۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه


پیام حزب کارایران(توفان)

به مناسبت اول ماه مه ، روز نمایش همبستگی جهانی پرولتاریا

https://fbcdn-sphotos-d-a.akamaihd.net/hphotos-ak-prn2/v/t1.0-9/556769_101597656698890_435840899_n.jpg?oh=1b56981b76483700e20520822ae13d6f&oe=55E3A008&__gda__=1440218950_8f581c263a06457ad27e7e815e7080a8

 اول ماه مه، روز نمایش همبستگی جهانی پرولتاریا و همه خلقهای گیتی با یکدیگر است ."پرولتاریای جهان متحد شوید"، شعاری است که مارکسیسم برای رهائی بشریت ارائه داد، شعاری که با تکامل مارکسیسم لنینیسم و درانطباق با دوران امپریالیسم وعهد آزادی خلقهای دربند بصورت زیرین درآمد:" پرولترهای جهان و همه خلقهای گیتی متحد شوید". بدین رو اول ماه مه روز اعتراض صد ها میلیون زحمتکش علیه گرسنگی و بینوائی و ستمدیدگی است. در این پیکار دو جهان متضاد دربرابر هم ایستاده است: جهان سرمایه و جهان کار. جهان استثمار و بردگی واستعمار، جهان برادری و برابری و تساوی حقوق ملل. جهان جنگ و تجاوزات وحشیانه امپریالیستی ، فاشیسم و راسیسم. جهان نان، صلح و آزادی و همبستگی.

 

رفقای کارگر !

مارکس و انگلس درمانیفست حزب کمونیست این حقیقت را اعلام داشتند که: " تا کنون کلیه جنبش های تاریخی بوسیله اقلیت ها یا بسود اقلیت ها انجام گرفته است. جنبش پرولتری جنبش مستقل اکثریت عظیم است که بسود اکثریت عظیم صورت می پذیرد.پرولتاریا،این قشر پائینی جامعه کنونی نمیتواند برخیزد،نمیتواند قد علم کند مگر آنکه تمام روبنای قشر هائی را که تشکیل دهنده جامعه رسمی اند منفجر گرداند."

بحث درباره نقش تاریخی و رهائیبخش طبقه کارگر تا امروز نیز میان مارکسیست لنینیستها و نمایندگان طبقات غیر پرولتری ادامه یافته و بویژه پس از ظهور رویزیونیسم معاصر شدت یافته است. رویزیونیستها که این روزها با قبای سوسیال دمکراسی به میدان آمده و برای نفی انقلابات اجتماعی به هروسیله ای متشبث میشوند مدعی اند که طبقه کارگر درکشورهای امپریالیستی دراثر تکامل افزارهای تولید  بسرعت بصورت روشنفکران و تکنیسین ها در می آید و خصوصیات طبقاتی انقلابی خود را از دست میدهد. این خائنین به طبقه کارگر کوشش فراوان در پوشاندن این اصل بکار می برند که تکامل افزارهای تولید موجب افزایش نرخ استثمار میشود و نه فقط از تضاد طبقاتی میان صاحبان وسائل تولید ومحرومان از وسائل تولید نمی کاهد بلکه بناچارموجب تشدید آن است. واقعیت اوضاع کشورهای سرمایه داری و امپریالیستی که حاکی از گسترش روز افزون اعتراضات و اعتصابات عظیم اقتصادی و سیاسی و طغیان توده ها برضد نظام موجود می باشد پاسخ محکمی به تحریف رویزیونیستهاست . جنبش ضد سرمایه داری با شعار «تسخیر وال استریت»،درآمریکا، و اعتراضات دهها هزار نفر در ایتالیا و اسپانیا  و پرتغال ویونان، انگلیس، بلژیک، آلمان، سویس، لهستان، رومانی ،بوسنی هرزه گوین، کرواسی و همچنین در شهرهای مختلف کانادا و استرالیا....اینها همه نشان از تشدید تضاهای طبقاتی و گندیدگی نظام سرمایه داری و پاسخ کوبنده ای به تحریفات رویزیونیستها و رفرمیستها و دلالان بورژوازیست.

 رسالت رهبری طبقه کارگر ناشی از کمیت این طبقه نیست بلکه ناشی از نقشی است که این طبقه در تولید اجتماعی با پیشرفته ترین وسائل تولید دارد و به اقتضای شرایط کارش  بیش ازعموم اقشاردیگر تشکل پذیر است، برخلاف دیگر طبقات روز بروز رشد می یابد، بعلت" وارستگی" از کلیه وسائل تولید تا آخر انقلابی است و تئوری علمی و اجتماعی که زائیده دوران سرمایه داری انحصاری یعنی امپریالیسم ، تئوری مارکسیسم لنینیسم متعلق به اوست

  رفقای کارگر!

امسال درشرایطی به استقبال اول ماه می میرویم که نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی همچنان به حقوق کارگران و عموم زحمتکشان، به مطالبات نان ، کار، آزادی و امنیت شغلی و حق تشکل تعرض میکند و جززندان و سرکوب و شکنجه پاسخی ندارد. شورای عالی کار امثال هم به رغم اعتراضات کارگران واتحادیه های کارگری، حداقل دستمزد کارگران درسال جاری  را 712 هزار و 425 تومان تصویب کرد، یعنی کمتر از یک دلار آمریکا در ساعت.این درحالیست که با توجه به نرخ تورم و افزایش سرسام آور قیمت ارزاق ومایحتاج پایه ای مردم حداقل دستمزد کارگران نباید کمتراز سه میلیون تومان باشد .دولت نئولیبرال حسن روحانی که تمام هم وغمش اجرای سیاستهای  بانک جهانی وصندوق بین المللی پول است جز کاستن از سفره فقرا و پر کردن شکم اغنیا هنر دیگری ندارد.طبق گزارشات مطبوعات رسمی خود رژیم جمهوری اسلامی ، بیش از 80 درصد از کارگران سراسر کشور زیر خط فقر بسر می برند و اجرای قانون هدفمندی یارانهﻫﺎ که رهنمود صندوق بین المللی پول بود، وضعیت معیشتی کارگران را وخیم تر کرده است.کارگران ایران راهی جز مبارزه  متحد علیه بی عدالتی های موجود و ظلم و زوری که رژیم  مستبد ومافیائی سرمایه برآنها روا میدارد، ندارند. پیروزی را باید کشان کشان بدست آورد اما  پیروزی نهائی در اتحاد همۀ کارگران و زحمتکشان در زیر پرچم حزب طبقۀ کارگر است. این تنها مسیر ممکن برای رهائی طبقۀ کارگر ایران از یوغ بندگی سرمایهﺪاری است.پیروزی نهائی در اتحاد همۀ کارگران و زحمتکشان در زیر پرچم حزب طبقۀ کارگر است. این تنها مسیر ممکن برای رهائی طبقۀ کارگر ایران از یوغ بندگی سرمایهﺪاری استپیروزی نهائی در اتحاد همۀ کارگران و زحمتکشان در زیر پرچم حزب طبقۀ کارگر است. این تنها مسیر ممکن برای رهائی طبقۀ کارگر ایران از یوغ بندگی سرمایهﺪاری است

رفقای کارگر

   روز اول ماه مه در شرایطی فرا میرسد که امپریالیستها و در راس آن امپریالیسم آمریکا با اشاره به فناوری هسته ای ایران ودلایل مضحک و غلو آمیز درمورد خطر اتمی ایران به تحریک و توطئه علیه مردم ایران ادامه میدهند.

  در مذاکرات اخیر 5+1  درلوزان رژیم جمهوری اسلامی قرار داد الحاقی منع گسترش سلاحهای هسته ای را که یک قرار داد اضافی بوده و ربطی به اصل موافقنامه "منع گسترش سلاحهای هسته ای" ندارد امضاء کرده است. این قرار داد را نه روسیه، نه چین، نه آمریکا و نه سایر ممالک دارای بمب اتمی هیچکدام امضاء نکرده اند، ولی همه آنها این قرار داد استعماری را به ایران تحمیل نموده اند. به موجب این قرار داد سازمانهای جاسوسی بیگانگان در لباس ماموران آژانس بین المللی انرژی هسته ای که نمونه آن را ما در عراق و ایران شاهد بوده ایم، می توانند هر موقع، بدون درخواست اجازه از دولت ایران، به طور سرزده وارد ایران شده و هر جائی را که خواستند، بدون محدودیت به بهانه اینکه در پی ممانعت از ساختن بمب اتمی هستند بازرسی کنند. این بازرسی شامل همه تاسیسات هسته ای و غیر هسته ای ایران اعم از صنعتی و یا نظامی ایران نیز می شود. رژیم جمهوری اسلامی چنین خیانتی را  از مردم ایران پنهان می کند و به دروغ از پیروزی مذاکرات هسته ای سخن می گوید. مولفه های بیانیه اخیر هسته ای که تا حدودی نیز به امر فنی تاسیسات هسته ای اشاره دارد اعترافی است به تعطیل تمام تاسیسات هسته ای ایران و برباد دادن میلیاردها دلار ثروت ملی کشورمان و تسلیم جبونانه به فشار امپریالیستها.

باید هشیار بود و این سیاست تسلیم طلبانه وجبونانه جمهوری اسلامی را به چالش گرفت و از همه حقوق مسلم مردم ایران  که هیچ ربطی به جمهوری اسلامی ندارد دفاع نمود. دفاع ازاین حق هیچ مغایرتی با دفاع از حق مسلم کارگران برای تشکیل مستقل اتحادیه های کارگری، احترام به حقوق انسانی ویک زندگی شرافتمندانه ندارد. آنها که از تسلیم جبونانه جمهوری اسلامی مسرورند وبه انکار حقوق قانونی ایران در استفاده ازانرژی هسته ای می پردازند، دردام تبلیغات امپریالیستها گرفتار آمده همانند اپوزیسیون عراق به سیاستهای زورگویانه واستعماری امپریالیسم وصهیونیسم تن میدهند.       

 

رفقای کارگر

 اکنون در شرایطی به استقبال اول ماه مه میرویم که امپریالیسم آمریکا همچنان به تجاوزاتش در منطقه ادامه میدهد.

آمریکا با چراغ سبز نشان دادن به عربستان سعودی مجوز بمباران کشور یمن را صادر نمود تا کنترل باب المندب را در دست گیرد .این آبراه و تنگه های مورد استفاده بین المللی برای نقل و انتقال انرژی بویژه نفت و گاز و کالا از خاورمیانه و خاور دور به کشورهای اروپایی  از اهمیت بسزائی برخوردار است. امپریالیسم آمریکا سالهاست که با دخالت نظامی دریمن، با بمباران مناطق فقیر نشین شهر و روستا و کشتار صدها زن و کودک  بیگناه توسط هواپیماهای بی سرنشین نه تنها نتوانسته اوضاع را تحت کنترل خویش گیرد، بلکه موجب نفرت روز افزون مردم نسبت به سیاستهای تجاوزکارانه خود و عربستان گشته است. آمریکا برای حفظ منافع بلند مدت خود در عربستان و صادرات انرژی و امنیت کمپانیهای نفتی، برای تامین پشتوانه دلار هر آنچه که در توان داشته است بکار گرفته است. لیکن علیرغم تمام این تلاشها، سیاست وی با موفقیت همراه نبوده و یمن همچنان در ناامنی و جنگهای فرقه ای و بی ثباتی به سر می برد. سازمان القاعده و دولت اسلامی داعش که توسط آمریکا در سوریه و عراق و لبنان فربه شده اند، در یمن نیز مدعی کسب قدرتند و در مقابل جنبش مقاومت حوثی که بسیاری از سنی ها نیز در آن متشکلند و از نفوذ قابل توجه اجتماعی در جامعه برخوردارند، قد علم کرده و جولان می دهند. داعش بارها اعلام کرده است که عمده ترین دشمنش جنبش حوثی است و باید نابود گردد و از این منظر با آمریکا و عربستان منافع مشترکی را دنبال می کند. انفجار اخیر در یکی از مساجد شهر صنعا که بیش از 140 قربانی گرفت از جمله اقدامات جنایتکارانه نیروهای داعش و القاعده در یمن است. این تجربه مجددا نشان می دهد که امپریالیستها و ارتجاع منطقه تنها با نوع معینی از اسلام مخالفند و در عین اینکه در ممالک خودشان به اسلام ستیزی دست می زنند در عراق و سوریه و یمن با داعش و القاعده همدست می شوند.

 ازاین رو در روزاول ماه مه امسال خلقهای جهان و در راس آن پرولتاریا باید با بانگ رسا تجاوز نظامی به یمن توسط عربستان سعودی وهرگونه دخالت در امور داخلی سوریه  واوکراین را نیز محکوم کنند. خروج فوری و بی قید وشرط ارتش متجاوز عربستان از بحرین وخروج فوری و بی قید و شرط متجاوزین امپریالیست از خاک افغانستان و عراق و برافراشتن پرچم دفاع ازخلق دربند فلسطین وتاکید برتحریم همه جانبه رژیم متجاوزصهیونیستی اسرائیل وظیفه انترناسیونالیستی همه کمونیستها و نیروهای انقلابی درسراسر جهان است.

 

رفقای کارگر!

 فرا رسیدن اول ماه مه، روز نمایش پرقدرت اتحاد کارگران را به شما شاد باش می گوئیم  وبرایتان در پیکار متحدانه  برعلیه سرمایه داری وامپریالیسم، علیه جنگ وخونریزی و فاشیسم و برای نان، صلح و آزادی  پیروزی آرزومیکنیم. تنها از طریق انقلاب و راهی که لنینیسم نشان میدهد قادریم قدرت سیاسی را به کف گرفته و آینده تابناک بشری را رقم زنیم. این راه رهائی بشریت و راه تحقق حقوق بشر برای همه کارگران و زحمتکشان است.

 

 

فرخنده باد اول ماه مه روز نمایش پر قدرت اتحاد کارگران جهان!

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی  بدست پرتوان کارگران و زحمتکشان ایران!

دست امپریالیسم آمریکا از ایران ومنطقه کوتاه باد!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!

حزب کارایران(توفان)

اردیبهشت ماه 1394

www.toufan.org         

toufan@toufan.org       

 

 

۱۳۹۴ فروردین ۱۵, شنبه

سومین پلنوم وسیع حزب کارایران(توفان) بعد از کنگره چهارم
 
پلنوم وسیع حزب کار ایران(توفان) در ماه گذشته بعد از وحدتی که میان حزب کار ایران و «تشکل مارکسیستی ـ لنینیستی توفان و راه آینده» صورت گرفت در محیطی رفیقانه و با روحیه بالای کمونیستی، برگذار شد و با موفقیت در روند بحثهای تئوریک، سیاسی و سازمانی با نتیجه گیریهای مشخص و راه گشا، به پایان رسید.
از مدتها قبل لزوم تشکیل چنین نشستی به چشم می خورد. رویدادهای جهان و سرعت و شتاب تحولات در اطراف ما چه در عرصه ایران و چه در برخورد به تحولات بین المللی به حدی است که برخورد عقاید و آراء و ایجاد همنظری سیاسی و اتخاذ تاکتیکهای مناسب بر پایه قبول ایدئولوژی واحد مارکسیسم لنینیسم را طلب می کرد.
تضادهای میان امپریالیستها در رقابت و سازش با یکدیگر به نحو روشنی در روی کار آوردن نازی ها در اوکرائین و تهاجم گستاخانه و جنگ افروزانه امپریالیسم غرب در مناطق نفوذ امپریالیسم ضعیف روس، وضعیت خطرناکی را برای جهان ایجاد کرده است. امپریالیسم آمریکا از طریق غارت جهان و مکانیسم دلار بار بحران خود را به شانه سایر ملل و دول رقیب منتقل کرده به خرج جهان زندگی می کند. غلبه بر بحران و رقابت با سایر امپریالیستها موجب تشدید سیاست تهاجمی و تحقق جنگهای پیشگیرانه امپریالیستی شده است. این افسارگسیختگی و نظریه اجرای سیاست جنگهای پیشگیرانه خطر جنگ را تشدید کرده، ولی این جنگ در شکل فرسایشی به روسیه و اقمارش تحمیل می گردد. سیاست بربرمنشانه امپریالیسم غرب برای تسلط کامل بر جهان بر اساس تهدید، نقض همه مقررات و پیمانهای جهانی، تحمیل جنگهای فرسایشی و ویرانگر با نیت نوسازی امپریالیستی، محاصره اقتصادی، نظارت و هدایت کامل بر نظام مالی و مبادلات ارزی، نقض حق حاکمیت دول و تجاوز به تمامیت ارضی ممالک، با تکیه بر مشتی مزدوران بومی داخلی و عناصر آموزش دیده خارجی برای انجام کودتا، تشدید اختلافات ملی و تجزیه طلبی، تقویت عوامل انقلابات مخملی و شخصیت سازی از بی شخصیتهای فریب خورده و یا خود فروخته از طریق اعطاء جوائز ساخته و پرداخته امپریالیستی با نیت استفاده از آنها برای به زیر یوغ کشاندن خلقهای ممالک مورد نظر و... می باشد. امروز امپریالیسم و گماشتگان جهانی وی  هجوم بنیان براندازی را در پس سپر جهانی کردن سرمایه، خصوصی سازی، درهم کوبیدن مرزهای ملی و اقتصادی و گمرکی ملتها و... آغاز کرده اند. این هیولای یانکی با این یورش سهمگین بزرگترین و خطرناکترین لشگرکشی تاریخ بشری را تدارک می بیند و آغاز کرده است. در اثر این تهاجم ضد انسانی و وحشیانه، کشورهای فلسطین، عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و بسیاری ممالک آفریقا در هم کوبیده شده و میلیونها انسان به قتل رسیده و میلیونها نفر دیگر خانه بدوش شده اند. امپریالیسم غرب به رهبری امپیریالیسم آمریکا را چه غم که چه بر سر مردم جهان می آید. آنها در پی آنند که همه ملتها را از طریق جهانی کردن بطور عمده سرمایه های آمریکائی و حضور نظامی در کشورها برای غارت به اسارت درآورند، تولید انرژی جهان را در انحصار خود بگیرند، همه منابع طبیعی ممالک را صاحب شوند و استعمار نوین را به استعمار وحشیانه کهن بدل کنند و مزدوران روشنفکر آنها در جلوی صف سینه می زنند، عریان می شوند و از "دموکراسی ناب"، "دموکراسی بی قید و شرط"، "حقوق بشر"، "آزادی بیان" و... داد سخن می دهند و همه آنها "شارلی ابدو" شده اند، ولی حاضر نیستند از حقوق ملت فلسطین، حقوق کشورها در حفظ تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی خود نظیر کشور سوریه و یا لیبی حمایت کنند. برای آنها صِرف دیکتاتوری بشار اسد و یا معمر قذافی کافی است تا بزرگترین جنایتکار تاریخ بشری، بزرگترین مدافع دیکتاتورها و آدمخورها در طول تاریخ، یعنی امپریالیسم آمریکا، تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی این کشورها را مورد حمله و تجاوز قرار دهد و میلیونها مردم این ممالک را به قتل برساند. آنها از جنایات صهیونیسم در فلسطین و نسل کشی در مناطق اشغالی به بهانه حضور سازمان مقاومت اسلامی فلسطین یعنی حماس حمایت می کنند، آنها مزدوران امپریالیسم آمریکا و ستون پنجم آنها در ممالک مورد نظر امپریالیسم هستند، ممالکی که در استراتژی امپریالیسم و منطبق بر سیاست راهبردی اطاقهای فکری آنها باید مورد تهاجم قرار بگیرند.
حزب ما در سومین پلنوم وسیع خود چهره این خودفروختگان را که می خواهند آنها را در زیر پوست پیاز بخوابانند افشاء کرد.
حزب ما نه تنها خصلت اوضاع کنونی را بررسی نمود بلکه مقاومت ممالک جهان نظیر ونزوئلا، اکوادور، بولیوی، نیکاراگوئه، شیلی، السالوادور، برزیل، آرژانتین و... در مقابل زورگوئی و زیاده خواهی های امپریالیسم را مورد تحلیل قرار داد و این مقاومت را علیرغم اینکه پایه سوسیالیستی نداشته و متکی بر حمایت از مبارزه طبقه کارگر این کشورها نیست، علیرغم اینکه همه این ممالک سرمایه داری بوده و بر استثمار انسان از انسان متکی هستند مورد تائید قرار داد. دسته بندیهای شانگهای، بریکس، ایجاد پول مشترک در مقابل دلار و یورو برای درهم شکستن بند اسارت مسلط بر مبادلات ارزی در جهان از نظر حزب ما مثبت ارزیابی شد. تغییر توازن قوای جهانی به ضرر امپریالیسم غرب در شرایط کنونی جهان به نفع مبارزه طبقه کارگر، خلقها و صلح جهانی تمام می شود. به این جهت دفاع از حق حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها، دفاع از صلح، مبارزه با جنگ طلبی و تجاوز از خواستهای حزب ما می باشد.
حزب ما در سومین پلنوم وسیع خود وضعیت ایران را نیز مورد بحث قرار داد. تمام جناحهائی که از بعد از انقلاب بر سر کار آمده اند، بدون استثناء در جهت امیال صندوق بین المللی پول و بانک جهانی گام برداشته اند. سیاست تعدیل اقتصادی رفسنجانی در باز پس گرفتن دستآوردهای انقلابی مردم ایران بعد از انقلاب بهمن، با موذیگری احمدی نژاد و باند مافیائی وی در از بین بردن موسسات حسابرسی در ایران، حذف یارانه های دولتی با شیوه جدا کردن شکل کالائی یارانه و تبدیل آن به کمک هزینه زندگی که حذف آن راحت باشد، کامل شده است. انتخاب روحانی که نماینده "منتخب" توده های مردم است باید آن پایه سیاسی مورد نیاز را در ایران برای همکاری با امپریالیسم آمریکا فراهم آورد. همین که مذاکرات هسته ای در پس پرده و بدور از چشم مردم ایران و بدون شرکت دادن نمایندگان دست نشانده خودشان در مجلس اسلامی در جریان است، حاکی از ناسالم بودن آن و ترس از مردم است تا کسی متوجه نشود که آنها برای حفظ و بقاء خود در قدرت تا به چه حد به امپریالیستها امتیاز می دهند و مصالح ملی ایران را بر باد می دهند. پاره ای از نمایندگان امپریالیستها به روشنی اعلام کرده اند که تصمیمات مشترک اروپا و آمریکا با ایران فقط تا روی کار بودن آقای اوباما اعتبار دارد و بعد از آن از درجه اعتبار ساقط است. آنها راه هرگونه جر زدن را باز گذاشته اند. کسی نیست که در این گیرو دار خواست "راست آزمائی" و "احترام به وعده و توافقات" را از امپریالیستها طلب کند و توضیح دهد که با این سیاست قلدرمنشانه هیچ سنگی بر سنگ دیگر در جهان استوار نخواهد ماند. با این منطق همه توافقات جهانی بی اعتبار هستند و تنها زبان گلوله بر جهان حاکم است. امپریالیستها هیچگاه به تصمیمات خود احترام نگذاشته اند و مصالح استعماری خویش را همواره مرجح دانسته اند. این اصل را باید ممالک تحت ستم جهان درک کنند. دولی که این حقایق را از مردمشان پنهان می کنند به زیر بال حمایت امپریالیستها می خزند. در مورد مذاکرات هسته ای شایعات زیادی به چشم می خورد. آنطور که شنیده می شود نمایندگان ایران به سازشی خفت بار تن در داده اند و آینده برنامه تامین انرژی درایران، آموزش فنآوری و پیشرفتهای علمی، تلاش برای کسب استقلال اقتصادی را در پای منافع بانک جهانی و حضور سرمایه های امپریالیستی برای غارت و ممانعت از تحول، ترقی و پیشرفت درایران قربانی کرده اند. مذاکرات هسته ای تنها قله کوه سازشهاست که به نظر می رسد. امپریالیستها برای تسلیم ایران و به زانو در آوردنش و نقض حقوق کشورمان تنها به نتایج دلخواه مذاکرات هسته ای قانع نیستند. بسته آنها در مذاکرات شامل سیاست خارجی ایران نیز هست. ایران باید در کنار عربستان سعودی و ترکیه به دست دراز شده امپریالیستها بدل شود و صهیونیستها را به رسمیت شناخته و بر ضد جنبشهای مردم منطقه برضد امپریالیسم و صهیونیسم وارد عمل شود. جمهوری اسلامی باید به اردوگاه امپریالیسم غرب نزدیک شود. از بریکس، اتحادیه شانگهای و دسته بندیهائی که نفوذ امپریالیسم غرب را کاهش می دهد پرهیز کند و ایران را مانند زمان شاه به پایگاه امپریالیسم آمریکا بدل کند. این خطری است که استقلال و تمامیت ارضی ایران را تهدید می کند.
تنها سرنگونی این رژیم سرمایه داری بدست پرتوان مردم ایران است که تضمین ادامه انقلاب بهمن و رهائی جامعه ایران از دست جناحهای مافیائی در قدرت است که جز غارت، رانت خواری، فساد و ادامه وضع فعلی هدف دیگری ندارند. این حاکمیت در تمامیت خویش دورنمای دیگری برای تحولات جامعه ایران نداشته و نخواهد داشت. آنها تنها می توانند همین وضعیت را بازتولید نمایند ولی نمی توانند این چارچوب را بشکنند و جامعه ایران را بیاری مردم با شکستن این سدها و موانع داخلی و جهانی به پیروزی ورهائی رهنمون شوند. این جناحها هر دو و یا هر سه و  یا هر چند ... همه و همه سراسر تا مغز استخوان ضد انقلابی اند. نزاع آنها بر سر توسعه اقتصادی بر اساس مخالفت با بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و... نیست بر سر تصاحب سهم بیشتر از اموال عمومی است. در غیر این صورت باید به مردم متکی می شدند و مردم را برای تحقق حواستهای انقلابی بسیج می کردند. رویدادها نشان می دهد که آنها از تجمع و تشکل مردم، از حضور مردم در میدان مبارزه می هراسند. حتی از مبارزه مردم در دفاع از خلق فلسطین و یا مخالفت با تجاوز داعش و یا حمایت از حق مسلم مردم ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای ممانعت می کنند.
زحمتکشان ایران باید این بورژوازی در قدرت را سرنگون سازند و جامعه ایران را با استقرار سوسیالیسم از این گردباد بی پایان بیرون بکشند. تنها طبقه کارگر ایران رسالت این رهائی را به عهده دارد. به این جهت نیز ایران در مرحله انقلاب سوسیالیستی است و نه مرحله ساختگی و تقلبی "ملی و دموکراتیک" که از جانب حزب رویزویونیستی توده ایران برای فریب کمونیستهای واقعی و همدستی با رژیم آخوندها ساخته و پرداخته شده است. حزب رویزیونیستی توده ایران بعد از کنگره ششم خود تصمیم گرفته در قالب "سوسیالیسم رقیق" و مورد پسند آخوندها - مردم را با "تئوری گزینش میان بد و بدتر" تا ابد به گمراهی بکشد و مجددا به سلاخ خانه طبقات حاکمه ببرد. حزب ما در نشست پلنوم خود به این سیاست موذیانه پرداخت و جوانب آنرا برای همه رفقای حزبی برملا و تشریح نمود. روشن است که حزب کار ایران(توفان) مبارزه علیه حزب رویزیونیستی توده ایران را که هدفش فریب طبقه کارگر به روش خروشچف و زیگانوف است با سرسختی در تمام زمینه ها افشاء خواهد کرد. حزب ما دل و روده برنامه رویزیونیستی مصوب کنگره ششم حزب توده ایران را بیرون خواهد ریخت تا کمونیستهای صدیق ببینند که از سنت انقلابی و کمونیستی حزب توده ایران در دوران شوروی استالینی  چیزی باقی نمانده است. حزب توده ایران تنها با اتکاء به قهرمانی کمونیستهای ایران قصد دارد چهره خود را سرخ نگهدارد ولی موفق نخواهد شد. در نشست سومین پلنوم وسیع مطالب بسیاری مورد بحث قرار گرفت که ما با توجه به محدویت صفحات ارگان حزب بتدریج به آنها خواهیم پرداخت.
 
       بر گرفته از توفان شماره 181 فروردین ماه 1394 آوریل
 ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
وبلاگ های مرتبط به حزب
توفان قاسمی
ظفر سرخ
کارگر آگاه
 سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
 
 
"ارزشهای غربی" ابزاری برای جنگ روانی
 
سندی را که در زیر مشاهده می کنید، مستخرج از جزوه ای است که حزب کار ایران(توفان) در برخورد به ماجرای ترور نویسندگان و کاریکاتوریستهای "شارلی ابدو"  منتشر کرده است. در این جزوه برخورد صحیح کمونیستها را به مسئله دین بازگو نموده و نشان داده است که اسلام ستیزی امپریالیسم و صهیونیسم نه ماهیت مبارزه علیه خرافات و نادانی و نه جنبه مبارزه با تروریسم را دارد. خود امپریالیستها و صهیونیستها بزرگترین تروریستهای دولتی بوده که در پی تشویق فاشیسم و نژادپرستی هستند. این سیاست آنها بر متن سیاست تقسیم نوین خاور میانه صورت می پذیرد. در این سند دو روئی امپریالیستها را که برخی از هموطنان روشنفکرنمای میهن ما را نیز فریب داده اند ملاحظه می کنید:
"در تمام تبلیغات رسانه های گروهی، شما شاهدید که از "ارزشهای غربی" که ارزشهای ایدآلی هستند سخن می رود. این "ارزشها" برای آنها حقوق شهروندی و حقوق دموکراتیک است. از جمله "آزادی بیان"، آزادی قلم"، "آزادی اتحادیه ها و سازمانهای صنفی"، "آزادی احزاب" و... این "ارزشها" طبیعتا محصول مبارزه میلیونها انسان تحت ستم بر ضد طبقات حاکمه بوده است که در طی انقلابات فرانسه و آمریکا برای بشریت به ارمغان آورده است. ولی در دوران امپریالیسم این "ارزشها" بر پایه سستی استوار است. در خود ممالک امپریالیستی برخلاف قانون اساسی خود این کشورها مدام به زیر پاگذارده می شود و از حدود نفوذ آن کاسته می گردد. مردم این کشورها باید مدام بر ضد نظام شنود، دروبینهای مخفی و ربودن و دستبرد زدن دولتی به داده ها و اطلاعات خصوصی آنها، بر ضد تعرض به حریم خصوصی خویش مبارزه کنند. روزی نیست که طبقه حاکمه یکی از این کشورها، این حقوق را نابود ننماید. طبقه حاکمه در ممالک امپریالیستی به این حقوق دموکراتیک تا لحظه ای وفا دارند که منافع سیاسی طبقاتی آنها تامین شود وگرنه در مورد انتخابات آزاد در سایر کشورها که نتایج آن مطابق میل آنها نباشد همیشه به دروغ متوسل می شوند و آنرا به رسمیت نمی شناسند. رای اکثریت برای آنها تا زمانی معتبر است که منافع آنها را بازتاب دهد. این محافل امپریالیستی برای سرکوب آزادی بیان و قلم و احزاب و... با همه نیروهای ارتجاعی در ممالک تحت سلطه همکاری می کنند و به آنها یاری می رسانند که مخالفان را سر به نیست کنند. همدستی آنها با دول عربی عربستان سعودی و قطر در آسیا، بن علی در تونس، مبارک در مصر  و... گواه این حقایق اند. پس می بینیم که "ارزشهای" آنها "ارزشهای" بی محتوی و پوچی شده است که مانند لاستیک به هر طرف که بکشند قابل انعطاف باشد. امپریالیسم آلمان حتی جنایاتی را که در دو جنگ جهانی مرتکب شده است وارونه جلوه می دهد. کشتار چند میلیون یهودی برجسته شده و قتل عام 25 میلیون مردم شوروی بیکباره در تاریخ "ارزشهای اروپائی" نادیده گرفته می شود. فرانسه، انگلستان، بلژیک، پرتغال، اسپانیا، هلند و ایتالیا به منزله نیروهای استعمارگر که قرنها آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین را غارت کرده و میلیونها مردم آن سرزمینها را به وحشیانه ترین وضعی کشتار می کردند نیز بیکباره این ارزشهای آدم کشی، آزادی کشی، غارتگری، نژادپرستی و... را از تاریخ خود حذف می کنند و به "ارزشهای اروپائی" که باید برای آن جنگید و آنرا حفظ کرد متوسل می شوند. در اسپانیای سلطنتی فرانکو، هنوز مانع می شوند که گورهای دستجمعی جمهوریخواهان را که بدست سلطنت طلبان و حمایت فاشیستها و نازی های ایتالیا و آلمان قتل عام شدند، نبش قبر کنند و ابعاد جنایات سلطنت طلبان و نازی ها و فالانژیستها را نشان دهند. باید پرسید کدام "ارزشها" مورد نظر است؟ چگونه امکان دارد همه آن دولی که آزادی و دموکراسی را در خون غرق کرده اند و تاریخشان تاریخی مملو از خون طبقه کارگر و ملتهای جهان است، بیکباره هوادار "آزادی بیان" و "آزادی قلم" و ... گردیده اند. روشن است که این تبلیغات زهرآگین برای ایجاد رعب و وحشت و دامن زدن به یک جنگ روانی نابرابر توسط رسانه های گروهی دروغپرداز غرب است. هدف از این کار تحقیر سایر ملتها و مردم جهان است تا دست امپریالیستها را از نظر روانی در کشتار آنها و توجیه این جنایات در افکار عمومی ملل سلطه گر باز بگذارد. با این سیاست بهتر می شود تجاوز به لیبی، سوریه، عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و... را بخورد مردم داد. بی علت نیست که رونالد رامزفلد وزیر اسبق جنگ آمریکا و یکی ازجنایتکاران جنگی در تجاوز به عراق اعلام کرد "پروردگار بنادرستی نفت آمریکا را در زیر خاک عربستان سعودی قرار داده است"."
 
بر گرفته از توفان شماره 181 فروردین ماه 1394 آوریل
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
وبلاگ های مرتبط به حزب
توفان قاسمی
ظفر سرخ
کارگر آگاه
 سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
امپریالیسم آمریکا در راه دخالت و تجاوز به ونزوئلا روان است
 
اوباما در تاریخ دوشنبه، ۹ مارس با گستاخی و بدون هیچ گونه دلیلی کشور ونزوئلا را به عنوان «تهدید فوق العاده برای امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا» اعلام کرد. بلافاصله دولت آمریکا بر مبنای تصمیم فوق، دولت ونزوئلا را با شروع تحریم تهدید نمود.
این اقدام امپریالیسم آمریکا پس از سالها دخالت در امور داخلی ونزوئلا و اقدام به کودتاهای چندی و هم چنین برانگیختن گروهی از اپوزیسیون ارتجاعی ونزوئلا برای خرابکاری و تحت فشار قراردادن دولت قانونی مادورو Nicolás Maduro Moros و علیرغم شکست این سیاست صورت می پذیرد. و این درست در زمانی است که به موازات آن در حال مذاکره با دولت کوبا جهت ترمیم سیاست های ماجراجویانه و تجاوزگرایانه خود به این کشور است. شاید آمریکا ابلهانه گمان می برد که می تواند در قبال به رسمیت شناختن دولت کوبا، ونزوئلا را به بلعد. ما در پائین به اطلاعیه دولت کوبا اشاره ای خواهیم کرد و هم چنین به مقاومت وسیع توده های مردم در ونزوئلا و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین که شاهدی بر آنند که امپریالیسم آمریکا در این محاسبه خود دچار اشتباه بزرگی گشته است.اما جالب و قابل تأسف آن است که شروع این حملات رسمی که ما را به یاد تهدیدها، دخالت های متعدد و سپس تحریم و تهدید به جنگ نسبت به ایران از سوی این امپریالیسم وحشی و یا به کوبا می اندازد، نه تنها در اکثر کشورهای غربی و تحت نفوذ امپریالیسم های متحده امریکا و اروپا، بلکه حتی در اغلب رسانه های مترقی و غیر وابسته نیز با سکوت برگزار گشت.
حال به تاریخچه کوتاه شروع این حملات می پردازیم تا سپس به تحلیل کوتاه و عمدتا واکنش های گوناگون به پردازیم:
ـ همانطور که در بالا آمد ماجرا از اعلام رسمی درگیری و ستیز اوباما با ونزوئلا تحت ادعای واهی خطر امنیتی برای امریکا از سوی این کشور در ۹ مارس ۲۰۱5 آغاز گشت.
ـ نیکلاس مادورو در تاریخ یکشنبه ۱۴ مارس ۲۰۱۵ در پارلمان اختیارات وسیع در ارتباط با تجاوز محتمل آمریکا به کشور ونزوئلا بدست آورد. طرح این قانون در تاریخ چهارشنبه ۱۱ مارس ۲۰۱۵ ـ یعنی دو روز پس از شروع درگیری ـ در پارلمان تحت عنوان «قانون ضد امپریالیستی» آورده شد. طبق این قانون جدید نیکلاس مادورو Nicolás Maduro Moros می تواند هر زمان و هر کجا که خطر تجاوز به ونزوئلا و تهدید صلح از سوی آمریکا و یا هر نیروی دیگر پدید آمد، تا مدت یکسال در زمینه های گوناگون مقررات قانونی تنظیم و اجرا نماید.
ـ در تاریخ سه شنبه ۱۰ مارس ۲۰۱۵ دولت کوبا تحت بیانه ای رسمی، سخنان اوباما و تهدیدات آمریکا را سخت محکوم کرد. در این بیانیه تحریم های اعلام شده به عنوان «اعمال خودسرانه و تجاوزگرانه» ارزیابی شده و چنین می آید: «چنین اظهاراتی از سوی دولت امریکا درست در سالی که انتخابات پارلمان در پیش است یک بار دیگر ماهیت دخالت گرایانه ای را نشان می دهد که سیاست خارجی آمریکا را تعیین می کند».
ـ در تاریخ شنبه ۱۴ مارس ۲۰۱۵ در ونزوئلا مانور مشترک ارتش و نیروهای مسلح مردمی صورت پذیرفت. چنانچه تلویزیون دولتی VTV گزارش داد، در این مانور نظامیان روس نیز شرکت دارند تا طریقه استفاده درست از BM30 (سامانه پرتاب متعدد راکت ساخت روسیه) را بیاموزند.
ـ ارتش آمریکا روزهای شنبه ۱۴ و یکشنبه ۱۵ مارس اقدام به یک مانور وسیع در جزیره پوئرتوریکو (PUERTO RICO) کرد. همان جزیره ای که در طول قرن گذشته پایگاه مهمی برای تجاوز امپریالیسم امریکا به کشورهای منطقه محسوب می شده و هنوز نیز هست.
جالب آن است که اوباما تهدید جدید خود در قبال ونزوئلا را بر اساس NATIONAL EMERGENCIES ACT "قانون حالت اضطراری ملی" (NATIONALE NOTSTANDGESETZT) که در سال ۱۹۷۶ به تصویب رسیده بود و در سال ۱۹۷۹ بر علیه ایران به کار برده شد و با تکیه بر آن قرار داده است. بدین ترتیب بیهوده نیست که نه تنها از سوی ونزوئلا بلکه از جانب اکثر متخصصین امور سیاسی بمثابه اعلام جنگ محسوب می شود. پس از تحریکات متداوم از سوی اپوزیسیون ارتجاعی وابسته و پشتیبانی دولت امریکا از آنان و پس از دستگیری شهردار کاراکاس که مخرب و توطئه گر از کار درآمد، یعنی پس از شکست عوامل درونی امپریالیسم در ونزوئلا این اعلام ستیز و دشمنی علنی با دولت ونزوئلا ظاهرا برای قدرت نمائی و ایجاد هراس در نیروهای انقلابی ونزوئلا انجام پذیرفته است. اما درواقع بیش از آن چه علامت قدرت و برتری موقعیت سیاسی امپریالیسم امریکا در قبال ونزوئلا و اساسا آمریکای لاتین و جنوبی باشد، نشانه یک خدعه سیاسی است برای آنکه در سرنوشت سیاسی ونزوئلا و بویژه در نتیجه انتخابات پایان سال ۲۰۱۵ که در ونزوئلا صورت می پذیرد، دخالت کرده و به سود نیروهای ارتجاعی طرفدار سیاست نئویبرالی تأثیر گذارد. شاید نیز در صورت عدم موفقیت و پیروزی مجدد نیروهای انقلابی به رهبری نیکولاس مادورو Nicolás Maduro Moros در ونزوئلا با یک انقلاب رنگین جدید روبرو شویم. مقاومتی که در این مدت کوتاه از سوی مردم انقلابی ونزوئلا و خلق های مبارز دیگر کشورهای امریکای لاتین صورت پذیرفته و هم چنین مبارزات و اعتراضات متفاوتی که از سوی سازمان ها، نهادها و محافل مترقی و ضد امپریالیستی جهان در کنار تظاهرات گوناگون در کشورهای مختلف صورت پذیرفته، طلایه دار پیروزی خلق قهرمان ونزوئلا و شکست مرتجعین این کشور به رهبری امپریالیسم آمریکا و نشانه آن است که انقلاب رنگین محتمل آمریکائی در ونزوئلا امکان موفقیت نخواهد داشت.
حال اشاره ای کوتاه می کنیم به مقاومت ها و مبارزاتی که در برابر تهاجم سیاسی و اقتصادی امپریالیسم آمریکا صورت پذیرفته است:
ـ تظاهرات وسیع در کاراکاس به تاریخ چهارشنبه 18 مارس ۲۰۱۵.
ـ تظاهرات در کشورهای مختلف آمریکای جنوبی منجمله آرژانتین، پاراگوئه، بولیوی، اکوادور، کوبا و همچنین برخی کشورهای دیگر جهان منجمله اسپانیا، روسیه و...
ـ جمع آوری امضاء بر علیه تصمیم دولت اوباما که از تاریخ ۱8 مارس ۲۰۱۵ در ونزوئلا شروع شده است.
ـ همچنین دو اتحادیه زیر طی نامه هائی به دولت آمریکا اعتراض کردند و خواهان انصراف این دولت از تصمیم خویش شدند:
۱ـ اتحادیه ملل آمریکای جنوبی (Union of South American Nations, USAN)
۲ـ پیمان بولیواری خلقهای آمریکای ما (ALBA Bolivarian Alliance for the Peoples of Our America )
در عین حال به نظر می آید که اتحادیه اروپا و یا حداقل کشورهای اسپانیا و فرانسه با تکرار نمونه ایران چندان موافقت از خودشان نشان نداده اند؛ اگرچه همین اتحادیه اروپا و به ویژه آلمان که ستون اساسی این اتحادیه است، در برابر سیاست چنگال انداختن و تضعیف روسیه از سوی آمریکا علیرغم مخالفت های اولیه و یا مقاومت های کم و بیش خود به ناچار تسلیم اوامر و امیال استراتژیک امپریالیسم آمریکا گشت. آیا سیاست اتحادیه اروپا در قبال ونزوئلا نمی تواند در جهت همراهی با سیاست و استراتژی ماجراجویانه و جنگ طلب امپریالیسم آمریکا قرار گیرد؟ و در این جا عامل تعیین کننده همانطور که قبلا اشاره شد، نیروی مبارزه و مقاومت خلق ونزوئلا در وحله نخست و سپس خلق های جهان و مردم آزاده و ضد امپریالیستی است که نمی خواهند کشوری و مردمی زحمتکش قربانی مطامع امپریالیسم آمریکا گردند.
سفیر ونزوئلا در برلین در تاریخ پنجشنبه ۱۲ مارس ۲۰۱۵ در یک بیانیه عمومی خطاب به افکار عمومی چنین می نویسد: «.... محتوای اظهاریه او(اوباما ـ توفان) هرگونه اعمال ضد قانونی و قهرآمیز بر ضد خلق و دولت ونزوئلا را تبرئه می کند. ما را به عنوان خلقی که امنیت ایالات متحده را تهدید می کند، قضاوت کردن، چیزی نیست بیش از کوشش وقیحانه ای برای پوشاندن منافع تجاوزگرانه حقیقی او که در تضاد کامل با انقلاب بولیواری قرار دارد. ما در طول ۲۰۴ سال استقلال کشور خود هرگز جنگی با کشورهای همسایه خود شروع نکرده ایم. ما ملتی هستیم که صلح و همبستگی را هدف خود قرار داده ایم. حتی در شرایط کنونی بهای نازل نفت و تضعیف نیروی مالی خویش وظائف خود را در قبال خلق خود، خلقهای برادر در آمریکا، آسیا، خاورمیانه، در آفریقا و اروپا که کمبود نفت دارند، فراموش نمی کنیم.»(نقل قول از نشریه یونه ولت JUNGE WELT ۱۳ مارس ۲۰۱۵).
همچنین در خطابیه ای که به زبان انگلیسی در شبکه شبکه ها برای حمایت از حقوق بشر(Netzwerk der Netzwerke zur Verteidigung der Menschenrechte) توسط عده ای از روشنفکران و روزنامه نگاران بین المللی از جمله رامزی کلارک Ramsy Clark  ، ایستوان مزاروس(István Mészáros)،هرماندو کالوو اوسپنا(Hernando Calvo Ospin) و... انتشار یافته، می خوانیم:
«ما روشنفکران، هنرمندان، جریانات اجتماعی... بیانیه جدید اوباما و امپریالیسم آمریکا را علیه جمهوری بولیواری ونزوئلا که مستقیم و صریح صلح و حاکمیت آمریکای ما را به خطر می اندازد، محکوم مینمائیم. ما بر آنیم که بیانیه «حق اضطراری ملی» در آمریکا(منظور همان اعلام تحریم و تهدید ونزوئلا از سوی اوباماست ـ توفان) تحت لوای تهدید از سوی نزوئلا یک اعلام جنگ صریح بر علیه انقلاب بولیواری و گامی بیشتر در جهت گسترش خفقان از سوی ایالات متحده است تا فریادهای ضد امپریالیستی را که در میهن بولیواری و چاوز برخاسته اند و در سراسر قاره طنین انداخته اند در گلو خفه سازد. ما به خلق های جهان هشدار می دهیم که این بیانیه اوباما امکان یک تجاوز علنی را به میهن آزاد بولیوار بیش از پیش متحمل ساخته است. ما تمام نیروهای ضد امپریالیست را مخاطب قرار می دهیم که صدای خود را علیه توهینات و دروغ هائی که رسانه های جهانی با مخدوش کردن واقعیات و جلوگیری از بیداری و هشیاری یک خلق، مدام منتشر می سازند، به گوش مردم برسانند". ما در طی این حوادث یعنی از اعلام ستیز و جنگ علنی بر علیه ونزوئلا ـ ۹ مارس ـ تا کنون شاهد تهدیدات، مانورهای نظامی و اعلام مواضع گوناگون بوده ایم.
آنچه روشن است، هدف آمریکا دخالت در انتخابات آخرسال در ونزوئلاست. و از این طریق تغییر رژیم در کشور بولیوارها. شرایط جهانی و بحران های متمرکز در خاورمیانه از یکسو و در اوکرائین از سوی دیگر عاملی منفی اند برای آن که توجه مردم جهان متوجه این کشور کوچک ولی از لحاظ سیاسی مهم به گردد. وظیفه همه نیروهای مترقی و ضد امپریالیست و در صف اول کمونیست هاست که توجه خود را تنها در مراکز بحرانی ـ اگرچه ناگزیر باشد ـ محدود نساخته و آماده تغییر شرایط و نتیجتا تمرکز مبارزه افشاگرایانه در گره گاه جدید و یا دیگری که بوجود آمده باشند. چنین است وظیفه کمونیست ها در عرصه بین المللی در جهت تضعیف و مبارزره با امپریالیسم به ویژه امپریالیسم آمریکا از یکسو و همبستگی با خلق های زحمتکش جهان و دفاع از مبارزات به حق آنان در قبال تجاوزات و تهدیدات امپریالیسم از سوی دیگر. بنابر این نگذاریم که مبارزات به حق و ضد امپریالیستی خلق های جهان از دیدگاه ما به دور افتد، چون احتمالا دور از ما هستند.
نگذاریم که پیوند انترناسیونالیستی ما با دیگر خلقها و زحمتکشان تبدیل به پیوند ما تنها با خلق های کشورهای مناطق حاد بحرانی شود. نگذاریم که آنچه فعلا عمده است و ضرورتا توجه عمده ما را به خود معطوف می سازد و وظیفه مهم ما را به خود معطوف می کند، ما را دچار فراموشی سازد از آنچه موقتا غیر عمده است ولی جاری است و وجود واقعی ـ اگرچه غیر عمده ـ دارد ولی شاید می تواند در آینده ای حتی به زودی عمده گردد، امپریالیسم جهانی است به ویژه امپریالیسم آمریکا. این امر که او نیروی عمده خود را در مناطق نفت خیز، و زمانی قبل در افغانستان و یا حتی ویتنام تمرکز داده و یا می داده است، ما را نباید دچار این اشتباه سازد که او شاید بقیه جهان را فراموش کرده است.
ونزوئلا و شاید در آینده ای نزدیک همه آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی لقمه تازه و چرب امپریالیسم آمریکا خواهند بود. خود را آماده همبستگی بیشتر با خلق های این قاره و مبارزه با تهاجم امپریالیستی آمریکا در این منطقه سازیم حتی با نیروی اندک.
 
بر گرفته از توفان شماره 181 فروردین ماه 1394 آوریل
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
وبلاگ های مرتبط به حزب
توفان قاسمی
ظفر سرخ
کارگر آگاه
 سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی