر میشود."
"باید نوشتن را آغاز کنم٬ هر چیزی که شد"٬ لنین
شکایت میکرد. "همه چیز بشدت گران است و ما به سختی زندگی خودمان را اداره
ميکنيم.."
پس از آنکه اولین موج کاذب از ميهن پرستى تقلبی فروکش کرد٬
کار سازماندهی مقاومت در مقابل جنگ آغاز شد. لنین شعار "صلح" را به
عنوان شعاری نارسا و خرابکاریهای فردى بر علیه جنگ را مردود اعلام نمود. او به جای
آن خواهان تبلیغاتی همگانی بود٬ تبليغاتى که بر اساس آن نظامیان و غیر نظامیان باید
سلاح خود را بسوی ستمگران کشور خودی نشانه میرفتند.
در سوئیس رابرت گريم برپایی کنفرانس بين المللى چپ را بر
علیه جنگ اعلام نمود. دو کنفرانس برگزار ميشد٬ یکی در سپتامبر ١٩١٥ در زيمروالد و
دومی در آوریل ١٩١٦ در Kienthal در سوئیس. لنین در هر دو کنفرانس شرکت کرد.
٣٨ نفر از ١١ کشور در کنفرانس زيمروالد حضور داشتند. یک
فراکسیون کمونیستی ٩ نفره متشکل از لنین٬ زینویف٬ لتن برزينز و سوئدیها Zeth
Höglund و توره نرمان٬ رادک – ه لهستانی٬ Borchardt – ه آلمانی٬ Platten – ه سوئیسی و رونالد - هولست –
ه هلندی٬ که بعدها به آنها پیوست٬ در کنفرانس شرکت کردند.
اکٽریت پیشنهاد جناح چپ را مردود اعلام نموده و اعلامیه
سازشکارانه و غير ستيزه جويانه ترى را مورد تایید قرار دادند. جناح چپ به هر حال
این اعلامیه را تاييد نمود.
بعدها در سوئد کنفرانسی شبیه به آن تشکیل شد. سه نفر از
مبتکران – Zeth Höglund٬ Ivan Oljelund و اريک هدن – به زندانهای دراز مدت محکوم
شدند. آنها ابتدا به جرم "ترغیب به خشونت" دستگیر شده بودند ولی بعدها عنوان
جرم آنها به "تدارک برای خیانت" تغییر یافت.
لنین زمانی که خبر محکوميت Zeth Höglund را به خاطر
تبلیغات ضد نظامیگری شنيد به آلکساندرا کولنتای نوشت"عجب بی عدالتی وحشیانه
ای! باور کردنی نیست!٦ او آنچنان
خشمگین بود که همه متوجه آن میشدند.
لنین در فوریه ١٩١٦ به منظور پایان دادن به شاهکار خود
"امپریالیسم به مٽابه بالاترین مرحله سرمایه داری"٬ که در ژوئن همان سال
به اتمام رسیده بود٬ به زوریخ مهاجرت نمود.
Krupskaja تعریف کرد که "ارتباطات با روسیه قطع شده بود. ما نامه ای
نمیگرفتیم و کسی از آنجا نمیامد."ابتدا در پایان سال لنین٬ علیرغم موانع سخت
مرزی٬ موفق به قاچاق برخى از نمونه هاى ارگان حزب سوسيال دمکرات به روسیه شد.
او خود را بخاطر مخالفانش از کلنیهای مهاجران دور نگاه
میداشت· هر روز صبح بلشویک فقیری به نام
"Zemljatjka"٬ که به دلیل گرسنگی دیوانه شده بود لنین را ملاقات میکرد.
او با چنان چهره پریشان و لباس کٽیفی به این طرف و آنطرف میرفت که به کتابخانه هم راهش
نمیدادند.
Zemljatjka همواره تلاش ميکرد که با لنین تماس گرفته و با
او گفتگو کند٬ او معمولا قبل از ساعت ٩ ٬ پیش از رفتن لنين به کتابخانه٬ به دیدنش
میامد.
