۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه


بمناسبت اول ماه مه

کارگران آورنده بهار بشریت اند

122 سال پیش کارگران کلیه کشورها تصمیم گرفتند که همه ساله این روز را،روز اول ماه مه راجشن بگیرند. این تصمیم در1889 درکنگره سوسیالیست های کلیه کشورها درپاریس اتخاذ شد. درچنین روزی،درروز اول ماه مه که طبیعت ازخواب زمستانی برمیخیزد، کوه و جنگل سر سبز میشود، مرغزار و چمن بگل می نشینند، آفتاب گرمی بیشتر می بخشد، نشاط نو جوانی درفضا حس میشود، طبیعت جان میگیرد و شادابی می یابد درست درچنین روزی آنها تصمیم گرفتند آشکارا و با بانگ رسا به سراسر گیتی اعلام دارند که کارگران آورنده بهار بشریت اند، گسلنده زنجیر سرمایه داری اند، رسالت دارند که جهان نوین بر بنیاد آزادی و سوسیالیسم بر پا کنند.

اول ماه مه روز اتحاد و همبستگی کارگران در شرایطی فرا میرسد که رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی همچنان به حقوق کارگران و عموم زحمتکشان، به جنبش روبه رشد کارگری، به مطالبات نان ، کار، آزادی و امنیت شغلی تعرض میکند و درمقابل جنبش مردم ایران خود را ضعیف می بیند. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی با اجرای طرح حذف یارانه ها در هیبت " هدفمند کردن یارانه ها" که با تشویق صندوق بین المللی پول و بانک جهانی انجام میگیرد بازهم بر فقر وگرانی و شکاف طبقاتی خواهد افزود وهیچ امیدی به بهبودی وضعیت  معیشتی کارگران نمی رود. شورایعالی کارکه درعمل نماینده دولت و کارفرمایان است حداقل دستمزد کارگران در سال جدید را 330 هزار و300 تومان  تعیین نموده است، دستمزدی کمتر از 20 درصد خط فقر مطلق .با تصویب 9 درصدی افزایش دستمزد ،سفره کارگران درسال 90 تهی تراز سال جاریست. درحالی که حداقل دستمزد کارگران با توجه به رشد سر سام اور تورم و گرانی افسارگسیخته نباید کمتر از یک و نیم میلیون تومان باشد.

امسال در شرایطی به استقبال روزجهانی کارگر میرویم که جنبش جوان کارگری ایران با الهام از بهارانقلاب تونس و مصر که با پرچم نان و آزادی رژیمهای ضد کارگری ، فاسد و استبدادی را مورد یورش خود قرار داد، برای تحقق مطالبات سیاسی ومعیشتی خود با استفاده ازهرفرصت وروزنه ای به رژیم سرمایه داری اسلامی تعرض کرده و همین روحیه مقاومت و ایستادگی است که حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی را به وحشت و سراسیمگی واداشت ووی را بشدت از آینده خود بیمناک کرده است. دستگیریهای خودسرانه و سرکوب فعالین ورهبران اتحادیه های کارگری به شدت ادامه دارد وعلیرغم این اما کارگران ایران هرگزاز پای ننشسته اند و مبارزه علیه خصوصی سازی، اخراج دسته جمعی و برای دریافت حقوق معوقه و اضافه دستمزد و برای تشکیل سندیکای مستقل  وحذف  طرح هدفمند کردن یارانه ها دامنه وسیعتری یافته است.اعتصابات شجاعانه کارگران ایران دربسیاری ازکارخانه های کشورنظیر ایران خودرو، پتروشیمی،مخابرات و دهها  کارخانه دیگرهمه نشان از این است که جمهوری اسلامی علیرغم سرکوبگریها وتوطئه علیه کارگران موفق نگشته به اهداف شوم خود و ساکت کردن صدای اعتراض کارگران دست یابد.

اکنون درشرایطی اول ماه مه  فرا می رسد که امپریالیستها برای پیشگیری ازتعمیق وگسترش انقلاب خلقهای عرب وبا توسل به رای ارتجاعی شورای امنیت سازمان ملل ودر پوشش حفاظت از جان مردم به کشور لیبی تجاوز کرده وآهنگ آن دارند با مستعمره کردن آن مستقیما کنترل تولید نفت و منابع طبیعی این کشور رادرچنگ خود گیرند. ازاین رودر روزاول ماه مه امسال خلقهای جهان و در راس آن پرولتاریا باید با بانگ رسا  تجاوز به لیبی را محکوم کنند وخواهان متوقف شدن بمباران این کشور گردند. خروج فوری و بی قید وشرط ارتش متجاوز عربستان از بحرین وخروج فوری و بی قید و شرط متجاوزین امپریالیست از خاک افغانستان و عراق و برافراشتن پرچم دفاع ازخلق دربند فلسطین وتاکید برتحریم همه جانبه رژیم متجاوز وصهیونیستی اسرائیل وظیفه انترناسیونالیستی همه کمونیستها و نیروهای انقلابی درسراسر جهان است.حزب کارایران(توفان) به کارگران قهرمان ایران و جهان، اول ماه مه روزجهانی کارگر را شاد باش میگوید و ایقان دارد که پیروزی اردوی کار بر سرمایه تنها ازطریق وحدت وتشکیلات ورهبری حزب سیاسی و تنها ازطریق انقلاب سوسیالیستی و راهی که لنینیسم  نشان میدهد میسر خواهد گشت.




فرخنده باد اول ماه مه!

زنده باد انقلاب خلقهای عرب علیه ارتجاع و امپریالیسم!

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!

حزب کارایران(توفان)

اردیبهشت 1390

www.toufan.org      

۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

محجوب : سالانه یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر بر جمعیت بیکار کشور افزوده می‌شود

دبیرکل خانه کارگر  ( تشکیلات فرمایشی ) با بیان اینکه در ایران دسترسی به نرخ بیکاری تک‌رقمی سابقه ندارد، گفت: در حال حاضر طبق مراجع رسمی ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار بیکار داریم و سالانه یک میلیون و دویست هزار نفر نیز بر این تعداد افزوده می‌شود بنابراین اگر بتوان به رفع این دو معضل اقدام کرد درحالت عادی و خوب می‌توان شاهد کاهش یک درصدی بیکاری بود.

به گزارش خبرگزاری ایلنا، علیرضا محجوب در نشستی خبری با اشاره به پیشینیه نام‌گذاری روز جهانی کارگر گفت: کشته شدن ۳ کارگر معدنچی در شیکاگو آمریکا باعث نام‌گذاری این روز شد.
نماینده تهران در مجلس در مورد حداقل دستمزد برای کارگران سال ۹۰ نیز گفت: افزایش کمتر از تورم و معیشت برخلاف قانون است. بنابراین معتقدیم که به مطلوب‌مان در سال ۹۰ نرسیدیم.

وی با بیان اینکه در سال ۹۰ طوفان ورودی به بازار کار کاسته می‌شود، تصریح کرد: از هم اکنون تا سال ۹۵ ورودی به بازار کار کاهنده خواهد بود و برای بعد از سال ۹۵ نیز باید با توجه به نرخ رشد جمعیت صحبت کرد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

قیمت موادغذایی در تهران ۲۵ درصد افزایش یافت
ایلنا: براساس آخرین آمار رسمی اداره آمار بانک مرکزی ایران، متوسط قیمت خرده‌فروشی برخی از مواد خوراکی در فروردین امسال، 24.46 درصد نسبت به زمان مشابه سال گذشته رشد داشته است.
به گزارش خبرگزاري ايلنا، گروه تخم‌مرغ با بیش از 6.97 درصد، بیشترین افزایش و گروه لبنیات با ۵ درصد، کمترین افزایش را در بین گروه‌های ۱۱ گانه سبد کالای بانک مرکزی داشته‌اند.
در بین اقلام موجود نیز سیب سرخ با بیش از ۱۱۱ درصد، کالایی است که بیشترین رشد قیمت را داشته و پیاز با بیش از ۳۱ درصد کاهش، تنها کالایی است که در فروردین امسال نسبت به زمان مشابه سال قبل کاهش قیمت داشته است.
در این گزارش، قیمت اقلام مشخصی در هفته منتهی به ۲۶ فروردین ۱۳۹۰، با همان قیمت‌ها در ۲۷ اسفند ۱۳۸۹، مقایسه شدند و تفاوت آنها در نظر گرفته شده است.
همچنین در یک نگاه کلی، قیمت‌های هفته سوم فروردین امسال، با قیمت همان اقلام در هفته سوم فروردین ۱۳۸۹، مقایسه شده است و درصد رشد آنها به دست آمده است.

ایلنا: براساس آخرین آمار رسمی اداره آمار بانک مرکزی ایران، متوسط قیمت خرده‌فروشی برخی از مواد خوراکی در فروردین امسال، 24.46 درصد نسبت به زمان مشابه سال گذشته رشد داشته است.
به گزارش خبرگزاري ايلنا، گروه تخم‌مرغ با بیش از 6.97 درصد، بیشترین افزایش و گروه لبنیات با ۵ درصد، کمترین افزایش را در بین گروه‌های ۱۱ گانه سبد کالای بانک مرکزی داشته‌اند.
در بین اقلام موجود نیز سیب سرخ با بیش از ۱۱۱ درصد، کالایی است که بیشترین رشد قیمت را داشته و پیاز با بیش از ۳۱ درصد کاهش، تنها کالایی است که در فروردین امسال نسبت به زمان مشابه سال قبل کاهش قیمت داشته است.
در این گزارش، قیمت اقلام مشخصی در هفته منتهی به ۲۶ فروردین ۱۳۹۰، با همان قیمت‌ها در ۲۷ اسفند ۱۳۸۹، مقایسه شدند و تفاوت آنها در نظر گرفته شده است.
همچنین در یک نگاه کلی، قیمت‌های هفته سوم فروردین امسال، با قیمت همان اقلام در هفته سوم فروردین ۱۳۸۹، مقایسه شده است و درصد رشد آنها به دست آمده است.
رها کردن بیماران کنار خیابان توسط عوامل بیمارستان + عکس

یک بیمارستان 2 فرد بیمار را بدلیل نداشتن پول درمان سوار بر خودروی آمبولانس و آنها را در کنار خیابان رها می کند.
به گزارش جهان چند روز پیش اهالی یک منطقه با اطلاع دادن به کلانتری محل از 2 بیماری خبر دادند که کنار اتوبان خلیج فارس بعد از پل شهید کاظمی و در زمین های کشاورزی آن حوالی رها شده اند.
پی گیری ها از افراد حاضر در محل ، مشخص کرد که یک دستگاه آمبولانس مزدا خاکی رنگ با سه نفر سرنشین، 2 بیمار را با وضعیت کاملا نامناسب در کنار جاده رها کرده اند.
این 2 بیمار که یکی از آنها دارای شكستگي پا و عفونت و دیگری داراي سوختگي بوده اند، در بیمارستان بستری بودند که به علت نداشتن پول کافی برای ادامه درمان به این مکان منتقل شده اند.
در حال حاضر این بیماران با هماهنگی کلانتری محل به بیمارستان فیروز آبادی شهر ری منتقل شده اند.
 

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه

چند کلامی پيرامون آزادی و دموکراسی
آزادی از نگاه مارکسيسم ــ لنينيسم همان "ضرورت" است. اين مطلب توسط انديشمندان جنبش کمونيستی به کرات تائيد شده است. مارکس در ايدئولوژی آلماني، انگلس در آنتی دورينگ، لنين در ماترياليسم و امپريو کريتيسيسم، پلخانف در آثار فلسفی دوران قبل از ارتدادش و.... پس بررسی اين مقوله را ما نيز در اين نقطه آغاز می کنيم که نکتۀ اصلی در مسئلۀ آزادي، کشف ضرورت است. آزادی آن عمل ارادی صرف نيست (هر چند هر عمل ارادی نيز با جبر روابط و امکانات و.... محدود می گردد) بلکه عملی است که از تسلط بر قوانين تکامل ناشی شده و مبتنی به شناخت الزامات طبيعت است اگر جز اين بود انسانﻫﺎﯼ اوليه که در غارها زندگی می کردند و آنجا که می خواستند، می خوردند و می خوابيدند و با هرکسی همبستر می شدند و خلاصه هر عملی را انجام می دادند، آزادترين انسانﻫﺎ بوده و جوامع اوليه نيز بدين طريق آزادترين جوامع بشمار می آمدند. در حالی که حقيقتاً چنين نيست. انگلس می گويد:

» ....انسانﻫﺎﯼ اوليه که در حال تمايز از جهان حيوانات بودند ماهيتاً به اندازۀ حيوانات مقيد بودند و هر قدمی به سوی تمدن، قدمی به جانب آزادی بود.. «

پس روشن است که هر اقدام ارادي، آزادی نيست، نمی توان خارج از روند تکاملی تاريخ حرکت نمود و آنگاه آن را آزادی ناميد.

» آزادی در استقلال تخيلی از قوانين طبيعت قرار ندارد، بلکه در شناخت از اين قوانين و درامکانی است که آنها می دهند تا آنها را با برنامه و به منظور رسيدن به اهداف مشخص به کار گيريم. « ( آنتی دورينگ)

بنابراين اگر شخصی و يا جريانی بدون اطلاع از اين الزامات و قوانين آزادانه عملی انجام دهد و به قول انگلس:
» از ميان امکانات متفاوت و متناقض ظاهراً داوطلبانه يکی را بر می گزيند، درست عدم آزادی را اثبات کرده، مغلوب بودنش را دربرابر پديدهﺍﯼ که بايد به آن غالب باشد می رساند. «

پس آزادی در رويای مستقل بودن از قوانين طبيعی و ضروتﻫﺎﯼ تاريخی نيست. از اينجا می توان آزادی فعاليتﻫﺎﯼ سياسی را نيز توضيح داد. از منظر مارکسيسم ــ لنينيسم ديکتاتوری پرولتاريا، دموکراسی برای اکثريت يعنی دموکراسی سوسياليستی بيانگر حکومت طبقۀ کارگر و مبارزه برای پيروزی کامل و نهائی جامعۀ سوسياليستی و کمونيستی هستند. در چنين نظامی مالکيت خصوصی و استثمار انسان از انسان از ميان برداشته شده و ابزار توليد اجتماعی می شود.
اين اقدامات گام مهمی است در رشد دموکراسي، زيرا در جائی که مالکيت خصوصی و روابط ستمگرانه و استثمارگرانه حاکم باشد از آزادی و دموکراسی واقعی نمی توان سخن گفت. در حقيقت اگر دموکراسی را نخواهيم حکومت مردم بر مردم تعريف کنيم (که در حقيقت معنی دموکراسی اين است) بلکه در اينجا مراد از دموکراسی برابری باشد، تا مادامی که شرايط مادی برابری وجود نداشته باشد هر گونه شکل حقوقي، ريا وتزوير است. مثلاً اگر بيائيم بگوئيم" آ و ب " آزادند که به آمريکا مسافرت کنند، تا مادامی که به حيطۀ عمل کاری نداريم اين تنها شکل حقوقی قضيه است. اين شکل آنجا بی محتوا و صرفاً حرف و دروغين خواهد بود که" آ " پول کافی برای اين سفر را در اختيار داشته باشد و عملاً قادر به مسافرت باشد و " ب" پول کافی مسافرت را نداشته باشد. پس در اينجا برابری عملاً معنائی ندارد. در حقيقت اگر به دنبال حرفﻫﺎﯼ شيرين اما بی محتوا هستيم می توانيم به اين نوع برابريﻫﺎ قانع باشيم. اما اگر واقعاً به دنبال آزادی از قيد استثمار و عاشق دموکراسی هستيم، بايد خواهان الغای تمامی امتيازات طبقاتی و نابرابر باشيم. آنگاه دموکراسی تأمين خواهد شد و می توان از آزادی اکثريت جامعه از قيد ستم سرمايه سخن گفت. برای برقراری دموکراسي، برای همه يک مرحله وجود دارد که مرحلۀ تلاش برای لغو امتيازات نابرابر و يا مرحلۀ تلاش برای تأمين دموکراسی برای همه، که در اين مرحله از آنجا که خصوصيات ويژهﺍﯼ دارد و ناچار آرزو را برای رفع نابرابريﻫﺎ به کار می برد، ديکتاتوری پرولتاريا نام دارد. چرا که زندگی و تجربۀ انقلابات کارگری در کمون پاريس، شوروی و چين و..... نشان داده است که طبقات صاحب امتياز از منافع خود با بحث و استدلال دست نمی کشند و آن را دو دستی پيشکش کسی نمی کنند. با رأی پارلمان، رفراندم، انقلاب مخملی و اقدامات رفرميستی و...... نمی توان آنها را از سرير قدرت به زير کشيد. بنابراين ناچاراً ــ توجه به اين کلمه اهميت خاصی دارد.ــ ناچاراً کارگران و زحمتکشان و تهی دستان جامعه به قوت اسلحه و به جبر، طبقۀ صاحب قدرت را بر می اندازند و از آنجا که در مقابل اين جبر مقاومت وجود دارد و صاحبان زر و زور نيز به سادگی تسليم نمی شوند و يا ارگانﻫﺎ و تشکلﻫﺎﯼ قديمی و سنتی ورزيدهﺍﯼ که از مدتها پيش آنها را تعليم دادهﺍند درمقابل اين جبر ايستادگی می کنند، جنگ با آنها و سرکوبشان برای جلوگيری از احياء مجدد نظم گذشته ضروری است. اين همان ديکتاتوری پرولتاريا يعنی حکومت اکثريت بر اقليت و دموکراسی طبقاتی است که به نفع اکثريت زحمتکشان جامعه است. در اينجا روشنفکران ليبرال و آنها که "خواهان آزادی بی قيد و شرط برای همۀ دستجات سياسی هستند" شيون خواهند نمود که اين ديکتاتوری است و اين سرکوب است و دموکراسی ناب نيست، دموکراسی که آزادی برای حزب الله و شاه الله، لباس شخصيﻫﺎﯼ آدمکش و شعبان بی مخﻫﺎﯼ چاقوکش يعنی دشمنان سوگند خوردۀ آزادی را تأمين ننمايد، دموکراسی نيست، ديکتاتوريست و بس.....
گويا عدهﺍﯼ هنوز از کودتای ننگين 28 مرداد 32 و يا کودتای 1973 شيلی نياموختهﺍند که علل شکست اين جنبشﻫﺎ همانا عدم سرکوب دشمنان مردم و عدم قاطعيت در مقابل نيروهای ارتجاعی بود. آيا زمان آن نرسيده است تا از اين تجربۀ تلخ تاريخی بياموزيم و اين آموزه را به نسل جوان ايران منتقل کنيم؟
مارکسيسم ــ لنينيسم بر خلاف نظرات غير طبقاتي، دولت را طبقاتی و تاريخی و ارگانی در دست يک طبقه عليۀ طبقه و يا طبقات ديگر ارزيابی می کند. در جامعهﺍﯼ که مالکيت سرمايهﺪاری وجود دارد، نمی توان از آزادي، استقلال و حاکميت واقعی تودهﻫﺎﯼ رنج و کار سخن گفت. تقويت ارتجاع در همۀ زمينهﻫﺎ که از ويژه گی واقعيت کنونی کشورهای سرمايهﺪاريست، بی پايه بودن به اصطلاح دموکراسی" ناب" بورژوازی را نشان می دهد. و حتی آن حقوق ناچيزی که در اثر پيکار تاريخی و طبقاتی ستمديگان بر بورژوازی تحميل شده و او برای زحمتکشان قائل است، کاملاً ناپايدار و نامطمئن هستند. زيرا بورژوازی هرگاه ببيند پايهﻫﺎﯼ حکومتش به لرزه در آمده است، با متوسل شدن به قهر و خشونت، آزادی و حقوق زحمتکشان را زير پا می نهد و ديکتاتوری از نوع فاشيستی بر قرار می سازد.
در دوران امپرياليسم که انحصارها بر اقتصاد جامعه فرمانروائی دارند ناگزير در دنيای سياسی نيز تغييراتی به وقوع می پيوندد و دموکراسی را به سوی ارتجاع سوق می دهد. برای محدود ساختن آزاديﻫﺎﯼ مندرج در قانون اساسي، قوانين ارتجاعی جديد به تصويب می رسد، دولت پارلمانی به دولت نظامی پليسی بوروکراتيک تبديل می گردد، دستگاه دولتی بورژوائي، ارتش، پليس، سازمانﻫﺎﯼ جاسوسی به عبارت ديگر تمام ارگانﻫﺎﯼ لازم برای نظارت عقايد و اعمال افراد جامعه و سرکوب مقاومت آنها، دامنۀ وسيعی به خود می گيرد و تقويت می شود. در دوران امپرياليسم، دموکراسی بورژوائی که زمانی برای تسلط بورژازی کافی بود به مانعی در راه تحقق سلطۀ بورژوازی تبديل می گردد، بورژوازی ديگر نمی تواند مانند سابق به شيوهﻫﺎﯼ پارلمانی و دموکراتيک حکومت کند. اين است که چارچوب قوانينی را که خود وضع کرده می شکند و به تودۀ زحمتکشان دندان نشان می دهد. آيا اکنون تهاجم بورژوازی جهانی چه اروپائی و يا آمريکائی و..... به دستآوردها و حقوق دموکراتيک مردم و تصويب قوانين ارتجاعی که هر روز اوضاع را بر مردم تنگ تر می کند، برملا کنندۀ ماهيت تساوی صوری افراد در برابر قانون و عدم تساوی واقعی آنها نيست ؟
در حقيقت مارکسيسم ــ لنينيسم که علم رهائی پرولتاريا و همۀ زحمتکشان است بيش از هر نظريه و ايدئولوژی ديگری به دموکراسی پايبند است و بی پرده عنوان می کند که برای دموکراسی واقعی بايد شرايط مادی آن را فراهم کرد، از اين رو بدواً يکسان کردن شرايط مادی را هدف قرار می دهد. استدلال مارکسيسم ــ لنينيسم اين است که ابتدا همۀ افراد برابر شوند يعنی امکانات برابر پيدا کنند. آنگاه همه آزادند هر طور دلشان می خواهد عمل کنند.
بنا براين امتيازات بايد از بين برود و وقتی که طبقۀ جديد صاحب قدرت دست به اقدام می زند صاحبان امتيازات، آنهائی که از اين امتيازات بهره برداری می کردند، مقاومت می کنند. در اينجا پرولتاريا مجبور است که اين مقاومت را برای مصالح آزادی واقعی درهم بشکند . ای کاش سرمايهﺪاری و طبقات صاحب قدرت مقاومت نمی کردند و دو دستی از همۀ امکاناتشان دست می کشيدند و روياها و آرزوهای روشنفکران ليبرال متحقق می شد و به اين همه بحث و جدل نيازی نمی بود.
ليکن الفاظ کلی دربارۀ آزادی سياسی و آزادی بی قيد وشرط، برابری و دموکراسی عملاً برابرند با تکرار کورکورانه مفاهيمی که کپيۀ مناسبات توليد کالائی هستند. حل وظايف مشخص ديکتاتوری پرولتاريا و يا دموکراسی برای اکثريت جامعه به کمک اين الفاظ کلی معنايش پيوستن به موضع تئوريک و اصولی بورژوازی در کليۀ جهات است.
از نقطه نظر مارکسيسم ــ لنينيسم مسئله فقط به اين شکل مطرح است: آزادی از قيد ستمگری چه طبقهﺍﯼ؟ برابری چه طبقهﺍﯼ با چه طبقهﺍﯼ؟ دموکراسی بر اساس مالکيت خصوصی يا بر پايۀ مبارزه در راه حاکميت طبقۀ کارگر يعنی حکومت سوسياليستی برای تأمين دموکراسی واقعی برای محو خونريزيﻫﺎﯼ طبقاتی که در شرايط وجود طبقات اين برخوردها اجتناب ناپذير است.
برای جلوگيری از قتل عام تودۀ زحمتکشان چارهﺍﯼ جز محو طبقات و حتی محو پرولتاريا و محو ديکتاتوری و دولت آن نيست. برای رسيدن به اين بهشت موعود، که سر آغاز تاريخ واقعی بشر خواهد بود، چارهﺍﯼ جز پيکار بی امان بر عليۀ بورژوازی باقی نمی ماند. اين پيکار مشروع و عادلانه است زيرا دفاع از اکثريت شهروندان زحمتکش جامعه را هدف کار خود قرار داده است و از اين رو ماهيت اين اعمال زور با ماهيت اعمال زور اقليت دستگاه حاکمۀ سرمايهﺪاری که بر استثمار اکثريت مردم استوار است از بيخ و بن تفاوت دارد. اگر تعريف از آزادی را از ماهيت طبقاتی دولت جدا نمائيم و به کلی گوئی بپردازيم نه تنها گرهﺍﯼ از اين کلاف را نخواهيم گشود بلکه آگاهانه و يا ناآگاهانه، خواسته و يا ناخواسته در دام تبليغات دروغين سرمايهﺪاری و امپرياليسم که اين روزها گوش فلک را کر کرده است گرفتار خواهيم آمد و جز تقويت اغتشاش افکار و منحرف کردن مسير مبارزۀ مردم حاصلی نخواهد داشت و طبيعتاً چنين امری برازندۀ هيچ شخصيت و نيروی انقلابی و کمونيست که برای زحمتکشان جامعه دل می سوزاند نيست و نخواهد بود.
يک نکتۀ قابل توجه اين است که نقد و انتقاد ما به آزادی و دموکراسی بورژوائی به معنی نفی آن نمی باشد بلکه تکامل آن به دموکراسی پرولتری است که اين جز انقلاب سوسياليستی امکان پذير نيست. اين صحيح است که ماهيت همۀ دولتﻫﺎﯼ سرمايهﺪاري، ديکتاتوری است اما پرولتاريا بين ديکتاتوری پنهان، دموکراسی بورژوائی و ديکتاتوری عريان يعنی ديکتاتوری فاشيستی تفاوت قائل است و فرق می گذارد. لنين در همين رابطه در پاسخ به آنارشيستﻫﺎ که به شکل انقياد توجه نمی کردند به درستی چنين پاسخ داد:

» اگر انگلس می گويد که دولت به عنوان ماشين ستمگری يک طبقه بر طبقۀ ديگر در جمهوری دموکراتيک هم از زمان سلطنت "دست کم ندارد"، معنيﺍش آن طور که برخی از آنارشيستﻫﺎ موعظه می کنند به هيچ وجه اين نيست که چگونگی شکل اين ستمگری برای پرولتاريا فرقی نخواهد داشت. آن شکل از مبارزۀ طبقاتی و انقياد طبقاتی که گسترده تر، آزادتر و آشکارتر است کار پرولتاريا را در مبارزه برای نابود ساختن طبقات به طور کلی به منتها درجه تسهيل می کند. « (لنين ــ دولت و انقلاب).

حقوق دموکراتيک در ممالک امپرياليستی غرب محصول صدها سال مبارزۀ طبقاتی و کارگری است. محصول انقلاب کبير بورژوائی فرانسه وتأثيرات انقلاب کبير اکتبر شوروی است. ارتجاع حاکم در اين کشورها نمی تواند به يکباره اين دستآوردها را حذف کند و وضعی مانند ايران به وجود آورد و يا ديکتاتوری فاشيستی نوع هيتلر و موسولينی را برقرار نمايد. به نظر ما اين تفاوت را بايد در برخورد به اين دولتﻫﺎ در نظر گرفت و بر اين اساس تاکتيکﻫﺎﯼ مناسب را برای سازماندهی کارگران اتخاذ کرد. طبيعتاً دستآوردهای دموکراتيک يک بار برای هميشه نيست بايد برای حفظ آن مبارزه کرد و اين دولتﻫﺎ را تحت فشار قرار داد. درغير اين صورت به نهيليسم و ماجراجوئی و پاسيويسم در خواهيم غلتيد و منفرد خواهيم شد .

نقل از توفان الکترونيک شماره 57 نشريه الکترونيکی حزب کارايران فروردين ماه 1390

www.toufan.org
toufan@toufan.org

پايان موفقيت آميزاعتصاب ۱۱ روزه ۱۵۰۰ کارگر مجتمع پتروشيمی بندر امام


کلمه:اعتصاب ۱۱ روزه ۱۵۰۰ کارگر مجتمع پتروشيمی بندر امام پس از موافقت مديريت اين واحد صنعتی با خواسته های آنان پايان يافت. کارگران مجتمع پتروشيمی بندر امام خواستار برچيده شدن شرکت های پيمانکاری و قرارداد دسته جمعی با خود بودند.

اين اعتصاب پس از امضای توافقنامه کتبی ميان نمايندگان کارگران و نماينده ماهشهر در مجلس، فرماندار ماهشهر رئيس اداره کار و امور اجتماعی اين شهرستان و همچنين نمايندگان مديريت اين مجتمع به پايان رسيد. به گزارش اتحاديه آزاد کارگران ايران، اين توافقنامه سپس از سوی محمد حسين ظريف کار، مدير عامل مجتمع پتروشيمی بندر امام، در جمع کارگران قرائت شد.

بر اساس اين توافقنامه، مديريت مجتمع پتروشيمی بندر امام از کارگران سه ماه مهلت گرفت تا مراحل اجرای مصوبه برچيده شدن شرکت های پيمانکاری و انعقاد قرارداد دسته جمعی را به انجام برساند. در عين حال، قرار شد مزايايی که به پرسنل رسمی داده می شود، مشمول کارگران پيمانکاری نيز بشود.

اعتصاب بيش از ۱۵۰۰ کارگر پيمانکار مجتمع پتروشيمی بندر امام روز بيستم فروردين آغاز شده بود؛ کارگرانی که خواستار اجرای مصوبه دولت محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ برای انعقاد قرارداد مستقيم با خود کارگران بودند.

اعتصاب ۱۵۰۰ کارگر مجتمع پتروشيمی بندر امام از حمايت صدها کارگر شرکت های پتروشيمی در منطقه ويژه ماهشهر برخوردار شده بود که خواسته های مشابهی داشتند.

اعتصاب‌ها و اعتراض‌های کارگران در شهرهای گوناگون ايران در سال‌های اخير رو به افزايش گذاشته است. از جمله اين شهرها مي‌توان به قزوين، تبريز، تهران، قائمشهر، اراک، آبادان، کرمانشاه، رشت، اهواز، اصفهان و شيراز اشاره کرد.

۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

اعلامیه کمیته هماهنگی کنفرانس بین المللی احزاب و سازمانهای مارکسیست – لنینیست جهان درمورد تجاوز نظامی امپریالیستها به لیبی:



دخالت امپریالیستی در لیبی را محکوم کنیم

همبستگی با خلق

ائتلاف ارتجاعی نیروهای امپریالیستی، که با تکیه بر قطعنامه سازمان ملل و به بهانه دفاع از جمعیت غیر نظامی لیبی را مورد حمله قرار داده اند، تعرض دیگری برعلیه خلقهاست. امروز لیبی، دیروز بالکان و عراق و افغانستان هم با توسل به همین بهانه ساختگی بود که وحشیانه مورد حمله قرار گرفتند. سخن برسر ائتلافی میان فرانسه، انگلیس و آمریکا از سوئی و همدستی فعال دول ارتجاعی ایتالیا و اسپانیا و دانمارک و... تائید ضمنی روسیه و چین از طرف دیگر است. چون این دو کشور، روسیه و چین، از حق وتو خود استفاده نکرده و ریاکارانه این تعرض را مورد تائید قرار دادند. رفتارها از روی خصلت حقیقی این ائتلاف ارتجاعی پرده بر میدارند. حضرات قصد ندارند امنیت جمعیت غیر نظامی را تامین کنند، بلکه نفت و موقعیت استراتژیک لیبی از سوئی و تهدید شورش و مبارزات انقلابی خلقهای عرب را در مد نظر دارند.

تائید تعرض به لیبی، تعرضی براساس قطعنامه سازمان ملل، نشان میدهد که امپریالیسم نگران کدام قطعنامه های سازمان ملل است. مهم منافع امپریالیستهاست. بیخود نیست که مرتب، همینکه پای منافع خلقهای فلسطین و صحرا به میان میاید، قطعنامه های سازمان ملل را وتو میکنند.

شورشیانی که برعلیه قذافی مبارزه میکنند، بزودی متوجه خواهند شد که امپریالیستها « حامی » آنها نیستند، بلکه غارتگران و استثمارگران بیرحمی هستند که میخواهند جای قذافی را، اگر بتوانند او را بزیر بکشند، با یکی از مهره های خود پر کنند. فراموش نکنیم که عناصر این ائتلاف، با همدستی سایر کشورهای امپریالیستی و سرمایه داری، تا همین چندی پیش با قذافی هم میلاسیدند. رفتار مشابهی نیز با دو مرتجع دیگر، بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر داشتند « اعضای بین الملل سوسیالیست »! که هر دو در قیامهای مردمی از پا درآمدند.

قیامهای جاری در مغرب و خاورمیانه ( مراکش، یمن، بحرین، سوریه، شاید هم الجزیره و... ) از قضا منافع استراتژیک قدرتهای امپریالیستی را در خطر قرار داده و تضادهایشان را تشدید خواهند کرد. مثل مورد تعرض به لیبی، که تضاد میان امپریالیسم فرانسه – در راس آن سارکوزی مرتجع – و امپریالیسم آلمان بامرکل ارتجاعی را تشدید کرد. جنبشهای عمیقی در این قسمت از جهان، جنبش خلقها در قبال رژیمهای خودکامه و مستبد، در قبال بیدادگریهای شدید، موقعیت قدرتهای امپریالیستی و شرکاء را نیز متزلزل خواهند کرد.

کنفرانس بین المللی احزاب و سازمانهای مارکسیست – لنینیست جهان، شدیدا تعرض وحشیانه امپریالیستها برعلیه لیبی را محکوم میکند. ما ازمبارزه عادلانه خلق لیبی در قبال ارتجاع و حکومت قذافی برای دستیابی به دمکراسی ، امنیت و عزت و آزادی دفاع میکنیم. ما برخورد دوگانه سازمان ملل، ایضا ریاکاری و دوروئی تمام کشورهائی که مدعی دول دمکراتیک هستند، دولتهائی که، تعرض بعضی را تائید کرده و در موارد دیگر سکوت میکنند، را محکوم میکنیم. ما ازهمه میخواهیم که به هر طریق ممکن ، همبستگی خود را با مبارزات خلق لیبی و سایر خلقها نمشان دهند.

کمیته هماهنگی کنفرانس بین المللی احزاب و سازمانهای مارکسیست – لنینیست جهان

مارس 2011 میلادی

ترجمه و تکثیر از حزب کارایران(توفان) یکی از اعضاء کنفرانس بین المللی

www.toufan.org

www-rahe-toufan.org

حزب کمونیست انقلابی برزیل

حزب کمونیست اکوادور مارکسیست لنینیست

حزب کمونیست کارگران فرانسه

حزب کمونیست اسپانیا مارکسیست لنینیست

حزب کمونیست کلمبیا مارکسیست لنینیست

حزب کمونیست کارگران تونس

حزب کار ایران(توفان)

حزب کمونیست انقلابی ترکیه

جنبش احیاء دوباره حزب کمونیست یونان

حزب کمونیست کارگران دانمارک

خط مشی کمونیستی ایتالیا

حزب کمونیست مکزیک مارکسیست لنینیست

سازمان مارکسیست لنینیستی انقلابی نروژ

حزب کمونیست کار جمهوری دومینیکن

حزب کمونیست مارکسیست لنینیست ونزوئلا

حزب کمونیست انقلابی ولتائیک(بورکینافاسو)

حزب کمونیست شیلی(آکسیون پرولتاریائی)