گردن زنی شهروندان ایرانی
در عربستان سعودی محکوم است
دولت وحشی، بنیادگرا،
وهابی و سلفیستی، دولت دسیسه گر، جنگ افروز، خرابکار و ارتجاعی عربستان سعودی در
منطقه، که دولتی همدست حامیان ریاکار حقوق بشر و دشمنان حقوق ملل، یعنی امپریالیسم
جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا است، گردنِ اتباع ایرانی از پیکر جدا ساخته
است. بنا به روایتی 18 و به روایت دیگری 8 نفر اتباع ایرانی به ضرب شمشیر آل سعود،
به جرم قاچاق مواد مخدر از پای در آمده اند. همه سازمانهای حقوق بشر جهانی که در
مصلحتجوئی، ریاکاری حد و مرزی نمی شناسند، به علت درگیری با مسئله کمر درد قلابی و
تمارض خانم تیموشنکو در اوکرائین، وقت نداشتند به این امر مهم در عربستان سعودی که
به بهای جان 18 نفر با روش وحشیانه قرون وسطائی منجر شده، توجه ای بکنند. رژیم
جمهوری اسلامی نیز که مسئولان آن در فکر اختلاس بعدی هستند، هنوز نمی داند چند
شهروند ایرانی در عربستان سعودی گردن زده شده اند.
روز جمعه دوم تیرماه
1391 علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی که نامش در ارتباط
با اختلاسهای کلان در رسانه ها درج شده بود، بیان کرد: باید سفارت جمهوری اسلامی
ایران در ریاض مطلع می بود تا بتواند وکیل بگیرد و از حقوق اتباع ایرانی دفاع کند.
وی از وزارت امور خارجه خواست از طریق مراجع بین المللی ماجرا را پیگری کند. با
توجه به این اعتراف، وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران بی ارزشتر از آن است که کشور
مصنوعی عربستان سعودی آنها را در جریان خبر دستگیری و محاکمه شهروندان ایرانی را که
بر مبنای فقه اسلامی محاکمه شده، محکوم گردیده و گردن زده شده اند بگذارد. آقای
علاءالدین بروجردی به دستگیری وکلای ایرانی در داخل ایران به جرم دفاع از موکلان
خود اعتراضی ندارد، ولی از نبودن وکیل در دادگاههای اسلامی عربستان سعودی که ملهم
از همان دادگاههای اسلامی سرپوشیده و مخوف ایران است، تاسف می خورد.
سایت خبر آنلاین در
فروردین ماه 1391 خبر داده بود که ریاض 8 ایرانی را حدود شش سال پیش
به اتهام استفاده از لنج برای قاچاق چند تن هروئین و حشیش به عربستان بازداشت کرده
بود.
به همین چند خبر
کوتاه و پر مایه توجه کنید تا به کنه ماجرا پی ببرید.
بنا به اعتراف مطلعان
در داخل رژیم حاکم در ایران، شش سال از اسارت این اتباع ایرانی در زندانهای مخوف
عربستان سعودی می گذرد و سفیر ایران در ریاض که وظیفه دار رسیدگی و حمایت از اتباع
ایرانی بوده است، نه تنها ابروئی خم نکرده است سهل است، انگشتش را نیز تکان نداده
است. وی که شش سال از ماجرا واقف بوده، از پی حمایت از این شهروندان نرفته است. این
لکه ننگ تنها بر دامن سفیر جمهوری اسلامی ایران نچسبیده است، بر دامن وزارت امور
خارجه و تمامیت نظام جمهوری اسلامی چسبیده است، که در تفکرشان نیز نمی گنجد که آنها
مسئول حفظ جان و حمایت از اتباع ایرانی در خارج از ایران هستند. این سیاست عمومی
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران است که به کار اتباع ایرانی رسیدگی نکنند.
نظری به فعالیتهای ممالک امپریالیستی در زمان مفقود شدن یکی از شهروندانشان
بیفکنید، تا به بی عملی و بی توجهی رژیم جمهوری اسلامی بیشتر پی ببرید. در ممالک
نامبرده تمام رسانه های تبلیغاتی و وزارت امور خارجه و مسئولان ممالک دوست آنها،
مشترکا به کار می افتند تا از حقوق شهروندانشان دفاع کنند. در زمان سوانح طبیعی در
ممالک بیگانه، دولتهای این ممالک به اعزام هواپیما و تیمهای پزشکی و ... اقدام می
کنند تا اتباع خویش را نجات دهند. این رژیمها به اتباع خود می فهمانند که دولتشان
از حقوق مدنی آنها دفاع کرده و شهروندان این کشورها می توانند به روی حمایت دولتشان
حساب کنند. در ایران ما کار حکومت جمهوری اسلامی مانند همه چیزش، برعکس است. آنها
نمی دانند و یا نمی خواهند بفهمند که اتباع ایرانی چه حقوقی دارند. آنها که حقوق
بشر را قبول ندارند، چگونه می توانند حقوق اتباع ایرانی را پذیرا باشند. رژیمی که
در داخل ایران برای کسی حقوقی قایل نیست، چگونه می تواند از حقوق شهروندان ایران در
خارج ایران، دفاع کند. همانطور که در ایران شهروندان ایرانی تنها دارای وظیفه و
فاقد حقوق هستند، در خارج ایران نیز وضع به همین شکل خواهد بود. در یک رژیم مذهبی،
مقوله حقوق متعلق به ماوراء الطبیعه است و مقوله وظیفه شامل همه مردم. رژیم جمهوری
اسلامی اتباع کشورش را به امان خدا در دنیا رها می کند. خدائی که آنها، به تظاهر به
آن ایمان دارند، باید مردم ایران را در جهان حفظ کند و چنانچه در حفظ آنها موفق
نبود، حتما سرنوشت آن مردم چنین رقم خورده بوده است.
اینکه عربستان سعودی
جسارت کرده 18 ایرانی را گردن زده است،
تنها ناشی از این نیست که رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم منزوی و بدنام در عرصه جهان
است.
اینکه عربستان سعودی
حقوقی برای متهمین قایل نبوده و حتی اجازه نداده است سفیر جمهوری اسلامی ایران با
آنها تماس گرفته و برایشان وکیل مدافع انتخاب کند، ناشی از این نیست که همان روشی
را اتخاذ کرده که رژیم جمهوری اسلامی با اتباع ایرانی خود، یعنی با هموطنان خودش در
داخل خاک ایران می کند و برای حقوق و حیثیتشان ارزشی قایل
نیست.
اینکه رژیم عربستان
سعودی 18 نفر را به جرم قاچاق مواد مخدر گردن زده است، از آن جهت نیست که اگر آنها
را به ایران تحویل می داد به جرم حمل مواد مخدر به دار آویخته نمی شدند. اتفاقا، از
این بابت، رژیم جمهوری اسلامی باید خیلی هم از آنها سپاسگزار باشد که از بار آنها
کاسته اند.
اگر رژیم عربستان
سعودی 18 نفر را بدون ترس از افکار عمومی جهان گردن زده است، نه از آن جهت است که
رژیم جمهوری اسلامی رژیم بی آبرو و بدنام و دروغگو و ارتجاعی در افکار عمومی مردم
جهان است و صدای اعتراضش حتی اگر به حق نیز باشد خریداری پیدا نمی کند و به جائی
نمی رسد.
رژیم عربستان سعودی
از این جهت 18 ایرانی را گردن زده تا از شیعیان در عربستان سعودی و بحرین و ممالک
کرانه خلیج فارس زهر چشم بگیرد و صدای آزادیخواهانه آنها را سرکوب کند. رژیم
عربستان سعودی از قاچاق مواد مخدر به عربستان نمی ترسد. این قاچاق از زمان شاه وجود
داشته و در آینده نیز وجود خواهد داشت. رژیم عربستان سعودی از حمل اسلحه می ترسد.
رژیمی که خودش اینکاره است و به اقصی نقاط جهان از پاکستان گرفته تا لبنان و سوریه
و بحرین و عراق و افغانستان و آسیای میانه اسلحه و بمب و آدم انتحاری برای اغتشاش و
ارعاب و آدمکشی قاچاق و صادر می کند، فورا برای جلوگیری و پیشدستی طرف مقابلش به
واکنش دست می زند، تا تمام امکانات چشم و همچشمی و رقابت را از وی سلب کند. تروریسم
عربستان سعودی تروریسم پیشگیرانه جرج بوشی است.
در کشور ایران که سن
اعتیاد به زیر بیست سال رسیده است، رژیم جمهوری اسلامی، دلش برای کشتن "قاچاقچیان"
که جرمشان نیز ثابت نشده است نمی سوزد. این 18 هموطن ما قربانی سیاستهای جهانی در
منطقه شده اند. در حالی که بنظر نمی آید امپریالیسم آمریکا نقشی در این میان داشته
باشد، ولی حضور آنها در منطقه و ناامنی عظیمی که ایجاد کرده اند، هر روز بیشتر مردم
را به مقاومت وا می دارد و دست رژیمهای ارتجاعی منطقه را در آدمکشی بی حد و مرز و
بدون سند و مدرک باز می گذارد. حضور ده ها هزار سرباز آمریکا به عنوان اتباع برتر و
با حق ویژه و رفتارشان که گوئی در خانه خود زندگی می کنند ، وضعی ایجاد کرده که
میلیونها نفر ساکنان بومی منطقه، در کشور خود غریبه و مشکوک و تروریست معرفی می
شوند و باید از آنها رفع زحمت کرد. در وضعیت عادی امکان نداشت عربستان سعودی جرات
کند سر 18 ایرانی را از تن جدا کند. آنها به بی عرضه گی و بی وجدانی رژیم جمهوری
اسلامی واقفند و به خود می گویند وقتی متولی احترام امامزاده را نگه نمی دارد، چرا
ما برای آن احترامی قایل شویم. مسلما روزی باید عربستان سعودی، امپریالیسم آمریکا و
رژیم جمهوری اسلامی برای این جنایات نسبت به مردم ایران و منطقه حساب پس دهند. وضع
این طور که هست باقی نمی ماند.
حزب کار ایران(توفان)
این جنایت وحشیانه را محکوم می کند و انزجار خویش را از آن اعلام می دارد. حزب کار
ایران(توفان) نابودی خانواده آل سعود در عربستان سعودی را برای امنیت منطقه و صلح
جهانی و آزادی خلقهای منطقه مفید می داند.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره 148 تیر
ماه ۱۳۹۱ ماه
ژوئیه ۲۰۱۲، ارگان
مرکزی حزب کارایران