امید نمی میرد
مرگ دشمن شاد کن انقلابی بولیواری
کدام انسان شرافتمند و منصفی نیست که از درگذشت انقلابی بزرگ هوگو چاوز رهبر جنبش بولیواری به غم اندوه گرفتار نیاید.
کدام انسان شرافتمندی نیست که خود را در اندوه مردم ونزوئلا، آمریکای لاتین و مردم جهان شریک نداند.
کدام انسانی شرافتمندی نیست که دغدغه خاطر به وی دست نداده باشد که وضعیت ونزوئلای بعد از چاوز با قدرت دسیسه چینی امپریالیستها به کجا منتهی می شود و انقلاب توده مردم از ترور و دغل و دسیسه و تحریک و تجاوز و ... جان سالم بدر می برد.
در مورد درگذشت انقلابی بزرگ آمریکای لاتین هوگو چاوز می توان از چهره انسانی وی به عنوان بذر امید انقلاب ملی در آمریکای لاتین سخنان فراوان نوشت.
می توان از آرمان بزرگ وی برای ایجاد جبهۀ بین المللی برای مبارزه با فقر و بی نوائی و رهائی بشریت از چنگ آنها سخن راند که تحت نام "سوسیالیسم بولیواری" صورت می گرفت.
می توان از نقش وی در ایجاد اتحادیۀ کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب سخن گفت که به کوبا نزدیک تر است تا به ایالات متحده آمریکا و کانادا که خود را کشورهای برتر جهان می دانند.
می توان از مبارزه چاوز با فقر در آمریکای لاتین و ارتقاء سطح زندگی نیازمندان و طبقه خرده بورژوازی در ونزوئلا و رفاه و آسایش مردم ونزوئلا سخن گفت، از تحصیل رایگان و بهداشت و خدمات درمانی رایگان سخن گفت که چاوز وعده آنها را به مردم داد و آنها را متحقق گردانید.
می توان گفت که در 14 سال حکومت چاوز بی سوادی به صفر رسید، 350000 خانه های اجتماعی برای مردم نیازمند با همکاری سازمانهای مردمی ساخته شد، شمار پزشکان برای 10000 از شهروندان از 18 به 58 پرشک افزایش یافت.
می توان گفت که وی حقوق بشر را در عمل اجراء کرد و میزان مرگ و میر نوزادان ونزوئلائی را از 25 در هزار به 13 نفر در هزار تقلیل داد و امکاناتی فراهم کرد تا 96 درصد مردم ونزوئلا به آب آشامیدنی دسترسی بیابند.
می توان به آمار خود دشمنان چاوز اشاره کرد که در ارقامی بازتاب می یابد که تحقیقات کمیسیون اقتصادی در سازمان ملل متحد برای آمریکای لاتین و کارائیب منتشر کرده است: "در آنجا از 18 کشور آمریکای لاتین، ونزوئلا تنها کشوری است که کمترین میزان نابرابری اجتماعی را نشان می دهد".
می توان از نقش وی در پاسداری از حقوق مردم فلسطین و دفاع از مبارزه مردم فلسطین و مخالفت با صهیونیستهای اسرائیلی سخن راند.
می توان از نقش وی در قطع دست کمپانیهای نفتی سخن راند که مرتب در پی راه انداختن "کودتای 28 مرداد" در ونزوئلا هستند و از بر آمد شجاعانه او علیه تحریمهای ضد بشری و تجاوز نظامی به ایران و از محکوم کردن نقض حقوق مسلم مردم ایران بدست امپریالیستها سخن گفت.
می توان از نقش جهانی چاوز در ایجاد جبهه وسیع مبارزه ضد امپریالیستی سخن راند، از سیاست وی در محکوم کردن تجاوز به لیبی و سوریه تقدیر کرد.
وی در سراسر جهان در کنار مظلومان بر ضد ظالمان ایستاد و برای قطع نفوذ امپریالیسم با ذهنیت طبقاتی خویش مبارزه نمود.
می توان از نقش بزرگ وی در ضربه زدن به امپریالیسم خونخوار آمریکا، از نقش وی در بسیج مردم و انجام انتخابات آزاد در ونزوئلا، از نقش مهم وی در تغییر چهره سیاسی آمریکای لاتین و... سخن گفت، ولی نباید فقط به این گفتار قناعت کرد و پیرامون افشاء چهره کثیف دشمنان مردم آمریکای لاتین سکوت کرد.
هوگو چاوز مورد نفرت همه مستبدان در جهان، مورد نفرت امپریالیسم و صهیونیسم و بورژوازی بی وجدان و نژادپرست غرب و نوکرانش در شرق است. وی صراحت لهجه دارد و به تشریفات دیپلماتیک بوروژاهای امپریالیست که بهم دیگر نان قرض می دهند، اهمیت نمی دهد و در قالب ساده ترین عبارات خواستهای قاطعانه مردم آمریکای جنوبی را که با آنها بزرگ شده و به پاس دو رگه بودنش گوش شنوا برای سخنان مردم دارد و از نژادپرستی بورژواها دل پرخونی دارد، به دفاع بر می خیزد. چاوز زبان مردم آمریکای لاتین است. آمریکای شمالی و کانادا و اروپا هر گز وی را بخاطر اینکه در مقابل دسیسه های آنها برای ایجاد مناطق آزاد تجاری بپا خواست و مردم آمریکای جنوبی و بخش مهمی از دولتهای آنها را در کنار خود دارد، نمی بخشند. چاوز به گناهان نابخشودنی بیشتری گرفتار آمده که "شان و احترام" بورژواهای نژادپرست را آلوده کرده است.
بارک اوباما با بی شرمی تمام، تحت نام تسلیت به مناسبت مرگ چاوز، مردم ونزوئلا را تهدید کرد که از راه چاوز برگردند و رقیب صهیونیست و مستبد چاوز را انتخاب کنند تا مورد لطف امپریالیست آمریکا قرار گیرند. در غیر این صورت امپریالیست آمریکا از دسیسه های خویش برای رقیت مجدد ونزوئلا دست برنخواهد داشت. وی گفت: "در این دوران بحرانی به دلیل مرگ رئیس جمهور هوگو چاوز، ایالات متحده پشتیبانی خود را از مردم ونزوئلا اعلام کرده و روی منافع خود برای گسترش مناسبات سازنده با دولت ونزوئلا تأکید دارد. با ونزوئلائی که برگ تازه ای را در تاریخ خود آغاز می کند، ایالات متحده برای ارتقاء اصول دموکراتیک، قانونیت و احترام به حقوق بشر به تداوم تعهداتش پایبند است."
نخست وزیر کانادا استفان هارپر از مرگ چاوز ابراز خشنودی کرد و بی شرمانه و بدون رعایت "تشریفات دیپلماتیک" مردم ونزوئلا را برای استفاده از این "فرصت مناسب" به شورش ترغیب نمود و اظهار داشت: "در این فرصت کلیدی، امیدوارم که مردم ونزوئلا از این پس بتواند آینده ای روشنتر را برای خودشان فراهم سازند که بر اساس اصول آزادی، دموکراسی، قانونیت و احترام به حقوق بشر تکیه داشته باشد".
