۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

بیاد اکتبر سرخمان


گر چه کُشتید ما را،


ما بیشتر شدیم.


می دانید چرا!

هر جا که به خاکمان افکندید،

ریشه زدیم، سر بر آوردیم و

شکوفه هایمان به ثمر نشست.

آتشمان زدید،


خاکستر و دود شدیم!


خاکسترمان را باد،


به کشتزارهای عشق پاشید و


دودمان در آسمان امید،


با ابرها در هم آمیخت،


و همراه باران لطیف باز آمدیم.


ما رستگان از آتش و گلوله ایم،


ما رهیدگان از زندان وشکنجه ایم.


ما رَستیم و باز خواهیم رۥست.


ما آن رستگارانیم که ققنوس وار


ز خاکستر خویش سر بر می آوریم.


ما شکست ناپذیرانیم و


مرگ را باور نداریم.


بشنوید اینک صدای ما را!


صدای انگلس و مارکس را،


کز حنجره کارگران بر می آید!


ببینید استالین و لنین را،


در میان آن خلقها،


که برای نجات میهن اسیر خویش،


از چنگال شغالها،


به پا خاسته اند.


بنگرید شراره های اکتبر سرخمان را،


که در تاریک شب جهان،


اینجا و آنجا،


دگر بار می درخشند و


بشارت می دهند،


که ما برای ساختن نظم نوین،


باز آمده ایم!

ا. م. شیری، آبان ١٣٨٩