۱۳۹۳ مهر ۱۱, جمعه


توفان الکترونیکی
نشریه الکترونیکی حزب کارایران
شماره 99                                                               مهر ماه 1393 اکتبر 2014
 
toufan@toufan.org       www.toufan.org

 

سخنی درموردهمدستی دول ترکیه با تروریستهای داعش

 

‎همدستی دولت ترکیه با داعش در تاراندن کردهای سوریه
تصرف بیش از سی روستا وتاراندن بیش از صد هزارنفر  از کردها ازخانه وکاشانه شان توسط خلافت اسلامی داعش ، بدون خواست وحمایت دولت ناتوئی ترکیه و امپریالیست آمریکا ممکن نبوده است. حالا آمریکا تحت بهانه نجات کرد های کوبانی مستقیما وارد کارزار با "داعشیان"خواهد شد که  درعمل جز مقابله با ارتش سوریه برای سرنگونی رژِیم بشاراسد معنا نخواهد داشت. «پ کا کا» بدرستی دولت ترکیه را متهم کرده است که با حمایت از گروه خلافت اسلامی درصدد از بین بردن گروه های مخالف کرد است  . این حزب همه کردها ومردم ترکیه را به مقاله با داعش  دعوت کرده است. کردهای سوریه از همان آغاز بدرستی تضادهای جاری درسوریه واهداف  غرب برای سرنگونی دولت بشاراسد را تشخیص داده ، برعلیه "جهادیستها وارتش مزدور آزاد سوریه" به نبرد برخاسته وسرنوشت خود را با تمام مردم سوریه پیوند زده است.این سیاست کجا وسیاست دارودسته مزدور بارزانی درعراق کجا!‎

***

گزارشی ازایران پیرامون اوضاع ورشکسته اقتصادی وسیاسی

وشرایط روحی واجتماعی مردم- قسمت دوم

    مخالفت ، مقاومت و مبارزه با وضعیت موجود


***

گزارشی از حال وروز کارگر زندانی رضا شهابی پس از عمل جراحی

***

بمناسبت بیستمین سالگرد بنیانگزاری کنفرانس بین المللی احزاب و سازمانهای مارکسیست – لنینیست

http://www.apk2000.dk/billeder/int_ml/cipoml.jpg

***

آمریکا به سپاه داعش نیاز دارد

سخن هفته درصفحه فیسبوک توفان

***

نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم !

بمناسبت بیست و ششمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی
***

اطلاعیه حزب کارایران(توفان) پیرامون حکم شلاق برای فعالین کارگری

***

اینشتین در مورد تبدیل شدن اسرائیل به یک رژیم فاشیستی هشدار داده بود


***

گلچینی از صفحه فیبسوک

2                                                        توفان الکترونیکی شماره 99                                                مهر ماه 1393

 

سخنی درموردهمدستی دولت ترکیه با تروریستهای داعش


                           Photo: ‎ترکیه همدست داعش

طبق گزارش شبکه یک تلویزیون آلمان جمعه هفتم شهریورماه ، سازمان تروریستی داعش دارای دفتری غیر رسمی در منطقه                         


طبق گزارش شبکه یک تلویزیون آلمان جمعه هفتم شهریورماه ، سازمان تروریستی داعش دارای دفتری غیر رسمی در منطقه           فاتح" استانبول است و اروپاییها برای اعزام به سرزمینهای تحت تصرف این گروه بنیادگرا به این نمایندگی مراجعه میکنند.              

 

...البته مدتهاست که رسانه های گروهی امپریالیستی اعتراف میکنند که این گروه مورد حمایت مالی دولت رسمی عربستان سعودی و دولت رسمی قطر و دولت رسمی ترکیه است. این عده به یاری سازمانهای جاسوسی غرب جمع آوری شده و با ساز و برگ کامل از طریق کشور ترکیه با اطلاع دولت رسمی ترکیه و همه متحدان ناتو از مرز سوریه به طور غیر قانونی عبور کرده و به جنایت علیه بشریت دست می زنند. امپریالیستهای آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان در حمایت از این تروریستها، موشکهای پاتریوت از جانب ناتو را به ترکیه ارسال کرده و ناوهای دریائی جاسوسی خویش را به کرانه های لبنان و سوریه اعزام کردند. سیل اسلحه به دست همه این تروریستها که از آنها بنام اپوزیسیون سوریه نام برده می شد، بدون مانعی می رسید. روشن است که این سلاحها از کره ماه به زمین نمی افتاد و از خاک ترکیه با کامیونهای نظامی حمل می شد. روشن است که این سلاحها را نمی شود و نمی شد از دکانهای عطاری سر چهارراه خرید، بلکه باید کارخانه های اسلحه سازی آنرا تولید کرده و در اختیار تروریستها قرار دهند و.....حالا معلوم نیست آن سازمانهای ایرانی که از "اپوزیسیون سرنگونی طلب سوریه وانقلاب "این کشورعلیه رژیم بشاراسد دفاع کرده اند، امروز درکجای این جهان ایستاده اند وچه میگویند.آیا پاسخی برای سیاست ارتجاعی خود یافته اند؟

 

 

حتمن شنیده اید در 21 سپتامبر  2014 میلادی سازمان اسلامی داعش همه دیپلماتها و کارمندان کنسولگری ترکیه و خانواده هایشان را آزاد کرد. داعش سه ماه پیش این افراد را در شهر موصل در شمال عراق به گروگان گرفت. احمد داود اوغلو، نخست وزیر ترکیه، سفرش به باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، را نیمه تمام گذاشت و برای استقبال از آزاد شده ها به ترکیه بازگشت تا از گروگانهای آزاد شده استقبال کند. ظاهرا داعش هیچ باجی از ترکیه دریافت نگرده است اما همین که دولت ترکیه مرزش را بسوی داعش وسربازانش بازگذاشته وحتا مجروحینش  را نیز برای معالجه پذیرفته است خود از همدستی دولت ترکیه با آدمخواران داعش دارد و این امر از دید  آمریکا پنهان نمی باشد.به هرحال هرچه باشد امپریالیست آمریکا ودولت ترکیه داعش را به دولت سوریه ترجیح میدهند وهدف ازاینهمه سر و صدا درمورد داعش درمنطقه تلاش برای برانداختن دولت سوریه ودرنهایت ایران است وجز این نیست.

 

 

 همانطور که سخن رفت تصرف بیش از سی روستا وتاراندن بیش از صد هزارنفر از مردم  کرد ازخانه وکاشانه شان توسط خلافت اسلامی داعش ، بدون خواست وحمایت دولت ناتوئی ترکیه و امپریالیست آمریکا ممکن نبوده است. حالا آمریکا تحت بهانه نجات کرد های کوبانی مستقیما وارد کارزار با "داعشیان"خواهد شد که درعمل جز مقابله با ارتش سوریه برای سرنگونی رژِیم بشاراسد معنا نخواهد داشت. «پ کا کا» بدرستی دولت ترکیه را متهم کرده است که با حمایت از گروه خلافت اسلامی درصدد از بین بردن گروه های مخالف کرد است . این حزب همه کردها ومردم ترکیه را به مقاله با داعش دعوت کرده است. کردهای سوریه از همان آغاز بدرستی تضادهای جاری درسوریه واهداف غرب برای سرنگونی دولت بشاراسد را تشخیص داده ، برعلیه "جهادیستها وارتش مزدور آزاد سوریه" به نبرد برخاسته وسرنوشت خود را با تمام مردم سوریه پیوند زده است.این سیاست کجا وسیاست دارودسته مزدور بارزانی درعراق کجا!

 

دست امپریالیستها  ازایران ومنطقه کوتاه باد!

 

3                                                        توفان الکترونیکی شماره 99                                                   مهر ماه 1393

 

گزارشی ازایران پیرامون اوضاع ورشکسته اقتصادی وسیاسی

وشرایط روحی واجتماعی مردم- قسمت دوم

 

مخالفت ، مقاومت و مبارزه با وضعیت موجود

اشکال و ابعاد این مخالفت و مقاومت و مبارزه با تهاجم فرهنگ ارتجاعی حاکم و وضعیت سیاسی و اقتصادی تحمیلی در بین اقشار و طبقات مختلف مردم ، متفاوت و گاه در هم آمیخته ، گاه به صورت واکنشی طبیعی و غریزی و گاه  از سر لجبازی و دهن کجی و گاه  آگاهانه و با برنامه و سازمانیافته است. و البته واکنش حاکمیت هم نسبت به آن متفاوت است و شدیدترین برخورد را با مبارزه آگاهانه و سازمان یافته دارد.

اقشاری از بورژوازی خارج حاکمیت و خرده بورژوازی مرفه شهری مخالفت خودشان را با نبود آزادیهای فردی و اجتماعی و تحمیل فرهنگ گریه و زاری و خرافات حاکم، "به شیوه ای منفی "، با ایجاد یک زندگی دوگانه  ، یکی در مکانهای دربسته با فرهنگ ( کاباره ، دیسکو ای و قمارخانه و عیاش خانه ای) غربی و تحریم پنهانی تمام مظاهر فرهنگ حکومتی و دیگری با دهن کجی و آزادی های یواشکی در مکان های عمومی مثل آرایشهای افراطی ،استفاده از لباسهای جلب توجه کننده با طرحهای عجیب و غریب و نامناسب ، کاربرد اصطلاحات خارجی و پیروی از آخرین مدهای کشورهای غربی ،نشان می دهند.

خرده بورژوازی غیر مرفه شهری و اقشاری از زحمتکشان ، بخش اعظم دانشجویان و جوانان و روشنفکران و هنرمندان و نویسندگان و شعرا  که در طی حاکمیت جمهوری اسلامی به شعور و دانش و شخصیت شان توهین شده و دائما تحت فشار استبداد حاکم و تهاجم ضد فرهنگی آن قرار داشته اند با روی آوردن به  تحصیل ، ورزش ، موسیقی ، هنر و فعالیت درعرصه های اجتماعی نظیر انجمنهای دانشجوئی ، ادبی ، فرهنگی ، هنری ، زنان ، محیط زیست ، حمایت از حیوانات و نظائر آن ، که تا حد زیادی واکنش غریری و پارادکس عملکرد حاکمیت است ، ضمن ایجاد آرامش روحی و رضایت از خود ، "به شیوه ای مثبت "، و کم خطری ( نسبت به فعالیت های سندیکائی و سیاسی )، مخالفت خود را  نشان میدهند. هر چند تا به حال دهها نفر از فعالین عرصه های دانشجوئی و فرهنگی و هنری و زنان با زندان و شکنجه و سرکوب و محرومیت از تحصیل و کار مواجه شده اند.

مقاومت و مبارزه اکثرا خود جوش و در مواردی  آگاهانه و برنامه ریزی شده و تا حدودی سازمانیافته و البته پراکنده و تدافعی ، بیشتر در رابطه با مبارزات طبقه کارگر ، معلمان ، پرستاران و  بازنشسته ها دیده می شود. در بخش آگاهانه و سازمانیافته آن که توسط سندیکاهای مستقل کارگری و انجمنهای صنفی معلمان و پرستاران و نظائر آن صورت می گیرد و فعالین سندیکائی ایران که از آگاهترین ، پیشروترین و فداکارترین و با نفوذترین و محبوبترین افراد در بین کارگران و زحمتکشان شهری هستند در صف مقدم  این جنبش آزادیخواهی و عدالت طلبی قرار دارند ، همواره در معرض خطر اخراج و زندان و شکنجه و بدترین فشارها به خود و خانواده شان هستند.

برای اینکه تصویری روشنتر و دقیقتر از چگونگی شرایط مبارزه و میزان فداکاری و ایثار این پیشروان جنبش آزادیخواهی و عدالت طلبی داشته باشیم باید اشاره ای کوتاه به وضعیت امنیتی و شرایط کار و مشکلات معیشتی زحمتکشان داشته باشم.

همانطور که میدانید ، جمهوری اسلامی از اولین روز روی کار آمدنش تا به حال تمام تلاشش این بوده و هست که تمام عرصه های مختلف سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و هنری و ورزشی  و تفریحی را از طریق اعمال زور و به شکل امنیتی تحت کنترل کامل خود درآورد و در جهت منافع طبقاتی خود و مافیای حکومتی و بسط و گسترش سیاستهایش بکار گیرد . نقط اوج این عملکرد 35 ساله را در شرایط فعلی و با روی کار آوردن کابینه روحانی که امنیتی ترین کابینه جمهوری اسلامی است در حال حاضر شاهدیم. در حال حاضر هیچ مرکز صنعتی و اداری و قضائی و آموزش و فرهنگی و ورزشی و خدماتی در کشور وجود ندارد که در راس آن نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی و شبه نظامی نباشند. البته این کنترل همراه با دزدی و زد و بند و غارت و زور گوئی و اجحاف در مراکز صنعتی به مراتب بیشتر از عرصه های دیگر است. در مراکز صنعتی بزرگ و متوسط ، تنها ، مدیران و کسانی که رسما در بخش حراست کار می کنند اطلاعاتی نیستند؛ بلکه شبکه وسیعی از مفتخوران بسیجی تزریق شده به این مراکز در دایره ها و بخش ها و قسمت های مختلف و علاوه بر آن اعضاء انجمنهای اسلامی و شوراهای اسلامی ، به کار کنترل و خبر چینی مشغولند. این شبکه که کارش جمع آوری اطلاعات از پرسنل و جد و آباد  آنها و طرز تفکر و عملکرد آنهاست در حال حاضر نه تنها با کنترل نامه ها و مکالمات تلفنی و ارتباطات اینترنتی و دوربینهای مدار بسته در محیط کار بلکه از طریق کاشتن خبرچین در قسمتهای مختلف  تکمیل شده، و از این طریق پرسنل را تحت کنترل و فشار روحی دائمی قرار می دهند.

این وضعیت امنیتی در کنار اداره کردن صنایع و معادن به شیوه نظامی و شبه برده داری که نیروی کار را به چشم گماشته و برده ای بی حقوق نگاه می کند و علاوه بر برخوردی توهین آمیز و تحقیر کننده می خواهد حداکثر بهره برداری و استثمار را  از آنها داشته باشد و کمترین دستمزد و حقوق را ، آن هم با هزار منت و هر وقت دلش خواست ، بپردازد،  تا حدودی ، بیان کننده شرایط کار کارگران ماست.

در کنار چنین شرایط کاری ، به دلیل پیمانی بودن و یا سفید امضاء بودن قراردادهای بیش از نود در صد نیروی کار ایران ، هیچگونه امنیت شغلی وجود ندارد و حتی کارگران رسمی هم ، با سوابق طولانی مدت ، با تفسیر های دلخواه از قانون کار و آئین نامه های

4                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                                  مهر ماه 1393

 

داخلی ، امنیت شغلی ندارند و در نگرانی و هراس دائمی از بیکاری به سر می برند ، مسئله یکچهارم خط فقر بودن دستمزدها و افزایش تورم روزانه و مخارج سرسام آور مسکن و تغذیه و بهداشت و درمان و آموزش چنان شرایطی را بوجود آورده است که بسیاری از زحمتکشان که راه چاره ای برای برون رفت از این وضعیت پلشت و دهشتناک نمی بینند ، ستایشگر مرگ شده اند که اوج تراژدی انسانی است و چون بالاتر از سیاهی رنگی نمی بینند دست از جان شسته و به اعتراضات و اقداماتی  خود انگیخته و گاه آنارشیستی دست میزنند که بسیاری از آنها حتی در رسانه ها منعکس نمی شود . مثلا چند ماه پیش عده ای از کارگران ناراضی در کارخانه ایران خودرو دیزل چند کامیون را به آتش کشیده بودند که مدیریت کارخانه همراه با مسئولین حراست سعی کردند جلوی منتشر شدن خبر را گرفته و با دستگیر کردن و اخراج چند نفر از کارگرانی که حتی کوچکترین مدرکی علیه شان نداشتند ضمن زهر چشم گرفتن از بقیه کارگران سر وصدا را بخوابانند.

 

 

خلاصه اینکه بر بستر چنین شرایط عینی است که روزانه شاهد دهها اعتراض خودجوش و پراکنده در اقصی نقاط کشور هستیم .  این اعتراضات و اعتصابات خود جوش برای اینکه به مدرسه انقلاب ارتقاء یابد باید توسط عناصر آگاه و پیشرو طبقه کارگر سازمان یافته و فعالیت آن به صورت سندیکائی مستقل تداوم یابد . سندیکاهائی که استراتژیشان  باید پایه ریزی فدراسیون سراسری سندیکائی باشد .

در همین چند هفته اخیر از جمله شاهد تجمع کارگران پیمانی قطار شهری اهواز، تجمع کارگران معدن سنگرود، اعتصاب کارگران کاشی گیلانا، تجمع کارگران شهرداری زابل، تجمع کارگران پتروشیمی کارون، اعتصاب کارگران سنگ معدن بافق، اعتراض کارگران شهرداری سقز و مریوان، اعتراض کارگران پتروشیمی رازی و اعتراض کارگران پلی اکریل و بازداشت 3 کارگر این واحد تولیدی، بازداشت 28 کارگر معدن چادرملو، زندانی کردن 9 کارگر اعتصابی معدن بافق و ورود یگان ویژه به شهر و محکومیت 4 کارگر پتروشیمی رازی  به زندان و شلاق و ...  بودیم که همگی بیانگر اعتراض کارگران به شرایط غیر انسانی است که بر آنان تحمیل گردیده است.


دادگاه  بندر خمینی بر اساس  شکایت کارفرمای پتروشیمی رازی مبنی بر این که 4 کارگر بازداشتی با «اخلال در نظم»، «توهین و تهدید»، در تاریخ 28 بهمن 92 کارگران را تحریک کرده و با طرح خواست‌های غیر موجه و خارج از موضوع روابط کاری، باعث تجمع کارگران پیمانکاری و تعطیلی کارگاه شده‌اند، حکم زندان و شلاق برای آنها صادر نموده است. حال آنکه صدور حکم زندان و شلاق در حوزۀ روابط کار حتی از نظر قوانین جاری حکومت ضد کارگری جمهوری اسلامی فاقد اعتبار است.

 

 

کارگران معترض و مبارز به وضعیت موجود باید با سرمشق قرار دادن  فعالین  و پیشکسوتان جنبش سندیکائی  زندانی که تمام هستیشان را در طبق اخلاص گذاشته اند و مردانه برسر پیمان خود با زحمتکشان ایستادگی کردند و فریب دشمنان داخلی و خارجی طبقه کارگر را نخوردند و به سلطنت طلبان نوکر اجنبی تف کردند ، اقتدا کرده و راه آنها را تداوم بخشند و در مبارزه مشترک ، پشتیبان یکدیگر باشند و تلاش کنند که روز به روز صفوف خود را مستحکم تر کنند و همواره به خاطر داشته باشند که کارگر متفرق هیچ و کارگر متحد همه چیز است. هیچ سلاحی برای طبقه کارگر قدرتمندتر و موثر تر از اتحاد و همبستگی نیست و این آن چیزی است که دشمنان طبقه کارگر از آن وحشت دارند . یک لحظه به این بیندیشید چرا در جمهوری اسلامی همه اتحادیه ها و انجمنها و اتاقها ی میلیاردرها و سرمایه داران آزاد است  ولی از تشکل سندیکائی کارگران مثل جن از بسم الله میترسند. برای اینکه کارگران را  به درستی ، دشمن طبقاتی خود میدانند و از متشکل شدن او و قدرت او وحشت دارند.البته ارتقاء مبارزات صنفی  کارگران و زحمتکشان به مبارزه سیاسی و رهبری این مبارزات وظیفه حزب سیاسی طبقه کارگر ایران به مثابه مغز متفکر و ستاد فرماندهی مبارزات طبقه کارگر در جهت نابودی نظام سرمایه داری و استقرار سوسیالیسم است . کارگران آگاه و پیشرو باید ضمن پیوستن به صفوف حزب انقلابی و مارکسیست لنینیست  خود ، حزب کار ایران( توفان ) آگاهی و دانش تئوریک  خود را به منظور رهبری صحیح تر جنبش کارگری ارتقاء بخشند. به جز مبارزه ای سازمانیافته و با برنامه راهی برای نجات طبقه کارگر و زحمتکشان از نکبت جمهوری سرمایه داری اسلامی متصور نیست.

 


 

تشکیل اتحادیه های مستقل کارگری، اعتصاب واعتراض و تجمع، حق مسلم کارگران!

5                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                          مهر ماه 1393

 

     گزارش کوتاهی ازحال وروز کارگر زندانی رضا شهابی پس ازعمل جراحی


 

 

کمیته دفاع از رضا شهابی دربیانیه شماره 76 خود مورخ دوم مهرماه 1393  درمورد شرایط  این کارگر زندانی چنین  گزارش داد:

"رضا شهابی اینبار هم بدون مرخصی پزشکی، از بیمارستان به زندان منتقل خواهد شد!

 

رضا شهابی که روز 11 شهریورماه 1393 تحت عمل جراحی دیسک کمر قرار گرفت، روز پنجشنبه 3 مهرماه به زندان رجایی شهر برگردانده خواهد شد. این در حالی است که پزشک جراح رضا صراحتاً تأکید کرد که وی پس از انجام عمل جراحی دستکم به 3 ماه مرخصی در منزل نیاز دارد و باید همواره در دسترس دکتر باشد. پزشک قانونی نیز پس از انجام عمل از رضا دیدن کرد و نظر دکتر را تأیید کرد و قرار شد ظرف چند روز گذشته مقدمات مرخصی رضا انجام شود و وی از بیمارستان به منزل منتقل شود. اما علیرغم همه ی این موارد و با وجود قول دستگاه امنیتی و قضایی، پیگیری خانواده رضا شهابی از دادستانی تهران ظرف چند روز گذشته به جایی نرسید و مسئولان بیمارستان امروز به رضا ابلاغ کردند که به دلیل کمبود تخت در بیمارستان دولتی امام خمینی دیگر قادر به تمدید زمان بستری وی نیستند و روز پنجشنبه او را ترخیص خواهند کرد.

لازم به ذکر است سال گذشته نیز رضا را که تحت عمل جراحی مهره های گردن قرار گرفته بود، بدون مرخصی پزشکی در منزل (که باز هم از جانب پزشک تأکید شده بود) به زندان بازگرداندند که این امر باعث عفونت ناحیه ی عمل و همچنین ناموفق شدن عمل شد؛ زیرا پروتزهای کارگذاشته شده در گردن رضا به دلیل شرایط نامساعد زندان و عدم انجام درمان های تکمیلی تخصصی (فیزیوتراپی، آب درمانی، چکاپ دوره ای دکتر جراح و . . .) از جای خود خارج شده و عملاً وضعیت گردن رضا از قبل از عمل هم بدتر شد.

رضا شهابی خود نیز عنوان کرد که حاضر نیست به دلیل بستری شدن اش در بیمارستان دولتی، فرصت عمل را از افرادی که عموماً هم طبقه ای های او و افراد کم بضاعت هستند بگیرد، زیرا بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان که تحت تعمیر است دچار کمبود شدید تخت و ترافیک مریض های پشت اتاق عمل است!

 

کمیته ی دفاع از رضا شهابی خواستار رسیدگی سریع مسئولان امنیتی و قضایی به مرخصی پزشکی این کارگر زندانی و عضو هیئت مدیره ی سندیکای کارگران شرکت واحد است تا قبل از انتقال رضا به زندان یا نهایتاً ظرف روزهای ابتدایی هفته آینده رضا آزاد شده و به منزل برود تا بتواند در فضایی آرام و در کنار خانواده ادامه ی درمان خود را پی بگیرد."

 

 

 

کارگر زندانی، رضا شهابی وهمه زندانیان سیاسی بی قید وشرط آزاد باید گردند!

6                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                          مهر ماه 1393

بیانیه

بمناسبت بیستمین سالگرد بنیانگزاری کنفرانس بین المللی احزاب و سازمانهای مارکسیست – لنینیست

http://www.apk2000.dk/billeder/int_ml/cipoml.jpg

 دنیا در قرن بیست یکم همچنان تقسیم شده است.  تضاد بین کار و سرمایه در تمام حوزه ها شکافی است که  از یک سو بیانگر ناهمزیستی (آنتاگونیسم ) کار وهرچه بیشتر سوسیالیزه شدن تولید دریک سو  و خصلت سرمایه داری مالکیت در سوی دیگر است ، مالکیتی که هرچه بیشتر در دست عده معدودی متمرکز شده است .

در جهان امروز نیروهائی علمی و صنعتی پدیدار شده اند که در 50 سال پیش غیر قابل تصور بودند ؛ تولید در سطح خارق العاده ای مکانیزه شده است ،  و تکنولوژی و ارتباطات و رایانه ها برای استفاده شخصی و اجتماعی بطور وسیعی همه گیر شده اند . با این حال ، تمام اینها نتایج معکوسی را با خود بهمراه دارند ، یاس و نومیدی  ناشی از سیستم سرمایه داری  به سطحی جدی رسیده است ؛ نشانه های انحطاط در سطحی بالاتر از دوران پایانی امپراتوری بیزانس ( روم شرقی)  بچشم میخورند.

بحران جهانی سرمایه داری ، که از سال 2008 تا کنون بسیاری از کشورهای جهان را در برگرفته است ، تلاش میکند که هزینه خود را بر دوش توده های وسیع استثمار شده منتقل کند ، توده هائی که تجربه کرده اند که سرمایه داری سیستم اجتماعی  است که  با " فقر در میان ثروت" توصیف میشود انتقال هزینه  این بحران بر دوش توده های کار نتایج وحشتناک آنرا تشدید کرده است : روند مکانیزه کردن کار ، تشدید استثمار ، کاهش دستمزدها ، انفجار فقر و گرسنگی ، بیعدالتی و نابرابری ، گدائی و اعتیاد و فحشا و ....

ممکن نیست که تقسیم جهان و نا رضایتی و خشم  روزافزونی که توده های استثمار شده کشورهای متعددی را به طعیان کشیده است را پذیرفت و یا تحمل و یا نادیده گرفت. این را میتوان در کشورهای یونان ، پرتغال ، اسپانیا ،  تونس ، مصر ، ترکیه ، برزیل ، و ... بوضوح دید.

تضاد بین کار و سرمایه  تنها عامل  تقسیم حهان نیست.  بین تعدادی معدود کشورهای ثروتمند و امپریالیستی و  تعداد کثیری کشورهای  عقب نگهداشته شده که از نظر سیاسی و اقتصادی و مالی سرکوب و استثمار میشوند تضاد وجود دارد.  کشورهای امپریالیستی بزرگ و قدرتمند ، که نهادها و معاهدات  بین المللی مانند اتحادیه اروپا  ، معاهده تجارت آزاد  ، ناتو ، و سازمان ملل بعنوان " جامعه بین المللی"  ساخته اند منابع طبیعی کشورهای سرکوب شده را بغارت میبرند و امکان تعیین سرنوشت آنها را تحمل نمیکنند.  این است سرنوشت افریقائی که دارند آنرا فرسوده میکنند و یا آمازونی که دارند آنرا نابود میکنند ، و اشغال عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و ..... هم همینطور

تضاد بین کشورهای امپریالیستی یکی دیگر از تضادهای جهان کنونی است. این تضاد عمدتا در ایجاد و باز ایجاد دسته بندی های اقتصادی و نظامی و تاسیس پایگاه های نظامی در پنج  قاره جهان تظاهر پیدا میکند . کشورهای امپریالیستی در بعضی مناطق در نزاع بر سر اینکه چه کسی آنرا غارت کند و به بند بکشد بین خود تضاد شدید پیدا میکنند.  برای  به زیر کنترل در آوردن این مناطق ، کشورهای امپریالیستی به درگیری های ملیتی دامن زده تا حمایت مردم تحت ستم را کسب نمایند. این مبارزات داخلی که توسط امپریالیستها تحریک شده و به برخوردهای مسلحانه کشانده شده اند ، همانطور که در سوریه و اوکراین دیده میشوند ، نشان میدهند که رودر روئی بین کشورهای امپریالیستی تشدید شده است.

در دهه 1990 ، سرمایه داران و مزدوران آنها  "پایان تاریخ" ، " جاودانگی سرمایه داری " ، " نظم ن.ین جهانی"  را اعلام نمودند ، آنها یک جامعه خوشبخت  و پر رونق و بدون بحران و با صلح و صفا را نوید دادند ، جامعه ای که بر روی " خود  بازتولید  سرمایه داری" و بر اساس " گلوبالیزه  جهانی " بنا شده  و  " جایگزین طبقات و مبارزه طبقاتی" شده است.  ولی نه تنها صلح  و صفا بر قرار نشد بلکه این  فلاکت و بدبختی است که تشدید شد. بجای صلح ، جنگ و کودتای خونین ، و بی اعتباری دیکتاتوری هاست که ما در دهه های گذشته تجربه کرده ایم. 

نه ، سرمایه داری نه میتواند به کارگران که با کار خود درکارخانه ها و ادارات کذران زندگی میکنند دستمزد شرافتمندانه  پیشنهاد کند و نه  برای بیکاران و تهیدستان شهر و روستا شغل  بیافریند و نه صلح و صفا و امنیت درآینده بارمغان آورد. برای کسب این مطالبات ، لازم است که کارگران و زحمتکشان را به انقلاب و پائین کشیدن حکومت سرمایه تشویق کرد.

ازدوران مبارزه برده ها علیه برده داران ، در تمام جوامعی که در آن مبارزه طبقاتی جاری بوده است ، مبارزه با کسب قدرت سیاسی توسط یک طبقه از ستمگران بر علیه طبقه دیگری از ستمگران بسرانجام رسیده است.  سرمایه داری نیروهای مولده را  به آنچنان درجه ای از رشد رسانده است که نمیتواند  بقا خود را بدون حذف و یا تغییر روابط تولیدی  حفظ کند.  اضافه بر این ، سرمایه داری بطور مداوم طبقه کارگر را رشد داده و آنرا سوسیالیزه میکند. بنابراین ، سرمایه داری شرایط اجتماعی برای تعویض حکومت طبقه استثمارگر به حکومت طبقه استثمار شونده  را آماده ساخته است. این تکامل تاریخی و اجتماعی تعیین کننده ماموریت تاریخی طبقه

7                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393

 

کارگر است : کسب قدرت سیاسی برای ایجاد دوران انتقالی بسوی سوسیالیزم  با هدف خلع ید از خلع ید کنندگان  و حذف طبقات و روابط استثمار طبقاتی.

طبقه کارگر برای اولین بار در قرن 19 با قیام خود در سراسر قاره اروپا ، و با کسب قدرت سیاسی برای مدت کوتاهی در کمون پاریس،  بر علیه دیکتاتوری سرمایه داری بپا خاست. پس از آن ، طبقه سرمایه دار در روسیه توسط انقلاب کبیر اکتبر 1917 بزیر کشیده شد ، زمانی که کارگران خود را بعنوان طبقه حاکم  سازمان دادند و  اتحاد شوروی را مستقر کردند و گامهای عظیمی بسوی حذف استثمار فرد از فرد برداشتند. 

ما ، احزاب و سازمانهای مارکسیست لنینیست جهان که در کنفرانس بین المللی  احزاب و سازمانهای مارکسیست لنینیست وحدت کرده ایم ،  در بیستمین سالگرد بنیانگزاری "کنفرانس" ، کارگران و مردم ستمدیده و جوانان سراسر جهان را فرا میخوانیم که بر علیه بورژوازی بین المللی و امپریالیسم متحد شوند و مبارزه برای آزادی را استحکام بخشند.

جهان  تقسیم شده بین استثمارگران و استثمار شوندگان ، بین اربابان امپریالیستی و مردم سرکوب شده ، بسوی یک دوران قیام و انقلاب گام بر میدارد. 

سرمایه داری چیزی برای عرضه به توده های استثمار شده در چنته خود ندارد  و بیش از هر دوران دیگری در تاریخ شرایط لازم برای سوسیالیسم را پخته کرده است.  این پختگی هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی برای کارگران و زحمتکشان صورت گرفته است و اگر برتجربه مبارزات توده ای هم صنفی و هم سیاسی شان تکیه کنند  آن موقع مواضعشان را برای تقویت تشکل های خود در بسیاری از کشورها مستحکم میکنند.

حتی اگر انقلابات در کشورهائی مانند تونس و مصر فریبکارانه مورد دستبرد قرار گرفته شده باشند ، آینده ار آن کارگران و زحمتکشان جهان است که برای برداشتن گامهای پیشرفته تر تجربه انباشته میکنند.

تجربیات امواج انقلابی و مبارزات ملی و اجتماعی در سراسر جهان نشان میدهند که ما در زمان حاضر میتوانیم با توان و نیروی بیشتری بسوی پیروزی گام برداریم. مبارزات ما برای آزادی ملی و اجتماعی در کشورهای مختلف مسیرهای مخصوص بخود را طی کرده و اشکال مختلفی بخود خواهند گرفت ؛ آنها در مضمون دارای یک خصلت جهانی هستند  و اجزاء روند واحد انقلاب جهانی پرولتاریائی میباشند.

این وضعیت  ، از ما مسئولیت تقویت و وحدت تشکیلات کشوری و بین المللی  مان را طلب میکند.

 سوسیالیسم پیروز خواهد شد !

زنده باد انترنایسونالیسم !

کارگران و زحمتکشان حهان  ، متحد شوید !

کنفرانس بین المللی احزاب و سازمانهای مارکسیست لنینیست.

 

 

***

 

 

آمریکا به سپاه داعش نیاز دارد

آمریکا به سپاه داعش نیاز دارد و این سپاه را نگاه می دارد. صدها نفر از این سپاه، از تروریستهائی هستند که در چچن بر ضد روسیه جنگیده و از طریق گرجستان و بویژه ترکیه در اردوگاههای ویژه، سالهاست آموزش نظامی دیده و نگهداری و پروار شده اند. در این سپاه از تاجیکها، داغستانی ها، ترکمنها، قرقیزها، ازبکها گرفته تا مصری ها، سودانی ها و… حضور دارند که در همه جبهه ها در خدمت منافع امپریالیسم جنگیده اند. بخشی از این سپاه از تروریستهای قفقاز و آسیای میانه اند و چه نیروئی بهتر از این افراد تا... از تجربه نظامی آنها در شرق و جنوب روسیه برای ضربه زدن به روسیه ی علیل استفاده شود. تقویت سپاه داعش فقط برای تجزیه کشورهای منطقه خاور میانه و ایران نیست، باید نقش آن را در متن سیاست راهبردی امپریالیست آمریکا برای نفوذ در روسیه، تجزیه امپریالیست ضربه خورده، ولی نمرده روسیه دید. پیروزی بر انبار ذخایر غنی روسیه، تهدیدی مستقیم برای مناطق شمال غربی چین محسوب می شود و این است که سپاه داعش به یک عامل مهم در تحولات منطقه بدل می گردد و خواهد گشت

به این ترتیب سپاه داعش جزئی از اهرمهای تحقق سیاست راهبردی آمریکا در منطقه و روسیه است. در اینجا “اسلام سیاسی” در همدستی و تحت هدایت امپریالیست آمریکا عمل می کند. ماهیت تروریستهای “خوب” بخوبی روشن می شود. و مرز میان ایرانی های اپوزیسیون که خودشان را فروخته اند و در ارتش مبارزه با “دو قطب ارتجاع” به رهبری منصور حکمت صف بسته و اسلحه بدست گرفته اند، بیشتر نمایان می شود.در تجاوز احتمالی آینده به ایران این عده و چپ اندرقیچیهای مشابه اسلحه بدست میگیرند ودرپارکابی ارتش آمریکا وداعش برای سرنگونی جمهوری اسلامی بسیج میشوند ،همانطور که درعراق ولیبی وافغانستان وسوریه بسیج شدند. پوسیدگی تئوری های اسرائیلی منصور حکمت و تشکیل سپاه داعش ایرانی با چهره بزک کرده مدرن و عریان، در واقعیت میدان

8                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393

همدستی و هماهنگی “اسلام سیاسی” و “میلیتاریسم آمریکا” و نه در تقابل و تعارض ادعائی این دو پدیده، رنگ می بازد. باید همین امروز صف اپوزیسیون انقلابی ایران را تصفیه کرد. فردا خیلی دیر است.

شرکت در این جنگ مذهبی که با توطئۀ امپریالیسم و نوکران او صحنه سازی شده است، پیروی از یک سیاست ماجراجویانۀ خطرناکی خواهد بود که عواقبی بس مهلک و شکننده برای مردم میهن ما بدنبال خواهد داشت. مردم ایران که تجربۀ 8 سال جنگ خانمان سوز ایران وعراق را دارند بدون تردید با ورود ایران به جنگ، چه مذهبی و چه غیرمذهبی شدیدأ مخالفت خواهند کرد و در مقابل آن به مقاومت برخواهند خاست. کلید حل مشکل منطقه تشدید مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم و مبارزه مشترک همه خلقهای منطقه با خروج بی قید و شرط نیروهای اشغالگر در منطقه است. خلقهای منطقه باید با دخالتهای خارجی مخالفت کنند و بطلبند که مردم منطقه خودشان سرنوشتشان را بدون دخالت امپریالیسم و صهیونیسم اشغالگر در دست بگیرند.

توفان
سخن هفته

۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴

***

 

نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم !

بمناسبت بیست و ششمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی
Photo: ‎نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم

 بیست وششمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی را پشت سر می گذاریم. درتابستان و شهریور67، رژیم سرمایه داری و فاشیستی جمهوری اسلامی به رهبری خمینی جلاد که پس ازهشت سال جنگ خانمان سوز مجبور به سرکشیدن جام زهر گردید و رسماً شکست را پذیرفت، برای ارعاب و دوختن دهان مردم و تثبیت حاکمیت مافوق ارتجاعی خویش عفریت مرگ را بر بالای سر زندانیان به پرواز درآورد و با بیرحمی و شقاوتی غیرقابل توصیف هزاران انسان پر امید را در بیدادگاه اسلامی تیرباران و یا به دار آویخت. چنان حمام خونی به پا داشت که درتاریخ معاصر ایران کم نظیر است. رژیم بقای منحوس خویش را در پاکسازی زندانﻫﺎ از زندانیان سیاسی و سرکوب و ارعاب جامعه می دید و چنگال خونین خویش را بر گلوی مخالفین و همۀ آزادیخواهان فرو برد. خمینی خون آشام صریحاً فرمان داد:

» در تمام موارد فوق هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است. سريعاً دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگى به وضع پروندهﻫﺎ در هر صورت كه حكم سريع تر انجام گردد همان مورد نظر است.« (نقل از جواب به سؤال پسر خمینی)

دراین کشتارشوم، رفقا مهدی مهرعلیان(هاشم)،حجت آلیان(کیومرث)،فرهادمهری پاشاکی از اعضای رزمندۀ حزب کار ایران (توفان) نیز هم چون خیل عظیمی از مبارزین دیگربه شهادت رسیدند. این رفقا جان تسلیم کردند اما تسلیم نشدند.خاوران سند جنایت تمامی دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی از محافظه کاران گرفته تا اصلاح طلبان رنگارنگ است .مردم مصیبت دیده ایران مسببین قتل عام زندانیان سیاسی تابستان و شهریور 67، کشتار و سربه نیست کردن مبارزین آزادیخواه از آغاز روی کارآمدن ارتجاع را هرگز نخواهند بخشید و برای محاکمۀ کل نظام جمهوری اسلامی در دادگاه خلق بی تابی می کنند.

در بیست بیست وششمین سالگرد فاجعه تابستان و شهریور 67 یاد همه جانباختگان راه آزادی و عدالت اجتماعی را گرامی بداریم و آن را به سلاحی برای تشدید مبارزه و افشای بی امان رژیم اراذل و اوباش جمهوری اسلامی تبدیل کنیم.

در بیست وششمین سالگرد فاجعه تابستان وشهریور67 که میهن ما مورد توطئه و تهدید نظامی است وتحریمهای ضد بشری اقتصادی گلوی کارگران و زحمتکشان را میفشارد، باید هوشیار باشیم و اجازه ندهیم تا امپریالیست آمریکا و متحدینش از کشتار انقلابیون و مبارزین سیاسی در سالهای 60 و 67 و اشک تمساح ریختن برای جانباختگان راه آزادی بعنوان ابزار تبلیغاتی درجهت اهداف شومشان سود جویند وجنبش را به کجراه برند.نیروهائی که پایشان درمقابل تحریم و تجاوز نظامی به ایران می لنگدو فاقد صمیمیت مبارزاتی هستند نمی توانند اعتباری دربین مردم ایران کسب نمایند. آلودگی به امپریالیسم به کسی اعتبار نمی بخشد. 

 

گرامی باد خاطره جانباختگان تابستان و شهریور 67

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران‎
خاوران سند جنایت تمامی دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی از محافظه کاران گرفته

تا اصلاح طلبان رنگارنگ است .

 

بیست وششمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی را پشت سر می گذاریم. درتابستان و شهریور67، رژیم سرمایه داری و فاشیستی جمهوری اسلامی به رهبری خمینی جلاد که پس ازهشت سال جنگ خانمان سوز مجبور به سرکشیدن جام زهر گردید... و رسماً شکست را پذیرفت، برای ارعاب و دوختن دهان مردم و تثبیت حاکمیت مافوق ارتجاعی خویش عفریت مرگ را بر بالای سر زندانیان به پرواز درآورد و با بیرحمی و شقاوتی غیرقابل توصیف هزاران انسان پر امید را در بیدادگاه اسلامی تیرباران و یا به دار آویخت. چنان حمام خونی به پا داشت که درتاریخ معاصر ایران کم نظیر است. رژیم بقای منحوس خویش را در پاکسازی زندانﻫﺎ از زندانیان سیاسی و سرکوب و ارعاب جامعه می دید و چنگال خونین خویش را بر گلوی مخالفین و همۀ آزادیخواهان فرو برد. خمینی خون آشام صریحاً فرمان داد:



» در تمام موارد فوق هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است. سريعاً دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگى به وضع پروندهﻫﺎ در هر صورت كه حكم سريع تر انجام گردد همان مورد نظر است.« (نقل از جواب به سؤال پسر خمینی)

دراین کشتارشوم، رفقا مهدی مهرعلیان(هاشم)،حجت آلیان(کیومرث)،فرهادمهری پاشاکی از اعضای رزمندۀ حزب کار ایران (توفان) نیز هم چون خیل عظیمی از مبارزین دیگربه شهادت رسیدند. این رفقا جان تسلیم کردند اما تسلیم نشدند.خاوران سند جنایت تمامی دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی از محافظه کاران گرفته تا اصلاح طلبان رنگارنگ است .مردم مصیبت دیده ایران مسببین قتل عام زندانیان سیاسی تابستان و شهریور 67، کشتار و سربه نیست کردن مبارزین آزادیخواه از آغاز روی کارآمدن ارتجاع را هرگز نخواهند بخشید و برای محاکمۀ کل نظام جمهوری اسلامی در دادگاه خلق بی تابی می کنند.

 

9                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393


در بیست بیست وششمین سالگرد فاجعه تابستان و شهریور 67 یاد همه جانباختگان راه آزادی و عدالت اجتماعی را گرامی بداریم و آن را به سلاحی برای تشدید مبارزه و افشای بی امان رژیم اراذل و اوباش جمهوری اسلامی تبدیل کنیم.

در بیست وششمین سالگرد فاجعه تابستان وشهریور67 که میهن ما مورد توطئه و تهدید نظامی است وتحریمهای ضد بشری اقتصادی گلوی کارگران و زحمتکشان را میفشارد، باید هوشیار باشیم و اجازه ندهیم تا امپریالیست آمریکا و متحدینش از کشتار انقلابیون و مبارزین سیاسی در سالهای 60 و 67 و اشک تمساح ریختن برای جانباختگان راه آزادی بعنوان ابزار تبلیغاتی درجهت اهداف شومشان سود جویند وجنبش را به کجراه برند.نیروهائی که پایشان درمقابل تحریم و تجاوز نظامی به ایران می لنگدو فاقد صمیمیت مبارزاتی هستند نمی توانند اعتباری دربین مردم ایران کسب نمایند. آلودگی به امپریالیسم به کسی اعتبار نمی بخشد.


گرامی باد خاطره جانباختگان تابستان و شهریور 67
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران

 

***

 

 

اطلاعیه حزب کارایران(توفان) پیرامون حکم شلاق برای فعالین کارگری

داعش “وطنی” وحکم شلاق برای فعالان كارگری

همین چند روز پیش شعبه ۱۰۳ دادگاه عمومی (جزایی) بندر امام خمینی چهار کارگر شریف  پتروشیمی رازی را به شش ماه حبس و پنجاه ضربه شلاق محکوم کرده است.این اقدام “داعشی”وبربرمنشانه که بیش از سه دهه است درایران ادامه دارد درپی شکایت مدیر عامل شرکت پتروشیمی رازی از این کارگران به اتهام «اخلال در نظم» و «توهین و تهدید» صادر شده است. در رای دادگاه درج شده که “بنا به ادعای شاکی این ۴ فعال کارگری در تاریخ ۲۸ بهمن ۹۲ کارگران پتروشیمی رازی را تحریک و ترغیب به اعتصاب کردند  و با طرح درخواست‌های غیر موجه و خارج از موضوع روابط کاری، باعث تجمع کارگران پیمانکاری و تعطیلی کارگاه شده‌اند.”!؟

رژیم سرمایه داری اسلامی حاکم  که پاسخ نان و آزادی را با شلاق میدهد مذبوحانه میکوشد با ایجاد فضای ارعاب و نشان دادن مشت آهنین مانع گسترش اعتراضات کارگری گردد تا بخیال خود تا ابد بر خرمراد سوارباشد وبه غارت وجپاول ثروت جامعه ادامه دهد.غافل ازاینکه رژیم جمهوری اسلامی هر اندازه بیشتر سرکوب کند وبه توهین وتحقیر کارگران این ثروت آفرینان جامعه بپردازد به همان اندازه انقلاب آتی ایران خونین تر وقهرآمیز ترخواهد بود و رژیم ملایان سرنوشتی بهتر ازسرنوشت رژیم خودفروخته  پهلوی نخواهند داشت.

کارگران حق دارند که برای حقوقی که از آن محروم شده اند مبارزه کنند، دست به اعتصاب وتحصن بزنند و تشکلهای مستقل خود را ایجاد نمایند. هرکوششی که فعالیت مشروع طبقه کارگر را جلوگیری نماید باید توسط تمامی مزدبگیران و نیروهای مترقی ایرانی وبین المللی محکوم شود. سرکوب تودهای مردم توسط رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی هم به سود استثمارگران و چپاولگران ایرانی وهم به نفع امپریالیستها و جنگ افروزان  بین المللی است که با تحریم های اقتصادی خود شرایط زندگی مردم ایران را وخیمترکرده اند. سرکوب مستمر تشکلات نوپای کارگری و دستگیری رهبران آن تا کنون نتوانسته است خللی در ارادۀ این کارگران شریف و مبارزوارد سازد.

حزب کارایران (توفان)  حکم "شعبه ۱۰۳ دادگاه عمومی (جزایی) بندر امام خمینی"جمهوری اسلامی را در محکومیت چهار کارگر شریف ایران به شش ماه زندان وپنجاه ضربه شلاق بشدت محکوم میکند و ایقان دارد که کارگران ایران با اتحاد وتشکل ومقاومت یکپارچه پاسخ شایسته ای به اقدامات جنون آمیزداعشیان حاکم خواهند داد.

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست کارگران وزحمتکشان ایران!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم رهایی بشریت!

 

حزب کارایران(توفان)

شهریور ۱۳۹۳

10                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393

 

 

      اینشتین در مورد تبدیل شدن اسرائیل به یک رژیم فاشیستی هشدار داده بود

مقاله ای از ارگان سیاسی حزب کمونیست انقلابی برزیل "حقیقت"


در سال ١٩٤٨ در طی سفر مناخیم بگین رهبر جناح راست  افراطی اسرائیل به امریکا گروهی از یهودیان سرشناس در رابطه با جهتگیری راستگارایانه در تشکیل دولت اسراائیل و جنبش صهیونیستی لب به سخن گشودند. در آن زمان دانشمندان سرشناس دریافته بودند که با کمک امریکا در آینده اسرسائیل به یک کشور فاشیستی تبدیل خواهد شد. در یک نامه انیشتین در باره مناخیم بگین یکی از رهبران  هروت  Herutکه یکی از احزاب راست  افراطی صهیونیستی در آنزمان در فلسطین بوده است توضیح میدهد. بگین از اعضا ایرگونIrgun  یک سازمان شبه نظامی تروریست و از شرکت کنندگان بمب گذاری هتل کینگ دویدKing David Hotel , که منجر به کشته شدن ٩١ نفر و زخمی شدن ٤٥ نفر شده بود , بوده است.

در سال ١٩٧٣ مناخیم بگین به تشکیل حزب لیکود  با متحد کردن چندین حزب راستگرا, محافظه کار و لیبرال کمک کرد.  در سال ١٩٧٧ بگین به عنوان نخست وزیر اسرائیل از حزب لیکود انتخاب شد. نخست وزیر کنونی اسرائیل بنجامین نتانیاهو نیز از این حزب است. برای اینکه بتوانید قدرت فاشیستها را در دولت اسرائیل تجسم کنید کافی است که بدانید در سال ١٩٩٥ یک خیابان در اورشلیم به نام "گل Gal " در بزرگداشت جاشوا گلدشمیدتJoshua (Gal) Goldschmidt  یکی از بانیان بمبگذاری هتل کینگ دوید نامگذاری شده است. نتانیاهو شخصا در یکی از مراسم یادمان بمبگذاری شرکت نمود. زمان خلاص شدن از فاشیسم در جهان فرا رسیده است. ایجاد یک کشور آزاد , سکولار دموکراتیک و مستقل فلسطین ضروری است تا همه مردم منطقه بتوانند در صلح زندگی کنند.

در زیر بخشی از متن نامه را ملاحظه فرماید.

به سر دبیر نیویورک تایمز

یکی از نگران کننده ترین  وقایع سیاسی امروز ما ظهور "حزب آزادی (Freedom Party)" در کشور تازه تاسیس اسرائیل است. حزبی که از نظر سازماندهی, متد, فلسفه سیاسی و جاذبه اجتماعی به احزاب فاشیست و نازی شباهت دارد. این حزب از اعضاء و طرفداران سازمان  تروریست دست راستی و شوونیست در فلسطین تشکیل شده است. بدیهی است که  دیدار مناخیم بگین رهبر این حزب از ایالات متحده یک عمل حساب شده برای نشان دادن پشتیبانی  امریکا از حزب او  و همچنین برای مستحکم کردن روابط خود با صهیونیستهای محافظه کار در امریکا در انتخابات قریب الوقوع آینده است  .چند نفر از آمریکایها با شهرت ملی نام خود را برای خوشامدگویی به او در گرو گذاشتند. این قابل تصور نیست که کسانی که در تمام دنیا با فاشیسم در افتادند در صورتیکه از سوابق سیاسی و دیدگاه های آقای بگین  به درستی خبر داشته باشند نام خود را به آن مجموعه اضافه کنند و از جنبشی که او نمایندگی میکند دفاع نمایند.

قبل از آنکه  بموجب کمکهای اقتصادی  و ابراز حمایت عمومی از بگین و تشکیل حکومت اسرائیل اینگونه تصور شود که بخش بزرگی از مردم امریکا از عناصر فاشیست در اسرائیل حمایت میکنند و موجب خسارات جبران ناپذیر گردد, باید مردم امریکا از کارنامه و مقاصد آقای بگین و جنبش او آگاه شوند.  اظهارات عمومی حزب آقای بگین چیزی از خط مشی  واقعی حزب او به ما نمی آموزد.  امروز آنها از آزادی, دموکراسی و ضدیت با امپریالیسم دم میزنند اما تا همین اواخر آنها اصول مکتب فاشیسم را موعظه میکردند. این  کارنامه عمل یک حزب تروریستی است که  سرشت واقعی  آن  را فاش میکند؛ از عملکرد گذشته ما میتوانیم  آنچه را  که در آینده ممکن است روی دهد تشخیص دهیم.

حمله به روستای عرب

یک مثال تکان دهنده حمله آنها به روستای عربی دیر یاسین است. این روستا, در خارج از  جاده اصلی بوده که توسط زمینهای یهودیان احاطه شده  و هیچ نقشی در جنگ نداشته است, و حتا برعلیه  گروههای عرب که میخواستند از این روستا  به عنوان پایگاه استفاده کنند درگیر شده است. در ١٩ آوریل (نیویورک  تایمز) تروریستها به این روستای آرام که هرگز هدف نظامی در جنگ نبوده است حمله کرده بیشتر ساکنان آنرا -٢٤٠  نفر ازمردان , زنان  و کودکان- را به قتل رسانده و تعداد کمی را زنده نگاه داشتند که  آنها را در خیابانها اورشلیم به عنوان اسیر به نمایش گذاشتند. بسیاری از جامعه یهودیان از این عمل وحشت کردند و آژانس یهود نامه ای برای عذرخواهی به شاه عبدلله پادشاه اردن فرستاد. اما تروریستها نه تنها از این کار  شرمنده نشدند بلکه با افتخار  از انجام این کشتار بصورت گسترده آنرا نشر داده و از خبرنگاران خارجی  که  در کشور حضور داشتند برای مشاهده  اجساد انباشته شده  و ویرانیها در

11                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393

 

دیر یاسین   دعوتت کردند . واقعه دیر یاسین نمونه ای از اعمال  وصفات حزب آزادی است. در میان جامعه یهودیان آنها ترکیبی از ناسیونالیسم افراطی, عرفان مذهبی و برتری نژادی را تبلیغ میکنند.

 

 


 

 

 

NEW YORK, DECEMBER 2, 1948

 

 

 

 

 

 

***

 

هموطنان عزیز!
غزه بدلیل محاصره زمینی وهوایی و آبی درآستانه فاجعه است.به دلیل قطعی برق، شهرداری‌ها در غزه توان جمع‌آوری زباله‌ها را ندارند. جان یک میلیون و هفتصد هزار نفر از مردم غزه دراثرکمبود آب... وبرق ودارووویرانی فاضلاب توسط بمباران صهیونیستها درخطر است. بسته شدن مرز رفح از سوی دولت کودتای مصر نیزباعث شده تا بیماران فلسطینی ساکن غزه نتوانند برای درمان به آن کشور سفر کنند.همه حامیان نظام آپارتاید فاشیستی اسرائیلی این مدافعان دروغین حقوق بشرمسئول فاجعه غزه و سرزمین اشغالی فلسطین هستند وجایشان دردادگاه نورنبرگ برای محاکمه بخاطرقتل عام یک ملت است.آنها که به هردلیل نسبت به چنین جنایات ضدبشری بی اعتنا هستند وبه ما چه گورپدرشان میگویند ویا اینکه هردوطرف جنگ را، قربانی ومتجاوز را دریک کفه
ترازوقرارمیدهند آنهایی هستند که نشاید نامشان نهند آدمی!
 
از جنبش مقاومت ملت فلسطین دفاع کنیم وعلیه متجاوزین صهیونیست و اعوان وانصارش متحد عمل نمائیم!
زنده باد همبستگی با ملت فلسطین!
 

12                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393

 

گلچینی از صفحه فیبسوک


شهریور 1393

http://badge.facebook.com/badge/100000242744408.255.553885673.png

 

آیا  ماهیت جنگ عراق وآمریکا ازهردو سوارتجاعی بود ؟

 

کاربری در صفحه فیسبوک دربحثی پیرامون جنگهای تجاوزکارانه امپریالیستی ضمن محکوم کردن بمباران عراق در  مارس 2003 اما درعین حال هردو سوی جنگ را ارتجاعی تحلیل نمود وهمین  نگاه را نیز درمورد ممالک اشغال شده نظیر دارد.

 

   پاسخ زیر ازآنجا که جنبه عمومی دارد وهمچنان بحثش داغ است از نظر خوانندگان گرامی می گذرد.

دوست عزیز، امپریالیسم یعنی نقض حقوق ملل در تعیین سرنوشت، نقض حقوق دول ضعیف،سلطه کامل اقتصادی و سیاسی به منظور غارت منابع طبیعی ودسترنج خلقها . یک اشتباه معرفتی که در نظرات شما سایه انداخته است نادیده گرفتن تضادهای امپریالیستها بطور مشخص تضاد امپریالیست آمریکا با کشورهای مستقل دمکراتیک یا مستقل مستبد و دیکتاتوری است. اگر اعتقاد به اصل استقلال وحق تعیین سرنوشت خلقها بدست خود دارید موظفید تجاوز به عراق و سرنگونی رژیم صدام را محکوم کنید و تعیین وتکلیف با رژیم عراق را وظفیه داخلی مردم عراق بدانید و بس. شما متاسفانه از ترس اینکه اتهامی برشما وارد نشود از تضاد رژیم صدام و آمریکا و دفاع مشروعش از خود به لحاظ حقوق بین المللی ، به سادگی گذشتید وفقط از "به انحراف بردن جنبش مردمی سخن گفتید! تمام مشکل درهمینجاست که نمی خواهید باور کنید که صدام حسین سرنگون شد زیرا نمی خواست سلطه سیاسی ، آری تاکید میکنم سلطه سیاسی امپریالیست آمریکا را بپذیرد. این یک جنگ زرگری نبود بل یک جنگ وتجاوز واقعی بود. هرکس که به بهانه ماهیت بورژوایی وسرکوبگرانه رژیم صدام دراین رابطه سکوت کرده و به سرنگونی اش لبیک گفته ودر پارکابی امپریالیسم به نان ونوایی رسیده است ویا نرسیده است، عامل و آلت دست امپریالیست واستعماراست. این اتهام نیست عین واقعیت است. همین تحلیل درمورد سوریه ولیبی وایران و افغانستان وهرکشوری صدق میکند. حال دوست عزیز،شما توضیح دهید علل سرنگونی رژیم عراق چه بود و شما چه گفتید و امروز چه می گوئید. درمورد "جبهه موهومی سوم" که یک جبهه باد هواست هنوز حرفش است اما مدعیانشان از آدرس دادن مردم برای پیوستن به این جبهه شرمسارند، زیرا آدرسی ندارند.نه درعراق، نه درافغانستان ونه در فلسطین، ونه سوریه و لیبی وایران و

 

رفیق عزیز، اینکه شما تجاوز به عراق را مجکوم کرده بسیار درست ومنطقی عمل نموده اید. اما در گفتار شما ناروشنایی های وجوددارد که اتخاذ یک سیاست عملی ومشخص را ناممکن میسازد.شما می نویسید :"این تجاوزات بخاطر سرکوب جنبش های مردمی است ونه خود این رژیم ها ، بخاطر تسلط بیشتر است و تعویض با مهره های رام تر ، آداپته تر ودرعین حال سرکوب جنبش های زحمتکشان ومردم . البته که تضاد بر سر قدرت هم بین امپریالیسم و ارتجاع حاکم که مورد میل کامل امپریالیستها نیست یک جنگ واقعی است ولی این جنگ واقعی فقط تغییر دیکتاتور نا مطمئن با یک دیکتاتور مهره مستقیم امپریالیسم را د رنظر ندارد بلکه در واقع جنگ واقعی اش با جنبش های مردمی وزحمتکشان است ". دراینجا همه چیز درهم آمیخته است ودرنتیجه با یک کلمه "جنگ ارتجاعی" کشور متجاوز و کشور قربانی را در کفه یک ترازوقرارمی دهید که این نادرست است. عزیزم جنگ از طرف امپریالیست آمریکا برای تصرف منابع طبیعی عراق وتبدیل عراق به پایگاه نظامی وپرشی بسوی سرنگونی رژیم ایران و سوریه وتحقق خاورمیانه بزرگ یا نوین بوده است.آیا جنگ از طرف رژیم صدام حسین برای تصرف بازارهای جدید ومناطق نفوذ بوده یا دردفاع از خود؟ آیا جنگی که دردفاع از خود باشد ماهیتا همان جنگ امپریالیستی است و درنتیجه ارتجاعی ؟ آیا طرف عادلانه ای وجود دارد یا نه؟ مگر شما تساوی حقوق ملل ودول را قبول ندارید؟ مگر تساوی حقوق دول براساس ماهیت سیاسی دول تعیین میگردد؟ شما متاسفانه ازکنار مسایل مهم بسادگی میگذرید و با کلمات عام بدانها می پردازید که بیشتر خواننده را گیج میکند.

سیاست صحیح دربرخود با این مسئله چنین است که 1- امپریالیست آمریکا با زیر پاگذاشتن تمام قوانین بین المللی عزمش را جزم کرده بود که با توسل به دروغ وریاکاری درامور داخلی عراق دخالت نماید، حق حاکمیت ملی عراق را نقض و رژیم صدام را سرنگون سازد.2- دراین شرایط جنبش بین المللی صلح وضد جنگ امپریالیستی در جهان به حرکت درآمد و با شعار صحیح تجاوز به عراق را متوقف کنید تلاش نمود تا با بسیج میلیونی ازتجاوز به عراق و سرنگونی رژیم بعث ممانعت به عمل آورد 3- ما دراینجا با دو صف مشخص روبرو هستیم صف سیاست ممانعت ازتجاوز وصف مدافعان تجاوز. 4- صف جبهه سوم که شعار " تبدیل جنگ ارتجاعی به

 

 

13                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393

 

جنگ داخلی را ساز کرده بوده یک صف صد نفره درکنار وحاشیه صف دهها هزارنفره مردم صلحدوست و چپ وکمونیست اروپا وجهان بود که عملا مطرح نبود وجز خرابکاری علیه جنبش ضد جنگ کاری از پیش نبرده بود.

 

پس جبهه ای آنهم حز درخارج از عراق علیه این تجاوز وجود نداشت.آن جبهه یا جنبش وسیع مترقی که مورد نطر شماست که همزمان علیه تجاوز بایستد وهم علیه رژیم صدام وخود قدرت را به کف گیرد و درمقابل تجاوز آمریکا دست به مقاومت بزند وجود نداشت. جبهه مقاومت درعراق بعد از سرنگونی رژیم صدام تشکیل گردید واکنون اطلاع دقیقی از آن در دست نیست که درچه سطحی از مبارزه قراردارند. درهرحال باید با واقییعات عینی حرکت کرد و نه ذهنی . جنبش ضد جنگ موفق به پیشگیری ازاین فاجعه نشد وامروز شاهدیم که چه مصیبتی برسر مردم عراق خراب شده و این تجاوز کشور را صد سال به عقب پرتاب کرده است.آنها که شعار "منزه طلبانه صف مستقل سوم" را طرح میکردند و بجای شعار صحیح دستها ازعراق کوتاه باد!، شعار دستها از مردم عراق کوتاه باد را به میان میکشیدند جریانات شبه ترتسکیستی بودند که به حق ملل هیچ وقعی نمی گذاشتند و می خواستند در پارکابی تجاوز به عراق رژیم صدام حسین را سرنگون سازند! آنها مخالف سرنگونی رژیم صدام توسط آمریکا نبودند چون رژیم عراق یک رژیم ارتجاعی وضد مردمی بود! اپوزیسیون عراق از حزب رویزیونیستش تا احزاب خودفروخته کرد عراقی و جبهه های اسلامی از مالکی تا چلبیها همه در پارکابی آمریکا رژیم را سرنگون ومهر تائیدی بر تجاوز استعماری به عراق زدند.اینهاست آن نکاتی که باید بدانها توجه شود تا کشورمان بروز عراق ودیگر کشورهای اشغال شده گرفتار نگردد.با کمک امپریالیسم نمی توان آزادی و استقلال بدست آورد.آنها که از جنگ امپریالیستی اول وتبدیل جنگ امپریالیستی به جنگ داخلی کپی برداری میکنند هیج از مارکسیسم نیاموخته شدیدا ضد مارکسیست و علیه منافع خلقها وزحمتکشان عمل میکنند.سردمدار این جریان ارتجاعی حزب پرو امپریالیستی "کمونیست کارگری منصور حکمت "است که دیگر نیازی به معرفی اش نیست،افشای عام و خاص است .

 

 

 

***

 

چرا لنینیسم مارکسیسم عصر امپریالیسم است؟

 

پاسخ به یکی از دوستان فیسبوکی که مدعی شد "لنینیسم-مارکسیسم نیست وبا کینه توزی وعاری ازهرمنطقی به نفی لنینیسم  وحزب لنینی پرداخت و...

.

پاسخ: « لنین بر اساس تجزیه و تحلیل علمی تکامل اجتماعی روسیه، براساسی تجزیه و تحلیل علمی اوضاع بین المللی، به این نتیجه رسید که یگانه راه برون شدن از اوضاع، پیروزی سوسیالیسم درروسیه است. این استنتاج برای بسیاری از مردان عالم آن زمان کاملا غیرمنتظره بود. پلخانف که یکی از برجستگان علم بود درآن موقع لنین را تحقیر میکرد و میگفت که " هذیان میگوید". دیگر مردان علم که اشتهارشان کمترنبود اظهار میکردندکه " لنین عقلش کم شده است" و باید اورا هرچه ممکن است دورساخت. آن موقع انواع و اقسام مردان علم علیه لنین که اورا یک شخص مخرب علم می دانستند زوزه راه انداخته بودند. ولی لنین هراسی نداشت ازاینکه برخلاف جریان شنا کند و با کهنه پرستی به مبارزه برخیزد. ولنین پیروز شد. ........غلبه رویزیونیسم بر کشورشورا ها و احیای سرمایه داری، هجوم امپریالیسم به دستآوردهای تاریخی پرولتاریا و زحمتکشان،تهاجم ایدئولوژیک علیه مارکسیسم لنینیسم و پراکندن میکروب لیبرالیسم و انفرامنشی و نفی حزبیت ونفی لنینیسم ... شرایطی آفریده که بسیاری از روشنفکران متاسفانه مرعوب این تهاجم افسارگسیخته و شکست موقتی جنبش جهانی کمونیستی گشته و بجای درس آموزی از شکستها و بجای اینکه شجاعانه برخلاف جریان شنا کنند، با نفی لنینیسم به لیبرالیسم و اپورتونیسم درغلتیدند. اگر تا دیروز حمله به استالین مدروز بود و عده ای خود را منتقد استالین اما "مدافع لنین" جلوه میدادند، اکنون پرده ها را کنارزده بی پروا به لنین ولنینیسم و دیکتاتوری پرولتاریا یورش می برند. این مردان علم که اشتهارشان کمتر از پلخانفها و کارل کائوتسکیست ها نیست مدافعین لنینیسم را کهنه پرست و مخرب علم می دانند و همانند پدران دانشمند شان علیه لنین و لنینیسم گرد وخاک هوا میکنند. اما چرا لنینیسم ، مارکسیسم عصر امپریالیسم است؟

 

لنین آموزش مارکس ــ انگلس را مطابق با شرایط جدیدتکامل، مطابق با مرحلهﻯ جدید سرمایهﺪاری، مطابق با شرایط امپریالیسم بسط و نکامل داد. معنای این آنست که لنین، با بسط و تکمیل آموزش مارکس در شرایط جدید مبارزهﻯ طبقاتی، چیز تازهﺍﻯ نسبت به آن چه که توسط مارکس و انگلس داده شده بود و نسبت به آن چه که ممکن بود در دورهﻯ سرمایهﺪاری ماقبل امپریالیسم داده شود به گنجینهﻯ عمومی مارکسیسم وارد کرد، در حالی که این چیز تازهﺍﻯ که به توسط لنین به گنجینهﻯ مارکسیسم وارد شده است کاملاً و تماماً مبتنی بر اصولی است که به توسط مارکس و انگلس بیان شده است.از همین لحاظ هم هست که لنینیسم، مارکسیسم عصر امپریالیسم و انقلابﻫﺎﻯ پرولتاریائی است.

 

 

14                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393

 حال توجه به چند مسئله ای که لنین ضمن بسط و تکمیل آموزش مارکس، در رشتهﻯ آنها چیزهای تازهﺍﻯ آورده است.
 اولا، مسئلهﻯ سرمایهﺪاری انحصاری و مسئلهﻯ امپریالیسم که مرحلهﻯ جدید سرمایهﺪاری است.

مارکس و انگلس در "کاپیتال" اصول سرمایهﺪاری را تشریح کردهﺍند. ولی مارکس و انگلس در دورهﻯ سیادت سرمایهﺪاری ماقبل انحصار، در دورهﻯ تکامل تدریجی و موزون سرمایهﺪاری و بسط "مسالمت آمیز" آن در سراسر کره زمین زندگی می کردند.



این مرحلهﻯ قدیمی در حدود اواخر سدهﻯ نوزدهم و آغاز قرن بیستم، هنگامی که مارکس و انگلس دیگر حیات نداشتند، به پایان رسید. بدیهی است مارکس و انگلس فقط دربارهﻯ آن شرایط نوین تکامل سرمایهﺪاری می توانستند حدس بزنند که به مناسبت مرحلهﻯ جدید سرمایهﺪاری که جانشین مرحلهﻯ قدیم گردیده بود و به مناسبت مرحلهﻯ تکامل امپریالیستی فرا رسید، و در آن تکامل تدریجی و موزون سرمایهﺪاری جای خود را به تکامل جهشی و فلاکتﺁور سرمایهﺪاری داده بود، ناموزونی تکامل و تضادهای سرمایهﺪاری با نیروی خاصی عرض وجود کرده بود و مبارزه برای تحصیل بازار فروش و صدور سرمایه، در شرایط حد اعلای ناموزونی تکامل، جنگﻫﺎﻯ متناوب امپریالیستی را به منظور تقسیم متناوب جهان و مناطق نفوذ، اجتناب ناپذیر کرده بود

  

خدمت لنین و بنابراین آن چیز تازهﺍﻯ که لنین در این مورد آورده است عبارت از این است که او، با اتکاء به اصول اساسی "کاپیتال"، امپریالیسم را به مثابهﻯ آخرین مرحلهﻯ سرمایهﺪاری مورد تجزیه و تحلیل مبرهن و مارکسیستی قرار داد و جراحات و شریط فنای حتمی آن را تشریح نمود. بر اساس این تجزیه و تحلیل بود که اصل مشهور لنین دربارهﻯ این که در شرایط امپریالیسم پیروزی سوسیالیسم در کشورهای واحد و جداگانهﻯ سرمایهﺪاری امکان پذیر است، به وجود آمد.

 

ثانیاً، مسئلهﻯ دیکتاتوری پرولتاریا.
اندیشهﻯ اصلی دیکتاتوری پرولتاریا را به مثابهﻯ سیادت سیاسی پرولتاریا و به مثابهﻯ اسلوب سرنگون ساختن اقتدار سرمایه از طریق جبر و زور، مارکس و انگلس به دست دادهﺍند.
چیز تازهﺍﻯ که لنین در این رشته آورده است، عبارت است از این که:


الف ــ او قدرت حاکمهﻯ شوروی را به عنوان بهترین شکل دولتی دیکتاتوری پرولتاریا کشف کرد و در این مورد از تجربهﻯ کمون پاریس و انقلاب روس استفاده نمود؛
ب ــ او در فرمول دیکتاتوری پرولتاریا پرانتزی از نقطه نظر مسئلهﻯ متفقین پرولتاریا باز کرد و دیکتاتوری پرولتاریا را به مثابهﻯ شکل خاص اتحاد طبقاتی پرولتاریا، که رهبر است، با تودهﻫﺎﻯ استثمار شوندهﻯ طبقات پرولتاریائی (دهقانان و غیره)، که رهبری شونده هستند، تشریح نمود؛
ج ــ او با نیروی خاصی این حقیقت را خاطر نشان ساخت که دیکتاتوری پرولتاریا عالی ترین نوع دموکراسی در جامعهﻯ طبقاتی و آن شکل دموکراسی پرولتاریائی است که منعکس کنندهﻯ منافع اکثریت (استثمار شوندگان) است، ــ برخلاف دموکراسی سرمایهﺪاری که منعکس کنندهﻯ منافع اقلیت (استثمار کنندگان) است. »

 

***

 

سی و دومین سالگرد قتل عام فلسطینی ها دراردوگاه های صبرا و شتیلا


Ghodrat Fazeli's photo.


روزهای 18-16 سپتامبر امسال مصادف اند با سی و دومین سالگرد قتل عام فلسطینی ها در اردوگاه های صبرا و شتیلا در بیروت. در چنین روزهائی در سپتامبر 1982 ، نیروهای طرفداررژیم صهیونیست اسرائیل ...بیش از 2000 آواره فلسطینی از زن و مرد و

15                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393

کودک و پیر و جوان را بطرز وحشیانه ای قتل عام کردند و حتی قبل از کشتن فجیع کودکان به آنها تجاوز جنسی نمودند. در آنزمان ، آریل شارون ، قصاب ملت فلسطین ، وزیر دفاع ( جنگ) اسرائیل بود و بیروت دراشغال صهیونیستها قرار داشت . آریل شارون در جواب سوال "چرا اسرائیلی ها اجازه ورود به اردوگاه ها را به فالانژ ها و "ارتش جنوب لبنان " دادند؟" گفت که او اخبار کشتار را از رادیو بی بی سی شنیده است! این در حالی است که نیروهای ارتش اسرائیل در اطراف اردوگاه ها مستقر شده بودند . زمانی نگذشت که آشکار شد ارتش اسرائیل در این کشتار دست داشته است. یک سال بعد، بر اثر فشار افکار بین المللی، سازمان ملل :کمیسیون تحقیق در باره قتل عام تشکیل داد. پس از تحقیقات ، سازمان ملل اسرائیل بخاطر این قتل عام محکوم نمود و کمیته تحقیق اسرائیلی شخص آریل شارون را مقصر دانست و او را از کار بر کنار کرد.

 

شماری از اقدامات ضد بشری شارون در طول زندگی جنایتکارانه‌اش به قرار زیر است:
1- کشتار اهالی القتیبه در سال 1953
2- کشتار و شکنجه اسیران مصری در سال 1967
3- حمله به بیروت و جنایات علیه ساکنان این شهر
4- کشتار صبرا و شتیلا

5- توهین به احساسات مسلمانان در مسجد مبارک الاقصی در سال 2000
6- کشتار جنین در سال 2000
7- عملیات "دیوار بازدارنده"


این‌ها تنها بخشی از عملیات‌های جنایتکارانه‌و ضد بشری است که شارون در آنها دست داشته یا مستقیما دستور آنها را صادر کرده است. شارون نماینده واقعی رژیم متجاوز وصهیونیست  اسرائیل بود وهماکنون نیز همین سیاست جنایتکارانه در سرزمین اشغالی فلسطین ادامه دارد. کشتار بیش از 2500 تن ادر غزه در تابستان امسال نمونه ای از سیاست درنده خوئی  صهیونیستهای اسرائیلی است.
زنده باد همبستگی با ملت فلسطین!
نابود باد رژیم متجاوز و صهیونیستی اسرائیل!

 

 

***

رابطه حزب کمونیست کارگری ایران و دولت صهیونیستی اسرائیل

پاسخ به یکی از دوستان در صفحه فیسبوک

 

 دوست عزیز،رابطه حزب کمونیست کارگری به رهبری منصور حکمت یا همان ژوبین رازانی با اسرائیل ومجاز دانستن دریافت کمک مالی از رژیم صهیونیستی پدیده تازه ای نیست. سالهاست این امر ناپاک افشا شده وخوب است بازهم بیشتر افشا شود. کسانیکه با افشای مزدوران اجانب وخرابکاران درجنبش مردم ایران مخالفت میکنند حتمن ریگی درکفش دارند وخواهان روشن شدن سره از ناسره نیستند. امروز مردم ما با دوعفریت داخلی وخارجی سر وکاردارند و پیوند این دومبارزه امری حیاتی برای جنبش دمکراتیک وعدالتخواهانه ی ایران است. افشای عوامل عفریت خارجی درخدمت مبارزه علیه عفریت داخلی برای آزادی و دمکراسی وعدالت اجتماعی است.

 
- حزب کمونیست کارگری  درواقع نه کمونیست است و نه کارگری و نه ایرانی. منصور حکمت در 1999 در مصاحبه تلویزیون لوس آنجلسی با مدیریت آقای صفا حائری درمورد ماهیت سیاسی نظام حاکم در اسرائیل چنین گفت:
 "از نقطه نظر سیاسی، اسرائیل مدرن تر، دموکراتیک تر، غربی تر است اگر زندانﻫﺎﯼ مخصوصی دارد، ولی امکان اعتراض و انتقاد هم در آنجا هست."

حکمت برای مشروعیت بخشیدن به رابطه سیاسی با دولت اسرائیل و دریافت کمک مالی یک قرار تاریخی و راه گشا قرار 1028 را در دفتر سیاسی حزب به تصویب رسانیدکه بر این اساس رابطه سیاسی و دیپلماتیک با کشورهای اسلامی در منطقه را غیر مجاز اعلام داشت و درادامه این سیاست تمام تبلیغات سیاسی این حزب علیه “اسلام سیاسی” درمنطقه بوده واز رژیم صهیونیستی “مدرن ودمکراتیک اسرائیل” و تجاوزات امپریالیستی به “ممالک اسلامی “ به دفاع برخاسته و متحد عمل نموده است. دفاع از استعمار در

16                                                      توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393

لباس کمونیسم کارگری! منصور حکمت ازتجاوز امپریالیسم آمریکا به افغانستان تحت این عنوان که به تضعیف اسلام سیاسی می انجامد به دفاع برخاست: “بنظر من آمریکا وارد جدال با اسلام سیاسی شده است. این یک جنگ قدرت است. این کشمکش منطقا به تضعیف اسلام سیاسی منجر می شود.... جنگ افغانستان بر سر تجدید تعریف رابطه غرب با اسلام سیاسی است“(نقل از گفتار منصور حکمت در انترناسیونال هفتگی 20 مهر 1380).وی سرنگونی رژیم طالبات توسط ناتو را مثبت ارزیابی نمود و مخالفین بمباران افغانستان را محکوم کرد....

 - منصور حکمت به لحاظ نظری وتفکر سیاسی به این نتیجه سیاسی رسید که باید از تجاوز امپریالیسم ورژیم صهیونیستی اسرائیل بعنوان "قطب متمدن ومدرن و سکولار" به ممالک اسلامی و"عقب افتاده وغیر متمدن" دفاع کرد" واین سیاست را در قالب مبارزه علیه اسلام سیاسی مطرح و به اجرا درآورد. تئوری "سناریوی سیاه وسفید" وی نیز برهمین اساس فرموله گردید. تجاوز به افغانستان ، دفاع از اسرائیل درمقابل فلسطین "اسلامی عقب افتاده " وحذف کردن واژه صهیونیسم درادبیات سیاسی و تصویب قعطنامه در دفتر سیاسی برای دریافت کمک مالی از دولت اسرائیل همه دال بر همدست شدن با امپریالیسم و صهیونیسم علیه خلقهای منطقه و ایران است. امروز پیروان واقعی منصور حکمت که در حزب "کمونیست کارگری "به رهبری حمید تقوائی به فعالیت مشغولند همان سیاست دفاع از امپریالیسم و صهیونیسم را ادامه میدهند. سرنگونی رژیم لیبی توسط ناتو انقلاب مردم نام گرفت و ازآن به دفاع برخاست. جنگ نیابتی امپریالیسم غرب به رهبری آمریکا وتسلیح تروریستهای داعش و القاعده وسلفی ووهابی ..علیه رژیم سوریه انقلاب مردم سوریه نام گرفت!! دمکراتیک ومترقی نامیدن رژیم بربر و فاشیست و نزاد پرست اسرائیل ،..همه دال براین است جریان منصور حکمت از یک سیاست استعماری معین درقالب تئوری جنگ تمدنهای پرفسور نژادپرست آمریکا ساموئل هانتیگتون به دفاع برخاسته به اشغالگری و تجاوز به کشورها برای غارت منابع طبیعی و مستعمره کردن آنها لبیک گفته است.منصور حکمت با نفی تئوری امپریالیسم بعنوان بالاترین مرحله سرمایه داری ومبارزه ضد امپریالیستی به سرنوشت غم انگیزی دچار شد که امروز شاهدش هستیم.فلاکت این حزب از همینجا آغاز شد.این حزب لنینیسم را بدور ریخت و با کاریکاتور حکمتیسم به میدان آمد و امروز به همدست امپریالیسم و صهیونیسم در ایران و منطقه بدل شده است. طبیعی است که چنین حزبی با چنین ماهیتی مورد حمایت مادی ومعنوی صهیونیستها وامپریالیسم قرار گرفته ومیگیرد. اکثر اعلامیه های "حزب کمونیست کارگری" بطور وسیعی از طریق رادیو اسرائیل تبلیغ و پخش میشود . آیا این امر تصادفی یا فقط ناشی ازیک اشتباه سیاسی است؟ خیر چنین نیست. حتا بخشی از دفتر سیاسی این حزب به رهبری ایرج آذرین ورضا مقدم که سالها پیش از منصور حکمت انشعاب کردند، درکتابی بطور مفصل به مسئله ارتباط حکمت با اسرائیل و به افشای مجاز دانستن دریافت کمک مالی از رژیم آپارتاید و فاشیست اسرائیل دست زدند.

 

-          ساده انگاری است هرآئینه تصور شود که مخارج هنگفت تبلیغاتی "حزب کمونیست کارگری "از طریق حق عضویتها و کمک داوطلبانه اعضا تامین گردد!! اعضایی که هیچ خصلت انقلابی ندارند و مشغله فکریشان رواج سکسیسم و فرهنگ پوسیده مصرفی لیبرالی است.آکسیونهای "انقلابیشان" نیز از برهنگی درخیابانهای لندن وپاریس و استکهلم و آمستردام ... واعتراض به حجاب اسلامی فراتر نمی رود.آیا ازچنین اعضایی که هیچ تعلق خاطری به مردم زحمتکش ایران ندارند انتظار فداکاری و ازخودگذشتگی وگذشتن از جان ومال خویش دارید؟ خیر چنین نیست. هزینه های کلان رادیو وتلویزیون ونشریات وکادرهای حرفه این جریان از منابعی تامین میشود که خود بدان اذعان داشته اند.منابع مالی اسرائیل . جالب است یادآوری شود که اخیرا آقای حسن ماسالی در مصاحبه با تلویزیون صدای آمریکا وقیحانه از دریافت کمک مالی از رژیمهای قذافی و عراق و یمن .....سخن گفت و به تائید آن پرداخت.همین فرد همه فن حریف وفرصت طلب درگذشته به انکار آن می پرداخت وبه نیروهای وفادار به مردم و انقلاب توهین وفحاشی میکرد وعربده میکشید ومیگفت مدرک دارید روکنید!!حالا پیروان حزب منصور حکمت نیز همین را می گویند مدرک دارید روکنید!! به باورما مدرک واسناد تا همین اندازه کافیست که این حزب را بعنوان یک حزب اسرائیلی ومدافع امپریالیسم بشناسیم ومحکوم کنیم. امروز هرجریان سیاسی که رک و پوست کنده دست رد به سینه کمک های مالی امپریالیستی نزند وبکوشد به توجیه این سیاست ارتجاعی بپردازد، جایی دربین مردم ایران ونیروهای انقلابی ومستقل وعدالتخواه ندارد.آنها که سکوت کرده اند حتمن ریگی درکفش دارند و باید با افشاگری آنها را به زبان آورد.

-          ***

-           

خیانت اپوزیسیون عراق!

 

-          دوست عزیزی پرسش بجایی طرح نمود مبنی براینکه «چراعراق کارش بدین جا رسید و چرا «اپوزیسیون» عراق ازجمله «حزب کمونیست»عراق ازتجاوز آمریکا به کشورشان دفاع کرد وسرنگونی رژیم صدام را به فال نیک گرفته اند...؟

پاسخ:دوست عزیز، چپﻫ...ﺎﯼ واقعی و یا به گفتۀ صحیح تر کمونیستﻫﺎﯼ واقعی، میهن پرست هم هستند، برعکس عدهﺍﯼ چپ

17                                                 توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393

 


 

 

نما، وطن فروش نیستند. چپی که به امپریالیسم و استعمار نظر خوشی داشته باشد چپ نیست، وطنفروش است .اپوزیسیون عراق (احزاب کردی،احزاب ومحافل شیعه وامثال چلبیها و «حزب کمونیست» عراق)[بخوانید حزب رویزیونیست عراق حزب برادر توده ایران!.] دراتحاد وبا همدستی جرج بوش رهبرجنایتکار امپریالیست آمریکا رژیم صدام را برانداختند وشیرازه کشور را ازهم پاشاندند و به ملت عراق خیانت کردند.این نیروها نه دمکرات هستند ونه ملی،نه چپ و نه کمونیست .اینان نیز درویرانی عراق سهیمند زیرا به آلت دست اجانب تبدیل شدند و خائن به ملت اند.سرنگونی رژیم صدام حسین وظیفه خلق عراق بود ونه آمریکا.آنهایی هم که خودرا «جبهه سوم» می پنداشتند و شعار نه به صدام ونه به آمریکا ! فریاد میزدند ودرصفوف تظاهرات صلح و ضد تجاوز دست به خرابکاری میزدند درپارکابی امپریالیست آمریکا برای سرنگونی رژیم صدام حسین شرکت داشته ، خائن به ملت عراقند. بخشی از اپوزیسیون وطنفروش ایران هم از این خط الهام گرفت خواهان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی توسط نیروی خارجی گردید تا با تبدیل «جنگ ارتجاعی به جنگ انقلابی» به «استقرار سوسیالیسم» مبادرت ورزد!! اینها نه چپ اند ونه دمکرات،اینان نیز همانند اپوزیسیون عراق وطتنفروش وخائن به ملت اند.

-         
 آنچه که ما باید تاکید کنیم این است که حق ملل درتعیین سرنوشت باید بدست خود آن ملل باشد و نه اجانب. مردم عراق حق دارند خودشان با امکانات و نیروی خودشان رژیم را سرنگون کنند و همینطور مردم ایران ،سوریه و هرکشور دیگر. اینکه سیاست ممانعت ازجنگ تجاوزکارانه یک سیاست صحیح و اصولی است جای شکی باقی نیست. نمونه های عراق و افغانستان و لیبی ... را داریم و بسیار آموزنده است. حزب ما به حق ملل درتعیین سرنوشت خویش ونه توسط امپریالیستها ی خون آشام اعتقاد عمیق دارد و درکادر حقوق بین الملل از تساوی حقوق دول بعنوان یک حقوق دمکراتیک نیز دفاع میکند و برآن پای میفشارد.پیروز باشید..

***

-           

آقای اوباما در نطق رادیویی هفتگی‌اش گفت که: "اسلام‌گرایان تندرو زنان را به بردگی می‌گیرند و اقلیت ایزدیان عراق را تهدید به نابودی کرده‌اند. وی افزود که حملات هوایی آمریکا می‌تواند به شکستن محاصره آوارگان ایزدی که در کوه‌ها گرفتار شده‌اند، کمک کند". وی با این بیانات روشن کرد که هدفش نابودی نهائی ارتش داعش نیست، بلکه سمت دهی و تصحیحاتی در محاسبات نظامی و سرعت  پیشروی های آنهاست. سپاه داعش باید به ساز اوباما برقصد و با این نیت با آرامش بر پیشروی هایش از حلب به بغداد نظاره می کند. امپریالیستها در تناقض با یکدیگر در پی تسلیح کردستان عراق به سلاحهای مدرن هستند تا دولت مستقلی در همدستی با اسرائیل بر ضد خلقهای منطقه ایجاد کنند. آنها به کردستانی تا دندان مسلح به عنوان عامل فشار در منطقه و یکی از اهرمهای مانور و اعمال نفوذ خود نیاز دارند. کردستان مستقل در خدمت صهیونیسم اسرائیل است، این است که فورا مورد تائید اسرائیل و نوکران ایرانی اش در میان اپوزیسیون ایران قرار گرفت. یکی از وظایف سپاه داعش تجزیه عراق، سرنگونی رژیم سوریه و روی کار آوردن افراد حرف شنوی جدید در راس دولت عراق و قطع نفوذ ایران در عراق و خوشخدمتی به عربستان سعودی است.

 

 

 

زنده باد سوسیالیسم این پرچم رهایی بشریت!

18                                                 توفان الکترونیکی شماره 99                                                    مهر ماه 1393

 

توفان شمارۀ 175  مهر ماه 1393
 ارگان مرکزی
حزب کار ایران منتشر شد.

رفقا، دوستان و یاران مبارز!

برای پیشبرد نبردعلیه رژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی، علیه امپریالیسم جهانی،علیه رویزیونیسم وضد انقلاب ترتسکیسم و شبه ترتسکیسم و تقویت جنبش کمونیستی ایران به حزب کارایران (توفان) کمک مالی کنید!

 

پارهﺍﻯ از انتشارات جدید توفان از سایت اینترنتی:

 

*تحریف کنندگان تاریخ سندى تاریخى از انتشارات دفتر اطلاعاتى شوراى وزیران اتحاد جماهیر شوروى سوسیالیستى

*درافشای ماهيت "حزب کمونيست کارگری ايران" در دوجلد از انتشارات حزب کارایران(توفان)

* مرغان پرکشیده توفان. جانباختگان توفان. چاپ  دم اردیبهشت 1393

* گزارش سیاسی کمیتۀ مرکزی به کنگرۀ چهاردهم حزب کمونیست (ب) اتحاد شوروی

*سفری به کره شمالی .ازانتشارات حزب کارایران(توفان) اردیبهشت 1393

* جنبۀ بین المللی انقلاب اکتبر ــ استالین

* مارکسیسم و مسئلۀ ملی ــ استالین

* ترتسکیسم، ضدانقلاب در پوشش ــ م. ج. اولژین

* سخنرانی و نطق استالین به مناسبت شروع جنگ کبیر میهنی

* مانیفست حزب کمونیست ــ مارکس و انگلس

* * توطئۀ بزرگ کتاب سوم

* توطئۀ بزرگ کتاب چهارم

 


آدرس سایتها ووبلاگهای مرتبط با حزب

www.toufan.org

http://www.kargareagah.blogspot.com/

http://kanonezi.blogspot.com/


سایت کتابخانه اینترنتی توفان


سایت آرشیو نشریات توفان


توفان در توییتر


توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی


توفان در فیسبوک


 

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!