گفتگوی با او چنان تاٽیر بدی بر روی لنین و Krupskaja
گذاشت که آنها سرانجام٬ قبل از رفتن به کتابخانه٬ به بهانه قدم زدن از خانه فرار
میکردند. ذوجين اتاقی را در خانه ای قدیمی و تاریک اجاره نمودند. پنجره ها را٬ به
دلیل وجود کارخانه اى سوسیس پزی در خانه٬ فقط شبها باز میکردند. بوی سوسیس ترشیده
غیر قابل تحمل بود.
تمام اروپا بوی تعفن میداد و لنین خود را خسته و پیر
احساس مینمود. در اکتبر ١٩١٦ یک بار پس از نطقی در ژنو رفیق یونانی و مبارزاتی او Micha Tschakaja ٬ از لنین سوال کرده بود:
"شما چند سالته؟"
لنین جواب داد: "من پیرم٬ خیلی پیر٬ همین الان ٤٦
سالمه".
به هر حال در آن خانه بزرگ٬ تاریک و دلتنگ٬ لنین تنها دلش
به همسایگانش خوش بود. در آنجا صاحبخانه٬ Kammerer - ه نجار٬ یک کفاش٬ همسر یک
نانوای آلمانی که در جبهه بود و یک خانواده اطریشی – ه هنرپیشه با گربه اى به رنگ
قرمز تیره زندگى ميکردند.
هیچگونه پیشداوری ملیتی میان آنها وجود نداشت. یک بار
همسر Kammerer – ه نجار طی جلسه اى در کنار اجاق گاز با خشم فریاد زد:
"سربازا باید سر اسلحه خودشونو به طرف دولتهای خودشون برگردونن!".
Krupskaja مینویسد٬ پس از آن ماجرا لنین مايل به ترک آنجا نبود·
در خلال آندوران تمایل رقت انگیزى در نزد لنین وجود داشت
که تنها Krupskaja آنرا کشف نمود. او بازگو میکند که چه اتقاقى
افتاد زمانیکه لنین٬ که Krupskaja او را ولادیمیر ایلیچ و یا فقط ایلیچ میخواند٬
یک بار در یکی از خیابانهای زوریخ با سیاستمدارى از تبار سوسیال دمکراتها برخورد
نمود:
Krupskaja میگوید: "ما در قسمت دیگری٬ قسمت مدرنتر شهر قدم میزدیم و
بصورتی اتفاقی به نوبس٬ سردبیر یک روزنامه سوسیالیستی در زوریخ که به فالانژ دست
چپیها تعلق داشت٬ برخوردیم.
نوبس پس از اينکه چشمش به ولادیمیر ایلیچ افتاد چنان
وانمود کرد که ميخواهد سوار قطار شهری بشود. اما لنین او را غافلگیر و صحبت در
مورد ضرورت یک انقلاب جهانی را آغاز نمود. چهره نوبس فرصت طلب خیلی خنده دار بود.
او آنجا ایستاده بود و نمیدانست که چگونه خود را از دست این روس پرحرف که یقه او
را گرفته و در مورد عقاید خودش سخن ميگفت خلاص کند. صحنه تراژیک و خنده داری بود٬
اما بازنده ولادیمیر ایلیچ بود. سرمایه گذاری او نتیجه ای ببار نداد٬ اشتیاق بى اندازه
او برای توده ها بدون استفاده به هدر رفت و آگاهی آشکار او شنونده ای نداشت.
