رشد فاشیسم در اروپا به بهانه مبارزه علیه اسلامیزه شدن غرب
پناهنده در دنیای امپریالیسم گوشت دم توپ است ، بتازگی نامش را عوض کرده اند و بر آنها نام مهاجر غیرقانونی را می نهند. مهاجر قانونی نام دیگر برای تشویق فرار مغزهاست که راهزنی رسمی ممالک امپریالیستی است که آنرا نتیجه انتخاب آزادانه ودموکراتیک افراد تفسیر می کنند. پناهنده مرغی است که در عروسی و عزا سرش را می بُرند. هم در زمان تظاهر به انساندوستی و هم در زمان ترغیب و تقویت نژاد پرستی و فاشیسم.
اساسا پناهنده از نظر منابع بینالمللی، "بیگانه ایست در کشور پذیرنده که به دلیل ترس از تعقیب و نیز نجات جان، مال و آزادی خود به کشور دیگری پناهنده می شود. عنصر اساسی در علت پناهندگی "ترس موجه از تعقیب وآزار" است" حال سؤال این جاست که آیا این قاعده و قانون شامل حال پناهندگان افغانی، عراقی، لیبیایی، سوری و... که جملگی محصول سیاستهای مداخله جویانه، تجاوز گرانه و هژمونی طلبانه امپریالیسم به شمار می آیند، می گردند و یا به قول نازی های درسد ن و سایر مناطق اروپا در زمره ی "توریست های تأمین اجتماعی اند که چشم طمع به صندوقهای تأمین اجتماعی این کشورها دوخته و به آنجا هجوم آورده اند" ؟
اما مهاجر و پناهنده در این دنیای موجود، توسط سیاستهای توسعه طلبانه امپریالیستی تولید می شود، ولی امپریالیستها که خودشان موجبات این وضعیت را فراهم آورده اند از پذیرش آنها خودداری کرده و پذیرش بخش ناچیزی از آنها را وسیله ای می کنند تا بر "ارزشها"ی تبلیغ شده آنها سایه سیاه نیفکند و چهره "بشردوستانه" شان لکه برندارد، تا به نژادپرستی و فاشیسم در اروپا میدان دهند. امپریالیستها که خودشان غارتگر و راهزن بوده و همه این ممالک پناهنده ساز را غارت کرده اند، با حیله گری مدعی می شوند که عده ای "انگل و تنبل" می خواهند به بهشت اروپا سرازیر شوند تا از نعمات این کشورها، و دستآوردهایشان متمتع گشته و از آنها سوء استفاده کنند. ولی این حقیقت همه دانسته است که اکثریت پناهندگان جهان در پاکستان، ایران، ترکیه، اردن، لبنان زندگی می کنند. میلیونها افغانی، عراقی، سوریه ای، لیبیائی، فلسطینی بی خانمان شده اند و به کشورهای مجاور رفته و از آینده نا روشن خود بیمناکند. این ممالک ثروتمندترین کشورهای جهان نیستند ولی بار پذیرش پناهندگان را تحمل می کنند و صدایشان نیز در نمی آید.
دولت اسپانیا که بخشی از خاک مراکش را اشغال کرده و بنام "سبته" و "ملیلا" ضمیمه خاک اسپانیا ساخته است، دیواری به ارتفاع دهها متر کشیده تا در داخل آفریقا، "مایملک" اسپانیا را از مراکش جدا کرده و مانع شود که پناهندگان به داخل خاک اسپانیا قدم گذارند. دیوار برلن فروریخته، ولی از صدها دیواری که دنیای سرمایه داری بنا کرده، که به مراتب وحشتناکتر است، مطبوعات "آزاد و دموکرات" سرمایه داری در مورد آنها سخن نمی گویند. تصویر تکان دهنده این دیوار که دیوار فقر و ثروت است بسیاری از وجدانهای مردم جهان را معذب کرده است. در یک طرف هزاران پناهنده که با سختی و جرات خود را به بالای نرده های دهها متری رسانده اند و بی آب و غذایند و پلیس مراقب آنهاست که پایشان به زمین اسپانیا نرسد و در طرف دیگر بر زمین اشغالی مراکش، اسپانیائی ها 5/3 میلیون یورو خرج کرده و مبلغ 4/1 میلیون یورو نیز از اتحادیه اروپا دریافت کرده اند تا زمین گلفی برای بازی اغنیای اروپا در شمال مراکش فراهم کنند. استدلال کمیسیون اتحادیه اروپا برای پرداخت این مبلغ گزاف این است که هدف از این سرمایه گذاری برای زمین گلف، تقویت ورزش است تا کیفیت زندگی شهروندان اروپائی در "ملیلا" بهبود یابد. بهبود کیفیت زندگی عده ای به بهانه غارت هستی دیگران. کسانی که با نوع برخورد ماموران دولتی اسپانیا با پناهندگان سیاسی آشنا هستند و از شرایط فاجعه بار اردوگاههای و عدم توجه به حداقل حقوق اساسی انسانی توسط مسئولان اسپانیائی آگاهند، شرم زده بیان می کنند که این روش اتحادیه اروپا سیاست نمادین این اتحادیه در برخورد به پناهندگان است.
این پناهندگان محصول جنگهای تحمیلی و تجاوز امپریالیستی به کشورهای افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و اشغال سرزمینهای فلسطینی، لبنان و سوریه توسط صهیونیسم هستند. امپریالیستها با سیاستهای توسعه طلبانه و غارتگرانه و تلاش برای کسب مناطق نفوذ و حفظ منافع راهبردی خود، میلیونها پناهنده تولید می کنند که به آب و آتش می زنند تا مامن و ماوائی بیابند. مطبوعات غربی خودشان اعتراف می کنند که دریای مدیترانه به گورستان پناهندگان بدل شده است. ولی نمی گویند این گورستان را امپریالیستها ایجاد کرده اند. آنها با ایجاد نیروهای مشترک مرزبانی ساحلی و اتحادیه اروپا با عنوان «فرانتکس» هر جنبده ای را در دریای مدیترانه زیر نظر قرار داده، ورود و خروج آنها را کنترل می کنند.
گارد ساحلی اروپا تلاش داشت با غرق قایقهای پناهندگان از رسیدن آنها به اروپا جلو گیرد. وقتی این سیاست ضد انسانی برملا شد و دیگر نمی شد قایقها را غرق کرد، برآن شدند که از غرق برخی از آنها جلوگرفته بر سر "نجات انسانی" بخش کوچکی از آنها جنجال تبلیغاتی براه بیاندازند، راه حل پیشنهادی آنها این بود که پناهندگان را در اروپا به صورت "عادلانه" توزیع کنند تا بارش تنها بدوش یک کشور نیفتد. از همان روز نخست اعلام کردند اقلیتِ کولی "سِنتی" و "روما" که اروپائی اند و قربانیان نازی بودند فاقد شرایط پناهندگی هستند و باید آنها را فورا اخراج کرد. اخراج شهروندان اروپای بدون مرز ارزش قانون مصوبه این اتحادیه را نشان می دهد که بر اساس منافع سیاسی خود آنرا تفسیر می کنند و به اجراء در می آورند. وقتی حتی این سیاست "توزیع عادلانه" با شکست روبرو و موجب رشد سازمانیافته نژادپرستی گردید، مدعی شدند که باید جلوی سوء استفاده پناهندگان "دروغین" را گرفت و از پناهندگان "راستین" که پناهندگی حقشان است دفاع کرد. ولی در زبان نژادپرستان پناهنده "راستین" وجود خارجی ندارد این است که تشریفات دست و پاگیر را کنار گذارده و مجددا در پی حذف فیزیکی پناهندگان برآمدند. حال از ورود آنها جلو گرفته و از نجات جانش در صورت خطر در دریا پرهیز می کنند به این ترتیب دولت ایتالیا به ماموریت یک ساله خود برای نجات مهاجرین آفریقایی سانحه دیده در آبهای مدیترانه پایان داد، گارد ساحلی خویش را که برای یاری به مهاجران غیر قانونی گمارده بود عقب کشید. آنهم با این استدلال که حمایت از پناهندگان موجب تقویت بازار مافیائی قاچاق انسان شده که از این عده پولهای گزاف گرفته و آنها را بدست امواج دریا می سپارند. آنها این تغییر سیاست را نیز به حساب "انساندوستی" خود می گذارند.
در زمانیکه معمر قذافی بر سر کار بود آنها اردوگاه یا بازداشتگاههای بزرگی در مرز لیبی ساخته بودند که پناهندگان را در همان کشور لیبی به اسارت گرفته به این بازداشتگاهها اعزام داشته و مانع می شدند پایشان به خاک "مقدس" اروپا برسد. با سرنگونی معمر قذافی توسط پیمان تجاوز کار ناتو، این اردوگاه ها نیز مالا متلاشی شدند و نگهداری آنها نیز در هرج و مرج ایجاد شده در لیبی مقدور نبود. حال دوباره اروپائی ها می خواهند به کالبد مرده جان تازه بدمند و آنها را مجددا برقرار نمایند. دولت نامرئی لیبی که معلوم نیست اساسا وجود خارجی دارد و یا ندارد باید این وظیفه را با کمک اروپائی ها به عهده گیرد. اکنون هزاران مهاجر، پناهنده، فراری ِ کوچک و بزرگ که مورد تحقیراند، به آنها تجاوز می گردد، مورد دستبرد قرار می گیرند، زنان و کودکانشان را می ربایند، در این اردوگاه های غیر انسانی و با اطلاع همه مقامات رسمی اروپائی، آمریکائی و سازمانهای متعدد "انساندوست" جهانی از جمله شخص آقای بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد بسر می برند. وضعیت رقت بار آنها اشک هر کس را جاری می سازد. در کشور تروریست پرور لیبی که از هم اکنون حکومت داعش بر بخشی از آن تسلط دارد، بهترین منبع تامین انسانی برای پرورش تروریسم و صدور آنها به مناطق مورد علاقه امپریالیستی فراهم شده است. در داخل این ممالک بر ضد پناهندگان و خارجیان تحریک می شود. دولتمردان آلمانی برای واکنش های فاشیستی و نژادپرستانه که آنها را "نگرانی" قابل فهم تفسیر می کنند تفاهم دارند ولی اضافه می کنند که نباید این نگرانی ها موجب آتش زدن مساکن پناهندگان شود که البته شده است. در ایالت بایرن در آلمان، دولت ایالتی درخواست کرده که خارجیان در خانه و حریم خصوصی خویش حق سخن گفتن بجز به زبان آلمانی را ندارند و طبیعتا نتیجه این امر استقرار یک گشتاپوی جدید است تا دهان مردم را در کودکستانها ببوید و به مقامهای مربوطه خبر دهد که کودکان از درون خانه های خود چه تعریف می کنند. چقدر این عمل شبیه اقدامات رژیم جمهوری اسلامی در آغاز تلاشهایش برای تحکیم قدرتش در ایران است و ما ایرانی ها را بیاد آنروزها می اندازد. همین روش را هیتلر در آلمان اجراء می کرد. این پیشنهاد فاشیستی البته لاپوشانی شد و تغییر شکل داد، ولی کنه نژادپرستی و مفهوم پست و فرومایهِ انسان ستیزانه آن باقی ماند. هر روز خانه ای را در آلمان که مقر پناهندگان و خارجیان است نازی های سازمانیافته می سوزانند تا یاد کوره های آدمسوزی در این کشور از یاد نرود. دولت آلمان نیز تلاش چندانی برای پیگیری و دستگیری این آدمسوزان نمی کند. تاریخ برخورد هیات حاکمه آلمان به پناهندگان در شهرهای زولینگن، مولن، هویرزوردا، روستوک، لوبک، لیشتن هاگن و... برای همگان آشناست که مملو از این آدمسوزیها و به آتش کشیدن هاست. اخیرا یک جنبش فاشیستی تحت عنوان "پگیدا" که مخفف "وطن پرستان اروپا علیه اسلامیزه کردن غرب" است مانند قارچ از زمین سبز شده است. در نمایشات ضد خارجی این عده که با موافقت غیر رسمی مقامات آلمانی صورت می گیرد 15 هزار نفر در شهر درسدن شرکت کرده اند. حرکتی را که کسی نمی شناخت با تبلیغات گوشخراش برای همه افکار آشنا می کنند، تا همه بر ضد خارجی ها بسیج شوند و متشکل گردند. بهانه رسمی این است که انجام نمایشات اعتراضی امری دموکراتیک، قانونی و بلامانع است و این 17 هزار نفر در اکثریت خود مردم عادی هستند، که نگرانی خویش را از سیاست پناهندگی دولت آلمان ابراز می دارند. ولی نگرانی مردم درسدن که تعداد خارجیان در کل ایالت آنها(زاکسن) 2/2 درصد است و تعداد مسلمانان در میان آنها 1 در صد می باشد، فاقد پایه مادی و منطقی برای این اعتراضات است، مگر اینکه هدف این باشد تا این نگرانی به صورت مصنوعی ایجاد شود و به خیابانها کشانده شود.
ادعای دیگر "پگیدا" این است که پناهندگان بیشتر از آلمانی ها از صندوق تامین اجتماعی پول دریافت می کنند. در این رابطه روزنامه فرانکفورتر آلگماینه در تاریخ 16/12/2014 نوشت : "هر پناهنده ماهی 362 یورو و هر یک از اعضای خانواده اش 140 یورو دریافت می کنند. در کتاب آمار سالانه ایالت ساکسن آمده است که اگر در مجموع پولی را که کل پناهندگان دریافت می کنند میان کل جمعیت این ایالت سرشکن کنیم به هر نفر سالانه 63/16 یورو خواهد رسید". و ما اضافه می کنیم که: "اگر "پگیدا" موفق شود که کل پناهندگان از ایالت ساکسن بیرون براند، به هر ساکسنی در روز 046/0 یورو بیشتر خواهد رسید"!!.
در واقع آتش زنندگان پناهندگان کسانی نیستند که بمب را پرتاب می کنند کسانی هستند که موجبات و لزوم پرتاب بمب را توجیه و ترغیب می کنند. طبقه حاکمه ممالک امپریالیستی به تقویت نازیسم در دوران بحرانهای عمیق اجتماعی که در پیش است نیاز دارند، خرده بورژوازی فریب خورده گوشت دم توپ بورژوازی مالی برای جنگ و سرکوب طبقه کارگر است. این است که باید فاشیسم تقویت شود و فاشیسم با مخالفان اسلام ستیز جبهه واحدی ایجاد کرده اند. "حزب کمونیست کارگری ایران" که همیشه مردم آلمان را به اسلام ستیزی و مخالفت با بنای مساجد و هر گونه فعالیت دینی اسلامی فرا می خواند امروز در جبهه این فاشیستها برای آتش زدن پناهندگان گام می گذارد. این حزب از گروه توجیه گران پرتاب بمبهای آتش زاست و سالها در آلمان برای چنین وضعیتی تلاش کرده است.
بر گرفته از توفان شماره 178 دی ماه 1393 ژانویه
سال 2015، ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی