۱۳۹۳ دی ۱, دوشنبه

کرسی خطابه سازمان ملل متحد در اختیار نماینده امپریالیست آمریکا
 
مجمع عمومی سازمان ملل ماه سپتامبر گذشته بهانه ای به دست امپریالیسم آمریکا داد تا رئیس جمهورش باراک اوباما با تفرعن و در عین حال گستاخی زایدالوصفی نه تنها اجحافات، تجاوزات و رفتار و اعمال خودسرانه امپریالیسم آمریکا را توجیه، بلکه مثل همیشه با دروغ، اتهام و مقصر دانستن دیگران، به فریب افکار عمومی به پردازد. شاید برخی از مسایلی که ما در این نوشتار مایلیم بدان اشاره کنیم، برای خوانندگان «توفان» هویدا و آشنا باشند و نیازی به بیان و تأکید مجدد آن نبینند، ولی علیرغم این برخورد دوباره به آنها، برای همگان بویژه آنها که پنبه در گوش و محروم از قوه بینائی شده اند، یا به دیگر سخن، خود و بدتر از آن، دیگران را می فریبند، تکرار برخی از مسائل خالی از فایده نیست.
باراک اوباما در آغاز سخنرانی اش به این مسئله اشاره دارد که سازمان ملل از پس از جنگ جهانی دوم قادر نبوده است که «جنگها را ریشه کن کند و مقررات اخلاقی را اجرا کند». او با بیان این مطلب غیر مستقیم سازمان ملل را مقصر می نمایاند و آگاهانه روی این نکته همه دانسته سرپوش می گذارد که اکثر قریب به اتفاق جنگهایی که از پس از جنگ جهانی دوم رخ داده اند، یا در اثر تجاوز مستقیم آمریکا و متحدان امپریالیستش و یا با توطئه و پشتیبانی همه جانبه ازنیروهای ارتجاعی و سیاه صورت گرفته است. از سازمان ملل در اکثریت مواقع یا به عنوان ابزاری در دست امپریالیسم استفاده شده و یا اصلا به بازی گرفته نشده است. جنگهای کره، ویتنام، کامبوج، اندونزی، کنگو، یوگسلاوی، گرانادا، هائیتی، آرژانتین، افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و ... را چه نیرو و نیروهائی با چه بهانه هایی آغاز کردند و باعث کشتار میلیونها نفر و آواره شدن میلیونها انسان از خانه و کاشانه، از میان رفتن سرمایه های عظیم زیر بنائی و امکانات رشد و ترقی آنها گردیدند؟
آقای اوباما! افکار عمومی جهان آگاه است که شما به دروغ مدعی هستید که «به حق حاکمیت کشورها احترام می گذارید». این وزیر خارجه چه کشوری بود که با ارایه اسناد و مدارک قلابی، در همین سازمان ملل متحد رژیم عراق را متهم  به داشتن سلاح های کشتار جمعی کرد؟ سنگ بنای جنگ عراق به سرکردگی کشور شما و هم پیمانانش و همه آنها که در این جنگ و جنگهای ماقبل و ما بعد آن ذینفع بودند را «کالین پاول» وزیر خارجه اسبق کشور شما نهاد. کشور شما برای پیشبرد امیال پلید میلیتاریستی و امپریالیستی خود عملا سازمان ملل را از حیز انتفاع انداخته و به خدمت خود در آورده است. اوست که آشکارا حق حاکمیت ملل را زیر پا می نهد.
مضحک تر آن که اوباما مدعی است که «ما... در کنار یکدیگر برای پایان دادن به یک دهه جنگ  تلاش کردیم»!!! شما نه تنها «به یک دهه جنگ پایان» ندادید، بلکه طی این ۱۰ سال جنگ های جدید نیز آفریدید. اگر منظور اقای اوباما از «پایان دادن جنگ» بیرون کشیدن بخشی از نیروی خود از افغانستان و عراق است، علل آن هم برای ایشان و هم برای جهانیان روشن و آشکار است.  علت کاهش نیرو در عراق و افغانستان، نخست رشد بدهی های بیلیونی دولت آمریکاست که قطعا جنگ های عراق و افغانستان به رشد سرسام آور آن دامن زده اند. دو دیگر این که قریب به ۷۰ درصد مردم آمریکا مخالف مداخله جوئی ارتش آمریکا در ماجراجویی های جهانی هستند. مردم آمریکا دیگر حاضر نیستند فرزندان خود را در راه اهداف میلیتاریستی و هژمونی طلبانه دولت آمریکا  و به عبارت دیگر در خدمت سرمایه قربانی کنند. تقلیل و کاهش ظاهری نیرو در افغانستان و عراق «تلاش برای پایان جنگ» نیست، ناشی از درماندگی و گیرافتادن در منجلاب جنگ و عقب نشینی خفت آور در نتیجه مبارزه و مقاومت خلقهای ممالک تحت اشغال و اعتراض عظیم مردم جهان است. ایجاد پایگاههای نظامی در بحرین، قطر و عربستان سعودی و پایگاه عظیمی در افغانستان با حق مصونیت قضائی سربازان آمریکائی و حضور 15 هزار "کارمند" سفارت آمریکا در عراق...همه و همه گواه حضور امپریالیسم در منطقه است.
اوباما در بخشی از سخنانش آموزگار اخلاق می شود و شکوه سر می دهد که دیگران «مقررات اخلاقی را اجرا نکردند»!! هر کس بتواند معلم اخلاق بشود، اوباما به مثابه نماینده هارترین قدرت امپریالیستی نمی تواند. کشوری که بمبهای شیمیایی شان هزاران نفر را در ویتنام نابود ساخت، کشوری که سربازانش در مقابل دوربین مغز میهن پرستان ویتنامی را وحشیانه با شلیک گلوله منفجر ساختند، کشوری که برای تحکیم حکومت های دست نشانده اش در آمریکای لاتین وآسیا، شکنجه گر آموزش می داد و روانه شکنجه گاه ها می ساخت، کشوری که برای ادامه سلطه غارتگرانه خود کودتاهای نظامی خونین به راه می انداخت و می اندازد، کشوری که در زندان ابوقریب و ابوقریب ها انسان ها را وحشیانه شکنجه می کند و آن صحنه های شرم آور و چندش آور را به نمایش می گذارد، کشوری که زندانیان گوانتانامو را از هستی ساقط و بی هویت ساخته، بدون آنکه اتهام روشنی داشته و رای دادگاهی در کار باشد، کشوری که به اقرار خانم کلینتون وزیر امور خارجه سابقش، القاعده و سلفی ها را به مثابه مزدورانی خون آشام مسلح و مجهز به جان مردم بی دفاع سوریه و عراق انداخته تا با جنگ نیابتی به امیال پلید «خاورمیانه جدید» اش (تجزیه عراق، سوریه و بعد هم ایران) جامه عمل پوشد، کشوری که از پس از فروپاشی ابر قدرت شوروی برنامه تجزیه خاورمیانه را با نقشه های شیطانی اش برنامه ریزیی کرده است و ... نمی تواند آموزگار اخلاق باشد.
در سال 2006 گوندلیزا رایس وزیر خارجه آن زمان آمریکا، نقشه ای را طرح کرد و گفت: «دردی که لبنانی ها می کشند شبیه درد زایمان خاورمیانه نو، یا یک آشوب سازنده نوین است». و در سپتامبر ۲۰۱۳ نیویورک تامیز در مقاله ای تحت عنوان «چگونه ۵ کشور می توانند به ۱۴ کشور تبد یل گردند»، نوشت: «نقشه جغرافیای جنوب شرقی حوزه مدیترانه و شبه جزیره عربستان نیز به منطقه منظم شده بود. در این نقشه سوریه، عراق، لیبی، یمن و عربستان سعودی ـ  پس از ساقط شدن حکومت سلطنتی ـ  مشاهده می شد. خط مرزی پیش بینی شده طوری بود که مناطق مسکونی گروه های قومی و مذهبی را که ادعا می شود وجود دارند، از هم جدا می کرد. طبق این طرح سوریه می تواند به سه بخش تقسیم گردد. منطقه ساحلی می تواند محل سکونت علوی ها(علوستان) و منطقه شمالی کردستان باشد که شمال عراق تا مرز ایران را دربرمی گیرد. در شرق سوریه منطقه سنی قرار دارد که بخش مهمی از عراق را تا آن سوی بغداد در بر می گیرد. عراق نیز به سه قسمت تقسیم شده است: کردستان در شمال و در غرب «سنی ستان» که تا سوریه پیش می رود، غرب و جنوب عراق هم منطقه شیعی نشین است که «شیعیستان» نامیده شده است. جنوب «سنی ستان» هم مرز است با اردن و عربستان سعودی و شمال هم مرز است با ترکیه. این بخش سنی نشینان همان منطقه ای است که نیروهای داعش (یا دولت اسلامی) طی یک سال است که به تصرف خود درآورده است.« (یونگه ولت – برگرفته از «سایت آینده ما»).
آری کشوری که با سودای سلطه بر جهان چنین نقشه هایی را در سر می پروراند نه تنها نمی تواند معلم اخلاق باشد، بلکه بر عکس باید آن را به عنوان کشوری که مقررات بین المللی و اخلاق را زیرچکمه های خود له کرده ومی کند شدیدن محکوم ساخت.
 بر سیاهه این زشتی ها پایانی مترتب نیست.
اوباما خودسرانه به کشتار مردم، توسط پهپاد ها بدون مجوز و بدون محاکمه کماکان ادامه می دهد، نه تنها مردم آمریکا که مردم سراسر گیتی، حتی سران کشورهای متحدشان نیز از گزند دستگاه های عریض و طویل جاسوسی-امنیتی آمریکا در امان نیستند.
امروز نا امنی و نگرانی اوضاع نابسامان موجود در خاورمیانه و شمال آفریقا که ناشی از توطئه ها و تجاوزات امپریالیسم و وحشیگری مزدوران داعشی شان است، «اظهر من الشمس» است. شرایط بحرانی و انفجاری در اوکرائین که در اثر توطئه ها و دخالت های میلیتاریستی و هژمونی طلبانه آمریکا و اروپا هر روز ابعاد خطرناکتری به خود می گیرد و نفس ها را در سینه های مردم جهان از ترس گسترش جنگ حبس کرده است، امروز که گرسنگی، فقر، بی خانمانی، بی داروئی و جنگ میلیون ها انسان بی دفاع و بی نوا را آواره جهان کرده و روز به روز بر موج پناهندگان افزوده می گردد و ... معهذا اوباما این برنده جایزه صلح نوبل! و آموزگار اخلاق ما  در سخنرانی اخیرش در سازمان ملل ادعا می کند که «جهان در مقایسه با ۵ سال پیش با ثبات تر شده است»!! و بلافاصله گناه تنش در خاورمیانه و شمال آفریقا را به گردن «جنگ های فرقه ای» که «دوباره پدیدار شده اند»، می اندازد. آری «تنش در خاورمیانه و شمال آفریقا» افزایش یافته و «جنگ های فرقه ای» نیز. اما کیست که نداند در کنار توطئه ها، دخالت ها و تجاوزات شما و متحدینتان به اضافه مزدوران  آدم کش حرفه ای تان در منطقه، اسرائیل نیز یکی از دامن زنندگان آتش جنگ فرقه ایست. اما معلم اخلاق ما کوچکترین اشاره ای به این موضوع ندارد. همان اسرائیلی که هر از گاهی به کشتار بیرحمانه فلسطینیان می پردازد و هیزم به آتش «جنگ فرقه»ای می ریزد. اما برخلاف آقای اوباما بودند کسانی که در سازمان ملل حقایق را بیان داشتند. خانم «کریستینا فرناندز» رئیس جمهور آرژانتین که صابون امپریالیسم بویژه آمریکا به تنش خورده و شاهد بوده است که چگونه بانکها و سرمایه گزاران آمریکائی با به حراج گذاردن ارز این کشور و اهدای وام هایی با بهره های نجومی دولت این کشور را به ورشکستگی کشاندند، در سخنرانی پر شور و پر واکنشش در سازمان ملل که عمال امپریالیسم در شبکه های تلویزیونی ماهواره ای "دموکراتیک" پخش مستقیم این سخنرانی را نیمه کاره قطع کردند، گفت:
«در غزه عمق و شدت فاجعه ای که اسرائیل مرتکب شد روشن شد. شمار زیادی از فلسطینیان قربانی شدند، در حالی که شما(روی سخنش با اوباما است) به بمبهایی که به اسرائیل اصابت کرد، اهمیت دادید، در حالی که موشک هایی که به اسرائیل اصابت کرد تأثیری نداشت و خساراتی در آنجا به بار نیاورد.» باراک اوباما که کماکان براندازی حکومت اسد را مد نظر دارد و دنبال بهانه می گردد، گسترش جنگ فرقه ای را نه به گردن نوکران خود، عربستان سعودی و قطر که سیل جنایتکاران مزدور سلفی را با همکاری ترکیه و از طریق خاک ترکیه به سوریه روان ساختند، که به گردن «سرکوب و کشتار» و «خونریزی های دولت مستبد» اسد می اندازد. و از دید ایشان غرب در این روند بی گناه است، زیرا آنها فقط «مخالفان میانه رو» را تقویت کرده اند! در همین رابطه خانم کریستینا فرناندز» در همان سخنرانی افشاگرانه اش در سازمان ملل خطاب به نماینده امپریالیسم آمریکا می گوید: «شما که حکومت بشار اسد را تروریستی معرفی می کنید، شما از مخالفانی که آنها را انقلابیون معرفی می کردید حمایت کردید و امروز آشکار شده آنها تروریست هستند و بیشتر آنان در شبکه های تروریستی عضویت دارند و از افراط گرایی  به افراط گرایی هر چه بیشتر متمایل شده اند». و دکتر بشار الجعفری نماینده دائمی سوریه در سازمان ملل در این رابطه می گوید: «عملیات تروریستی که توسط مبارزان خارجی در خدمت جنگی به نیابت و هدایت دیگران در سرزمین سوریه... انجام می گیرد، نهادها و زیربناها، بخش خدمات اجتماعی و ابزارهای حیاتی مردم سوریه را هدف گرفتند. و با نیروهای رزمی شان به مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، مساجد، کلیسا ها، بناهای تاریخی، محل کار، خانه های مسکونی... حمله کردند. این عملیات تروریستی حتی مأمورین دیپلماتیک، روزنامه نگاران خارجی و نیروهای حافظ صلح بین المللی را نیز در امان نگذاشتند. یعنی جنایاتی که اگر گروه های تروریستی از سوی دولت ها و دولت های عضو همین سازمان بین الملل در زمینه رسانه های همگانی، دیپلماسی، مالی، جنگ افزار، آموزش نظامی از آنها پشتیبانی نمی کردند، و فرودگاه هایشان را به سالن پذیرایی از این قاتلان و سپس هدایت آنها برای عبور از مرزهای کشور من تبدیل نمی شد، هرگز روی نمی داد.» گرچه این سخنان از زبان نماینده حکومت سوریه جاری شده اند، اما باید اذعان داشت که عین واقعیت است و مسبب این جنایات، در کنار عربستان سعودی، قطر و ترکیه همدستان آمریکائی  و اروپائی آنها نیز می باشند.
اما اوباما این دریافت کننده جایزه صلح نوبل در عین حال افسوس می خورد که «واکنش ما به میزان گستردگی این چالش نبود» به دیگر سخن او معتقد است آمریکا می بایست همان سان که افغانستان و عراق و لیبی را با خاک یکسان کرد به سوریه نیز از آغاز تجاوز نظامی می کرد. و در این رابطه است که گناه انفجار بمب شیمیائی در ۲۱ اوت سال جاری را به گردن اسد می اندازد و سپس با افسوس می افزاید: «اکنون می دانم که درست پس از وقوع این حمله(منظور بمب شیمیایی است ـ توفان) افرادی در نبود دستوری روشن از سوی شورای امنیت مشروعیت حتی یک حمله نظامی محدود را مورد پرسش قرار دادند». (تکیه از توفان) 
در اینجا اشاره به این نکته حائز اهمیت است که امپریالیسم آمریکا که عراق را به بهانه دروغین داشتن سلاح های کشتار جمعی بمباران کرد، قطعا اگر مطمئن می بود که انفجار بمب شیمیائی در سوریه کار حکومت مستبد اسد است، بی درنگ حمله نظامی به این کشور را آغاز می کرد.
او سپس می افزاید: «بحران در سوریه و بی ثباتی در منطقه به چالش های وسیع تری انجامیده اند... در حالی که کودکان قربانی گازهای سمی می شوند... چگونه میان نظاره گری سخت دل بودن(آیا شما آن زمان که در اثر تحریم های ۱۰ ساله عراق، نیم میلیون کودک از بی داروئی و بی غذائی از میان رفتند نیز «نظاره گری سخت دل» بودید؟) و دخالت در جنگ داخلی کشوری دیگر (تکیه از توفان) یکی را انتخاب کنیم.» او سپس این سؤال مؤدبانه را مطرح می سازد که «نقش استفاده از نیروی نظامی در حل و فصل اختلافاتی که ثبات منطقه و ضوابط بنیادین رفتار متمدنانه (تکیه از ـ توفان) را به خطر می اندازد، چیست؟ او در واقع با این «صغری، کبری چیدن» ها افکار عمومی جهان را برای یک تجاوز نظامی دیگر به منظور سرنگونی بشار اسد و تجزیه سوریه آماده می سازد.
بی جهت نیست که «جک هاگل وزیر دفاع آمریکا اخیرا بیان داشته است که «آمریکا باید خود را برای جنگ با نیروهای روسیه در کشورهای حاشیه ناتو آماده کند.» منظور «هاگل» از «کشورهای حاشیه ناتو» سوریه، ایران، لبنان در آسیا و اوکراین در اروپا است.
و اوباما نیز در سخنرانی اخیرش برای اینکه جای هیچ گونه شک شبهه ای باقی نگذارد و ثابت کند که مساله جدی است، جهان را تهدید می کند که «ایالات متحده آمریکا برای تضمین امنیت و منافع اصلی اش در منطقه آماده است تمام عوامل قدرت از جمله حمله نظامی را بکار گیرد«. (تکیه از ـ توفان). او با آب پاکی ریختن روی دست جهانیان علنا اعتراف می کند که این کشور به خاطر تضمین منافع خود به حمله نظامی دست خواهد زد. بیان این مطلب نشانگر این واقعیت است که امپریالیسم آمریکا بار دیگر «شمشیر را از رو بسته است». می بینیم که تمام الفاظ «بشردوستانه» و «دلسوزانه» و «متمدنانه» از سر ریا و تزویر است و بس. آنجا که مساله بر سر سرکردگی و غارت و چپاول خلق ها در میان باشد او در خط اول جبهه، مانند همیشه آماده انجام هر جنایتی است.
اوباما در جای دیگر از سخنرانی اش بیان می دارد که «من فکر نمی کنم که آمریکا یا هر کشور دیگری باید تضمین کند که چه کسی باید سوریه را رهبری کند. این تصمیم گیری با مردم سوریه است»!!  اما سپس «دم خروس از زیر عبا» بیرون می زند و می افزاید: «رهبری که شهروندان خود را به قتل می رسا ند، کودکان را با حمله شیمیائی می کشد، نمی تواند... رهبری کشور را به دست آورد... تصور این که سوریه می تواند به نحوی به وضعیت قبل از جنگ بازگردد یک توهم است». «دم خروس» را قبول کنیم یا «قسم حضرت عباس» را !؟ اگر شما «فکر نمی کنید که آمریکا یا هر کشور دیگری» نباید تعیین کند که چه کسی باید سوریه را رهبری کند، و این تصمیم گیری با مردم است، اگر مردم سوریه اسد را انتخاب کنندـ و چنانچه از شواهد امر و آمار پیداست اکنون بیش 80 درصد مردم سوریه پشتیبان وی هستند ـ چرا «تصور این که سوریه ... به وضعیت قبل از جنگ برگردد یک توهم است»؟ شما جانیان مزدور خود را بیرون بکشید یا حداقل از حمایت همه جانبه آنها دست بشوئید، تا مردم سوریه در یک همه پرسی روشن سرنوشت خود را معیین کنند. نه آمریکا، نه روسیه، نه ایران و نه هیچ نیروی دیگری حق دخالت در امور داخلی سوریه را ندارد.
این ادعاها مبنی بر اینکه «آمریکا جز سعادت مردم سوریه...» و یا «این کشور به پناهگاهی برای تروریست ها تبدیل نشود، منافع دیگری در این کشور ندارد» بهمان مقداری پوچ است که آمریکا خود آنرا در عمل ثابت کرده است و دیگر احتیاج به بیان مجدد نیست! مردم سوریه سه سال است طعم این رفتار «بشردوستانه» و «دلسوزانه» شما را به حد کافی و وافی چشیده اند. و اکنون مایلند خود تعیین کنند که چه کسی یا کسانی مسند امور کشور را به دست گیرند، تا از شر بشر دوستی شما و امثال شما خلاصی یابند.
اوباما علیرغم دخالت های مستقیم، غیر مستقیم، نظامی و مالی، به دروغ مدعی است که «ما رویدادها را دیکته نکردیم»، ولی در جای دیگر از سخنرانی اش باز دم خروس هویدا می شود و اقرار می کند که «هر چند در قبا ل کوششهایی برای تحمیل دموکراسی از طریق نیروی نظامی محتاط خواهیم بود. (تکیه از ـ توفان) و با آنکه ما گاه به ریاکاری و ناسنجیدگی متهم خواهیم شد، با منطقه به صورت درازمدت در تعامل باقی خواهیم ماند.» به دیگر سخن ما دموکراسی را بهانه قرار داده ایم تا سلطه خود را از هر نظر در منطقه مستقر سازیم. چه شما ما را ریاکار بخوانید و چه نخوانید ما برای «تعامل»(که همان حفظ سلطه و منافع باشد ـ توفان) در منطقه خواهیم ماند. زیرا از آن بیم دارد که اگر آمریکا «خود را کنار بکشد.. موجب ایجاد خلاء رهبری، که هیچ کشور دیگر آماده پر ساختن آن نیست(به بیان ساده، ما چنین اجازه ای به هیچ کشوری نخواهیم داد) گردد».
اوسپس می افزاید: «آمریکا به خاطر امنیت خود باید همچنان درگیر باقی بماند... آمریکا یک استثناء است. بخشی از این باور(او از بخش دیگر سخن به میان نمی آورد) به این دلیل است که ما با فداکاری جان و مال خود آمادگی ... را نه به خاطر منافع تنگ نظرانه خود، بلکه برای منافع همگان نشان داده ایم». بر منکرش لعنت! و ادامه می دهد: من این موضوع را روشن ساخته ام که حتی هنگامی که منافع حیاتی آمریکا به طور مستقیم مورد تهدید نباشد ما آماده ایم تا سهم خود را ... از قساوت های جمعی و محافظت از حقوق بشر ادا کنیم». جهان فراموش نکرده است که امپریالیسم آمریکا از آسیای جنوب شرقی گرفته تا آمریکای لاتین، و از خاورمیانه گرفته تا اوکرائین چه جنایاتی را مرتکب یا مسبب شده است! اشاره به نمونه عراق که نیم میلیون کودک از بی داروئی و بی غذایی و یک میلیون انسان در اثر جنگ خانمانسوز زندگی خود را از دست دادند، بیانگر «مشت نمونه خروار» است.
برخورد به جنایات ۶۰ ساله اخیر کشور اوباما از حوصله این نوشته خارج است. ولی عملکرد ده سال اخیر این کشور در خاومیانه و شمال آفریقا حاکی از آن است که این دولت و این حکومت نه می خواهد و نه می تواند حافظ حقوق بشر باشد.
او در همین رابطه در مورد کشور لیبی می افزاید:
«در لیبی هنگامی که شورای امنیت زمانی را برای محافظت از غیر نظامیان صادر کرد، آمریکا به ائتلافی که در این باره  تشکیل شده بود، پیوست. به خاطر آنچه ما در آنجا انجام دادیم، جان بسیاری نجات یافت ، ...»(همه جا تکیه از ـ توفان) 
به راستی که انسان از این همه وقاحت انگشت حیرت به دهان می ماند. جهان شاهد بود که تجاوز به کشور لیبی توسط ائتلاف امپریالیستی نه تنها کشور را با خاک یکسان ساخت و آن را چند دهه به عقب بازگرداند، بلکه در هنگام جنگ ۵۰ هزار نفر از مردم این کشور جان خود را از دست دادند، سایه شوم نا امنی بر سر مردم گسترده شد و این کشور کماکان گرفتار درگیری و آشوب و ناآرامی است.
مزدوران غرب هنوز فعال اند. با برانداختن حکومت مستقل معمر قذافی در لیبی، علیرغم انتخاب دولت به ریاست «عبدالله الثنی» در ۶ مهر ماه گذشته که معلوم نیست سرشان به کدام نیروی امپریالیستی وصل است، آدمکشان القاعده کماکان فعالند و ناامنی کماکان در کشور حاکم است. روزنامه اومانیته به وضع لیبی چنین اشاره می کند:
«در بنغازی برای دولت انتقالی لیبی هیچ نیرویی باقی نمانده است. گروه های شبه نظامی اسلام گرا از طرف شرکت های نفتی پشتیبانی می شوند تا استخراج نفت کماکان ادامه یابد و این تنها چیزی است که هنوز پابرجاست. زیرا که از ساختار حکومتی چیزی باقی نمانده است و همه چیز از هم گسیخته است. گروه های مسلح اسلامی در لیبی هر یک برای خود حکومتی تشکیل داده اند. و با گروه های رقیب در حال ستیزند. در عوض امنیت از کشور رخت بر بسته و مردم نیز قربانی این حملات هستند و قربانی این درهم ریختگی و بی قانونی اند و دسته دسته همراه مهاجرین آفریقائی وارد کشورهای همسایه شده اند.»
جهان شاهد است که از پیشرفت ها و آبادانی دوران قذافی مستبد چه در زمینه تغذیه، چه بهداشت، چه آموزش و پرورش، آب شیرین و... چیزی بر جای نمانده است و این همه «از نتایج سحر است، باش تا صبح دولتت بدمد» و آنگاه آقای اوباما در کمال پرروئی مدعی «نجات جان» مردم لیبی است.
بیش از ده سال است که در عراق نه تنها از «حقوق بشر» کاذب شما خبری نیست، بلکه در این کشور ثروتمند مردم از ترس بمب و ترور و کشتار، لحظه ای نمی آسایند. داعشیان شما نه تنها سوریه، بلکه عراق را نیز به ویرانی هر چه بیشتر کشیده اند و روز به روز «حقوق بشر» شما را بیشتر در آنجا مستقر می سازند. و شما هنوز در این کشورها مدعی استقرار حقوق بشر و دموکراسی هستید. و متاسفانه هستند ایرانیانی که به این ادعای کاذب شما صحه می گذارند. آن بخش از اپوزیسیون «چپ» و راست ایرانی که در آرزوی نجات ایران به دست آمریکا است. اگر مزدور و فریبکار نباشند از نابخردی مزمن رنج می برند. اگر خود فروخته نباشند، قطعا فریب تبلیغات هدفمند رسانه های امپریالیستی را خورده اند. در غیر اینصورت چگونه می توان این همه توطئه، تحریک، تجاوز و جنایتی را که امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع سیاه جهانی وابسته به آنها انجام می دهند، دید و هنوز هم از آنها به مثابه مدافعین دموکراسی و حقوق بشر یاد کرد و بدتر از آن انتظار داشت تا آنها به صورت یک ناجی کشور ما را از شر جمهوری اسلامی رهایی بخشند.
به دیده ما تکلیف خود فروختگان روشن است، زیرا از قدیم گفته اند که مأمور معذور است. ولی روی سخن ما با آن دسته از نیروها و انسانهایی است که علیرغم آشکار شدن توطئه ها و تجاوزات لاینقطع امپریالیسم، صهیونیسم و نوکرانشان هنوز چشم امید به ناجیان دروغین بسته اند. به خود آیید و به نیروی عظیم و فناناپذیر مردم دلیر ایران تکیه کنید!
*****
 بر گرفته از توفان شماره 177 آذر ماه 1393 دسامبر
 سال 2014، ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
 سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

پیروزی کوبانه پیروزی عین العرب و پیروزی سوریه دموکراتیک و متحد است

 

شهر عین العرب همان شهر کوبانه(کوبانی) است منتها به نام عربی آن، همه از کوبانه نام می برند و کمتر کسی است که به گوید عین العرب. همه نیروهای ارتجاعی و امپریالیستی که در مسیر سیاست راهبردی امپریالیسم آمریکا و متحدینش برای تجزیه سوریه و ایجاد «خاورمیانه نوین» حرکت می کنند، کوبانه را بر زبان می آورند نه به خاطر طرفداری از مردم و مبارزه ضد امپریالیستی و دموکراتیک آن مردمان دلیر، بلکه برای تأکید بر نام کُردی این شهر و احتراز از نام عربی آن و تأیید تشدید شکاف و دشمنی بین کُردها و مردمان عرب مقیم سوریه. برعکس، چه خود انقلابیون کُرد کوبانه و چه همه نیروهای مترقی، دموکراتیک و کمونیست نام «کوبانه» را از این جهت به کار می برند که تجاوز داعش و نتیجتا مبارزه انقلابی برای دفاع از میهن مشترک همه سوری ها برای وحدت مجدد همه در چارچوب کشور واحد سوریه از آنجا آغازید. در کوبانه است که نیروهای آدم کش و متجاوز داعش دست به جنایت و غارتگری زدند، در آن جاست که همه کوبانی ها در سنگر مبارزه ای مردمی برای دفاع از زادگاه و میهن خویش برخاستند. این کوبانه است که بر طبق استراتژی امپریالیسم آمریکا و متحدان او بایستی سقوط کند تا سوریه قابل تجزیه و تصرف گردد. بنابر این روشن است که برای حزب ما نیز «کوبانه» همان عین العرب و «عین العرب» همان کوبانه است. دو نام برای یک شهر که نشان دهد وجود دو قوم کُرد و عرب و پیوند و همبستگی آنان در قالب یک کشور واحد است.

امپریالیست ها موذیانه سخن از عین العرب نمی گویند. تو گوئی مُهر جدائی قطعی آن را از سوریه از قبل امضاء کرده اند. آنان بر عکس ریاکارانه نه برای دفاع از کوبانه و اهالی کُرد سوریه، بلکه به منظور نفاق بین آنان و خلق عرب، برای جدائی سرزمین آنان و نابودی سوریه به عنوان یک کشور واحد مستقل، از کوبانه و دفاع از مردم آن جا مدام و از چپ و راست سخن می گویند. در عین حال دست داعش، دولت ترکیه و همه متحدین اش را برای تضعیف جبهه مقاومت انقلابی کوبانه باز گذاشتند و با تمام امکانات خویش جاده بازکن شکست مبارزه دفاعی کوبانه شده اند.

متأسفانه در این میان کم و بیش پاره ای از نیروهای مترقی و کمونیست های سابق در دفاع از مبارزه میهن پرستانه و ضد امپریالیستی کوبانه (عین العرب) دچار سردرگمی و توهم گشته اند و ناخودآگاه آب در جوی امپریالیست ها روانه می سازند. از جمله این نیروها گروهی از حزب چپ آلمان در بیانیه ۱۴ نفر از سیاستمداران آن(به تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۱۴) خواهان ورود نیروهای مسلح از طرف سازمان ملل برای به اصطلاح سرکوبی داعش و کمک به خط دفاعی مردم کوبانه گشته اند. در این بیانیه حتی برای حفظ ظاهر نیز نامی از سوریه در میان نیست. تو گوئی تجزیه این کشور مسجل شده است. آیا می توان تصور کرد که این امر تنها از گمراهی و بغرنجی مسائل مطروحه برمی خیزد؟ و یا آن که بوی کسب قدرت دولتی و شرکت در حاکمیت بورژوازی آنان را بیهوش کرده و به گرداب اپورتونیسم و تسلیم طلبی کشانده است؟ در این جا نیز می بینیم که رویزیونیسم نیز بر سر حزب چپ آلمان(Die Linke) این باقی مانده حزب سوسیالیست متحده آلمان مترقی چه بلائی نیست که نیاورده باشد. ورود نیروهای مسلح خارجی چه از نوع سازمان ملل آن و چه نوعی دیگر در خاک سوریه، اهرم مهم تجزیه کشور سوریه است. در کنار برنامه و نقشه «اردوغان» مبنی بر بوجود آوردن «منطقه امن»، ورود نیروهای مسلح پیاده و سرنگونی اسد، پیشنهاد این عده از حزب چپ آلمان نیز در لباس طرفداری از مبارزه مسلحانه کوبانی ها در جهت تحکیم استراتژی امپریالیستی مبنی بر تجزیه سوریه و بوجودآوردن جغرافیای جدید خاورمیانه است. هیچ انسان دموکرات و یا ضد امپریالیستی و به مراتب اولی هیچ کمونیستی نمی تواند استقلال و حق حاکمیت ملی کشوری را زیر پا گذاشته، تجاوز به یک کشور، اشغال و یا تجزیه آن را خواهان شود تا چه رسد به آن که عملا نیز قدم در جهت اجرای آن گذارد. این امر به ماهیت سیستم و دولت حاکم ربطی ندارد. هیچ کشوری و یا نیروئی(همانند داعش) مجاز نیست که در امور داخلی کشوری دیگر آن چنان دخالت کند که حتی نظام و رژیم حاکم کشوری دیگر را به خوب و یا بد تقسیم کرده آنها را که مطابق میل و مطامع خود نمی شناسد از حق استقلال و حاکمیت معزول کرده و آن کشورها را مورد تجاوز قرار دهد. جنگ تجزیه یوگسلاوی(در سال 1991) و سپس دخالت ناتو در سالهای بعد مترتب برآن تجزیه و نابودی وحدت ملی آن کشور، شروع روابط جدید استعمارگرانه نوینی بود که پس از فروپاشی نظام رویزیونیستی شوروی بر جهان ما حاکم گشت و راه را برای استثمار هر چه بیشتر توده های زحمتکش جهان و سلطه بی رقیب امپریالیسم غرب تحت رهبری آمریکا هموار ساخت.

بورژوازی استقلال را تنها برای خود مجاز و حتی متحدینش مقدس می شمارد. همه استعمارگران کهنه و نو و نوین، همه امپریالیست ها برای دیگران و به ویژه کشورهای ضعیف، عقب مانده ولی حاصل خیز و پر نعمت، هیچ گونه حق حاکمیت ملی و استقلال سیاسی قائل نبوده و نیستند. آنان در قرون گذشته و در آغاز بحبوحه رشد و اعتبار سرمایه داری، تحت لوای کوسموپولیتیسم(جهان وطنی) اوائل قرن ۱۹ که در آغاز جنبه گسستن از تنگ نظری و محافظه کاری ناسیونالیستی داشت و ادعای پیوستگی و تفاهم ملت ها و کشورهای جهان را می کرد، به زودی مردم کشورهای خویش را قانع ساختند که ورود آنان به کشورهای دوردست آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی و استعمار آنان جنبه مترقی دارد و برای پیشرفت آنان و تکامل تمام جامعه بشری است. این شیوه برخورد و بینش استعماری که جهان را در واقع مایملک خود می شناخت و هرگونه حق ملی، سیاسی و رشد مستقل را از کشورهای مستعمره ربوده و به حقوق گَل و گشاد خود ملحق می ساخت، هنوز که هنوز است وجود دارد. و متأسفانه می بینیم که حتی برخی از «چپ» های ما ساکن در کشورهای امپریالیستی زمانی که بر پایه محکم ایدئولوژی مارکسیسم ـ لنینیسم قرار نگرفته، دچار تردید، توهم و گرفتار اپورتونیسم و رویزیونیسم گشته اند، نیز همانند بورژوازی امپریالیستی خود را محق می بینند، با گستاخی به سود بورژوازی امپریالیستی بر ضد توده های مردم و زحمتکشان آن کشورها موضعگیری کنند، در آن کشورهائی که بر اثر حمله و تجاوز امپریالیست ها دچار ضعف، بحران و جنگ و ناامنی گشته اند.

سؤال ما از این گونه «چپ» ها و گروه های همانند که در ظاهر از مبارزات مردم کوبانه دفاع می کنند ولی نسخه های دخالت نظامی در کوبانه را برای به اصطلاح پایان دادن به «فاجعه این منطقه» پیشنهاد و یا تأیید می کنند، این است که چنانچه شما واقعا هواخواه پیروزی جبهه مردم و نه امپریالیسم هستید، چرا اولا پیشنهاد کمک نظامی مستقیم به مبارزین انقلابی دولت قانونی و رسمی این کشور نمی کنید و از «اسد» مدد نمی گیرید و یا حداقل برای حفظ حاکمیت ملی سوریه پای اسد را نیز به میدان مشورت و مذاکره نمی کشید؟ چرا در بیانیه خود خواهان ورود نیروهای نظامی سازمان ملل می شوید ولی نامی از کشور سوریه نمی برید؟ آیا شما نیز همانند امپریالیست های جنگ افروز غرب، مُهر تجزیه سوریه و طرح «خاورمیانه نوین» را با نقشه جغرافیایی دیگر و شاید آماده شده، امضاء کرده اید؟ و یا گمان می برید از این طریق که زیر چتر حمایت امپریالیسم آمریکا و متحدانش گرد آئید، شاید در آینده ای نزدیک در مقام های حاکمیت دولتی جائی برای خود بیابید و خود را با این طرح تجزیه طلبانه به امپریالیستها به عنوان اپوزیسیون قابل اتکاء در ایران عرضه کنید؟

دول امپریالیستی چنان وانمود می کنند که آنها طرفدار همه کردها هستند و مخالف داعش. در واقع اکثر آنان و در رأس آنان آلمان، کمک نظامی خود را تنها متوجه کردستان عراق و حکومت بارزانی و تقویت او کرده، کوبانه کرد را در مسلخ خانه داعش تنها گذاشته، تنها به حرف و عوامفریبی اکتفا می کنند. ما در این جا با دو شیوه برخورد با کردها روبرو هستیم و علت آن نیز وجود واقعی دو بخش متفاوت کردها از لحاظ کیفی و جهت گیری سیاسی است. بخش اول کُردهای مقیم عراق اند که متاسفانه و عمدتا خود را تسلیم رهبران فاسد و فئودال خویش در رأس آنان بارزانی ساخته اند. رهبرانی که چنگال خود را در مناطق نفت خیز عراق(عمدتا موصول) فرو کرده و از این طریق متحد پر و پا قرص آمریکا گشته اند.  بخش دوم کُردهای مناطق شمالی سوریه اند که در برابر تجاوزات داعش و امپریالیست ها در برابر اعمال زور و توطئه های مدام ترکیه مقاومت کرده با تشکیل شوراهای مقاومت، عملا در جهت خلاف منافع راهبردی امریکا عمل می کنند. اولی وابسته به منویات ارتجاع جهانی و مدافع استراتژی امپریالیستی مبنی بر تقسیم سوریه و عراق و تشکیل دول جدید است و دومی متکی بر مردم و منافع اکثریت آن و سمبل وحدت و پیوستگی همه خلق و تجمع در یک سوریه دموکراتیک متحد است.

روشن است که امپریالیست ها با این سمبل هیچگونه سازشی ندارند و همچنین راسخ است که چرا از کردهای عراق به عنوان متحد پا برجای خویش دفاع می کنند.

فراموش نکنیم که در دفاع میهنی کوبانه قوای دفاعی خلق که YPG The Peoples Protection Units که به عنوان بازوی حزب کار کردستان (PKK) تلقی می شود، نقش اساسی و تعیین کننده ای را دارد. همان حزبی که از سوی امپریالیست ها به عنوان گروه تروریستی مورد تعقیب است. طبیعی است که چنین امری هم چون خار در چشم امپریالیسم است ـ به ویژه آن که نبرد کوبانه از حالت اولیه و ناپختگی و کم انسجامی خود برون آمده و به یک نبرد وسیع توده ای نسبتا منظم، با آرمان های روشن و فرموله شده تبدیل گشته است. پافشاری و استمرار مبارزین انقلابی کوبانه در دفاع از میهن تنها ضامن پیروزی آنان است. ولی امپریالیست ها برای پیروزی در این نبرد دو راه بیشتر ندارند، یا کوشش برای نفوذ سیاسی در آن و انحراف مسیر این مبارزه(که به نظر می آید کوشش هائی در این جهت انجام یافته و شواهد آن نیز اگرچه اندک هم اکنون از طریق پیوستن برخی از افراد اپوزیسیون ضد اسد به YPG (قوای دفاعی خلق) به چشم می خورد و یا با نیروی توپ و تانک و شکست نظامی این نبرد.

امیدواریم که مبارزان انقلابی کوبانه با هوشیاری و تدبیری که تا به حال از خود نشان داده اند، به راه خویش همچنان ادامه داده و اجازه هیچگونه کج روی را ندهند. این مبارزه قهرمانانه و کم نظیر کوبانی ها برای دفاع از وطن مشترک ـ بدون تردید در تاریخ چند ده ساله گذشته کم نظیر است ـ– بیهوده نیست که امپریالیست ها با همه نیروی ممکنه خود و با مدد داعش و همه متحدان رنگارنگ خویش و ارتجاع منطقه با نقاب دفاع از کوبانه ولی به منظور سقوط آن به میدان مبارزه آمده اند. نبرد کوبانه از کیفیتی تازه سرچشمه می گیرد. از عصیان مردمی که از سوی همه قدرتمندان ارتجاعی و امپریالیستی به بازی گرفته شده اند، از تصمیم راسخ آنان برای اتحاد وسیع همه نیروهای خویش به منظور دفاع از میهن و برای اهداف عالی انسانی.

پیروزی کوبانه پیروزی کرد و عرب، مسلمان و مسیحی، کمونیست و غیر کمونیست پیروزی همه میهن پرستان سوریه علیه تجاوز ارتجاع و امپریالیسم است. پیروزی عین العرب است. این پیروزی ناقوس شکست سیاست «شکاف انداز و حکومت کن» سیاست تجزیه منطقه و تجدید حاکمیت بلامنازعه امپریالیسم و بویژه امپریالیسم آمریکاست.

به امید آن روز که امپریالیسم و داعش و همه «داعش» های دیگر سرزمین خاورمیانه را با ننگ و نفرت ترک گویند.

 

بر گرفته از توفان شماره 177 آذر ماه 1393 دسامبر

 سال 2014، ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت


نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)


وبلاگ توفان قاسمی


وبلاگ ظفر سرخ


وبلاگ کارگر آگاه


 سایت کتابخانه اینترنتی توفان


سایت آرشیو نشریات توفان


توفان در توییتر


توفان در فیسبوک


 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی


 

۱۳۹۳ آبان ۱۷, شنبه


توفان الکترونیکی
نشریه الکترونیکی حزب کارایران
شماره 100                                                               آبان  1393 نوامبر 2014
 
toufan@toufan.org       www.toufan.org

اعدام ریحانه جباری اوج توحش وبربریت رژیم قرون وسطائی

اعلامیه حزب کارایران(توفان) درمحکومیت جمهوری اسلامی

                                                                                                                                 


***

مسبب کیست؟
درحاشیه جنایت اسید پاشی به روی زنان در اصفهان


***

کوبانی

نبردی نابرابراما قهرمانانه


***

ضرورت تامین هژمونی طبقه کارگر

سخنی درمورد اوضاع کنونی ایران

***

بیانیه جبهه خلق برای آزادی فلسطین در مورد کوبانی

***

گسترش ویروس ابولا (Ebola)  وچهره غیر انسانی سرمایه داری

***

بخشی از بیانیه حزب کمونیست مارکسیست - لنینیست ترکیه - کردستان شمالی درمورد کوبانی

"امریکا  به بهانه داعش برای حمله مستقیم به سوریه تلاش میکند"

***

 

 

 

 

 

گلچینی از صفحه فیسبوک

 

2                                                        توفان الکترونیکی شماره 100                                                     آبان ماه 1393

اعلامیه حزب کارایران(توفان) درمحکومیت جمهوری اسلامی

اعدام ریحانه جباری اوج توحش وبربریت رژیم قرون وسطائی

 


 

 

دادستانی جمهوری جنایتکار اسلامی تهران امروز شنبه اعلام نمود که ریحانه جباری، ‌زندانی محکوم به قتل مرتضی عبدالعلی سربندی، مامور پیشین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، سحرگاه این روز، سوم آبان‌ماه، در زندان رجایی‌شهر کرج اعدام شده است.شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری، شامگاه روز جمعه، دوم آبان، در صفحه فیس‌بوک خود خبر داده بود که "به همراه پدر، دو خواهر، پدربزرگ و مادربزرگ و خاله ریحانه در دفتر رئیس زندان شهرری، برای آخرین بار با او ملاقات کرده و ریحانه  در هنگام این ملاقات تب داشته است."

 

ریحانه جباری، طراح دکوراسیون داخلی یک شرکت تبلیغاتی ، ۱۹ ساله بود که به طور اتفاقی در سال ۱۳۸۶،   با شخصی به نام "مرتضی سربندی"، پزشک ۴۷ ساله، متاهل، دارای سه فرزند و کارمند سابق وزارت اطلاعات آشنا شد. آشنایی سربندی با ریحانه براساس شنیدن مکالمه تلفنی ریحانه در یک بستنی فروشی از سوی سربندی آغاز شد. در این مکالمه، ریحانه به شغلش اشاره می‌کند و سربندی که گویا به دنبال یک طراح دکوراسیون برای مطب جدیدش بوده، پس از شنیدن این مکالمه تلفنی، باب آشنایی با ریحانه را باز می‌کند. دیدار بعدی اما منجر به قتل سربندی توسط ریحانه می‌شود. بر اساس گزارش‌های دادگاه، روز قرار، سربندی ریحانه را در جایی نزدیک محل قرار سوار خودروی خود می‌کند و قبل از رسیدن به محل نیز جلوی یک داروخانه توقف کرده و مقداری جنس می‌خرد که بعدا معلوم می‌شود کاندوم بوده است. یکی از دو لیوان آب میوه‌ای هم که روی میز محل قرار داشته بود، حاوی داروی خواب‌آور بوده است. به گفته عبدالصمد خرمشاهی، وکیل ریحانه جباری، "همه این‌ها دلایلی برای قصد قبلی تجاوز از سوی سربندی بوده‌اند."

 

رژیم جمهوری اسلامی با بی اعتنائی به اعتراضات گسترده داخلی وخارجی جهت ممانعت ازاعدام و برای آزادی ریحانه جباری اما حکم اعدام را سرانجام به اجرا درآورد وجان این دختر جوان و پر امید را گرفت تا یکبار دیگر به یاوه گویان سیاسی که امید به  دگرگونی وگشایش سیاسی در چهارچوب نظام ضد بشری جمهوری اسلامی بسته اند گوش زد کند که بقاء رژیم درگرو ارعاب واعدام است ، درگروسرکوب مبارزات کارگران، دستگیری و محاکمه رهبران اتحادیه های کارگری، سرکوب مبارزات دانشجویان، برگذاری دادگاههای نمایشی، قلع وقمع باقیمانده مطبوعات، تشدید فشار به زندانیان سیاسی و سرکوب وحشیانه اعتصاب غذای آنها، درگرو قتلها واسید پاشیهای زنجیره ای..... است وبنای رژیم بدون چنین اقدامات بربرمنشانه ای یکروزهم دوام نخواهد آورد وچون مقوا فرو خواهد پاشید. معلوم نیست که این حضرات چند سرنوشت مشابه خویش راباید شاهد باشند تا پا به فرار بگذارند.سرکوب همیشه نشانه ضعف وهراس رژیم است و نه نشانه قدرت .رژیمی که به اسلحه تهدید و زور واعدامهای وحشیانه متوسل میگردد به خط آخر رسیده است و راه دیگری برای بقای خویش نمی بیند.

 

 اعدام جنایتکارانه ریحانه جباری، زنی که دردفاع ازخویش ودرمقابل تجاوزجنسی عمل نموده است  نشان از خشم و عصبیت و انتقام گیری اززنان ایران است که درصف نخست پیکار علیه دستگاه ظلم وزور نظام جابرانه اسلامی قراردارند. رژیم جمهوری اسلامی با نیت ایجاد ترس درمردم بوِیژه زنان مبارز ایران می خواهد جلوی اعتراضات آنها رابگیرد. اعدامهای مشابه درگذشته واجری قانون قصاص برای ایجاد رعب و هراس درجامعه است، برای حفظ سلطه بورژوازی دلال و نظام سرمایه داری ایران است.مسلما چنین احکام اعدامی با «هرکلید تدبیر ونرمش قهرمانانه ای» که باشد آخرین آن نخواهد بود.تنها اعدام رژیم سرمایه داری وفاشیستی جمهوری اسلامی بدست توانای مردم ایران است که می تواند به این توحش وبربریت قرون سطایی پایان دهد.

حزب کارایران(توفان) اعدام بربرمنشانه ریحانه جباری را قویا محکوم میکند و با خانواده اوابراز همدردی می نماید وهمه نیروهای انقلابی وترقی خواه را به اعتراض علیه جمهوری اسلامی فرامی خواند.

3                                                        توفان الکترونیکی شماره 100                                                    آبان ماه 1393

 

حزب کارایران(توفان) اعمال ضد انسانی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی و فاجعه اسید پاشی زنجیره ای را که برای ارعاب جامعه صورت میگیرد وجزخدمت به مافیای سرمایه داری حاکم وخدمت به صهیونیسم وامپریالیسم نمی باشد، شدیدا محکوم می نماید.

 

 

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!

مرگ برداعش وامپریالیسم!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم رهایی بشریت!

 

حزب کارایران(توفان)

شنبه ۳ آبان ۱۳۹۳

www.toufan.org

***

 مسبب کیست؟
درحاشیه جنایت اسید پاشی به روی زنان در اصفهان


 

حیات ننگین سی وپنجساله حکومت جمهوری اسلامی با سیاست ارعاب و سرکوب مردم ایران بوِیژه زنان میهن ما پیوند ناگسستنی دارد. زنان مبارز ایران که درصف مقدم نبردعلیه سیستم آپارتاید سرمایه داری اسلامی قرار دارند، فتواهای ارتجاعی و عربده کشیهای آیت الله ها وامام جمعه های ریز ودرشت را علیه "بی حجابی وبد حجابی" بر نتابیده و در اشکال مختلف درمقابل حاکمیت کپک زده جمهوری اسلامی صف آرایی کرده اند. شلاق وتوهین و زندان وشکنجه دیگر اثر ...ندارد و توسل به اسیدپاشیدن بر سر وروی زنان نیز نه از موضع قدرت بل از سر استیصال و ضعف ودرماندگی است.

رژیم جمهوری اسلامی که خود مسبب اصلی چنین برخوردهای خشن وضد بشری و اسید پاشی زنجیره ای، همانند قتل های زنجیره ای و ترور و ناامنی است نمی تواند مدعی مبارزه با "عناصر شرور اسید پاش " باشد واز حقوق وامنیت زنان میهن ما سخن بگوید.

رژیم اسلامی که بقاء حاکمیت خویش را درفضای رعب ووحشت و اعدام و سرکوب خشن زنان می بینید ، اگر هم در مواردی دراثر فشار جامعه ومبارزه زنان عقب نشینیهایی میکند نه ازروی میل باطنی بل از سرترس و طغیان مردم است.این رژیم برای جان وامنیت انسانها هیچ ارزشی قایل نیست. رژیمی که خود عامل فساد وفحشا ودزدی است ، ابلهانه علل مفاسد اجتماعی را در وجود" زن ودر بی حجابی" می بیند و با هزینه کردن میلیونها دلار پول نفت وتشکیل باندهای مشکوک ولمپن وآدمکش به "تنبیه زنان" می پردازد . طباطبایی نژاد، امام جمعۀ اصلی اصفهان و نمایندۀ ولی فقیه در آذرماه ۱۳۹۰ درمورد زنان "بد حجاب" گفته بود که" «مسئله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی باید چوب‌ تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد»

4                                                      توفان الکترونیکی شماره 100                                                     آبان ماه 1393

 

جعفر شجونی دبیر جامعۀ وعاظ به عنوان راهکار مقابله با بی حجاب و بد حجابی وقیحانه اعلام نمود :

«باید با شدیدترین مجازات ادبشان کنند. شلاق. اگر بی‌حجاب‌ها بدانند که شلاق در انتظارشان است، خودشان را اصلاح می‌کنند. بله، شلاق. وقتی از عمد بی ‌بندوباری به وجود می‌ آورند و باعث می ‌شوند پسرهای مردم منحرف شوند، نباید شلاق بخورند؟"

 

همزمانی اسید پاشی به روی زنان در اصفهان وتصویب طرح های ارتجاعی ضد زن درمجلس اسلامی درقالب طرح " تفکیک جنسیتی" طرح آمران به معروف، طرح صیانت از حریم وحجاب" وایجاد محدودیت رفت وآمد واشتغال زنان و.... عملا به اسید پاشان داعشی چراغ سبز نشان داده و راه را برای تعرض جنایتکارانه علیه زنان هموار ساخته است.

اینها همه نشان دهنده این است که مسبب اصلی اسید پاشی بر روی زنان میهن ما داعیشیان حاکم برایران هستند وجز این نیز نمی باشد. حیات رژیم جمهوری اسلامی با چنین عناصر بی وجدان وشرور و اسید پاش و قاتل ولمپن که بیش از سه دهه است شعار یا روسری یا توسری را درخیابانها صلا میدهند گره خورده وفقط با محو و نابودی چنین هیولائی است که می توان از شر همه این وحشیگریها وظلم وزور و ستم وتبعیض رها شد و بیشک زنان قهرمان ایران درصف مقدم این نبرد قراردارند.

نقل ازفیسبوک حزب کارایران(توفان)

سخن هفته
پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۳

www.toufan.org

‎http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=32551
تجمع اعتراضی زنان در تهران در اعتراض به اسید پاشی‎

تصویری ازاعتراض مردم علیه اسید پاشی در تهران

 


تصویری ازاعتراض مردم خشمگین علیه اسید پاشی دراصفهان

 

5                                                      توفان الکترونیکی شماره 100                                                     آبان ماه 1393

کوبانی

نبردی نابرابراما قهرمانانه


«کوبانی» دریک جنگ نابرابر بسر میبرد واز همه‌سو زیر آتش توپخانه‌های داعش است.خبر خوش این است که نبرد قهرمانانه کُردها، داعش را از شرق «کوبانی» عقب رانده است اما سروکله نیروهای داعش این‌بار از غرب و جنوب این شهر پیدا شده است. اوضاع شهر هر لحظه در حال وخیم‌ترشدن است و از همین‌رو، نیروهای مسلح کرد شهر را از غیرنظامیان خالی کرده‌اند. مقاومت نیروهای یگان‌های مدافع خلق علیه تبهکاران داعش در محلات شرقی «کوبانی» به صورت تن‌به‌تن و با سلاح فردی ادامه دارد. کوبانیهای قهرمانان بارها اعلام کرده‌اند که با سلاح‌های سبک یارای مقابله با تجهیزات عموما آمریکایی داعشی‌ها را امروزریاکارانه تنها به پرواز‌های کم‌حاصل جنگنده‌هایشان اکتفا می‌کنند؛ حملاتی که مانع دفع تهدید داعش برای «کوبانی» نشده است. آنطور که یک عضو ارشد داعش به سی‌ان‌ان گفته است، نیروهای داعش پس از پرواز پهپادهای آمریکایی برای تعیین موقعیت و مواضع داعش، موقعیت خود را تغییر می‌دهند. به گفته این عضو داعش، آنها پناهگاه‌های یدک و پشتیبانی ایجاد کرده و به محض شنیدن صدای هواپیماها موقعیت خود را تغییر می‌دهند و به همین دلیل بمباران‌ها تاکنون نتوانسته تاثیری بر توانایی آنها بگذارد. فرماندهان یگان‌های مدافع خلق «کوبانی» ((YPG) یکصدا می‌گویند که تنها راه جلوگیری از سقوط این شهر ارسال تسلیحات به مدافعان است و بی‌شک در صورت عدم ارسال کمک‌های نظامی شهر از سوی داعش اشغال شده و فاجعه‌ای انسانی رخ می‌دهد. در همین حال صالح مسلم، رهبر «حزب اتحادیه دموکراتیک» کرد سوریه (PYD) که مبارزان آن صف محکمی در دفاع از شهر «کوبانی» ایجاد کرده‌اند، اظهار کرد که چرا ائتلاف جهانی، ترکیه و نیروهای پیشمرگه عراق به نیروهای مردمی سلاح نمی‌فرستند و از آنان حمایت نمی‌کنند. صالح مسلم در کنفرانسی مطبوعاتی در پاریس بعد از بازگشتش از ترکیه با بیان کافی‌نبودن حملات ائتلاف اعلام کرد که دستیابی به سلاح‌های ضدتانک و زرهی می‌تواند نیروهای مردمی «کوبانی» را از حملات هوایی ائتلاف بین‌المللی بی‌نیاز کند. او از جزییات مذاکرات خود با مقامات ترکیه در استانبول پرده برداشت و آنچه رسانه‌ها درباره سه شرط این کشور مطرح کرده‌اند را رد کرد که شامل توقف همکاری کردها با نظام سوریه، پایان‌دادن به حکومت خودگردان در مناطق کردنشین و ممانعت از خطر تهدیدات مرزی برای ترکیه است.امپریالیست آمریکا و متحدش دولت پان ترکیست ترکیه بخوبی از ماهیت نبردی که جریان دارد واقفند و با سیاستی هدفمند خواهان نابودی جبهه انقلابی کوبانیها ونه جبهه وحوش داعش هستند .آمریکا به داعش نیاز دارد تا دکترین خاورمیانه جدید را با یاری همین آدمخواران محقق سازد.نبرد کوبانیها یادآور نبرد نابرابر وقهرمانانه کمون پاریس است که توسط جبهه متحد ارتجاع به خون کشیده شد. نبردی که در تاریخ جاودانه شد و تاثیرات ژرفی بر مبارزه طبقاتی طبقه کارگر وهمه خلقهای جهان گذاشت.

 

 

زنده باد نبرد کوبانی!

مرگ بر امپریالیسم آمریکا بزرگترین تروریست دولتی ومسبب اصلی جنگ وخونریزی وکشتار در منطقه وجهان!

 

سخن هفته

نقل ازفیسبوک توفان

چهارشنبه 8 اکتبر  2014 میلادی

 

 

6                                                      توفان الکترونیکی شماره 100                                                      آبان ماه 1393

ضرورت تامین هژمونی طبقه کارگر برای هرگونه تحول بنیادین انقلابی درایران

سخنی درمورد اوضاع کنونی ایران

 

35 سال از انقلاب 57 می گذرد . این انقلاب که با امید به دست یابی به آزادی و خاتمه یافتن دیکتاتوری و خفقان و رسیدن به عدالت اجتماعی با مبارزه و از جان گذشتگی و فداکاری انقلابی اکثریت قاطع مردم صورت گرفت و در به ثمر رسیدن آن و سرنگونی رژیم وابسته به امپریالیسم و اخراج مستشاران خارجی و خروج از پیمان ارتجاعی سنتو و کسب استقلال سیاسی ، طبقه کارگر ایران و بخصوص نفتگران نقش قاطع و تعیین کننده ای داشتند با خیانت حاکمیت روحانیت به اهداف آن نا تمام باقی ماند.

روحانیت که به عنوان ارتجاعی ترین و مناسبترین آلترناتیو برای رژیم شاه در جهت ایجاد کمربند سبز اسلامی و ضد کمونیستی مورد تائید نشست سران قدرتهای امپریالیستی در گوادلپ ، قرار گرفت و به وسیله دستگاههای سخن پراکنی آنها و از جمله آیت الله بی بی سی لانسه شد ، از همان قبل از به قدرت رسیدن، با انواع ترفندها و خدعه  و فریب و نیرنگ و تشکیل گروهها ترور و باندهای سیاه در جهت سرکوب نیروهای انقلابی دست بکار شد و راه خیانت به اهداف انقلاب را در پیش گرفت. دیکتاتوری و بی عدالتی اجتماعی اینبار با ریش و پشم و زیر نعلین آخوندهای روباه صفت مکار ،باز سازی شد.

در طی این 35 سال روز به روز به دست آوردهای انقلاب مردم و حقوق کارگران تعرض بیشتری صورت گرفت ، چند سال اولیه بعد از انقلاب ، همه مشکلات را به گردن وضعیت به ارث رسیده از رژیم گذشته انداختند. هشت سال مشکلات را به گردن جنگ تحمیلی و صدام افلقی و تکریتی انداختند . بعد از آن هم مشکلات دوران بازسازی و جناح اکبر شاه و بعد هشت سال مقصر اصلاح طلبان حکومتی و نه اصول گرایان و هشت سال بعد جریان انحرافی احمدی نژاد و به این ترتیب با استفاده از نیروی سرکوب و فریب توانستند طبقه کارگر و زحمتکشان را به خاک سیاه بنشانند و البته این تجارب جنبه مثبتی داشت که واقعیت اصلاح ناپذیر بودن جمهوری اسلامی را در عرصه عمل به بخشهای متوهم جامعه نشان دهد.

طبقه کارگر در کلیت خود بعد از 35 سال عملکرد رژیم ، به طور عینی و با گوشت و پوست و استخوان خود ماهیت ضد کارگری آن را درک کرده و هیچگونه توهمی نسبت به هیچ کدام از جناح ها و باندهای مافیائی دستگاه حاکم ندارد . رسیدن به ضرورت انقلاب اجتماعی برای برون رفت از این وضعیت فلاکت بار، در بین طبقه کارگر بیشتر از همه اقشار و طبقات دیگر است .البته در کنار این شرط عینی ضروری برای هرگونه تحول بنیادین ، شرط ذهنی به مفهوم داشتن تشکیلات و رهبری و داشتن استراتژی و تاکتیک های مناسب برای رسیدن به هدف ضروری است.

برداشتن گامهای آگاهانه و سنجیده در جهت تامین هژمونی طبقه کارگر در انقلاب آتی ایران بدون شناخت دقیق از تحولات جنبش کارگری و کمونیستی جهانی و تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی ایران غیر ممکن است.

شناخت دقیق تاریخ صد و دهساله جنبش کارگری و کمونیستی ایران از پایه ریزی سازمان سوسیال دمکراسی انقلابی ایران ( همت ) در 1904 و نقش این سازمان در رهبری انقلاب مشروطیت و پایه ریزی و کمک به ایجاد اتحادیه های کارگری ایران و سپس تشکیل حزب عدالت و حزب کمونیست ایران به رهبری رفیق حیدر خان عمواوغلی و نقشی که این حزب در تمام جنبش های آزادیخواهانه و ضد استعماری در مناطق مختلف کشور ایفا ء نمود و اقدامات حزب در جهت گسترش جنبش سندیکائی ایران و پرورش فعالین کارگری کمونیست ؛ تشکیل گروه 53 نفر به رهبری رفیق دکتر تقی ارانی به عنوان ادامه دهنده راه حزب کمونیست ایران و نقش مهم آن در مبارزات ضد امپریالیستی و دمکراتیک و پرورش کادرهای برجسته ای که در آینده از رهبران جنبش کارگری و کمونیستی ایران شدند ؛ تشکیل حزب توده ایران در دهم مهر 1320 به عنوان ادامه دهنده این خط سرخ انقلابی و رهبری مبارزات ضد فاشیستی و ضد استعماری و دمکراتیک مردم ایران در دو دهه اولیه حیات انقلابی خود و نقش بی بدیل آن در جنبش ملی شدن صنعت نفت و ایجاد بزرگترین تشکل کارگری خاور میانه ( شورای متحده کارگری ) و بزرگترین اتحادیه دهقانی و سازماندهی تشکل های دمکراتیک جوانان و زنان و نظامیان انقلابی ؛ و ادامه این خط سرخ بوسیله سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان و بعدها حزب کار ایران ( توفان ) که توسط رفقا احمد قاسمی و غلامحسین فروتن از اعضای هیئت اجرائیه کمیته مرکزی حزب توده ایران ، مسئول نامه مردم ارگان حزب و نشریه دنیا ارگان تئوریک حزب و رفیق سغائی از افسران سازمان نظامی حزب پایه ریزی شدوپرچم مبارزه علیه رویزیونیسم خروشچفی را که به  دست آوردهای سی سال ساختمان سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی به رهبری رفیق استالین  تف ریخت وبه احیای سرمایه داری دست  زد، بر افراشتند.

 سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان با پایبندی به همان خط سرخ مارکسیسم لنینیسم درجنبش کمونیستی جهانی به رهبری رفیق استالین و پایبندی به تمام سنن و دستاوردهای تاریخی جنبش کارگری ایران تا آن زمان، مبارزه بی امان ایدئولوزیک را برای پاکیزگی مارکسیسم لنینیسم علیه رویزیونیسم مدرن برافراشت و ازهیچ کوششی در راه احیای حزب واحد طبقه کارگر دریغ ننمود. 

فروپاشی کاخ عظیم سوسیالیسم در اتحاد شوروی با روی کار آمدن  خروشچف آغاز شد و نه در دهه هشتاد میلادی با به قدرت رسیدن گرباچف با تئوری پروستوریکا و گلاسنوست و یا جانشین دلقک و الکلیست او یلتسین.

حزبی که امروزه به دروغ نام حزب توده ایران را یدک می کشد و خود را وارث جنبش کمونیستی و ادامه دهنده راه روزبه ها و سرهنگ سیامک ها و وارطان ها معرفی می کند  در واقع تاریخش از زمان تصویب و تائید مصوبات  کنگره 22 حزب کمونیست اتحاد شوروی در پلنوم  یازدهم کمیته مرکزی این حزب  که به دور از چشم و اطلاع اعضاء و کادرهای حزب بود ، شروع شده است و هیچ ارتباطی با گذشته انقلابی وکمونیستی و دست آوردهای تاریخی این حزب ندارد ، چرا که ادامه دهنده آن راه نیست ، همچنانکه باند خروشچف  نیز  نه تنها ادامه دهنده مارکسیسم لنینیسم نبودند ، بلکه خائن به آن و تحریف کننده آن بودند . دست آورد بزرگ این

7                                                      توفان الکترونیکی شماره 100                                                       آبان ماه 1393

 

حزب که با  در غلطیدن به رویزیونیسم و نفی تحلیل طبقاتی با طرح تئوری "راه رشد غیر سرمایه داری به کمک اردوگاه سوسیالیسم" ، به  نفی صف مستقل طبقه کارگر و نفی مبارزه دمکراتیک بعد از انقلاب 57 و دنباله روی از" خط امام " و دامن زدن به توهم توده های مردم و شکاف انداختن در صف نیروهای طرفدار سوسیالیسم در واقع کمک به استقرار حاکمیت ارتجاعی و سرمایه داری داعشی شیعه و شکست انقلاب بود . علاوه بر آن  به بیراهه بردن هزاران نفر و هدر دادن جان صدها نفر متوهم عضو این حزب که حتی در پای جوخه اعدام فریاد درود برخمینی می کشیدند که در واقع جلاد اصلی شان بود ؛ و این حزب با افتخار این نابینائی طبقاتی و سیاسی خود را در نشریاتش منعکس می کرد و آن را نشانه دفاع صادقانه از حاکمیت اسلا م سیاسی و خط ضد امپریالیستی دروغین امام معرفی می کرد.

هدف از این اشاره مختصر به تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی ایران ، توجه دادن فعالین جنبش کارگری و سندیکائی ایران که ضرورت تشکیل سازمان سراسری کارگری و حزبیت را دریافته اند به امر مهم مطالعه دقیق و هوشیاری انقلابی  است. چرا که صرف صداقت و شجاعت و فداکاری و مقاومت در زیر شکنجه هم کافی نیست و با داشتن همه این خصوصیات ولی بدون شناخت عمیق دوست و دشمن می توان فریب خورد و به جاده صاف کن امثال رضا نیم پهلوی تبدیل شد.

 گذشته از جریانات آلوده و افشاء شده تروتسکیستی و سه جهانی های چینی و حزب ضد کمونیست و ضد کارگری و مزدور اسرائیلی منصور حکمت و چپ نماهای دیگری که می خواهند با کمک امپریالیستها دمکراسی و سوسیالیسم را برای مردم ایران به ارمغان آورند و منحرفین رویزیونیست راست و چپ ، جریانات دمکرات و روشنفکران فرد گرای مدعی چپ نیز هستند که نام خود را سازمان کارگران انقلابی نیز گذاشته اند ولی با نفی حزبیت و ماهیت ایدئولوژیک دولتها  ، نفی دیکتاتوری پرولتاریا و دستاوردهای تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی جهان و ایران با تقدیس حرکت خود به خودی کارگری و تبلیغ استقلال اتحادیه ها و سندیکا ها نه فقط  از دولت سرمایه دار بلکه از حزب  واحد سیاسی مارکسیست لنینیستی طبقه کارگر ، در عمل همراه با آشفته فکری خودشان به آشفته فکری اطرافیانشان نیز دامن میزنند.

در چنین آشفته بازاری از مدعیان رنگارنگ کمونیست و طرفداری از طبقه کارگر ، از حزب دگر دیسی شده میلیاردرهای چین که نام  کمونیست را به دروغ یدک می کشد و کارگران را تبدیل به بردگانی کرده ، که از فشار کار خودکشی می کنند و احزاب پارلمانتاریست چپ اروپای غربی و شرقی  که در چهارچوب سیاستهای نئولیبرالیستی راه اصلاح جستجو می کنند و احزاب به اصطلاح کارگری و سوسیالیستی که مجری سیاستهای امپریالیستی هستند مثل حزب کارگر انگلیس و حزب سوسیالیست فرانسه و چه در رابطه با ایران  که به نمونه هائی از آن اشاره شد ، تشخیص حقیقت و شناخت راه صحیح برای فعالین کارگری و سندیکائی که در دریائی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی  و فرهنگی درگیر هستند چندان ساده نیست ولی برای به نتیجه رسیدن ، ضروری است.پیوند با حزب سیاسی خود که مغز متفکر و ستاد فرماندهی  طبقه کارگر است امری ضروری برای کارگران پیشرو و فعالین جنبش سندیکائی است. در حزب است که میتوان به این شناخت که محصول دانش و خرد جمعی است دست یافت .

در چند ماه اخیر نشانه هائی در جنبش کارگری و سندیکائی طبقه کارگر دیده می شود که نشاندهنده رشد آگاهی و هوشیاری است .حرکت های اعتصابی و اعتراضی رو به افزایش علیه سیاستهای نئولیبرالیستی خصوصی سازی و اعتراضات گسترده به تغییرات ارتجاعی قانون کار و اعتراضات به عدم بیمه کارگران ساختمانی در جهت منافع سرمایه داران برج ساز و بخش مستغلات ، اعتراضات گسترده به سیاست رها سازی قیمتها و حذف یارانه ها و پرداخت دستمزدهای یک چهارم خط فقر و اعلام خطر بسیاری از فعالین کارگری نسبت به  تدارک  بازار ی از نیروی کار از برده های بی حقوق برای جلب سرمایه گذاران و غارت گران خارجی و امپریالیستی بعد ازچرخش خفت بار" نرمش قهرمانانه"،همگی نشاندهنده تحول کیفی در جهت بیان خواستهای کلیت طبقه کارگر و رودر روئی با دولت سرمایه دار به جای کارفرماها و سرمایه داران در نقاط مختلف است.

 

 اعلامیه رضا شهابی در رابطه با سیاستهای امپریالیستی در منطقه و جنگ نیابتی در سوریه ، اعلامیه سندیکای کارگران فلزکار مکانیک و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در رابطه با مبارزات قهرمانانه مردم کوبانی علیه آدمخواران داعشی که محصول مشترک  امپریالیستها و صهیونیستهای هستند و توسط دولت فاشیستی ترکیه و جنایتکاران آل سعود و شیخک قطر حمایت میشدند. نشان دهنده شناخت صحیح از دشمنان داخلی و خارجی طبقه کارگر ، تحلیلی طبقاتی و واقع بینانه از اوضاع خاورمیانه و دیدن دستهای پلید امپریالیستها و صهیونیسم و ارتجاع منطقه در ایجاد طرح خاورمیانه جدید و سیاستهای استعماری نوین می باشد.

جنبش کارگری ایران با توجه به تجارب غنی خود در انقلاب مشروطیت ، جنبش ملی شدن صنعت نفت در دهه بیست و انقلاب 57 ،  بالفعل، این توانائی را دارد که تحت رهبری حزب واحد لنینیستی اش ، حزب کارایران(توفان)  پرچم مبارزات انقلابی تمامی زحمتکشان و اقشار ملی و مترقی و آزادیخواه و عدالت پژوه جامعه را به دوش کشد.باید در این جهت کوشید . راه دیگری وجود ندارد. هر گونه تحولی بدون کسب هژمونی طبقه کارگر با شکست مواجه خواهد شد.

 

 

 

 

 

چاره رنجبران وحدت وتشکیلات است!

8                                                      توفان الکترونیکی شماره 100                                                       آبان ماه 1393

بیانیه جبهه خلق برای آزادی فلسطین در مورد کوبانی

noiikhaled

جبهه خلق برای آزادی فلسطین همبستگی خود را با مقاومت کردها در کوبانی  ابراز میدارد. مردم کوبانی که برای دفاع از خود و جامعه بر علیه گروهای ارتجاعی ومسلح " خلافت  اسلامی" که ورودشان به منطقه ما توسط قئرتهای امپریالیستی و نوکرانشان تسهیل و حمایت شده است مبارزه میکنند.

خالد برقات گفت " امروز، رزمندگان  کرد ، زنان و مردان ، برای آزادی و هستی خود بر علیه  گروههای ارتجاعی که در منطقه توسط امپریالیسم و همدستان و عواملش مسلح شده و حمایت میشوند میارزه میکنند ".

رفیق خالد برقات ابراز داشت :  " همه نیروهای انقلابی فلسطینی و عرب باید فعالیت خود در حمایت از مقاومت کردهای کوبانی بر علیه داعش و حامیان امپریالیستی اش را هماهنگ و متحد کنند ".

مردم سوریه و عراق و نقاط دیگر منطقه ، مورد تجاوز امپریالیسم قرار گرفته اند ، تجاوزی که نه تنها بشکل حملات هوائی و اشغال صورت گرفته بلکه یشکل حمایت از قدرتهای ارتجاعی منطقه ، دامن زدن به درگیریهای فرقه ای و مذهبی ، و حمایت از گروههای مسلحی که برنامه ایجاد آشوب فرقه ای را به پیش میبرند صورت گرفته و میگیرد. امپریالیستها و مرتجعین منطقه  تلاش کرده اند که مناقشه اصلی  منطقه  یعنی مناقشه بین مردم با صهیونیسم و امپریالیسم را با فرقه گرائی و تحمیل خشونت ارتجاعی برعلیه اقلیتها که بخشی جدا ناپذیر منطفه ما هستند را عوض کنند در حالی که همین مرتجعین مسلح ، دولت صهیونیستی اسرائیل و نیروهای امپریالیستی را در ارتکاب جنایاتشان آزاد گذاشته اند. این تجاوزات و حملات با نسل کشی اخیر فلسطینی های غزه  توسط اسرائیل همزمان بوده است. رفیق برقات اعلام نمود که : " ما در کنار مردم سوریه ایستاده ایم. مردم سوریه از اتحاد خود برعلیه  تجزیه و غارت امکانات کشور به نفع امپریالیسم دفاع میکنند . غارت و تجزیه سوریه هدف داعش و متحدینش است. "

خالد برقات گفت  " امروز، رزمندگان  کرد ، زنان و مردان ، برای آزادی و هستی خود بر علیه  گروههای ارتجاعی که حضورشان در منطقه توسط امپریالیستها  وهمدستا ن و عوامل تدارک دیده شده و مسلح و حمایت میشوند میارزه میکنند . این تصادفی و یا صرفا نمادین  نیست که امروز داعش با اسحله آمریکائی به کوبانی حمله میکند. در این مبارزه ، بویژه نقش زنان جنگنده کرد در تمام سطوح مبارزه و رهبری ، نمونه ای از خودگذشتگی قهرمانانه را ارادئه میدهد ".

باید در نظر داشت که نقش دولت ترکیه ، یکی از بزرگترین شرکای تجاری اسرائیل و همدست  نظامی آمریکا ، این بوده است که گروهای مرتجع مسلح (داعش و دیگران) را تشویق کند تا به سوریه وارد شوند و به کوبانی حمله کنند. همزمان ، در چند روز گذشته ده ها معترض کرد ترکیه توسط پلیس ترکیه بقتل رسیده اند.  ایجاد باصطلاح  " منطقه امن " که ترکیه و فرانسه برآن اصرار دارند ، و همچنینن بمباران هوائی آمریکا و متحدین در کوبانی ، چیزی جز پوشش برای ورود امپریالیستها به منطقه نیستند. امنیت واقعی فقط با مبارزه و مقاومت توده ای بر قرار خواهد شد. 

سالیان درازی است که مبارزان فلسطینی در تلاش برای آزادی همسنگر مبارزان کرد بوده اند. حمایت فلسطینیان انقلابی از کردهای مبارز راه آزادی تاریخ طولانی دارد.  امپریالیسم دشمن مشترک ماست. همچنین ما دشمن مشترک فرقه های مسلح ارتجاعی مانند "خلافت اسلامی"  را داریم که اساسا تولید و منتج شده اشغال و هزمونی امپریالیسم برمنطقه ما هستند. رژیم های ارتجاعی منطقه ، بویژه  عربستان سعودی و قطر ، نقش عمده در تشویق ، تسلیح ، و گسترش این فرقه ها  داشته اند.

هیچ راه حلی و یا کمکی به مردم منطقه از طریق ارتشهای امپریالیستی و یا بمباران امپریالیستها بدست نمی آید. نیروهای امپریالیستی هرجا که میروند فقط ترور ، فرقه گرائی ، ارتجاع ، و مرگ  بارمغان میبرند.  این مبارزه مردم متحد ماست که میتواند با آنها به مقابله پرداخته و پیروزی بر امپریالیسم و صهیونیسم ، منشا اصلی ترور در منطقه ، و بر نیروهای وحشی ارتجاعی که همگی برای حفظ هژمونی خود و غارت منابع منطقه تلاش دارند را بدست آورد.

 

kobani enghelabi 2

 

 

 

زنده باد همبستگی با مردم قهرمان کوبانی!

9                                                      توفان الکترونیکی شماره 100                                                       آبان ماه 1393

گسترش ویروس ابولا (Ebola) چهره غیرانسانی سرمایه داری را نشان میدهد

 

http://averdade.org.br/novo/wp-content/uploads/2014/10/ebola-e-capitailsmo.jpgاپیدمی در حال گسترش ویروس ابولا در آفریقا بیش از آنکه نشان دهنده شکنندگی سیستم بهداشت جهانی باشد اختلاف طبقاتی در جهان را تقویت میکند. تنها کافیست که به این سوال ساده پاسخ دهید: چرا این  ویروس که عامل تب هموراژیک میباشد و از سال ١٩٧٦ توسط دانشمندان شناخته شده بود هنوز با شیوع مکرر موجب مرگ هزاران انسان در آفریقا میشود.

این ویروس در ٢٧ ژوئن ١٩٧٦ در طی اولین شیوع این بیماری, که در دو کانون مختلف یکی در Nzara سودان و دیگری در شمال کنگو  به طور همزمان اتفاق افتاد, کشف شد. با٩٠% مرگ و میر ،  این ویروس میمونها  را نیزآلوده  و میکشد. مظنون اصلی  انتقال این ویروس به انسان ، تغذیه گوشت میمونهای آلوده  توسط ساکنین آن مناطق  میباشد.

در اولین اپیدمی ، ٢٨٤ مورد ، با مرگ و میر ٥٠% ثبت شده است. در تمام این سالها ، ابولا در ١٥ اپیدمی بیش از ٣٠٠٠ قربانی ( که شامل ارقام جدید است ) گرفته است و تمام  اپیدمی ها منحصر به آفریقا بوده اند. آخرین مورد گسترش  در سال ٢٠١٢ در جمهوری دموکراتیک کنگو و اوگاندا  اتفاق افتاد.

 شیوع اپیدمی اخیر، که همچنان ادامه دارد ، توسط کشور گینه دراوائل ماه مارس به سازمان بهداشت جهانی اطلاع داده شد. نظربراین است که اولین قربانی این اپیدمی اخیر یک پسر بچه ٢ ساله ساکن یکی از روستاهای گینه بوده است که مرگ او در ٦ دسامبر سال قبل ثبت شده بود.

 

آخرین گزارش ها نشان میدهد که این ویروس تا کنون جان بیش از  ١٢٠٠  نفر (گسترده ترین اپیدمی که تاکنون ثبت شده) را گرفته است و هزاران نفر هم مبتلا گشته اند ،  از جمله یک پزشک آمریکایی  بنام کنت برانتلی(Kent Brantly), که به صورت داوطلبانه برای کمک به محل رفته بود و یک مبلغ مذهبی انگلیسی  بنام نانسی رایتبول (Nancy Writebol). این دو نفر در کشور های خودشان با استفاده از یک داروی آزمایشی به نام Zmapp مورد درمان قرار گرفته و به تدریج بهبود یافته اند. همزمان، دو مبلغ مذهبی افریقائی با تقاضای دریافت این دارو به انگلستان فرستاده شدند. اما این درخواست از طرف دولت بریتانیا رد شد و یکی از این مبلغین که یک راهبه کنگوئی بود چند روز بعد  درگذشت.

 

محققین آمریکایی سعی کرده اند که واکسنی بر ضد ابولا بسازند اما کمپانی های داروسازی بودجه ای برای این منظور اختصاص نداده اند. به گفته پیتر والش(Peter Walsh) ، دانشمندی که واکسنی تولید کرده و روی میمونها آزمایش مثبت داده ،  با  وجود اطمینان از موثر بودن این واکسن بر روی انسان ،  به دلیل هزینه بالا و نبود سرمایه گذاری تولید واکسن متوقف شده است. او در مصاحبه با صدای آلمان گفت: شرکتهای دارویی نمیخواهند برای آفریقائی ها دارو بسازند زیرا که آنها جمعیت سود ده  نیستند. این بدین معنی است که انسانهای فقیربه خاطر عدم تولید سود برای کمپانیهای داروسازی میمیرند.  پیتر والش میگوید: دولت امریکا هزینه تحقیقات واکسنی را میدهد ، به خصوص واکسنهای ضد تهدیدات تروریستی ، و ابولا هم یک تهدید بیو تروریستی باید بحساب آید.

 

در عین حال دولتهای آفریقایی با ایجاد یک نیروی ویژه  بزرگ ، مناطقی را که وجود ویروس در آنجا ثبت شده است قرنطینه کرده اند. تلاش برای محدود کردن انتقال بیماری از تلاش برای درمان  قربانیان آن نگران کننده تر است. یک گزارش تلوزیونی نشان داد که مردمی که در مناطق  قرنطینه شده زندگی میکنند هیچ کمک دارویی دریافت نمیکنند و حتی آنها امکان کمک ازکشورهای دیگر را ندارند . پلیس و سربازان از اسلحه و نارنجک استفاده میکنند تا از رفت و آمد ساکنان مناطق قرنطینه شده به مکانهای دیگر حتی اگر علائم بیماری را نداشته باشند جلوگیری کنند.

 

 

خلاصه اینکه دولتها دست به هر کاری میزنند تا از انتقال این بیماری به کشورهای توسعه یافته جلوگیری کنند ولی حاضر نیستند یک صنار برای داروی درمان بیماران خرج کنند مگر اینکه این بیماری به مردم اروپا یا امریکا سرایت کند. بار دیگر مردم فقیر و به حاشیه رانده شده از طمع کاری و بیرحمی سرمایه دآری رنج میبرند و زجر میکشند و باز هم خواهند کشید.

١٢ اکتبر ٢٠١٤

نوشته   Ludmila Outtesکارشناس بهداشت عمومی

 بر گرفته از نشریه "حقیقت" ارگان حزب کمونیست انقلابی برزیل

 

 

10                                                      توفان الکترونیکی شماره 100                                                     آبان ماه 1393

بخشی از بیانیه حزب کمونیست مارکسیست - لنینیست ترکیه - کردستان شمالی درمورد کوبانی

"امریکا  به بهانه داعش برای حمله مستقیم به سوریه تلاش میکند"

‎هیچ انقلاب اجتماعی بدون شرکت فعال زنان به پیروزی نخواهد رسید.شرکت توده ای ومسلحانه زنان کوبانی  علیه ارتجاع داعش وامپریالیسم نه تنها نوید دهنده آزادی خود او;بل بشارت دهنده آزادی کل زنان منطقه و جهان  نیزاست.زنده باد زنان قهرمان کوبانی!‎

 

"مردم شمال کردستان در شهر ها و قصبه ها مقاومت عمومی بر علیه بازی آنکارا با داعش و علیه جنگ برای در هم شکستن انقلاب روژاوا را آغاز کردند. صدها هزار نفر از مردم  راهی خیابانهای شهرهای اصلی شمال کردستان مانند آمد (-Amed- دیاربکر) شدند. دیکتاتوری حزب رفاه و توسعه با اعلام حکومت نظامی در آمد(Amed)   و وان   (Van)و دیگر شهر های کردستان  و همچنین افزایش وحشت پلیسی و حمله مسلحانه به مبارزین که توسط حزب الله (سازمان اسلامی  ضد چریکی ) صورت میگیرد  سعی دارد که مبارزه کرد ها در هم شکند. تا به امروز (٨ اکتبر) ١٠ میهن پرست کرد کشته و ده ها نفردیگر زخمی  شده اند.  کمونیستهای مارکسیست - لنینیست هم در میان زخمی شدگان هستند.

در شهر های ترکیه ، همه نیروهای دموکرات و جنبش آزادی ملی کردستان یک اکسیون متحد را  برای حمایت از مقاومت انقلابی منطقه خود مختار کوبانی سازماندهی کردند. در اینجا نیز حزب رفاه و توسعه با استفاده از حملات وحشیانه  نیروهای فاشیست حزب جنبش ملی  به همراه گازهای سمی پلیس سعی در در هم شکستن مبارزه را داشت. با این وجود نیروهای مترقی و انقلابی به مقاومت خود با تسلیم نشدن در مقابل تهاجمات ادامه میدهند. کنفدراسیون مترقی اتحادیه های کارگران خدمات عمومی با سازماندهی دو روز اعتصاب در ٨-٩ اکتبر  به این مبارزه پیوست.

در کشورهای اروپایی نیروهای انقلابی و دموکراتیک به خصوص جنبش دموکراتیک کردستان و کمونیستهای مارکسیست - لنینیست به همبستگی گسترده خود با مقاومت کوبانی ادامه میدهند.

امریکا  به بهانه داعش برای حمله مستقیم به سوریه تلاش میکند.

تصمیم امپریالیستها و نیروهای ارتجاعی منطقه برای جنگ با داعش به رهبری امریکا در واقع استفاده از بهانه داعش است. هدف آنها ورود به سوریه از طریق جنگ مستقیم است. امپریالیستهای  امریکائی و فرانسوی ،  حملات هوایی  بر علیه داعش را بیشتر در خاک عراق  سازمان دادند و بعضی حملات بی اثر در خاک سوریه هم صورت میگیرد. آنها از تاکتیک انتظار برای ضربه سنگین نیروهای داعش به انقلاب روژاوا در کوبانی و سپس حمله مستقیم به سوریه در نقش ناجیان منطقه در مقابل داعش استفاده میکنند. در حقیقت ،  ساکی(Psaki)  سخنگوی کاخ سفید با گفتن اینکه کوبانی اولویت ما نیست حقیقت را آشکار کرد. آنها با استفاده از بربریت داعش سعی در مشروعیت بخشیدن به نقشه جنگ مستقیم  با سوریه را دارند. بعد از مشروعیت دادن به جنگ ، آنها راجع به حمله زمینی به سوریه که توسط نیروهای نظامی کشورهای ارتجاعی متحدشان صورت خواهد گرفت سخن خواهند راند.   آنکارا از هم اکنون پیشنهاد یک جنگ زمینی را با پافشاری بر شروط خود داده است. پیشنهادات ارائه شده شامل ابتدا تسخیر شمال سوریه برای در هم شکستن انقلاب روژاوا و سپس ساقط کردن رژیم اسد میباشد. این همچنین شامل باز آرایی نیروهای مسلح ارتجاعی مخالف برای کشاندنشان به جنگ میباشد.

در حالیکه طرح نقشه های خونین امپریالیستها و کشورهای ارتجاعی منطقه ادامه دارد, نیروهای انقلابی کوبانی و نیروهای مقاومت مردمی که حزب کمونیست مارکسیست - لنینیست هم شامل آن میشود با مقاومت حماسی در مقابل داعش به راه خود ادامه میدهند . نیروی دفاع مردمی با دادن صدها شهید (حزب ما نیز یکی از مبارزین خود را در کوبانی  از دست داد) ثابت کرده اند که علیرغم نابرابری تسلیحاتی در مقابل داعش شکست نخواهند خورد.

مقاومت کوبانی مقاومتی است که سرنوشت انقلاب روژاوا را برعلیه نیروهای ارتجاعی منطقه بخصوص استعمارگران آنکارا و امپریالیستهایی که میخواهند انقلاب را با داعش خفه کنند  مشخص خواهد کرد. این نقطه عطفی برای انقلاب منطقه است.

تمام نیروهای انقلابی و پیشرو جهان باید از مقاومت کوبانی با همبستگی بین المللی حمایت کنند.

به نقل از بولتن بین الملی حزب کمونیست مارکسیست - لنینیست ترکیه - کردستان شمالی شماره ١٤٤  اول اکتبر ٢٠١٤

* روژاوا یا کردستان غربی به منطقه کردستان سوریه گفته میشود. با آغاز جنگ ارتجاعی برعلیه سوریه ،  جنبش کردستان تحت رهبری حزب اتحاد دموکراتیک کنترل بیشتر این منطقه را در دست گرفته و  در نوامبر ٢٠١٣ اعلام خودمختاری نمود. انقلاب روژاوا  موجب  ایجاد یک منطقه خود مختار گردید که خود به سه ناحیه یا کانتون خودمختار تقسیم شد. کانتون الجزیره (Cezire), کانتون کوبانی و کانتون افرین (Efrin). حزب اتحاد دموکراتیک و منطقه خودمختار در جنگ ارتجاعی بر علیه سوریه شرکت نکردند.

** جنگ کثیف اصطلاحی است که در رابطه با جنک فاشیستهای ترکیه با مردم کردستان در دهه های ١٩٨٠ و ١٩٩٠ بکار برده میشود. در این دوره نه تنها مردم کردستان بلکه هر روشنفکر, روزنامه نگار, فعال حقوق بشری و هر فرد سیاسی که مظنون به همکاری با حزب کارگران کردستان بود مورد تهاجم وحشیانه فاشیستهای ترکیه قرار میگرفت. شیوه متداول در این جنگ آدم ربایی و قتل های شبانه بود و به همین دلیل آنرا جنگ کثیف مینامند. هزاران نفر بدین ترتیب به قتل رسیدند که بسیاری از آنها حتی

11                                                      توفان الکترونیکی شماره 100                                                  آبان ماه 1393

 

شناسایی نشدند. جسد های این افراد یا در چاه انداخته میشد یا سوزانده میشد و یا اینکه بعد از فرو کردن در اسید در بیابانها رها میشدند. تمام این کارها برای ایجاد رعب و وحشت انجام میگرفت. در بسیاری از شهرها از دستجات  شبه نظامی فاشیست برای آدم ربایی و ایجاد وحشت استفاده میشد. امروز با استقرار  دولت اسلامی در ترکیه در بعضی نقاط از گروه شبه نظامی حزب الله ( سازمان اسلامی ضد چریکی ترکیه ، هیچ ارتباطی با حزب الله لبنان ندارد) برای سرکوب استفاده میشود که همان کار دستجات فاشیست را انجام میدهند."

 

***

 

گلچینی از صفحه فیبسوک


مهر 1393

http://badge.facebook.com/badge/100000242744408.255.553885673.png

 

 پرسش:چرا کوبانی مورد حمله قرارگرفت؟

پاسخ: کردهای کوبانی ازهمان آغاز توطئه علیه سوریه، تضادهای جاری درمنطقه و سیاست راهبردی امپریالیست آمریکا را درست تشخیص دادند و سرنگونی رژیم بشارت اسد توسط امپریالیست آمریکا، رژیم صهیونیستی اسرائیل، شیوخ مرتجع عرب نظیر عربستان وقطر و.... را برنتابیده و بر حفظ تمامیت سوریه وکسب حقوق دمکراتیک درچهارچوب یک سوریه مستقل پای فشردند.اگر چنین موضع انقلابی اتخاذ نمی کردند وهمانند مرتجعین بارزانی وشرکاء نوکری آمریکا وترکیه واسرائیل را می پذیرفتند آنوقت دراوضاع واحوال دیگری بسر میبردند.کیش دادن سگان هار داعشی بسوی کردهای کوبانی وهمدستی ترکیه وآمریکا واسرائیل .... با آنها درهمین چهارچوب قابل تبیین است.

پرسش: ماهیت نبرد سیاسی کوبانی چیست؟

پاسخ:  ماهیت نبرد سیاسی کوبانی  دمکراتیک و ضد امپریالیستی است.امروز هر نیرویی با معیار ونگاه خاص ایدئولوژیک خودش به کوبانی می پردازد.یکی خواهان سرنگونی رژیم بشارت اسد توسط امپریالیسم است اما درعین حال مدعی مدافع مردم کوبانی است و از دخالت امپریالیستهای غربی و متحدینشان درامورد داخلی سوریه بیشرمانه دفاع میکند ویا در بهترین حالت سکوت پیشه میکندو از محکوم کردن آن اجتناب میورزد. دومی با معیار "خودمدیریتی" و آنارشیستی وضد حزبی شیفته نبرد کوبانی است وبراین اساس آن را به پرچمی برای اعتبار بخشیدن ...به انحرافات ضد لنینیستی اش یدک میکشد.سومی  که بنظر ما نظر صحیحی است از نگاه منافع عمومی خلقهای سوریه ومنطقه و مبارزه ضد امپریالیستی و ضد ارتجاعی برای کوتاه کردن دست امپریالیسم آمریکا در سرنوشت همه خلقها به کوبانی می پردازد و ازاین نبرد دفاع میکند.....از دفاع حزب لیبرال مشروطه خواهان وشرکاء از کوبانی میگذریم....و فقط بر این امر تاکید میکنیم که کسی می تواند مدافع صدیق وراستین این جنبش انقلابی باشد که جنگ بربرمنشانه نیابتی امپریالیستهای غربی علیه ملت سوریه وتلاشهای این غارتگران بین المللی برای سرنگونی دولت مستقل وقانونی بشارت اسد را محکوم کند وبا صدای بلند بگوید:دست امپریالیستها از سرنوشت مردم سوریه کوتاه!

***

هیچ انقلابی در سوریه صورت نگرفت!

عده ای از جریانات سیاسی ایرانی که خیلی هم خود را رادیکال می پندارند جنگ نیابتی که امپریالیستهای غربی به سرکردگی آمریکا در سوریه راه انداخته اند، ا"نقلاب سوریه "نامیدند و ازآن به دفاع برخاسته و برای سرنگونی رژیم بشار اسد درپارکابی آمریکا ومتحدینش ، ترکیه و قطر وعربستان وارتش آزاد سوریه وداعشیان خیز برداشته بودند.امید این جریانات این بوده که سرنگونی رژیم بشار اسد منجر به فروپاشی رژیم حمهوری اسلامی نیز خواهد شد! امروز اما هیچ صدایی ازاین جریانات سیاسی به گوش نمی رسد،گویا از" تکامل انقلاب سوریه" وعروج داعش وتضعیف رژیم اسد و وویرانی کشور راضی و مسرورند. ....

12                                                      توفان الکترونیکی شماره 100                                                    آبان ماه 1393

زنان قهرمان کوبانی

هیچ انقلاب اجتماعی بدون شرکت فعال زنان به پیروزی نخواهد رسید.شرکت توده ای ومسلحانه زنان کوبانی علیه ارتجاع داعش وامپریالیسم نه تنها نوید دهنده آزادی خود او;بل بشارت دهنده آزادی کل زنان منطقه و جهان نیزاست.زنان  کرد کوبانی  حقیقتا  حماسه آفریدند ودوشا دوش مردان علیه داعش می رزمند، سر میدهند و تن به تسلیم و بردگی نمی دهند!
مقاومت  زنان  کوبانی درمقابل وحوش داعش وامپریالیسم آمریکا همان حماسه زنان استالینگراد درمقابل وحوش نازیسم وامپریالیسم آلمان است. درود بر زنان قهرمان کوبانی!

