۱۳۹۱ تیر ۸, پنجشنبه


 درحاشیه کارزار تریبونال لندن

تریبونالی که پایش درمقابل تحریم جنایتکارانه اقتصادی و تجاوز ضد بشری نظامی به ایران بلنگد، تریبونال مردمی نیست

"دادگاه جمهوری اسلامی ایران به جرم جنایت علیه بشریت" تحت نام «کارزار مردمی ایران تریبونال» از روز هیجدهم تا بیست و دوم ژوئن» در لندن برگزار شد و هدفش  را از این  دادگاه  محاکمه رژیم جمهوری اسلامی بخاطر قتل عامهای وحشیانه در سالهای 60 و 67 و بطور کل کشتار مخالفین رژیم در طول سی سال اعلام داشته است. این دادگاه از سویی کوشیده است خود را "دادگاه راسل" که دادگاهی برای محکومیت جنایت امپریالیست آمریکا در ویتنام بوده جلوه دهد و از همین رو همه سازمانها، احزاب  و شخصیتهای سیاسی را به حمایت از این کارزار سیاسی دعوت نموده است.

درهمین رابطه برخی از سازمانها و احزاب و فعالین سیاسی در تارنماهای مختلف به اظهار نظر پرداخته ضمن خط کشی روشن با رژیم منفور جمهوری اسلامی و محکوم کردن تمام جنایات سی و سه ساله اخیر در ایران به انحراف و افشای ماهیت این تریبونال نیز پرداخته و با اعلام موضع روشن علیه تحریم جنایتکارانه اقتصادی و خطر تجاوز احتمالی به ایران به پیوند مبارزه دمکراتیک با مبارزه ضد امپریالیستی تاکید ورزیده اند. هئیت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر) از جمله سازمانهائی است که  مسئولانه طی انتشار بیانیه ای تحت عنوان "درباره تریبونال لندن، درجستجوی حقیقت یا بازی در بساط دیگران؟! مورخ 29 خرداد 1391 بطور مفصل به افشای دست اندرکاران این کارزار پرداخت و جسورانه اعلام داشت سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی باید از طریق انقلاب مردم ایران به سرانجام برسد و نه از طریق "دخالتهای بشردوستانه ی" قدرتهای جهانخوار. حزب ما از این موضع گیری روشن و مسئولانه سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر) دفاع می کند و آن را در خدمت به مردم ایران و منطقه و همه آزادیخوان و دمکرات و نیروهای مستقل و مترقی ارزیابی می نماید.

 حزب ما بارها تاکید کرده است که نیروهای انقلابی میهن ما باید با تجزیه و تحلیل از سیاستﻫﺎﻯ امپریالیسم و صهیونیسم در منطقه، نیات و هدف تبلیغات آنها را پیدا کرده و آن را افشاء سازند. نمی توان به خاطر تنفر به حق از رژیم  استبدادی و جنایتکار جمهوری اسلامی، چشم را بر واقعییات روز بست، درخت را دید اما جنگل را ندید و مواضع ژورنالیستی، مبهم و شک برانگیز در قبال اوضاع ایران و منطقه اتخاذ کرد. برخورد صریح و روشن و شفاف در قبال نقش امپریالیسم آمریکا و تشدید رقابتﻫﺎﻯ امپریالیستی بر سر مواد خام و انرژی، اشغال کشورهای افغانستان و عراق و لیبی و توطئه علیه خلق سوریه، ادامۀ کشتار خلق فلسطین، تحریم ضد بشری و غیر قانونی و قلدرمنشانه اقتصادی علیه مردم ایران و آغاز جنگ فرسایشی و احتمال تجاوز نظامی به میهن ما و....مسائل مهمی هستند که تنها در پرتو درک صحیح از ماهیت امپریالیسم و شناخت دیالکتیکی از تضادهای جاری در جهان می توان بدانها پاسخ علمی داد. باید نظر نیروهای مردمی را در ایران به این حقیقت جلب کرد که امپریالیستﻫﺎ و صهیونیستﻫﺎ تلاش دارند تحت نام "دفاع" از حقوق دمکراتیک مردم ایران و دامن زدن به  نفاق قومی و ملی وتجزیه طلبی، مردم را از پیشروی برای تحقق حقوق دمکراتیک و عدالت اجتماعی دریک ایران مستقل و آزاد و دموکراتیک بازدارند. همانطور که در عراق و دیگر کشورها بازداشته اند و مبارزات برحق مردم را به کجراه کشانده اند.

 حزب ما بارها تاکید کرده است که تحریمﻫﺎﻯ جنایتکارانه اقتصادی و تهدید اتمی باراک اوباما علیه مردم ایران و از طرفی حمایت همه جانبه از اسرائیل صهیونیست که صاحب سلاح اتمی است و خاک چند کشور را به اشغال خود در آورده،  موضوع مهمی است که همه گروهها و جریانات دمکرات و مستقل و میهندوست باید بدان  توجه کنند و درمقال جهانخواران امپریالیست که قصد پاره پاره کردن کشورما را دارند بایستند و نقاب از چهره نوکرانشان بدرند و به همه کسانیکه به بازیچه دست آنها و پارکابی دشمنان خلقها در زورگوئی به ایران تبدیل شده اند، بپردازند.



راه مبارزه با این انحرافات و جدا کردن سره از ناسره تکیه مقتضی بر مبارزۀ ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی و توجه به ارتباط بلاواسطۀ جنبش دموکراتیک با مبارزۀ ضد امپریالیستی است. راه خنثی کردن تحریکات و دسیسهﻫﺎﻯ امپریالیستی، پیوند جنبش دموکراتیک عمومی مردم با جنبش کارگری از طریق طرح خواستﻫﺎﻯ کارگران است. راه مقابله با دسیسۀ دشمن، توجه به صحت اخباری که باید توزیع شود، مضمون شعارها و اعلامیهﻫﺎئی است که گروهﻫﺎ و شخصیتﻫﺎ می دهند و امتناع از موضع گیری علیه امپریالیسم و صهیونیسم آب ریختن به آسیاب جهانخواران بین المللی است. مبارزان  آزادیخواه وضد رژیم خارج از کشور باید از همکاری با مراکز بی هویت و مشکوک خودداری کنند. مراکزی که اتفاقاً از امکانات تبلیغاتی و مالی فراوانی برخوردارند و مانند قارچ از زمین روئیدهﺍند و دارای هیچ پیشینۀ سیاسی نیستند، باید به زیر ذره بین گرفته شوند.

حزب ما بنابراین اصول و پرنسیپهای فوق یکی از اولین نیروهای سیاسی بوده است که به افشای بی امان جریاناتی که درقبال  سیاست کمک مالی هفتاد میلیون دلاری امپریالیست آمریکا به اپوزیسیون ایران موذیانه سکوت پیشه  کرده و با توجیه  و ترفند استفاده از "تضادهای اردوی دشمنان" جهت براندازی رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی،  به جاده صاف کنان معنوی امپریالیست تبدیل شده اند، پرداخته و هیچگاه منافع کوتاه مدت را فدای منافع دراز مدت و اصول انقلابی  خود نکرده است. دهها مقاله تحلیلی درمورد نقش امپریالیسم در ایران و منطقه و سازمانهای غیر دولتی و افشای عوامل صهیونیسم و برخی ازجریانات منحرف سیاسی که تمام اصول انقلابی گذشته خود را فدای دلار و یا یوروی امپریالیستها کرده اند دلیلی برمدعای ماست.

  بیانیه راه کارگر روینده و امید بخش است. به امید پیکارهای مشترک تمامی نیروهای انقلابی ضد رژیم و ضد صهیونیست و ضد امپریالیست. قسمتهائی از اطلاعیه سازمان راه کارگر دربار‌ه‌ی این  تریبونال را در زیر می خوانید:

 «...... سرپرست تیم دادستانی این دادگاه «پیام اخوان» از گردانندگان مرکز «اسناد حقوق بشر ایران» است. مرکز اسناد حقوق بشر ایران نهادی است که بخش اصلی بودجه آن توسط دولت‌های آمریکا و کانادا و نیز نهادهای وابسته به ‌طبقه حاکم آمریکا تامین می‌شود. این نهادها و نهادهای مشابه علیرغم ادعای بی‌طرفی سیاسی از ابزارهای پیش‌برد سیاست‌های جهان‌خوارانه دولت آمریکا بوده و ربطی به ‌منافع مردم ایران ندارند.»

 پیام اخوان همچنین مشاور حقوقی اول دفتر دادستانی دادگاه لاهه در محاکمات میلوشویچ و رواندا از سال ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۰۰ بود. تردیدی در جنایاتی که اسلوبودان ميلوشويچ و سایر همدستان صرب وی در یوگسلاوی مرتکب شدند، وجود ندارد. اما غایب بزرگ در این محاکمات، سران قدرت‌هائی بودند که شرایط تجزیه یوگسلاوی را فراهم کرده و جنگ داخلی در این کشور میان ملیت‌های گوناگون را برای پیشبرد سیاست‌های جهانخوارانه‌ی خود و تجزیه یوگسلاوی کارگردانی کردند. آیا امثال جورج بوش و تونی بلر و شرکاء به ‌خاطر محاصره ده ساله‌ی عراق که قتل صدها هزار کودک عراقی در پی داشت و سپس تجاوز به خاک عراق و قتل‌عام صدها هزار نفر دیگر برای تسلط بر ثروت‌های نفتی این کشور و یا رسوائی‌هائی نظیر جنایات زندان ابوغریب ... نباید در دادگاه‌های مشابه محاکمه می‌شدند؟ آیا این نوع دادگاه که تنها شکست خوردگان سیاست‌های پلیس جهانی را به ‌محاکمه می کشد در خدمت دادخواهی واقعی و برقراری عدالت است یا برای دست‌یابی به‌هدف‌های مورد نظر فاتحان نظم جهانی حاکم!»

 آیا بودجه دولتی که کودتای سیاه سال ۱۳۳۲ علیه دولت ملی دکتر مصدق را سازماندهی کرده؛ اولین تجربه دمکراسی سیاسی درخاورمیانه را به‌خاطر تسلط بر منابع نفتی ایران نابود ساخته؛ حافظ همه دیکتاتوری‌های خونریز و فاسد خاورمیانه است؛ علیه هر خیزش مترقی برای آزادی و برابری بوده و هست؛ نقش مستقیم در حمایت از استبداد سلطنت پهلوی و اعدام هزاران کمونیست و آزادی خواه در کشورمان داشته؛ به‌خاطر چنگ انداختن بر منابع نفتی لیبی تحت نام «مداخله بشردوستانه» کشور لیبی را به‌ سرزمین سوخته تبدیل می‌کند، می‌تواند در راه مبارزه برای دمکراسی در ایران به ‌کار افتد؟ پاسخ روشن است. این بودجه در خدمت تغییر رژیم از بالا و منجمد کردن حرکت مردم برای تحمیل یک رژیم وابسته هزینه می‌شود. آیا سیاست دولت آمریکا در خاورمیانه جز تبدیل دیکتاتوری‌های متمرد به‌ دیکتاتوری‌های خودی است؟ آیا حقوق بشر ادعائی دولت آمریکا -‌که ما آن را به‌ خوبی در زندان‌های ابوغریب و گوانتامو دیده‌ایم- جز وسیله‌ای برای پیشبرد سیاست‌های امپریالیستی است؟»

...... راسل متفکری بود با مواضع بسیار روشن در برابر جنایات امپریالیسم آمریکا. اما اکنون همانطور که در بالا اشاره کردیم رئیس تیم دادستانی تریبونال، یکی از برگزیدگان و نورچشمی‌های سرمایه جهانی است و متاسفانه توانسته است اتحاد نیروهای طرفدار آمریکا با برخی نیروهای مدعی چپ و سوسیالیسم را سازمان دهد. این واقعیت که گردانندگان این تریبونال حاضر نیستند تحت هیچ عنوانی علیه تحریم‌های ویرانگر که گلوی مردم ایران را در چنگال خود می‌فشارد و تهدیدهای جنگی آمریکا و متحدش اسرائیل موضع‌گیری کنند، نشان دهنده پلاتفرم این اتحاد نامقدس و سیاست ائئلافی آن‌ها می‌باشد. تحریم‌های فراگیر و تهدید جنگی اکنون دو بازوی اصلی پیشبرد سیاست امپریالیسم آمریکا برای تغییر رژیم در ایران و جایگزین کردن رژیمی وابسته به ‌خود در کشورما به ‌جای فاشیسم مذهبی حاکم است.»

......... آن‌چه تازگی دارد این است که بخشی از نیروهای به ‌اصطلاح چپ رادیکال با طفره رفتن از اتخاذ سیاست روشن و شفاف علیه رئوس اصلی سیاست‌های آمریکا با نیروهای وابسته به ‌نهادها و سیاست‌های آمریکا وارد ائتلاف شده و دادستانی این محاکمه را به‌آن‌ها واگذار کرده‌اند. «سازمان اقلیت»، «کمیته مرکزی راه کارگر» و «حزب کمونیست کارگری» از جمله‌ی این نیروها هستند که علناً با صرفنظر کردن از مواضع روشن ضدامپریالیستی، به ‌همکاران این پروژه تبدیل شده‌اند. سازمان ما با تاکید بر سنت پیکارجویانه‌ی ضدامپریالیستی چپ ایران، این انحراف را محکوم می‌کند و از فعالین این سازمان‌ها می‌خواهد که رهبران‌شان را دربرابر سیاست‌های اتخاذ شده وادار به‌پاسخگوئی کنند. این بخش از چپ ایران خط قرمز استقلال و عدم ائتلاف با نیروهای طرفدار سیاست‌های آمریکا را به‌ کناری نهاده و در حقیقت سنت پیکارجویانه هزاران مبارز انقلابی چپ جان‌باخته و پیکارجوی رادیکال کشورمان را پایمال کرده‌اند. ما این انحراف غیرقابل چشم‌پوشی را قویاً محکوم ساخته و دلائل مضحکی را که این نیروها برای توجیه سیاست‌های خود اقامه می‌کنند را مردود می‌دانیم.»

می‌توان با تحلیل‌های مندرج در این بیانیه زاویه داشت. اما در یک نکته تردیدی نیست و آن جهت‌گیری اصولی و شجاعانه‌ی بیانیه در امتناع از تبدیل شدن به ‌ابزاری در دست صاحبان سرمایه‌های جهانی است. این تداوم همان مقاومتی است که نسل به‌خاک افتاده‌ی زندانیان دهه‌ی سیاه شصت جان‌شان را بر سر آن نهادند. این مقاومتی است که امروز هم با امتناع از فروش آرمان‌ها در بازار «آزاد»ی خود را نشان می‌دهد.

موضع‌گیری سازمان راه‌کارگر نیز بر بستر درخشش آن دسته از بازماندگان کشتارهای دهه‌ی شصت قرار دارد که با غیبت‌شان در این نمایش مضحک و سالوسانه به‌زیبایی درخشیدند. آن دسته از سلحشوران مقاومت در زندان‌ها که امروز نیز نشان می‌دهند که نه فقط در مقابل شکنجه و تهدید اعدام مقاومت کردند، بلکه در برابر وسوسه‌ی تبدیل شدن به‌«شخصیت» نیز مقاومت می‌کنند. دست‌اندرکاران تریبونال ـ‌شاید‌ـ گمان نمی‌کردند که کسانی هم بتوانند در مقابل این رشوه‌ی «شیرین» مقاومت کنند. اما همه‌ی آن بازماندگانی که از این معرکه دور ماندند و همه‌ی آن‌هایی که برعلیه آن ایستادند و عطای فکل لکه و کراوات در مقابل تریبونال محترم را به ‌لقای آن بخشیدند، نشان دادند که چگونه می‌توان آرمان‌های به‌ خاک افتادگان را در ایستادگی امروز ـ‌ که ساختن فردا را بشارت می‌دهد‌ـ پاس داشت. این صفی از رزمندگانی است که با هرتفاوتی، در حراست از میراث انقلابی نسل مبارزان دهه‌ی شصت متحدانه ایستاده‌اند. غیبت چهره‌های درخشان مقاومت در تریبونال به‌همان اندازه که اعتبار دروغین آن را به‌چالش کشید، به‌ همان اندازه نیز ایستادگی خود آن‌ها را برجسته نمود. از وحید صمدی تا وزیر فتحی و از همایون ایوانی تا محمود خلیلی و شهاب شکوهی و فرخ قهرمانی و فریده ثابتی و ستاره عباسی و مژده ارسی و بهزاد دشتبانی و سیاوش محمودی و همه‌ی دیگرانی که پا به ‌این معرکه‌‌ نگذاشتند، همه و همه اعتباری را به‌ میان کشیدند که نه تنها حقیقی است، بلکه بخشی از سنگ بنای آینده روشن جامعه‌ی ایران نیز خواهد بود.

این تریبونال هم مثل واقعه‌سازی‌های دیگر به‌ پایان می‌رسد. اما آن‌چه از آن برای انقلاب اجتماعی آینده ایران برجا می‌ماند، نه در درون آن، بلکه در بیرون آن شکل گرفته است. نه با شرکت در آن، بلکه با امتناع از شرکت در آن و این روینده و امید بخش است.»

حزب کار ایران(توفان) اضافه می کند که این فیل هوا کردن امپریالیستی- صهیونیستی، این تبلیغات دشمنان واقعی و ریاکار حقوق بشر در جهان، بخشی از جنگ روانی امپریالیستها، برای اپوزیسیون سازی ایرانی، آنهم نه با نام "کنگره ملی عراق"، نه با نام "ارتش آزاد سوریه"، بلکه با یک نام "ایرانی و قومی" است. این سر و صدا ریاکارانه در وضعیت کنونی مورد نیاز امپریالیستهاست تا صدای اعتراض مردم جهان در زورگوئی به ایران و تحریم اقتصادی جنایتکارانه مردم ایران را تحت الشعاع قرار داده و افکار عمومی را از جنایاتی که در منطقه در حال اجراست، منحرف سازد. بخش اعظم این اپوزیسیونِ همدست تریبونال در خدمت این سیاست و در پا رکابی امپریالیستها فعال است و مدتهاست از کیسه مالی دلار آمریکائی، پوند انگلیسی و یورو هلندی تامین معاش می کند.

تشدید مبارزه طبقاتی و تکیه بر این اصل که مبارزه برای سرنگونی رژیم ددمنش جمهوری اسلامی، نه تنها باید با تکیه بر نیروی لایزال مردم ایران تحقق پذیرد، بلکه باید همواره بر ضد امپریالیسم و صهیونیسم و دسیسه های آنها نیز مبارزه نماید، یک امر روشن و شفاف انقلابی برای تعیین جبهه انقلاب و ضد انقلاب، جبهه مبارزان انقلابی و همدستان امپریالیسم و صهیونیسم در ایران است.

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!

دست امپریالیستها از ایران و منطقه کوتاه باد!

زنده باد سوسوسیالیسم این پرچم رهائی بشریت!

حزب کارایران(توفان)

5 تیر 1391 برابر با 25 ژوئن 2012

www.toufan.org


۱۳۹۱ تیر ۲, جمعه


تشدید کنترل زنان "بد حجاب" یا کنترل سیاسی جامعه؟

 
هر ساله با فرارسیدن فصل تابستان خون جمهوری اسلامی به جوش می آید. حجاب زنان به یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی و مشغلهﻯ فکری خلفای اسلامی تبدیل می شود. مردم ایران با چهرهﮬﺎ و منش و رفتار کثیف این  مدافعان "عفت" عمومی آشنائی دارند. هر کس یکبار با آنهاروبرو شده و صحبت کرده باشد از لحن و شیوهﻯ بیان آنها پی به خاستگاه اجتماعی آنها برده، این را می فهمد که "حزب الله" چه درقالب نیروی سیاه پوش انتظامی همراه با چهرهﻯ پوشیده از ماسک و چه در قالب لباس شخصی پوشﮬﺎ و یا نیروی ثارالله.... چیزی جز جمع اخلاف قداره بندانی نظیر"حسین رمضان یخی" و "شعبان بی مخ" و"طیب خان" و انگلﮬﺎﻯ دیگری از این دست، نیست.

 روزگاری آنها به اتفاق نوچهﮬﺎ و امثال شمس قنات آبادیﮬﺎ برای کاشانی و اسلامش سینه خالکوبی شدهﻯ خودرا چاک می دادند و امروز اینها که خود سوابق طولانی در ترویج فحشا و تغذیه از چنین لجنزاری را دارند برای احمدی نژاد و اسلامش و نظام "ناموس پرست" جمهوری اسلامی یقه درانده دست به ضرب و شتم زنان و جوانان می زنند. لمپن حزب الله که این روزها در هیبت نیروی انتظامی ظاهر گشته و با جامهﻯ سیاه  به ترکتازی مشغول است ، پوسیده ترین و عقب مانده ترین گروه اجتماعی در جامعهﻯ سرمایهﺪاری و محصول تعفن و گندیدن تدریجی تحتانی ترین لایهﮬﺎﻯ اجتماعی یعنی خرده بورژواهای ورشکست شده و کارگران از تولید جدا مانده و دهقانان مهاجر و به ولگردی کشیده شده است. کسانی که هیچ نقش ثابت اجتماعی در تولید و توزیع نداشته محل گذران زندگیشان غیر مشخص و مشکوک است و بسیاری از این جماعت به استخدام دولت لمپن جمهوری اسلامی در آمدهﺍند. این تیپ فاقد شخصیت اجتماعی، مستعد ترین گروه برای جمع شدن حول کیسهﻯ پول نفت، کثیف ترین و مرتجع ترین و فاشیست ترین جناح بورژوازی است. رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی به راحتی می تواند آنها را بخرد و به خدمت گیرد. زیرا هر جا که دولت احساس خطر کند او آمادگی کامل برای دست زدن به هر جنایتی را دارد. زمانی به دست سرلشکر زاهدی و اشرف پهلوی و با وسوسهﻯ دلارهای آمریکائی عامل "قیام ملی" علیهﻯ مصدق و جنبش ملی و دموکراتیک مردم ایران می شود و زمانی دیگر به دست کسانی نظیر بهشتی، رفسنجانی  و امروز احمدی نژاد به انتقام کشی از مردم می پردازند. دزدها، جیب برها، قاچاقچیان، قوادان، باج خواران(نظیر ماشاالله قصاب)، دوره گردان و.... به این تیپ اجتماعی تعلق دارند. انقلابی که طبیعتاً می بایست به عمر چنین مشاغل و تیپﮬﺎئی خاتمه دهد با فروغلطیدنش به زیر رهبری بورژوازی تجاری بهترین زمینهﮬﺎ را برای رشد آنها فراهم ساخت. بحران عمیق اقتصادی، ناامنی سیاسی و فرهنگی  نه تنها پس از33 سال فروکش نکرد بلکه بر اثر سیاستﮬﺎ و عملکردهای ناگزیر نظام سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی، زمینهﻯ تقویت " لمپنیسم" را فراهم نمود.

سرکوب و بی حرمتی به زنان در خیابانﮬﺎ در قالب مبارزه با "بدحجابی" گوشهﺍﻯ از عملکرد ضد بشری جمهوری اسلامی علیهﻯ مردم به ویژه زنان است که  با فرارسیدن فصل تابستان به منظور کنترل سیاسی جامعه، تمرین و سان دادن نیروهای سرکوب نظام صورت می گیرد. رژیم لمپن اسلامی که ناامن ترین و اسفناک ترین شرایط اقتصادی و سیاسی را برای عموم مردم زحمتکش آفریده و هشتاد درصد را به زیر خط فقر رانده است، نمی تواند مدعی دفاع از"عفت و امنیت اجتماعی" باشد. فحشا، اعتیاد و همهﻯ مفاسد دیگر اجتماعی یک ریشه دارند و این روشن است که ریشهﻯ این پدیدهﮬﺎ بی حجابی و یا "بد حجابی" نیست. ریشهﻯ مشترک فحشا، دزدی و جنایت و کلاهبرداری در سیستم بحران زدهﻯ سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی است که با شیوهﻯ مافیائی و غارت و چپاول نفت کشور، فقر عظیمی در جامعه ایجاد کرده به طوری که از کشور"عفیف اسلامی" صدها  دختر زیر پانزده سال به ممالک شیخ نشین صادر می گردد و فحشا در چنین ابعاد گستردهﺍﻯ در صد سال اخیر در ایران بی سابقه بوده است. از سوئی مگر تعدد زوجات و صیغهﻯ موقت مشروعیت بخشیدن به فحشا نیست؟ حقیقت این است که برای روحانیت حاکم و آیتﺍللهﮬﺎ با شیوهﻯ تفکر اسلامی، زن چیزی جز پاسخگوی نیازهای جنسی مردان و تولید کنندهﻯ صرف فرزندان و بردهﻯ خانگی نیست. مبارزه با  فحشا در حرف اما مشروعیت  دادن به فحشا در قالب صیغهﻯ موقت چیزی جز انحصار دلالی معاملات پر رونق و پر درآمد در دست ملایان نیست. ملاهای ما حاضرند هر امر "حرامی" را با یک ورد حلال کنند. اما این نه نشانهﻯ محبت آنان به "مؤمنینی" هرزه بلکه نشانهﻯ حرص و ولع سیری ناپذیر آنها در کسب پول بیشتر حتا از طریق انحصار قوادی است.

رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی در انفراد کامل به سر می برد و از داخل و خارج، خود را در محاصره می بیند. سرکوب وحشیانهﻯ کارگران، دانشجویان، زنان، جوانان و همهﻯ محرومان جامعه ناشی از ضعف و ناتوانی اوست و بگیر و ببندهای اخیر آماده باش مجدد به دار ودستهﻯ جنایتکارش است که مبادا کنترل اوضاع را از دست دهند. لیکن گره رژیم با سرکوب زنان گشوده نخواهد شد. بحران رژیم با سرکوب و توهین و تحقیر جوانان حل نخواهد شد. سرکوب زنان و جوانان شعلهﻯ خشم و نفرت علیهﻯ خلفای حاکم را هنوزعمیق تر خواهد کرد. انقلابات و قیامﮬﺎﻯ معاصر ایران نشان دادهﺍند که زنان نقش  شایستهﺍﻯ در نبرد علیهﻯ ارتجاع و امپریالیسم داشتهﺍند و این بار نیز زنان ایران سهم بزرگی در سرنگونی رژیم زن ستیز اسلامی و استقرار آزادی به عهده خواهند گرفت. حزب ما سرکوب خشن و فاشیستی زنان را که در قالب مبارزه با "بد حجابی" صورت می گیرد شدیداً محکوم می کند و این اقدامات جنون آمیز و بربرمنشانه را نشانهﺍﻯ از ضعف و درماندگی کاربدستان جمهوری اسلامی که تنها راه بقای منحوس خویش را تشدید سرکوب و ارعاب مردم می بیند. جمهوری اسلامی در مقابل جنبش متحد کارگران و زنان و عموم زحمتکشان درهم خواهد شکست و جز این نیز نخواهد بود.

****



بن بست اقتصادی و فاز دوم حذف یارانه ها و افزایش فشار به کارگران و زحمتکشان



"باید جامعه نمونه اسلامی عاری از فقر و تبعیض در کشور ایجاد کنیم."

 احمدی نژاد انتخابات 84

"بازار آزاد و نظام سرمایهاری یک دروغ بزرگ به نفع دزدها و متخلفان است... اقتصاد سرمایهاری به سمت دره در حال حرکت است و نظام سرمایهاری پایان خوشی ندارد چون ذات آن بر عدالت نیست.".

 محمود احمدی نژاد در مراسم معرفی رئیس بانک مرکزی 15 مهر87



واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

حافظ



خوب است حافظ شاعر گرانقدر و زجر کشیده از واعظان و زاهدان ریائی در زمان ما حضور ندارد تا ببیند چگونه این زاهدان و واعظان در روز روشن و در مقابل چشم مردم آن کار دیگر را می کنند.

همهﻯ جناحﮬﺎ و باندهای مافیائی غالب و مغلوب و مغضوب در جمهوری اسلامی هر چند بر سر سهم بیشتر از غارت و چپاول مردم و یا نحوهﻯ حفظ نظام سرمایهﺪاری اسلامی با هم اختلاف نظر دارند ولی در اجراء سیاستﮬﺎﻯ نو لیبرالیستی دیکته شده توسط صندوق بینﺍلمللی پول و بانک جهانی با هم وحدت نظر دارند. سیاست خصوصی سازی صنایع ملی و معادن و راهﮬﺎ و کشت و صنعتﮬﺎ و بانکﮬﺎ و آب و برق و بهداشت و درمان و آموزش و سیستم حمل و نقل زمینی و هوائی و دریائی و غیره به یک مشت دزد سرمایهﺪار معمم و مکلا و تغییر قانون کار در جهت منافع سرمایهﺪاران و ممانعت از استخدام رسمی و گسترش شرکتﮬﺎﻯ پیمانکاری و رواج قراردادهای موقت و سفید امضاء، حذف تعرفهﮬﺎﻯ گمرکی و باز کردن مرزهای کشور برای واردات همه گونه کالای مصرفی و لوکس و بنجل و بالاخره حذف سوبسیدها و آزاد سازی قیمتﮬﺎ اگر در جهت گسترش شکاف طبقاتی و تبعیض به نفع طبقهﻯ سرمایهﺪار بخصوص سرمایهﺪاری تجاری و مالی و بوروکراتیک  و باندهای مافیائی نظامی و امنیتی نیست، پس چیست؟

سحام نیوز می نویسد:" با وجود ادعای دولت در ایجاد 1/4 میلیون فرصت جدید شغلی در سالﮬﺎﻯ 89 و 90، در این مدت از جمعیت فعال و شاغل کشور 500 هزار نفر نیز کاسته شد."

روزنامه جمهوری اسلامی از قول علیرضا محجوب دبیر تشکیلات فرمایشی خانهﻯ کارگر نوشت: "وضعیت واحدهای تولیدی کشور بحرانی است و طبق آمارهای رسمی طی سال گذشته 100 هزار کارگر در بیش از یک هزار واحد تولیدی اخراج شدهﺍند." او اضافه می کند:"زنان در بسیاری واحدهای بزرگ و قالی بافیﮬﺎ گاهی دو سوم دستمزد مصوب شورای عالی کار را دریافت می کنند، اما از ترس از دست دادن شغل از شکایت صرف نظر می کنند."

خبرگزاری ایلنا از تعطیلی 325 واحد تولید کود شیمیائی و ورشکستگی 90 درصد واحدهای نساجی کاشان و تعطیلی 40 واحد تولید قارچ و بیکاری کارگران خبر می دهد.

فتحﺍلله بیات رئیس اتحادیهﻯ کارگران قراردادی به خبرگزاری ایلنا می گوید: "85 در صد جامعهﻯ کارگری کشور با قراردادی سه ماهه در واحدهای تولیدی فعالیت می کنند."

روزنامهﻯ جام جم در گزارشی از سوء تغذیه صدها هزار کودک زیر 6 سال خبر می دهد و بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان بهزیستی و کمیتهﻯ امداد می نویسد دست کم 800 هزار کودک ایرانی از سوء تغذیه رنج می برند.

خبرگزاری ایسنا در گزارشی تحت عنوان 27 درصد کودکان کشور خارج از چرخهﻯ تحصیل، می نویسد بر اساس آمارهای آخرین سرشماری رسمی کشور بیش از 5/3 میلیون کودک خارج از چرخه تحصیل قرار دارند.

در چنین وضعیت اقتصادی و اجتماعی که بخصوص بعد از تحریمﮬﺎﻯ جنایتکارانهﻯ اقتصادی و تحریم بانک مرکزی به وسیلهﻯ قدرتﮬﺎﻯ امپریالیستی، اقتصاد کشور به بن بست رسیده است؛ دولت طرح فاز دوم هدفمندی یارانهﮬﺎ را با تقاضای 125 هزار میلیارد تومان به مجلس ارائه می دهد که نهایتاً مجلس با تصویب رقم 66 هزار میلیارد تومان با آن موافقت می کند.

در حالی که دولت در 15 ماه نخست اجرای طرح هدفمندی 25 هزار میلیارد تومان از محل افزایش قیمت حاملﮬﺎﻯ انرژی درآمد داشته با تصویب این طرح به وسیلهﻯ مجلس، دولت باید در ده ماههﻯ باقی مانده از سال 91، این مبلغ را با افزایش بهای بنزین، گاز طبیعی، آب، برق و گازوئیل و نفت کوره و نفت سفید کسب کند؛ و این به مفهوم افزایش قیمتی 70 درصدی است.

در این مرحله قرار است با حذف یارانهﻯ نقدی ده میلیون نفر، 48000 میلیارد تومان از درآمد 66000 میلیارد تومانی به خانوادهﮬﺎ پرداخت شود.

مرادی مدیر عامل سازمان هدفمندی یارانهﮬﺎ این طرح را بهترین شکل تقویت تولید ملی، حمایت از کار و سرمایهﻯ ایرانی دانست و احمدی نژاد در این مورد گفت: " ثروت طبقهﻯ برخوردار کشور 30 برابر مردم فقیر است. با درآمد حاصل از طرح هدفمند کردن یارانهﮬﺎ این فاصلهﻯ طبقاتی کاهش یافته است."

دکتر مهدی تقوی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگو با فرارو می گوید: " طرح هدفمندی یارانهﮬﺎ مردم را فقیر تر می کند. در مصوبهﻯ مجلس صحبت از این نشده است که چند درصد مزد کارگران اضافه می شود یا چند درصد به حقوق کارمندان دولت اضافه می شود. یعنی با این مزدی که مردم می گیرند، افزایش قیمتﮬﺎ فشار زندگی را بر دوش آنها بیشتر می کند و مردم فقیرتر می شوند. دولت اکنون بنزین و گاز را به قیمت جهانی و بالاتر از آن به مردم می فروشد؛ در حالی که درآمد سرانهﻯ مردم ایران با درآمد سرانهﻯ کشورهای اروپائی و آمریکا اصلاً قابل مقایسه نیست.افزایش حقوق نیز با تورمی که اجرای فاز اول هدفمندی ایجاد کرد پائین بوده و به نوعی قلابی است. بنابراین مردم فقیر و فقیر تر می شوند و این کار برای هیچ دولتی هنر نیست که سیاستﮬﺎئی را به کار گیرد که مردمش روز به روز فقیر تر شوند.اجرای فاز دوم هدفمندی، فشار بر مردم را بیشتر می کند."

خبرگزاری ایسنا در گزارشی از وضعیت مسکن و شکاف طبقاتی در 28 اردیبهشت ماه می نویسد:" گرانی و تورم ﮬﺎﻯ امروز به علاوه بالا رفتن نرخ مسکن امری است که بر قشر متوسط و ضعیف اثر می گذارد و آن بالا نشینﮬﺎ هیچ فشاری از این اوضاع نا به سامان اقتصادی حس نمی کنند و همچنان به دنبال زندگی لوکس تر هستند. اما دهکﮬﺎﻯ پائین جامعه هر روز کمر خود را زیر بار فشار خم می کنند و از ترس و دلهرهﻯ گرانی نجومی نان و برنج و قطع ناگهانی یارانهﮬﺎ شب را به صبح می رسانند.





نقل از توفان الکترونیکی نشریه الکترونیکی حزب کارایران  شماره 71 خرداد ماه  1391

www.toufan.org


۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه


یورش وحشیانه به فعالین کارگری درکرج  محکوم است

پیکار کارگران خاموش شدنی نیست



طبق اطلاعیه ای از «کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری»  جمعه 26 خرداد ماه ، نزدیک به  60 نفر از از فعالین کارگری در شهر کرج که جهت بحث و گفتگو برای منافع صنفی سیاسی خود گرد آمده بودند توسط مامورین اداره اطلاعات رژیم ضد کارگری سرمایه داری جمهوری اسلامی  بازداشت شدند.اسامی برخی از بازداشت شدگان که  تاکنون انتشار یافته  بدین قراراست: میترا همایونی، وفا قادری، ریحانه انصاری، خالد حسینی، محمود صالحی، سعید مقدم، سیروس فتحی، غالب حسینی، محمد عبدی‌پور، جلال حسینی، علیرضا عسگری، مسعود سلیم‌پور، عباس اندریانی، صدیق امجدی، فتاح سلیمانی، مازیار مهرپور، محمد مولانایی، واحد سیده، جلیل شریفیان، صدیق خسروی، یوسف آب‌خراباد، فرامرز فطرت‌نژاد، جلیل محمدی، نظام صادقی، افشین ندیمی، حسین پیلوتی، رحمان ابراهیم‌زاده، عباس هاشم‌پور ، فردین میرکی، سعید مرزبان، شیرکو حسینی، جواد معصومی، جمیل راست‌خدیو، ریبوار عبداللهی، ابراهیم مصطفایی، علی آزادی و فرامرز احمدی در میان بازداشت شدگان هستند....



کارگران قهرمان ایران که به طور کلی مبارزات تاریخی گرانقدر و همپای آن تجارب تشکیلاتی و سندیکائی فراوانی را پشت سرگذاشته اند ، برای نیل به مطالبات و آرمانﻫﺎﻯ خود طی نسلﻫﺎﻯ گذشته متشکل و متحدانه مبارزه کرده و در این راه قربانیان بی شماری را در راه آمال و اهداف خود به جای گذاردهند.  وضع وخیم اقتصادی ایران همراه با سرکوب هر نوع آزادیﻫﺎﻯ صنفی، سیاسی و اجتماعی بر دوش این طبقه  که آفریننده ثروت و پیشرفت و ترقی است سنگینی می کند. با این حال کارگران ایران هرگز برای احقاق حقوق خود از تکاپو نیافتاده و با اعتصاب، تحصن، راهپیمائی و کم کاری هر چند غیر متشکل، هم اکنون در صف مقدم مبارزات اجتماعی در این برهه از تاریخ ایران قراردارند. صدها اعتصابات کارگری در سالهای اخیر نشان از رشد جنبش کارگری دارد که تشکیل سندیکاهای مستقل از دولت را در رأس برنامهﻫﺎﻯ خود قرار داده است. تأسیس سندیکای شرکت واحد، سندیکای هفت تپه و اتحادیهﻫﺎﻯ مشابه و پیکار متحد کارگران در این  سندیکاها  نمونهﻫﺎﻯ درخشان و گام ارزشمندی است که رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته است. سرکوب مستمر تشکلات نوپای کارگری و دستگیری رهبران آن تا کنون نتوانسته است  خللی در ارادۀ این کارگران شریف  و مبارزوارد سازد.



رژیم ضد کارگری سرمایه داری جمهوری اسلامی که در باتلاق بحران سیاسی اقتصادی فرورفته است  چارهﺍﻯ جز بازداشت و اخراج و سرکوب کارگران مبارز نمی بیند. لیکن رژیم را توان خاموش کردن اعتراضات کارگری و تلاش برای ایجاد اتحادیه های مستقل کارگری نیست  و این تلاشها سالهاست  که به یک امر طبیعی برای کارگران تبدیل گشته و هر روز قدرتمند تر رژیم را به چالش می گیرند. دلیل یورش وحشیانه  و بازداشت  فعالین کارگری، هراس رژیم ارتجاعی و مستبد اسلامی از گسترش مبارزات سازمان یافته مزد بگیران است  و رژیم سرمایهﺩاری راهی جز توسل به قهر و سرکوب بربرمنشانۀ کارگران پیش روی خود نمی بیند. تلاشﻫﺎﻯ رژیم برای مهار جنبش کارگری با شکست روبرو شده و دامنۀ اعتراضات کارگری هر روز گسترش می یابد.

 رمزموفقیت کارگران همبستگی و حضور نیرومند تشکلات مستقل کارگری در صحنۀ جامعه است که با تلفیق آگاهی سوسیالیستی توسط حزب رزمندۀ طبقۀ کارگر سرانجام پیروزی نهائی را که همانا در هم شکستن ماشین سرکوب سرمایهﺩاری، الغای مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و استقرار سوسیالیسم است، به ارمغان خواهد آورد.



حزب کارایران(توفان) بازداشت فعالین کارگری در کرج را قویا محکوم میکند و از سازمانها و احزاب مارکسیست لنینیست برادر و همه نیروهای ترقی خواه و انقلابی می خواهد که به هرطریق ممکن به اقدام  افسارگسیخته رژیم  سرمایه داری جمهوری اسلامی که خدمت به امپریالیسم جهانی است اعتراض نمایند و خواهان آزادی فوری و بی قید شرط همه بازداشت شدگان گردند.



آزادی فوری و بی قید و شرط همه کارگران زندانی!

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!

زنده باد آزادی و سوسیالیسم!

حزب کارایران(توفان)

یکشنبه 28 خرداد ماه 1391 خورشیدی

www.toufan.org

۱۳۹۱ خرداد ۲۸, یکشنبه

امضای طوماری خطاب به وزیر کار؛
۱۰ هزار کارگر به قطع یارانه‌ها اعتراض کردند


ایلنا: بیش از ۱۰ هزار کارگر واحدهای صنعتی از ۵ استان کشور، با امضای نامه‌ای خطاب به وزیر کار به تاثیراتی که اجرای قانونی هدفمندی یارانه‌‌ها بر زندگی آنان تحمیل کرده است اعتراض کردند.
به گزارش ایلنا، کارگران در این نامه از قانون هدفمندی یارانه‌ها با عنوان «قطع یارانه‌ها» نام برده‌اند و با توجه به وضعیت اقتصادی‌شان خواستار افزایش حداقل دستمزد‌ها براساس تورم موجود شدند.
خبرگزاري كار ايران (ايلنا) در اواسط ماه جاري پيش‌خبري از تلاش كارگران جهت تهيه طوماري در اعتراض به اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها با 2 هزار امضا را منتشر كرده بود كه طومار 10 هزار امضايي كارگران به ثمر نشستن مرحله اول اين تلاش است.
متن کامل این نامه که رونوشتی از آن به نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نهاد ریاست جمهوری و خبرگزاری کار (ایلنا) ارسال شده است، در ادامه می‌آید:
به وزیر کار، رفاه و رفاه اجتماعی
همانطوریکه همگان می‌دانیم و بر آن آگاهیم از یک سال و نیم پیش با آغاز فاز اول طرح قطع یارانه‌ها اقلام و کالاهای اساسی زندگی چندین برابر افزایش قیمت داشته‌اند. این در حالی است که در طول این مدت میانگین دستمزد کارگران بر روی هم در سال ۹۰ و سال جاری، نسبت به سالهای قبل از اجرای فاز اول قطع یارانه‌ها حتی کاهش نیز پیدا کرده است و علاوه بر آن در طول این مدت با اعمال ۴ و سپس ۵ در صدی (مالیات بر) ارزش افزوده بر روی کلیه کالاهای مصرفی، عملا حدود ۵ درصد از دستمزد روزانه زیر خط فقر ما کارگران به خزانه دولت سرازیر شده است.
عدم پرداخت بموقع دستمزد زیر خط فقر کارگران بیداد می‌کند. توام با چنین وضعیت اسفبار و غیر قابل تحملی در مورد دستمزد‌ها، اصلاحیه‌ای بسیار ضد کارگری بر روی قانون کار که امنیت شغلی و معیشت کارگران را نشانه رفته است تهیه شده و قرار است بزودی به مجلس ارائه شود.
مبنای میانگین حقوق دو سال آخر کارگران برای تعیین حقوق بازنشستگی به میانگین حقوق ۵ سال آخر آنان تغییر پیدا کرده و باعث افت شدید حقوق بازنشستگان شده است. بیمه میلیون‌ها کارگر ساختمانی علیرغم ثبت نام و تحمل هزینه، هنوز به سر انجامی نرسیده است و شرکتهای پیمانکاری همچنان مشغول چپاول دسترنج کارگران هستند و نا‌امنی شغلی، ‌اخراج سازی و تعطیلی کارخانه‌ها در بد‌ترین وضعیت نسبت به سالهای پیش قرار دارد.
بدون تردید نه تنها ما کارگران بلکه هیچ انسان شریف و منصفی تحمل چنین شرایطی را بر میلیون‌ها کارگر و خانواده‌های آنان بر نمی‌تابد. لذا ما کارگران امضا کننده این طومار بعنوان اقداماتی بسیار مبرم و عاجل برای پایان دادن به وضعیت مشقت بار موجود مصرانه خواهان افزایش حداقل دستمزد‌ها براساس تورم واقعا موجود و تامین شرافتمندانه سبد هزینه یک خانوار چهار نفره با دخالت نماینده‌های منتخب مجامع عمومی کارگران بر مبنای میانگین دستمزد ۵ سال آخر پای می‌فشاریم.
ما کارگران خواستار اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و مصوبه هیئت وزیران مبنی بر حذف شرکتهای پیمانکاری و عقد قرارداد مستقیم و دائمی با کارگران و ایجاد ساز و کار قانونی قاطع برای پرداخت بموقع دستمزد‌ها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار می‌کنند.
گفتنی است این نامه صبح امروز توسط نمایندگان کارگران به دفتر شیخ الاسلام، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی تحویل داده شده است.

۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه


 سخنی پیرامون منافع ملی ایران و تحریکات امپریالیستی درمورد جزایر سه گانه



مبارزه با رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، نباید مبارزه با ایران باشد. غنی سازی اورانیوم حق مسلم مردم ایران است و به ماهیت رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی نیز ربط ندارد. کشورهای جهان صرفنظر از اینکه چه نوع حکومتهائی بر آنها حاکمند، از حقوق برابر در عرصه جهانی، در نشستهای بین المللی و مجامع عمومی برخوردارند و باید این حقوق از همه جانب و از همه جوانب مورد احترام و حمایت قرار گیرند.

تنها کشورهای قلدر و زورگو در جهان هستند، که این اصل اساسی منشور ملل متحد را برسمیت نشناخته و حقوق کشورهای تحت سلطه، ضعیفتر و نامطیع را به زیر پا می گذارند. این کشورهای متجاوز برای تامین منافع استیلاگرانه خویش، در حالیکه دستانشان تا آرنج به خون آلوده است، از اسلحه حقوق بشر برای پیشیرد مقاصد شوم خود و انحراف افکار عمومی بهره می برند. ایران از جمله چنین کشورهائی است که قربانی چنین سیاستی است و رژیم حاکم بر ایران نیز با نقض مستمر حقوق بشر در همه زمینه ها، با تقویت استبداد آشکار و خودکامگی ولی فقیه، زمینه چنین سوء استفاده هائی را فراهم می کند.

امپریالیستها و صهیونیستها کوشیدند و می کوشند که ممالکی نظیر ایران و سوریه و در سابق لیبی را از همه حقوق قانونی خود محروم کنند، استدلالی که آنها برای فریب افکار عمومی بیاری ایادی خود در جهان و در این ممالک مطرح می کنند، مستبد بودن و نادیده گرفتن حقوق بشر از جانب این کشورهاست. در حالیکه رژیمهائی نظیر کویت، عربستان سعودی و امارات متحده عربی و... از رژیم ایران به مراتب مستبدتر و عقب مانده تر و ارتجاعی ترند. آنها حتی نیازی نمی بینند که این روش دورویانه خویش را توجیه کنند. هیلاری کلینتون یک بار در مصاحبه با بی بی سی به صراحت به این تناقض اشاره کرد، ولی آنرا موجه و ناشی از منافع امنیتی آمریکا دانست. 

عده ای که از نظر سیاسی عقب مانده و تفکرشان ارتجاعی است، با نقابهای "انقلابی" و حتی ماوراء انقلابی، خود را در جلوی کارزار تبلیغاتی امپریالیستها و صهیونیستها قرار می دهند، به اسب گاری آنها بدل شده و عربده می کشند، که هر پیشرفت و موفقیتی که نصیب کشور ایران شود، تنها به صرف بر مسند قدرت بودن رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، که یک رژیم ارتجاعی و مستبد است، باید محکوم و بدور انداخته شود. هر موفقیت ورزشی باید تخریب شود، هر موفقیت هنری و ادبی و فرهنگی باید به سخره گرفته شود و محکوم گردد، هر موفقیت علمی باید تکذیب شده و یا بی اهمیت جلوه داده شود. این عده که در تخریب ایران و نه جمهوری اسلامی فعالند، در واقع نه به کشورشان و نه به مردم کشورشان اهمیت می دهند و نه علاقه ای نسبت به آنها در سینه دارند. آنها سخنگویان بیگانگان هستند. آنها حتی ارزیابی روشنی از امکانات مردم وطنشان و روحیات و فرهنگ آنها ندارند. دستآوردهای مردم ایران در هر زمینه ای برای آنها، دستآوردها جمهوری اسلامی جا زده می شود. این عده شاید در اثر جهالت و سفاهتشان نمی دانند، که با این کارشان برای جمهوری اسلامی امتیاز جلب می کنند و برای این رژیم تبلیغ می کنند. پیشرفتهای ایران علیرغم فشارها و سرکوبهای جمهوری اسلامی در تمام عرصه های علمی و فرهنگی و ادبی و هنری و نظایر آنها وجود داشته، بدست آمده و در آینده هم وجود خواهد داشت. رژیمی که از همان بدو پیدایشش مخالف دانشگاهها بوده و با انجام انقلاب فرهنگی ارتجاعی اسلامی، دانشگاهها را به پادگان بدل کرده و در آنها نماز میت برگذار می کند، این رژیم هوادار علم و دانش و پژوهش و پیشرفت نیست. این رژیم در پی ساختن امامزاده و چاه جمکران است تا با توسل به معجزات آنان کشورداری کند. پیشرفت با ماهیت رژیم جمهوری اسلامی در تناقض است. در حالی که آخوندها در اتومبیلهای ضد گلوله آمد و رفت می کنند، دانشمندان اتمی ایران در ماشینهای معمولی هستند، که بدست تروریستهای دست پرورده موساد با حمایت سازمان مجاهدین خلق به قتل می رسند.

تحریکات امپریالیستی درمورد جزایر سه گانه محکوم است

امروز با یاری عربستان سعودی و شیخ نشینهای عربی کرانه خلیج فارس، تحریکات وسیعی در تخریب سوریه و دست اندازی به منافع ملی ایران در منطقه صورت گرفته است. این منافع ملی ما همواره منافع ملی ایران باقی می ماند، چه جمهوری اسلامی بر سر کار باشد و چه نباشد. اینکه نام خلیج فارس از نظر تاریخی خلیج فارس بوده است و می ماند، اینکه سه جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به ایران تعلق دارد، هرگز ربطی به جمهوری اسلامی و یا هر حکومت حاکم بر ایران ندارد. فقط دشمنان ایران و عمال بیگانه هستند که با جعل مفهوم میهنپرستی و "انترناسیونالیسم" تلاش می کنند برای تجاوز عربستان سعودی و امپریالیسم در ایران افکار عمومی تهیه کنند. امروز جستجوگر گوگل نام خلیج فارس را در نقشه جغرافیا حذف کرده است. آیا این اقدام اتفاقی صورت گرفته است؟ طبیعتا چنین نیست.

وقتی مسئول رادیو بی بی سی از مسئول گوگل در این مورد پرسش کرد، وی مدعی شد که "قرار نیست هر بخشی از آب های جهان در نقشه گوگل نام داشته باشد". در مقابل پرسش مجدد که برخی از این محلهای بی نام را در نقشه گوگل نام ببرد، مسئولان گوگل حرفی برای زدن نداشتند. روشن است که خلیج فارس یک "لکه" معمولی بر روی کره زمین نیست. هزاران سال سابقه تاریخی دارد و تحریکات امروزی که صورت می گیرد صرفا جنبه سیاسی و سلطه جویانه دارد.

عربستان سعودی و شیخ نشینهای امارات متحده عربی که با مقاومت مردمشان بر ضد مستبدان حاکم روبرو شده اند، با واهمه فراوان تلاش می کنند به جای تحقق خواستهای مردم کشورشان، جنبشهای آنها را وابسته به ایران و حضور شیعیان در کشورشان جلوه دهند و آنها را سرکوب کنند. دامن زدن به جنگ شیعه و سنی یکی از شگردهای آنان است که با یاری آمریکا در عراق به رهبری نگروپونته سفیر سابق آمریکا در عراق، شروع کردند و امروز عربستان سعودی جایش را گرفته است. موج بزرگی از تبلیغات ارتجاعی را، در ممالک عربی برای تحریک علیه ایرانی ها به راه انداخته اند و با هزینه کردن مبالغ گزاف و چرب کردن سبیل سازمانها علمی، سیاسی و شرکتهای انتفاعی... تلاش می کنند، تا تاریخ جهان را تحریف کنند. وقتی گوگل حاضر می شود در ازای رشوه گیری نام خلیج فارس را از شبکه اینترنت حذف کند، ملاحظه کنید با سایر حقایق تاریخی چگونه برخورد می کنند.

این کنسرنهای جهانی با یاری ارتجاع جهانی، تاریخ جهان را بر اساس منافع مالی خود می نویسند. این اقدامات عربستان سعودی که از بمب گذاریهایش با یاری قطر و یاری تسلیحاتی عظیم امپریالیستها، در منطقه، در پاکستان و عراق و سوریه و لیبی و  شروع شده است، در همدستی با امپریالیسم در جهت نقض منافع ملی ایران در منطقه است. این مسلمانان دو آتشه در مورد جعل مرزهای اسرائیل در نقشه جغرافیای گوگل حرفی نمی زنند و اشغال سرزمینهای فلسطینی را می پذیرند، ولی حاضرند میلیاردها دلار خرج کنند، تا نام خلیج فارس تغییر کند، تا زمینه ای برای اقدامات بعدی باشد که در آینده تغییرات اساسی تری به نفع امپریالیسم آمریکا در خلیج فارس به نفع آنها ایجاد نمایند. آنها تلاش دارند همه را بر ضد ایران بشورانند. این امر اساسا ربطی به جمهوری اسلامی ندارد، ایران با توانائی های معنوی، مردمی، علمی، فنی، تاریخی، جمعیتی، فرهنگی و امکانات عظیم انسانی که دارد، طبیعتا قدرتی بالقوه در منطقه است و این امر مورد خوش آیند همسایگان ایران، از ترکیه گرفته تا عربستان سعودی نیست. اگر جمهوری اسلامی هم بر سر کار نباشد، این مخالفت با اشکال دیگر با ایران ادامه دارد، برای آنها خلیج فارس، خلیج عربی است، خوزستان بخشی از عراق بوده و سه جزیره ایرانی خلیج فارس متعلق به امارات ساخته و پرداخته دست استعمار است. در این کُر ارتجاعی همه گروه های تجزیه طلب کُرد و آذری که مورد حمایت امپریالیستها و صهیونیستها برای تجزیه ایران هستند، دخالت آشکار دارند. آنها مدعی اند که ادعاهای شیوخ عرب به ما مربوط نیست. آنها بهر صورت نسبت به واژه "فارس" حساسیت دارند. با منطق آنها یک "فارس" کمتر بهتر. آنها ستون پنجم امپریالیسم و صهیونیسم در ایران هستند و خودشان را پشت "ستم ملی" پنهان کرده اند. این تلاشها با رنگ کمتر، از زمانی که شاه بر سر کار بود صورت می پذیرفت. تضادهای آن روزها در کادر نوکری از امپریالیسم آمریکا دامنه بروزش کمتر بود و تاثیر این سر و صدای جهانی امروز را نداشت. عربستان سعودی به جزایر سه گانه ایران چشم دوخته است، زیرا این جزایر نه تنها از نظر راهبردی اهمیت فراوان دارند و کنترل نقل و انتقالات را در خلیج فارس زیر نظر خواهند داشت، سواحل آنها می نیز تواند چه از نظر توریستی و چه از نظر وجود ذخایر نفت و گاز که در این مناطق بسیار فراوان است، مورد بهره برداری قرار گیرد.

دولت متجاوز و گرگ صفت اوباما، سفر احمدی نژاد را که چه خوب و یا چه بد، بهر صورت رئیس جمهوری قانونی، چه تقلبی و چه غیر تقلبی ایران است، به جزیره ابوموسی محکوم کرده است. بی شرمی امپریالیست آمریکا حد و مرزی ندارد. احمدی نژاد حتی اگر فاسدترین و جنایتکارترین عنصر ایرانی باشد، حق دارد به عنوان یک ایرانی به هر گوشه کشورش سفر کند. اوباما با این اظهار نظر بی شرمانه اش که اپوزیسیون خودفروخته ایران در موردش سکوت کرده است، تلویحا اعلام می کند، که جزایر سه گانه به امارات متحده عربی و عربستان سعودی تعلق دارند و امپریالیست آمریکا برای تسلط بر این جزایر ایرانی، در سمت امارات ایستاده است. آمریکا به امارات می گوید، که باید به روی حمایت تسلیحاتی، تبلیغاتی، حقوقی و سیاسی وی حساب کند و تا می تواند، علیه ایران تحریک نماید. امپریالیست آمریکا با فراهم کردن تسلیحات لازم و اعزام خلبانهای آمریکائی که حتما تابعیت امارات را می پذیرند، می خواهد به تجزیه ایران بپردازد. اوباما از طرح مسئله سه جزیره در دادگاه لاهه سخن می راند. هیچ کشوری حاضر نیست که در دادگاهی شرکت کند که در مورد منافع ملی و حق حاکمیتش تصمیم بگیرد. البته اساس این خیانت به رژیم محمد رضا شاه بر می گردد که با یک زد و بند استبدادی و بدون شرکت دادن مردم در بحث ها، با استقرار سانسور، بحرین استان چهاردهم ایران را به امپریالیستها بخشید و حق حاکمیت ملی و تاریخی ایران را بر سه جزیره، بعد ازخروج انگلیسها از خلیج فارس، مستقر ساخت. شاه خودفروخته اقدامی نکرد تا در دوران حکومتش، از نفوذ خویش در آن دوران، برای تثبیت مالکیت ایران بر این جزایر در عرصه های جهانی استفاده کند.

دفاع از تمامیت ارضی ایران، ربطی به ماهیت سیاسی رژیم ندارد

اینکه اپوزیسیون سیاسی ایران باید از حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران دفاع کند، ربطی به ماهیت رژیم حاکم در ایران ندارد. این اپوزیسیون خودفروخته در تمام عرصه های خودفروشی، چه در مورد جدائی از ایران و تجزیه ایران، و چه در عرصه غنی سازی اورانیوم که حق مسلم مردم ایران است، و چه در زمینه اشغال سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، توسط امپریالیستها و یا تجاوز امپریالیسم و صهیونیسم به ایران و یا تحریم مواد غذائی و داروئی مردم ایران و محکوم کردن آنها به گرسنگی، با تئوریهای پوچ و من در آوردی، در سمت امپریالیستها ایستاده است و برای آنها دست می زند. بهانه این اپوزیسیون خودفروخته این است، که رژیم جمهوری اسلامی استبدادی و مذهبی است و در سرکوب مخالفان از هیچ جنایتی رویگردان نیست. این اپوزیسیون رنگهای گوناگون بخود می زند، ولی در ماهیت امر همه آنها چه بخواهند و چه نخواهند، در کنار امپریالیستها ایستاده اند. برخی خود را "انترناسیونالیست" جا می زنند و بر ضد میهنپرستی می نویسند، تا تجزیه ایران و اشغال جزایر سه گانه را توسط امپریالیستها بی اهمیت جلوه دهند. خنده دار است که این "انترناسیونالیستها" که خود را "کمونیست" جا می زنند، تا نیروهای سالم کمونیست را فریب دهند، یک دل و یک زبان از تمامیت ارضی اسرائیل و میهنپرستی صهیونیستی دفاع کرده و سرزمینهای اشغالی فلسطین را بخشی از خاک اسرائیل می دانند. قلمبدستان مزدور آنها فقط بر ضد میهنپرستی ملتهای در بند و ممالک زیر سلطه قلمفرسائی می کنند، برخی اسلام ستیزی را عمده می کنند، زیرا که در این صورت مبارزه ضد امپریالیستی تحت الشعاع مبارزه ضد مذهبی قرار گرفته و همه اپوزیسیون بالقوه ضد رژیمی را، در صورت حاد شدن خطر اشغال، در کنار امپریالیستها قرار می دهد. "حزب کمونیست کارگری ایران" و همه مریدان منصور حکمت از زمره این افراد هستند. آنها اسلام ستیزی و بی وطنی را بر فرق خود نوشته اند. در حالیکه جنگ فرسایشی در ایران در جریان است و تهدید به اشغال جزایر ایرانی در دستور کار است، عمال خودفروخته آنها راه می افتند و تبلیغ می کنند، که باید جنبش لختی ها براه انداخت. زیرا با لخت شدن گویا اسلام سرنگون می شود. آنها "انترناسیونالیست" اند، زیرا از لخت و عور شدن دختران مصری و همدردی دختران لخت اسرائیلی با آنها حمایت می کنند و خودشان نیز فرمان لخت شدن دختران ایرانی را صادر می کنند و تقویم لختی ها چاپ می کنند و آنرا به شرط عضویت در حزبشان بدل می سازند. کنگره حزب این لختیها و مبانی وحدتشان واقعا تماشائی است. اعضاء حزب لخت و عورهای منصور حکمت با تبلیغ این نظریات زن ستیزانه و مبتذل که زنان را مانند همه تبلیغات نیازمندیهای عمومی سرمایه داری، به کالا بدل می کند، افکار عمومی را از مسایل مهم جامعه ایران، منحرف می سازند و مانند خود جمهوری اسلامی که همه مشکلات جهان را مشکل جنسیتی جلوه می دهند، آنها نیز در همان عرصه با رژیم جمهوری اسلامی به رقابت می پردازند. کارزارهای آنها صرفا برای منحرف کردن افکار است، تا کسی به سخنان اوباما که دخالت آشکار در امور داخلی ایران بوده و صدور فرمان تجاوز محسوب می شود، توجه نکند. برای آنها مهم نیست که خلیج فارس خلیج عربی شود و سه جزیره به مالکیت امارات در آیند، مهم این است که یک رژیم مذهبی اسلامی صدمه بخورد و به زعم آنها تضعیف شود. این عده فقط نقش جاسوسی خویش را کم اهمیت جلوه می دهند، زیرا روشن است که رژیم جمهوری اسلامی در ایران نمی تواند تا ابد بر سر کار بماند، ولی ایران و خلیج فارس و جزایر سه گانه تا کره زمین باقی است، در این منطقه ماندنی هستند.

سازمان مجاهدین خلق البته به لخت و عور شدن متوسل نمی شود، ماموریت وی در عرصه دیگریست. آنها برعکس بر این نظرند که خواهران مجاهد باید رعایت حجاب اسلامی را بکنند و با برادران اسلامی دست ندهند. خانم رجوی بنام مریم نیز یک لحظه در ملاء عام روسری خود را از سرش بر نمی دارد تا مبادا، "خدائی نکرده"، اشعه ای که از موهایش ساطع می شود، برادران را از نظر جنسی تحریک کند. این سازمان که زمانی بر ضد امپریالیسم و صهیونیسم می رزمید، بیکباره با وحی مُنزَل متوجه شده است، که کارش تا کنون بیهوده بوده و نه امپریالیسمی در جهان وجود دارد و نه صهیونیسمی. بناگهان همه امپریالیستها تغییر ماهیت داده اند. گانگسترها دیگر گانگستر نیستند. همه رژیمهای جنایتکار و ضد بشر بیکباره، به متحد این سازمان بدل شده اند. مدتهاست که منابع امنیتی در جهان با اسناد و مدارک مستند اعلام کرده اند، که اعضاء این سازمان با سازمانهای امنیتی آمریکا همکاری تنگاتنگ داشته و برای آنها در ایران به ترور مشغول بوده و جاسوسی می کنند. حتی دو قلم جاسوسی آنها را خودشان با افتخار!!؟؟ اعتراف کرده اند. این عده مانند پاره ای از سلطنت طلبان شاه اللهی و مزدور سازمان سیا و دارودسته حمید تقوائی جانشین خلف منصور حکمت، به صراحت بیان می کنند که امروزه باید در کنار آمریکا و اسرائیل به ایران حمله کرد و رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون ساخت. این عوامفریبان نمی گویند که حمله به ایران برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی صورت نمی گیرد، برای ویرانی ایران و اسارت ایران صورت می گیرد. تجاوز آشکار به ایران توسط مبشران آزادی نیست، توسط استعمارگران آزموده و جنایتکار است که ما دست پخت آنها در کره ، هندوچین، عراق و افغانستان و لیبی و امروز در سوریه می بینیم. امپریالیست اگر روزی قادر شود بر ایران چیره گردد، طبیعی است که نوکران خود را بر سر کار می آورد و قراردادهای استعماری به مردم ایران تحمیل کرده و پایگاههای نظامی در ایران مستقر ساخته و منابع طبیعی ایران را بدون حساب و کتاب می دزدد و می برد و به کسی هم حساب پس نمی دهد. چقدر باید کسی ذلیل و کور باشد، چقدر باید کسی به ننگ خیانت تن داده باشد که چشمش را بر این حقایق زنده ببندد و نفهمد که ایران رژیم جمهوری اسلامی نیست. ایران ماندنی و رژیم جمهوری اسلامی رفتنی است.  

 برخی مضحک تر از همه آنها می خواهند، در صورت اشغال جزایر سه گانه با کشتیها و ناو هواپیمابر ارتشهای موهومی خودشان، هم علیه رژیم جمهوری اسلامی یک تنه بجنگند و هم اعراب متجاوز و امپریالیست آمریکا و انگلیس و فرانسه را از سه جزیره بیرون بریزند. این عده مظهر سردرگمی در ایرانند و در عمل، زمینه لازم برای جنگ روانی امپریالیستی را در ایران فراهم می کنند. آنها توصیه می کنند که بر ضد تجاوز نباید مقاومت کرد، زیرا بی فایده است و این امر به نفع جمهوری اسلامی تمام می شود، پس بهتر است همه ما در روز تجاوز خانه نشین شویم و به حفظ نیروهای خود بپردازیم. اگردر تبلیغات آنها کنکاش کنید، در تمام زمینه هائی که منافع ملی ایران مطرح است، در سمت امپریالیسم قرار می گیرند. این سمتگیری امپریالیستی را با البسه مندرس می پوشانند و شعارهای بی محتوی انقلابی سر می دهند، ولی حاضر نیستند سخنان اوباما را محکوم کرده و بر این اصل مهر تائید بزنند که مسئولان رژیم ایران حق دارند، به هر نقطه ایران که بخواهند سفر کنند. اگر کسانی باشند که باید زبان انتقاد داشته باشند، مردم ایران هستند و نه شیوخ خلیج فارس و آقای اوباما که از آن سر دنیا به بحرین آمده است. آنها مدافع اصولیت نیستند، بر اساس مصلت گروهی داوری می کنند. ولی شورای مصلحت آنها به مردم ایران خدمت نمی کند.

اینکه بیکباره موجی پیدید آمده که نام خلیج فارس را حذف می کند، به امارات اسلحه می فرستد و ادعاهای مالکیت امارات را بر جزایر ایرانی تائید می کند و... هیچکدام اتفاقی نیست. جستجوگر گوگل زیر سلطه صهیونیستهاست. ما در توفانهای گذشته فاش ساختیم که چنانچه شما اطلاعاتی در مورد بمب اتمی اسرائیل بخواهید و در گوگل به جستجوی آن بپردازید، بجای دریافت اطلاعات واقعی، شما را به بمب موهومی ایران که نه به بار است و نه به دار حواله می دهند.

خطاب به نیروهای میهندوست و انقلابی

روی سخن ما با همه ایرانی های میهندوست است. نیرویهای انقلابی در ایران و نه خود فروختگان و فریب خوردگان و سردرگمان از قماش بالا،  باید به این تفاوت ماهوی توجه کنند وگرنه به آلتی در دست تبلیغات امپریالیستها بدل می شوند و بسیاری از آنها متاسفانه شده اند. امروز ستون پنجم امپریالیسم و صهیونیسم تلاش می کند، در میان نیروهای چپ سرباز گیری کند. کافی است شما به موضعگیریهای آنها توجه کنید، برایشان مهم نیست که نام خلیج فارس چه باشد، جزایر سه گانه متعلق به ایران باشند و یا نباشند، ایران حق مسلمی برای غنی سازی اورانیوم داشته باشد یا نداشته باشد، قطعنامه های غیر قانونی در شورای امنیت علیه ایران را تصویب کنند یا نکنند، صهیونیستها و امپریالیستها مغایر منشور ملل متحد ایران را به تجاوز و جنگ و قتل عام مردم تهدید کنند یا نکنند، ایران را با مصوبه کنگره آمریکا بطور یکجانبه و غیر قانونی و قلدرمنشانه، تحریم کنند یا نکنند. این اپوزیسیون خود فروخته و به ظاهر "چپ" سرنوشت ایران برایش بی تفاوت است. آنها با برافراشتن یک پرچم قلابی انقلابی و سنگرگیری در پس جنایات جمهوری اسلامی به هر خیانتی تن در می دهند. این عده جاده صاف کن معنوی تجاوزکاران به ایران هستند.

امروز دیگر روزی فرا رسیده است که باید این تضادها را تشدید کرد تا معلوم شود کی در کجا ایستاده است. نکاتی که حزب ما در بالا بر شمرد ملاکهائی برای تمیز سره از ناسره هستند. امروز نیز مسئله اتخاذ موضع دقیق در مورد این همه مسایل مطروحه، در مقابل ما قرارگرفته است. یا با مردم ایران بر ضد تجاوز و تحریم علیه سرزمین ما، یا با مردم ایران برای دفاع از دستآوردها و منافع ملی ایران و یا ایستادن در کنار امپریالیسم و صهیونیسم به بهانه مبارزه با جمهوری اسلامی ایران. راه دیگری وجود ندارد. مردم ایران از کشورشان بهر قیمت دفاع خواهند کرد.

بر گرفته ازتوفان شماره 7۱۴ خرداد ماه ۱۳۹۱  ژوئن  ۲۰۱۲،  ارگان مرکزی حزب کارایران(توفان)



صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت.           www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                                                              toufan@toufan.org

۱۳۹۱ خرداد ۱۹, جمعه


توفان الکترونیکی
نشریه الکترونیکی حزب کارایران
شماره71                    خرداد ماه 1391   ژوئن 2012

toufan@toufan.org       www.toufan.org

تشدید کنترل زنان "بد حجاب" یا کنترل سیاسی جامعه؟
 

هر ساله با فرارسیدن فصل تابستان خون جمهوری اسلامی به جوش می آید. حجاب زنان به یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی و مشغلهﻯ فکری خلفای اسلامی تبدیل می شود. مردم ایران با چهرهﮬﺎ و منش و رفتار کثیف این  مدافعان "عفت" عمومی آشنائی دارند. هر کس یکبار با آنهاروبرو شده و صحبت کرده باشد از لحن و شیوهﻯ بیان آنها پی به خاستگاه اجتماعی آنها برده، این را می فهمد که "حزب الله" چه درقالب نیروی سیاه پوش انتظامی همراه با چهرهﻯ پوشیده از ماسک و چه در قالب لباس شخصی پوشﮬﺎ و یا نیروی ثارالله.... چیزی جز جمع اخلاف قداره بندانی نظیر"حسین رمضان یخی" و "شعبان بی مخ" و"طیب خان" و انگلﮬﺎﻯ دیگری از این دست، نیست.



روزگاری آنها به اتفاق نوچهﮬﺎ و امثال شمس قنات آبادیﮬﺎ برای کاشانی و اسلامش سینه خالکوبی شدهﻯ خودرا چاک می دادند و امروز اینها که خود سوابق طولانی در ترویج فحشا و تغذیه از چنین لجنزاری را دارند برای احمدی نژاد و اسلامش و نظام "ناموس پرست" جمهوری اسلامی یقه درانده دست به ضرب و شتم زنان و جوانان می زنند. لمپن حزب الله که این روزها در هیبت نیروی انتظامی ظاهر گشته و با جامهﻯ سیاه  به ترکتازی مشغول است ، پوسیده ترین و عقب مانده ترین گروه اجتماعی در جامعهﻯ سرمایهﺪاری و محصول تعفن و گندیدن تدریجی تحتانی ترین لایهﮬﺎﻯ اجتماعی یعنی خرده بورژواهای ورشکست شده و کارگران از تولید جدا مانده و دهقانان مهاجر و به ولگردی کشیده شده است. کسانی که هیچ نقش ثابت اجتماعی در تولید و توزیع نداشته محل گذران زندگیشان غیر مشخص و مشکوک است و بسیاری از این جماعت به استخدام دولت لمپن جمهوری اسلامی در آمدهﺍند. این تیپ فاقد شخصیت اجتماعی، مستعد ترین گروه برای جمع شدن حول کیسهﻯ پول نفت، کثیف ترین و مرتجع ترین و فاشیست ترین جناح بورژوازی است. رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی به راحتی می تواند آنها را بخرد و به خدمت گیرد. زیرا هر جا که دولت احساس خطر کند او آمادگی کامل برای دست زدن به هر جنایتی را دارد. زمانی به دست سرلشکر زاهدی و اشرف پهلوی و با وسوسهﻯ دلارهای آمریکائی عامل "قیام ملی" علیهﻯ مصدق و جنبش ملی و دموکراتیک مردم ایران می شود و زمانی دیگر به دست کسانی نظیر بهشتی، رفسنجانی  و امروز احمدی نژاد به انتقام کشی از مردم می پردازند. دزدها، جیب برها، قاچاقچیان، قوادان، باج خواران(نظیر ماشاالله قصاب)، دوره گردان و.... به این تیپ اجتماعی تعلق دارند. انقلابی که طبیعتاً می بایست به عمر چنین مشاغل و تیپﮬﺎئی خاتمه دهد با فروغلطیدنش به زیر رهبری بورژوازی تجاری بهترین زمینهﮬﺎ را برای رشد آنها فراهم ساخت. بحران عمیق اقتصادی، ناامنی سیاسی و فرهنگی  نه تنها پس از33 سال فروکش نکرد بلکه بر اثر سیاستﮬﺎ و عملکردهای ناگزیر نظام سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی، زمینهﻯ تقویت " لمپنیسم" را فراهم نمود.

سرکوب و بی حرمتی به زنان در خیابانﮬﺎ در قالب مبارزه با "بدحجابی" گوشهﺍﻯ از عملکرد ضد بشری جمهوری اسلامی علیهﻯ مردم به ویژه زنان است که  با فرارسیدن فصل تابستان به منظور کنترل سیاسی جامعه، تمرین و سان دادن نیروهای سرکوب نظام صورت می گیرد. رژیم لمپن اسلامی که ناامن ترین و اسفناک ترین شرایط اقتصادی و سیاسی را برای عموم مردم زحمتکش آفریده و هشتاد درصد را به زیر خط فقر رانده است، نمی تواند مدعی دفاع از"عفت و امنیت اجتماعی" باشد. فحشا، اعتیاد و همهﻯ مفاسد دیگر اجتماعی یک ریشه دارند و این روشن است که ریشهﻯ این پدیدهﮬﺎ بی حجابی و یا "بد حجابی" نیست. ریشهﻯ مشترک فحشا، دزدی و جنایت و کلاهبرداری در سیستم بحران زدهﻯ سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی است که با شیوهﻯ مافیائی و غارت و چپاول نفت کشور، فقر عظیمی در جامعه ایجاد کرده به طوری که از کشور"عفیف اسلامی" صدها  دختر زیر پانزده سال به ممالک شیخ نشین صادر می گردد و فحشا در چنین ابعاد گستردهﺍﻯ در صد سال اخیر در ایران بی سابقه بوده است. از سوئی مگر تعدد زوجات و صیغهﻯ موقت مشروعیت بخشیدن به فحشا نیست؟ حقیقت این است که برای روحانیت حاکم و آیتﺍللهﮬﺎ با شیوهﻯ تفکر اسلامی، زن چیزی جز پاسخگوی نیازهای جنسی مردان و تولید کنندهﻯ صرف فرزندان و بردهﻯ خانگی نیست. مبارزه با  فحشا در حرف اما مشروعیت  دادن به فحشا در قالب صیغهﻯ موقت چیزی جز انحصار دلالی معاملات پر رونق و پر درآمد در دست ملایان نیست. ملاهای ما حاضرند هر امر "حرامی" را با یک ورد حلال کنند. اما این نه نشانهﻯ محبت آنان به "مؤمنینی" هرزه بلکه نشانهﻯ حرص و ولع سیری ناپذیر آنها در کسب پول بیشتر حتا از طریق انحصار قوادی است.

رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی در انفراد کامل به سر می برد و از داخل و خارج، خود را در محاصره می بیند. سرکوب وحشیانهﻯ کارگران، دانشجویان، زنان، جوانان و همهﻯ محرومان جامعه ناشی از ضعف و ناتوانی اوست و بگیر و ببندهای اخیر آماده باش مجدد به دار ودستهﻯ جنایتکارش است که مبادا کنترل اوضاع را از دست دهند. لیکن گره رژیم با سرکوب زنان گشوده نخواهد شد. بحران رژیم با سرکوب و توهین و تحقیر جوانان حل نخواهد شد. سرکوب زنان و جوانان شعلهﻯ خشم و نفرت علیهﻯ خلفای حاکم را هنوزعمیق تر خواهد کرد. انقلابات و قیامﮬﺎﻯ معاصر ایران نشان دادهﺍند که زنان نقش  شایستهﺍﻯ در نبرد علیهﻯ ارتجاع و امپریالیسم داشتهﺍند و این بار نیز زنان ایران سهم بزرگی در سرنگونی رژیم زن ستیز اسلامی و استقرار آزادی به عهده خواهند گرفت. حزب ما سرکوب خشن و فاشیستی زنان را که در قالب مبارزه با "بد حجابی" صورت می گیرد شدیداً محکوم می کند و این اقدامات جنون آمیز و بربرمنشانه را نشانهﺍﻯ از ضعف و درماندگی کاربدستان جمهوری اسلامی که تنها راه بقای منحوس خویش را تشدید سرکوب و ارعاب مردم می بیند. جمهوری اسلامی در مقابل جنبش متحد کارگران و زنان و عموم زحمتکشان درهم خواهد شکست و جز این نیز نخواهد بود.

آزادی واقعی زن در گرو پیروزی سوسیالیسم است



* * * * * * *



بن بست اقتصادی و فاز دوم حذف یارانه ها و افزایش فشار به کارگران و زحمتکشان



"باید جامعه نمونه اسلامی عاری از فقر و تبعیض در کشور ایجاد کنیم."

 احمدی نژاد انتخابات 84

"بازار آزاد و نظام سرمایهاری یک دروغ بزرگ به نفع دزدها و متخلفان است... اقتصاد سرمایهاری به سمت دره در حال حرکت است و نظام سرمایهاری پایان خوشی ندارد چون ذات آن بر عدالت نیست.".

 محمود احمدی نژاد در مراسم معرفی رئیس بانک مرکزی 15 مهر87



واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

حافظ



خوب است حافظ شاعر گرانقدر و زجر کشیده از واعظان و زاهدان ریائی در زمان ما حضور ندارد تا ببیند چگونه این زاهدان و واعظان در روز روشن و در مقابل چشم مردم آن کار دیگر را می کنند.

همهﻯ جناحﮬﺎ و باندهای مافیائی غالب و مغلوب و مغضوب در جمهوری اسلامی هر چند بر سر سهم بیشتر از غارت و چپاول مردم و یا نحوهﻯ حفظ نظام سرمایهﺪاری اسلامی با هم اختلاف نظر دارند ولی در اجراء سیاستﮬﺎﻯ نو لیبرالیستی دیکته شده توسط صندوق بینﺍلمللی پول و بانک جهانی با هم وحدت نظر دارند. سیاست خصوصی سازی صنایع ملی و معادن و راهﮬﺎ و کشت و صنعتﮬﺎ و بانکﮬﺎ و آب و برق و بهداشت و درمان و آموزش و سیستم حمل و نقل زمینی و هوائی و دریائی و غیره به یک مشت دزد سرمایهﺪار معمم و مکلا و تغییر قانون کار در جهت منافع سرمایهﺪاران و ممانعت از استخدام رسمی و گسترش شرکتﮬﺎﻯ پیمانکاری و رواج قراردادهای موقت و سفید امضاء، حذف تعرفهﮬﺎﻯ گمرکی و باز کردن مرزهای کشور برای واردات همه گونه کالای مصرفی و لوکس و بنجل و بالاخره حذف سوبسیدها و آزاد سازی قیمتﮬﺎ اگر در جهت گسترش شکاف طبقاتی و تبعیض به نفع طبقهﻯ سرمایهﺪار بخصوص سرمایهﺪاری تجاری و مالی و بوروکراتیک  و باندهای مافیائی نظامی و امنیتی نیست، پس چیست؟

سحام نیوز می نویسد:" با وجود ادعای دولت در ایجاد 1/4 میلیون فرصت جدید شغلی در سالﮬﺎﻯ 89 و 90، در این مدت از جمعیت فعال و شاغل کشور 500 هزار نفر نیز کاسته شد."

روزنامه جمهوری اسلامی از قول علیرضا محجوب دبیر تشکیلات فرمایشی خانهﻯ کارگر نوشت: "وضعیت واحدهای تولیدی کشور بحرانی است و طبق آمارهای رسمی طی سال گذشته 100 هزار کارگر در بیش از یک هزار واحد تولیدی اخراج شدهﺍند." او اضافه می کند:"زنان در بسیاری واحدهای بزرگ و قالی بافیﮬﺎ گاهی دو سوم دستمزد مصوب شورای عالی کار را دریافت می کنند، اما از ترس از دست دادن شغل از شکایت صرف نظر می کنند."

خبرگزاری ایلنا از تعطیلی 325 واحد تولید کود شیمیائی و ورشکستگی 90 درصد واحدهای نساجی کاشان و تعطیلی 40 واحد تولید قارچ و بیکاری کارگران خبر می دهد.

فتحﺍلله بیات رئیس اتحادیهﻯ کارگران قراردادی به خبرگزاری ایلنا می گوید: "85 در صد جامعهﻯ کارگری کشور با قراردادی سه ماهه در واحدهای تولیدی فعالیت می کنند."

روزنامهﻯ جام جم در گزارشی از سوء تغذیه صدها هزار کودک زیر 6 سال خبر می دهد و بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان بهزیستی و کمیتهﻯ امداد می نویسد دست کم 800 هزار کودک ایرانی از سوء تغذیه رنج می برند.

خبرگزاری ایسنا در گزارشی تحت عنوان 27 درصد کودکان کشور خارج از چرخهﻯ تحصیل، می نویسد بر اساس آمارهای آخرین سرشماری رسمی کشور بیش از 5/3 میلیون کودک خارج از چرخه تحصیل قرار دارند.

در چنین وضعیت اقتصادی و اجتماعی که بخصوص بعد از تحریمﮬﺎﻯ جنایتکارانهﻯ اقتصادی و تحریم بانک مرکزی به وسیلهﻯ قدرتﮬﺎﻯ امپریالیستی، اقتصاد کشور به بن بست رسیده است؛ دولت طرح فاز دوم هدفمندی یارانهﮬﺎ را با تقاضای 125 هزار میلیارد تومان به مجلس ارائه می دهد که نهایتاً مجلس با تصویب رقم 66 هزار میلیارد تومان با آن موافقت می کند.

در حالی که دولت در 15 ماه نخست اجرای طرح هدفمندی 25 هزار میلیارد تومان از محل افزایش قیمت حاملﮬﺎﻯ انرژی درآمد داشته با تصویب این طرح به وسیلهﻯ مجلس، دولت باید در ده ماههﻯ باقی مانده از سال 91، این مبلغ را با افزایش بهای بنزین، گاز طبیعی، آب، برق و گازوئیل و نفت کوره و نفت سفید کسب کند؛ و این به مفهوم افزایش قیمتی 70 درصدی است.

در این مرحله قرار است با حذف یارانهﻯ نقدی ده میلیون نفر، 48000 میلیارد تومان از درآمد 66000 میلیارد تومانی به خانوادهﮬﺎ پرداخت شود.

مرادی مدیر عامل سازمان هدفمندی یارانهﮬﺎ این طرح را بهترین شکل تقویت تولید ملی، حمایت از کار و سرمایهﻯ ایرانی دانست و احمدی نژاد در این مورد گفت: " ثروت طبقهﻯ برخوردار کشور 30 برابر مردم فقیر است. با درآمد حاصل از طرح هدفمند کردن یارانهﮬﺎ این فاصلهﻯ طبقاتی کاهش یافته است."

دکتر مهدی تقوی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگو با فرارو می گوید: " طرح هدفمندی یارانهﮬﺎ مردم را فقیر تر می کند. در مصوبهﻯ مجلس صحبت از این نشده است که چند درصد مزد کارگران اضافه می شود یا چند درصد به حقوق کارمندان دولت اضافه می شود. یعنی با این مزدی که مردم می گیرند، افزایش قیمتﮬﺎ فشار زندگی را بر دوش آنها بیشتر می کند و مردم فقیرتر می شوند. دولت اکنون بنزین و گاز را به قیمت جهانی و بالاتر از آن به مردم می فروشد؛ در حالی که درآمد سرانهﻯ مردم ایران با درآمد سرانهﻯ کشورهای اروپائی و آمریکا اصلاً قابل مقایسه نیست.افزایش حقوق نیز با تورمی که اجرای فاز اول هدفمندی ایجاد کرد پائین بوده و به نوعی قلابی است. بنابراین مردم فقیر و فقیر تر می شوند و این کار برای هیچ دولتی هنر نیست که سیاستﮬﺎئی را به کار گیرد که مردمش روز به روز فقیر تر شوند.اجرای فاز دوم هدفمندی، فشار بر مردم را بیشتر می کند."

خبرگزاری ایسنا در گزارشی از وضعیت مسکن و شکاف طبقاتی در 28 اردیبهشت ماه می نویسد:" گرانی و تورم ﮬﺎﻯ امروز به علاوه بالا رفتن نرخ مسکن امری است که بر قشر متوسط و ضعیف اثر می گذارد و آن بالا نشینﮬﺎ هیچ فشاری از این اوضاع نا به سامان اقتصادی حس نمی کنند و همچنان به دنبال زندگی لوکس تر هستند. اما دهکﮬﺎﻯ پائین جامعه هر روز کمر خود را زیر بار فشار خم می کنند و از ترس و دلهرهﻯ گرانی نجومی نان و برنج و قطع ناگهانی یارانهﮬﺎ شب را به صبح می رسانند.



» تاریخ کلیۀ جوامعی که تا کنون وجود داشتهﺍند،جز تاریخ مبارزۀ طبقاتی نبوده است، به استثنای تاریخ جامعۀ بدوی. مرد آزاد و برده، اشراف و اعوام، ارباب و سرف، استاد کار و کارگر روزمزد، در یک کلام ستمگر و ستمکش، همواره در تضاد بودهﺍند و به نبردی لاینقطع، گاه نهان و گاه آشکار، مبارزهﺍﻯ که هر بار یا به تحول انقلابی سازمان سراسر جامعه و یا به فنای مشترک طبقات متخاصم ختم می گردید، دست زدهﺍند. «

  مارکس و انگلس  مانیفست حزب کمونیست
 

گرانی افسار گسیخته
اقتصاد ایران

به برکت رژیم تبهکارسرمایهﺪاری جمهوری اسلامی مصائب مردم میهن ما از اندازه بیرون است، آنها امنیت ندارند، وضع آموزش و بهداشت اسفناک است، مسکن ندارند و اجاره خانه سرسام آور است، از بی حقوقی و خودسریﻫﺎﻯ مافیای رژیم رنج می برند و سالﻫﺎست که از گرانی به ستوه آمدهﺍند و اکنون  طبق آخرین گزارش بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، " قیمت مواد خوراکی در یک سال منتهی به ۲۹ اردیبهشت ماه امسال از ۳،۷ تا ۵،۲۴۵ درصد در ایران افزایش یافته است. لبنیات به‌طور نمونه، در عرض یک سال ۳،۴۸ درصد و سبزیجات ۱۰۰ درصد گران شده است.همچنین در یک سال گذشته قیمت میوه ۵،۵۵ و گوشت قرمز ۶،۴۹ درصد افزایش یافته است.برنج، حبوبات، گوشت قرمز‌، گوشت مرغ، چای، سبزی‌های تازه، روغن و میوه از دیگر اقلامی هستند که بهای آن‌ها، افزایش نشان می ‌دهد. آمارهای اقتصادی بانک مرکزی در ماه‌های ابتدائی سال ۹۱ پس از حدود یک ‌سال سکوت این نهاد اقتصادی، در انتشار آمار اعلام شده‌اند.

در هفته‌های اخیر بانک مرکزی در گزارشی رسمی هشدار داده بود به ‌دنبال افزایش تورم ناشی از اجرای هدفمندی یارانه‌ها، پرداخت یارانه‌ها بی‌تأثیر شده، سطح رفاه مردم کاهش و شکاف طبقاتی افزایش یافته است.

طبق برآورد رسمی بانک مرکزی، در دو سال گذشته افزایش حقوق کارمندان و کارگران ایرانی کمتر از نرخ تورم بوده است و این مسئله موجب کاهش سطح رفاهی آن‌ها شده است."( دویچه وله فارسی/ اقتصاد)



همان طور که ذکر شده است  قیمت کالاها به ویژه کالاهای مورد نیاز عمومی مانند گوشت، حبوبات، میوه و سبزیجات، قند و شکر، و لبنیات ... به طور سرسامﺁوری بالا می رود درحالی که دستمزد کارگران و زحمتکشان، حقوق آموزگاران و کارمندان  جزء دولت در سطح نازلی باقی مانده است. مردم ما به زحمت گذران زندگی خود و خانوادهﻯ خود را سرهم می کنند و اکنون در چنان تنگنائی قرارگرفتهﺍند که حتا تهیهﻯ نان خالی و سکونت در یک اطاق کوچک نیز از توانائی آنان بیرون است.

رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی یک رژیم مافیائی است و تا دلتان  بخواهد  دروغ می گوید و هیچ پاسخی برای نیازمندیﻫﺎﻯ ابتدائی مردم ندارد جز به کار گرفتن زور و سرکوب و حفظ امنیت برای آقازادهﻫﺎ و سرمایهﺪاران گردن کلفت. افزایش قیمتﻫﺎ در درجهﻯ نخست ناشی از آزمندی بی حساب و کتاب مشتی سرمایهﺪار انگل و سودجو به تحصیل سود هر چه بیشتر است و رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی به رهبری احمدی نژاد و خامنهﺍﻯ نه می خواهد و نه می تواند جلوی سود جوئی طبقاتی را که خود در زمرهﻯ آنها و نماینده و مدافع منافع آنها است بگیرد. برای مبارزه با گرانی باید تولید داخلی را افزایش داد و از واردات بی بند و بار جلو گرفت. رژیم درهای مملکت را به سوی واردات خارجی کاملاً گشوده است و بورژوازی دلال ایران که انحصار بازار را در ید قدرت خود دارد با تبانی با مقامات مسئول و آیتﺍللهﻫﺎﻯ رنگارنگ اجناس را احتکار می کند تا آنها را بازهم گران تر بفروشد. برای رژیمی که فساد سراپای آن را فراگرفته است و تمام مسئولین امر از ولی فقیه گرفته تا احمدی نژاد و سرداران آدمکش سپاه پاسداران تا آیتﺍللهﻫﺎ و حاجی جبارهای مرده خور کوچه بازاری و مزدوران بسیجی و جیره خوار در اندیشهﻯ چاپیدن مردمند، قیمت کالاها و توزیع محصولات نمی تواند به سود مردم باشد.  اوضاع گرانی و فشار بر مردم آنقدر زیاد است که حتا روحانیت مفتخور را توان کتمان آن نیست و لب به انتقاد گشودند. غلامعلی نعیم آبادی، امام جمعهﻯ بندرعباس در ۵ خرداد ۱۳۹۱ گفته است: » سرعت گرانی از سرعت فانتوم بیشتر شده است

ابراهیم امینی امام جمعه قم نیز در مراسم نماز جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۱، گرانی موجود را "افسارگسیخته" خوانده و گفته است: « حتما برخی اشتباهات اقتصادی وجود دارد که این گرانیﮬﺎ به وجود آمدهﺍند

واقعیت این است که کلیت نظام سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی مسبب گرانی افسارگیسخته است و این رژیم ضد مردمی هر چه بیشتر بر مسند قدرت باقی بماند بلای بیشتری به ارمغان می آورد. همهﻯ راهﻫﺎﻯ رهائی مردم شریف ایران از سرنگونی رژیم تبهکار جمهوری اسلامی به دست مردم میهن ما می گذرد و برای تحقق این امر راهی جز تشکیلات و اتکا به نیروی خویش وجود ندارد.چارهﻯ رنجبران وحدت و تشکیلات است.



به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد ترور جنایتکارانه رفیق حمید رضا چیتگر(بهمنی)
 

نتوان کشت بدین گونه به دلﮬﺎ امید      خلق رزمندهﻯ ما جنگی و روئینه تن است 

باز چون رعد خروشند جوانان وطن     خاک ایران پر مردان یل و شیر زن است



بیست و پنج  سال پیش، 19 ماه مه 1987، رفیق عزیزما حمید رضا چیتگر(بهمنی) عضو دفتر سیاسی و کمیتهﻯ مرکزی حزب کارایران(توفان) با یک نقشهﻯ کثیف از پیش طرح شدهﺍﻯ توسط رژیم تروریست سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی در وین(اطریش) به قتل رسید.

رفیق ارزندهﻯ ما حمید که نمونهﻯ از خودگذشتگی و جسارت انقلابی در راه آرمان مقدس حزبمان، مارکسیسم لنینیسم بود٬ در روز سه شنبه ١٩ ماه مه 1987 برای ملاقاتی در وین به اطریش سفر کرد و در پی این سفر بود که کلیهﻯ نشانه ها و رد پای او محو گردید. دوماه تلاش و کوشش حزب و رفقا و نیروهای مترقی و انقلابی دیگر که به سرنوشت رفیق ما علاقمند بودند و برای یافتن وی از هیچ کمکی فروگذاری نمی کردند بی نتیجه ماند تا این که در روز جمعه ١٧ ژوئیه پلیس اطریش اطلاع داد جسد ناشناسی در یکی از خانهﮬﺎﻯ محلهﻯ شماره ٣ وین پیدا شده است که می تواند متعلق به حمید رضا چیتگر باشد. متأسفانه پس از شناسائی جسد از سوی رفقا و خانوادهﻯ وی این حقیقت تلخ تائید شد. همهﻯ شواهد و قرائن و دادهﮬﺎﻯ گردآوری شده٬ از یک ترور از پیش آماده شده حکایت داشت که دست آدمکشان تروریست رژیم و سفارت جمهوری اسلامی در اطریش به خوبی از آن پیدا بود. در همین رابطه مصاحبهﺍﻯ با یکی از رفقای دفتر خارجی حزب صورت گرفت که جزئیات این ترور را به طور مشروح بیان داشت.(مصاحبه با رفیق جعفر پاکنیا در مورد ترور رفیق حمید رضا چیتگر (بهمنی) ــ " توفان درافشای تروریست دولتی جمهوری اسلامی" ازانتشارات حزب کارایران-  توفان

به قتل رساندن رفیق حمید چیتگر که یکی از اولین قربانیان ترور رژیم جمهوری اسلامی در خارج از کشور بود نشان داد که دولتﮬﺎﻯ امپریالیستی غرب به خاطر منافع بیشمار اقتصادی و به خاطر ماهیت عمیقاً ضد کمونیستی حاکمان اسلامی٬ در مقابل این ترور سکوت کرده و علیرغم نامهﮬﺎﻯ مکرر از طرف دفتر خارجی حزب ما و دیگر احزاب چپ و مترقی به دولت اطریش کوچک ترین گامی جهت پیگیری این قتل بر نداشته و یکبار دیگر نشان دادهﺍند که عربده کشیﮬﺎﻯ دفاع از حقوق بشر این کلاشان فقط اسلحهﺍﻯ در دست آنها برای فریب افکارعمومی است.

جمهوری جنایتکار اسلامی می پنداشت با ترور فیزیکی کمونیست رزمنده و ازجان گذشتهﺍﻯ چون حمید رضا چیتگر(بهمنی) و یا با تیرباران سایر توفانیﮬﺎﻯ قهرمانی نظیر بابا پورسعادت، قدرت فاضلی، محمد حسن حسنی، منصور مختاری، مسعود نعمتﺍللهی، احمد مجلسی، جان برار روحی، نادر رازی، بهرام رازی، اصغر پهلوان، یدالله پهلوان........ می تواند به فعالیت  توفانیﮬﺎﻯ متشکل در حزب کارایران پایان دهد. زهی خیال باطل! تشکیلات حزب کارایران (توفان) یکشبه سر از خاک بیرون نیاورده و در امر حمایت از کارگران و زحمتکشان سابقهﻯ طولانی دارد و با خون آبدیده شده است. لذا، ارتجاع را توان نابودی آن نیست و نخواهد بود.  حزب ما با الهام از رفقای جانباخته، از پیکار مستمر علیهﻯ سرمایهﺪاری و امپریالیسم  و تلاش برای برپائی سوسیالیسم و دیکتاتوری پرولتاریا باز نمی ایستد بلکه مصمم تر به راهشان ادامه می دهد. آن که رفتنی است نیروی میرنده و روبه زوال جمهوری اسلامی است و کمونیستﮬﺎئی نظیر چیتگرها همواره جاودانه خواهند ماند و افکار و اندیشه شان الهامبخش همهﻯ مارکسیست لنینیستها و رهروان  طبقهﻯ کارگر خواهد بود.

حزب ما به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد جانباختن رفیق حمید رضا چیتگر(بهمنی)، متن آخرین سخنرانی رفیق، پیرامون دیکتاتوری پرولتاریا و استالین  به صورت مکتوب و در شکل صوتی (8 ماه مه  1987)، فیلم " جنایت مقدس"  در افشای تروریسم دولتی جمهوری اسلامی در خارج از کشور و  جزوهﻯ " توفان در افشای تروریسم دولتی جمهوری اسلامی" در مورد چگونگی ترور رفیق حمید رضا چیتگر را همراه با بخشی از یادنامهﻯ رفیق که در مراسم خاکسپاری او درپاریس توسط نمایندهﻯ حزب قرائت گردید را یک باردیگر انتشار می دهیم  و یاد و خاطرهﺍش را گرامی می داریم.



گوشهﺍﻯ از زندگینامهﻯ حزبی رفیق حمید رضا چیتگر(بهمنی)



« حمید در سال ١٣٥٥ به صفوف سازمان مارکسیستی لنینستی توفان پیوست. او در کنگرهﻯ مؤسس حزب طبقهﻯ کارگران و دهقانان ایران که بعدها حزب کار ایران نامیده شد٬ شرکت جست و تحت رهبری حزب به سازماندهی مبارزات مردم بر ضد رژیم خون آشام شاه به فعالیت پرداخت. در جنبش انقلابی گستردهﺍﻯ که به سرنگونی سلسلهﻯ پهلوی انجامید٬ او همیشه در صف مقدم مردم قرار داشت٬هم در سازماندهی اعتصابات و تظاهرات و هم در رویاروئی مستقیم با نیروهای مسلح اختناق و ضد انقلاب همواره حضور حمید به چشم می خورد. رفقایش هیچگاه شهامت نمونه وار او را در جریان حوادٽ جمعهﻯ سیاه فراموش نمی کنند. حمید در رهبری گروه بزرگی از تظاهر کنندگان، نیروهای جهنمی شاه را به ستوه در آورد و همزمان٬ نجات زخمی شدگان را از میدان کارزار سازمان می داد. رفقایش فعالیتﮬﺎﻯ او را در جریان انقلاب بهمن که اولین شهدای حزب ما٬ رفقا عرفانیان و اقتدارمنش به شهادت رسیدند٬ هرگز از خاطر نخواهند برد و حمید همه جا درسﮬﺎئی از شجاعت و قهرمانی به یادگار می گذاشت. خصائل انقلابی حمید مانع می شد که او٬ در زمانی که نیروهای شیطانی ارتجاع برای در هم شکستن مطالبات بر حق مردم به مقابله برخاسته بودند٬ آرام بنشیند.

کمونیستﮬﺎ از نوع قهرمانان معمولی نیستند و حمید به مٽابهﻯ یک کمونیست آگاه و انسانی از سرشت ویژه فراموش نمی کرد که انقلاب کار وسیع ترین تودهﮬﺎﻯ آگاه مردم است. او فراموش نمی کرد که برای پیروزی انقلاب باید رهبری طبقهﻯ کارگر را تضمین کرد٬ به همین دلیل پیگیرانه برای تبلیغ و ترویج مارکسیسم ــ لنینیسم و سازماندهی طبقهﻯ کارگر ایران٬ تحت رهبری حزبش فعالیت می کرد. کارگران کارخانهﻯ "جنرال صنعتی"، او را که یکی از فعالین تشکل شورای کارگری این کارخانه بود مسلماً از یاد نخواهند برد. به یاد آوریم که این کارخانه از نخستین کارخانهﮬﺎﻯ تهران بود که در آن اولین شوراهای کارگران به وجود آمده بود. حمید که همواره در رأس مبارزات قرار داشت٬ در خاطر آن گروه از آگاه ترین کارگران سراسر ایران٬ که در تهران گرد آمده بودند تا با او شورای مؤسس اتحادیهﻯ سراسری کارگران ایران را تشکیل دهند٬ همیشه زنده خواهد بود.

بعد از انقلاب حمید در زمرهﻯ نخستین کسانی بود که به طبیعت خونین و قرون وسطائی رژیم ملایان پی برد. او هم چنین از نخستین کسانی بود که در مبارزه علیهﻯ این جنایتکاران به پا خاست. او بود که هفته نامهﻯ "جمعه" را بنیان نهاد. هفته نامهﺍﻯ که در زمان خود نقش مهمی در آگاهی دادن به تودهﮬﺎﻯ مردم ایفا نمود. در همین راستا بود که حمید در کنار رففا بابا و قدرت علیهﻯ گرایش راست در حزب به پاخاست و موفق شد نقش بسیار مؤٽری در پاکسازی صفوف حزب از عناصر متزلزل و نالایق که می کوشیدند لطف و ترحم رژیم ملایان را جلب کنند٬ ایفا نماید. در همین دوران بود که توسط مزدوران خمینی دستگیر و در سیاهچالﮬﺎﻯ اوین به بند کشیده شد و پس از تحمل شکنجهﮬﺎﻯ وحشیانه در اوین موفق شد زندانبانان خود را بفریبد و برای ادامهﻯ مبارزه از چنگال مزدوران خمینی بگریزد. بعد از مدتی بر طبق پیشنهاد بابا و قدرت٬ کمیتهﻯ مرکزی حزب تصمیم گرفت که او را به مأموریت خارج از کشور بفرستد تا ضمن نمایندگی دفتر خارجی حزب و سازماندهی رفقای خارج از کشور و منسجم نمودن فعالیت واحدهای مختلف را نیز به عهده بگیرد.

در جنبش بینﺍلمللی کمونیستی نیز حمید در فاصلهﺍﻯ کوتاه با شرکت فعال در نشستﮬﺎﻯ مختلف کمونیستﮬﺎﻯ مارکسیست ــ لنینسیت٬ در چهار گوشهﻯ جهان به یکی از شخصیتﮬﺎﻯ شناخته شده و محبوب جنبش کمونیستی بینﺍلمللی تبدیل گردید.

گرچه از دست دادن رفقای کمیتهﻯ مرکزی حزب٬ رفقا بابا٬ قدرت٬ بابک٬ منصور و حمید برای حزبمان دلخراش و فاجعه آمیز است ولی اندیشهﻯ آنان٬ اراده و روحیهﻯ آنان در قلب تک تک رفقای ما جاریست. مرگ افتخار آفرین چنین رفقائی نه تنها ذرهﺍﻯ خلل در ارادهﻯ پیکارجویانهﻯ حزب ما وارد نمی کند٬ بلکه الهام بخش و محرک مبارزهﻯ بی امان و وقفه ناپذیر ما نیز می باشد. کمونیستﮬﺎﻯ ارزنده در مکتب این رفقا تربیت شدهﺍند. کمونیستﮬﺎئی که نمونهﻯ معلمین خود بوده و روحیه و درایت آنها را در خود دارند. امروز با داشتن چنین رفقائیست که حزب٬ علیرغم همهﻯ ضرباتی که متحمل شد٬ علیرغم از دست دادن سردارانی چنین بزرگ٬ در صحنهﻯ پیکار ایران در مقابل یورشﮬﺎﻯ وحشیانهﻯ رژیم خمینی مردانه تاب آورده و دمی از مبارزه نایستاده است. حضرات ملایان٬ ای حامیان سیاهی و تباهی٬ ای پیام آوران قتل و غارت و این پاسداران سرنیزه و چوبه دار٬ کافیست سرنوشت هیتلر و سالازار٬ دووالیه و مارکوس٬ محمدرضا شاه و بسیاری دیگر از جانیان از نوع خود را ببینید تا به سرنوشت محتوم خود پی برده و از وحشت مرگ بر خود بلرزید. از دیدگاه تاریخ شما محکوم به فنا شدن ابدی از صحنهﻯ گیتی هستید. طبقهﻯ کارگر ایران بدون تردید در انجام این رسالت تاریخی موفق بوده و شما را به جایگاه واقعی تان در گورستان تاریخ خواهد سپرد. ما کمونیستﮬﺎ نیز که به حق از مکتب حمید٬ بابا٬ قدرت٬ بابک و منصور درس می گیریم٬ در همهﻯ صحنهﮬﺎ پا به پای همرزمان طبقاتی خود مبارزه کرده و برای برکندن ریشهﮬﺎﻯ فاسد شما از خاک ایران٬ دمی باز نخواهیم ماند٬ تا هر چه زودتر صفحهﻯ تازهﺍﻯ در تاریخ میهن ما گشوده شود که در آن خلق تحت رهبری طبقهﻯ کارگر صلح و شکوفائی٬ خوشبختی و بهزیستی عمومی را در ایرانی رها شده از چنگال غارتگران٬ شکنجه گران و در یک کلام از چنگال دژخیمان اسلامی٬ شاهنشاهی و امٽالهم به دست آورند. آری انتقام ما از دشمنان خلق همانا دیکتاتوری پرولتاریاست. خاطرهﻯ جاودانی رفیق گرامی ما حمید همیشه زنده خواهد بود و الهام بخش مبارزات ما در راه سرنگونی رژیم ملایان و نوید دهندهﻯ فردای روشن آزادی و برقراری  پیروزی سوسیالیسم در ایران خواهد گردید.

افتخار جاودانی بر حمید٬ افتخار جاودانی بر بابا٬ قدرت٬ بابک٬ منصور و همهﻯ شهدای حزب و همهﻯ شهدای کمونیست. افتخار بر همه شهدای خلق ما و آنان که در راه محو ستم و استٽمار٬ در راه بر چیدن بساط ظلم و ستم حکومتﮬﺎﻯ جنایتکار مبارزه کرده و در پیشبرد آرمانﮬﺎﻯ خود از فدا کردن جان نیز دریغ نمی ورزند....»



یاد رفیق حمید رضا چیتگر (بهمنی)) گرامی و راهش پررهرو باد!

ننگ و نفرت بر رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی!

زنده باد آزادی و سوسیالیسم!

حزب کار ایران(توفان)

 18 ماه مه 2012 میلادی



* * * * * * *



مصاحبه در مورد چگونگی ترور رفیق حمید رضا(چیتگر)

توفان درافشای تروریسم دولتی جمهوری اسلامی


-------

 سخنرانی پیرامون

استالین و دیکتاتوری پرولتاریا


--------

سخنرانی پیرامون

استالین و دیکتاتوری پرولتاریا


----------

فیلم جنایت مقدس در افشای تروریسم دولتی جمهوری اسلامی درخارج از کشور






* * * * * * *



یادداشتی کوتاه از یک رفیق همرزم در وصف رفیق حمید رضا چیتگر(بهمنی)



رفیق حمید رضا چیتگر، یک کمونیست مارکسیست لنینیست جسور و بی باک و ازخود گذشته، نظریه پرداز و یک سازمانده حرفهﺍﻯ بود. وی یک عاشق به معنای واقعی کلمه بود. عاشق تودهﮬﺎﻯ رنج و کار، عاشق مارکسیسم لنینیسم و مؤمن به راهش بود.هیچ گاه از سختی کار، از ضربات پی درپی بر پیکر حزبش و عزیزترین رفقایش نمی نالید بلکه با عزمی راسخ تر و ارادهﺍﻯ  پولادین تر علیهﻯ ارتجاع و امپریالیسم و تمامی مظاهر سرمایهﺪاری می رزمید و روحیهﻯ امید به پیروزی را در دلﮬﺎ می نشاند و گرمابخش رفقا و یارانش بود. حمید انسانی فروتن بود، به رغم دانش بالای تئوریک، کلامی شیوا، شخصیتی جذاب و دوست داشتنی.... اما وقتی از رفیق قدرت فاضلی و بابا پور سعادت سخن می گفت گوئی وی شاگرد رفیق قدرت و رفیق بابا بود. کمتر از خود سخن می گفت، بیشتراز توانائیﮬﺎﻯ سیاسی تئوریک رفقا بابا و قدرت و دیگر رهبران حزب حرف می زد و آتوریتهﻯ رهبری را برجسته می نمود.بارها می گفت نباید از رفقائی که درقید حیات هستند تعریف و تمجید کرد، باید از تشکیلات و حزب دفاع نمود و رفقا را از احترام بی حد نسبت به خود و رهبران حزبی برحذر می داشت. رفیق حمید از هر بند انگشتش هنر می بارید، هنر سازماندهی، هنر ارتباط با تودهﮬﺎ، هنر خویشتن داری و صبرو استقامت، هنر تداوم مبارزه، هنر روحیه بخشی و تقویت تشکیلات و ادامهﻯ راه  جانباختگان حزبی و شوق به پیروزی و گرفتن انتقام طبقاتی از بورژوازی و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا.

یادش همیشه گرامی باد!



توطئه امپریالیسم علیه سوریه ادامه دارد



"ارتش آزاد سوریه" ارتش مزدورامپریالسم است و بر ضد مردم سوریه عمل می کند.

گزارشات حاکیست مقر "ارتش آزاد سوریه" در ترکیه واقع است و در ماه نوامبر سال گذشته در حدود ۶۰۰ نفر "جندالله" وابسته به القاعدهﻯ لیبی به رهبری عبدالحکیم بالحاج به آن پیوستند. بر اساس ادعای خوزه  ماریو ازنار، نخست وزیر سابق اسپانیا بالحاج به سازماندهی... عملیات تروریستی ۱۱ مارس سال ۲۰۰۴ مادرید متهم است. المهدی هتاری لیبیائی که تا قبل از پیوستن به "القاعده"، در ایرلند اقامت داشت، در میان برخی گروهﮬﺎﻯ شبه نظامی در سوریه در نزدیکی مرز ترکیه دیده شده است. وی، فرماندهﻯ تیم طرابلس بود و در شورای طرابلس فرد شماره دو بعد از بالحاج به حساب می آمد. هتاری، پس از استعفا در لیبی، اعلام کرد که می خواهد به سر زندگی خود در ایرلند باز گردد ولی از ترکیه سر در آورد و از آنجا نیز در رأس یک گروه شبه نظامی به اراضی سوریه وارد شد. تری میسان می نویسد که هتاری وابسته به گروه مبارزان مسلمان لیبی می باشد که رسماً در لیست سازمانﮬﺎﻯ تروریستی آمریکا قرار دارد، و در ماه ژوئن سال ۲۰۱۰ در میان فعالان مدافع فلسطین در کشتی "ماوی مرمره" حضور داشت (مأموران امنیتی سازمانﮬﺎﻯ جاسوسی آمریکا نیز در میان هئیتﮬﺎﻯ این کشتی حضور داشتند). هنگام حملهﻯ نیروهای ویژهﻯ اسرائیل به کشتی، او مجروح گردید و ۹ روز در زندان اسرائیل بسر برد و سپس آزاد شد.

در سایتﮬﺎﻯ اینترنتی جهادگرایان اطلاعات زیادی دربارهﻯ سازماندهی شبه نظامیان و تسلیح آنها در سوریه برای جنگ با دولت این کشور درج شده است. این امر از کشورهای عربی همسایه و ترکیه جریان می یابد. در سایت "انصارﺍلمجاهدین" منبع اطلاع رسانی بینﺍلمللی شبه نظامیان اسلامی، متن دعوت به جهاد علیهﻯ سوریه درج شده (در آنجا، از جمله، ویدئوﻯ فیلم وهابیون روسیه نیز درج شده است) و یکی از آنها بنام نصرالدین الحسنی می نویسد، که امیر ابو اسامه المجاهر در عملیات مرز عراق و سوریه کشته شد. ۱۲ فوریه، همام سعید، رهبر "اخوانﺍلمسلمین" در اردن نیز به جهاد علیهﻯ دولت سوریه فرمان داد و پیوستن به "ارتش آزاد سوریه" را جزء "وظایف اسلامی" خواند....

ولی علیرغم همهﻯ دسیسهﮬﺎﻯ امپریالیستﮬﺎ و اعزام مزدور عرب و کلمبیائی و ترک و لبنانی و عراقی و... به حمص و پارهﺍﻯ شهرهای دیگر ضد انقلاب سوریه به شدت سرکوب شده و القاعده و عمال اجیر شدهﻯ خارجی مجبور شدهﺍند خاک سوریه را سراسیمه ترک بنمایند. برنامهﻯ امپریالیستﮬﺎ برای "آزاد سازی" حمص و تشکیل مقری برای دولت به ظاهر قانونی و مورد تائید امپریالیستﮬﺎ به نام "شورای عالی ملی سوریه" و یا نظایر آن که در لیبی اختراع کردند با شکست روبرو شده و حالا مجبورند درجهﻯ دخالت را افزایش دهند. از هم اکنون پرچمﮬﺎﻯ دفاع از "حقوق بشر" را برافراشتهﺍند و از جنایت جنگی سخن می رانند تا راه ورود ارتشﮬﺎﻯ تجاوزگر ناتو و آمریکا و اسرائیل را به خاک سوریه هموار نمایند



* * * * * * * *  *



دسیسهﻫﺎﻯ امپریالیستﻫﺎ و صهیونیستﻫﺎ در ممالک عربی و منطقه محکوم است

     حقوق بشر و حقوق ملل

برای کمونیسم انسان در مرکز جهان قرار دارد. کمونیستﮬﺎ سالﮬﺎست برای حقوق انسانﮬﺎ مبارزه کرده و می کنند. اصل رهائی بشر از اسارت، یکی از اصول اعتقادی کمونیستﮬﺎست. آموزگاران کمونیسم نوشتند که باید به بهره کشی انسان از انسان خاتمه داد و جامعهﺍﻯ را بنیاد نهاد و پابرجا نگهداشت که این اصل را شالودهﻯ زندگی اجتماعی خویش قرار دهد. ولی کمونیستﮬﺎ انسانﮬﺎ را مجرد و صرفاً فیزیکی نمی بینند. انسانﮬﺎ موجودات اجتماعیﺍند و در این مناسبات پرورش یافتهﺍند. آنها هم ستمگر و متجاوز در میان خود دارند و هم ستمکش و قربانی تجاوز. درهﻯ فقر و ثروت آنها را از یکدیگر جدا می کند. آن جامعهﻯ انسانی که کمونیستﮬﺎ در پی آن هستند جامعهﺍیست که چنین درهﺍﻯ در میان آن نباشد و سرانجام رهائی انسان فرا رسیده باشد. به نظر کمونیستﮬﺎ راه نیل به چنین جامعهﺍﻯ مبارزهﻯ طبقاتی و استقرار دیکتاتوری پرولتاریاست. به همین جهت کمونیستﮬﺎ حقوق بشر را امری انتزاعی و مجرد نمی بینند. آنها این مقوله را در ارتباط با مبارزهﻯ طبقاتی قرار می دهند.

آنچه به عنوان اعلامیهﻯ جهانی حقوق بشر به تائید مراجع جهانی رسیده است طبیعتاً گامی به جلوست و پاسخی به بی حقوقی انسانﮬﺎ در مقابل نظامﮬﺎﻯ فئودالی، مذهب و سرمایهﺪاری امپریالیستی است. این حقوق را بشریت در مبارزهﻯ دائمی خویش تا به این حد کسب و تثبیت کرده است. ولی این اعلامیه مفاهیم ایدئولوژی سرمایهﺪاری را که مالکیت خصوصی را مقدس شمرده و اساس بهره کشی انسان از انسان را نفی نمی کند در خود جا داده است. در این منشور سخنی از حق انسانﮬﺎ برای کار دائمی در میان نیست زیرا باید دست سرمایهﺪاران در اخراج کارگران باز باشد، باید حضور میلیونﮬﺎ بیکار را برای ایجاد دلهره و زهر چشم گیری از میلیونﮬﺎ انسانﮬﺎﻯ شاغل پذیرفت تا به بهانهﻯ رقابت، سطح دستمزدها نازل باشد و... به همین جهت نمایندگان شوروی سوسیالیستی لنینی ــ استالینی در مجمع عمومی سازمان ملل به این سند رای ممتنع دادند زیرا اساس آن یک سند صوری بورژوازی است که با جملات زیبا تزئین شده است بدون آن که راه مادی تحقق واقعی حقوق انسانﮬﺎ در آن منظور شده باشد.

حزب کار ایران(توفان) حامی حقوق بشر است و راه نیل به آن را که استقرار جامعهﻯ کمونیستی است نشان می دهد. این صمیمیت کمونیستﮬﺎ در بیان حقایق است. در غیر این صورت نشخوار واژهﮬﺎﻯ تزئینی برای سخنرانیﮬﺎﻯ غرا چاره درد نیست بلکه اگر از روی نادانی سیاسی نباشد با هدف فریب افکار عمومی صورت می گیرد. حزب ما اعلامیهﻯ کنونی حقوق بشر را ماهیتاً یک اعلامیهﻯ بورژوائی با تمام مزایا و مضرات آن تحلیل کرده ولی وجود آن را دستآورد مبارزهﻯ ملتﮬﺎ می داند. این مبارزهﻯ خونین و مستمر صدها سالهﻯ مردم بوده است که منجر به این شده. این گام بزرگ در جوامعی که خونخواران کوچک ترین توجهی به انسان و انسانیت نمی کردند برداشته شود. به رسمیت شناختن این حقوق و دفاع از آن، دفاع از یکی از دستآوردهای تاریخی بشریت تا لحظهﻯ کنونی است. وظیفهﻯ کمونیستﮬﺎ نفی این دستآورد نیست تکامل این دستآورد بر اساس و بر شالودهﻯ آنچه هست می باشد. عقب نشینی از این دستآوردها عدم درک مبارزهﻯ دموکراتیک و خدمت به ارتجاع سیاه است. کمونیستﮬﺎ همواره باید مبارزه برای تحقق حقوق بشر را در رابطه با مبارزهﻯ طبقاتی مورد تحلیل قرار دهند و خواستﮬﺎﻯ مشخص خود از جمله نفی تقدس مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و حق کار برای همه و نفی بهره کشی انسان از انسان را طرح کرده و توضیح دهند.

حقوق ملل نیز حقی است که پس از استقرار سوسیالیسم در شوروی لنینی ــ استالینی و شکستن کمر نظام استعماری کهن و پایان عصر امپراتوری فرتوت انگلستان و فرانسه و... بعد از جنگ جهانی اول به رسمیت شناخته شده است. ملتﮬﺎﻯ جهان با مبارزه و تلاش خویش سرزمین خود را از زیر سُلطهﻯ قدرتﮬﺎﻯ استعمارگر رهائی داده و دولتﮬﺎﻯ مستقل از نظر سیاسی به وجود آوردند. حقوق ملتﮬﺎ و استقلال کشورها دستآورد سالﮬﺎ مبارزهﻯ استقلال طلبانه آنها بود. تغییر توازن قوای جهانی، پیدایش جنبشﮬﺎﻯ عظیم کارگری، سوسیالیستی و ضد استعماری و دموکراتیک شرایطی را ایجاد کرد که امپریالیستﮬﺎ ناچار شدند اشکال نوین استعمار را آزمایش کنند. استعمار کهن جای خویش را به استعمار نوین بخشید. این شرایط جدید و فشار موج دموکراسی، امپریالیستﮬﺎ را واداشت حقوق ملتﮬﺎ را به رسمیت بشناسند و مانند سابق در جامعهﻯ ملل، آنهم با بی شرمی و صراحت لهجه و طلبکاری و بدیهی بودن، ممالک را بر اثر تناسب قوای خودی میان خودشان با خط کش تقسیم نکنند. وقتی امپریالیستﮬﺎ دیدند که مبارزهﻯ ملل برای استقلال و آزادی، زمینهﻯ رشد سوسیالیسم و تشدید مبارزهﻯ طبقاتی را ایجاد کرده است، وقتی دیدند که مبارزهﻯ ملی بخشی از مبارزهﻯ عمومی ضد امپریالیستی شده است و تنها با این دورنما امکان حرکت به جلو، بقا و پیگیری را دارد به هراس افتاده و حقوق ملتﮬﺎ را به رسمیت شناختند. بر این اساس همهﻯ ملل در قالب ممالک خویش دارای حقوق برابرند. این اصل دموکراتیک مافوق نوع ایدئولوژی، مذهب، کمیت و کیفیت، رنگ پوست و نژاد، بزرگی و یا کوچکی، درجهﻯ سطح فرهنگی، زبان و... قرار دارد و برای کوبا همانقدر معتبر است که برای آمریکا.

حزب کار ایران(توفان) از این دستآورد بشریت که در مبارزهﻯ ضد استعماری و ضد امپریالیستی به وجود آمده است حمایت می کند. ما حقوق ملل را که پاسخی به سرکوب و بی حقوقی آنها در طی قرنﮬﺎ بوده است به رسمیت می شناسیم. این حقوق در دوران رشد سرمایهﺪاری شکل گرفت و در قالب نهضتﮬﺎﻯ ملی با تکیه بر مجموعهﻯ اشتراک ثابتی از سرزمین، زبان، عوامل تاریخی، و همبستگی اقتصادی، ساختمان فرهنگی و روحی بروز کرد و ما بارها گفتهﺍیم که این مبارزهﻯ ملی در دوران امپریالیسم، در دورانی که سیاست استعماری درهم شکسته شده است، برای کسب استقلال سیاسی و تشکیل دول ملی بخشی از مبارزهﻯ عمومی انقلابی و ضد امپریالیستی خلقﮬﺎﻯ جهان و طبقهﻯ کارگر جهان بوده و جهت گیری آن به سمت جلو یعنی با گرایش به جامعهﻯ بدون طبقه ماهیتاً مترقی خواهد بود زیرا این مبارزه در بطن خود مبارزهﻯ ضد استعماری و نفی مناسبات گذشته را پنهان دارد و بازگشت به گذشته را به طور عینی ارتجاعی می داند. ما همواره بر آن بودهﺍیم که مبارزهﻯ ملی یک مبارزهﻯ طبقاتی است و از منظر مبارزهﻯ طبقاتی باید به آن نگریسته شود.

توفان ــ سخن هفته

نقل ازفیسبوک حزب کارایران(توفان)

دوشنبه۸ خردادماه۱۳۹۱

* * * * * * * *



علیرضا نوری زاده خبرنگاری بی شرم و خودفروخته



"درود بر آمریکا که رژیم طالبان را سرنگون کرد"

"درود بر آمریکا که رژیم آدمکش صدام را برانداخت"

"من افتخار می کنم که خبر سرنگونی رژِیمﮬﺎﻯ افغانستان و عراق را جشن گرفتم و امروز هم همچنان بر این

  نظرم که سیاست جرج بوش در رابطه با افغانستان وعراق صحیح بوده و مردمان این دو کشور را از شر

 صدام و طالبان نجات داد. امروز در عراق بیش از 170 روزنامه آزاد وجود دارد..."

نقل از مناظره علیرضا نوری زاده با دکتر محمد سهیمی در تلویزیون اندیشه، برنامه نسیم شمال مورخ 9

  اردیبهشت 1391"



به این حضرت آقا که برای جاه و مقام و پول خود را به امپریالیسم و صهیونیسم فروخته است باید گفت تنها کسانی از فجایع و ویرانی عراق توسط آمریکا و شرکای جنایتکارش این چنین بیشرمانه دفاع می کنند که بوئی از انسانیت نبردهند، اینان رفتارشان هزاربار پست تر از حیوان است. به برکت بمباران و اشغال عراق توسط آمریکا نه تنها دموکراسی در عراق برقرارنشد بلکه این کشور کاملاًً ویران و حد اقل 70 سال به عقب پرتاب شد.امروز نه امنیتی وجود دارد و نه اقتصاد و نه استقلال، بلکه عراق به مستعمرهﻯ آمریکا تبدیل شده و در خطر تجزیه و پاره پاره شدن قرار دارد.در خلال قریب به 9 سال اشغال عراق، دو و نیم میلیون (۲۵۰۰۰۰۰) کشته طبق گفتهﻯ وزیر بهداشت عراق، یک میلیون (۱۰۰۰۰۰۰) بیوه زن عراقی، چهار میلیون (۴۰۰۰۰۰۰) کودک یتیم عراقی، هشتصد هزار (٨۰۰۰۰۰) عراقی ناپدید شده در بازداشتگاهﻫﺎﯼ مخفی مرتبط با احزاب گوناگون حاکم (بر اساس شکایت‌های ثبت شده در وزارت کشور عراق) ، سیصد و چهل هزار (۳۴۰۰۰۰) زندانی عراقی که بدون اعلام جرم، در زندان‌های ارتش ایالات متحده، زندان‌های دولت عراق، و زندان‌های واقع در منطقهﻯ کردستان به سر می ‌برند، چهار و نیم میلیون (۴۵۰۰۰۰۰) آوارهﻯ عراقی در خارج از عراق ، دو و نیم میلیون (۲۵۰۰۰۰۰) عراقی آواره در داخل عراق (به گزارش وزارت آوارگان عراق)،هفتاد و شش هزار (٧۶۰۰۰) مورد ثبت ‌نام شدهﻯ ایدز در عراق؛ این رقم قبل از تجاوز به عراق و اشغال آن کم‌تر از ۱۴ مورد بود (بنا به گزارش وزارت بهداشت عراق)، بیش از دوهزار پزشک و قریب به شش هزار نفر از روشنفکران و استادان دانشگاهﻫﺎﯼ عراق ترور و یا به زندان افتادهﺍند.آمریکا از به کاربردن فسفر سفید علیهﻯ مردم بی دفاع دریغ نکرد و از قتل عام بیرحمانهﻯ مردم عراق در فلوجه به هدف نهائیﺍش برای نابودی جنبش مقاومت و ثبات دست نیافت. چشم اسفندیار زندان و شکنجهﻯ "دموکراتیک" در زندان مخوف ابو غریب عراق نیز بر کسی پنهان نیست و رسالت امپریالیست "دمکراتیک" آمریکا در جهان جز این نیست. اینهاست دستآوردهای شوم اشغال عراق در خلال 9 سال اخیر. هیچ انسان آزادهﺍﻯ از بمباران و ویرانی عراق دفاع نمی کند مگر این که نادان و یا خودفروخته باشد.

در افغانستان نیز بعد از 10 سال اشغال و خونریزی جز کشتار دهﮬﺎ هزارنفر مردم بیگناه و آواره شدن میلیونﮬﺎ نفر، نصیب مردم مصیبت دیده افغانستان نشده است. اشغالگران امپریالیست آمریکا و فرانسه و انگلیس ... این قدرتﮬﺎﻯ استعماری و جنایتکار از پرتاب فسفر سفید و اورانیوم رقیق شده دریغ نکرده و تصاویر کودکان افغانی و عراقی وجدان انسان را معذب می کند.علیرضا نوری زاده و کلیه کسانی که از امپریالیسم به دفاع برخاستهند نه مدافع حقوق بشر در ایران هستند و نه حامی استقلال و تمامیت ارضی ایرانین خودفروختگان سیاسی از تجاوز نظامی به ایران و سیاست تحریم اقتصادی امپریالیستﮬﺎ و گرسنگی دادن به مردم ایران دفاع می کنند. ما بارها گفتهیم حقوق بشر تجزیه ناپذیر است کسی که نقض حقوق بشر در ایران و در زندان کهریزگ و اوین را محکوم می کند باید نقض حقوق بشر در افغانستان و عراق و لیبی و فلسطین را نیز محکوم کند در غیراین صورت دروغگو و ریا گار است.

وظیفه همه نیروﮬﺎ و انسانﮬﺎﻯ بیدار، با وجدان سیاسی است ضمن مبارزه علیه رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی در افشای نیروهای خود فروخته سیاسی و سخنگویان ریز و درشت آنها کمر همت بندند و توطئهﮬﺎﻯ عفریت خارجی علیه مردم ایران را بی پاسخ نگذارند.



نقل از فیسبوک توفان

 سخن هفته

12اردیبهشت 1391



* * * * * * * *



نیکسون در لنین گراد



درموقع دفاع شهر قهرمان لنین گراد دخترک دوازده ساله ای بنام تانیا در دفتر یادداشتﮬﺎﻯ روزانهﻯ خود نوشت: گنه در دسامبر هلاک شد، مادر بزرگ در ژانویه، سپس عمو لیوشا سپس مامان، و سپس ساویچف. "همه رفتند و فقط تانیا باقی است." ولی تانیا نیزبزودی به هلا کت رسید و در آرامگاه مدافعان دلیر لنین گراد، گورستان پیسکاروف ، بخاک سپرده شد.

این داستان کوچک ، گوشهﺍﻯ از حماسهﻯ بزرگی است که خلق شوروی به رهبری استالین کبیر در جنگ ضد فاشیستی در صحنهﻯ تاریخ ایجاد کرد.جنگی که به خاطر رهائی بشریت و پاسداری ازجهان نوین سوسیالیستی صورت گرفت. میلیونﮬﺎ نفر از خلق شوروی،امثال تانیا، قهرمانانه مردند، تا سوسیالیسم زنده بماند.

آنها چگونه می توانستند تصور کنند که پس از فاشیسم هیتلری بلیهﺍﻯ عظیم تر و عمیق تر بر کشور شوراها هجوم خواهد آورد و سوسیالیسمی را که آنها به بهای خون خود زنده و سربلند نگهداشتند در گور خواهد کرد ؟

چگونه می توانستند خیانت رویزیونیسم خروشچفی را پیش بینی کنند؟ چگونه می توانستند تصور کنند که روزی جانشین هیتلر، دژخیم خلقﮬﺎ ، سرکردهﻯ امپریالیسم تجاوزکارآمریکا به دعوت اسارتگران خلق شوروی بر خاک آنها قدم خواهد گذاشت و یاد آنها را وسیلهﻯ عوام فریبی خواهد ساخت ؟

اما همهﻯ این "عجایب" به وقوع پیوست و نیکسون در سفر لنین گراد به گورستان پیسکارف گذر کرد و در نطق تلویزیونی خویش با اشاره به تانیا چنین گفت:

» در گورستان عکس دخترک دوازده سالهﺍﻯ را دیدم به نام تانیا. دختر بسیار زیبائی بوده است .صفحات یادداشتﮬﺎﻯ روزانهﻯ او حاوی تاریخ وحشتناک جنگ است... اینک که ما در راه دنیای صلح جویانه تری می کوشیم به تانیا و همهﻯ تانیاهای دیگر فکر کنیم ...«



این سخن از دهان کسی بیرون آمده است که میلیونﮬﺎ نفر از تانیاهای جهان در اثر جنایتکاری سیاسی که او نمایندهﻯ آنست از بی غذائی و بی داروئی می میرند! کسی که روستاهای ویتنام جنوبی را به کورهﮬﺎﻯ آدمسوزی بدل کرده است! کسی که با گلولهﮬﺎﻯ خود بر یادداشتﮬﺎﻯ هزاران تانیای ویتنامی نقطهﻯ خاتمه گذاشته است! کسی که سربازانش کودکان را در آغوش مادران از دم تیغ می گذرانند!کسی که حکومتش بر انگیزنده و یا همدست کلیهﻯ فتنهﮬﺎ و خونریزیﮬﺎ و جنگﮬﺎﻯ تجاوزکارانهﻯ بعد از جنگ دوم جهانیست! روزنامه "نان دان" ارگان حزب زحمتکشان ویتنام در اشاره به نطق نیکسون نوشت: "این سخنان زیبا با صدای انفجار بمبﮬﺎﻯ آمریکائی که روز و شب بر سرزمین ویتنام اندوه و عزا می بارند پوشیده شده "، " بدیهیست که برای آن که بچهﮬﺎﻯ دنیا از کشتار در امان باشند و در صلح به سر برند بزرگ ترها باید به مقابله با امپریالیستﮬﺎﻯ آمریکائی بر خیزند و در برابر تهدید آنها عقب ننشینند."

این سخنان نیکسون گوشهﺍﻯ از عوام فریبی عظیمی است که در سفر وی به شوروی با شرکت امپریالیستﮬﺎ و سوسیال امپریالیستﮬﺎ یر روی صحنه آورده شد.از این سخن می توان ماهیت سایر سخنان نیکسون و حریفان رویزیونیست او را دریافت. سفر نیکسون به شوروی و مذاکرات و موافقتﮬﺎئی که در زیرظاهر تأمین صلح، تقلیل سلاحﮬﺎﻯ اتمی،همکاری در فضا و دریا و غیره صورت گرفت در واقع گام جدیدی بود در راه تقسیم مجدد جهان، تضمین منافع امپریالیستی مشترک خویش به زیان خلقﮬﺎﻯ گیتی، همکاری در خاموش کردن نهضتﮬﺎﻯ ملی و دموکراتیک و توطئه علیهﻯ جنگﮬﺎﻯ تودهﺍﻯ در هند و چین و خاورمیانه.

نیکسون در نطق تلویزیونی خویش در مسکو چنین گفت:



» اگر ما به دورنماهای صلح بنگریم،خواهیم دید که در این امر،یعنی کاهش سرچشمهﮬﺎﻯ تصادمات مستقیم ممکن بین خودمان به پیشرفتﮬﺎﻯ مهم نائل آمدهﺍیم. اما تاریخ به ما می گوید که ملتﮬﺎﻯ بزرگ بر اثر تصادماتی که با ملتﮬﺎﻯ کوچک تر پیدا کردهﺍند، به جنگ کشیده شدهﺍند. ما می توانیم و باید به مثابهﻯ قدرتﮬﺎﻯ بزرگ از نفوذ خویش  برای جلوگیری از چنین پیش آمدی استفاده کنیم. هدف ما باید عبارت باشد از این که به تجاوز در بخشﮬﺎﻯ دیگر جهان و منجمله تصادماتی که بین این ملتﮬﺎﻯ کوچک که از ما انتظار "رهبری"و سرمشق دارند روی می دهد، میدان ندهیم...هر چند کشورهای ما ثروتمند تر و نیرومند تر شوند ما را از جنگ و از تهدید جنگ، در هر نقطهﺍﻯ از جهان که باشد، بیشتر زیان خواهیم دید. «



بگذریم از لحن پر غرور این عبارات و از تحقیری که در آنها نسبت به خلقﮬﺎﻯ جهان نهفته است . از نمایندهﻯ امپریالیستﮬﺎ جز این انتظار نمی رود. اما مضمون سخنان نیکسون بسیار مهم و در عین حال روشن است ،او در خطاب به رویزیونیستﮬﺎﻯ شوروی می گوید: ما دو قدرت بزرگیم. جنگ با یکدیگر به سود ما نیست و در جنگی که از طرف خلقﮬﺎﻯ اسیردر گوشهﺍﻯ از جهان بر پا شود به زیان ماست. هر دو ما باید از نفوذ خویش برای جلوگیری ار آن استفاده کنیم. شما کشورهائی تحت نفوذ خویش دارید . زمام عدهﺍﻯ از کشورها نیز در دست ماست . بیائید از این وضع برای تأمین منافع مشترک خود بهره برداریم . همچنان که ما در موقع اشغال چکوسلواکی چشم بر هم گذاشتیم و به شما فرصت دادیم که وضع آن کشور را "عادی" گردانید شما هم در مسئلهﻯ ویتنام و فلسطین نقش دلال ما را داشته باشید .

رویزیونیستﮬﺎﻯ شوروی همیشه این نقش را به عهده داشتهﺍند . ولی آنچه امپریالیسم آمریکا می طلبد از قدرت آنان بیرون است. خلق آزادهﻯ ویتنام تجارب گرانبهائی در مبارزه علیهﻯ امپریالستﮬﺎﻯ گوناگون ژاپنی ،فرانسوی و آمریکائی دارد و به نحوی می داند که سرنوشت آزادی و استقلال او در میدان جنگ تعیین خواهد شد و تا روزی که پای یک سرباز آمریکائی بر گردهﻯ خاک ویتنام است با هیچ افیونی از افزار معجزه آفرین جنگ تودهﺍﻯ دست نخواهد کشید.

امپریالیسم آمریکا در جنگ تجاوزکارانهﻯ دهسالهﻯ خویش در ویتنام پیوسته گرفتار محاسبهﻯ نادرست بوده است. کندی می پنداشت که اگر سربازان آمریکائی را دوشادوش سربازان پوشالی سایگون به جنگ وادارد خلق ویتنام را به تسلیم ناچار خواهد ساخت . جانسون برای آنچه شکست رئیس جمهور پیشین را جبران کند به بمباران ویتنام شمالی فرمان داد به این خیال که جنگجویان ویتنامی را به این وسیله به زانو در آورد . اینک نیکسون با سبکسری تمام از این حد پا فرا تر گذاشته و نه فقط بمباران ویتنام شمالی را از سرگرفته بلکه بنادر جمهوری دموکراتیک ویتنام را مین گذاری کرده و به محاصرهﻯ آن کشور دست زده است و این نشانهﻯ عجز و سرگشتگی امپریالیسم آمریکاست . امروز در اثر تجربهﻯ دهساله بر جهان ثابت شده است که عملیات جنایتکارانه نمی تواند تأثیر تعیین کننده در سرنوشت جنگ داشته باشد . امپریالیسم آمریکا جنگ تجاوزکارانه در هندوچین را باخته است .

سرنوشت فاشیسم آلمان می تواند برای امپریالیسم آمریکا آموزنده باشد اگر نیکسون گرفتار نابینائی طبقاتی نبود در گورستان پیسکاروف بر گور تانیا می توانست دور نمای جنگ هندوچین را بهتر و روشن تر ببیند؛ میلیونﮬﺎ از مردم شوروی و شاید خلقﮬﺎﻯ اروپا در میدانﮬﺎﻯ جنگ، در اردوگاهﮬﺎﻯ اسیران، در کورهﮬﺎﻯ آدمسوزی، در نبردهای پارتیزانی، در شکنجه گاهﮬﺎﻯ گشتاپو جان سپردند و اراضی املاک فاشیستﮬﺎﻯ آلمان از خاکستر انسانﮬﺎ کود داده شد .

هزاران گورستان نظیر پیسکارف که امروز زیارتگاه عموم است در همهﻯ کشورهای اروپا گسترده گشت ولی آنکه سرانجام به مزبلهﻯ تاریخ افکنده شد، فاشیسم بود. جا داشت که سرکردهﻯ امپریالیسم آمریکا به این مزبله بیندیشد.



برگرفته از توفان ارگان سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان شماره 58

مرداد 1351

ا

* * * * * * * *



زنده باد انترناسیونالیسم پرولتری! مرگ بر سرمایه داری، فاشیسم، صهیونیسم و امپریالیسم!


زندانی کردن دکتر فریبرز رئیس دانا را محکوم می کنیم و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط ایشان هستیم



اطلاعیهﻯ زیر درمورد زندانی کردن فریبرز رئیس دانا توسط کمیتهﻯ دفاع از کارگر زندانی رضا شهابی انتشار یافته که خود آقای رئیس دانا یکی از اعضای این کمیته است. حزب کار ایران(توفان) زندانی کردن دکتر فریبرز رئیس دانا را به شدت محکوم می کند و خواهان آزادی فوری ایشان و همهﻯ زندانیان سیاسی دربند است.

***

 در اطلاعیهﻯ دفاع از دکتر فریبرز رئیس دانا چنین آمده است:

«زندانی کردن فریبرز رئیس‌دانا یکی از اعضای کمیتهﻯ دفاع از رضا شهابی محکوم است»

دکتر فریبرز رئیس‌دانا از اعضای "کمیته دفاع از رضا شهابی"، اقتصاددان و عضو "کانون مدافعان حقوق کارگر" صبح روز دوشنبه 1 خرداد 1391 پس از مراجعه به پلیس امنیت تهران برای گذراندن حکم یکسالهﻯ حبس به زندان اوین فرستاده شد.

تنها جرم فریبرز رئیس ‌دانا دفاع از حقوق کارگران و تشریح ابعاد فاجعه آمیز زندگی اقتصادی و معیشتی آنان است.ما اعضای "کمیتهﻯ دفاع از رضا شهابی" به زندان افکندن این عضو خود را به شدت محکوم می ‌کنیم و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط ایشان هستیم.

همچنین رضا شهابی کماکان با وضعیت نامناسب جسمی در بخش جراحی اعصاب بیمارستان امام خمینی بستری است و پزشکان منتظرند تا حال عمومی او به وضعیتی برسد که توانائی عمل جراحی را داشته باشد. هفتهﻯ پیش هنگامی که پزشکان آماده می شدند تا رضا را عمل کنند او دچار یک سرماخوردگی عفونی شدید شد و پزشکان معالج پس از معاینهﻯ او دستور اکید دادند که تا بهبودی کامل و بازگشت به حالت عادی، عمل او انجام نخواهد شد.

لازم به ذکر است که پس از صدور حکم رضا شهابی، وکیل او در مهلت مقرر لایحهﻯ اعتراض به این حکم را تحویل شعبهﻯ 15 دادگاه انقلاب داده است اما تا کنون و پس از چند بار مراجعهﻯ وکیل و خانواده، هنوز شعبهﻯ مربوط به دادگاه تجدیدنظر مشخص نشده است و هیچ جواب مشخصی داده نمی شود.

کمیتهﻯ دفاع از رضا شهابی ــ یکشنبه 7 خرداد 1391



* * * * * * *



محمد علی افراشته شاعر زحمتکشان
 

محمدعلی افراشته (1287 ــ 1338)، شاعر، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس دههﻯ ۱۳۲۰، با آن که آثار قلمی‌اش در مطبوعات طنزآمیز آن روزگار، که به آنها نشریات فکاهی می ‌گفتند، به فراوانی انتشار می ‌یافت، به ویژه اشعار گیلکی او. در قلمرو این گویش، شهرت و محبوبیت فراوان داشت و صاحب‌نظران او را در این عرصه بی‌همتا می ‌دانند

افراشته شاعر کمونیستی است که قریحهﻯ خودرا نه در خدمت شاهان و استثمارگران بلکه در خدمت زحمتکشان رنجدیده نهاده است.مضون اشعار وی سرشار ازعشق ومحبت وهمدردی نسبت به خلق زحمتکش و مملو از کینه ونفرت نسبت به دشمنان خلق است. قلم او هرگز از راه محرومان انحراف نجست.او در سراسر زندگی به مضمون این بیت خود:



بشکنی ای قلم، ای دست،    اگرپیچی از خدمت محرومان سر



 وفادار ماند.

وی در افشای دزدی "شرعی" دزدان حاکم و مجازات "دزدی" محرومان چنین نوشت:



دزد یک جوجه خروس حلق آویز..................... دزد ده دهکده آقا وعزیز؟

دزد یک خربزه اندرسر دار............ دزد صد قریه جناب سردار

زالوی خون هزاران دهقان            حضرت اشرف و خان واعیان

داشتی گر هنر وعقل و کمال            همه بودند به عرف تو شغال



رفیق افراشته بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد به خارج مهاجرت کرد و در سن پنجاه و یکسالگی در صوفیه پایتخت بلغارستان بدرود حیات گفت.یادش گرامی باد!



* * * * * * * *



کاری کردیم که:

سارکوزی شکست خورد

 بیانیهﻯ کمیتهﻯ مرکزی حزب کمونیست کارگران فرانسه در مورد انتخابات ریاست جمهوری



خلق ما مرتکب خطا نشد. همان کاری را کرد که برای طرد یک راست خطرناک لازم بود، راستی که سیاست پس رفت اجتماعی، سیاست تجزیه و تعرض در قبال جنبش کارگری را دنبال می کرد و در این راستا به پای زد و بند با راست افراطی رفته بود. وجد مردم در دور اول انتخابات، عاملی که اولین شکست را به سارکوزی و شرکاء تحمیل کرده بود، در دور دوم تائید و تقویت شد.

سارکوزی، که مدام موعظه می کرد و به سمت هواداران جبههﻯ ملی پیش می رفت، تا آخرین دقایق هم، دست از ستیزه جوئی نکشید. هفتهﺍﻯ نبود که یکی از تزهای راست افراطی را به عاریت نگیرد، علیهﻯ سندیکاها، علیهﻯ مهاجران مهملی نبافد، پرچم نفرت طبقاتی را علم کرده و مرتب دربارهﻯ "کار حقیقی"! و یا "کارگران حقیقی"! جفنگ می گفت، مردم را تحریک می کرد.

همین راستگرائی عیان بود که هرچه بیشتر از روی مقاصد "نا"مرئی سارکوزی و شرکاء را پرده برداشت: یعنی همدستی آشکار با راست افراطی در دولت علیهﻯ طبقهﻯ کارگر، علیهﻯ خلق، علیهﻯ سازمانﮬﺎﻯ اجتماعی و سندیکائی. شواهدی هست مبنی بر این که هواداران جبههﻯ ملی (جبههﻯ فاشیستﮬﺎﻯ فرانسوی ــ توفان) پیام حضرات را خیلی خوب گرفتند. بیخود نبود که رفتند و دستجمعی به سارکوزی رأی دادند ــ علت آرای زیاد سارکوزی در دور دوم انتخابات. گو اینکه مارین لوپن خود را "بی طرف"! قالب کرده و پیشنهاد "رای سفید"! داده بود.

در مقابل، کسانی که فکر می کردند که گرایش سارکوزی و شرکاء یک تاکتیک انتخاباتی برای "جذب" آرای جبههﻯ ملی بوده، در اشتباه بوده و هستند. پای استراتژی حضرات در میان بود، که هم پیروزی محتمل در انتخابات جاری را در مد نظر داشتند و هم به فکر اپوزیسیون فردا بودند.

پای یک استراتژی، وحدت سیاسی و ایدئولوژیک به منظور تراشیدن نوعی مرجع رسمی برای رأی افراطی، برای ایجاد یک فضا، فضای تنش ماندگار، در جامعه در میان بود، توأم با انواع تحقیر و اجحاف و تعرض و پراکندگی و... تا الیگارشی بتواند، با خیال راحت، سیاست ریاضت کشی خود را پیاده کند. از شما چه پنهان که ما با برداشتن سارکوزی از رأس دولت، جلوی اجرای این سناریوی مخرب را گرفتیم.

بدون وجد و تحرک مردم در همان دور اول انتخابات، پس زدن سارکوزی خیلی دشوارتر و یا اصلاً مقدور نمی شد. ناگفته نماند که این وجد و تحرک ناشی از مبارزهﻯ جبههﻯ چپ و کاندیدای آن ژان ــ لوک ــ ملانشون بود. بعد از دور اول انتخابات، با اعلام بلافاصله این که باید جلوی سارکوزی را گرفت، ایضاً با بسیج تمام پتانسیل جبههﻯ چپ به یاری همهﻯ سازمانﮬﺎ و احزاب تشکیل دهندهﻯ آن، نقش اصلی، نقش تعیین کنندهﺍﻯ را در نتیجهﻯ دور دوم انتخابات بازی کرد.

تمایل به طرد سارکوزی، به مطالبات گستردهﻯ کارگران، زحمتکشان، جوانان و زنان در محلهﮬﺎﻯ مردمی باز می گردد، که تمام بار سنگین بحران و سیاست ریاضت کشی را به دوش می کشند. اینها همه در دل مبارزهﻯ انتخاباتی جبههﻯ چپ حاضر بوده و نقش ارزندهﺍﻯ بازی کردند. فرانسوا اولاند، دولتی که تشکیل خواهد داد، نمی توانند این حقایق را نادیده بگیرند. ما هم، ضمن هشدارهای مداوم، قبول مطالبات کارگران و زحمتکشان و... را به آنان تحمیل خواهیم کرد. این یکی از ودیعهﮬﺎﻯ مطرح در انتخابات پارلمانی است. بکوشیم تا حداکثر نمایندگان حاضر در فهرست اسامی جبههﻯ چپ انتخاب شوند تا ما بتوانیم با امکانات بیشتر برای تأمین مطالبات حیاتی تودهﮬﺎ مبارزه کنیم.

فراموش نکنیم که یک موقعیت سیاسی تازه به وجود آمده است. الیگارشی طرحﮬﺎ و خواستهﮬﺎﻯ خود را دارد، بر آن است که ما را برای جبران ضایعات بحرانش بیشتر بدوشد، با توسل به سیاست ریاضت کشی در سطح ملی و هم در سطح اروپائی و بینﺍلمللی. هنوز مسئلهﻯ از میان بردن شغلﮬﺎ در دستور قرار دارد، که گویا به دلیل انتخابات دنبال نشد. باید به فکر رشد و برآمد مبارزهﻯ طبقاتی باشیم. پس جا دارد که قطبﮬﺎﻯ مقاومت را، بیش از پیش، به مراتب بیشتر از هر زمان دیگری، تقویت کنیم، به جنبشی که با جبههﻯ چپ رقم خورد دامن بزنیم. این همان چیزی است که هواداران جبههﻯ چپ گفته و می خواهند. یکشنبه شب، ضمن شادی به خاطر طرد سارکوزی، با خواندن سرود انترناسیونال فریاد زنند که: "ما چیزی را رها نخواهیم کرد".

حزب ما، یکبار دیگر اعلام می کند که به وظیفهﻯ خود در جبههﻯ چپ عمل کرده و برای حضور بیشتر در میان طبقهﻯ کارگر، حضور استوارتر در میان مردم به مبارزهﻯ خود ادامه خواهد داد. این تنها راه برای مبارزهﻯ مؤثر در قبال نفوذ جبههﻯ ملی است، پیوند با مبارزهﻯ جاری کارگران و خلق برای ایجاد یک بدیل حکومتی.، این تنها راه غلبه بر توهم و پراکندگی است، دخالت هرچه بیشتر مردان و زنان، جوانان و نوجوانان جهت سازماندهی بیشتر و بهتر، برای ایجاد بدیل حکومتی را می طلبد. 



* * * * * * *

پاریس، 6/ماه مه/2012

کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگران فرانسه

(لا فورژ، ارگان مرکزی حزب کمونیست کارگران فرانسه)

ترجمه و تکثیر از حزب کارایران (توفان)

........

.

ایران در محاصره اقتصادی امپریالیستها قرار دارد. ایران در محاصره نظامی امپریالیستها قرار دارد، ایران در محاصره فرهنگی و تبلیغاتی امپریالیستها قرار دارد، ایران از اعزام تروریست و جاسوس موساد و یا ایرانی تبارهای موسادی رنج می برد، ایران از خودفروختگی ایرانیان خودفروخته و یا سازمانهای سیاسی خود فروخته که از اجانب برای فراهم کردن زمینه اسارت... فکری مردم ایران پول می گیرند، رنج می برد، ایران از تبلیغات وطنفروشانه مشتی ضد کمونیست، کمونیست نما، رنج می برد، ایران از دست مشتی ایرانی خود فروخته که گویا همه مشکلات جهان را ناشی از حضور اسلام در جهان می دانند، رنج می برد و ایران از صدها بلاهای آسمانی و زمینی دیگر نیز رنج می برد. ما در اینجا از رنجی که ایران ما با استقرار جمهوری اسلامی در آن پدید آمده است، که به نقض مستمر حقوق بشر، به نقض آزادیهای دموکراتیک، به نقض شخصیت و کرامت انسانی و... منجر شده است، سخن نمی رانیم. ما از رنج مادران و خانواده هائی که حتی نمی دانند گور فرزندانشان کجاست، سخن نمی رانیم. ما از کشوری سخن نمی رانیم که آدمکشان حرفه ای و دارو دسته های مافیائی در ماشینهای ضد گلوله به غارت اموال عمومی مشغولند و هر کدامشان با دارا بودن تابعیت دوگانه بعد از چپاول و دزدی ثروتهای ملی به خارج فرار می کنند. ما از ایرانی سخن می رانیم، که همه این مشکلات و نتایج فجایع را بر دوش خود تحمل می کند. در چنین ایرانی مشتی بیمار روانی، مشتی آدمهائی که به عقده حقارت گرفتار آمده اند و در بحران روحی و جنسی به سر می برند، بر ارکان قدرت دست انداخته و مدعی اند، که همه مشکلات جامعه ما را باید بر اساس توضیح المسایل جنسی و بر محور مسایل و کشش جنسی میان زن و مرد حل کرد. نقل از توفان شماره 147 ارگان مرکزی حزب کارایران



آنچه که فروپاشید سوسیالیسم نبود



پاسخی مختصر به سئوال دوست جدید فیسبوک، ولادیمیر که با اشاره به تصاویر کلاسیکﮬﺎﻯ مارکسیست، فروپاشی شوروی در دوران گورباچف را پایان سوسیالیسم ارزیابی کرده نمود و استدلال نمود که "سقوط سوسیالیسم" تحت رهبری گورباچف خود مبین نادرست بودن اندیشهﻯ مارکسیسم لنینیسم است.....ترجمهِﻯ فارسی متن را در زیر متن انگلیسی ملاحظه فرمائید. دراین رابطه دو پاسخ کوتاه به زبان انگلیسی به دوستمان دادهﺍیم که ترجمهﻯ آن از نظر خوانندگان عزیز توفان الکترونیکی می گذرد:

پاسخ یکم :

دوست عزیز ولادیمیر 

از این که به فیسبوک ما رجوع کردهﺍید متشکریم. حزب کار ایران (توفان) بر این باور است که سوسیالیسم واقعی تنها بدیل در مقابل فلاکت سرمایهﺪاری و برای خروج از بحران کنونی جهان است (و بوده است) حزب ما بر این باور است که انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر به رهبری رفیق لنین مسیر پیشرفت بشریت را به مردم جهان نشان داد و استقرار سوسیالیسم توسط حزب بلشویک به رهبری رفیق استالین (1920ــ1960) در شوروی سابق دستآوری عظیم برای طبقهﻯ کارگر جهانی بود. حزب ما معتقد است که آموزشﮬﺎﻯ مارکس، انگلس، لنین، و استالین اعتبار و شادابی خود را همچنان حفظ کردهﺍند. دوست عزیز، حزب کار ایران (توفان) در چند دههﻯ گذشته از ماهیت رویزیونیسم خروشچفی که باعث بازسازی سرمایهﺪاری در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شد نقاب بر داشته است. فروپاشی شوروی سابق نتیجهﻯ اجتناب ناپذیر سیاستﮬﺎﻯ ضد انقلابی بود که رویزیونیستﮬﺎ به رهبری خروشچف، برژنف، ... و گورباچف دنبال می کردند. هم اکنون این وظیفهﻯ مردم روسیه است که مجدداً سوسیالیسم را در کشور خود بر قرار کنند.

حزب کار ایران (توفان)

23ماه مه 2012

................................    



پاسخ دوم:

دوست عزیز ولادیمیر، انقلاب اکتبر 1917 فصل جدیدی. در زندگی مردم شوروی سابق گشود. شرکت مستقیم تودهﮬﺎ در زندگی سیاسی کشور به آنها امید و اشتیاق فراوانی داد تا به صورت جمعی گام به پیش بردارند. این پیشرفت با بسیج طبقهﻯ کارگر و مردم شوروی در زیر پرچم حزب پیشرو پرولتاریا، حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، تحقق یافت. پیشرفتﮬﺎﻯ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و اجتماعی در دورهﻯ 1920ــ 1960 آن چنان شگرف و قدرتمند بودند که طبقهﻯ کارگر کشورهای اروپائی و آمریکای شمالی ازر آنها الهام گرفت و پرچم مبارزه برای برابری و سوسیالیسم را تشدید کرد.  برای مثال، در ایالات متحدهﻯ آمریکا این مبارزات به استقرار سیستم رفاه اجتماعی، تشکل اتحادیهﮬﺎﻯ کارگری انقلابی، تشکلﮬﺎﻯ انقلابی زنان برای برابری حقوق زن و مرد، تشکل برای ملیتﮬﺎﻯ گوناگون که تحت استثمار شدید سرمایهﺪاری بودند و .... انجامید. کسی که این دستاوردها و پیشرفت را نفی و یا بر آن چشم بپوشاند باید تحت نفوذ سنگین تبلیغات بورژوازی علیهﻯ برابری، سوسیالیسم و پیشرفت باشد. موقعی که حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در اثر غلبهﻯ رویزیونسم بر رهبری آن، ماهیت پرولتری خود را از دست داد ساعت به عقب برگردانده شد و رکود و بازسازی سرمایهﺪاری آغازگردید.





دوست عزیز، میخائیل گورباچف همانند خروشچف یکی از خانﮬﺎﻯ رویزیونیست در رهبری حزب گندیدهﻯ " کمونیست" شوروی بود با این تفاوت که گورباچف از سیستم نابرابری و استثمار سرمایهﺪاری به طور آشکار دفاع می کرد. برای خورده بورژواها که شدیداً به فرهنگ بورژوازی آلوده شدهﺍند بسیار مشکل است که ماهیت رویزیونیسم مدرن  و نقش آن در نابودی سوسیالیسم در شوروی را ببینند.

25 ماه مه 2012

* * * * * * * *


زنده باد لنینیسم ، تئوری و تاکتیک پرولتاریا درعصر امپریالیسم

خروج یونان از اتحادیه اروپا نخستین گام برای حل بحران

دیکتهﻯ صندوق بینﺍلمللی پول و بانک جهانی و در رأس آن اتحادیهﻯ اروپا به دولت یونان و ادامهﻯ خصوصی سازیﻫﺎ، اخراج سازیﻫﺎ و صرفه جوئیﻫﺎﯼ عریان، خشم کارگران و زحمتکشان و عموم مردم یونان را برانگیخته است. حضور قدرتمند جبههﻯ چپ در انتخابات اخیر یونان و بر افراشتن پرچم مبارزه علیهﻯ سیاست ریاضت اقتصادی و پیکار علیهﻯ زورگوئیﮬﺎﻯ اتحادیهﻯ اروپا و در رأس آن دولت امپریالیستی آلمان موجب فلج شدن احزاب راست و سوسیال دموکرات در پارلمان گردیده و گویا نخستین گام برای حل بحران موجود خروج یونان از اتحادیهﻯ پولی اروپا و کلاً از اتحادیهﻯ اروپا خواهد بود.چنین تحولی برای طبقهﻯ کارگر یونان و کل اروپا نوید بخش است و راه را برای تعرض کارگران و زحمتکشان علیهﻯ اتحادیهﻯ اروپا و درهم شکستن سیاست نئولیبرالی هموار خواهد ساخت.

اما راه حل نهائی بحران یونان، سوسیالیسم است. سوسیالیسم است که انسان و نه سرمایه را در مرکز جهان قرار داده، برای رفاه و آیندهﻯ انسان، جامعه را با برنامه ریزی بنا می کند.



درود بر طبقهﻯ کارگر یونان!

زنده باد سوسیالیسم!

مرگ بر سرمایهﺪاری و امپریالیسم جهانی!



* * * * * * * *



گزارش کوتاهی از تظاهرات اول ماه مه در سوئد

دهﮬﺎ هزار نفر از کارگران و زحمتکشان و روشنفکران مترقی و مردمی، امسال همچون سالﮬﺎﻯ گذشته در شهرهای مختلف سوئد، اول ماه مه روز جهانی کارگر را با برگذاری تظاهرات و راهپیمائی و سخنرانی گرامی داشته و همبستگی بینﺍلمللی خود را با مبارزات طبقهﻯ کارگر در کشورهای دیگر و جنبشﮬﺎﻯ آزادیخواهانهﻯ ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی و علیهﻯ پیمان تجاوز گر ناتو اعلام داشتند. در این مراسم کارگران و زحمتکشان سایر ملل مقیم سوئد به همراه برادران و خواهران هم طبقهﻯ خود خواستﮬﺎﻯ مشترک را فریاد می زدند و همبستگی انترناسیونالیستی خود را به نمایش می گذاشتند. طبق روال همه ساله برای نشان دادن همبستگی انترناسیونالیستی با طبقهﻯ کارگر و زحمتکشان سوئد، هواداران حزب کار ایران (توفان) همراه با حزب کمونیست سوئد (حزب کمونیست مارکسیست لنینیست انقلابی) به راهپیمائی پرداخته و در تظاهرات با پرچم سرخ حزب شرکت کردند. فعالین حزبی با شرکت فعال و سازمان یافتهﻯ خود و پخش هزاران اعلامیه به زبان سوئدی و همین طور پخش بیانیهﻯ حزب به زبان فارسی و نشریات توفان در بین شرکت کنندگان در اجتماعات و تظاهرات گوناگون با برگذاری میز کتاب و بحث و گفتگو در مورد مسائل جنبش کارگری و مسئلهﻯ تحریم جنایتکارانهﻯ امپریالیستی و تهدیدات نظامی امپریالیستﮬﺎ و صهیونیستﮬﺎ علیهﻯ ایران به افشاگری و روشنگری می پرداختند.

میز کتاب که با پرچم حزب و تصاویر رهبران جنبش کارگری جهانی و جنبش کارگری و کمونیستی ایران و عکسﮬﺎﻯ کارگران قهرمان زندانی و آفیشﮬﺎﻯ ضد جنگ و تجاوز مزین شده بود مورد استقبال گستردهﻯ شرکت کنندگان قرار گرفت و صدها نفر ضمن عکسبرداری از پرچم حزب برای رفقا آرزوی موفقیت می کردند. کمونیستﮬﺎﻯ روسی و چینی و آمریکای لاتین و کشورهای آسیائی بخصوص نسبت به تصاویر رهبران جنبش جهانی کارگری علاقه نشان داده و با پرچم حزب عکس یادگاری بر می داشتند.

 تظاهرکنندگان ابتدا در میدان "مینت توریت"  تجمع  نموده و سپس به سوی میدان مرکزی استکهلم، میدان "سرگل"  به حرکت در آمدند. شعارهائی که فریاد زده می شد بیانگر اعلان جنگ طبقاتی به بورژوازی و امپریالیسم و همبستگی با خلقﻫﺎﻯ تحت ستم بود. شعار"طبقه علیۀ طبقه"، شعاری بود که کارگران در نخستین تظاهرات اول ماه مه خود در 124سال پیش طرح کرده بودند و بیان آن امروز درمقابل زوزهﮬﺎﻯ آشتی طبقاتی سوسیال رفرمیستﻫﺎ و سوسیال دموکراتﻫﺎ برجستگی خاصی به صف کمونیستﻫﺎ می داد. شعار "نابود باد سرمایهﺪاری، زنده باد سوسیالیسم"، نابود بود امپریالیسم"، نابود باد رژیم صهیونیستی اسرائیل، زنده باد فلسطین! سیاست ریاضت اقتصادی متوقف باید گردد! خروج سوئد از اتحادیهﻯ اروپا! از دیگر شعارهای تظاهرات بود. در شرایطی که  تمامی رسانهﻫﺎﻯ بورژوازی درمورد کشتار مردم  فلسطین سکوت مرگ پیشه کرده و با جعل و دروغ  به توجیه این تجاوز صهیونیستی  مشغولند و در شرایطی که اپوزیسیون بورژوا رفرمیست سوئد نظیر حزب چپ سوئد و سوسیال دموکراتﻫﺎ برای بالا بردن آراء خود و جلب افکارعمومی به مسائل پیش پا افتاده مشغولند و روح همبستگی را تهی ساخته و اهمیتی درعمل به مبارزات قهرمانانهﻯ مردم عراق و افغانستان و فلسطین نمی دهند، یکی از شعارهای اساسی و مهم  تظاهرات اول ماه مه حزب کمونیست " تحریم اسرائیل و همبستگی با خلق قهرمان فلسطین بود". "محکوم کردن دخالت سوئد در امور داخلی افغانستان و خروج فوری قوای نظامی سوئد از خاک افغانستان و زنده باد همبستگی بینﺍلمللی...."  از جمله شعارهائی بودند که در طول تظاهرات فریاد زده می شد. این تظاهرات در میدان سرگل و با سخنرانیﮬﺎﻯ رهبران حزب با موفقیت به پایان رسید.

.............................................................


توفان شمارۀ 147 خرداد ماه 1391
ارگان مرکزی حزب کار ایران منتشر شد.

رفقا، دوستان و یاران مبارز!



برای پیشبرد نبردعلیه رژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی، علیه امپریالیسم جهانی،علیه رویزیونیسم وضد انقلاب ترتسکیسم و شبه ترتسکیسم و تقویت جنبش کمونیستی ایران به حزب کارایران (توفان) کمک مالی کنید!



پارهﺍﻯ از انتشارات جدید توفان از سایت اینترنتی:



* برعلیه عامیانه کردن شعار انتقاد از خود ــ استالین

* گزارش سیاسی کمیتۀ مرکزی به کنگرۀ چهاردهم حزب کمونیست (ب) اتحاد شوروی

* گزارش سیاسی کمیتۀ مرکزی به کنگرۀ پانزدهم حزب کمونیست (ب) اتحاد شوروی

* جنبۀ بین المللی انقلاب اکتبر ــ استالین

* مارکسیسم و مسئلۀ ملی ــ استالین

* ترتسکیسم، ضدانقلاب در پوشش ــ م. ج. اولژین

* سخنرانی و نطق استالین به مناسبت شروع جنگ کبیر میهنی

* مانیفست حزب کمونیست ــ مارکس و انگلس

* امپریالیسم به مثابۀ بالاترین مرحلۀ سرمایهﺪاری ــ لنین

* توطئۀ بزرگ کتاب سوم

* توطئۀ بزرگ کتاب چهارم

آدرس سایتها ووبلاگهای مرتبط با حزب

www.toufan.org

http://www.kargareagah.blogspot.com/

http://kanonezi.blogspot.com/

http://rahetoufan67.blogspot.com/

ازتوفان در فیس بوک و توییتر دیدن کنید.

.دست امپریالیستها از ایران و منطقه کوتاه باد!