21
توفان الکترونیکی
شماره 95
خرداد ماه 1393
من ناگهان به خرس قطبی بزرگى فکر کردم که همراه با ایلیچ
در باغ جانورشناسی لندن دیده بوديم. ما در مقابل قفس ایستادیم و مدتی دراز به او
نگاه کردیم.َ نگهبان براى ما توضیح داد٬ که همه حیوانهای وحشی به مرور زمان به قفس
عادت میکنن: خرس٬ ببر٬ شیر. اين فقط خرس قطبی روسی – ه که هرگز به اسارت عادت
نمیکنه. شب و روز بر علیه میله های قفس اعتراض میکنه."٧
لنین در مورد مبحث امپریالیسم دانش بسیاری را فراهم آورده
و ٧٦۰ صفحه را با ٢۰ دفترچه یاداشت مملو از آمار و نقل قول پر کرده بود.
او شبها Krupskaja را با داستانهای گوناگون و
عجیب و غریب در مورد امپراطوری های مختلف سرگرم مینمود. Krupskaja در دفتر خاطرات خود نوشت:
"افسوس که این قصه ها هرگز کتابی نشدند". قرارداد انتشار قانونى امپریالیسم
در روسیه تزاری توسط گورکی تهیه و نویسنده ٥۰۰ روبل به عنوان اجرت دریافت میکرد.
کتاب اما در حقیقت قبل از سپتامبر ١٩١٧ منتشر نشد و لنین متاسف شد از اینکه
نتوانست تعدادى از "دگرگونیهای هنری" را که به دلیل سانسور ناگزير به
انجام آنها شده بود تصحیح نماید. به عنوان مٽال زمانیکه او ميخواست از روسیه
استعمارگر صحبت کند اجبارا از ژاپن صحبت ميکند و غیرو و غیرو.
اما پیام کتاب کاملا روشن بود.
لنین توضیح داد که گذار به سرمایه داری مونوپولی و صدور
عظیم سرمایه به کشورهای عقب مانده چگونه شرایط لازم را برای ایجاد جنگ میان گروههای
امپریالیستی فراهم مياورد. برای مٽال منابع نفتی آمريکا که در حال اتمام بود
میتوانست جنگ نفت را به منظور "تقسیم جدیدى" از ذخائر نفتی جهان سبب شود.
او علاوه بر اين معتقد بود که امپریالیسم در کشورهای
ٽروتمند برخی از گروههای برتر را در میان کارگران بوجود میاورد و اینکه ایدئولوژی
امپریالیستی در ميان آنها نيز نفوذ مينمايد.
اگر چه لنین مانند بسيارى نميتوانست وقوع
جنگ جهانی را پیش بینی کند٬ ولی امر گام نهادن سرمايه دارى به مرحله فروپاشى از
مدتها قبل روشن شده بود.
جنگ روسیه و ژاپن در سال ١٩۰٤ ٬ اولین انقلاب روسیه در
سال ١٩۰٥ ٬ بحران مراکش در سال ١٩۰٦ ٬ بنیان گذاری entente
cordiale
(همبستگیهای صمیمانه) میان انگلستان و فرانسه در سال ١٩۰٤ ٬ گسترش اتحاد سه گانه با
روسیه در سال ١٩۰٧ ٬ احیای اتحاد سه گانه (آلمان٬ اطریش٬ ایتالیا) و فروپاشی جنبش
کارگری در مورد صحت اين نظريات شهادت ميدادند. لنین نوشت: "امپریالیسم آغاز
انقلاب سوسیالیستی است."
جنگ جهانی درستی نظرات لنین را تایید نمود. جمعا ١۰
میلیون نفر کشته و ٢۰ میلیون نفر زخمی شدند. تنها در جنگ وردون ٤٦۰۰۰۰ فرانسوی و
٢٧٨۰۰۰ آلمانی کشته شده بودند. حمله بدون هدف انگلیسیها در Somme ٤٢۰۰۰۰ هزار کشته
از خود بر جای گذاشت. ژنرالهای هر دو طرف روزانه و بدون کوچکترین ترحمی جان هزاران
انسان جوان را قربانی مينمودند.
ميان ٢٤ تا ٣۰ آوریل ١٩١٦کنفرانس دوم زيمروالد در
Kienthal برگذار شد. جنگ جهانى پس از گذشت ۸ ماه بصورت فزاينده اى گسترش یافته و
شرکت کنندگان رادیکالتر شده بودند.
اینبار اعضاى جناح چپ زيمروالد نه هشت بلکه ١٢ نفر عضو
داشت و به گفته لنین قطعنامه ها گامی به جلو نهاده بودند.
"در تاریخ جهان هرگز اطلاعاتی الهام بخش تر٬ بالاتر
و عظيمتر از اين منتشر نشده بودند و اینکه به واقعیت مبدل نمودن آن هنر جمعی ما
خواهد بود. هیچ فداکارى بزرگتر و هیچ دردی سنگینتر از رسیدن به این هدف نیست: صلح
میان مردم.
کارگران و برگزیدگان آنان! پدران و مادران! زنانی که
شوهران خود را از دست داده اید و فرزندان بی پدر! زخیمیها و انسانهای عاجز و زمین
گیر! اين شما هستيد که به خاطر جنگ و از جنگ در عذابید٬ از سراسر جهان٬ از
رزمگاههای پر دود٬ از شهرها و روستاهای نابود شده فریاد برآورید: کارگران همه جهان
متحد شوید.".
تنها در ماه می برای پخش این اعلامیه در سنگرها سه افسر و
٣٢ سرباز در آلمان تیرباران شدند. Karl Liebknecht٬ که در ماه سپتامبر به عنوان
تنها نماینده مجلس بر علیه جنگ رای داده بود٬ از حزب اخراج و به خاطر تبلیغات بر
علیه جنگ به دو سال زندان تادیبی محکوم شد.
در روسیه مقاومت گسترش یافت. در سال ١٩١٥ بیش از نیم
میلیون کارگر در اعتصاب شرکت نمودند. در جبهه روسیه- اطریش تمایلات به برقراری
روابط برادرانه میان سربازان دیده میشد. تیراژ روزنامه بلشویکها٬ پرودا٬ به ٤۰۰۰۰
رسیده بود.
اما جنگ تازه آغاز شده بود. براى آينده اى قابل پيش بينى چرخ
گوشت چرخ مينمود بدون اینکه نيروهاى مخالف قادر به جلوگيرى از آن باشند.
جنگ برای نیروهای نظامی تزار به بدترین شکل ممکن آغاز شده
بود. تزار طی پنج ماه اول جنگ ٣۰۰۰۰۰ نفر را از دست داد. بهار ١٩١٥ آلمانیها ١٥
میل در خاک روسیه پیشروی و در اوت برست را به تصرف خود درآورده و با از جمله استفاده از گاز به عنوان اسلحه٬ نیروهای روسی را
در مردابهای پر شاخ و برگ محاصره نموده بودند.
رژیم تزار ١٤ میلیون نفر را برای جنگ جهانی بسیج و قبل از
اينکه جنگ به اتمام رسيده باشد کشور قريب ٦ میلیون نفر را به شکل کشته و زخمى از
دست داده بود. تسلیحات ارتش روسیه وضعیت بسیار بدی داشتند. ارتش آنها توپخانه سنگین
نداشت و تنها صاحب چند هزار شصت تیر و تعداد کمی آتشبار بود. افسران ستاد ارتش از
نوخواهی نظامی متنفر بوده و پس از شکست در جنگ ژاپن – روسیه درگیر دعواهای داخلی
بودند.
کرنسکى که خود بعدها یکی از رهبران انقلاب شد مینویسد:
" ارتش مدتها قبل از سقوط رژیم تزار٬ نشانه هایی آشکار از فروپاشی را نشان
میداد. در ژانویه ١٩١٧ بیش از یک میلیون نفر از فراریان جنگ در پشت جبهه ها پرسه
میزدند."١۰
22
توفان الکترونیکی شماره 95 خرداد ماه 1393
فراریان جنگى٬ که بعدها تعدادشان به دو میلیون و نیم
رسید٬ با گذاردن قدم به هر جايى عوامل نگرانی را ایجاد میمنودند٬ به اقوام خود
نامه مینوشتند و داستانهای رقت انگیزی در مورد وادار نمودن آنها به حمله٬ بدون
داشتن سلاحى٬ بازگو میکردند.
