۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه


کوتاه از زبان خودشان

دو میلیون و ۷۰۰ هزار بیسواد ۱۰ تا ۴۹ ساله در ایران

کلمه

علی باقرزاده فاروجی، معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نهضت سواد آموزی ایران اعلام کرد: «بر اساس آمارگیری صورت گرفته و پالایش اطلاعات، در حال حاضر دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در کشور در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال بیسواد هستند» وی در جمع خبرنگاران گفت:

«کار استخراج جمعیت بی‌سواد از کل جمعیت کشور انجام شده و براساس آن از ۷۱ میلیون نفر جمعیت، اطلاعات مربوط به بی‌سوادان کشور در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال را در قالب بانک اطلاعات گردآوری کردیم.»



افزایش بودجه برای تبلیغات مذهبی



سایت دولتی راسخون می نویسد: طبق قانون برنامۀ پنجم سال 1390 برنامه در جهت "تعمیق ارزشﻫﺎﻯ اسلامی و باورهای دینی به بیش از 800 میلیارد تومان می رسد"،همین‌طور در ارتباط با "مصلاها و مساجد در سال 1389 حدود 110 میلیارد تومان مصوب شد كه در سال 1390 به بیش از 500 میلیارد تومان افزایش یافته است یعنی حدود 5 برابر" در همین رابطه به گزارش ایرنا 1390-04-28 توجه کنید:

معاون ارتباطات و پشتیبانی سازمان دارالقرآن الكریم گفت: سه هزار و 100 مركز قرآنی شامل یكهزار و 800خانۀ قرآنی روستائی و یكهزار و300مؤسسۀ قرآنی در سراسر كشور فعالیت می كنند.
روابط عمومی ادارۀ كل تبلیغات اسلامی بوشهر به نقل از سید محمد مهدی بحرالعلوم افزود: برای توسعۀ فعالیت‌ﻫﺎﻯ قرآنی در این مراكز از روخوانی تا دروس تخصصی مثل تجوید، حفظ و روانخوانی و دورهﻫﺎﻯ تربیت معلمی نیز برگزار می شود. وی دربارۀ توسعۀ فعالیت‌های قرآنی در دانشگاه‌های كشور اظهارداشت: تفاهم نامۀ اولیه با نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها انجام شده كه در حال نهائی شدن برای استفاده از ظرفیت‌های دو طرف برای فعالیت‌های قرآنی در دانشگاه‌ها است و تفاهم نامه‌ای نیز با وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكی برای فعالیت‌های قرآنی در دانشگاه‌های علوم پزشكی منعقد شد كه این دو فعالیت در دانشگاه‌های كشور در دست اقدام است. معاون ارتباطات و پشتیبانی سازمان دارالقرآن الكریم گفت: در بحث نهضت قرآن آموزی در بین نیروهای مسلح و وزارت دفاع با توجه به تصویب منشور توسعۀ فعالیت‌های قرآنی كه در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید، ساز و كارهای جدید به وجود آورده است. وی اضافه كرد: برای ماه مبارك رمضان مراسم جزء خوانی قرآن و حضور در نمایشگاه بینلمللی قرآن در دستور كار داریم.

بحرالعلوم بیان كرد: اعطای مدرك حافظان قرآن در سراسر كشور روز 31 تیر ماه انجام و ثبت‌نام برای مسابقات تفسیر قرآن از اول ماه مبارك رمضان آغاز واین مسابقات در روز 27 آبان ماه 90 در 200 حوزه امتحانی برگزار می ‌شود.

او ادامه داد: بخش شناخت و استعدادهای درخشان قرآنی، راه اندازی مجمع خیرین قرآنی، آموزش‌های دوره‌های تخصصی قرآن در تربیت مدرس، ممتحن و داور قرآن، برنامۀ قرآنی دهۀ فجر، تكریم چهره‌های قرآنی موفق كشور و صدور مجوز برای مؤسسات قرآنی از مهم ‌ترین برنامۀ این معاونت تا پایان سال جاری است.

وی با بیان این كه در حوزۀ نظارت بر چاپ و نشر قرآن فعالیت مستمر داریم افزود: در طول سال هیئت‌هائی را برای بازرسی و نظارت در سراسر كشور اعزام می ‌كنیم كه اكنون نیز چندین هیئت در كشور در حال بازرسی، نظارت و بررسی از فعالیت‌های مؤسسات قرآنی هستند."



برادران قاچقچی:

احمدی نژاد رک و پوست کنده گفت :«بین ۵۵ تا ۶۰ میلیارد نخ سیگار در ایران مصرف می‌ شود که معادل ۲ هزار میلیارد تومان است. این رقم همه قاچاقچیان درجه یک دنیا را به طمع می‌اندازد، چه رسد به «برادران قاچاقچی خودمان».



تشدید تضادهای جناحی بر سر حجاب و کلاسﻫﺎﻯ تک جنسیتی

احمدی نژاد روز14 تیر ماه نامهﺍﻯ به وزیران علوم نوشت و چنین بیان کرد:

"شنیده شده است که در برخی دانشگاهﻫﺎ، رشتهﻫﺎ و کلاسﻫﺎﻯ تک جنسیتی بدون لحاظ تبعات اعمال می گردد.ضروری است فوری از این اقدامات سطحی وغیرعالمانه جلوگیری شود"



آیت الله مکارم شیرازی:

"طرح جدا سازی دانشجویان را وزیر علوم تصمیم می گیرد اجرا کند....، ناگهان از طرف بالا نامهﺍﻯ فرستاده می شود و او را فوراً از این کارها باز می دارند و آن را به عنوان" سطحی" و " غیرعالمانه" تحقیر می کنند در حالی که کاریست کاملاً مفید و عمیق و عالمانه...اینجانب شدیداً این گونه کارها را از سوی هرمقامی باشد محکوم می کنم و وظیفۀ خود می دانم"



آیت الله احمد خاتمی: عفاف و حجاب باید رعایت شود

احمد خاتمی در حمله به احمدی نژاد گفت:

"رئیس یکی از دانشگاهﻫﺎﻯ تهران به دلیل جدا کردن کلاسﻫﺎﻯ آقایان و خانمﻫﺎ با چه منطقی باید بازخواست شود؟ باید به این فرد ندا داد نه این که وی مورد بازخواست و اعتراض قرارگیرد که چرا تفکیک جنسیتی می کنید...قانون می گوید عفاف و حجاب باید رعایت شود"



جعفرشجونی: خانمها جوانان را آتش می زنند.

وی نیز به دولت احمدی نژاد حمله کرده و در مورد تفکیک جنسیتی و مسئلۀ حجاب چنین گفته است:

"کی گفته کنار هم بودن دختر و پسر هیچ مشکلی ایجاد نمی کند؟ مثل این می ماند که آتش را کنار بنزین بگذارند و بگویند: آتش نگیر... بعضی خانمﻫﺎ جوانان را آتش می زنند، آنها را تحریک می کنند، ارضاء نمی کنند..مراجع تقلید از عدم اجرای قوانین مربوط به حجاب دلخور.... هیچ دولتی هم حق ندارد درمقابل مراجع حرفی بزند و قد علم کند"

ببینید چه شده است که در اثر تشدید تضاد منافع و غارت بیشتر پول نفت بین جناحﻫﺎﻯ رژیم  باند متحجر احمدی نژاد هم به یکباره به مخالفت از تفکیک جنسیتی می پردازد و با "طرح مسائل ملی و شعار ایرانیت به جای اسلامیت"و... خود را برای انتخابات آینده مجلس و رئیس جمهوری آماده می کند. اما مردم ما راهی جز دست رد به همۀ کرکسﻫﺎﻯ در قدرت و پس ماندهﻫﺎﻯ جمهوری اسلامی و مبارزهﺍﻯ متحد و متشکل برای استقرار یک رژیم دموکراتیک سکولار و آزادیﻫﺎﻯ سیاسی و اجتماعی و عدالت اقتصادی ندارند.

