کمونیستها وارثان تکامل در جنبش کمونیستیاند
در گزارش پنجمین کنگره حزب کار ایران(توفان) چنین میخوانیم: «حزب کار ایران (توفان) خاطرنشان ساخت که حزب ما، وارث سنتهای جنبش کمونیستی ایران، حزب توده ایران تا موقعی که به مارکسیسم – لنینیسم وفادار بود، سازمان مارکسیستی- لنینیستی توفان تا به امروز می باشد.»
به عبارت دیگر ما همواره چه در عرصه تفکر و چه در عرصه عمل خویش، خود را بخش جداناپذیری از جنبش کمونیستی جهانی از آغاز آن، از ظهور چهرههای درخشان مارکس و انگلس و سپس لنین و استالین و جنبشهای اجتماعی، سیاسی ناشی از این تداوم و تکامل مبارزه میدانیم؛ و نه تنها می دانیم، بلکه عملا نیز ادامه دهنده این جنبش هستیم. این بار نیز بدان معنی است که تمام جریانات انحرافی که در درون و یا بیرون این جنبش به وجود آمده و عمدتا خود را تحت لوای دفاع از منافع طبقه کارگر و زحمتکشان و با پرچم مارکسیستی، سوسیالیستی، کمونیستی(چه کارگری و چه غیر آن) عرضه داشته اند و با مبارزه قاطع رهبری مارکسیستی-لنینیستی(تحت رهبری لنین و یا استالین) به موزه تاریخ روانه شدند؛ در این تکامل جنبش کمونیستی نقش ترمز کننده و در نهایت ضد کارگری و ضد مارکسیستی را بازی کردهاند. متاسفانه بروز رویزیونیسم خروشچفی در حزب کمونیست شوروی نه تنها به تصفیه کمونیستهای وفادار منتهی شد، بلکه امکانات وسیع بروز افکار انحرافی و نفوذ مجدد همه اپورتونیستها و خائنین به طبقه کارگر(از تروتسکیستهای اصیل و غیر اصیل تا منشویکهای رنگارنگ و اکونومیستهای جدید) را در ارگانهای رهبری حزب و دولت شوروی فراهم ساخت.
در صحنه جهانی حزب کمونیست چین تحت رهبری مائو و حزب کار آلبانی و در راس آن انورخوجه پرچم مبارزه با رویزیونیسم را برافراشتند. در عین حال کمونیستهای وفادار و احزاب کمونیستی جهان نیز در مسیر وفاداری به آرمانهای طبقه کارگر و ایدهآل کمونیستی روان گشتند.
در ایران حزب توده که زمانی به حق در رأس مبارزات ضد امپریالیستی و در جهت احقاق حقوق طبقه کارگر ایران و در جهت سوسیالیسم فعالیت میکرد، دچار رویزیونیسم گشت و به اردوگاه بورژوازی پیوست. سه رفیق از رهبری این حزب، سغائی، قاسمی و فروتن از حزب توده گسستند. پس از درگذشت سغائی، رفقا قاسمی و فروتن سازمان مارکسیستی – لنینیستی توفان را ایجاد کردند. بدین ترتیب سنت جنبش کمونیستی جهانی که زمانی حزب کمونیست ایران به رهبری تقی ارانی و سپس حزب توده ایران پرچمدار آن بودند، به دست سازمان مارکسیستی – لنینیستی توفان ادامه یافت و اکنون حزب کار ایران(توفان) ادامه این تکامل است. حال هر آن کسی که خود را وابسته و پیوسته به این تکامل میبیند، هر آن کسی که خود را جزئی از این تکامل میبیند و هویت خویش را در آن مییابد؛ بخشی اگرچه کوچک از این جنبش جهانی است؛ بخشی که وارث سنتهای این جنبش است.
زمانی که ما عبارت «وارث جنبش کمونیستی جهانی» را به کار میبریم، به تداوم و تکامل این جنبش معتقدیم و به آن میاندیشیم و هر فرد و یا گروه یا جنبشی که بار این تکامل طولانی و تاریخی را به دوش میکشد، وارث سنتهای این جنبش است. وراثت، بیان تکامل و تداوم است.
و درست همین واژه و یا اصطلاح وارث است که گروهی از هواداران کمونیست(چه واقعی و چه غیر واقعی) را برانگیخته و به انواع گوناگون معترض آنند. آن عده که با مارکسیسم – لنینیسم و تاریخ تکامل جنبش کمونیستی به ویژه از زمان انقلاب اکتبر و رهبری لنین و یا حداقل از دوران ساختمان سوسیالیسم تحت رهبری استالین سرسازگاری نداشتند و جنبش کمونیستی را در بهترین حالت تا زمان مارکس و انگلس در ساختههای ذهنی خویش خلاصه کرده و ثابت نگاه داشتهاند؛ تکامل و تداوم کمونیسم را به طور ذهنی منکر گشته و آن را نوعی «انحراف» از مارکسیسم قلمداد مینمایند. اینان اما هرگز پاسخی بر این پرسش ندارند که چنانچه دوران پرافتخار ساختمان سوسیالیسم تحت رهبری استالین در شوروی در انطباق با مارکسیسم نبوده است، پس مارکسیسم و کمونیسمی که آنان به آن معتقدند درکجا تکامل یافته است؟ و اگر در هیچ کجا تکامل نیافته، علت این عدم تکامل و فرار «مارکسیسم» آنان از صحنه تاریخ چه بوده است؟
چگونه میتوان تمام دستآوردها و موفقیتهای شوروی سوسیالیستی در زمینه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و نظامی همه را نادیده گرفت، پیروزی شوروی سوسیالیستی را در جنگ میهنی بر نیروی فاشیسم جهانی به فراموشی سپرد، آنها را «انحراف از مارکسیسم» قلمداد ساخت و در تاریکخانه تاریخ به عبث در جستجوی چیزی دیگر، چیزی غیر استالینی و غیر لنینی، چیزی که شباهت با مارکس و انگلس «مهربان» آنان داشته باشد، چیزی نو رفت؟ آیا این کوششها خاک در چشم تودههای زحمتکش مردم افشاندن نیست؟
حتی از برخی هواداران مارکسیسم و مخالفین رویزیونیسم خروشچفی نیز شنیده میشود که نسبت به واژه «وراثت» حساسیت داشته و آن را غیر علمی و حتی بورژوائی و غیر مارکسیستی قلمداد می کنند. شاید حساسیت آنان از یکسان گرفتن وراثت در ثروت و مال و منال جهان با وراثت به مفهوم حلقه تکاملی و رشد جهان مادی و اجتماعی سرچشمه میگیرد. اما در قانون جوامع سرمایهداری این نوع وراثت نیز قانونمندی خود را داشته و به اصل و نسب فئودالی و یا بورژوازی و به هر صورت صاحبان زر و زور باز میگردد و قانون قضائی نیز آن را تأیید میکند. در جوامع انسانی که مبارزات طبقاتی، اجتماعی و ملی همواره در حال حرکت پیدایش و رشد و مرگ خویش هستند نیز این مبارزات هویت و شخصیتهای به دستآورده خویش را دارند و حامل آنند. طبقه کارگر دارای مبارزات صنفی و سیاسی خود است. زنان برای حقوق پایمال شده خود مبارزه میکنند و آن را از نسلی به نسل دیگر میسپارند. اینکه گذشت زمان و تغییر شرایط کهنه به نو، مُهر خویش را بر هر حرکت اجتماعی از جمله جنبش جوانان و یا زنان، منجمله جنبش سیاسی طبقه کارگر(به خوان جنبش جهانی کمونیستی) میزنند و به آنها رنگ و شکلی نو میدهند؛ و حتی از یک کشور به کشور دیگر صفات و ممیزههای ویژه خود را دارند، هیچ کدام در ماهیت و هویت آنان تغییری به وجود نمیآورند. مخالفان استعمال «وارثان یک جنبش» در واقع مخالفان تکامل، تکاپو و رشد پدیدهها بر اساس واحد ماهیت خویشاند.
معمولا اکثر این گروه ها، اکثر مخالفان وحدت و تکامل در جنبش جهانی کمونیستی و اکثر نقزنان و ایرادگیران – حتی با حسن نیت هم که باشد – ادعای وراثت در تکامل جنبش کمونیستی را وسیله حمله به وارثان این تکامل نموده و آنان را به انحصارگری متهم میسازند. تو گوئی عدم انحصار یعنی تبدیل و تعویض در مارکسیسم و یا تکامل به ضد آن. اختلاط و التقاط همه جریانات گوناگون در یکدیگر است. تکامل همواره بر اساس رشد و تحول تضاد اساسی و درونی هر پدیده بر اساس تکامل و رشد ماهیت آن پدیده صورت میپذیرد. مدخول کردن ترتسکیسم با مارکسیسم یعنی حذف مارکسیسم. التقاط ایدئولوژیهای غیر و یا ضد مارکسیستی در درون جنبش کمونیستی یعنی اپورتونیسم و رویزیونیسم، یعنی پایان اعتلای کمونیسم و تبدیل آن به یک جریان بورژوازی سرمایهداری. حفظ هویت، اهداف و استراتژی عمومی جنبش کمونیستی و ادامه آن ربطی به انحصارگری ندارد. این اتهام تنها هدفی که دارد بازکردن در و دروازه دژ مارکسیسم به سوی حمله دشمن طبقاتی پرولتاریاست. وقتی ما واژه وارث جنبش کمونیستی را به کار میبریم، به تداوم و تکامل این جنبش معتقدیم و هر جنبش یا فردی که بار این تکامل را به دوش میکشد، وارث سنتهای این جنبش است. وراثت بیان تکامل و تداوم است.