لنین هنوز آغاز انقلاب را نمیدید و در مورد امکانات
بازگشت خود به کشور بسیار بدبین بود. او در ٢٢ ژانویه در جلسه سوسیالیستهای جوان
در ساختمان خانه مردم در زوریخ طی نطقی گفت:
"ما انسانهای متعلق به نسلهای گذشته ممکن است که
مبارزات تعیین کننده انقلاب آینده را تجربه نکنيم...."
١ـ A.J.P Taylor در اثر٬ جنگ جهانى
١٩١٤ـ١٩١٨ (استکهلم ١٩٦٧) در مورد تلاشهاى اطريش که ثابت نمايد که Princip از طرف دولت صربستان
اجير شده بود: "آنها مدرکى پيدا نکردند. کسى تا کنون چيزى بدست نياورده است
سخن ميگويد.
٢ـ Dmitrij Volkogonov٬ لنین٬
Polititjeskij portret٬ بخش ١ مسکو ١٩٩٤ ص ١٣٩.
٣ـ Knut Bäkström٬ جنبش
کارگری در سوئد٬ بخش ٢ (استکهلم ١٩٦٣)٬ ص ١۰٦. این نقل قول بوسیله يلمار برانتينگ
ترجمه شده است.
٤ـ آلکساندرا کولنتاى – من
چندین بار زندگی کرده ام مسکو ١٩٨٥ ص١٢٨ .
٥ـ LCC 35:76
٦ـ نقل قول از دیمتیری
ولکوگنوف.
٧ـ لنین: زندگی و آموزش استکهلم ١٩٢٥ ص ٨٨.
٨ـ Aesopus يک برده يونانى بود که
تماتل خود را براى آزادى به شکل افسانه بيان نمود.
٩ـ نقل شده از Knut
Bäckström تاریخ جنبش کارگری سوئد٬ قسمت دوم٬ استکهلم ١٩٦٣ ٬ ص ٢٧٥.
١۰ـ نیویورک تایمز ٢٢ می
١٩٢٧
****
کمیته مرکزی حزب کار ترکیه
قتل عام دولت و سرمایه در سوما
علت قتل عام سوما ولع سیری
ناپذیر کارفرمایان در استثمار می باشد.
دیروز در معدنی وابسته به شرکت
زغال سوما در شهر مانیسا، شمار زیادی از کارگران جان باختند. امروز خبر دادند که
تعداد کشته شدگان به 201 تن رسیده است.
انتظار می رود که شمار کشته شدگان افزایش یابد. تعداد زیادی نیز زخمی وجود دارد.
به طبقه کارگرمان، نزدیکان کارگران کشته
شده تسلیت می گوئیم و برای زخمی شدگان تمنای شفای عاجل داریم.
از این حادثه نمی توان آنطور
که حکومت و سردمداران دولت این حادثه را یک رخداد معمولی مربوط به کار قلمداد
کردند، عنوان نمود. درست برعکس، در این میان نه یک سانحه و نه سرنوشتی در کار است،
این یک قتل عام آشکار می باشد. بنا به توضیحات دست اندرکاران، در طی 12 سال حکومت
حزب عدالت و توسعه بیش از 14 هزار تن از کارگران در جنایات مربوط به کار جان خود
را از دست داده اند. قتل عام سوما نقطه اوج جنایات از این دست می باشد. کلیه این
جنایات نتیجه اعمال سیاستهای ضدکارگری بوقوع پیوسته است. سیاستهای نئولیبرالی،
خصوصی سازی، کارهای پیمانی، کار زیاد به دست کمترین شمار کارگر، افزایش بازده کار
به هر قیمت که از سوی حکومت حزب عدالت و توسعه و حکومتهای پیش از آن اعمال گردیده
و باعث استثمار هرچه بیشتر بوده مسبب اصلی این جنایات می باشد.
به خاطر وقوع روز افزون مرگ
کارگران در موسسات زغال سوما، 20 روز پیش پیشنهادی مبنی بر تشکیل کمیسون بررسی که
از سوی حزب خلق جمهوریت، حزب حرکت ملی و حزب اتحاد دموکراتیک داده شده بود با آرای
نمایندگان مجلس حزب عدالت و توسعه رد شد. سوال استیضاحی لَوَند توزاَل، نماینده مجلس حزب دموکراتیک
خلقها از شهر استانبول از سوی وزارت مربوطه بدون جواب گذاشته شد. گردانندگان معدنی
که قتل عام سوما در آن بوقوع پیوست، چندی پیش در گفتگوهای خود دم از نعمات خصوصی
سازی و کاهش 60 درصدی مخارج استخراج زغال زده بودند. پس معلوم می شود مخارج به چه
نحوی کاسته شده است. با کاهش تعداد کارگر و افزایش مقدار کار برای هر کارگر معدن،
اخراج کارگران باتجربه و استخدام کارگران جدید و بی تجربه با حقوق کمتر بدست
شرکتهای پیمانی، عدم دخالت دادن سندیکاها و محروم کردن کارگران از ابتدائی ترین
حقوق خود، کاهش مصارف مربوط به تدابیر امنیت جانی کارگران، عدم رعایت مقررات مربوط
به امنیت و سلامت کارگران، دررفتن از بازرسی های اجباری از طریق زدوبند با حزب
حاکم تنها برخی از کارهایی می باشند که باعث بوقوع پیوستن چنین رخداد فاجعه آمیزی
شده و به عنوان تدابیر اقتصادی جهت کاهش در رفتها از آن دم می زنند و به خود می
بالند. جنایات کاری و آخرین قتل عام بی شک سرنوشت نیست. جنایات کاری که محصول ولع سیری ناپذیر
کارفرمایان برای کسب سود هر چه بیشتر می باشد تنها با از بین بردن سیستم استثمار
به پایان خواهد رسید. حزب ما به خاطر پایان دادن به سامان استثمار مبارزه می کند.
بهترین کاری که ما برای آنها می توانیم انجام دهیم اتحاد برعلیه سامان استثمار و
اعتلای مبارزه می باشد. ما یک بار دیگر به دولت هشدار می دهیم که دست از سیاستهای
ضدکارگری بردارد. وزرای وزارتخانه انرژی و منابع طبیعی و وزارت کار و تامین
اجمتاعی باید هرچه زودتر استعفا دهند. مسئولین این فاجعه هر چه زودتر باید به
دادگاه کشانده شده و به بالاترین کیفرها محکوم گردند. کلیه قوانین و مقررات مربوط
به امنیت کارگران در محل کار که نارسا می باشند باید هرچه زودتر دوباره تنظیم
شوند، کارفرمایانی که از اجرای مقررات مربوط به امنیت کاری و کارگری سرباز می زنند
باید به پرداخت جریمه های سنگین محکوم شوند.ما کارگران و سندیکاها را در رابطه با
اعتراض به قتل عام سوما برای یک اعتصاب همه جانبه فرامی خوانیم. نباید اجازه دهیم
که این چنین قتل عام را با پخش چند پیام تسلیت آمیز لاپوشانی نمایند. بخاطر عدم
تکرار چنین جنایت ضد کارگری، زمان آن رسیده است که کلیدها را در تمام کشور قطع
کنیم و زندگی را به نقطه ایست بکشانیم. به همین دلیل سندیکاها باید اعتصاب عمومی و
عزای عمومی اعلام کنند. به جنایات کارگری پایان دهید.اتحاد،
مبارزه و همبستگی برای حاکمیت طبقه کارگر