طرح تفکیک جنسیتی، مسئله حجاب و تشدید فشار بر زنان

 هر ساله با فرارسیدن فصل تابستان خون جمهوری اسلامی به جوش می آید. حجاب زنان به یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی و مشغلۀ فکری خلفای اسلامی تبدیل می شود. مردم ایران باچهرهﻫﺎ و منش و رفتار کثیف این مدافعان  "عفت" عمومی آشنائی دارند. هرکس یکبار با آنها روبروشده و صحبت کرده باشد از لحن و شیوۀ بیان آنها پی به خاستگاه اجتماعی آنها برده این را می فهمد که آنها چیزی جز جمع اخلاف قداره بندانی نظیر"حسین رمضان یخی" و "شعبان بی مخ" و" طیب خان" و انگلﻫﺎﻯ دیگری از این دست ، نیستند.

روزگاری آنها به اتفاق نوچهﻫﺎ و امثال شمس قنات آبادیﻫﺎ برای کاشانی و اسلامش سینۀ خالکوبی شدۀ خودرا چاک می دادند و امروز اینها که خود سوابق طولانی در ترویج فحشا و تغذیه از چنین لجنزاری را دارند برای احمدی نژاد  و اسلامش و نظام "ناموس پرست" جمهوری اسلامی یقه درانده دست به ضرب و شتم زنان و جوانان می زنند. لمپن حزبﺍلله که این روزها در هیبت نیروی انتظامی ظاهر گشته و به ترکتازی مشغول است، پوسیده ترین و عقب مانده ترین گروه اجتماعی در جامعۀ سرمایهﺪاری و محصول تعفن و گندیدن تدریجی تحتانی ترین لایهﻫﺎﻯ اجتماعی یعنی خرده بورژواهای ورشکست شده و کارگران از تولید جدا مانده و دهقانان مهاجر به ولگردی کشیده شده است. کسانی که هیچ نقش ثابت اجتماعی در تولید و توزیع نداشته محل گذران زندگیشان غیر مشخص و مشکوک است و بسیاری از این جماعت به استخدام دولت لُمپن جمهوری اسلامی در آمدهﺍند. این تیپ فاقد شخصیت اجتماعی، مستعد ترین گروه برای جمع شدن حول کیسۀ پول نفت، کثیف ترین و مرتجع ترین و فاشیست ترین جناح بورژوازی است. رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی به راحتی می تواند آنها را بخرد و به خدمت گیرد. زیرا هرجا که دولت احساس خطر کند، او آمادگی کامل برای دست زدن به هر جنایتی را دارد. زمانی به دست سرلشکر زاهدی و اشرف پهلوی و با وسوسۀ دلارهای آمریکائی عامل "قیام ملی" علیۀ مصدق و جنبش ملی و دموکراتیک مردم ایران می شود و زمانی دیگر به دست کسانی نظیر بهشتی، رفسنجانی و امروز احمدی نژاد به انتقامکشی از مردم می پردازند. دزدها، جیب برها، قاچاقچیان، قوادان، باج خواران (نظیر ماشاالله قصاب)، دوره گردان و.... به این تیپ اجتماعی تعلق دارند. انقلابی که طبیعتاً می بایست به عمر چنین مشاغل و تیپﻫﺎئی خاتمه دهد با فروغلطیدنش به زیر رهبری بورژوازی تجاری  بهترین زمینهﻫﺎ را برای رشد آنها فراهم ساخت. بحران عمیق اقتصادی، ناامنی  سیاسی و فرهنگی نه تنها پس از 33 سال فروکش نکرد بلکه بر اثر سیاستﻫﺎ و عملکردهای ناگزیر نظام سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی، زمینۀ تقویت "لمپنیسم" را فراهم نمود.

 طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهﻫﺎ و تشدید فشار بر زنان در قالب  رعایت بیشتر حجاب اسلامی و تعرض به زنان در برخی از مناطق تهران  گوشهﺍﻯ از عملکرد ضد بشری جمهوری اسلامی علیۀ مردم ایران به ویژه زنان است که نفرت و انزجار همگان را بر انگیخته است. رژیم لُمپن اسلامی که نا امن ترین و اسفناک ترین شرایط اقتصادی و سیاسی را برای عموم مردم زحتمکش آفریده و هشتاد درصد را به زیر خط فقر رانده است، نمی تواند مدعی "امنیت اجتماعی" باشد. فحشا، اعتیاد و همۀ مفاسد دیگر اجتماعی یک ریشه دارند و این روشن است که ریشه این پدیدهﻫﺎ بی حجابی و یا "بد حجابی" نیست. ریشۀ مشترک فحشا، دزدی و جنایت و کلاهبرداری در سیستم بحران زدۀ سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی است که با شیوۀ مافیائی و غارت و چپاول نفت کشور فقر عظیمی در جامعه ایجاد کرده به طوری که از کشور"عفیف اسلامی"  صدها دختر زیر پانزده سال به ممالک شیخ نشین صادر می گردد و فحشا در چنین ابعاد گستردهﺍﻯ در صد سال اخیر در ایران بی سابقه بوده است. از سوئی مگر تعدد زوجات و صیغه موقت مشروعیت بخشیدن به فحشا نیست؟ حقیقت این است که برای روحانیت حاکم و آیتﺍللهﻫﺎ با شیوۀ تفکر اسلامی، زن چیزی جز پاسخگوی نیازهای جنسی مردان و تولید کنندۀ صرف فرزندان و بردۀ خانگی نیست. مبارزه با فحشا در حرف اما مشروعیت دادن به فحشا در قالب صیغۀ موقت چیزی جز انحصار دلالی معاملات پر رونق و پر درآمد در دست ملایان نیست. ملاهای ما حاضرند هر امر "حرامی" را با یک ورد حلال کنند. اما این نه نشانۀ محبت آنان به "مؤمنینی" هرزه بلکه نشانۀ حرص و ولع سیری ناپذیر آنها در کسب پول بیشتر حتی از طریق انحصار قوادی است. رژیم جمهوری اسلامی با گسترش اختناق و تعرض فاشیستی به زنان قادر نخواهد گشت جلوی موج اعتراضات مردم را بگیرد. اقدامات اخیر در مورد تفکیک جنسیتی در دانشگاهﻫﺎ، ممانعت از ورود زنان به قهوه خانهﻫﺎ و ضرب و شتم علیۀ زنان کم حجاب بازتاب تشدید تضادهای درونی رژیم در آستانۀ انتخابات کذائی مجلس از یک سو و از طرفی ترس و وحشت او از زنان و عموم مردم تحت ستم ایران، از سوی دیگر است. علی مطهری از نمایندگان اصولگرای مجلس، با انتشار نامۀ سرگشادهﺍﻯ، با تأکید بر «همسوئی تفکیک جنسیتی با اسلام و نظرات مراجع تقلید»، سطحی و غیرعالمانه خوانده شدن این طرح از سوی احمدی نژاد را «دلیل دیگری بر لیبرال بودن» و یا انحرافی بودن وی در حوزۀ فرهنگ دانست و شدیداً به جناح احمدی نژاد ــ مشائی حمله کرد. این که چنین طرحی چگونه در دانشگاهﻫﺎ پیاده شود و در عمل اجرا گردد بحث دیگری است و تا کنون چنین سیاستی در اثر مقاومت دانشجویان به وِیژه زنان قهرمان ایران با شکست روبرو شده است. لیکن با بر آمد و اوج گیری تضادهای درونی رژیم و دسته بندیﻫﺎﻯ رنگارنگ آن بر سر غارت و چپاول پول نفت و سهم خواهی بیشتردر اعمال قدرت و استقرار سلطۀ سیاستﻫﺎﻯ جناحی خویش این زنان بودند و هستند که همواره بیش از دیگر اقشار اجتماعی مورد آماج گرازهای اسلامی قرارداشتهﺍند. زنان به عنوان"ضعیف ترین حلقۀ "تعرض از سوی جانیان حاکم به مردم شریف ایران بودهﺍند. از این رو سوای اختلافات جزئی بین جناحﻫﺎﻯ رژیم در مورد طرح جنسیتی و مسئلۀ زنان، اماهمگی این آقایان و خانم ﻫﺎﻯ حزب الله در دشمنی با دانشگاه، با زنان آزاده و آزادی و علم و خرد، متحد عمل می کنند و اختلاف اساسی میان آنها نیست.اگر احمدی نژاد از طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهﻫﺎ مخالفت می کند نه نشان از تفکر مترقی وی در مورد زنان و دفاع از تساوی حقوق زن و مرد است بلکه این جنجال اجتماعی را باید در کادر نزاع جناحﻫﺎ در آستانۀ انتخابات مجلس و کسب کرسیﻫﺎﻯ پارلمانی مورد بررسی قرار داد. جملگی این دارودستهﻫﺎ دشمنان سوگند خوردۀ آزادی و علم و خردند باید گورشان را گم کنند.

رژیم جمهوری اسلامی در انفراد کامل به سر می برد و از داخل و خارج خود را در محاصره می بیند. سرکوب وحشیانۀ کارگران، دانشجویان، زنان، جوانان و همۀ محرومان جامعه ناشی از ضعف و ترس رژیم است.لیکن گره رژیم با سرکوب زنان  گشوده نخواهد شد. بحران رژیم با سرکوب و توهین و تحقیر جوانان حل نخواهد شد. سرکوب زنان و جوانان شعلۀ خشم و نفرت علیۀ خلفای حاکم را هنوزعمیق تر خواهد کرد. انقلابات و قیامﻫﺎﻯ معاصر ایران نشان دادهﺍند که زنان نقش  شایستهﺍﻯ در نبرد علیۀ ارتجاع و امپریالیسم داشتهﺍند و این بار نیز زنان ایران سهم بزرگی در سرنگونی رژیم زن ستیز اسلامی و استقرار آزادی به عهده خواهند گرفت. حزب ما طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهﻫﺎ و تشدید سرکوب زنان "بد حجاب" را شدیداً محکوم می کند و این اقدامات  جنون آمیز و بربرمنشانه را نشان از ضعف و درماندگی کاربدستان جمهوری اسلامی می بیند که تنها راه بقای منحوس خویش را تشدید سرکوب و ارعاب مردم می بیند. جمهوری اسلامی درمقابل جنبش متحد کارگران و زنان و عموم زحمتکشان درهم خواهد شکست و جز این نیز نخواهد بود.

کار کودکان


نقل از سند گزارش سیاسی حزب کار ایران(توفان) به کنگره چهارم حزب

مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق كودكان با استناد به آمارهای منتشر شده سال 85 توسط مركز آمار ایران اعلام كرد: از مجموع 13 میلیون و 253 هزار كودك رده سنی 10 تا 18 سال كشور در سال 85، سه میلیون و 600 هزار كودك خارج از چرخه تحصیل و یك میلیون و 700 هزار كودك به صورت مستقیم درگیر كار بودند.

فرشید یزدانی در گفت ‌و گو با ایسنا در تاریخ 31 تیر 87؛  ضمن اعلام این خبر كه آن را هشداری جدی برای مسئولان بالاخص مدیران وزارت آموزش و پرورش دانست، در مورد افزایش جمعیت كودكان كار نسبت به سال 75، گفت: در سال 75، حدود 11 درصد از كودكان 10 تا 18 سال كشور جزو كودكان كار بودند كه این رقم با افزایش، به 7/12 درصد (یك میلیون و 660 هزار نفر) در سال 85 رسیده است. این در حالیست كه تعداد كودكان این رده سنی، نسبت به سال 75 كاهش یافته است.

به گفته وی، نسبت كودكان كار در نقاط شهری و روستایی متفاوت بوده است، به طوری كه 6/9 درصد (830 هزار كودك) آن‌ها، شهری و 3/18 درصد (850 هزار كودك) روستایی بودند و این آمار با تعداد كودكان خارج از چرخه تحصیلی در نقاط شهری و روستایی همخوانی دارد.

ازدواج زود هنگام از دلایل عمده خانه‌دار شدن كودكان است.

مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق كودكان افزود: علاوه بر وجود یك میلیون و 600 هزار كودك كار در كشور، 915 هزار كودك با عنوان «كودك خانه‌دار» توسط مركز آمار ایران ثبت شده است كه حدود 904 هزار نفر از آن‌ها را دختران و مابقی را پسران تشكیل می‌دهند.
وی با اذعان به این كه عمده كودكان خانه‌دار، كودكانی هستند كه به دلیل ازدواج زودهنگام، خانه‌دار شده‌اند، تاكید كرد: عده دیگری از این كودكان را كودكان بازمانده از تحصیل تشكیل می‌دهند. بنابراین می‌توان گفت در مجموع حدود دو میلیون و 700 هزار كودك در كشور مشغول كار هستند.

یك میلیون و 300هزار نفر از كودكان كار پسر هستند.

یزدانی با تفكیك نسبت جنسیتی یك میلیون و 670 هزار كودك كار كشور به ایسنا، گفت: 3/19 درصد آن‌ها پسر (یك میلیون و 300هزار نفر) و 8/5 درصد (370 هزار نفر) را دختران 10 تا 18 سال تشكیل می‌دهند.

مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق كودكان در مورد نسبت كودكان كار پسر به دختر در رده سنی ذكر شده و در نقاط شهری و روستایی خاطر نشان كرد: 4/15 درصد (674 هزار نفر) از پسران و 6/3 درصد دختران (150 هزار نفر) در شهرها زندگی می‌كنند.
وی در ادامه در تشریح نسبت تعداد كودكان كار پسر و دختر ساكن در روستاها، افزود: از مجموع كودك كار ساكن در روستاها، 627 هزار نفر (5/26 درصد) از پسران و حدود 220 هزار نفر از كودكان كار دختر (10 درصد) در روستاها بسر می‌برند.
یزدانی در مورد تعداد كودكان خانه‌دار شهری و روستایی نیز گفت: 21 درصد (473 هزار نفر) از دختران و دو دهم درصد (پنج هزار و 500 نفر) از پسران روستایی كه در رده سنی 10 تا 18 سال قرار دارند، در زمره كودكان خانه‌دار به شمار می‌روند كه این جمعیت در میان كودكان دختر شهری به 428 هزار نفر (10 درصد) و پسران شهری به پنج هزار نفر (یك دهم درصد) می‌رسد.

در سال 85، سه میلیون و 600 هزار كودك 10 تا 18 ساله خارج از چرخه تحصیل بودند.

وی در ادامه در مورد آمار كودكان خارج از چرخه تحصیل نیز گفت: حدود 27 درصد (حدود چهار میلیون نفر) از كودكان رده سنی یاد شده، در سال 75 خارج از چرخه تحصیل قرار داشتند كه این رقم در سال 85 با افزایش نیم درصدی به 5/27 درصد (سه میلیون و 600 هزار نفر) رسیده است.

به گفته مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق كودكان، 3/29 درصد (یك میلیون و 800 هزار نفر) از دختران و 4/26 درصد (یك میلیون و 800 هزار نفر) از پسران در سال 85 خارج از چرخه تحصیل قرار داشته‌اند.

یزدانی با بیان این كه در سال 85، حدود 22 درصد از پسران و حدود 21 درصد از دختران ساكن در نقاط شهری خارج از چرخه تحصیل بودند، نسبت این جمعیت در نقاط روستایی را این گونه بیان كرد: 34 درصد پسران و 42 درصد از دختران روستایی خارج از چرخه تحصیل بودند.

وی توجه به آمارهای یاد شده را برای برنامه‌ریزی مسوولان آموزش و پرورش و جذب بودجه ضروری دانست و تصریح كرد: هر چند به نظر می‌رسد، مهمترین هدف وزارت آموزش و پرورش پرداختن به آموزش كودكان خارج از چرخه تحصیل است، اما با توجه به این آمارها، این وزارتخانه هم ‌اكنون از 30 درصد حداقل وظایف خود، یعنی پوشش اجباری آموزش برای همه، عقب است."

تنها سیری در این آمار نشان می دهد که رژیم جمهوری اسلامی تا به چه حد از کار برنامه ریزی برای آینده ایران دور است. آنها به مصداق "هر آنکس که دندان دهد نان دهد" کودکان ایرانی را به حال خود رها ساخته اند. در حالیکه در ممالک پیشرفته سرمایه داری بر اساس تعداد کودکان باید مهد کودک، کودکستان، دبستان، دبیرستان و دانشگاه همراه با کادر علمی متناسب تهیه و تدارک دید و امکانات شعلی برای آنها در سی سال آینده فراهم کرد. رژیم جمهوری اسلامی نه تنها در این زمینه ها تلاش لازم را به عمل نمی آورد بلکه با سیاست تفکیک جنسی هزینه آموزش را گرانتر می کند و در عمل مانع ازآن می شود که دختران به تحصیلات دبیرستانی و یا دانشگاهی دسترسی پیدا کنند. 

*****

بر گرفته ازتوفان شماره  137 مرداد ماه 1390  آگوست 2011،  ارگان مرکزی حزب کارایران

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت.   www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                                                                                           toufan@toufan.org

وضعیت کارگران افغانی در ایران


نقل از سند گزارش سیاسی حزب کار ایران(توفان) به کنگره چهارم حزب

پس از اشغال افغانستان توسط نیروهای استعمارگر سیل مهاجرین افغانی به ایران آغاز شد. افغانها فاقد حقوق در ایرانند. آنها باید در شرایط غیر انسانی کار کنند. در اردوگاهها بسر برند، کار آنها کار سیاه است. کودکان بی سرپرست افغانی خیابانهای شهرهای ایران را پر کرده اند و از این وضعیت غیر انسانی رژیم جمهوری اسلامی و سرمایه داران ایرانی برای نیات شوم اقتصادی و سیاسی خویش سود می جویند.

ایجاد تبعیض نسبت به کارگران افغانی و سرکوب کردن و پایمالی حقوق آنها در سراسر ایران امری رایج است. کارگران افغانی فاقد هرگونه حمایت از جانب دستگاههای حکومتی هستند که حتی از حمایت کارگران ایرانی نیز دریغ می ورزند. کارگران افغانی فاقد هرگونه امنیت بوده و در شرایط ترس و وحشت زندگی می کنند و بهر گونه کاری تن در می دهند و این قانونی است که مهاجران افغانی را در سراسر ایران شامل می شود. به عنوان نمونه به گزارش زیر توجه کنید׃

یکی از سایتهای کارگری در مورد کارگران افغانی در تاریخ  3 تیر 87 نوشت׃ در شهر شیراز یکی از هولناک ترین فجایع انسانی در شرف وقوع است. عمال سرمایه در این شهر به نیروی انتظامی و سرکوبگران دولتی دستور داده اند که تمامی کارگران افغانی را که در آلونک های نمور اطراف زندگی می کنند از درون این آلونک ها به بیرون پرتاب کنند. عمال سرمایه همزمان به مردم شهر شیراز اخطار کرده اند که هیچ کس حق راه دادن این کارگران به خانه خود را ندارد، هیچ سکنه شهر حق ندارد هیچ اتاقی حتی در قبال دریافت اجاره به کارگر افغانی بسپارد. دولتمردان سرمایه در نهایت سنگدلی و قساوت و توحش اعلام کرده اند که تمامی کسانی که به کارگران آواره افغانی خانه یا اتوموبیل و وسیله نقلیه اجاره دهند به جریمه های سنگین و مجازات های سخت محکوم خواهند شد. جنایاتی که دولت سرمایه داری علیه این کارگران روا می دارد هیچ دست کمی از جنایات نازی ها علیه بشریت، جنایات سرمایه جهانی علیه آوارگان فلسطین یا جنایات نژادپرستان رودزیا علیه سیاهان ندارد. کارگران افغانی چندین دهه است که توسط سرمایه داران خون آشام ایرانی به سبعانه ترین شکل ممکن استثمار می شوند. طول و عرض و ارتفاع سلسله جبال عظیم سرمایه هائی که این کارگران برای سرمایه داران ایرانی تولید کرده اند با هیچ رقمی قابل بیان نیست. نظام سرمایه داری اینک با این کارگران چنین می کند.     

آنچه که عمال سرمایه و دولتمردان علیه کارگران افغانی انجام می دهند خوی و سرشت سرمایه است. مسئله بسیار مهم و اساسی در اینجا وظیفه ای است که بر دوش توده های کثیر کارگر مقیم شهر شیراز و سایر شهرهای اطراف سنگینی می کند. این کارگران هستند که باید بدون هیچ هراسی در حفظ جان همزنجیران افغانی خویش بکوشند. آنان هستند که باید آوارگی و بی سرپناهی کودکان افغانی را آوارگی و در به دری کودکان خود تلقی کنند. این وظیفه انسانی و طبقاتی مفروض کل کارگران ایران است که با صدای رسا و قامت استوار به حمایت از کارگران افعانی برخیزند.

*****

بر گرفته ازتوفان شماره  137 مرداد ماه 1390  آگوست 2011،  ارگان مرکزی حزب کارایران

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت.   www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                                                                                           toufan@toufan.org

پیام حزب کار ایران(توفان) به کنگره حزب کمونیست کارگران تونس.

رفقای عزیز!

حضار محترم!

شادباشهای صمیمانه خلق و طبقه کارگر انقلابی ایران را بپذیرید.

حزب کار ایران(توفان) پیروزی انقلاب مردم تونس بر ضد امپریالیسم و نوکر دست نشانده اش دولت زین العابدین بن علی و تلاشش برای استقرار یک نظام دمکراتیک در تونس را به طبقه کارگر تونس و به حزب برادر خود حزب کمونیست کارگران تونس تبریک می گوید. مردم ایران و طبقه کارگر ایران با علاقه و احساس عمیق همسرنوشتی، تحولات شمال آفریقا و همه ممالک خاور میانه را تعقیب می کنند و آرزوی پیروزیهای بیشتر برای مردم و طبقه کارگر تونس دارند.

این انقلاب دستآوردهای بزرگی داشته است. همین که امروز ما می توانیم در کنگره رسمی حزب شما  درتونس بدون ترس از زندان و شکنجه و اعدام شرکت کنیم گام بزرگی در راه رهائی خلق بزرگ تونس است.

 انقلاب تونس آغاز انقلاب و مبارزات گسترده دموکراتیک در بسیاری از ممالک جهان و بویژه در ممالک عربی شمال آفریقا و کشورهای اسلامی شد. امپریالیستها و صهیونیستها متحدین ارتجاعی و دست نشانده خویش را در این ممالک از دست دادند و توازن قوای طبقاتی در این مناطق به نفع خلقهای جهان تغییر کرد. برای امپریالیسم و صهیونیسم و ارتجاع منطقه دیگر مقدور نیست چرخ تاریخ را به عقب برگردانند و همه دستآوردهای عمیق این انقلاب را نابود سازند.

انقلاب تونس بر تبلیغات ارتجاع جهانی، که مردم ممالک زیر سلطه را لایق کسب دموکراسی و زندگی بهتر و مستقل نمی دانند، خط بطلان کشید و در جهان موجی از حمایت و احترام نسبت به خلقهای عرب بویژه خلق تونس و طبقه کارگر تونس بوجود آورد.

انقلاب تونس ارتجاع عرب را وادار کرد از ترس خشم مردم به اصلاحات، برای فریب مردم دست بزند و در پاره ای از جهات عقب گرد نماید، ولی در عین حال این انقلاب نشان داد که عربستان سعودی مرکز ارتجاع سیاه در منطقه و چشم امید امپریالیست آمریکاست تا توسط قدرت مالی وی، به مهار جنبشهای انقلابی در منطقه پرداخته و حکومتهای تازه به قدرت رسیده را با امکانات مالی خویش خریداری نماید.

انقلاب تونس به حزب کمونیست کارگران تونس امکان داد تا در این نبردهای انقلابی آزموده تر شود و بتواند با طبقه کارگر تونس، ارتباط مستقیم برقرار کرده، آنها را در صفوف خود و در اتحادیه های کارگری جذب نموده، آنها را بسیج کرده و به آنها آگاهی طبقاتی بدهد. بدون حزب طبقه کارگر که ستاد فرماندهی و مغز متفکر طبقه است، امکان هیچ پیروزی و حفظ دستآوردهای انقلاب وجود ندارد.



پیروزی خلق تونس، مبارزه ضد امپریالیستی و دموکراتیک و گسترده و قهرمانانه طبقه کارگر تونس، تنها جنبه ملی ندارد، جنبه بین المللی این پیروزی انکار ناپذیر است. چشم بسیاری از نیروهای انقلابی در جهان به فعالیتهای حزب کمونیست کارگران تونس دوخته شده است. هر گونه پیروزی شما رفقا بر حیثیت جنبش مارکسیستی لنینیستی در عرصه جهانی می افزاید و از نفوذ رویزیونیستها در جنبش کارگری می کاهد.

حزب کمونیست کارگران تونس امروز به شاخص تعیین کننده در ارزیابی مردم جهان از درجه و عمق سیر تحولات در آفریقای شمالی و ممالک مسلمان بدل شده است. هر پیروزی شما پیروزی ما نیز هست.

حزب کمونیست کارگران تونس با مبارزه خویش، سیاست موذیانه امپریالیسم را که مبارزه دموکراتیک و رهائی بخش مردم در ممالک اسلامی را با "تروریسم" همردیف می کند و تلاش می کند با اتهام "تروریسم" آنها را منزوی و سرکوب نماید، افشاء کرده و نشان داد که منظره سیاسی جهان نه مبارزه میان باصطلاح "تروریسم اسلامی" با "تمدن" آمریکائی، نه "درگیری تمدن"ها، بلکه نبرد سهمگین میان ستمکشان و ستمگران است. نبردی که در یک طرف آن خلقها و طبقه کارگر جهانی و در طرف دیگر آن امپریالیسم، صهیونیسم و سرمایه داری و ارتجاع بومی قرار دارند.

رفقای عزیز

شما به پیروزیهای مهمی دست یافته اید و برگزاری همین کنگره در شرایط قدرت شما و ضعف دشمن، حاکی از این پیروزی هاست. ولی تجربه جنبش کارگری و کمونیستی از زمان کمون پاریس تا به امروز و تجربه حزب ما در ایران با صدها قربانی کمونیست نشان داده است که راه مبارزه طبقاتی مملو از خون است و دشمن طبقاتی در نخستین فرصت، بیرحمانه از طبقه کارگر و حزب کمونیستش انتقام می گیرد. دموکراتیک ترین جمهوریهای بورژوازی دشمن طبقه کارگر باقی می مانند و تنها رهبری حزب و تشکل طبقه کارگر و حضور آنها در عرصه مبارزه و کسب متحدین دموکرات و آزادیخواه و بسیج توده های مردم برای کسب اکثریت در عرصه مبارزه اجتماعی تضمین مناسبی است تا از هجوم ضد انقلاب جلو گیرد. از هم اکنون امپریالیسم و ارتجاع عرب تلاش می ورزند، تونس را تحت محاصره و فشار اقتصادی قرار دهند تا از این طریق راه نفوذ مجدد خویش را به تونس توجیه و هموار نماید. ما مطمئن هستیم که حزب کمونیست کارگران تونس با تجارب خویش که در طی مبارزه مخفی و در زمان انقلاب و شرکت در مبارزه توده ای کسب کرده، قادر است بر این مشکلات غلبه کند و مهر خویش را آگاهانه بر سیر تحولات دموکراتیک و انقلابی در تونس بزند.

ما برای کنگره شما پیروزی و موفقیت فراوان آرزو می کنیم.

زنده باد خلق قهرمان تونس

زنده باد طبقه کارگر انقلابی تونس

زنده باد حزب کمونیست کارگران تونس

زنده باد سوسیالیسم! زنده باد انترناسیونالیسم پرولتری.

هیات مرکزی حزب کار ایران(توفان)

21/07/2011     

بر گرفته ازتوفان شماره  137 مرداد ماه 1390  آگوست 2011،  ارگان مرکزی حزب کارایران

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت.   www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                                                                                           toufan@toufan.org

اصولیت انقلابی و نان به نرخ روز خوردن اسلامی

قدیمی ها می گفتند آنچه بخود نمی پسندی بدیگران نپسند و یا پشت سر کسی سخنانی بر زبان نیاور که قادر نباشی آنها را در پیش رویش نیز بازگو کنی. همین سخنان را کانت فیلسوف آلمانی عصر روشنگری به این صورت بیان کرده است: چنان باش که بتوانی بهر کسی بگوئی(کانت).

در این سخنان حکمتی است که تجربه قرنها مردمی است که در سرزمین ایران و یا در عرصه گیتی زندگی کرده و از سیر حوادث آموخته و آنرا برای پرتو افکندن به راه آینده تدوین و جمعبندی نموده و به نسل بعدی ارائه کرده اند.

ما کمونیستها اگر بخواهیم آنرا به زبان علمی برگردانیم از اصولیت انقلابی سخن خواهیم گفت. کمونیستها موظفند از اصولیت کمونیستی در هر شرایط دفاع کنند و نه اینکه بر اساس وزش باد و شیوع افکار عمومی نامناسب رنگ عوض کرده همرنگ جماعت شوند و دفاع از اصولیت انقلابی را بدور افکنند. وقتی حزب ما تشخیص می دهد سخنرانی خروشچف  در مورد شخصیت استالین و ساختمان سوسیالیسم در شوروی سراپا جعلی و مملو از دروغ و تحلیلها ی نادرست بوده است، وقتی همان گزارش "محرمانه" نخست در خارج شوروی توسط سازمان امنیت آمریکا پخش می شود و از آن تاریخ رویزیونیستها، تروتسکیستها، اپورتونیستها، ضد انقلابیها به جعل تاریخ مشغولند و هر عمل زشت و نکوهیده که در عرصه جهان انجام می دهند آنرا به گردن رفیق استالین می گذارند، اصولیت انقلابی حکم می کند که در برابر اکاذیب و فتنه گریهای دشمن قد علم کند. ببینید چقدر مضحک است که عده ای رهبر سازمان مجاهدین خلق را که سازمانی ضد کمونیستی است متهم می کنند روشهای استالینی دارد. آقای محمد خوش چهره استاد دانشگاه در مورد اعمال نفوذ حکومت در دانشگاه و بازنشست کردن اجباری اساتید می گوید: "متاسفانه برخی می خواهند این مشکلات را با برخی روش های انحرافی استالینی حل کنند که در برخی سطوح اجرائی با ملاحظات سیاسی و جناحی بر مصالح و منافع ملی چربش دارد.". حتی کار بجائی می رسد که هیتلر را هم متهم کنند که روشهای استالینی داشته است. ما از اتهامی که در این عرصه به چنگیز خان و تیمور لنگ خواهند زد سخنی از پیشگوئی بر زبان نمی رانیم.

آنوقت حزب ما نمی تواند با این کُر دستجمعی و موج تبلیغاتیِ سازمانیافتهِ بورژوازیِ امپریالیستیِ ضد انقلابِ جهانی هم آوا شود، زیرا آنوقت همدست دروغگوها خواهد شد. حزب ما بوجود نیامده تا همدست و همرنگ دروغگوها شود، بلکه برای آن بوجود آمده تا با دروغهای دشمنان طبقاتی مبارزه کند. آنها که این بدیهیات را نمی فهمند، دلایلِ علت حضورشان در اجتماع حقیقتا پرسش انگیز است. آنها باید نخست هویت سیاسی ایدئولوژیک خویش را روشن کنند. اصولیت انقلابی حکم می کند که حقایق را به مردم گفت حتی اگر در شرایط کنونی تناسب قوای طبقاتی صدای ما تحت الشعاع بوقهای گوش خراش امپریالیستها و رویزیونیستها و تروتسکیستها قرار گیرد. جهان در حال تحول است و وضعیت همیشه به این صورت نمی ماند. تجربه تاریخ همیشه از کسانی دفاع خواهد کرد که بر اصولیت انقلابی متکی بوده اند و مردم نیز به کسانی اعتماد خواهند کرد که به روی اعتقادات و سخنان درست اصولی خویش در شرایط مناسب و یا نامناسب پافشاری کرده اند. این نوع پافشاری از اعتقاد محکم ایدئولوژیک و صمیمیت پرولتری منشاء می گیرد.  حزب ما در گذشته سیاست اصولی خویش را در رد نظریات جنبش چریکی که ناقض حزبیت و بی اعتمادی به توده مردم و بی توجهی به خیل عظیم کارگران و دهقانان بوده است، در عین تجلیل از آرمانپرستی و مبارزه انقلابی آنها، بارها بیان کرده است و تسلیم فضای تبلیغاتی ضد حزبیها نشده است. حزب ما همیشه روحانیت و مذهب را ارتجاعی دانسته ولی میان روحانی مترقی با روحانیت ارتجاعی تفاوت قایل بوده است و از آن دفاع کرده است. کسانیکه نظریات حزب ما را دنبال می کنند می دانند که حزب ما غنی سازی اورانیوم را حق مردم و کشور ایران می داند و از حقوق ملل حمایت می کند و تلاشهای امپریالیستها و صهیونیستها را که ایران را از این حق طبیعی خود محروم کنند محکوم می نماید، حزب ما حقوق بشر را تجزیه بردار نمی داند و خواهان ارتقاء آن تا حذف مالکیت خصوصی بر وسایل تولید است و هرگز چون فضای عمومی برای چند تا روشنفکر لیبرال ایرانی آماده است، حاضر نیست پشت جنایات جمهوری اسلامی سنگر بگیرد تا بر جنایات امپریالیستها و صهیونیستها در سراسر جهان چشم ببندد و حقوق بشر را گزینشی مورد دفاع قرار دهد. حزب ما مخالف استعمار است و همیشه از مبارزه ملتهای تحت ستم و مستعمرات بر ضد ستمگران حمایت کرده است. حزب ما مخالف تجاوز و اشغالگری است و چنین اعتقادی یک اصل بدیهی دموکراتیک است و باین جهت وقتی حماس و حزب اله در فلسطین و لبنان و یا خلق عراق در عراق و خلق افغانستان در افغانستان بر ضد اشغالگران برای رهائی ملی مبارزه می کنند، ما از این مبارزه سیاسی دارای ماهیت ملی حمایت می کنیم و برای طفره رفتن و حمایت از امپریالیسم و صهیونیسم خودمان را پشت دوستی جمهوری اسلامی و حماس و حزب اله و یا ایدئولوژی اسلامی این سازمانها پنهان نمی کنیم. مبارزه طبقاتی مبارزه لجبازی و کینه توزی گروهی نیست. حزب ما از دموکراسی طبقاتی و پیگیر دفاع می کند و سرکوب و نابودی ستمگران را در مبارزه انقلابی الزامی می داند و در آینده نیز از آن با تبلیغ اعمال قهر انقلابی حمایت خواهد کرد و بهمین جهت حزب ما مخالف آن است که بر اساس مد روز بر این مفاهیم پیرایه لیبرالیسم بپوشانند و آنها را در قالب کالاهای قابل فروش مانند "آزادیهای بی قید و شرط" و یا "لغو اعدام" مطابق ذائقه بورژوازی خونخوار و خونریز و استعمارگر آدمخوار ساخته و به بازار عرضه کنند. حزب ما هرگز ماهیت دموکراسی را که طبقاتی است نفی نمی کند و هرگز حاضر نیست از یک موضعگیری تاکتیکی-سیاسی و افشاءگرانه آنهم در شرایط مشخص، در مورد مفهوم اعدام بطورکلی یک تئوری پوچ و غیر طبقاتی عمومی با ابراز انزجار گوشخراش از خشونت، قهر طبقاتی را نفی کند و از لغو اعدام یک فضیلت غیر طبقاتی بسازد تا تروریسمِ آشکار و پنهان بورژوازی را تائید کند و بخورد مردم دهد. در این زمینه ها می توان این سیاهه را ادامه داد و نشان داد که حمایت از اصولیت انقلابی و شنا کردن بر خلاف جریان آب به چه مفهوم است. حزب ما به این جهت از اصولیت انقلابی حمایت می کند.

سرنوشت کسانی را که از این نوع اصولیت دفاع نمی کنند و یا بنا بر ماهیت طبقاتیشان نمی توانند دفاع کنند می شود پیش بینی کرد. در این میان وضع روحانیت از همه اسفناکتر است. آنها برای دروغ گفتن تئوری تقیه را دارند و برای انصراف از عمل امروز و توسل به عمل فردا که مغایر امروز است اصل معروف "مصالح اسلام" را دارند. کلید سحرآمیزی که با آن می شود کثیفترین اعمال را توجیه کرد. اگر تجاوز به عنف جرمش قتل است در خدمت منافع اسلام عزیر می توان بهر قربانی تجاوز کرد. اگر تقلب در انتخابات تقلب و عملی نکوهیده است، برای اینکه رای مردم را در نظر نمی گیرد، می توان بنام نامی "مصالح اسلام" در انتخابات تقلب کرد. اگر زیر پا گذاردن قانون عملی نادرست است و به مصداق متولی که احترام مسجد را نگاه ندارد دیگران از مسجد آبریزگاه خواهند ساخت، آنوقت قانون به زیر پای هر کس و ناکسی می رود و مورد احترام کسی نیست. اگر می شود مصونیت پارلمانی نماینده مجلس را بخاطر "مصالح اسلام" زیر پا گذاشت آنوقت درِ آن مجلس را هم می شود بست.

"مصلحت اسلام" وسیله و ابزاری است که می شود در هر موقع که مصلحت ایجاب کند آنرا علیه فرد یا گروهی بکار گرفت. بر اساس این "مصلحت" می توان افراد و یا گروه ها را به وسط گود آورد آنها را سراپا آلوده کرد و به کثافت کشید و سپس مانند قابدستمال آنها را دور انداخت بطوریکه از بی آبروئی قادر نباشند آبروریزی کنند. این وضعیتی است که بر سر احمدی نژاد و گروهش درآمده است. ما در اینجا کاملا با فقدان اصولیت انقلابی روبرو هستیم. فقدان اصولیت، تمام این "مصلحت اسلامی" را با بوقلمون صفتی شالوده ریزی کرده است. فرمانده سپاه پاسداران بدستور بیت رهبری در حمله به "جریان انحرافی"(کدامشان انحرافی نیستند-توفان) تهدید کرد: "سپاه پاسداران به عنوان ضابط قوه قضائیه، و با حکم دادستان مامور دستگیری عوامل انحرافی است". البته اینکه پاسداران برای دستگیری کسی منتظر حکم دادستان است قدمی به پیش است چون در گذشته نه چندان دور همین کار را بر اساس "مصلحت اسلام" بدون حکم دادستان انجام می داد. خمینی تا زمانیکه زنده بود سپاه پاسداران را از دخالت در امور سیاست  و موضعگیری به نفع این یا آن حزب منع کرد. ولی حال خمینی مرده و سخنانش هم به فراموشی سپرده شده است و از این گذشته در مذهب شیعه سنت بر این است که فتاوی آیت اله هائی که در قید حیات نیستند از درجه اعتبار ساقط است و گرنه دکان آیت اله های بعدی بسته می شد و کلامِ نخستین آیت اله، حکم آیه قرآن را پیدا می کرد. بهر صورت سپاه پاسداران به بهانه "دفاع از انقلاب" و "دفاع از اسلام" وظایفی را برای خودش قایل است که دیگر حد و مرزی بر آن متصور نیست. صادق لاریجانی رئیس قوه پوشالی قضائیه در حمایت از دست اندازیهای سپاه با در دست گرفتن همان کلید سحر آمیز گفت: "این نهاد فقط یک نیروی نظامی نیست و جنجالی  که برخی در دوران اصلاحات مطرح کردند که اینها نیروهای نظامی صرف هستند برخلاف قانون اساسی است. تعابیری که در قانون اساسی برای پاسداران انقلاب آمده، تعابیری است که در آن دفاع از اسلام و مکتب اسلامی هم هست و این یک مبنای بسیار مهم در عملکرد سپاه است".

بعد از اینکه احمدی نژاد تهدید کرد که "خط قرمز وی کابینه وی است و اگر بخواهند به آنجا دست درازی کنند حتما به کشور آسیب وارد می شود"، احمد توکلی یکی از اصولگرایان در مجلس شورای اسلامی گفت: "نه تنها خط قرمزی برای رسیدگی به اتهام رئیس جمهور، وزراء و اعضای دیگر کابینه وجود ندارد، بلکه قانون اساسی، قوه قضائیه را بالاتر از مقامات نشانده است. رئیس جمهور در صورتی که معتقد است این بازداشت ها سیاسی است، می باید برای حل اختلاف با قوه قضائیه به رهبر جمهوری اسلامی مراجعه کند، نه این که تهدید کند به مردم روی خواهد آورد و مسایل را با مردم در میان خواهد گذارد".  رئیس دیوان عدالت اداری بنام محمد جعفر منتظری بیان کرد: "برای برخورد قضائی با متخلف هیچ خط قرمزی جز قانون وجود ندارد و این که گفته شود فلان مقام یا فلان نهاد خط قرمز ماست، بی معناست". یکی دیگر از ایادی خامنه ای بنام رضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز و نماینده تهران در مجلس اسلامی گفت: "چه آقای احمدی نژاد خوشش بیاید و چه خوشش نیاید، قوه قضائیه و دستگاه اطلاعاتی برحسب وظایفشان متخلفان را دستگیر خواهند کرد". همه ایادی خامنه ای بیکباره هوادار قانون اساسی جمهوری اسلامی شده اند و به اعتبار قوه قضائیه تکیه می کنند. و در عوض احمدی نژاد بیکباره می خواهد به مردم رجوع کند همان مردمی که رای آنها پشیزی در مقابل رای ولی فقیه ارزشی ندارد.

احمدی نژاد در سخنرانی خویش اشاره کرده بود که در ایران اسکله های غیر مجاز توسط سپاه پاسداران بنا شده که از طریق آنها به صورت فراقانونی برادارن قاچاقچی کالا وارد ایران می کنند. این اقدام که نامش را می شود جنایتکارانه گذارد، عواقب خطرناکی بدنبال دارد. آنها نه  تنها عوارض به دولت نمی دهند، نه تنها گمرک را بیکار کرده اند، نه تنها تولیدات داخلی را نابود می کنند و موجب بسته شدن کارخانه ها می شوند، نه تنها در میان تجار بازار که متحد خودشان بودند نا آرامی و ورشکستگی ایجاد می کنند، نه تنها مفت خوری و فقدان امنیت را با خویش می آورند، با این اعمال خویش سبب می شوند که فقر دامن اجتماع را بگیرد و شکاف طبقاتی میان اکثریت مردم و مشتی مافیای در قدرت که خود را صاحب ایران دانسته و به کسی حساب پس نمی دهند افزایش یابد. ما شاهدیم که طبقات نوخاسته مافیائی ایجاد شده اند که ثروتهای افسانه ای از این راه به کف آورده اند. در کنار این خسارات اقتصادی و اجتماعی نظارت امنیتی نیز بر این اسکله ها وجود ندارد و قاچاق انسان نیز در دستور کار است. این مرزهای مافیائی محل عبور و مرور جاسوسان آمریکائی و اسرائیلی است و سازمان جاسوسی موساد به این امر اشاره کرده بود که توانسته مامورین خویش را براحتی وارد ایران و خارج از ایران بکند. دستگاههای دزد و فاقد اصولیت انقلابی را می شود با پول و رشوه  خرید. احمدی نژاد وقتی می گوید "به کشور آسیب وارد می شود" معنایش این است که من مدارکی را که از شما در دست دارم رو خواهم کرد و حقایق را به مردم خواهم گفت. پرسش این است که تا کنون چرا ساکت بودی؟ آیا این سکوت نشانه همدستی با مافیای قدرت بر ضد مصالح مردم ایران نبوده است؟ بوقلمون صفتی و رنگ عوض کردن در اسلام ناب محمدی گویا حد و مرزی نمی شناسد.

از هم اکنون دعوای سختی بر سر تقلب در انتخابات مجلس آینده در گرفته است. جناح خامنه ای زبان به اعتراض باز کرده که احمدی نژاد در انتخابات گذشته به "توزیع غیرقانونی پول در میان 9 میلیون شهروندان" پرداخته است. علی اکبر اولیاء عضو کمیسیون عمران مجلس اعلام کرد که نمایندگان مجلس در "برخورد با تخلفات دولت از قانون" مصمم است و اضافه کرد:"اتفاقات ماه های اخیر، اصولگرایان و مجلس را متوجه تخلفات اطرافیان دولت کرده و زمینه را برای بررسی و برخورد با چنین تخلفاتی فراهم نموده است."

این اتهامات را می توان باین شکل تنظیم کرد که دولت در انتخابات تقلب نموده است، تخلفات غیر قانونی انجام داده، به سپاه پاسداران با تعابیر خودسرانه قانون اساسی اتهام زده است، مقابل تصمیمات رهبری ایستادگی کرده است و... اکنون دارو دسته خامنه ای که بیکباره حامی اصولیت شده است، مدعی است همه افراد در مقابل قانون مساوی هستند و هر تخلفی را قوه قضائیه رسیدگی کرده و گناهکاران را مجازات می کند. امروز "اصولیت" حکم می کند که به قوه مقننه و قوه قضائیه احترام گذارد. اگر تا دیروز دستگیری افراد و پرتابشان به درون حفره های انفرادی اصولی بوده و آقای رئیس جمهور هم زیر آن را امضاء کرده است و قاضی مرتضوی را در کنار خود پرورده است، حالا نمی شود بر سر دستگیری اسفندیار رحیم مشائی و بقائی و سایر یاران رئیس جمهور دبه در آورد. اگر تا دیروز "اصولیت" حکم می کرده بی حساب و کتاب گدا پروری کرد و به مردم رشوه داد تا در انتخابات شرکت کنند و ثروتهای ملی را در راه نیات و منافع شخصی بر باد داد، امروز نمی شود با استناد به همان "اصولیت" از غارت سپاه پاسداران که راز همه دانسته ای بود انتقاد کرد و آنها را به صلابه کشید. اگر تا دیروز "اصولیت" حکم می کرد برای تصمیمات مجلس ارزشی قایل نبود و مدعی شد رای رای مردم نیست ولی فقیه بجای همه تصمیم می گیرد، امروز نمی شود به حقانیت مجلس صحه گذارد و آنرا قوه ای در کشور دانست که رئیس جمهور حق نادیده گرفتن آنرا ندارد. همه این جناحها در زیر پا گذارادن آنچه که امروز از آن به عنوان اصول یاد می کنند شرکت فعال داشته اند. "اصولیت" آنها مصلحتی است اصولیت نیست. این است که سخنانشان نه پشتوانه معنوی دارد و نه پشتوانه مردمی. تجربه همیشه نشان داده است آنها که اصولیت را تحقیر کرده و به زیر پا گذاشته اند، خودشان نخستین قربانیان این بی توجهی بوده اند و در شرایطی قرار می گیرند که دیگر نمی توانند به آنچه از دست داده اند بیاویزند و توسط آن مردم را بسیج کنند. تمام اقدامات غیر قانونی، تمام عملیات فراقانونی، تمام لگدمال کردن قانون حتی قانون خودشان، همه رشوه خواری ها و دزدیها، تقلب در انتخابات و سرکوبها و... با اطلاع هر دو جناح بوده است و مشترکا به انجام رسیده است. هر دوی این جناحها خلافکار و ناقض اصولیت اند و طبیعتا نمی توانند و مشروعیت ندارند متقابلا همدیگر را به نقض اصول متهم کنند. اصول آنها همیشه مصلحتی و موقتی و منفعتی و گزینشی بوده است. وقتی یک گروه و یا جریان فکری فرصت طلبانه به نقض اصول به پردازد، دیگر قادر نیست به نقض آن توسط رقیب ایرادی بگیرد. دارو دسته خامنه ای که بیکباره اصولپرست شده اند این اصول را همیشه بر اساس "مصلحت اسلام" که در حقیقت مصلحت حکومت مافیائی باشد تفسیر می کنند. فرق کمونیستها با ضد کمونیستها، با بورژواها، با مذهبیون و همه فرقه های ایده آلیست که مالکیت خصوصی بر وسایل تولید را مقدس می شمارند از جمله یکی در همین است. در مبارزه اجتماعی باید بر اصولیت تکیه کرد و این احترام به اصولیت و جا انداختن آن سد بزرگی در مقابل انحرافات و یا سودجوئی ها و فرصت طلبان سیاسی ایجاد خواهد شد. بوقلمون صفتان همواره فاقد اصولیت انقلابی هستند. البته کسی می تواند متکی به اصولیت انقلابی باشد که به طبقه کارگر، به توده های خلق تکیه کند و از آنها نیرو بگیرد و به این جهت در شرایط سخت فشار دشمن توانائی مقاومت داشته باشد تا از این مبارزه سربلند بیرون آید.

بفرض اگر احمدی نژاد حرمت قانون را نگاه داشته بود، اگر حرمت قوه مقننه و قضائیه را نگه داشته بود، اگر به مردم احترام می گذاشت و حرمت آنها را به جای می آورد در مقابل دستدرازیهای خامنه ای زبان درازی داشت و می توانست مردم را به کمک بخواهد و اسناد را رو کند، ولی وی فرصت را از دست داده است، مورد نفرت عمومی است و دستش در تمام سرکوبها و در تمام عوامفریبیها رو شده است. وی بخاطر همین فقدان اصولیت و رنگ عوض کردن و هاله نورانی دور سرش و دروغهائی که گفته است قادر نیست با هیولای رهبری که زنش را به وی حرام می کند و زن همه هوادارانش را به قاضی مرتضوی در زندان کهریزک حلال می کند در بیفتد. ولی فقیه وی را در چاه زباله خواهد انداخت و کسی هم متاسف نخواهد شد. وی نتوانست رفتاری را که بخود روا نمی دارد در مورد دیگران محکوم کند.

  

*****

بر گرفته ازتوفان شماره  137 مرداد ماه 1390  آگوست 2011،  ارگان مرکزی حزب کارایران

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت.   www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                                                                                           toufan@toufan.org