درحاشیه کارزار تریبونال لندن
تریبونالی
که پایش درمقابل تحریم جنایتکارانه اقتصادی و تجاوز ضد بشری نظامی به ایران بلنگد،
تریبونال مردمی نیست
"دادگاه جمهوری اسلامی ایران به جرم جنایت علیه بشریت"
تحت نام «کارزار مردمی ایران تریبونال» از روز هیجدهم تا بیست و دوم ژوئن» در لندن
برگزار شد و هدفش را از این دادگاه
محاکمه رژیم جمهوری اسلامی بخاطر قتل عامهای وحشیانه در سالهای 60 و 67 و بطور
کل کشتار مخالفین رژیم در طول سی سال اعلام داشته است. این دادگاه از سویی کوشیده
است خود را "دادگاه راسل" که دادگاهی برای محکومیت جنایت امپریالیست
آمریکا در ویتنام بوده جلوه دهد و از همین رو همه سازمانها، احزاب و شخصیتهای سیاسی را به حمایت از این کارزار
سیاسی دعوت نموده است.
درهمین رابطه برخی از سازمانها و احزاب و فعالین سیاسی در
تارنماهای مختلف به اظهار نظر پرداخته ضمن خط کشی روشن با رژیم منفور جمهوری
اسلامی و محکوم کردن تمام جنایات سی و سه ساله اخیر در ایران به انحراف و افشای
ماهیت این تریبونال نیز پرداخته و با اعلام موضع روشن علیه تحریم جنایتکارانه
اقتصادی و خطر تجاوز احتمالی به ایران به پیوند مبارزه دمکراتیک با مبارزه ضد
امپریالیستی تاکید ورزیده اند. هئیت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه
کارگر) از جمله سازمانهائی است که مسئولانه طی انتشار بیانیه ای تحت عنوان "درباره
تریبونال لندن، درجستجوی حقیقت یا بازی در بساط دیگران؟! مورخ 29 خرداد 1391 بطور
مفصل به افشای دست اندرکاران این کارزار پرداخت و جسورانه اعلام داشت سرنگونی رژیم
جنایتکار جمهوری اسلامی باید از طریق انقلاب مردم ایران به سرانجام برسد و نه از طریق
"دخالتهای بشردوستانه ی" قدرتهای جهانخوار. حزب ما از این موضع گیری
روشن و مسئولانه سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر) دفاع می کند و آن را در
خدمت به مردم ایران و منطقه و همه آزادیخوان و دمکرات و نیروهای مستقل و مترقی
ارزیابی می نماید.
حزب ما بارها تاکید کرده است که نیروهای انقلابی میهن ما باید با
تجزیه و تحلیل از سیاستﻫﺎﻯ امپریالیسم و صهیونیسم در منطقه، نیات و هدف تبلیغات
آنها را پیدا کرده و آن را افشاء سازند. نمی توان به خاطر تنفر به حق از
رژیم استبدادی و جنایتکار جمهوری اسلامی،
چشم را بر واقعییات روز بست، درخت را دید اما جنگل را ندید و مواضع ژورنالیستی،
مبهم و شک برانگیز در قبال اوضاع ایران و منطقه اتخاذ کرد. برخورد صریح و روشن و
شفاف در قبال نقش امپریالیسم آمریکا و تشدید رقابتﻫﺎﻯ امپریالیستی بر سر مواد خام
و انرژی، اشغال کشورهای افغانستان و عراق و لیبی و توطئه علیه خلق سوریه، ادامۀ
کشتار خلق فلسطین، تحریم ضد بشری و غیر قانونی و قلدرمنشانه اقتصادی علیه مردم
ایران و آغاز جنگ فرسایشی و احتمال تجاوز نظامی به میهن ما و....مسائل مهمی هستند
که تنها در پرتو درک صحیح از ماهیت امپریالیسم و شناخت دیالکتیکی از تضادهای جاری
در جهان می توان بدانها پاسخ علمی داد. باید نظر نیروهای مردمی را در ایران
به این حقیقت جلب کرد که امپریالیستﻫﺎ و صهیونیستﻫﺎ تلاش دارند تحت نام "دفاع"
از حقوق دمکراتیک مردم ایران و دامن زدن به
نفاق قومی و ملی وتجزیه طلبی، مردم را از پیشروی برای تحقق حقوق دمکراتیک و
عدالت اجتماعی دریک ایران مستقل و آزاد و دموکراتیک بازدارند. همانطور که در عراق
و دیگر کشورها بازداشته اند و مبارزات برحق مردم را به کجراه کشانده اند.
حزب ما بارها تاکید کرده است که تحریمﻫﺎﻯ جنایتکارانه
اقتصادی و تهدید اتمی باراک اوباما علیه مردم ایران و از طرفی حمایت همه جانبه از
اسرائیل صهیونیست که صاحب سلاح اتمی است و خاک چند کشور را به اشغال خود در
آورده، موضوع مهمی است که همه گروهها و
جریانات دمکرات و مستقل و میهندوست باید بدان
توجه کنند و درمقال جهانخواران امپریالیست که قصد پاره پاره کردن کشورما را
دارند بایستند و نقاب از چهره نوکرانشان بدرند و به همه کسانیکه به بازیچه دست
آنها و پارکابی دشمنان خلقها در زورگوئی به ایران تبدیل شده اند، بپردازند.
راه
مبارزه با این انحرافات و
جدا کردن سره از ناسره تکیه مقتضی بر مبارزۀ ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی و توجه
به ارتباط بلاواسطۀ جنبش دموکراتیک با مبارزۀ ضد امپریالیستی است. راه خنثی کردن
تحریکات و دسیسهﻫﺎﻯ امپریالیستی، پیوند جنبش دموکراتیک عمومی مردم با جنبش کارگری
از طریق طرح خواستﻫﺎﻯ کارگران است. راه مقابله با دسیسۀ دشمن، توجه به صحت اخباری
که باید توزیع شود، مضمون شعارها و اعلامیهﻫﺎئی است که گروهﻫﺎ و شخصیتﻫﺎ
می دهند و امتناع از موضع گیری علیه امپریالیسم و صهیونیسم آب ریختن به آسیاب
جهانخواران بین المللی است. مبارزان
آزادیخواه وضد رژیم خارج از کشور باید از همکاری با مراکز بی هویت و مشکوک
خودداری کنند. مراکزی که اتفاقاً از امکانات تبلیغاتی و مالی فراوانی برخوردارند و
مانند قارچ از زمین روئیدهﺍند و دارای هیچ پیشینۀ سیاسی نیستند، باید به زیر ذره
بین گرفته شوند.
حزب ما بنابراین اصول و
پرنسیپهای فوق یکی از اولین نیروهای سیاسی بوده است که به افشای بی امان جریاناتی
که درقبال سیاست کمک مالی هفتاد میلیون
دلاری امپریالیست آمریکا به اپوزیسیون ایران موذیانه سکوت پیشه کرده و با توجیه و ترفند استفاده از "تضادهای اردوی
دشمنان" جهت براندازی رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی، به جاده صاف کنان معنوی امپریالیست تبدیل شده
اند، پرداخته و هیچگاه منافع کوتاه مدت را فدای منافع دراز مدت و اصول
انقلابی خود نکرده است. دهها مقاله تحلیلی
درمورد نقش امپریالیسم در ایران و منطقه و سازمانهای غیر دولتی و افشای عوامل
صهیونیسم و برخی ازجریانات منحرف سیاسی که تمام اصول انقلابی گذشته خود را فدای
دلار و یا یوروی امپریالیستها کرده اند دلیلی برمدعای ماست.
بیانیه راه کارگر روینده و امید بخش است. به امید پیکارهای مشترک تمامی نیروهای انقلابی
ضد رژیم و ضد صهیونیست و ضد امپریالیست. قسمتهائی از اطلاعیه سازمان راه کارگر
دربارهی این تریبونال را در زیر می
خوانید:
«...... سرپرست تیم دادستانی این دادگاه «پیام اخوان» از
گردانندگان مرکز «اسناد حقوق بشر ایران» است. مرکز اسناد حقوق بشر ایران نهادی است
که بخش اصلی بودجه آن توسط دولتهای آمریکا و کانادا و نیز نهادهای وابسته به طبقه
حاکم آمریکا تامین میشود. این نهادها و نهادهای مشابه علیرغم ادعای بیطرفی سیاسی
از ابزارهای پیشبرد سیاستهای جهانخوارانه دولت آمریکا بوده و ربطی به منافع
مردم ایران ندارند.»
پیام اخوان همچنین مشاور حقوقی اول دفتر
دادستانی دادگاه لاهه در محاکمات میلوشویچ و رواندا از سال ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۰۰ بود. تردیدی در جنایاتی که اسلوبودان
ميلوشويچ و سایر همدستان صرب وی در یوگسلاوی مرتکب شدند، وجود ندارد. اما غایب
بزرگ در این محاکمات، سران قدرتهائی بودند که شرایط تجزیه یوگسلاوی را فراهم کرده
و جنگ داخلی در این کشور میان ملیتهای گوناگون را برای پیشبرد سیاستهای
جهانخوارانهی خود و تجزیه یوگسلاوی کارگردانی کردند. آیا امثال جورج بوش و تونی
بلر و شرکاء به خاطر محاصره ده سالهی عراق که قتل صدها هزار کودک عراقی در پی
داشت و سپس تجاوز به خاک عراق و قتلعام صدها هزار نفر دیگر برای تسلط بر ثروتهای
نفتی این کشور و یا رسوائیهائی نظیر جنایات زندان ابوغریب ... نباید در دادگاههای
مشابه محاکمه میشدند؟ آیا این نوع دادگاه که تنها شکست خوردگان سیاستهای پلیس
جهانی را به محاکمه می کشد در خدمت دادخواهی واقعی و برقراری عدالت است یا برای
دستیابی بههدفهای مورد نظر فاتحان نظم جهانی حاکم!»
آیا بودجه دولتی که کودتای سیاه سال ۱۳۳۲ علیه دولت ملی دکتر مصدق را سازماندهی
کرده؛ اولین تجربه دمکراسی سیاسی درخاورمیانه را بهخاطر تسلط بر منابع نفتی ایران
نابود ساخته؛ حافظ همه دیکتاتوریهای خونریز و فاسد خاورمیانه است؛ علیه هر خیزش
مترقی برای آزادی و برابری بوده و هست؛ نقش مستقیم در حمایت از استبداد سلطنت
پهلوی و اعدام هزاران کمونیست و آزادی خواه در کشورمان داشته؛ بهخاطر چنگ انداختن
بر منابع نفتی لیبی تحت نام «مداخله بشردوستانه» کشور لیبی را به سرزمین سوخته
تبدیل میکند، میتواند در راه مبارزه برای دمکراسی در ایران به کار افتد؟ پاسخ
روشن است. این بودجه در خدمت تغییر رژیم از بالا و منجمد کردن حرکت مردم برای
تحمیل یک رژیم وابسته هزینه میشود. آیا سیاست دولت آمریکا در خاورمیانه جز تبدیل
دیکتاتوریهای متمرد به دیکتاتوریهای خودی است؟ آیا حقوق بشر ادعائی دولت آمریکا
-که ما آن را به خوبی در زندانهای ابوغریب و گوانتامو دیدهایم- جز وسیلهای
برای پیشبرد سیاستهای امپریالیستی است؟»
...... راسل متفکری بود با
مواضع بسیار روشن در برابر جنایات امپریالیسم آمریکا. اما اکنون همانطور که در
بالا اشاره کردیم رئیس تیم دادستانی تریبونال، یکی از برگزیدگان و نورچشمیهای
سرمایه جهانی است و متاسفانه توانسته است اتحاد نیروهای طرفدار آمریکا با برخی
نیروهای مدعی چپ و سوسیالیسم را سازمان دهد. این واقعیت که گردانندگان این
تریبونال حاضر نیستند تحت هیچ عنوانی علیه تحریمهای ویرانگر که گلوی مردم ایران
را در چنگال خود میفشارد و تهدیدهای جنگی آمریکا و متحدش اسرائیل موضعگیری کنند،
نشان دهنده پلاتفرم این اتحاد نامقدس و سیاست ائئلافی آنها میباشد. تحریمهای
فراگیر و تهدید جنگی اکنون دو بازوی اصلی پیشبرد سیاست امپریالیسم آمریکا برای
تغییر رژیم در ایران و جایگزین کردن رژیمی وابسته به خود در کشورما به جای
فاشیسم مذهبی حاکم است.»
......... آنچه تازگی
دارد این است که بخشی از نیروهای به اصطلاح چپ رادیکال با طفره رفتن از اتخاذ
سیاست روشن و شفاف علیه رئوس اصلی سیاستهای آمریکا با نیروهای وابسته به نهادها
و سیاستهای آمریکا وارد ائتلاف شده و دادستانی این محاکمه را بهآنها واگذار
کردهاند. «سازمان اقلیت»، «کمیته مرکزی راه کارگر» و «حزب کمونیست کارگری» از
جملهی این نیروها هستند که علناً با صرفنظر کردن از مواضع روشن ضدامپریالیستی، به
همکاران این پروژه تبدیل شدهاند. سازمان ما با تاکید بر سنت پیکارجویانهی
ضدامپریالیستی چپ ایران، این انحراف را محکوم میکند و از فعالین این سازمانها میخواهد
که رهبرانشان را دربرابر سیاستهای اتخاذ شده وادار بهپاسخگوئی کنند. این بخش از
چپ ایران خط قرمز استقلال و عدم ائتلاف با نیروهای طرفدار سیاستهای آمریکا را به
کناری نهاده و در حقیقت سنت پیکارجویانه هزاران مبارز انقلابی چپ جانباخته و
پیکارجوی رادیکال کشورمان را پایمال کردهاند. ما این انحراف غیرقابل چشمپوشی را
قویاً محکوم ساخته و دلائل مضحکی را که این نیروها برای توجیه سیاستهای خود اقامه
میکنند را مردود میدانیم.»
میتوان با تحلیلهای مندرج در این بیانیه زاویه داشت.
اما در یک نکته تردیدی نیست و آن جهتگیری اصولی و شجاعانهی بیانیه در امتناع از
تبدیل شدن به ابزاری در دست صاحبان سرمایههای جهانی است. این تداوم همان مقاومتی
است که نسل بهخاک افتادهی زندانیان دههی سیاه شصت جانشان را بر سر آن نهادند.
این مقاومتی است که امروز هم با امتناع از فروش آرمانها در بازار «آزاد»ی خود را
نشان میدهد.
موضعگیری سازمان راهکارگر نیز بر بستر درخشش آن دسته از
بازماندگان کشتارهای دههی شصت قرار دارد که با غیبتشان در این نمایش مضحک و
سالوسانه بهزیبایی درخشیدند. آن دسته از سلحشوران مقاومت در زندانها که امروز
نیز نشان میدهند که نه فقط در مقابل شکنجه و تهدید اعدام مقاومت کردند، بلکه در
برابر وسوسهی تبدیل شدن به«شخصیت» نیز مقاومت میکنند. دستاندرکاران تریبونال ـشایدـ
گمان نمیکردند که کسانی هم بتوانند در مقابل این رشوهی «شیرین» مقاومت کنند. اما
همهی آن بازماندگانی که از این معرکه دور ماندند و همهی آنهایی که برعلیه آن
ایستادند و عطای فکل لکه و کراوات در مقابل تریبونال محترم را به لقای آن
بخشیدند، نشان دادند که چگونه میتوان آرمانهای به خاک افتادگان را در ایستادگی
امروز ـ که ساختن فردا را بشارت میدهدـ پاس داشت. این صفی از رزمندگانی است که
با هرتفاوتی، در حراست از میراث انقلابی نسل مبارزان دههی شصت متحدانه ایستادهاند.
غیبت چهرههای درخشان مقاومت در تریبونال بههمان اندازه که اعتبار دروغین آن را
بهچالش کشید، به همان اندازه نیز ایستادگی خود آنها را برجسته نمود. از وحید
صمدی تا وزیر فتحی و از همایون ایوانی تا محمود خلیلی و شهاب شکوهی و فرخ قهرمانی
و فریده ثابتی و ستاره عباسی و مژده ارسی و بهزاد دشتبانی و سیاوش محمودی و همهی
دیگرانی که پا به این معرکه نگذاشتند، همه و همه اعتباری را به میان کشیدند که
نه تنها حقیقی است، بلکه بخشی از سنگ بنای آینده روشن جامعهی ایران نیز خواهد
بود.
این تریبونال هم مثل واقعهسازیهای دیگر به پایان میرسد.
اما آنچه از آن برای انقلاب اجتماعی آینده ایران برجا میماند، نه در درون آن،
بلکه در بیرون آن شکل گرفته است. نه با شرکت در آن، بلکه با امتناع از شرکت در آن و
این روینده و امید بخش است.»
حزب کار ایران(توفان)
اضافه می کند که این فیل هوا کردن امپریالیستی- صهیونیستی، این تبلیغات دشمنان
واقعی و ریاکار حقوق بشر در جهان، بخشی از جنگ روانی امپریالیستها، برای اپوزیسیون
سازی ایرانی، آنهم نه با نام "کنگره ملی عراق"، نه با نام "ارتش
آزاد سوریه"، بلکه با یک نام "ایرانی و قومی" است. این سر و صدا
ریاکارانه در وضعیت کنونی مورد نیاز امپریالیستهاست تا صدای اعتراض مردم جهان در
زورگوئی به ایران و تحریم اقتصادی جنایتکارانه مردم ایران را تحت الشعاع قرار داده
و افکار عمومی را از جنایاتی که در منطقه در حال اجراست، منحرف سازد. بخش اعظم این
اپوزیسیونِ همدست تریبونال در خدمت این سیاست و در پا رکابی امپریالیستها فعال است
و مدتهاست از کیسه مالی دلار آمریکائی، پوند انگلیسی و یورو هلندی تامین معاش می
کند.
تشدید مبارزه طبقاتی و
تکیه بر این اصل که مبارزه برای سرنگونی رژیم ددمنش جمهوری اسلامی، نه تنها باید
با تکیه بر نیروی لایزال مردم ایران تحقق پذیرد، بلکه باید همواره بر ضد
امپریالیسم و صهیونیسم و دسیسه های آنها نیز مبارزه نماید، یک امر روشن و شفاف
انقلابی برای تعیین جبهه انقلاب و ضد انقلاب، جبهه مبارزان انقلابی و همدستان
امپریالیسم و صهیونیسم در
ایران است.
سرنگون
باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!
دست
امپریالیستها از ایران و منطقه کوتاه باد!
زنده باد
سوسوسیالیسم این پرچم رهائی بشریت!
حزب
کارایران(توفان)
5 تیر 1391
برابر با 25 ژوئن 2012
www.toufan.org