ریاکاران و دروغگویان و دشمنان حقوق ملل و حقوق بشر، همه کسانی که خواهان جهانی مملو از بهره کشی و وطنفروشی و خیانت و نوکری اجانب هستند، حال قلم و زبان خود را در خدمت جعل تاریخ به کار گرفته اند. شما در هر جریده خودفروخته و بیگانه پرست ایرانی که نگاه می کنید، می بینید هم آواز با دشمنان بشریت از هوگو چاوز یک مستبد جنایتکار تصویر می کنند که آه و ناله مردم ونزوئلا از دست آنها به هواست. آنها نزدیکی دولت جمهوری اسلامی به ونزوئلا و شخص چاوز را بهانه ای می کنند تا به حمایت بی چون چرا از میراث استعمار آمریکا بپاخیزند و دول جنایتکاری نظیر ژنرال پینوشه، ژنرال ویدلا، همه خونتاهای نظامی و فاشیستی دست نشانده امپریالیست آمریکا در آمریکای لاتین را مورد حمایت قرار دهند. آمریکای لاتین حیاط خلوت امپریالیست آمریکا بود و هوگو چاوز از زمره آن قهرمانانی بود که محاسبه امپریالیسم آمریکا را برهم زد و جبهه بزرگی از نیروهای مترقی و ضد امپریالیست در آمریکای لاتین در مقابل زورگوئی دشمنان بشریت بوجود آورد. هوگو چاوز تنها به ترقی و پیشرفت در ونزوئلا قناعت نکرد، بلکه تلاش کرد با یاری همه جانبه یک سیاست تهاجمی و ملی و انقلابی را، در سراسر آمریکای لاتین بر ضد امپریالیسم آمریکا سازمان دهد و به پیش ببرد. وی درک کرد با امپریالیسم نمی شود از موضع انتظار و منفعل مبارزه کرد، باید این مبارزه را توده ای کرد و چهره منفور این آدمخواران را به همه شناساند. وی در این پیکار خویش تکیه را بر مردم و ارتقاء سطح آگاهی آنها گذارد و روز به روز به مواضع مترقی تر در روند مبارزه دست یافت. هوگو چاوز سیاست انقلابی خویش را محدود به ونزوئلا نکرد، از جنبش بولیواری سخن گفت و الهام گرفت که برای آزادی همه مردم آمریکای لاتین از دست استعمارگران کهن و نوین است. وی نماینده حرکت انقلابی در سراسر آمریکای لاتین بود.
کینه حیوانی همه نیروها، محافل ارتجاعی و ضد دموکراتیک در جهان نسبت به هوگو چاوز از همین جا ناشی می شود که نمی توانند دستآوردهای وی را برسمیت بشناسند. چاوز برای نخستین بار در ونزوئلا بیش از 16 بار انتخابات آزاد و همه پرسی به عمل آورد که در تاریخ این قاره که زیر سم ستوران ا مپریالیسم جنایتکار آمریکا خون می ریخت بی نظیر است.
جیمی کارتر رئیس جمهور سابق آمریکا و برنده جایزه نوبل که نماینده رسمی امپریالیست آمریکاست و از سال 2005 ناظر بر صحت انجام انتخابات در تمام جهان معرفی شده است، اظهاراتی کرده است که تودهنی محکمی به سلطنت طلبان ایرانی، دارودسته های انقلاب مخملی در ایران و همه ارتجاع جهانی و اروپائی از جمله اوبامای آمریکائی و هارپر کانادائی است که فقط جعلیات در مورد هوگو چاوز توزیع می کنند. ناگفته پیداست کسی نمی تواند آقای کارتر را به داشتن تعصب به آزادیخواهی و عدالت اجتماعی و جاسوسی برای چاوز متهم کند. این فرد در مورد انتخابات ونزوئلا می گوید:
"As a matter of fact, of the 92 elections that we've monitored, I would say that the election process in Venezuela is the best in the world"
"در واقع در میان 92 انتخاباتی که ما بر آنها نظارت کردیم، به نظر من روند انتخابات در ونزوئلا بهتر از همه آنها در جهان بوده است".
امپریالیستها تلاش فراوان کردند با پول و کودتا و ترور و تحریک و دروغ و تقویت اپوزیسیون ارتجاعی ونزوئلا، که طبقه حاکمه همدست آمریکا در آمریکای جنوبی بود، دولت هوگو چاوز را سرنگون کنند که با طغیان مردم روبرو شده و شکست خوردند. آخرین مهره آنها جوانکی یهودی تبار است که به رهبری اپوزیسیون برگزینده اند که از یاران امپریالیست آمریکا در ونزوئلاست و می خواهد از وضعیت کنونی برای روی کار آمدن در ونزوئلا سوء استفاده کند.
سخن حتی بر سر این است که هوگو چاوز را احتمالا امپریالیستها به قتل رسانده اند. این ادعا را نمی شود به عنوان امری تخیلی نادرست ارزیابی کرد.
چنین بی خیالی به مبارزه نیروهای مترقی ضربات کشنده ای وارد خواهد کرد. هرگز نباید به دشمن طبقاتی و امپریالیسم اعتماد کرد. آنها همواره مترصدند ضربه را به شما، از و در جائی وارد کنند که انتظار آنرا نمی کشید. ما با نمونه چنین اقداماتی از جانب امپریالیستها و متحدانشان در مورد خالد مشعل رهبر جنبش حماس و یاسر عرفات رهبر جنبش فلسطین و فیدل کاسترو رئیس جمهور کوبا و... روبرو بوده ایم. این نمونه ها نشان می دهد که نیروهای انقلابی و ملی در این ممالک باید نسبت به همه دسیسه های امپریالیستی آگاه باشند و خود را برای مقابله با این توطئه ها مجهز کنند. بنظر حزب ما راه اساسی برای مقابله با این دسیسه ها بسیج توده ها و ارتقاء سطح آگاهی آنها نسبت به منافع طبقاتی، ملی و دشمنان بشریت است و در عین حال تقویت حزب به عنوان یک ستاد فرماندهی واحد و متمرکز و آگاه می باشد تا به موقع آمادگی واکنش نسبت به این رخدادها را داشته باشد. امپریالیستها برای نابودی مخالفان خود از تزریق سم و داروهای آلوده به رادیو آکتیو ابا نخواهند کرد. آنها هم بمب می گذارند و هم با پهپادهای خویش مخالفانشان را ترور کرده و یا کاخهای روسای جمهوری که موافق نظرشان نباشد را از آسمان مورد حملات موشکی قرار می دهند. رهبرانی که در عرصه مبارزه به نمادهای مورد اعتماد توده ها، به سمبل و مظهر تجسم آرزوهای مردم بدل می شوند، باید از این دسیسه ها با خبر باشند و مورد پاسداری و حفاظت قرار گیرند. این خطر در سالهای اخیر بشدت افزایش یافته است.
مارکسیست لنینیستهای ونزوئلا از مرگ دولتمردی انقلابی پیگیر، مترقی، میهنپرست به عنوان بشردوستی بزرگ که ضایعه بزرگی برای مردم ونزوئلاست یاد می کنند.
مارکسیست لنینیستهای ونزوئلا طبقه کارگر را فرا می خوانند که به چالش نبرد انقلابی پاسخ دهند و در این لحظات خطیر تاریخی آماده باشند در مقابل ارتجاع داخلی یعنی بورژوازی نئولیبرال هوادار امپریالیسم و قدرتهای خارجی یعنی امپریالیستها به سرکردگی امپریالیست آمریکا، مقاومت کنند و با دشمنانی که لحظه ای نیز صبر نخواهند کرد، تا از وضعیت سخت زمان کنونی حداکثر سوء استفاده را بکنند با قهر انقلابی به نبرد برخیزند. آنها کمونیستها را از دام های امپریالیستها که بعد از درگذشت چاوز برای چنین لحظه ای حسابگرانه تدارک دیده شده است، برحذر می دارند.
آنها بطور مشخص به اقدامات تروریستی دشمنان طبقاتی، به ترور افراد انقلابی توسط عمال آنها، به ایجاد قحطی و احتکار، جعل اخبار، ایجاد رعب و تزلزل اشاره می کنند تا از این وضعیت با یاری امپریالیستها بهره برداری کنند. به همین جهت نیز اخراج دو رایزن نظامی سفارت آمریکا در ونزوئلا را که در پی ایجاد اخلال و تخریب بوده اند تبریک می گویند. نیکلا مادورو جانشین چاوز اعلام کرد که: "دو وابستۀ نظامی نیروی هوائی ایالات متحده، سرهنگ دیوید دلموناکو، و معاون او به دلیل ارتکاب به استخدام افسران نظامی ونزوئلا به هدف بی ثبات سازی کشور، اخراج خواهند شد".
رفقای ما در ونزوئلا بر این نظرند که مبارزه ضد امپریالیستی برای ساختمان سوسیالیسم باید مبتنی بر پذیرش مارکسیسم لنینیسم باشد، ولی از مبارزه ضد امپریالیستی و آرمانخواهی سوسیالیستی بولیواری چاوز حمایت کرده و بر ضد دسیسه های بورژوای هوادار امپریالیسم که خیانت خویش را نسبت به میهن تا کنون چندین بار نشان داده اند برخواهند خاست.
چاوز در ونزوئلا به قطع نفوذ امپریالیسم آمریکا دست زد و تا حدود زیادی در این امر موفق بود. وی بورژوای متوسط ملی و خرده بورژوازی ونزوئلا را به سمت خود جلب کرد و با بخش مرفه و بالای بورژوائی که بورژوازی هوادار نئولیبرالیسم برای مستعمره کردن ونزوئلا بود به نبرد برخاست و آنها را تضعیف و مهار کرد. طبیعتا استقرار سوسیالیسم و قطع دست و نفوذ کامل امپریالیسم بدون مبارزه با سرمایه داری، نفی مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا و پذیرش رهبری حزب طبقه کارگر ممکن نیست، ولی مقاومت بخشی از بورژوازی و خرده بورژوازی در سراسر جهان بر ضد توسعه طلبی و نفوذ امپریالیستها که با هدف غارت و چپاول و تلاشی سرمایه داری داخلی به ممالک پا می گذارند، یک مبارزه مترقی و انقلابی است. ماهیت مبارزه ای را که در واقعیت پیش چشم ما در گرفته است با تئوری های از من در آوردی و ذهنی گرایانه که گویا هیچ سرمایه داری نمی تواند بر ضد امپریالیسم مبارزه کند، نمی توان پاسخ داد. اصول دیالکتیک به ما می آموزد که جهانگرائی امپریالیسم برای به رقیت درآورن ممالک، برای دست انداختن به مواد اولیه و بازار فروش با مقاومت مردم روبرو می شود و این مردم تنها پرولتاریای این کشورها نیستند. همه اقشار و طبقات اعم از استثمارگر و یا مورد استثمار که از ستم امپریالیسم به تنگ آمده اند و برای استقلال خویش که یک امر ملی و بورژوائی است مبارزه می کنند، در این جنبش استقلال طلبانه شرکت وسیع دارند و شرکت می کنند. تجربه ونزوئلا و بولیوی و ساندنیستها و... نشان می دهد که مبارزه ملی در دستور کار مردم جهان و سازمانهای سیاسی آنها قرا ر دارد. مبارزه ملی و مبارزه استقلال طلبانه قطب مقابل توسعه جوئی و دخالت گری امپریالیستی است و باید مورد حمایت کمونیستها قرار گیرد. چاوز و جنبشی که وی نمایندگی می کند، طبیعتا جنبش کمونیستی نیست، طبیعتا با گزینش نام "سوسیالیسم" برای اقدامات اصلاحی خویش به سردرگمی میدان می دهد، ولی جنبشی در خدمت کاهش نفوذ امپریالیستها، تحکیم حق حاکمیت ملی ونزوئلا و در خدمت حمایت از حقوق مردم جهان است. هوگو چاوز از میان ما رفت، ولی میراث وی باقی است و الهام بخش مردم آمریکای لاتین در درجه نخست، و مردم جهان خواهد بود.
نمونه چاوز برای سازمانهای خودفروخته ایرانی نیز که مبارزه برای استقلال ملی را به شعارهای "چپ" و مواضع "انقلابی" نفی می کنند و همدست امپریالیست آمریکا هستند بسیار آموزنده خواهد بود. این تفاله های سیاسی اپوزیسیون ایران با اوج مبارزات مردم جهان هر روز بیشتر باید بدامان "چپروی" و حمایت از امپریالیسم برخیزند و به مدافع نظریات تروتسکیستی بدل شوند. دارو دسته های آشکار و پنهان پیرو نظریات منصور حکمت از این زمره اند.
بر گرفته ازتوفان شماره 157 فروردین ماه 1392، آپریل سال 2013، ارگان مرکزی حزب کارایران