 

‎داعش تامین کننده سیاست راهبردی آمریکا.نبرد قهرمانانه کوبانی ادامه دارد

نیازی بیشتر به توضیح نیست که چرا « ائتلاف ضد داعش آمریکایی » ناظر بر قتل عام مردم دلاور کوبانی است وراه را برای محاصره این خلق آزاده هموار کرده است.کعبه ائتلاف امپریالیستی غرب براندازی رژیم سوریه است، شکستن بت داعش  فقط بهانه وریاکاریست وبس.آنهایی که ماهیت خون آشام امپریالیسم را کتمان کرده وبه حقوق بشرش دلبسته اند واز بکاربردن وآژه امپریالیسم  اکراه دارند،اگر جاهل واحمق نباشند حتمن مزدورجیره خوارامپریالیسم اند.‎

 

"ائتلاف ضد داعش" وریاکاری غرب

داعش ارتش دست ساخته امپریالیسم آمریکا، دولت پان ترکیست ترکیه و رژیم صهیونیستی اسرائیل با پترودلار های عربستان وقطر .. است. این جبهه درمورد درهم شکستن جبهه انقلابی کردهای قهرمان کوبانی متحد عمل میکند، اگرچه ماسک داعش ستیزی بر چهره دارد!!. همین جبهه خون آشام با تمام ساز وبرگش از جبهه ارتجاعی و ناسیونال شونیست و سرسپرده کردستان عراق تحت رهبری مسعود بارزانی دفاع میکند وبسیارهم دست ودلباز عمل میکند. جنبش انقلابی کوبانی حتا اگر شکست هم بخورد نام نی...کی از خود درتاریخ برجای خواهد گذاشت وبعنوان سمبل مقاومت و ایستادگی درمقابل امپریالیسم وجبهه متحد ارتجاع درقلوب همه خلقهای منطقه وجهان جای خواهد گرفت. نبرد قهرمانانه کوبانی سبب شد تا سره ازناسره روشن شود و مچ کردهای خودفروخته بارزانی ،نوکر رژیم صهیونیستی اسرائیل وترکیه بیشتر باز گردد. اینان ننگ تاریخند در افشای بی امان این مرتجعان بکوشیم

***

همبستگی با مردم کوبانی

دانشجو

 تصویری همبستگی دانشجویان دانشگاه تهران با کوبانی

همبستگی سراسری همه اپوزیسیون انقلابی وترقی خواه وهمه مردم صلحدوست وآزاده جهان با کوبانی نشان میدهد که کوبانی فقط مربوط به کردها ویک امر خاص کردی نیست. کوبانی مسئله همه آزادیخواهانیست که برعلیه سلطه طلبی امپریالیست امریکا و "دکترین خاورمیانه جدید" یعنی تجزیه کشورها وقتل وخونریزی وغارت منابع طبیعی خلقهای منطقه می رزمند واز آزادی، استقلال وعدالت اجتماعی دفاع میکنند. آن بخش ازکردهایی که به ننگ سازش باوحوش داعش وامپریالیست جنایتکار آمریکاورژیم صهیونیستی اسرائیل تن داده وکاسه گدایی خودمختاری واستقلال دردست گرفته اند لکه ننگی درتاریخ مبارزات خلقهای منطقه اند وباید به افشای آنها دست زد. دارودسته خودفروش مسعود بارزانی ازاین قماشند. اتحادیهای کارگری ایران ، کارگران هفت تپه، فلزکار مکانیک، اتوبوس رانی شرکت واحد و دانشجویان دانشگاههای  مختلف ایران همبستگی خود را با صدور بیانیه های سیاسی و تجمعات متنوع ابراز داشته اند 

 

13                                                      توفان الکترونیکی شماره 100                                                     آبان ماه 1393

داعش به اروپا نفت میفروشد

سفیر اتحادیه اروپا درعراق٬جانا هیباسکوا; اخیرااعلام کرده است که «شماری ازکشورهای عضو اتحادیه اروپا از خلافت اسلامی(داعش)نفت خریده اند.»
این افشا گری با هر انگیزه ای که باشد با این گفته مصداق دارد:
"امپریالیسم بنابر ماهیتش نه با کسی دوست ابدی است ونه دشمن ابدی٬اما طمع سودبری اش ابدی است"....

ریاکاری امپریالسم حدومرزی ندارد. کشورهایکه که خود آفریننده شرارتهای تروریستی وآدمکشی اند نمی توانند مدعی مبارزه با نیروهای شروروجانی باشند.فقط جاهلان سیاسی اند که به دروغهای امپریالیستی "درمباره با تروریسم" باور دارند.

***

اززبان هیلاری کلینتون: خودمان خالق داعش هستیم.

‎اززبان هیلاری کلینتون: خودمان خالق داعش هستیم.

آمریکا مسبب آشوب وخرابکاری٬جنگ وخونریزی در منطقه وجهان است.درمقابل هرگونه نقض حاکمیت ملی کشورها و نقض تمامیت ارضی آنهابایستیم وبه افشای مزدوران آن دست زنیم. 
                                               ++++++
وزیرخارجه  اسبق آمریکاهیلاری کلینتون٬ اخیرا در کتاب خود تحت عنوان  “گزینه‌های دشوار” بیان داشت  که داعش در واقع ساخته دست آمریکا با هدف تقسیم خاورمیانه بزرگ است.وی درکتابش نوشت:
«ما وارد جنگ عراق،‌ لیبی و سوریه شدیم و همه چیز بر وفق مراد و بسیار خوب بود اما ناگهان انقلاب مصر در ۳۰ ژوئن رخ داد و همه چیز ظرف ۷۲ ساعت تغییر کرد.

 من به ۱۱۲ کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود اما ناگهان همه چیز فروپاشید. توافق شده بود تا دولت اسلامی(داعش) در روز ۵ / ۷ / ۲۰۱۳ اعلام شود و ما منتظر اعلام تاسیس آن بودیم تا ما و اروپا هرچه سریعتر آن را به رسمیت بشناسیم........»

توخودحدیث مفصل بخوان ازاین مجمل!‎

وزیرخارجه اسبق آمریکاهیلاری کلینتون٬ اخیرا در کتاب خود تحت عنوان “گزینه‌های دشوار” بیان داشت که داعش در واقع ساخته دست آمریکا با هدف تقسیم خاورمیانه بزرگ است.وی درکتابش نوشت:...
«ما وارد جنگ عراق،‌ لیبی و سوریه شدیم و همه چیز بر وفق مراد و بسیار خوب بود اما ناگهان انقلاب مصر در ۳۰ ژوئن رخ داد و همه چیز ظرف ۷۲ ساعت تغییر کرد.

من به ۱۱۲ کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود اما ناگهان همه چیز فروپاشید. توافق شده بود تا دولت اسلامی(داعش) در روز ۵ / ۷ / ۲۰۱۳ اعلام شود و ما منتظر اعلام تاسیس آن بودیم تا ما و اروپا هرچه سریعتر آن را به رسمیت بشناسیم........»

***

 چرا قهر یک ضرورت تاریخی است؟

پرسش: چرا اینهمه "خشونت"؟ مگر کمونیستها مبلغ "خشونت اند"؟

پاسخ: دولت قوه قهر طبقاتی دردست یک طبقه علیه طبقه دیگراست.تا زمانیکه دولت وجود دارد قهرطبقاتی دراشکال مختلف نیز وجود خواهد داشت. برای طبقه کارگری که قدرت سیاسی را در ید خویش دارد بکاربردن قهر علیه دشمنان درونی وخارجی امری لازم وضروری است. زمانی این قهر لازم نمی آید که طبقات به زوال رفته باشند که دراین صورت دولت نیز ضرورت وجودی خود را از دست خواهد داد و به خواب خواهد رفت. وقتی واژه "خوشونت" بجای واژه قهر بکاررود ، این اشتباه در ذهن شکل میگیرد که گویا کمونیستها خشونت طلبند !!! وهمه مسائل را با زور واتکا به سرنیزه پاسخ میدهند!!! اما واژه قهر یعنی بکاربردن اعمال زور بر طبقه سرنگون شده ودشمنان خارجی به معنی حفظ نظام جدید سوسیالیستی وپیشروی بسوی جامعه بی طبقه کمونیستی است.... این یک ضرورت تاریخی است.

***

حقوق شهروندی و خانواده در سوسیالیسم


سئوال :

حقوق شهروندی و خانواده در سوسیالیسم دوران لنین واستالین چگونه بوده است وچه تفاوتی با شکل ازدواج در جوامع سرمایه داری غرب داشت؟

 پاسخ :

در جامعه سوسیالیستی که حقوق شهروندی جای حقوق آسمانی را می گیرد، دین از حکومت جدا می شود. ازدواج به صورت مذهبی برسمیت شناخته نمی شود و باید ازدواجها در محضرها صورت گیردند و از نظر دولتی ثبت شوند و اساس خانواده بورژوازی که زن کالای قابل تعویض بود و به زور پدر و یا سنتهای خانوادگی به ازدواج مرد در می آمد برهم می خورد و برسمیت شناخته نمی شد.

14                                                      توفان الکترونیکی شماره 100                                                     آبان ماه 1393

 

ازدواج باید دموکراتیک و بدون زورِ از بیرون باشد. ازدواج باید متکی بر تمایل دو طرف باشد. در شوروی برای نخستین بار خانواده ها بر اساس دموکراتیک بوجود آمدند و سایه برای نخستین بار قانونا در شوروی برسمیت شناخته شد. در شوروی سقط جنین قدغن شد و کودکان را به کودکستانها و مهدکودک ها می برند که این سنت حتی تا به امروز نیز در ممالک ضد سوسیالیستی اروپای شرقی(این کشورها بعد از سقوط شوروی به دامن رویزیونیسم ضد سوسیالیست بودند)  هم باقی مانده است و در آلمان بعد از وحدت حتی موجب نارضائی بسیاری زنان بخش شرقی آلمان شده است.

در شوروی دولت مسئول حفظ جان کودکان بود. زیرا کودکان دارای حقوق بودند و در هیچ خانواده ای بویژه در مناطق قفقاز و آسیائی شوروی هیچ پدری حق نداشت بچه اش را بکشد و یا حق دیه و امثالهم بکند و خود را مالک پسرش بداند. این روابط قبیله ای مضمحل شدند. کودک واحد اجتماعی و دارای حقوق مشابه دیگر اعضاء اجتماع بود. در کودکستانها دولت به کودکان غذا می داد، آموزگار و مربی در اختیارشان می گذاشت، کودکستانهای ممالک سوسیالیستی حداقل تا روزی که سوسیالیستی بودند، برای کودکان بهشت بود. البته این همه تغییرات از نظر مذهبیون و بورژواها برهم خوردن اساس خانواده است. آری آن خانواده سنتی در شوروی برهم خورد و چه خوب شد که برهم خورد و خانواده ای جای آنرا گرفت که مستقل از فشارهای اجتماعی بود. در شوروی هیچ زنی ترس نداشت که فرزند "حرامزاده" بدنیا آورد، زیرا انسان حرامزاده و حلال زاده نیست. در شوروی زن نیاز نداشت از ترس پدر و یا برادر و یا عمو و دائی و در و همسایه بچه شیرخواره اش را در کوچه رها کند. جامعه مسئولیت پرورش بچه را بعهده می گرفت.

***

 

برگزارکننده هواداران حزب کارایران(توفان) درلینشوپینگ/سوئد


 

 

 

 

 

 

 

زنده باد سوسیالیسم این پرچم رهائی بشریت!

15                                                 توفان الکترونیکی شماره 100                                                   آبان ماه 1393

توفان شمارۀ 176  آبان ماه 1393
 ارگان مرکزی حزب کار ایران منتشر شد.

رفقا، دوستان و یاران مبارز!

برای پیشبرد نبردعلیه رژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی، علیه امپریالیسم جهانی،علیه رویزیونیسم وضد انقلاب ترتسکیسم و شبه ترتسکیسم و تقویت جنبش کمونیستی ایران به حزب کارایران (توفان) کمک مالی کنید!

 

پارهﺍﻯ از انتشارات جدید توفان از سایت اینترنتی:

 

*تحریف کنندگان تاریخ سندى تاریخى از انتشارات دفتر اطلاعاتى شوراى وزیران اتحاد جماهیر شوروى سوسیالیستى

*درافشای ماهيت "حزب کمونيست کارگری ايران" در دوجلد از انتشارات حزب کارایران(توفان)

* مرغان پرکشیده توفان. جانباختگان توفان. چاپ  دم اردیبهشت 1393

* گزارش سیاسی کمیتۀ مرکزی به کنگرۀ چهاردهم حزب کمونیست (ب) اتحاد شوروی

*سفری به کره شمالی .ازانتشارات حزب کارایران(توفان) اردیبهشت 1393

* جنبۀ بین المللی انقلاب اکتبر ــ استالین

* مارکسیسم و مسئلۀ ملی ــ استالین

* ترتسکیسم، ضدانقلاب در پوشش ــ م. ج. اولژین

* سخنرانی و نطق استالین به مناسبت شروع جنگ کبیر میهنی

* مانیفست حزب کمونیست ــ مارکس و انگلس

* * توطئۀ بزرگ کتاب سوم

* توطئۀ بزرگ کتاب چهارم


آدرس سایتها ووبلاگهای مرتبط با حزب


لینک چند وبلاگ حزبی

 وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

وبلاگ کارگر آگاه

http://www.kargareagah.blogspot.se/

 سایت کتابخانه اینترنتی توفان

 http://toufan.org/ketabkane.htm

سایت آرشیو نشریات توفان

http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts