ریاکاری و بربرمنشی امپریالیسم آمریکا، چون خط قرمزی در تمام تبلیغات آنها نمایان است
امپریالیسم آمریکا بر طبل جنگ می کوبد. برای شستشوی مغزی و پخش اکاذیب مهمترین منابع خبری جهان را در اختیار خود در آورده و اطلاعات نادرست توزیع می کند. شنونده عادی که به علت مشغله زیاد و تلاش برای امرار معاش وقت پژوهش ندارد، فقط باید به منابع دروغ امپریالیسم خبری امپریالیسم و صهیونیسم اکتفاء کند.
امپریالیسم آمریکا با یاری کارشناسان خود همه وسایل فریب افکار عمومی از قبیل جعل اخبار و یا القاء شبهه، ایجاد شک و تردید، تظاهر به برحق بودن و نمایش اعتماد به نفس با بکارگیری لحن و قیافه تهدید آمیز، جلوگیری از سخنان طرف مقابل، جعل سخنان طرف مقابل، شهود سازی و بیان حرفهای دو منظوره و دو پهلو و... استفاده می کند.
در سوریه از گاز سمی برای کشتن افراد غیر عادی استفاده شده است. تصاویر وحشتناکی از اجساد کودکان به چشم می خورد که وجدان هر انسانی را جریحه دار می سازد. این تصاویر در شبکه های خبری نشان داده می شود و ادعا می شود که این اسلحه را بشار اسد برای نابودی مردم کشورش بکار برده است. این امر یک جنایت ضد بشری است و جامعه جهانی باید نسبت به آن واکنش نشان داده و دولت سوریه را تنبیه کند تا بدعتی برای استفاده از سلاحهای شیمیائی کشتار جمعی که بدون مجازات بماند در جهان بوجود نیاید. این را کسانی می گویند که خودشان صدام حسین را برای نابود کردن ایرانی ها در میدان جنگ به سلاحهای کشتار جمعی مجهز کردند و رونالد رامزفلد رسما در تبرئه صدام با چهره حق بجانب و قابل فهم، اعلام کرد که صدام حسین در مقابل موج هجوم انسانی ایرانی ها چاره ای جز این ندارد. در دوران حکومت هلموت کهل در آلمان کارخانه های سلاحهای شیمیائی در عراق زیر نظر امپریالیستها اروپائی از جمله آلمان، اتریش، فرانسه، انگلستان... ساخته شد و قربانیان ایرانی این حملات ضد انسانی، همراه با تبلیغات "بشردوستانه" به آلمان، برای درمان اعزام شدند، تا امپریالیست آلمان نتایج و تاثیرات سلاحهای شیمیائی را به طور زنده بر روی "خرگوشهای آزمایشگاهی" انسانی ایرانی بررسی کند. این در حالی بود که ایرانیان اپوزیسیون در خارج از کشور در مقابل اداره فدرال اقتصاد آلمان مربوط به امور تجارت خارجی در شهر ویسبادن، با شعار های "گاز سمی=جنایت علیه بشریت" به اعتراض می پرداختند. آیا در آن روزها از جانب این مدعیان بشر دوستی به کشتار سربازان ایرانی اعتراضی صورت گرفت؟ هرگز!. برعکس آنها مانند امروز که در مورد سوریه دروغ پخش می کنند در رسانه های گروهی می گفتند: "در جنگ ایران و عراق از هر دو طرف گاز سمی بکار برده شده است" تا ظاهرا از خودشان سلب مسئولیت کرده و به صدام بفهمانند که به کارش ادامه دهد. وقتی صدام از همان گاز در حلبچه بر ضد مردمان کرد که متهم به همکاری با ایرانی ها بودند، استفاده کرد و 5000 نفر از آنها را به قتل رسانید بازهم صدای دول امپریالیستی در نیآمد. تصاویر وحشتناک و رنگی و بزرگ این جنایات را در درجه اول جمهوری اسلامی توسط امکاناتی که در خارج داشت چاپ و منتشر نمود و بویژه از طریق کردها که وجدانشان از این همه بربریت به درد آمده بود وسیعا پخش کرد. هزاران کرد در خارج از ایران و عراق این تصاویر را پخش کردند و سانسور ممالک امپریالیستی را در هم شکستند. بعد از سرنگونی صدام حسین، امپریالیستها و در راس آنها امپریالیسم آمریکا مانع شد که در اتهام نامه و جرایم ضد بشری که صدام حسین مرتکب شده بود، از تجاوز به ایران و استفاده از گاز شیمیائی سخنی به میان بیاید. آنها از تجاوز به کویت و کشتار حلبچه سخن گفتند، ولی تجاوز به ایران و کشتار ده ها هزار ایرانی را توسط گاز سمی که خودشان به صدام تحویل داده بودند، مسکوت گذاردند. این استخوان لای زخم برای بهره برداری بعدی استعمار در منطقه هنوز هم وجود دارد و لاینحل باقی مانده است. نه معلوم شد که صدام به کشتار جمعی در ایران دست زده و به مناطق غیر نظامی در شهرهای ایران موشک پرتاب کرده است، نه معلوم شد مرز ایران در شط العرب(اروند رود) کجا قرار دارد و کدام قرارداد به قوت خود باقی است و نه معلوم شد که صدام حسین در راس کشور عراق کشور متجاوز بوده است. امپریالیستها با زور و قلدری و تبلیغات مانع شدند که حقایق بر ملا شود. آنها مانع شدند که در دنیا بدعت آدم کشی با استفاده از گاز سمی گذارده نشود. اگر کسی بدعت آدمکشی گذارد و به جنایت علیه بشریت دست زد، امپریالیستها و متحدشان صدام حسین بود و نه بشار اسد. اینکه امروز با اشک تمساح می خواهند تجاوز دیگری را توجیه کنند، ماهیت بربرمنشانه امپریالیستها را برملا می کند. آن کس که بدعت گذاشت بشار اسد نیست، رونالد ریگان-هلموت کهل و همدستان آنها بودند. وقتی آقای اوباما و جان کری وزیر امور خارجه اش مدعی می شوند که نمی توانند ناظر کشتار انسانهای بی گناه باشند و باید به تنبیه بشار اسد بپردازند تا بدعت آدمکشی از طریق استفاده از گازهای سمی از میان برود و کسی فکر نکند چنین جنایاتی از طرف جامع جهانی بی پاسخ می ماند، انسان از این همه وقاحت لجام گسیخته در شگفت می شود.
آقای اوباما مدعی است که بشار اسد از گاز شیمیائی برای نابودی ملتش استفاده کرده است. آیا ادعا و جعلیات آقای اوباما کافی است تا بیک کشور مستقل عضو سازمان ملل متحد تجاوز کرد و مردم عادی آنرا از دم تیغ گذرانید؟ آیا می شود جنایتی را با جنایت به مراتب وحشتناکتر که عواقب خطرناکی برای منطقه دارد پاسخ گفت؟ عقل سالم چنین استدلالی را نمی پذیرد. آقای اوباما بیان می کند که تشخیص شخص وی که همان منافع امپریالیسم آمریکا در منطقه باشد، برای تعیین متهم و تعیین نوع مجازات وی کافی است. اینکه پژوهشگران سازمان ملل متحد برای رسیدگی و کشف رد پا و آثار جرم به سوریه رفته اند و هنوز گزارش خویش را مننتشر نکرده اند، برای اوباما مهم نیست. و هنوز هم روشن نیست که این پژوهشگران مورد فشار و تهدید برای انتشار اسنادی موافق نظریات آمریکائی ها مجبور نشوند. وی که خود را جامعه جهان جا می زند و هر جا بنفعش است بشار اسد را در مقابل جامعه جهانی قرار می دهد، حاضر نیست منتظر نتایج پژوهش نمایندگان جامعه جهانی شود. جان کری صراحتا می گوید که نتایج پژوهش کارشناسان سازمان ملل هر چه باشد، آنها تصمیم خویش را بر مبنای گزارشات سازمانهای امنیتی آمریکا می گیرند. پرسش این است که اگر نظریات و نتایج پژوهش این کارشناسان تا به این حد بی ارزش است، چرا آمریکائیها مُصِر بودند که آنها برای تحقیقات به سوریه بروند؟ اسد با صدور اجازه تحقیقات که در اثر فشار امپریالیسم و با هدف نقض حاکمیت ملی سوریه و حتی برای جاسوسی بوجود آمده بود، دست آمریکائیها را رو کرد و آنها ناچار شدند تک خال آخری خود را بازی کرده و صراحتا اعتراف کنند که مسئله آنها اساسا شناسائی و تعیین مجرم نیست. خود آمریکائیها از طریق ترکیه و اردن و لبنان با پول قطر و عربستان سعودی قاتلها را با تسلیحات مدرن وارد سوریه می کنند. آنها اساسا در پی مجازات و دستگیری قاتلان نیستند. یافتن مجرم برای آنها حرف مفت است.
دولت آمریکا به اسناد سازمانها امنیتی خویش ارجاع می دهد که حتی آرایش مسخره آنها بعد از انتشار نتوانست کسی را فریب دهد. همه می دانند که آمریکائیها در جعل و اختراع اسناد برای آدمکشی ید طولائی دارند. هنوز خاطره دروغهای آنها در مجامع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد در مقابل انظار میلیاردها مردم جهان برای توجیه تجاوز به عراق از خاطره کسی محو نشده است. ولی تصمیم سیاسی آنها اهمیتی برای افکار عمومی قایل نمی شود. آنها اعلام کرده اند که حتی بدون تائید شورای امنیت سازمان ملل به سوریه تجاوز خواهند کرد. امپریالیسم آمریکا به این نحو سازمان ملل متحد را منحل می کند. خود را متعهد به تصمیمات این سازمان وپیمانهای جهانی که خودش امضاء کرده است، نمی داند و مسخره است که ایران را به نقض این پیمانها متهم می کند. چنین روشی دو جنگ جهانی بوجود آورد و آمریکا در جای پای هیتلر گام می گذارد. وی امنیت همه ممالک جهان، به ویژه ممالک ضعیف را از بین می برد. وی قانون جنگل را به جهان تحمیل می کند. وی تنها قوانینی را برسمیت می شناسد که کنگره آمریکا برای جهان و یا دفتر ریاست جمهوری آمریکا در اطاق بیضی توسط مشاورینش برای جهان تعیین کرده اند و یا می کنند. وی کوبا و ایران را نیز با همین روش استفاده از ابزار کنگره آمریکا و نه شورای امنیت سازمان ملل متحد، تحریم کرد و بدعت گذاری مکرر کرد. حال مسخره است که آنها نگرانی خویش را از عدم مجازات بشار اسد که موجب بدعت گذاری در جهان خواهد شد صحبت می کنند. اگر کنگره آمریکا محق است ایران را، صرفنظر از ماهیت حکومت حاکم بر آن، که یک عضو رسمی سازمان ملل است، از بالای سر شورای امنیت تحریم اقتصادی و محاصره غیر انسانی کند و اروپا نیز به این کار با خفت تن در می دهد، چرا تجاوز به سوریه که با استفاده از همان ابزار است باید مورد انتقاد و تردید قرار گیرد؟
وقتی قتلی صورت می گیرد مامورین تحقیق با کارِ کارآگاهی و کارشناسی خویش در پی یافتن مجرم بر می آیند. اسناد، شواهد، قراین، رد پا و مدارکی که پیدا می کنند باید منطقی و قابل فهم و مرتبط با هم باشد. باید روشن باشد که انگیزه قتل که امر مهمی است چه مقامی را در این تحقیقات اشغال کرده است و چه کسی از قتل استفاده می برد. این بدیهیات که در مورد یک قتل عادی باید اجراء شود، بطریق اولی در مورد یک جنایت جنگی اعتبار ده چندان دارد.
دولت بشار اسد دو سال است که علیرغم دسیسه های همسایگان و تروریستهای وارداتی محکم بر مسند حکومت نشسته است. اینکه گفته شود وی فاقد پایگاه اجتماعی است با واقعیت موجود نمی خواند. بشار اسد مستبد است و با حزب بعث ده ها سال است که در سوریه حکومت می کند و طبیعتا بسیاری از مردم و دموکراتها و آزادیخواهان سوریه با این وضع موافق نیستند و بر ضد آن مبارزه کرده اند. ولی اسناد و حقایق نشان می دهند که اپوزیسیون میهنپرست و دموکرات سوریه حاضر نیست وطنش توسط تروریستهای وارداتی به بهانه مبارزه بخاطر دموکراسی و سرنگونی رژیم بشار اسد متلاشی شود و انسانها به بهانه های مذهبی و یا ملی و انتقامجویانه به جان هم بیفتند تا بشار اسد سر کار نباشد. ارتش قدرتمند سوریه همراه با پشتیبانی مردم نشان داده است که بیش از دو سال مقاومت کرده و ارتش تروریستهای وارداتی را که وهابیستها و سلفیستهای ممالک اسلامی هستند در هم شکسته است و آنها رو به اضمحلال می روند. ارتش در حال پیشروی و تروریستها در حال عقب نشینی هستند. اوباما از مدتها قبل از پیدایش این وضعیت مدعی شده بود که استفاده از سلاح شیمیائی در جنگ داخلی(منظور مبارزه علیه تروریسم و بربریت است-توفان) برای وی(وی مگر قیم جهان است-توفان) خط قرمز است. وی از همان موقع سیاست راهبردیِ بنای خانه مقوائی دروغ و فریب و تجاوز را آماده کرده بود، زیرا می دانست باید روزی توسط عوامل تروریست در زمان بروز نشانه های شکست آنها، افسانه عبور از این خط قرمز را باز سازی کند و در شیپورجنگ برای تجاوز به سوریه بنوازد. با وجودیکه هنوز روشن نشده که مقصر کیست، دستگاههای تبلیغاتی آمریکائی ها بکار افتاده اند، تا بشار اسد را مسبب این جنایات بدانند. امپریالیستهای خجالتی متحد آمریکا نیز، بدون اینکه اشاره کنند چه کسی این سلاح شیمیائی را بکار برده است، خواهان مجازات عامل این جنایات هستند. ولی نمی گویند این عامل جنایتکار چه کسی هست. فضای اتهام را طوری ترتیب می دهند تا بخودی خود به مردم چنین القاء شود که بشار اسد این کار را کرده است.
تکذیبهای سوریه، روسیه، چین، ایران و بسیاری مخبران آزاده به جائی نمی رسد و در زیر سونامی دروغگوئی امپریالیستهای غربی له می شود.
حقیقت این است که تمام مقتولان مردم عادی سوریه و یا نظامیان ارتش ملی سوریه بوده اند. در میان مقتولان یک تروریست اعزامی به سوریه که مسلح باشد، دیده نمی شود. همه این مردم آسیب دیده که شناسائی شده اند، متعلق به منطقه هستند و نه قطری، عربستان سعودی، افغانی، چچنی، یمنی، ترک، مراکشی، تونسی، الجزایری و لیبیائی و... منطق حکم می کند که اگر بشار اسد و ارتش وی گاز سمی در جنگ استفاده کرده اند، آنرا با انگیزه کشتن تروریستها بکار برده باشند و نه با انگیزه کشتن مردم کشورشان که منجر به سست شدن پایه های حکومت بشار اسد در میان مردم کشورش شود. هر طور سر و ته این قضیه را می خواهید بهم بیآورید که در این اقدامات، منطقی حاکم و یا نهفته باشد، ممکن نمی گردد. ولی اگر در متن سیاست راهبردی امپریالیستها و هیاهوی خط قرمز و داد و فریاد تروریستها که تا دیر نشده باید حمله کرد و نقش آنها که تا کنون چندین بار از گاز سمی استفاده کرده اند به مسئله بنگرید، آن خط قرمز را که مانند دروغ اوباما از بدو امر تا نابودی هزاران نفر از مردم سوریه به بهانه مجازات اسد تا کنون کشیده شده است، خواهید دید. در اینجا مسئله بر سر دفاع از حقوق انسانها، دفاع از حاکمیت قانون و حقوق بشر نیست، بر سر سرکردگی امپریالیسم آمریکا در منطقه و حفظ امنیت صهیونیسم اسرائیل با نابودی و تضعیف ممالک همجوار اسرائیل و ایجاد تخته پرشی برای تجاوز به ایران است. حزب ما سالهاست به این مسئله اشاره کرده است که سوریه، فلسسطین ولبنان پشت جبهه ایران اند و امپریالیسم و صهیونیسم برای تسخیر ایران نخست به نابودی این پشت جبهه نیاز دارد. این سیاست مضمون همان شعار ارتجاعی "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" است که عده ای با سیاست موذیانه و عده ای نیز از روی ناآگاهی و وطنپرستی نفهمیده، آنرا تکرار می کردند. منطقه در مرز آشوب است و آشوب به نفع امپرالیسم و صهیونیسم خواهد بود.
بر گرفته از توفان شماره 163 مهر ماه 1392 اکتبر سال 2013، ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی