اعلاميهی دوم جمعی از خانوادههای جانباختگان دههی شصت
ياد جانباختگان کشتارهای سی سالهی حاکميتاسلامی را در خاوران گرامی بداريم
سه شنبه ۳ شهريور ۱۳۸۸ - ۲۵ اوت ۲۰۰۹
سي ويک سال از مصادرهي انقلاب ميگذرد. نظام اسلامي حاکم در تمامي اين سي و يک سال بدون وقفه به سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام مخالفين مشغول بوده و هست. دستگاه سرکوب ِ ضد انقلابي ِ حاکميت بدون تاثيرپذيري از اختلافات «خانوادگي» جناحهاي حاکم که گاه بسيار هم پرسروصدا شده، در مسير ضد انقلابي و ضد مردمي راه خود را رفته و ابزاري فراجناحي در جهت حفظ نظام و سرکوب مخالفين بوده است. اما در روند اين سي و يک سال دو نوبت در کشتار و شکنجهي مخالفين روي اسلاف خود را سفيد کرد. يکي در دههي 60 که با بهانهي جنگ توانست در يورشي ده ساله، و نقطه اوج آن سال 67، مخالفين را قتل عام و قلع و قمع کند و يکي در دو ماه اخير: زماني که مردم به خاطر عميق شدن شکاف جناحها، پس از سي سال توانستند فريادهاي فروخوردهي خود را به خيابانها و پشتبامها ببرند و خواستار بازپسگيري انقلابشان شوند.سي سال پس از حاکميت اسلامي به رغم تعميق شکافهاي جناحي، دستگاه سرکوب باز هم همان کاري را با مخالفين ميکند که سيسال پيش با آنها کرد: سرکوب، زندان، شکنجه، تجاوز جنسي، اعدام، مضحکههاي اعترافگيري و پرونده سازي... اما اين بار به واسطهي اينکه هدف حاکميت بيشتر ارعاب مخالفين بود، در وحشيگري و شکنجههاي قرون وسطايي گوي سبقت از تمامي اسلاف فاشيستش ربود.اگر خبر کشتارهاي دههي شصت و به ويژه کشتار جمعي زندانيان در سال 67 کمتر به گوش جهانيان رسيد و بسياري از سازمانهاي «مدافع حقوق بشر» و دولتهاي «مدافع دموکراسي» خفقان گرفته بودند، اين بار به واسطه ي فريادهاي رساي مردم، خبررساني مردمي، فشار افکار عمومي و نيروهاي مترقي در اقصا نقاط جهان، هيچ قدرتي قادر نيست فرياد مردم را ناديده بگيرد، حتي عناصري از خود ِ حاکميت اسلامي. اما جدا از اينکه چه کساني از اين فريادها حمايت ميکنند، ماهيت اين فريادها با فريادهاي بريده شدهي دههي شصت تفاوتي ندارد:همهي آنان خواستار آزادي و عدالتند. اما به رغم تمامي اين فريادها و فشار ِ افکار عمومي، ماشين سرکوب نظام اسلامي همان کاري را با مردم معترض ميکند که دههي شصت با مخالفين کرد. بنابراين نظام اسلامي و ماشين سرکوبش در مقابل تمامي ما ايستاده است، ما همه از يک خانوادهايم. دردها و آرزوهايمان مشترک است و همه فريادي مشترک برآوردهايم. ما خانوادههاي کشتهشدگان دههي شصت در طي اين سالها تحت سختترين شرايط بودهايم و ميدانيم اگر اين روال ادامه يابد آنچه که به ما رفته است به خانوادههاي کشتارهاي اخير نيز خواهد رفت.عزيزانمان را ربودند، شکنجه دادند و اعدام کردند. نه از زمان محاکمهي آنها اطلاع داشتيم و نه کساني که آنها را محاکمه کردند ديديم و نه جرم آنها را فهميديم. بعد از اعدامشان نه وصيتنامهيي از آنها دريافت کرديم و نه جنازه اشان را، و نه محل دفنشان را ميدانستيم. پس از مدتها جستجو گفتند که عزيزانمان را در گورهاي فردي و يا دستهجمعي در خاوران و يا قبرستانهاي مشابه در شهرستانها، دفن کردهاند. امروز مخالفين توي تظاهرات با باتوم وگلوله کشته ميشوند و يا در زندانهاي رسمي و غيررسمي با وحشيانهترين شکنجهها و تجاوز جنسي روبرو هستند و اگر شانس بياوريم شايد بتوانيم جنازههاي آنان را تحويل بگيريم.درطي اين مدتما خانوادهها را نيز همانند عزيزانمان مورد اذيت و آزار قرار دادند. ما را از ادامه تحصيل محروم کردند. از کار اخراجمان کردند و راه هرگونه ترقي و پيشرفت را برما بستند. خانوادههايمان پاشيده شد و در اين ميان کساني سکته کردند و يا ديوانه شدند. عدهزيادي مجبور به مهاجرت از مملکت خود شده و در غربت دچار افسردگي، فقر و بيماري شدند. به بازماندگان کشتارهاي اخير نيز اجازه نميدهند بر مرگ عزيزانشان گريه کنند و يا در بارهاشان حرف بزنند. آنان را تهديد ميکنند و راه گورستان را بر آنها ميبندند. همان کاري را با آنها ميکنند که با بازماندگان کشتارهاي دههي شصت کردند.حتي راه گورهايي که خود به ما آدرس داده بودند را بستند. زماني درب خاوران را بستند. زماني ديگر بدون بهانه قبرها را زيرو رو کردند و به جاي گورها نهال کاشتند. اجازه ندادند حتي در خانههايمان مراسم بگيريم. ما و فرزندانمان را تهديد ودستگير کردند. به مراسمي که در خانههاي شخصي خود برگزار کرده بوديم حمله کردند و خانوادهها را تحت فشار گذاشتند که حتي در خانهها هم مراسم برگزار نکنند. و مگر امروز با مردم معترض غير از اين ميکنند؟بنابراين ما عدهاي از خانوادههاي جانباختگان دههي شصت از مردم آزاده و آزادي طلب ايران دعوت ميکنيم براي همدلي و همدردي با بازماندگان کشتارهاي دههي شصت و بازماندگان کشتارهاي وقايع اخير روز ششم شهريورساعت 9 صبح در سالگرد بيست ويکمين سال کشتار ِ جمعي زندانيان، در خاوران گردهم آيند. گردهمآيي ما براي طرح خواستهاي زير است: 1. پي گرد و محاکمهي مسببين کشتارهاي دههي شصت، به ويژه اعدامهاي دستهجمعي سال 67 و سرکوب، کشتار، شکنجه و تجاوزات حوادث اخير2. اعلام اسامي دفن شدگان دههي شصت در گورستان خاوران و اعلام اسامي کشتهشدگان و زندانيان وقايع اخير3. آزادي بدون قيد و شرط تمامي زندانيان سياسي و عقيدتي4. الغاي اعدام براي هر جرمي و شکنجه تحت هرعنواني 5. دريافت کيفرخواست محکومين سياسي و اعدام شدگان در طي اين سي سال و افشاي علت اعدام آنان6. دريافت وصيتنامهاعدام شدگان7. به رسميت شناختن محل دفن اعدام شدگان سيسال حاکميت اسلامي در تهران و شهرستانها و تحويل بدون قيد و شرط کشته شدگان حوادث اخير به خانوادهها و اجازهي برگزاري مراسم در منازل و يا سر خاک اين کشته شدگان8. اجازهي گذاشتن سنگ برقبر کشته شدگان9. پيگرد ومحاکمهي آمرين و عاملين و کساني که اقدام به تخريب خاوران و گورستانهاي مشابه در ساير نقاط ايران کرده و به آزار خانوادهها درطي اين سالها پرداختهاند، 10. بازگرداندن حقوق شهروندي خانوادهها و متوقف کردن هرگونه محدوديت و محروميت اجتماعي، سياسي، فرهنگي واقتصادي در مورد آنان... و11. پذيرش و حفظ گورستان خاوران و گورستانها و يا قبرهاي مشابه در ساير نقاط کشور به عنوان سندي تاريخي از جانب نهادهاي محلي و بينالمللي
ياد جانباختگان کشتارهای سی سالهی حاکميتاسلامی را در خاوران گرامی بداريم
سه شنبه ۳ شهريور ۱۳۸۸ - ۲۵ اوت ۲۰۰۹
سي ويک سال از مصادرهي انقلاب ميگذرد. نظام اسلامي حاکم در تمامي اين سي و يک سال بدون وقفه به سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام مخالفين مشغول بوده و هست. دستگاه سرکوب ِ ضد انقلابي ِ حاکميت بدون تاثيرپذيري از اختلافات «خانوادگي» جناحهاي حاکم که گاه بسيار هم پرسروصدا شده، در مسير ضد انقلابي و ضد مردمي راه خود را رفته و ابزاري فراجناحي در جهت حفظ نظام و سرکوب مخالفين بوده است. اما در روند اين سي و يک سال دو نوبت در کشتار و شکنجهي مخالفين روي اسلاف خود را سفيد کرد. يکي در دههي 60 که با بهانهي جنگ توانست در يورشي ده ساله، و نقطه اوج آن سال 67، مخالفين را قتل عام و قلع و قمع کند و يکي در دو ماه اخير: زماني که مردم به خاطر عميق شدن شکاف جناحها، پس از سي سال توانستند فريادهاي فروخوردهي خود را به خيابانها و پشتبامها ببرند و خواستار بازپسگيري انقلابشان شوند.سي سال پس از حاکميت اسلامي به رغم تعميق شکافهاي جناحي، دستگاه سرکوب باز هم همان کاري را با مخالفين ميکند که سيسال پيش با آنها کرد: سرکوب، زندان، شکنجه، تجاوز جنسي، اعدام، مضحکههاي اعترافگيري و پرونده سازي... اما اين بار به واسطهي اينکه هدف حاکميت بيشتر ارعاب مخالفين بود، در وحشيگري و شکنجههاي قرون وسطايي گوي سبقت از تمامي اسلاف فاشيستش ربود.اگر خبر کشتارهاي دههي شصت و به ويژه کشتار جمعي زندانيان در سال 67 کمتر به گوش جهانيان رسيد و بسياري از سازمانهاي «مدافع حقوق بشر» و دولتهاي «مدافع دموکراسي» خفقان گرفته بودند، اين بار به واسطه ي فريادهاي رساي مردم، خبررساني مردمي، فشار افکار عمومي و نيروهاي مترقي در اقصا نقاط جهان، هيچ قدرتي قادر نيست فرياد مردم را ناديده بگيرد، حتي عناصري از خود ِ حاکميت اسلامي. اما جدا از اينکه چه کساني از اين فريادها حمايت ميکنند، ماهيت اين فريادها با فريادهاي بريده شدهي دههي شصت تفاوتي ندارد:همهي آنان خواستار آزادي و عدالتند. اما به رغم تمامي اين فريادها و فشار ِ افکار عمومي، ماشين سرکوب نظام اسلامي همان کاري را با مردم معترض ميکند که دههي شصت با مخالفين کرد. بنابراين نظام اسلامي و ماشين سرکوبش در مقابل تمامي ما ايستاده است، ما همه از يک خانوادهايم. دردها و آرزوهايمان مشترک است و همه فريادي مشترک برآوردهايم. ما خانوادههاي کشتهشدگان دههي شصت در طي اين سالها تحت سختترين شرايط بودهايم و ميدانيم اگر اين روال ادامه يابد آنچه که به ما رفته است به خانوادههاي کشتارهاي اخير نيز خواهد رفت.عزيزانمان را ربودند، شکنجه دادند و اعدام کردند. نه از زمان محاکمهي آنها اطلاع داشتيم و نه کساني که آنها را محاکمه کردند ديديم و نه جرم آنها را فهميديم. بعد از اعدامشان نه وصيتنامهيي از آنها دريافت کرديم و نه جنازه اشان را، و نه محل دفنشان را ميدانستيم. پس از مدتها جستجو گفتند که عزيزانمان را در گورهاي فردي و يا دستهجمعي در خاوران و يا قبرستانهاي مشابه در شهرستانها، دفن کردهاند. امروز مخالفين توي تظاهرات با باتوم وگلوله کشته ميشوند و يا در زندانهاي رسمي و غيررسمي با وحشيانهترين شکنجهها و تجاوز جنسي روبرو هستند و اگر شانس بياوريم شايد بتوانيم جنازههاي آنان را تحويل بگيريم.درطي اين مدتما خانوادهها را نيز همانند عزيزانمان مورد اذيت و آزار قرار دادند. ما را از ادامه تحصيل محروم کردند. از کار اخراجمان کردند و راه هرگونه ترقي و پيشرفت را برما بستند. خانوادههايمان پاشيده شد و در اين ميان کساني سکته کردند و يا ديوانه شدند. عدهزيادي مجبور به مهاجرت از مملکت خود شده و در غربت دچار افسردگي، فقر و بيماري شدند. به بازماندگان کشتارهاي اخير نيز اجازه نميدهند بر مرگ عزيزانشان گريه کنند و يا در بارهاشان حرف بزنند. آنان را تهديد ميکنند و راه گورستان را بر آنها ميبندند. همان کاري را با آنها ميکنند که با بازماندگان کشتارهاي دههي شصت کردند.حتي راه گورهايي که خود به ما آدرس داده بودند را بستند. زماني درب خاوران را بستند. زماني ديگر بدون بهانه قبرها را زيرو رو کردند و به جاي گورها نهال کاشتند. اجازه ندادند حتي در خانههايمان مراسم بگيريم. ما و فرزندانمان را تهديد ودستگير کردند. به مراسمي که در خانههاي شخصي خود برگزار کرده بوديم حمله کردند و خانوادهها را تحت فشار گذاشتند که حتي در خانهها هم مراسم برگزار نکنند. و مگر امروز با مردم معترض غير از اين ميکنند؟بنابراين ما عدهاي از خانوادههاي جانباختگان دههي شصت از مردم آزاده و آزادي طلب ايران دعوت ميکنيم براي همدلي و همدردي با بازماندگان کشتارهاي دههي شصت و بازماندگان کشتارهاي وقايع اخير روز ششم شهريورساعت 9 صبح در سالگرد بيست ويکمين سال کشتار ِ جمعي زندانيان، در خاوران گردهم آيند. گردهمآيي ما براي طرح خواستهاي زير است: 1. پي گرد و محاکمهي مسببين کشتارهاي دههي شصت، به ويژه اعدامهاي دستهجمعي سال 67 و سرکوب، کشتار، شکنجه و تجاوزات حوادث اخير2. اعلام اسامي دفن شدگان دههي شصت در گورستان خاوران و اعلام اسامي کشتهشدگان و زندانيان وقايع اخير3. آزادي بدون قيد و شرط تمامي زندانيان سياسي و عقيدتي4. الغاي اعدام براي هر جرمي و شکنجه تحت هرعنواني 5. دريافت کيفرخواست محکومين سياسي و اعدام شدگان در طي اين سي سال و افشاي علت اعدام آنان6. دريافت وصيتنامهاعدام شدگان7. به رسميت شناختن محل دفن اعدام شدگان سيسال حاکميت اسلامي در تهران و شهرستانها و تحويل بدون قيد و شرط کشته شدگان حوادث اخير به خانوادهها و اجازهي برگزاري مراسم در منازل و يا سر خاک اين کشته شدگان8. اجازهي گذاشتن سنگ برقبر کشته شدگان9. پيگرد ومحاکمهي آمرين و عاملين و کساني که اقدام به تخريب خاوران و گورستانهاي مشابه در ساير نقاط ايران کرده و به آزار خانوادهها درطي اين سالها پرداختهاند، 10. بازگرداندن حقوق شهروندي خانوادهها و متوقف کردن هرگونه محدوديت و محروميت اجتماعي، سياسي، فرهنگي واقتصادي در مورد آنان... و11. پذيرش و حفظ گورستان خاوران و گورستانها و يا قبرهاي مشابه در ساير نقاط کشور به عنوان سندي تاريخي از جانب نهادهاي محلي و بينالمللي
مرداد