۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

ددمنشی رژیم اسلامی نشانه ثبات وی نیست، نشانه ترس مرگ آنست

پس از کودتای انتخاباتی و تشدید اختلافات جناحیﻫﺎﻯ درون حکومتی، پیکار عمومی مردم ایران علیۀ نظام فاسد و ارتجاعی جمهوری اسلامی اوج بیشتری یافته است. فریاد اعتراض مردم در سراسر ایران به گوش می رسد. فریاد مرگ بر دیکتاتور و شعار "خامنهﺍﻯ ای قاتله، ولایتش باطله" و..... در تظاهراتﻫﺎﻯ چند ماه اخیر منحصر به یک شهر و دو شهر نیست و این تظاهراتﻫﺎﻯ شکوهمند به یک قشر و دو قشر از مردم جامعۀ ما محدود نمی شود. دانشجو، کارمند، کارگر و دانش آموز، مادران و پدران داغدار و کسانی که فرزندانشان در زندانﻫﺎ به سر می برند... از کرد و آذری، فارس و بلوچ و عرب و ارمنی ... در آن شرکت دارند. نقش جوانان و به ویژه حضور گستردۀ زنان در تظاهراتﻫﺎﻯ خیابانی برجسته و قابل تحسین است. رژیم امنیتی- نظامی خامنهﺍﻯ ای با تمام وسائل اختناق و سانسور خویش دیگر نمی تواند بر روی آن چه در سراسر ایران می گذرد سرپوش بگذارد، افسانۀ ثبات رژیم مهرورز اسلامی، افسانهﺍﻯ است که سرایندگانش هم به آن باور ندارند.
نارضایتی در بین مردم هر روز گسترده تر می گردد و درهر کوی و برزنی از جنایت و دزدی و فساد نظام اسلامی سخن می رود. هرروز خبری از مبارزات جوانان و اعتصاب کارگران به گوش می رسد. روزی از شیراز خبر می رسد که دانشجویان دختر و پسر دوشادوش هم در حیاط دانشگاه این سنگر آزادی، فریاد مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر این دولت مردم فریب سردادند. روز دیگر خبر از تجمع مادران داغدار در پارک لالۀ تهران به گوش می رسد. روزی از اعتصاب کارگران لوله سازی اهواز و اعتراضات کارگران هفت تپه و روز دیگر خبر اعتصاب غذای دانشجویان علم و صنعت و شعار "ما بچهﻫﺎﻯ های جنگیم، بجنگ تا بجنگیم" و "مرگ بر دیکتاتور" از طریق فیلم ویدئو و یوتوپ به سراسر جهان گزارش می شود. رژیم سرمایه دﺩاری اسلامی از این همه اعتراض و عمومی شدن شعار "مرگ بر دیکتاتور" و "مرگ بر خامنه ایﺍﻯ" به هراس مرگ افتاده و به همه جا قشون فاشیستی لباس شخصی می فرستد، برای هر کسی قداره می کشد، زبان مردم را می برد، دستﻫﺎﻯ آنها را می بندد، دست به تجاوز جنسی می زند، جوانان را درملاء عام اعدام می کند، حتا به یاران نزدیک خود و معتقدین به نظام جمهوری اسلامی نیز رحم نمی کند، قتل محسن روحﺍلامینی فرزند دکتر روحﺍلاميني در زندان کهریزک و دهﻫﺎ تن دیگر نمونهﺍی از این دست است. اخیراً نیز برای پاک کردن آثار جنایت در زندان کهریزک ،جوان26ساله، رامین پور اندرجانی پزشک وظیفۀ بازداشتگاه کهریزک را وحشیانه به قتل رساند و ناشیانه علت مرگ این جانباخته را خودکشی اعلام داشت. اما همه می دانند که کارگردانان پشت پرده آدمکشانی نظیر سردار احمدی مقدم (فرماندۀ نيروی انتظامی)، سردار رادان (جانشين وی) و سعيد مرتضوی دادستان وقت کل کشور هستند که به صورت مستقيم در حوادث کهريزک دخالت داشتند. لذا هیچ یک ازاین تلاشﻫﺎ ها قادر به حفظ آرامش و امنیت رژیم آدمخوار اسلامی نیست. سراسیمگی جلادان رژیم در همه جا به چشم می خورد. همه می بینند که بگیر و ببندهای بی سابقهﺍﻯ در کار است. بر تعداد قربانیان هر روز افزوده می گردد. تعداد بازداشت شدگان چند ماه اخیر سر به چند هزار نفر زده است. تودهﻫﺎﻯ مردم این درندگیﻫﺎ را می بینند ولی علیرغم آن چه گرازهای اسلامی می خواهند، دچار ترس و واهمه نمی گردند، افزایش درندگیﻫﺎﻯ جمهوری اسلامی را با تشدید مبارزات خویش پاسخ می گویند. باند تبهکار احمدی نژاد ــ خامنه ایﺍﻯ تمام تلاش خویش را به کار گرفت و از همۀ وسائل ترور و خفقان استفاده کرد تا دستش برای هر کار که می خواهد باز بماند. هزاران هزار دروغ گفت و برای حقانیت کشتارهای وحشیانۀ مردم پس از 22 خرداد، دادگاهﻫﺎ و شوهای نمایشی برگزار کرد و از توطئۀ "انقلاب نرم و مخملی" سخن گفت. لیکن مردم ایران این دروغﻫﺎ را شنیدند و هرگز باورنکردند. حتا جناحی از رژیم نیز که امروز برای حفظ نظام و جلوگیری از فروپاشی آن در اپوزیسیون قرارگرفته است به دروغﻫﺎﻯ باند حاکم می خندد و بدان باور ندارد. به جرئت می توان گفت که نفرت مردم نسبت به رژیم امنیتی ــ نظامی احمدی نژاد ــ خامنهﺍﻯ ای، بد بینی آنها نسبت به آن چه گفته می شود و تبلیغ می گردد هیچ گاه به اندازۀ امروز نبوده است. پیکار قهرمانانۀ مردم ایران رژیم جمهوری اسلامی را به سراسیمگی انداخته است و حلقوم وی را می فشارد. موج مبارزات مردم ایران به خارج از کشور هم سرایت کرده و عرصه را بر رژیم و مزدورانش تنگ کرده است.عربده کشیﻫﺎﻯ رژیم و تهدید و ترور مخالفین دیگر کارساز نیست و نیروهای مترقی و میهن دوست با عزمی راسخ وهمسو با مبارزات مردم ایران به افشای جنایات رژیم جمهوری اسلامی می پردازند.
مبارزات مردم ایران علیۀ رژیم جمهوری اسلامی بسیار امید بخش است. باید امید داشت که این مبارزات به مرحلۀ نوینی، مرحلۀ اعتصابات عمومی و سرانجام مقاومت قهرآمیز علیۀ ارتجاع داخلی بیانجامد. باید علیه توهمات سیاسی و منحرفین رفرمیست که به اصلاح رژیم چشم دوخته اﺍند، مبارزه کرد و بر پاکیزگی جنبش دمکراتیک مردم و تفکیک ناپذیر بودن آن از پیکار ضد امپریالیستی و ضد استعماری و سرنگونی تمامیت نظام سرمایه دﺩاری و ضد بشری جمهوری اسلامی تأکید ورزید.
مبارزات مردم ایران باید به مرحلۀ نوینی، به مرحلۀ رهبری واحد و فرماندهی سیاسی نظامی واحد و به رهبری حزب واحد طبقۀ کارگر بیانجامد. باید با تفکر پوسیدۀ خرده بورژوائی و آنارشیستی که بر طبل سیاست غیر واحد و تصمیمات غیر واحد می کوبد ایستاد و به افشای بی امان این تز انحرافی که تاریخ بارها بی اساس بودن و باطل بودن آن را به اثبات رسانده است پرداخت و جنبش را از گزند دشمنان رنگارنگ انقلاب رهانید. تنها در این صورت است که می توان به پیروزی نهائی دست یافت و جامعه را ازظلمت رژیم سرمایه دﺩاری اسلامی، از بیکاری، فقر، گرانی، فساد و دزدی، ترور و شکنجه و قتل و جنایت و تمامی مظاهر نظام کهن رهانید.