جنبش جهانی کمونیستی یک حرکت طبقاتی است برای رهائی طبقه کارگر و کلیه زحمتکشان از قید استثمار. احزاب کمونیست متشکل در آن بر اساس مارکسیسم - لنینیسم شکل یافتهاند و با ابزار سیاسی، تشکیلاتی و ایدئولوژی منطبق با مارکسیسم - لنینیسم و همچنین تجربه اندوزی از سنتهای تکاملی آن از آغاز پیدایش تاکنون وحدت خویش را حفظ می کنند. مارکسیسم - لنینیسم به درستی چراغ راهنمای این احزاب، چراغ راهنمای جنبش کمونیستی است. بدون برافراشتن پرچم علمی مارکسیسم – لنینیسم، بدون برافروختن این چراغ راهنما نمیتوان مدام در مسیر تاریخی پرولتاریا گام برداشت. میتوان علیرغم اعتقاد و کسب علمیت مارکسیسم، اینجا و آن جا اشتباه کرد، ولی نمیتوان تکیهگاه محکم برای تداوم در مسیر و ادامه راه داشت و نتیجتا به زودی به راه انحراف و بورژوازی کشیده خواهد شد. وراثت در امر سوسیالیسم و جنبش کمونیستی یعنی داشتن چنین تکیهگاه ایدئولوژیک و سیاسی، یعنی شناسنامه هویت سیاسی که روال حرکت گذشته، حال و سیر آینده را ترسیم میکند. جنبش کمونیستی انحصاری نیست.
شناسنامه آن متعلق به هر کس است که در مسیر تکاملی این جنبش ۱۷۰ ساله قراردارد. به آن متعلق است، از آن نیرو مییابد و خود را متعلق به آن می داند. حال چه در حزب واحد کمونیست متشکل است، چه بنا به هر دلیلی هنوز به آن نرسیده است. چه بنابر دلایل ذهنی و یا عینی دیگر به طرفداری و پشتیبانی ضمنی از جنبش کمونیستی کفایت میکند و در کنار آن از آن پشتیبانی مینماید و یا حتی هنوز نوجوان و یا کودکی بیش نیست. جنبش کمونیستی جهانی همانند یک زنجیر پیوسته، وابسته، همانند رودخانهای واحد و پرخروشی است که در مسیر خود همواره رنگ و روئی تازه مییابد، ولی مدام یک حرکت واحد را ترسیم میسازد، یک رودخانه معین و مشخص و با یک نام روشن خویش است. همچنان که رودخانه در مسیر خود شاهد پیوستن جویبارها و رودهای کوچک، خویش است، جنبش جهانی کمونیستی نیز نیروی تازه ی خویش را از پیوستن مبارزان، رفقا و جریانهای دیگر که به حقانیت این جنبش پیبردهاند، کسب مینماید. همه خود را به امواج رشدیابنده این رودخانه میسپرند و به این سان وحدت تکامل یابنده جنبش را تقویت میسازند. روشن است که در شرایط بحرانی کنونی ما با امواج رشد یابنده این رودخانه روبرو نیستیم و دوران عقب نشینی موقت و تشتت فکری و سازمانی را میگذرانیم، ولی این نیز گذراست. همه کمونیستهائی که وارثان به حق این جنبشاند، وارثان دوران نقاه و شکست آن نیز هستند. وارثان تداوم و تکامل این جنبش و پرچمداران مسیر آنند. همچنان که پیروزیها و دوران قدرت جنبش کمونیستی از آن ماست، شکستها و ضعفهای آن نیز بخشی از جنبش کمونیستی و نهایتا بخشی از ما، از کوله بار ما هستند. ما پرچمداران و وارثان تمام دوران جنبش جهانی کمونیستی هستیم. ما وارثان پستیها و بلندیها، همه شکستها و موفقیتهای این جنبش هستیم.
بر گرفته از توفان شـماره 198 شهریور ماه 1395ـ سپتامر 2016
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونی