۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

وحشت رژیم از قیام کارگران و زحمتکشان



بحران سیاسی و اقتصادی که ناشی از عملکرد جنایتکارانه و غارتگرانۀ باندهای مافیائی جمهوری اسلامی در سی و یک سال گذشته است، جامعه را در حالتی انفجاری قرار داده است.

بیکاری، فقر، گرانی، تورم و فساد و رانت خواری در کنار اجحاف و خفقان و استبداد و نا امنی عوامل عینی شکل گیری جنبش ضد دیکتاتوری یک سالۀ گذشته و آتش زیر خاکستر خیزش انقلابی کارگران و زحمتکشان خواهند بود.

از آغاز انقلاب، طرح تبدیل ایران به مرکزی تجاری و مخالفت با شکل گیری اقتصادی بر پایۀ رشد و گسترش تولیدات داخلی و ملی و از این طریق نابودی صنایع و کشاورزی ملی و به تبع آن تضعیف کمی و کیفی نقش طبقۀ کارگر صنعتی در اقتصاد ایران، توسط باندهای قدرتمند مافیائی هیئتﻫﺎﻯ مؤتلفۀ اسلامی و انجمن حجتیه در حاکمیت مطرح و توسط عوامل آن به پیش برده می شد. این طرح به خصوص بعد از پایان جنگ ایران و عراق و در هماهنگی با اجرای سیاستﻫﺎﻯ نئولیبرالیستی دیکته شده توسط صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی به سر لوحه و استراتژی برنامهﻫﺎﻯ اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی در آمد. از شاخصهﻫﺎﻯ این استراتژی، لغو مداخلۀ دولت در مسائل اقتصادی، آزادی حرکت سرمایه، کالا، خدمات، خصوصی سازی بانکﻫﺎ، صنایع، سیستم حمل و نقل، برق، آب و مدارس و بیمارستانﻫﺎ و آزادی شرکتﻫﺎﻯ خصوصی از هر محدودیتی، آزادی تجارت، برداشتن موانع تجارت، برداشتن تعرفهﻫﺎ و یارانهﻫﺎ، قطع هزینهﻫﺎﻯ عمومی خدمات اجتماعی مانند آموزش و مراقبتﻫﺎﻯ بهداشتی، تأمین امنیت سرمایه و تنظیم قوانین کاری در راستای منافع سرمایه و بی حقوقی نیروی کار می باشد.

اجرای این سیاستﻫﺎﻯ اقتصادی به خصوص در دو دهۀ اخیر باعث سرازیر شدن سیل واردات به ایران و ورشکستگی و رکود صنایع نساجی، پوشاک، کفش، چرمسازی، فولاد، سیمان، سیم و کابل، لاستیک، پلاستیک، سرب و روی، لوله و پروفیل، لوازم خانگی، قند و شکر، صنایع زیر مجموعۀ پتروشیمی و بحران مالی نزدیک به هفت هزار واحد صنعتی در کنار نابودی شالیزارهای برنج و مزارع چای و نیشکر و چغندر قند و باغﻫﺎﻯ میوه در بخش کشاورزی شد.

سیاست تخریب صنایع ملی و تولیدات داخلی کار را به آنجا کشانده که حتی صنایع دستی اصفهان و گلاب قمصر کاشان و زنجیر و علم و کتل عزاداری و سنگ قبر هم در خارج تولید و وارد ایران می شود و حتی تولید کنندگان کارگاهی را به فروشنده تبدیل کرده است.

فقدان امنیت شغلی، اخراجﻫﺎ، بیکاری 21.8 درصدی جوانان، عدم پرداخت به موقع دستمزدها، بازداشت و زندانی کردن فعالین کارگری، فقر و گرسنگی و بی خانمانی، از هم پاشیدگی کانون خانوادهﻫﺎ، گسترش بیماریﻫﺎﻯ روحی و روانی، خودکشی و قتل و صدها معضل اجتماعی دیگر جهنمی واقعی برای کارگران و زحمتکشان ایجاد کرده که از پیامدهای برنامهﻫﺎﻯ اقتصادی جمهوری اسلامی است و با اجرای طرح تحول اقتصادی و حذف یارانهﻫﺎ وضعیت دهشتناک فوق تشدید خواهد شد و جامعه را هر چه بیشتر در شرایط انفجاری قرار خواهد داد.

دلیل اصلی کودتای انتخاباتی و قبضه شدن قوای مجریه و مقننه و قضائیه توسط باندهای نظامی و امنیتی در جهت پیشبرد سیاستﻫﺎﻯ سرکوبگرانه و مقابله با جنبشﻫﺎﻯ اجتماعی در داخل و دست باز برای پیش بردن سیاستﻫﺎﻯ ماجراجویانه در عرصۀ خارجی به منظور کنار آمدن با امپریالیستﻫﺎ و یا تضمین تداوم حاکمیت مافیائی روحانی ــ نظامی ــ بازاری است.

سردار سرتیپ دوم سعید قاسمی از فرماندهان سپاه پاسداران در سخنرانیﺍﻯ که بعد از جنایات کهریزک برای جمعی از اعضاء بسیج می کند، خطاب به آنها می گوید: "از آن روزی باید بترسیم که دمپائی پوشﻫﺎ و کفش ملی پوشﻫﺎﻯ شوش و شاه عبدالعظیم و خیابان پیروزی قاط بزنند (شورش کنند). اگر آنها پشت آقا نبودند، اگر آنها پشت ولایت نبودند اون روز فرار کن برو خارج. اگر آنها ول کردند پشت خط را ، اون روز باید بترسیم."

سردار قاسمی در این جلسه توجیهی به عنوان نمایندۀ مافیای حاکم (روحانی ــ نظامی ــ بازاری) به درستی خطر واقعی شورش کارگران و زحمتکشان و ماهیت انقلابی مبارزات آنها را به نیروهای مزدور رژیم گوشزد می کند.

البته سردار سعید قاسمی و سایر شعبان بی مخﻫﺎﻯ جمهوری اسلامی خوب می دانند که کارگران و زحمتکشان نه تنها هیچ گاه پشت آقا و ولایت نبودهﺍند بلکه به شدت از این رژیم ضد کارگری و فاشیستی متنفرند. سردار قاسمی خوب می داند که تنها مزدوران نظامی و شبه نظامی و امنیتی و دزدان بازاری و شکنجه گران و اراذل و اوباش زندانبان پشت آقا و ولایت هستند. اگر غیر از این بود و تودۀ زحمتکش از این رژیم حمایت می کرد احتیاج به این همه دستگاهﻫﺎﻯ عریض و طویل امنیتی و اطلاعاتی و سرکوب در محیط کار و زندگیشان نبود.

در شرایط کنونی تقریباً تمامی صنایع کلیدی، اصلی و بزرگ ایران به طور مستقیم توسط نیروهای نظامی و امنیتی و اطلاعاتی اداره می شوند و یا غیر مستقیم توسط دستگاهﻫﺎﻯ حراست از طریق نیروهای امنیتی کنترل می شوند. وظیفۀ حراست بررسی و کنترل سوابق و عملکرد فعلی و طرز تفکر پرسنل است. کنترل کارگران مبارز و آگاه و با نفوذ و محبوب از طریق استراق سمع و دوربینﻫﺎﻯ مدار بسته در محیط کار و کنترل ایمیلﻫﺎ و ارتباطات اینترنتی از وظایف روزمرۀ این ارگان امنیتی است. ایجاد چنین وضعیت پلیسی و امنیتی و فاشیستی بی نظیر در کارخانجات و مراکز صنعتی تنها و تنها نشان دهندۀ وحشت و هراس این رژیم ضد مردمی از آگاهی و اتحاد و همبستگی و سازمان یابی کارگران و زحمتکشان است.

رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به منظور ایجاد رعب در آستانۀ سالگرد قیام آزادیخواهانۀ مردم ایران، پنج نفر از زندانیان سیاسی را به جوخهﻫﺎﻯ اعدام سپرد .

طی یک هفته قبل از آن دو نفر از اعضاء هیئت مدیرۀ سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه را، آقایان سعید ترابیان مسئول روابط عمومی سندیکا و رضا شهابی خزانهﺪار سندیکا را دستگیر و هم چون رفقای دربندشان منصور اسالو دبیر سندیکای اتوبوسرانی و ابراهیم مددی معاون سندیکا به اسارت می برند.

علیرضا اخوان از فعالین "کانون مدافعان حقوق کارگری" روز 13 خرداد و بهنام ابراهیم زاده کارگر لوله سازی پلی اتیلن شور آباد شهر ری و از فعالین کارگری روز 22 خرداد دستگیر شدند.

فرج الله زنده دلان از فعالان انجمن صنفی معلمان در هشتم خرداد در محل کارش دستگیر و به رفقای معلم زندانیش باغانی، بهشتی، داوری، بداغی، خواستار و اسماعیل عبدی در سیاه چالﻫﺎﻯ رژیم پیوست.

سایت سندیکای شرکت واحد و سایتﻫﺎﻯ کارگری "ظفر سرخ" و "کارگر آگاه" که با آدرسﻫﺎﻯ جدید منتشر می شدند برای چندمین بار فیلتر شدند.

روز سه شنبه 29 خرداد ماه مأمورین وزارت اطلاعات که تحت عنوان مأمورین حراست شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه عمل می کنند به منزل مادر سعید ترابیان که از ناراحتی قلبی رنج می برد و تنها زندگی می کند هجوم برده و این مادر سالخورده و بیمار را مورد آزار، اذیت و توهین قرار می دهند که باعث اعتراض و واکنش خشم آگین همسایهﻫﺎ شده و در نتیجه آن مأمورین حراست وحشت زده از مردم پا به فرار می گذارند.

رژیم منحوس و نفرت انگیز جمهوری اسلامی با آگاهی از این که شیشۀ مرگش در دستان قدرتمند طبقۀ کارگر و زحمتکشان است به هر وسیلۀ جنایتکارانه و رذیلانه و هر خدعه و فریب و نیرنگی متوسل می شود تا از سازمان یابی آنها جلوگیری کند.

تنها با به میدان آمدن متشکل کارگران و اعتصاب عمومی و پیوستن جنبش دمکراتیک زنان و دانشجویان و جوانان و روشنفکران و سایر اقشار اجتماعی زحمتکش به این اعتصاب است که می توان نظام سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی را فلج ساخت و با تعرض و موضع برتر وی را به عقب نشینی وادار و شرایط فروپاشی آن را فراهم کرد.