مناقشه هسته ای فقط یک بهانه است
آیا
با عقب نشینی رژیم وامضای پروتکل الحاقی قضیه پایان میگیرد،
تحریمها
لغومیشوند وآمریکا دست ازسر رژیم برخواهد داشت؟
همزمان با آغاز دور ديگری از
مذاکرات هسته ای در سوييس، جان کری، وزير امور خارجه امپریالیسم آمریکا گفته است،
"موانع پيش رو برای دستيابی به توافق برای حل مناقشه هسته ای ايران نه فنی
بلکه سیاسی هستند." جان کری این بار بی پرده سخن گفت. مناقشه هسته ای فقط
بهانه ویک ابزار فشار برای دستیابی به سازش سیاسی است.به بیان روشنتر جمهوری
اسلامی باید به متحد سیاسی آمریکا در منطقه بدل شود.ازچین وروسیه وکشورهای مستقل
آمریکای لاتین فاصله بگیرد، درسوریه به متحد آمریکا
وترکیه وعربستان بدل شود.درلبنان وفلسطین از جنبش مقاومت فاصله بگیرد و دریک کلام
درمنطقه به نوکر بی بروبرگرد امپریالیسم آمریکا تبدیل شود.رژیمی که به مردمش تکیه
نداشته باشد، برای بقایش به این خفت وخیانت تن درخواهد داد و مذاکرات ظریف که
درقالب نرمش قهرمانانه تا کنون صورت گرفته است همه در جهت چانی زنی برای بقای نظام
گندیده جمهوری اسلامی است ونه حقوقی برای مردم ایران.
رژیم
جمهوری اسلامی که ازسر ضعف ودرماندگی وفشارهای تحریمهای اقتصادی به پای میز مذاکره
با آمریکا رفته است نمی تواند مدعی پیروزی وموضع برتردرنشستهای پنج بعلاوه یک
باشد. تعلیق کامل برنامه هسته ای در اراک
که میلیاردها دلار خسارت به مردم ایران وارد ساخته است نمونه ای از این سیاست
"نرمش قهرمانانه" حاکمیت است که
در اثر فشار تحریمهای اقتصادی ، دیکته آمریکا را پذیرفته است. آنها از ایران یک کشور نیمه
مستعمره مانند زمان شاه می خواهند. آنها کشوری می خواهند که ژاندارم منطقه شده و
همدست امپریالیستها در غارت منابع انرژی منطقه و تضمین استخراج و انتقال آنها به
بازارهای غرب باشد. آنها ایرانی می خواهند مخالف چین و روسیه و در زمان مناسب
مخالف هند و ژاپن و شاید اروپا تا آمریکا بتواند بر گلوگاه نفت جهان دست داشته
باشد و پیچ آنرا شل و سفت کند و ایران را در گزینش سیاست راهبردی خویش در اقیانوس
آرام در دهه آینده در کنار خود داشته باشد و نه در کنار چین. آنها مشکلشان بر خلاف
ادعاهای ایرانی های فریب خورده و یا خود فروخته غنی سازی اورانیوم نیست. مگر در
زمان خاتمی دو سال این غنی سازی با خواست آمریکا به تاخیر نیفتاد؟ مگر ایران به
خواست آمریکا برای امضاء پروتکل الحاقی که یک پیمان استعماری است تن در نداد؟. مگر
ایران به خواست آمریکا مبنی بر عودت تفاله های اتمی نیروگاه بوشهر به روسیه تن در
نداد؟. مگر ایران حاضر نشد در صورت فروش اورانیوم غنی شده 20 در صدی برای مصارف
تحقیقاتی و پزشکی دانشگاه تهران از تولید آن خودداری کرده و بهای خرید آنرا به روسیه،
چین، آمریکا، آرژانتین و... بپردازد و از تولیدش صرفنظر کند؟. مگر رفسنجانی با
سیاست تعدیل اقتصادی و باز گذاردن دست بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در ایران
و اجرای خواستهای سازمان تجارت جهانی به خصوصی سازی مالکیتهای عمومی مردم ایران
دست نزد و نفت ایران را با پوشش شرکتهای خصوصی پاسدارن مافیائی خصوصی نکرده است
و... پس چرا آمریکا از این "فرصتهای مناسب" برای عادی کردن روابط با
ایران استفاده نکرد و نمی کند؟ آیا خنده روحانی را کم داشت؟ مگر سید خندان، خاتمی
نمی خندید؟
رژیم
به دروغ در رسانه های داخلی بر طبل موضع مستقل وسیاست برد برد وحتا برتری برآمریکا
می کوبد تا به حواریون عقب مانده خود غذای تبلیغاتی دهد. نشست پنج بعلاوه یک ،یک
نشست سیاسی واز موضع قدرت تحت رهبری امپریالیسم آمریکاست ورژیم جمهوری اسلامی را
همانند رژیم صدام حسین در دام خود گرفتارساخته است.رژیمی که فاقد پشتوانه مردمیست
واز ملتش بیش از اجانب می ترسد نمی تواند از موضع قدرت در قبال آمریکا سخن
بگوید.همه شواهد دال برآن است که آمریکا ورژیم جمهوری اسلامی بر سر مسئله هسته ای
بعنوان یک امر فنی ونه سیاسی مدتهاس به توافق
رسیده اند و رژیم دراین عرصه کاملا تسلیم شده است. حال توافق برسرمسائل سیاسی که
هدف اصلی امپریالیسم آمریکا درقضیه پنج بعلاوه یک است باید در پروسه ای صورت گیرد
ورژیم جمهوری اسلامی راهی جز تسلیم ندارد. تحریمهای اقتصادی بعنوان یک اهرم فشار
ادامه خواهد یافت و فشارهای سیاسی وتهدیدات نظامی درکسوت مسلح کردن رژیم عربستان
سعودی ومتحدینش درمنطقه وکیش دادن ارتش داعش بسوی ایران ودرگیر کردن رژیم دریک جنگ
نیابتی و فرسایشی ازجمله فشارهایی است که بر رژیم اعمال گشته واو را آرام نخواهد
گذاشت. چقدرساده لوحانه است هرآئینه تصور شود که رژیم جمهوری اسلامی تحت شرایطی که
در بحران اقتصادی غوطه میخورد و از طغیان احتمالی مردم بستوه آمده وگرسنه ایران
بشدت می ترسد وجزتکیه به سرکوب واعدام نمی
تواند حتا یکروز حکومت کند وازسراستیصال به پای میز مذاکره هسته ای با آمریکا رفته
است، را پیروزدرمناقشه هسته ای قلمداد کنیم! به این می گویند دروغ سیزده 1394!
امپریالیسم آمریکا تنها به یک
تغییر راهبردی تن خواهد داد و آنهم با دست عوامل مورد اعتماد خود و نه با هر جناح
غیر قابل محاسبه در حاکمیت ایران. اشغال لیبی، افغانستان، عراق، تجاوز به سوریه و
لبنان، تقویت تروریسم در عراق، کنار آمدن با طالبان علیه ایران، دامن زدن به
خواستهای جدائی طلبانه در ایران و تقویت تروریستهای ایران در خارج ازایران دامن
زدن به جنگ شیعه و سنی، تحریم اقتصادی و مالی و گرسنگی دادن به مردم ایران، پروار
کردن اپوزیسیون خود فروخته ایران در خارج از کشور و دنبالچه های آنها در درون
ایران برای روزمبادا... همه حاکی از سیاستی است که آمریکا برای ایران در نظر
دارد. همانطور که اشاره رفت رژیم جمهوری
اسلامی که درمحاصره کامل قرارگرفته است دو راه در پیش دارد یا با خفت تسلیم
امپریالیسم آمریکا شود و مورد حمله نظامی و سرکوبگر آنها قرار گیرد و تازه تضمین
ندارد که آمریکائی ها همین قشر مافیائی را بر سر کار نگهدارند و یا به مردم ایران
برای مقاومت در مقابل استعمار خونخوار تکیه کند، که آنوقت باید به یک حکومت
دموکراتیک تن در داده و مفسدان را محاکمه کرده به سزای اعمالشان برساند. با دست
رفسنجانی، مصباح یزدی، جنتی، لاریجانی و... نمی شود رژیم را "نجات" داد
فقط می شود ایران را بر باد داد و به هرج و مرج کشاند. آمریکا با "نجات"
این رژیم هم موافق نیست. رژیم جمهوری اسلامی به بن بست رسیده است و به چشم خود می
بیند که وضعیت سوریه و لبنان به نفع ارتجاع منطقه تغییر می کند و به داخل خاک عراق
کشیده خواهد شد. این ایران است که باید در شرق و غرب خود نیز میان طالبان و
القاعده ثبات خود را حفظ کند و این تنها با تکیه بر مردم و برسمیت شناختن آزادیهای
دموکراتیک و مجازات جنایتکاران و مفسدان مقدور است. امری که خود این رژیم قادر به
حل آن نیست و باید بدست مرم ایران حل گردد. یاپذیرش تمام خواسته های امپریالیسم
آمریکا یا ادامه توسری! رژیمی که به مردمش پشت کرده راهی جز نوکری امپریالیسم را
پیش روی ندارد.این تازه آغاز سحر است.
نقل از توفان الکترونیکی شماره 105 نشریه الکترونیکی حزب کارایران
فروردین 1394
www.toufan.org