۱۳۹۲ بهمن ۱۰, پنجشنبه


هویجی برای هنرمندان وروشنفکران قانونمداروچماقی برای کارگران

 

تشدید نارضایتی عمومی مردم از وضعیت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خود به خصوص بعد از سرکوب اعتراضات مردمی در سال 88  و گسترش اختلاف بین باندهای مافیائی حکومتی ، از طرفی، و بحران اقتصادی شدید ناشی از تحریمها و به خصوص تحریمهای نفتی و بانکی، که عملاً کشور را به ورشکستگی کامل تولید صنعتی و کشاورزی کشانده بود و پول ملی را در مقابل ارزهای خارجی به کاغذ پاره تبدیل و افزایش فوق العاده تورم جامعه را به مرحله انفجاری کشانده بود ، خامنه ای را مجبور کرد از ترس مردم و انقلاب  زحمتکشان ، برای حفظ حاکمیت ضد مردمی خود، تن به تسلیم بی قید و شرط به امپریالیستها بدهد.مهندسی انتخابات به نفع روحانی ، برای به اجرا درآوردن این استراتژی جدید بود. سیاست تسلیم و باج دهی در عرصه خارجی و سیاست هویج و چماق  درعرصه داخلی .

سیاست خارجی کابینه روحانی ، که توسط خامنه ای تعیین و" نرمش قهرمانانه "و یا در واقع تسلیم حضیضانه و خفت بار در مقابل قلدر منشی و باج خواهی امپریالیستها و پذیرش صد در صد شرایط آنها و دادن رشوه و حق السکوت حتی به شیخک های خلیج فارس به منظور تنش زدائی و فراهم آوردن شرایط برای خروج از بن بست اقتصادی و خاتمه دادن به شرایط جنگی است.

سیاست  اقتصادی کابینه روحانی، ادامه و تحکیم و تثبیت همان سیاستهای نئولیبرالیستی 24 ساله گذشته کابینه های رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد است. اجرای مرحله دوم حذف سوبسید ها و قطع پرداخت نقدی یارانه به اقشار کم درآمد و جهانی کردن قیمت ها و ادامه سیاست خصوصی سازی و حذف تعرفه های گمرکی و ایجاد تغییرات ارتجاعی در قانون کار به نفع سرمایه داران ، ایجاد شرایط امن و سود سرشار برای سرمایه گذاران خارجی و داخلی ، فراهم کردن نهائی شرایط عضویت رسمی در سازمان تجارت جهانی است. 

طبیعی است اتخاذ این سیاست جدید در عرصه داخلی و خارجی صف آرائی نیروها و اقشاری از جامعه را دچار تغییر و تحول می کند. که البته از منظر منافع طبقه کارگر و زحمتکشان تغییری است ارتجاعی تر و ضد مردمی تر.

تسلیم بی قید و شرط  جمهوری اسلامی به امپریالیستها باعث تقویت و تحکیم موقعیت سیاسی و اقتصادی آمریکا و اروپا در منطقه خواهد شد و شرایط مناسبی برای غارت هرچه بیشتر منابع ایران و بازار فروشی خوبی برای کالاهای صادراتی آنها و زمینه مناسبی  برای استثمار هر چه بیشتر نیروی کار ارزان و بی درد سر کارگران ایرانی فراهم می آورد؛ که با توجه به بحران عمیق اقتصادی در آمریکا و اروپا و ژاپن برای ادامه حیاتشان ضروری است.

تسلیم بی قید و شرط به امپریالیستها و بر قراری مناسبات عادی سیاسی و اقتصادی درعین حال به نفع اقشاری از بورژوازی و خرده بورژوازی مرفه است که طبیعتاً از چنین وضعیتی استقبال می کنند.

طبیعی است که وظیفۀ محول شده به کابینۀ روحانی فراهم کردن زمینه های مناسب برای اجرای اهداف تعیین شده در همۀ این عرصه هاست.

کابینه روحانی ترکیبی است از دست راستی ترین کارشناسان نئولیبرالیست و جنایتکاران و شکنجه گران اطلاعاتی و امنیتی.

ایجاد شرایط امن برای سرمایه گذاری و دادن تضمین به سرمایه داران که در اسلام سقفی برای سرمایه و استثمار کارگران و چپاول و دزدی و رانت خواری وجود ندارد و به این وسیله جلوگیری از فرار سرمایه و جلب سرمایه ها به داخل و هم چنین جلب سرمایه های خارجی به کشور، بستر مناسبی هم از نظر امنیتی و هم از نظر اجتماعی و فرهنگی لازم دارد . ایجاد چنین بستر مناسبی در زمینه اجتماعی و فرهنگی چنانچه باب طبع بورژوازی و خرده بورژوازی مرفه باشد طبعا یک بخش آن مربوط به وزارت ارشاد میشود. تلطیف فضای فرهنگی و اجتماعی در چارچوب بی خطر برای حاکمیت و قوانین مورد نظر آنها، هم سوپاپ اطمینان خوبی است برای تخلیه بی خطر فشارهای حکومتی و هم ارضاء کننده خواستهای حداقلی و بی ارزش بورژوازی لیبرال و خرده بورژوازی مرفه جامعه.

اجازه تک خوانی به بانوان ویا دعوت از هنرمندان وروشنفکران لیبرال از طرف ریاست جمهوری و دادن وعده و وعید حذف و یا تخفیف برخی فشارها و سانسورها و تبدیل آن به خود سانسوری در چارچوب قوانین و مقررات تعیین شده را باید گوشه ای از این سیاست کلی " نرمش قهرمانانه " دید. البته این هویجی که امروز به امثال شهرام ناظری و نصیری و دولت آبادی و سایر روشنفکران لیبرال میدهند به قیمت افزایش ضربات چماقی است که بر سر و پشت رضا شهابی ها و سایر کارگران زندانی نواخته میشود.

بی دلیل نیست که بازجو و شکنجه گر و آدمکشی مثل علی ربیعی را که در ضمن عضو شورای مرکزی تشکیلات ضد کارگری خانه کارگر بوده به وزارت کار انتصاب کرده اند. میخواهند به نحو احسن از تجارب 34 ساله گذشته این جانور خائن و جانی  در ایجاد سکوت و خفقان در محیط کار و بالا بردن میزان استثمار به نفع سرمایه داران استفاده کنند.

آنها تلاش خواهند کرد به هر وسیله ممکن مانع تشکل یابی کارگران و زحمتکشان شوند. کارگران آگاه و سازمانگر را اخراج و دستگیر و زندان و شکنجه و اعدام خواهند کرد ، همچنانکه در تمام طول حیات ننگین جمهوری اسلامی انجام داده اند.

وضعیت معیشت کارگران و زحمتکشان شهر و روستا نه تنها بهتر نخواهد شد بلکه با اجراء فاز دوم قطع سوبسیدها و افزایش قیمتها باز هم بدتر خواهد شد ، اجاره مسکن ، مخارج غذا و پوشاک و درمان و بهداشت و آموزش و ایاب و ذهاب نه تنها کاهش نخواهد یافت بلکه بیشتر هم میشود . احتمال شورشهای خودانگیخته گرسنگان وجود دارد. رژیم از قبل برای مقابله با این وضعیت خود را آماده کرده است. انتصاب پورمحمدی جنایتکار  ( عضو هیئت سه نفره کشتار زندانیان سیاسی در سال67 ) به عنوان وزیر دادگستری در کابینه روحانی در کنار ادامه کشتار مخالفین سیاسی توسط قوه قضائیۀ تحت کنترل لاریجانی اقدامی تصادفی نیست. رژیم آگاهانه و با برنامه سیاست سرکوب کارگران و زحمتکشان و روشنفکران انقلابی را در کنار تحمل جوراب شلواری رنگی و تک خوانی خانم ها و برگزاری کنسرت در برج میلاد و فعالیت هنرمندان و روشنفکران لیبرالِ به قول خودشان قانونمدار را  به پیش می برد.

صف بندیها مشخص تر میشود . در مبارزات آتیِ خیابانی و توده ای بر خلاف سال 88 به جای اقشار میانی این بار پا برهنه ها و گرسنگان هستند که به صحنه خواهند آمد . البته ما خواهان شورش های کور و بی برنامه نیستیم .طبقه کارگر و زحمتکشان شهر و روستا برای برون رفت از این شرایط مصیبت بارو تحقق آمال و آرزوهایشان که چیزی جز آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی نیست چاره ای جز اتحاد و همبستگی و سازمانیابی ندارد.