توفان الکترونیکی
نشریه الکترونیکی حزب کارایران
شماره 108 تیر
ماه 1394 ژولای 2015
|
بن بست حاکمیت ،وضعیت فلاکت
بار طبقه کارگر و زحمتکشان
وتنها راه نجات
***
رژیم ضد کارگری مسبب قتل محمد علی میرزایی
است
***
برای آزادی کارگران زندانی به پا خیزیم !
***
سی وچهارسال سال از تیرباران قهرمانان توفانی گذشت
ما آن شقایقیم که با
داغ زاده ایم..
***
شاد مانی مردم پس ازپیروزی درخشان تیم ملی والیبال ایران بر
تیم ملی آمریکا
***
اطلاعیه درمورد ترور
رفیق خوزه امین هرناندز مانریکه
***
پیام تسلیت به مناسبت درگذشت رفیق مارته بنیان گذار حزب کار
کمونیست
جمهوری دمونیک
***
***
تجمع سران (گ 7) دیکتاتوری سرمایه مالی در قصر اِلما
***
درحاشیه نشست سالانه غارتگران بین المللی G7
سخن هفته
سخن هفته
***
درحاشیه پیروزی حزب دمکراتیک خلقها در ترکیه
***
بیانیه شبکه بین المللی همبستگی با خلق عراق
***
سخنی پیرامون ماهیت قیام خونین 15 خرداد 1342
***
گشت وگذاری در فیسبوک وپاسخ به چند سئوال
در حاشیه ترورهای اخیر در تونس
وفرانسه
***
2
توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
بن بست حاکمیت ، وضعیت
فلاکت بار طبقه کارگر و زحمتکشان
وتنها راه نجات
آقای سید علی خامنهای ، رهبر جمهوری اسلامی در
دیدار با کارگران دستچین شده تشکیلات فرمایشی خانه کارگر، در تاریخ نهم اردیبهشت
ماه، در رابطه با مشکلات کارگران، نظیر اخراج ، بیکاری، تعویق دستمزدها و مشکلات
معیشتی میگوید:
"این مشکلات با حرف حل نمیشود بلکه اقدام
و ابتکار میطلبد.استحکام ساختار داخلی قدرت از جمله در زمینه اقتصادی، موجب تقویت
مذاکره کنندگان پشت میز هر مذاکره ای می شود والا طرف مقابل مدام شرط و شروط می
گذارد و حرفهای مفت و بی ربط می زند.کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و
نیویورک نیست، در داخل کشور است و همه باید مسئولیتهای متفاوت خود را در تقویت
تولید داخلی به عنوان «تنها راه علاج مشکلات اقتصادی»، انجام دهند."
آقای خامنه ای که درس دروغ و ریا و عدم پذیرش
مسئولیت و اشتباهات را در مکتب استاد کذاب و فریبکارش خمینی آموخته است ، در مورد
نقش تعیین کننده و اصلی و راهبردی خودش، در تحریف قانون اساسی ، در جهت رشد و
گسترش سیاستهای اقتصادی نئولیبرالیستی و به غارت و چپاول دادن ثروت ملی از طریق
خصوصی سازیها و خودمونی سازیها و نابودی تولید داخلی، در جهت منافع مافیای اتاق بازرگانی هیئت های
موتلفه اسلامی، هیچ صحبتی نمی کند و هنوز هم مسئولیت خود را در مورد ایجاد وضعیت
فلاکتبار بار کارگران و معلمان و پرستاران و سایر زحمتکشان شهر و روستا نمی پذیرد.
او که به خوبی و به وضوح می بیند از موضع ضعف پای میز مذاکره رفته و مجبور به تن
دادن به موافقتنامه خفتبار و خائنانه لوزان یا ترکمانچای دوم شده است و حالا هم
مجبور است تمام شرط و شروط بی ربط و حرف های مفت آنها را برای حفظ حاکمیتش بپذیرد
باز هم از زیر بار مسئولیت و نقش اصلیش در بوجود آمدن وضعیت موجود شانه خالی می
کند و در نقش منتقد ظاهر شده و میگوید :
" کلید حل مشکلات در لوزان و ژنو و نیویورک
نیست، در داخل کشور است"؛ و راه حلی را که ارائه میدهد نصیحت سرمایه داران
است. او میگوید:" سرمایه گذاری که با صرف نظر کردن از سود بیشترِ دلالی و
عرصه های غیرتولیدی، به رونق تولید داخلی بپردازد بدون شک در حال عبادت است."
آقای خامنه ای سعی میکند با انتقاد ظاهری نسبت به
محتوای موافقتنامه و مخالفت با قاچاق و فساد و دزدی و گوشه و کنایه زدن به باند
رفسنجانی و روحانی و اصلاح طلبان طرد شده ، همه کاسه و کوزه ها را بر سر آنها
بشکند و خود را از اتهام بوجود آمدن وضعیت آچمز شده فعلی تبرئه کند؛ البته نا گفته برای مردم ایران روشن است که باند
رفسنجانی و روحانی و شرکای نئولیبرالش در حاکمیت و طرفداران بورژوا و خرده بورژوای شهری و مرفه آن
، تدبیر و امید " حفظ نظام " را
در نوکری صد در صد امپریالیستهای غربی و تبدیل شدن ایران به نیمه مستعمره هائی شبیه پاکستان و بنگلادش و
افغانستان و ترکیه و اردن و عربستان و شیخک نشینهای خلیج فارس می بینند.
علاوه بر این سینه چاکان غرب درون حاکمیت که میخواهند با شرط حفظ جمهوری
اسلامی ، کلید غارت و چپاول ثروتها و منابع و نیروی کار ارزان ایران را در پای میز
مذاکره به امپریالیستها تقدیم کنند ؛ بخشی از اپوزیسیون ایران شبیه سلطنت طلبان و
سازمان مجاهدین و گروههای مختلف ناسیونال شوینیست قوم گرا و حزب ضد کمونیست ضد
کارگری اسرائیلی نیز در این مسابقه وطن فروشی و پذیرش حلقه نوکری غرب حتی از طریق
پارکابی در حمله به ایران و تبدیل ایران به عراق و افغانستان و لیبی و سوریه ای
دیگر ابائی ندارند.
تبدیل شدن ایران به نیمه مستعمره چه از طریق
تسلیم و سازش و چه از طریق جنگ مستقیم و یا نیابتی و یوگسلاویزه و عراقیزه شدن
ایران جز تشدید وضعیت فلاکت بار فعلی برای کارگران و زحمتکشان چیزی به ارمغان
نخواهد آورد.در چنین شرایطی فقط قشر کوچکی از سرمایه داران کمپرادور و وطن فروشان
و جنایتکاران حرفه ای به عنوان کارگذار امپریالیستها سود خواهند برد.
ما راه نجات طبقه کارگر و زحمتکشان ایران را در
اتحاد و همبستگی و تشکیلات میدانیم. ما با این حرف که " کلید حل مشکلات در
داخل کشور است " موافقیم و البته حل این مشکلات را از طریق سرنگونی
جمهوری اسلامی توسط کارگران و زحمتکشان
شهر و روستا و بدون دخالت خارجی میسر می دانیم.
تجربه دردناک 36 ساله حاکمیت جمهوری اسلامی به
کارگران و زحمتکشان آموخته است که این حاکمیت جز ظلم و زور و اجحاف و بی عدالتی و
فقر و فساد و دروغ و تقلب و ریاکاری و فریب و دزدی ثروتهای عمومی ، برای آنها
نداشته است و به این وضعیت دهشتناک ، هم در عرصه های سیاسی و اجتماعی، و هم
،در عرصه صنفی و مبارزات اقتصادی، به اشکال مختلف و از جمله با برگذاری هزاران
تظاهرات اعتراضی و اعتصابی واکنش نشان
داده اند. از تظاهرات سیاسی چند میلیونی و گسترده سال 88 در اعتراض به دیکتاتوری و
دروغ و تقلب گرفته تا تظاهرات و اعتراضات
گسترده به وضعیت اجتماعی و نبود امنیت
وعلیه اسید پاشی ها و تظاهرات گسترده و سراسری معلمان و پرستاران علیه وضعیت حقوقی
و معیشتی خود و سالانه چند هزار اعتراض و اعتصاب کارگران در سراسر ایران علیه
اخراج و بیکاری و خصوصی سازی و عدم پرداخت به موقع دستمزدها و دستمزدهای یکچهارم
خط فقر، همه و همه نشان دهنده این است که کارگران و زحمتکشان ایران کارد به استخوانشان
رسیده است.
تنها عامل بقا و تداوم نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی که مثل بختک به
جان مردم میهنمان افتاده و شیره وجودشان را می مکد فقدان سازمانیافتگی مبارزات
مردمی است. این جرثومه فساد ، مرگ و نابودی خود را تنها در وحدت و تشکیلات کارگران
و زحمتکشان می بیند.باید مبارزات خودجوش و پراکنده را سازماندهی کرد و تشکیلات
پایدار ساخت. با حفظ تشکلهای مستقل سندیکائی
3
توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
موجود و گسترش فعالیت آنها به سراسر کشور باید
تشکیلات سراسری کارگران و زحمتکشان ایران را پایه ریزی کرد. فعالین کارگری نباید
لحطه ای فراموش کنند که جنبش کارگری و سندیکائی ایران با ایجاد شورای متحده کارگری
و اتحادیه های دهقانی و سازماندهی بیش از نود درصد کارگران و دهقانان ایران در
آنها در هفتاد سال قبل پیشقراول جنبش های سندیکائی در سراسر خاورمیانه بوده است.
باید از تجارب غنی یکصد و ده ساله جنبش کارگری و کمونیستی ایران آموخت و آنها را
به کار بست.کارگران آگاه و فعالین سندیکائی باید در جهت تقویت سازمان سیاسی خودشان،
حزب کار ایران ( توفان ) بکوشند . نجات طبقه کارگر در وحدت و تشکیلات است.
***
رژیم ضد کارگری سرمایه داری جمهوری اسلامی مسبب قتل محمد علی میرزایی
است
محمد علی میرزایی، متاهل و دارای دو فرزند، صبح روز 26 خرداد
ماه در جریان تجمع اعتراضی حدود 60 نفر ازکارگران شرکت
معدنجو در زرند ویورش وحشیانه نیروهای انتظامی به این تجمع دراثر برخورد با یک
کامیون جان باخت. به گزارش ایلنا،" «محمد علی میرزایی» که در اثر برخورد با
تریلر حامل زغال کشته شده، حدودا ۴۰ ساله و
دارای دو فرزند بود که صبح امروز به همراه سایر کارگران شرکت معدنجو در اعتراض به
٣ ماه بلاتکلیفی پس از تعطیلی معدن در ابتدای جاده پابدانا حضور یافته بود.به گفته
کارگران حاضر در این تجمع صنفی، حدود ۶۰ نفر از
کارگران شرکت معدنی معدنجو از ساعت ۶ صبح
امروز (۲۶
خردادماه) در اعتراض به توقف فعالیت این معدن و بیکاری بیش از ٣۵۰ کارگر با تجمع در ابتدای جاده پابدانا، اقدام به
بستن جاده کرده بودند دست کم ۴ شاهد
عینی به ایلنا گفتهاند، پس از بسته شدن جاده، مامورین به قصد متفرق کردن کارگران
و باز شدن جاده برای عبور کامیونها از گاز اشکآور استفاده کردهاند. در همین
هنگام محمدعلی میرزایی که از ناحیه چشم آسیب دیده بود و دید خوبی نداشت، ناگهان با
تریلر حامل زغال که قصد عبور از بین تجمع کنندگان را داشت برخورد کرد و کشته شد.زمان
وقوع این حادثه ساعت ۷ صبح
اعلام شده است. پس از کشته شدن این کارگر تجمع کارگران تا ظهر امروز ادامه پیدا
کرد و پس از آن با حضور نماینده دادگستری و وعده وی مبنی بر رسیدگی به وضعیت
کارگران معدنجو ظرف ۱۵ روز
آینده، خاتمه یافته است. در همین حال خبرنگار ایلنا در زرند از برگزاری جلسه ای
اضطراری در فرمانداری زرند جهت بررسی موضوع خبر می دهد. گفته می شود نماینده دادستان
و نمایندگان کارگران در این جلسه حضور داشته اند".
رژیم ضد کارگری وسرمایه داری جمهوری
اسلامی که سالهاست با اجرای سیاستهای
نئولیبرالی بدنبال خصوصی سازیهای واحد های تولیدی و خدماتی و تعطیلی یا نیمه
تعطیلی وبیکار سازی گسترده کارگران و در عین حال سرکوب خشن تجمعات آرام واعتراضی
کارگران برای دریافت حقوق معوقه و خواست تشکیل تشکلات صنفی ومستقل کارگری مسبب مرگ
محمد علی میرزایی وصدها کارگر شریف ایران است. رژیمی که برای بقایش زیر
پروتکل خائنانه ووطنفروشانه الحاقی را
امضا گذاشته و به هر خفتی تن درداده است کوچتکترین نرمش وگذشتی را درقبال کارگران
ایران خطری برای فروپاشی نظامش میبیند وبا
چنگ ودندان از سرمایه داران گردن کلفت دفاع میکند. حزب کارایران(توفان) ضمن ابراز
همدردی با خانواده این کارگر شریف ومحکوم کردن رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی ، همه
نیروهای مترقی را فرا می خواند که رژیم
جمهوری اسلامی را محکوم و ازحقوق ومطالبات برحق کارگران وآزادی فوری و بی قید و
شرط همه فعالین کارگری از زندان حمایت
کنند.
سرنگون
باد نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!
چاره
رنجبران وحدت وتشکیلات است!
حزب
کارایران(توفان)
27 خرداد
ماه 1394
چاره رنجبران وحدت وتشکیلات است
4
توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
برای آزادی کارگران زندانی به
پا خیزیم !
کارگران و فعالا ن کارگری
شرایط بسیار سخت و دهشتناکی برما چیره گشته است.
چنگال فقر و گرانی و بیکاری گلوی ما و خانواده هایمان را می فشارد. آسیب های
اجتماعی بر تن و روان فرزندان ما زخمی عمیق برجای گذاشته است که در آتیۀ خویش چیزی
جز تباهی نمی بینند. پدران و مادران و نان آوران خانه را از کار بیکار می کنند و
کودکان و زنان را برای بردگی و گدایی روانه خیابان ها می کنند. اینجا سرمایه داران
و زمین داران بر ما حکومت می رانند و ستم و سرکوب را به شکلی عریان بر جامعه حاکم
کرده اند تا خشم، اعتراض و مقاومتِ ستم دیدگان را خاموش سازند. با توسل به قانون
سرمایه داری و زور سرنیزه جامعه را نا امن کرده اند تا امنیت خود و حکومت خود و
سرما یه های خود را برقرار کنند. کارگران آگاه و فرزندان کارگران را به جرم اعتراض
به این شرایط غیر انسانی دستگیر می کنند و به اتهام برهم زدن امنیت سرمایه داری به
زندان می اندازند. با قانون نظام برده داری، کارخانه ها، کارگاه ها و مراکز کارگری
و آموزشی و خدماتی و بهداشتی را اداره می کنند و از پرداخت مزدِ کارگران امتناع می
ورزند. ارزش اضافی از کار طبقۀ کارگر را می خواهند، سود و ثروت و سرمایه را دوست
دارند، امنیت و رفاه و حکومت را برای خود می خواهند ولی از اعتراض و اعتصاب بر
آشفته می شوند و سکوت و تن دادن به بردگی و زجر و فقر را برای کارگران و زحمت کشان
رقم می زنند. قانون ظالمانه سرمایه داری را مقدس می شمارند ولی در خواست پرداخت
مزد و درخواست اجرای قوانین بنیادی کار از سوی کارگران را گناهی کبیره و مستوجب
کیفر می دانند و اعتصاب را “محاربه با خدا” قلمداد می کنند. بی شرمانه تر اینکه
همین سرمایه داران و کارفرمایان که از پرداخت مزد کارگران امتناع می کنند. علیه
کارگران اقامۀ دعوا می کنند و کارگران را به شلاق و زندان و اخراج از کار محکوم می
کنند.
این شرایطی است که اکنون بر جامعۀ ما حاکم شده و
این ستمی است که نظام اقتصادی – اجتماعی و سیاسی حاکم بر ما روا می دارند.
سرمایه داران و زمین داران در این
نظام، در جبهه ای به وسعت همۀ ایران حیات جامعه را نشانه گرفته اند و با برخاستن
هر صدای اعتراضی و هر خیزشی تعرض به جامعه و سرکوب آزادی و دموکراسی و به بند
کشیدن کارگران، فعالان کارکری و همۀ مبارزان راه آزادی و دموکراسی را افزایش می
دهند.
کارگران و فعالان کارگری
از آغاز سال ۱۳۹۴ ما شاهد تشدید سرکوب ها و به زندان انداختن فعالان کارگری
و فرزندان کارگران هستیم. داود رضوی، ابراهیم مددی، محمود صالحی و … را قبل از اول
ماه مه، روز جهانی کارگر، دستگیر و در شرایط سخت ،نزدیک به یک ماه ،در بازداشت نگه داشتند. گروه دیگری از کارگران و معلمان از
جمله شاهرخ زمانی، محمد جراحی، غالب حسینی، رضا شهابی، رسول بداقی، محمود باقری،
افشین ندیمی، پدرام نصرالهی، ریبوار عبداللهی، یوسف آبخرابات و … سال هاست به جرم
دفاع از حقوق اولیه کارگران در زندان بسر می برند. شاپور احسانی و جعفر عظیم زاده
را در ساوه دستگیر و زندانی کرده اند تا از این طریق کارگران لوله صفا را مرعوب سازند
و آنها را به عقب نشینی وادارند .همۀ این افراد فرزندان مبارز مردم اند که برای
احقاق حقوق طبقۀ کارگر به زندان محکوم شده اند. چرا باید فرزندان ما در زندان
باشند و مورد آزار قرار گیرند. چرا باید خانواده های آنها پشت دیوارهای زندان
سرگردان باشند و مورد بی حرمتی قرار گیرند. همۀ کارگران زندانی از خانواده بزرگ
طبقۀ کارگرند و همۀ آنها به یک درد مشترک معترض می باشند. آزادی آنها خواست مشترک
همۀ کارگران و زحمتکشان و همۀ آزادی خواهان است. متحد و یک صدا برای آزادی کارگران
زندانی و همۀ زندانیان سیاسی مبارزه کنیم و آنها را به آغوش خانواده و جامعه
بازگردانیم.
کارگر زندانی، معلم زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!
کارگران پروژه های پارس جنوبی
فعالان کارگری جنوب
فعالان کارگری ضد سرمایه داری گیلان
جمعی از معلمان اخراجی
جمعی از کارگران پتروشیمی های منطقه ویژه ماهشهر و بندرامام
جمعی از کارگران محور تهران – کرج
فعالان کارگری شوش و اندیمشک
خرداد ۱۳۹۴
فعالان کارگری شوش و اندیمشک
خرداد ۱۳۹۴
5
توفان الکترونیکی شماره 108 تیر ماه 1394
سی وچهارسال سال از تیرباران قهرمانان توفانی گذشت
ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم......
"زنده آنهایند که پیکار می کنند، آنها که جان و تنشان از عزمی
راسخ آکنده است، آنها که از نشیب تند سرنوشتی بلند بالا می روند. آنها که اندیشمند
به سوی هدفی عالی راه می سپرند و روز و شب، پیوسته در خیال خویش یا وظیفهﺍﻯ مقدس
دارند، یا عشق بزرگ"…. (ویکتور هوگو)
رفیق رضا محمد پور رفیق نادر رازی رفیق مسعود نائبیان رفیق داریوش انصاری رفیق
جانبرار روحی
رفیق مهدی
شیر خدا رفیق منوچهر تهرانی رفیق
ابراهیم دادجو
قهرمانی٬ درخشانترین تجلیات روح انسانی است که بدون شک از طبیعت انسانهایی
مایه میگیرد که از تعلق خویش به توده های خلق و از تعلق خویش به جامعه انسانی و
ایده آلهای با شکوه آن اهمیت قائلند. از اینرو آگاهانه تمام نیروی خویش را که از
قدرت لایزال خلق مایه میگیرد وقف مبارزه در این راه آرمانی نموده و به قهرمانان
فناناپذیر تاریخ مبدل میشوند.
رفقا رضا محمد پور، نادر رازی، مسعود نائبیان، داریوش انصاری، جانبرارروحی، مهدی
شیر خدا، منوچهر تهرانی و رفیق ابراهیم داد جو ازجمله این قهرمانان تاریخند که
ایستاده جان دادند و درمقابل ارتجاع سر فرود نیاوردند. سردارانی از ارتش
پرولتاریای ایران که در مرگ خویش زندگی نسلهای متوالی زحمتکشان از بردگان دوران
باستان و پرولتاریای مدرن گرفته تا زحمتکشان آزاد دنیای فردا را در نوردیده به
ابدیت٬ به دورترین نقاط فراروی تاریخ پیوسته اند.
این رفقا درسی وچهار سال پیش، درتابستان 1360 به
جرم دفاع از کارگران و زحمتکشان و آرمان کمونیستی و عضویت در حزب پرولتاریای ایران
حزب کارایران(توفان) تیرباران شدند و
امروز در میان ما نیستند و خیلی زود٬ زودتر از آنچه به تصور آید ما را ترک کردند.
اما مرگ آنها با مرگ عادی آنچنان که همه به آن دچار میشوند٬ تفاوت بسیار داشت.
آنها در اوج سلامتی جسمی و فکری٬ و بر قله رفیع شکوفایی تن و جان٬ آمرانه مرگ را
فراخواندند تا آمریت مطلق العنان آن را در هم شکنند. آنها به مرگ زود رس دچار
نگشتند٬ بلکه در آنزمان که پاسداری از آرمان زندگی٬ زندگی انسانی٬ "برای
انسان زحمتکش" جز با مرگ آگاهانه وارادی ممکن نبود٬ مردند تا این آرمان و
امیدهای مربوط به آن را زنده نگاه دارند. اگر تاریخ باستانی مردم با داشتن یک آرش
تیرانداز بر خود میبالد. تاریخ فردای این مردم به لشگرهایی تمام و کمال از آرشهای
خویش خواهد بالید. سردارانی چون حاج علی دوافروش٬ اسدالله غفارزاده٬ حیدر
عمواوغلی٬ حجازی کارگر چاپخانه٬ ارانی٬ روزبه٬ آوانسیان٬ قاسمی٬ بابا پورسعادت٬
قدرت فاضلی، رفقا مجلسی و حمید رضا چیتگر(بهمنی)
که همچون ستارگانی در آسمان انفلاب ایران درخشیدند وزندگی والای خویش را
آگاهانه فدا نمودند. کسانی که برای آرمانهای کمونیسم جان باختند.
رژیم فاشسیستی سرمایه داری جمهوری اسلامی با گلوله
بارانهای خویش آنها را از میان ما برد٬ اما ما بار دیگر رفقا جانبرار روحی، مسعود
نائبیان، نادر رازی،داریوش انصاری، ابراهیم دادجو، مهدی شیرخدا ، منوچهر تهرانی ،
رضا محمدی... را درمیان کارگران و
زحمتکشان ایران، معدنچیان شیلی وآفریقای
جنوبی ، ملت قهرمان فلسطین بازیافته و صدای آنها را از خلال غریو رعد آسایی که
خبراز توفانهای بنیان کن در آینده میدهد٬ میشنویم. آنها در وجود آن
"شبحی" که به "گشت و گذار" در جهان مشغول است٬ فنا ناپذیر شده
اند. شبح کمونیسم.
6
توفان الکترونیکی شماره 108 تیر ماه 1394
خاطره رفقای جانباخته ،جانبرار
روحی، مسعود نائبیان، داریوش انصاری، ابراهیم دادجو، مهدی شیرخدا ، منوچهر تهرانی
، رضا محمدی و همه شهدای راه آزادی و
سوسیالیسم را به سلاحی تبدیل کنیم و با آن
قلب قاتلانشان را نشانه رویم. با امید و آرزوی سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی
واستقرار سوسیالیسم درایران یاد این رفقا را گرامی میداریم.
یاد همه جانباختگان راه ازادی و سوسیالیسم گرامی
باد!
سرنگون باد رژیم سرمایه داری
جمهوری اسلامی بدست کارگران و زحمتکشان ایران!
حزب کارایران(توفان)
سی خرداد 1394 خورشیدی
www.toufan.org
***
شاد مانی مردم پس ازپیروزی درخشان تیم ملی والیبال ایران بر
تیم ملی آمریکا
تیم ملی والیبال ایران موفق شد در دومین میزبانی
خود از لیگ جهانی ۲۰۱۵ برای دومین بار آمریکا
مدافع عنوان قهرمانی را در سه ست پیاپی شکست دهد.مردم پس ازاین پیروزی به خیابانها
ریختند وبه جشن وپایکوبی پرداختند. امروز ورزش فوتبال ووالیبال و....استخوانی
درگلوی جمهوری اسلامیست. برنده و بازنده بودنش برای او مشکل زاست.حضور هزاران نفر
از زنان میهن ما درخیابانها و هجوم آنها برای استقبال از مسابقه قهرمانی والیبال
بین ایران و آمریکا وممانعت ازاین حق، جز بی آبروئی
برای رژیم اسلامی و خشم ونفرت مردم نسبت به او حاصلی نداشته است. رژیم از کوچکترین
عقب نشینی حتا در زمینه حضور زنان در ورزشگاهای عمومی هراسناک است ومی ترسد که با
این عقب نشینی ارکان نظام پوسیده اش درهم ریزد. اطلاعیه ارعاب آمیز وفاشیستی که با امضای " اساتید وطلاب حوزه علمیه
وانصارحزب الله " چند روز قبل از بازی والیبال ایران وآمریکا در تهران پخش شده است مبین این
است که وحوش باندهای قمه کش انصارالله دردرون نظام فاسد ومافیایی حاکم اسلامی تغذیه میشوندوبه عنوان ابزار سرکوب
و"خودجوش ومردمی" علیه مردم
بویژه زنان میهن ما عمل می نمایند. در بخشی از این اعلامیه چنین آمد:" ما
مردم غیور وفرزندان حضرت روح الله قبل ازعلنی ومجاز شدن فحشای زنان هرزه درجامعه
بویژه درورزشگاه ها وبی حرمتی بیشتر به حکم مولایمان .....و با همه وجودمان
در 29 خرداد ماه به پا می خیزیم وبند میم وصیت نامه امام بزرگوارمان را
عملی می نمائیم". می بینید «فراخوان خونین» به منظور جلوگیری از حضورزنان در
مسابقه ی والیبال ایران و آمریکا ! .تا این نظام پابرجاست دربرهمین پاشنه خواهد
چرخید.برای این وحوش سرکوب زنان وپافشاری برتبعض جنسیتی درقبال امضای قرارداد
الحاقی ترکمنچای وچاکرمنشی برای اجانب ارجح است.
. رژیمی که حقوق زن و مرد را برسمیت نمی شناسد، رژیمی که از حضورزنان در
استادیوهای ورزشی ممانعت بعمل می آورد ،مایه ننگ است و نمی تواند در افکار عمومی
مردم جهان امتیاز مثبتی به دست آورد. حسن روحانی رئیس جمهوری منتخب بخشی از مردم
فریب خورده و نماینده رژیمی که با تحمیل پوشش اجباری و آپارتاید جنسی و اعدام در
ملاء عام سی و شش سال برمسند قدرت تکیه زده و چهره زشتی از فرهنگ کشورما ترسیم
کرده است نمی تواند و نمی خواهد درب استادیوم ورزشی را به روی زنان ایران باز کند
واین خواست ابتدایی را محقق سازد. این وظیفه دختران و پسران آگاه جامعه است که با
تشکل و سازماندهی ، مردم را برای درهم شکستن درب های بسته استادیوم، فرا به خوانند
و از حق حضور زنان در ورزشگاهها حمایت نمایند.
7
توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
اطلاعیه
به مناسبت ترور رفیق خوزه امین
هرناندز
با خبر شدیم رفیق رزمنده ما خوزه امین هرناندز مانریکه، معروف به مارکیتوس در استان آنتیوکیا در شمال غربی کشور توسط ارتش فاشیست وسرسپرده کلمبیا به قتل رسیده است. وی یکی از فرماندهان جسور و ارشد "ارتش ملی آزادیبخش" (ئیالان) شاخه سازمان نظامی حزب کمونیست کلمبیا (مارکسیست لنینیست) بود. رفیق خوزه امین هرناندز مانریکه، 13 واحد ئیالان را در استانهای آنتیوکیا و بولیوار فرماندهی میکرد و از محبوبیت فراوانی در بین زحمتکشان آن مناطق برخوردار بود. حزب کارایران(توفان) ضمن ابراز همبستگی وتسلیت به رفقای حزب کمونیست کلمبیا(مارکسیست لنینیست) این عمل فاشیستی وجنایتکارانه بورژوازی نوکر صفت کلمبیا را محکوم میکند و از مبارزات ارتش ملی آزادیبخش" (ئیالان) تحت رهبری حزب کمونیست کلمبیا(مارکسیست لنینیست) برای رهائی از سلطه ارتجاع و امپریالیسم ، برای آزادی و دمکراسی وسوسیالیسم عمیقا حمایت می نماید.
یاد رفیق خوزه امین هرناندز مانریکه گرامی باد!
پیروز باد ارتش ملی آزادیبخش" (ئیالان)!
زنده باد انترناسیونالیسم پرولتری!
حزب کارایران(توفان)
15 ژوئن 2015
درحاشیه ترورهای اخیر درفرانسه وتونس
سرمنشاء تروریسم امپریالیسم است
ترورهای
بربرمنشانه اخیر در تونس و فرانسه و..... محصول طبیعی سیاستهای امپریالیستی است.
نه کسی تروریست زاده می شود و نه تروریسم امر اتفاقی است و نه به دین خاصی تعلق
دارد. تروریسم در جهان کنونی محصول زورگوئی و چپاول ممالک امپریالیستی بویژه غرب
در جهان است. این ممالک با نقض مستمر و طلبکارانه همه ضوابط و قوانین جهانی که
باید برای کشورها و مردم جهان محترم بوده و توازنی از مصونیت و امنیت ایجاد کند،
امنیت جهان را لجام گسیخته و هدفمند از بین می برند و با عملیات خودسرانه و
جنایتکارانه همراه با تبلیغات زهرآگینِ دروغین، به کشتار میلیونها مردم جهان اقدام
می کنند و کسی قادر نیست گریبان آنها را برای بازخواست بگیرد و به حسابرسی بطلبد.
هیچ مرجع دادرسی در جهان نیست که حق مردم محروم را تضمین کند. حتی دادگاه کیفری
جهانی نیز ابزار ستم گری و اعمال مقاصد شوم آنهاست. دست و فریاد کسی به جائی نمی
رسد و پژواکی ندارد. زبان زور و طپانچه به زبان محاوره جهانی بدل شده است.
امپریالیستها و بویژه امپریالیسم آمریکا در جهان، رفتاری دارد که گویا همه
ممالک و مردم آن، نوکران دست به سینه وی هستند و یا باید باشند و باید درخواستهای
آنها را اجابت کنند و اوامر آنها را بجا آورند. تجاوز امپریالیستی و
صهیونیستی به افغانستان، به عراق، سوریه، لبنان، به فلسطین، به یوگسلاوی، به لیبی،
مالی، سودان، به گرانادا و سراسر دنیای سه قاره و... چپاول و غارت جهان و ایجاد
شکافی عظیم و عمیق میان قطب فقر و قطب ثروت، به بیکاری، بی خانمانی، بی دورنمائی،
یاس و آوارگی میدان می دهد. تروریسم دشمن مارکسیسم است و جنبش مردم و طبقه
کارگر را به بیراه می کشد. مبارزه با تروریسم تنها از گذرگاه مبارزه برای تحقق برابری، و استقرار
عدالت اجتماعی و پایان دادن به بهره کشی از انسان از انسان عبور می کند. کسی که
مدعی مبارزه با ترویسم و مبارزه با عدم امنیت در جهان است نمی تواند نسبت به سرمنشاء
این تروریسم که امپریالیسم است به مبارزه بر نخیزد.مبارزه با تروریسم کور جدا از
مبارزه با بزرگترین تروریسم دولتی جهان یعنی امپریالیسم آمریکا نیست. تنها با چنین
موضع گیری است که می توان ترورهای اخیر در فرانسه ودانمارک، تونس وکویت وهمه جای
جهان را محکوم کرد ...بدون اینکه به آلت دست تبلیغات رسانه های امپریالیستی بدل
گشت.
8
توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
پیام تسلیت
حزب کارایران(توفان)
به مناسبت درگذشت رفیق مارته بنیان گذار حزب کار
کمونیست جمهوری دمونیک
با کمال تاسف مطلع شدیم رفیق
جوآن مارته( Juan Marte) یکی از رهبران و بنیان گذاران حزب کار کمونیست جمهوری دمونیک
بدرود حیات گفت .رفیق مارته بطور خستگی ناپذیری تمام زندگی اش را وقف فعالیت
سازمانی وحزبی کرد ودمی برای رهائی زحمتکشان از قید ارتجاع وامپریالیسم نیاسود.وی
یکی از کمونیستهای حرفه ای وازجان گذشته ای بود که در جنبش بین المللی کمونیستی از محبوبیت خاصی برخوردار بود. رفقای جنبش بین
المللی کمونیستی هرگز فداکاریها ومبارزات درخشان این رفیق در مبارزه علیه سرمایه
داری و نبرد علیه دشمنان مارکسیسم لنینیسم را فراموش نخواهند کرد، یادش را همواره
گرامی و راهش را با استواری تمام ادامه خواهند داد.
حزب کارایران(توفان)
15 ژوئن 2015
15 ژوئن 2015
***
تجمع سران (گ 7) دیکتاتوری سرمایه مالی در قصر اِلما
ترجمه ای از مقاله حزب کاروآینده
آلمان درمورد نشست G 7
مورخ دوم یونی دوهزار
پانزده
این نشست نمایندگان دولت کشورهای امپریالیستی بزرگ بنام گ 5 و سپس گ 6 و سپس گ
7 گاهی هم با شرکت ابر قدرت سرمایه داری روسیه بعنوان گ 8 از سال 1973 تشکیل
میشود. این که در امسال دوباره یک گ 7 تشکیل میشود نشان از رشد تنش نزد قدرت های
بزرگ امپریالیستی داشته و با آن خطر جنگ افزایش یافته است.این جلسات از همان آغاز
جلساتی محرمانه و کاملا جداشده و ایزوله شده از مردم بوده اند. ویکیپیدیا اشاره میکند «انتخاب مکانی که بتوان
بخوبی از آن مواظبت کرد تا توسط تظاهر کنندگان معترض نشست خراب نگردد یک اصل است. این اقدام از آن جهت ضروری است که این نشست حکومت های سرمایه
مالی فاقد مشروعیتی است که قصد دارند جهان
را با توجه به نیاز های خود سامان دهند. و بزرگترین خواست آنها کسب سود میباشد و دومین خواست مهم آنان ضمانت و
حفاظت از ثروت ثروتمندان میباشد. نشست گ7 بطور منظم انگیزه های کاهش خدمات
اجتماعی، تنزل ارزش کالای نیروی کار در
سطح بین المللی و در اثر آن کاهش دستمزدهای ماهیانه و بدتر شدن شرایط کار را دنبال میکند. برای خصوصی سازی سیستم مراقبت های
بهداشتی، ارگانهای تامین سازی دولتی مانند سازمان آب و انرژی، فشار شکننده ای وارد
میکنند تا آنها را به کیفیت بد کشانیده و تابع اصل سودرسانی سازند. بدین طریق راه
کسب و کار جدیدی برای سرمایه باز میشود
در واقع این سیاست باعث شده که فقر و تخریب محیط زیست در
گیتی در حال رشد بیشتر و موجودیت بیشتر مردم را تهدید کند. حتی درکشورهای صنعتی
شده بخاطر این سیاست تعداد مردمی که هیچ گونه چشم انداز در زندگی خود ندارند این
امر بصورت واقعی (رآل) سریعا رشد کرده است.
از سوی دیگر غنی
همیشه غنی تر گردیده. طبق یک مطالعه از آکسفام در سال 2016 نشان میدهد که نود و نه درصد ثروت ساکنین کره
زمین در اختیار تنها 85 نفر است . تمرکز ثروت در دست تعداد کمی از افراد سال بسال
بیشتر میشود. آنهم بخاطر اینکه همه چیز فدای سود میشود و فقیرترین انسانها دایما
فقیرتر میگردند.
9
توفان الکترونیکی شماره 108 تیر ماه 1394
دیکتاتوری سرمایه مالی
یکی از ویژگی های این روند آنستکه سرمایه مالی بیشتر از گذشته در دولتی که
ظاهرا مافوق طبقات قرار دارد نقش ایفاء می کند. این را میتوان بعنوان شاهد در
یونان و اوکراین بخوبی مشاهده کرد. هر دو دولت در آستانه ورشکستگی قرار دارند،
آنهم نه بخاطر اینکه آنها خدمات زیادی را
به مردم داده اند بلکه بخاطر همکاری سرمایه داران مالی این مناطق «الیگارشها» با
سرمایه مالی بین المللی ثروتهای ملی این مناطق مورد غارت قرار گرفته اند. اکنون
سرمایه مالی پرداخت این بدهی را بدون هیچ
رحمی، از مردم طلب میکند و این بمعنی ایجاد بیکاری عمومی و بالابردن قیمت ها،
تخریب تعلیم و تربیت، بهداشت عمومی و افزایش مالیات بر مردم است. سرمایه مالی
کاملا آشکار و مستقیم اعضای دولت ویا کل یک دولت را تعیین میکند، قوانین را طبق
منافع خود بتصویب میرساند و حراج و تاراج
دارایی های دولتی را طلب مینماید و غیره. و زمانیکه حکومتی چون سیریزا فقط
کمی مقاومت کند (او خود تاکید دارد که به قوانین نظام سرمایه داری پایبند است و فقط
کمی امکانات جهت اصلاحات«رفرم» لازم دارد) وی را تهدید و تحت فشار قرار داده و وی
را مستاصل و بیچاره مینمایند.
چیزی که در این کشور ها آشکارا انجام میگردد، در کشورهای
ثروتمند هم در جریان است. با یک بدهی
دولتی بسیار سنگین بعنوان عامل فشار، هر رییس جمهوری در آمریکا باید دایما نزد
سرمایه مالی زانوزده واعتبار گدائی نماید و بر اساس آن سیاست را تعیین کند. صدر
اعظم آلمان مرکل و وزیر دارایی شویبل، گابریل رییس سوسیال دمکراتها و اشتاین مایر
وزیر خارجه اجبارا باید بهمین شکل نزد
سرمایه مالی به گدایی بپردازند. روسای دویچه بانک (بانک آلمان)، کنسرن آلیانس و
دایملر(مرسدس بنز)، چنان قدرتمند هستند که
نمی توانند بدون آنها،- چه رسد بر علیه آنها در چنین نظامی حکومت کرد.
جنگ و
زور – در خدمت سود
این
نظام فقط با ظلم و ستم اقتصادی بشکل تحت
فشار قرار دادن و تهدید اکتفا نمیکند. او به کشورهای دیکتاتوری که وحشیانه مردم
خود را سرکوب میکنند از جمله عربستان سعودی، اسلحه تحویل میدهد و همراه آن حقوق
دموکراتیک را در کشورهای ثروتمند نابود مینماید.
در حالی که حق اعتصاب در آلمان محدود میشود ، در سراسر
اروپا ، نازی ها و نژاد پرستان را رشد می دهند و قسمتی از آنها را بحکومت
مینشانند، مثل اوکراین و مجارستان،
همچنانکه در آلمان سالیان دراز NSU (Nationalsozialistischer
Untergrund) و گروه های ترور کننده فاشیستی را با کمک های دولتی رشد دادند تا از طریق ایجاد تفرقه و دشمنی بین
مردم مانع شکل گیری جنبشهای توده ای شوند.
چهره واقعی و بیرحم حاکمیت سرمایه
مالی را میتوان در کشور های اشغالی که منابع، مواد خام و اقتصاد آنان را بزور در
اختیار گرفته اند دید. این را میتوان در جنگ بر علیه عراق با تلفات بیشمار و فقر و
نابودی آن دید. "خونریزی و کشتار برای نفت" شعار آن بود. همین امر در
لیبی برای گرفتن ثروت حاصله از نفت در پنجه حریص سودکارتلی، تکرار گردید و شبیه
همانی است که در سوریه و اوکراین اکنون در حال اتفاق است.
توافقنامه همکاری بین اتحادیه اروپا
و اوکراین، ادغام اقتصادی و نظامی اوکراین در ساختار ناتو بدون آنکه ورود رسمی
آنرا پذیرا گردند. این یک اعلام جنگ کاملا
روشن و چالش علیه روسیه است که خطر ایجاد
جنگ در اروپا را دربر دارد.
اجلاس G7 که در ماه ژوئن در قصر Elmau در کوه های آلپ باواریا(ایالت بایرن) تشکیل میشود، گرد هم آیی دولت هایی که
با صادرات سلاح های خود و استقرار
نیروهای نظامی مسئول جنگ و دیکتاتوری در سراسر جهان، با دستانی آغشته بخون است، میباشد.
با تبلیغاتی زیاد
در وب سایت رسمی دولت آلمان فدرال با تبلیغات زیاد در مورد نشست گ7 وعده داده میشود که حفاظت از محیط زیست و
یکنواخت کردن استاندارد ها در کار و یا برنامه های کمکی در آفریقا، مورد مذاکره
است. آیا بارها چنین وعده هایی نداده اند؟
اکنون باید یک حباب صابون بدان اضافه شود، تا بتوانند سلطه سرمایه مالی را مخفی
دارند. و پشت این حباب مخفیانه سیاست شدید و سختی را برای کسب سود جلو برند.
تازه تهدید هم میکنند. در وب سایت مرتبط(لینک شده) به پلیس فدرال چنین توضیح
داده شده است، برای مبارزه علیه خشونتِ «مخالفان جهانی سازی سرمایه » (گلوبالیسم)
آماده میشود. هزاران آجان برای مبارزه بر علیه
باصطلاح «خشونت مخالفین جهانی شدن سرمایه»
10
توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
خود را آماده مینمایند. انسانهای
زیادی که بر علیه چنین گردهم آیی ها مبارزه کرده اند، از باطوم زنی ها و در محاصره
پلیس قرار گرفتن ها و دستگیری های جمعی آن با خبرند.
اصولا در باره
اینکه چرا چنین خشمی در جوانان سراسر جهان بر علیه این نظام موجود است،
سوالی طرح نمی نمایند. جوانانی که فاقد
کار و امنیت شغلی هستند و آینده ای
برای خود نمی بینند از این نظام متنفر بوده و بدنبال جایگزین (بدیل) هستند.
امکان
جامعه دیگری موجود است
با وجود تمام کاستی ها، با وجود تغییر شکل
و انحطاط تجدیدنظرطلبان
(رویزیونیستها) بسیاری از کشورهای
سوسیالیستی سابق، سوسیالیسم یک نیروی
حیاتی را ثابت و جایگزین اساسی برای
سرمایه داری را نشان داد. اگر ما از اشتباهات فراگیریم و از تغییر ماهیت ها
جلوگیری نماییم آنوقت سوسیالیسم میتواند آینده بهتری را به بشریت ارائه دهد. بدین خاطر ما در اعتراضات
وتظاهرات علیه گ 7 شرکت مینماییم.یک نماینده از «کار آینده» در« گردهم آیی بین المللی جایگزین» از تاریخ
سوم تا چهارم ژوئن دوهزارو پانزده در مونیخ در گروه دوم (Workshop II) در باره نقش آلمان و اتحادیه اروپا و نفوذ سیاست خارجی در سیاست داخلی و آنکه
جایگزین آن چسست؟ در بخش بحث کنندگان شرکت خواهد کرد.
***
درحاشیه نشست سالانه
غارتگران بین المللی G7
سران هفت کشور قدرتمند امپریالیستی غرب تحت نام G7 در 7/8 ژوئن در بایرن گرد می آیند تا درمورد مسائل سیاسی، اقتصادی و نظامی، در مورد تشدید ادامه استثمار و ستم بر خلقهای جهان ، درمورد غارت مواد خام، مسیرهای حمل و نقل، حوزه های سرمایه گذاری و نرخ بازار ،درجهت منافع شرکت های بزرگ و انحصارات مالی، صنایع نظامی و در جهت منافع "نخبگان" جامعه وجنگ ومیلیتاریسم به... بحث بنشینند.
این نشست که ازجیب کارگران و زحمتکشان و با صرف میلیونها دلار برگزار میگردد ، نه برای صلح است ونه برای
حقوق بشر و دمکراسی وامنیت شغلی وعدالت اجتماعی. سخن از "صلح ودمکراسی
و ایجاد کار"سخن پوچی است برای
فریب مردم.
این کشورها که در پیمان نظامی ناتو، اتحادیه
اروپا، بانک جهانی وصندوق بین المللی پول......وپیمانهای مشابه برای تقسیم مجدد
جهان گرد آمده اند مسببین اصلی جنگ وخونریزی و مسئول ظلم و ستم، آزار و اذیت و
اخراج وبیکاری، تروریسم وکشتار دسته جمعی و ویرانسازی کشورهای عراق، افغانستان،
سوریه و لیبی و....اند.این ممالک تحت رهبری امپریالیسم آمریکا مسببین اصلی موج
پناهندگی درجهان ، فقر وگرسنگی و رشد وگسترش نئوفاشیسم و نژاد پرستی در اروپا و
آمریکا وسایر ممالک جهان هستند.اعتراضات درخشانی که طی اینروزها در مونیخ برگذار شده وهمچنان ادامه دارد نوید بخش است ونشان میدهد
که نه تنها مبارزات نیروهای مترقی وانقلابی وکمونیست ضد سرمایه داری و ضد
امپریالیستی فروکش نکرده بلکه در اشکال جدید ادامه دارد .این نیروها با برافراشتن
پرچم مبارزه علیه جنگ افروزان امپریالیسم و پیکار برای صلح و آزادی ،نان وکار وامنیت شغلی .....همواره سدی
استوار در مقابل این غارتگران بین
المللی هستند واز همین رو دولت آلمان با همدستی آمریکا کوشیده است با توسل به
فشارهای پلیسی وامنیتی و صرف
11
توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
میلیونها دلار از سرازیر شدن موج عظیم نیروهای ضد
امپریالیست به آلمان ممانعت بعمل آورد. علیرغم این اما تا کنون بیش از سی هزار نفر
در مونیخ دست به تظاهرات زدند و به افشای این جانیان بین المللی پرداختند واین
اعتراضات خیابانی همچنان ادامه دارد.
فقط با استقرار سوسیالیسم است که می توان از شر
جنگ و ویرانی ، فقر ونکبت و
بیکاری و فاشیسم ونژاد پرستی وهمه مظاهر جامعه سرمایه داری وامپریالیستی خلاص شد.
زنده باد سوسیالیسم این پرچم رهائی بشریت!
زنده باد سوسیالیسم این پرچم رهائی بشریت!
توفان
سخن هفته
سخن هفته
نقل از
فیسبوک حزب کارایران(توفان)
ژوئن 2015
ژوئن 2015
***
درحاشیه پیروزی حزب دمکراتیک خلقها درترکیه
"حزب دموکراتیک خلق" که جبهه ای متشکل از نیروهای سیاسی
گوناگون ومترقی وانقلابی درترکیه است درانتخابات اخیر پارلمانی ترکیه با بیش از 13
درصد آرا به پیروزی بزرگی دست یافته است.این پیروزی موجب جشن وسرور خلق کرد و سایر
خلقهای ترکیه و نیروهای مترقی وانقلابی گردیده است. شایان توجه است که حزب کار
ترکیه قوی ترین حزب چپ این کشوربا حزب کارگران ترکیه در چهارچوب یک ائتلاف سیاسی
بر سر نکات مشترکی جهت به شکست کشاندن سیاستهای اردوغان که دررویای احیای
امپراطوری عثمانی بسر می برد به توافق رسیدند واین سیاست بی تردید موجب تحکیم وحدت
نیروهای انقلابی وترقیخواه ترکیه گردیده است. پیوند مبارزات خلق کرد با جنبش
سراسری ترکیه ومبارزه مشترک علیه ارتجاع داخلی وامپریالیسم ضامن پیروزی جنبش
دمکراتیک در سراسر ترکیه است.
ما این پیروزی را به تمامی نیروهای دمکرات وضد امپریالیست ترکیه و منطقه تبریک می گوئیم وبرای رفقای ترکیه وهمه مردم این کشور آرزوی پیروزی روز افزون داریم. درهمین رابطه برای آگاهی و شناخت بیشتر از اوضاع ترکیه وبطور مشخص پیروزی حزب دمکراتیک خلق وتاثیر این پیروزی برجامعه و حکومت مستبد و ارتجاعی اردوغان به ترجمه بیانیه حزب کار ترکیه که یک روز پس از پیروزی انتخابات انتشار یافته مبادرت میورزیم به این امید که گامی ولو کوچک در تنویر افکار وهمبستگی با مردم ترکیه برداشته باشیم.
هئیت تحریریه توفان
11 ژوئن 2015
......................................
اردوغان شکست خورد, مردم سد را شکستند
یک انتخابات مهم که بطور بالقوه نتایج سیاسی مهمی را در ترکیه به همراه دارد به
پایان رسید. حزب حاکم عدالت ترکیه با ۴۰.۷ درصد
آرا و ۲۵۸
کرسی در رتبه اول
باقی ماند اما از رسیدن به اکثریت بازماند. حزب سوسیال دمکرات جمهوری
خلق ۲۵ درصد رای خود را دوباره بدست آورد و صاحب ۱۳۲ کرسی
شد. حزب فاشیست ملی گرایان ۱۶.۵ درصد
آرا را کسب نمود و ۸۰
12
توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
کرسی کسب کرد در حالیکه حزب دمکراتیک خلق, که
نتیجه یک اتحاد انتخاباتی است که حزب ما عضوی از آن میباشد, ۱۳.۱ درصد آرا
و ۸۰ کرسی را
کسب نمود. قانون حد نصب ۱۰ درصد که بعد از کودتای فاشیستی ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰ وضع شد
در ابتدا با هدف جلوگیری از ورود
نمایندگان خلق کرد و کارگران به پارلمان بوده است. در انتخابات گذشته در سال ۲۰۱۱ کاندیداهای اتحاد که حزب ما هم عضو آن بود برای
آنکه بتوانند ۱۰ درصد حد
نصاب را دور بزنند بصورت منفرد در انتخابات شرکت کردند که توانستند ۶.۵ درصد آرا و ۳۵ کرسی را بدست آورند. چهار سال بعد حد نصاب
انتخابات که احزاب بورژوایی در پشت آن مخفی شده بودند در هم شکسته شد.
با در هم شکسته شدن سد حد نصاب, رویای طیب
اردوغان رهبر حزب عدالت برای ایجاد یک دیکتاتوری خاور میانه ای از راه تغییر در قانون اساسی و ایجاد یک سیستم ریاست
جمهوری اجرایی نیز در هم شکسته شد. ما در روزهای آینده در مورد نتایج این " شکسته شدن سد" و تاثیرات این نتایج بر گفتمان سیاسی در کشور و
اینکه چه دولتی از این پارلمان بیرون خواهد آمد یا نخواهد آمد بحث خواهیم
کرد. در حال حاضر میتوانیم به موارد زیر
اشاره کنیم:
۱- به وضوح
تعداد قابل ملاحظه ای از افراد برای اولین بار به حزب دمکراتیک خلق رای دادند. یک
بخش بزرگ از جامعه به این شناخت رسیدند که رای دادن به این حزب تنها راه توقف حزب عدالت
است و به آن عمل کردند. این نشان میدهد که آگاهی سیاسی مردم از آن احزاب فرا تر
رفته است و از محدوده آن طبقه اجتماعی
خارج شده است. این مساله مهم است زیرا نشان از امکان باز سازی ساختار سیاسی در کشور را دارد.
۲- کشور به "ریاست جمهوری اجرایی" نه گفت.
حزب رفاه توسط اردوغان همانند ملک شخصی خود به همه جا کشیده شده بود, به کاخ
باشکوه ریاست جمهوری, رشوه خواری و فساد, گستاخی و حکومت خودسرانه, استفاده ابزاری
از فرقه گرایی مذهبی و قرآن, اشتیاق برای دیکتاتوری , تلاش برای خفه کردن رسانه ها
و رفتارهای دیکتاتور منشانه ای که اردوغان به نمایش میگذاشت.
۳- این
نتیجه نشان از احتمال ایجاد یک ترکیه سکولار و دموکراتیک , یافتن راه حل برای
مساله کردها و علویون, گسترش آزادیها, و همچنین نشان از خواست مردم برای
مبارزه با رویای مذهبی کردن آموزش,
مذهبی کردن جوانان و ایجاد یک جامعه محافظه
کار مذهبی در خط نزدیک به اخوان المسلمین را دارد.
۴- این
نتیجه نه تنها یک نه به سیاستهای حزب عدالت در خاورمیانه بود بلکه همچنین یک شکست
برای سازمانهای اسلامگرا و حلقه های نزدیک به آن بود که از طرف دولت حزب رفاه پشتیبانی
مالی, سیاسی و ایدولوژیک میشدند. در عوض این نتیجه یک منبع دلگرمی و انگیزه برای
تمام کسانی است که برای یک خاور میانه سکولار, دموکراتیک و بر ضد قوانین شریعه و
تروریسم مذهبی مبارزه میکنند.
۵- با توجه
به اینکه بر آمدن یک دولت از این پارلمان غیر محتمل است, بحث بر سر "انتخابات
زودرس" در یک فاصله زمانی کوتاه غیر قابل اجتناب میباشد. انتخابات ۷ ژوئن پایان دوره حزب عدالت را به همراه آورد.
صرف نظر از احتمال یک دولت ائتلافی با احزاب دیگر یا ایجاد یک دولت اقلیت, دوره
قدرتی که میتوان آنرا "دوره اردوغان" یا "دوره حزب رفاه"
نامید به سر آمده است.
۶- یا اینکه
اردوغان مجبور است به فرم ریاست جمهوری مانند آنچه که در گذشته قبل از او بوده رضایت دهد یا اینکه مقام ریاست
جمهوری، خود ، به یک مشکل (برای کشور-مترجم)تبدیل میشود که باید آنرا حل کرد.
ترکیه یک کشور مطبوع برای کسانیکه در انتخابات
برنده میشوند نیست. زیراکه حزب عدالت و اردوغان حتی اگر در دولت نباشند با تمام
قدرت از طریق ریاست جمهوری یا اعضا حزب در استانها تلاش خواهند کرد که به حاکمیت
خود ادامه دهند. زوال حزب عدالت به این معنی نیست که بخش دشوار کار به پایان رسیده است.
خلاصه انتخابات ۷ ژوئن این است که این انتخاباتی بود که در آن
اردوغان و حزب عدالت شکست خوردند و مردم در آن
پیروز گشتند.
از وب سایت حزب کار ترکیه
****
بیانیه شبکه بین المللی همبستگی با خلق عراق
تجاوز به عراق را
تحت هر بهانه ای متوقف کنید!
اخیرا بیانیه ای از سوی شبکه بین المللی همبستگی با خلق عراق تحت عنوان "تجاوز
به عراق را تحت هر بهانه ای متوقف کنید!" انتشار یافته که ما بخاطر اهمیت اوضاع عراق مبادرت به ترجمه وچاپ آن
می کنیم . اصول کلی سیاست این شبکه احترام به اصل
13 توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
استقلال وحق حاکمیت ملی تمام کشورهاست. مهمترین
شعار محوری این شبکه خروج فوری و بی قید وشرط آمریکا ازعراق ومحاکمه
مسببین این فاجعه یعنی رهبران آمریکاست.این شبکه که دربسیاری از کشورها
"کمیته های همبستگی با خلق عراق" تاسیس کرده است خواهان یک عراق مستقل، دمکراتیک و سکولار با
حفظ یکپارچگی وتمامیت ارضی و پایان بخشیدن به دخالتهای خارجی تمامی کشورها
درامورداخلی عراق است. این شبکه امپریالیسم آمریکا را مسبب اصلی فاجعه عراق
ارزیابی میکند و دخالتهای عربستان سعودی، ترکیه، ایران، اسرائیل وجهادیستهای
خارجی، داعش را محکوم می نماید. این شبکه تلاش میکند تا جبهه ای بر اساس استقلال
ملی و یک عراق سکولار وغیر فرقه ای که تمام گرایشات سیاسی وقومی وملی درآن حضور
دارند تاسیس کند.این شبکه رژیم عراق را محصول اشغال و سیاستهای استعماری آمریکا ارزیابی میکند که خود یکی از مسببین
اوضاع درهم ریخته وجنگ فرقه ای کنونی است.در زیر ترجمه بیانیه این شبکه را درمورد
اوضاع کنونی عراق که مورخ(24مه 2015) انتشار یافت می خوانید:
" بعد از چند دهه تحریم اقتصادی، جنگ
واشغال همچنان تلاش میشود تا کنترل عراق
را در ید خویش گیرند. عراقی با ویرانی زیرساخت اقتصادی اجتماعی ،ارتشی درهم
شکسته وطبقه متوسط متلاشی شده همراه با ،
فقر اجتماعی وهرج ومرج .این سیاست موجب فروپاشی سیستم بهداشت و حافظه جمعی وهویت
ملی خلقهای عراق شده است.تهدیدات وطرحهای
خارجی برای تقسیم عراق موجودیت ملی ما را
به خطر انداخته است.
1- ائتلاف متجاوزین به رهبری آمریکا با شکست
روبرو شده ونتوانستند به اهداف خود دست یابند. ازاین رو مجددا بمباران گسترده ای
را علیه مناطق غیر نظامی وصدور سلاح نظامی از سرگرفته اند.
2- رژیم بغداد که محصول سیاست فرقه گرایی "دستگاه
برمر" است بخاطر طبیعتش قادر به شرکت دادن اقلیتهای قومی ومذهبی وگروههای
سیاسی در امور کشور که تضمینی برای
موجودیت عراق است نمی باشد.
3- دخالتهای خارجی وحمایت از میلیس های فرقه
ای وگروههای تروریستی برشدت اختلافات
افزوده وموجب جولان دادن گروههای خلافکار شده است. این امر باعث نقض جدی حقوق بشر
ورنج ومصیبت بخش وسیعی از مردم غیر نظامی گردیده است.
4- سیاست دولت عراق همراه با بازداشتهای
گسترده، شکنجه وکوچ اجباری وتصفیه های سیاسی دلیل اصلی رشد افراط گرائی وتروریسم است.
5- میلیونها پناهنده بواسطه بمباران جبهه
ائتلاف به رهبری آمریکا، حملات دولت مرکزی ومتحدین مسلح میلیس اش وهمینطور
داعش زندانی اند. یک فاجعه عظیم انسانی در
ابعاد بیسابقه با تصفیه قومی ادامه دارد.
ما یک باردیگر اعلام میداریم که صلحی در عراق
برقرارنخواهد شد مگر اینکه ابتدا دلایل اصلی این فاجعه را بر شمریم.خلق عراق سلطه
خارجی را بر نخواهد تابید وبه مخالفتش ادامه خواهد داد. فقط وحدت خلق عراق می
تواند تضمینی برای حق حاکمیت ملی وپیروزی بر تروریسم وتجزیه طلبان باشد. فقط تلاش
خلق عراق می تواند تضمینی برای یک روابط حسنه با تمام همسایگانش بر اساس سیاست عدم دخالت درامور داخلی یکدیگر
باشد. عراق نباید "یک قربانی روستائی " در نزاع مذهبی ویا منطقه ای محسوب
گردد. استقلال وحق حاکمیت ملی آن باید مورد احترام قرارگیرد. درچنین شرایطی باید
تلاشمان را برای تحقق اهداف زیر دوچندان کنیم:
پخش اطلاعات درمورد ماهیت واقعی نزاعی که درگرفته
و خواست خروج همه نیروهای خارجی از خاک کشور.
از اقدامات جریانات میهندوست واتحاد برعلیه فرقه
گرائی و تروریسم واحترام به حقوق برابر همه شهروندان دریک کشور، نه براساسی
جداگانه وگروهی ، حمایت کنیم .
با بسیج
واقدامات بین المللی از رنج ومصیبت خلق عراق بکاهیم.
خواست متوقف کردن بمبارانها وتجاوز نظامی به عراق
تحت بهانه مبارزه علیه تروریسم را طرح
کنیم
خواست عدالت برای قربانیان ومسببین این جنایات
وپرداخت غرامت در ساختن مجدد عراق را به طلبیم. سازمان ملل متحد باید ضامن حق
حاکمیت ملی کشورها باشد.
ما ازهمه انسانهای مخالف اشغال وجنگ و عاشقان صلح
می خواهیم که بر همبستگی خود با خلق عراق ومبارزه شان برای استقلال و یک عراق متحد
و غیرفرقه ای ادامه دهند."
خروج فوری وبی قید وشرط ارتش متجاوز آمریکا ازخاک
عراق!
14
توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
سخنی پیرامون
ماهیت قیام خونین 15 خرداد 1342
جنبش 15 خرداد سال 1342 جنبشی بود، که برای نخستین
بار پس از کودتای خائنانه و ضد ملی 28مرداد 1332 و 10 سال بعد از آن آغاز شد. رژیم
ضد ملی و ارتجاعی محمد رضا شاه در این دوران منابع ثروت میهن ما را در اختیار
امپریالیستها قرار داده و در پیمانهای نظامی امپریالیستی شرکت فعال کرده و بر
دستآوردهای مبارزه خلق ما از دوران شهریور 20 تا مرداد 32 قلم بطلان کشیده بود.
مصدق در احمد آباد در حصر خانگی بسر می برد و دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه
قانونی و ملی ایران تیرباران شده بود. اوباش شعبان بی مخی و حزب اللهی های شاه پرست
بر کشور حاکم بودند. نفت ملی شده ایران را با پرداخت غرامت به حلقوم امپریالیستها
ریختند و در خدمت منافع ضد انقلاب جهانی، برای جلوگیری از یک انقلاب دهقانی که
امپریالیستها با توجه به تجربه هندوچین بشدت
می ترسیدند، به اصلاحات ارضی نواستعماری از بالا دست زدند، تا با ایجاد
زیرساختهای اقتصادی، زمینه غارت سرمایه گذاریهای امپریالیستی را در ایران فراهم
کنند و درجه بهره کشی انسانها و غارت ایران را افزایش دهند. ارتش ایران به
زرادخانه مدرن تسلیحات آمریکا بدل شد. مستشاران آمریکائی که تعدادشان در ایران به
50 هزار نفر رسید، باید با نقض استقلال و حق حاکمیت ملی ایران، کنترل کامل بر آن و
طرز استفاده خودسرانه از آن را در دست می گرفتند. شاه که نوکر سرسپرده آنها بود و
حتی تا روز آخر گوشی تلفن برای فهمیدن حرف و تصمیم آخر امپریالیستها از دستش به
زمین نیافتاد، در خدمت اربابش، پافشاری کرد، تا لایحه مصونیت قضائی اتباع آمریکائی
در ایران را به تصویب برسد و مانع شود که قوانین ایران آنها را به مناسبت تخلفات و
جرایمشان در ایران تحت تعقیب قانونی قرار دهند. قوه مقننه با تصویب این قانون به
فقدان صلاحیت خویش رای داد و قوه قضائیه ایران عملا و رسما از اعمال قدرت بیرون
گذاشته شد. ایران عملا بیک نیمه مستعمره کامل آمریکا بدل شد، که مستشارانش می
توانستند در آن به هر کاری بدون واهمه از پیگرد دست زنند. این خیانت ملی، این
توهین به مردم ایران بقدری گران تمام شد، که وقتی صدای اعتراض خمینی و بخشی از
روحانی ها بلند شد، مردم آنرا وسیله و پرچمی برای مبارزه بر ضد استبداد رژیم کودتا
کردند و در نمایشات چند هزار نفره در سراسر ایران به خیابانها ریختند و صدها نفر
کشته دادند، تا نارضائی عمیق خویش را نسبت به این رژیم سفاک و نوکر امپریالیسم
ابراز دارند. دانشجویان، دانش آموزان، کسبه، آموزگاران و... همه به این جنبش
پیوستند، بطوریکه امتحانات نهائی دبیرستانها برای اخذ دیپلم در آن سال، 15 روز به
تاخیر افتاد.
جنبش خودجوش و توده ای 15خرداد، محصول تمام
جریانهای اعتراضی پیش از خودش، که جنبه مسالمت آمیز داشتند، ولی بدست عمال رژیم
پهلوی سرکوب شدند، به حساب می آمد. شرکت کنندگان در این جنبش، در مبارزات دانش
آموزان بر ضد وزیر فرهنگ وقت مهران، مبارزه کردند و کسانی بودند که در مبارزه
تاریخی آموزگاران شرکت کرده، شاهد شهادت دکتر خانعلی شدند و در فعالیتهای جبهه ملی
ایران در سالهای 40 سهیم بودند. شعارهای مردم در روز 15 خرداد، تنها حمایت از
خمینی نبود، شعارهائی بود که در عین حال دربار مرکز تمام دسیسه های ضد ملی را آماج
حملات خویش قرار می داد. شعار مرگ بر شاه، ای جلاد ننگت باد، که فریاد خشم و غصب
انباشته شده مردم در این ده سال بود، در بسیاری مناطق به چشم می خورد و ربطی هم به
خمینی نداشت.
قیام 15 خرداد با دست ارتش شاه با آهن و آتش سرکوب
شد. این قیام شکست خورد، زیرا رهبری نداشت، سازمان نداشت، با دست خالی در برابر
ارتش تا بدندان مسلح شاه و آمریکا قرار گرفت و به خون غلطید.شکست قیام 15 خرداد،
درسهای آموزنده ای برای مردم میهن ما در آن دوران داشت. این قیام نقطه عطفی در
تاریخ مبارزات مسالمت آمیز سالهای بعد از کودتا بود. ملتی که تحقیر شده بود، می
دید که با زبان خوش نمی تواند با دربار پهلوی سخن گوید و تمام ابزارهای مسالمت
آمیز برای پیشبردن اهدافشان بی نتیجه است، مصمم شد راه دیگری بیابد. فکر توسل به
قهر انقلابی در میان راهروان راه آزادی و استقلال ایران، پس از شکست و سرکوب قیام
15 خرداد، شکل گرفت و بعدها به صورت قهر مسلحانه بروز کرد.قیام خرداد، گرچه
قهرآمیز بود، ولی سلاح در دست نداشت و بار دیگر نشان داد که پیروزی از دهانه لوله
تفنگ بیرون می آید. بدون قرار دادن ارتش مسلح خلق در برابر ارتش مسلح ضد خلق، هیچ
قیامی به پیروزی نمی انجامد. شکست 15 خرداد، شکست "تئوری" راه مسالمت
آمیز انقلاب از طریق تظاهرات خیابانی بود که رویزیونیستهای ایرانی تبلیغ می کردند.
شکست قیام خرداد، تائید این شعار بود که مبارزه مسلح راه رهائی خلقهای ایران است.
توفان
سخن هفته
سخن هفته
نقل
از فیسبوک حزب کارایران(توفان)
خرداد 1394
خرداد 1394
15
توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
گشت وگذاری در فیسبوک
پاسخ به چند سئوال
پرسش:مگر مالکیت در شوروی در دوره خروشچف وبرژنف دولتی نبود؟
مگر سوسیالیسم غیر ازاین است؟
پاسخ :مالکیت درشوروی دردوره خروشچف وبرژنف دولتی بود اما باید توجه
داشت هر مالکیت دولتی به معنای سوسیالیسم نیست.ماهیت حزب ورهبری سیاسی دولت تعیین
کننده ماهیت مالکیت دولتی است. اگرماهیت قدرت سیاسی رویزیونیستی است، یعنی
سوسیالیستی نیست، پس حتمن سرمایه داریست . رویزیونیسم حاکم درچنین کشوری با هر
شعار و ادعا و شکلی که باشد حتا تماما دولتی ، بازهم دیکتاتوری بورژوائی است ونه
دیکتاتوری پرولتاریا. کلید تشخیص ماهیت دولت شوروی پس از غلبه رویزیونیسم نه
اقتصاد دولتی بلکه ماهیت سیاسی حزب ودولت حاکم است.تنها با چنین شیوه
علمی ومارکسیستی لنینیستی است که می توان از درغلطیدن به اکونومیسم اجتناب ورزید.
بقول لنین " ممکن است، حکومت سرمایه داری اشکال مختلف داشته باشد، اما هر
شکلی که داشته باشد جمهوری یا سلطنتی،
استبدادی یا پارلمانی....باشد ماهیت همه آنها یکی است ، همه آنها دیکتاتوری سرمایه
داری هستند. حکومت کارگری ممکن است، اشکال مختلف داشته باشد، ولی هر شکلی که داشته
باشد، در نهایت دیکتاتوری پرولتاریا است.” ...........شق وسطی وجودندارد.
"دولت وحزب همه خلق" هرگز به معنای دیکتاتوری پرولتاریا، اتحاد کارگران
و زحمتکشان علیه بقایای بورژوازی نیست ، بلکه سرمایه داریست، یعنی ماهیت دولت وحزب
بورژوائی است وجز این نیز نمی باشد.
***
چرا دفاع
از استالین معیار است؟
پرسش: حزب شما تنها جریانی است که همچنان از استالین دفاع میکند.چرا
اینهمه در دفاع از استالین پافشاری میکنید . آیا همه سوسیالیستهایی که به اوانتقاد
میکنند نادرست می گویند؟ آیا شوروی سوسیالیستی مورد نظر شما هیچ عیب ونقضی
نداشت؟شما می خواهید با توسل به دیکتاتوری پرولتاریا برای دشمنانتان رعب ایجاد
کنید درست مثل جبهه النصر.
پاسخ: دوست عزیز،اجازه دهید ازهمان ابتدا با صدای بلند بگوییم
ایکاش انقلاب سوسیالیستی اکتبر شوروی اینهمه دشمنان خونخوارداخلی و متجاوز خارجی
نمی داشت ، اینهمه جنگ داخلی وکشتار وخرابکاری نمی بود، ترور نمی بود، کولاکها
وسرمایه داران مقاومتی به خرج نمی دادند وداوطلبانه درمقابل دولت نوین سوسیالیستی عقب می نشستند وعقب
ماندگی هزاران ساله اجتماعی... دست و پاگیر دولت نوین نمیشد، جنگ جهانی دوم وتجاوز به شوروی روی نمی داد و27 میلیون
کشته ، میلیونهای مجروح وویرانی عظیم برجای نمی گذاشت ..... تا ما شاهد سوسیالیسم
بدون عیب ونقض بودیم واینهمه درمورد این تاریخ خونین وپرفراز ونشیب سخن نمی
گفتیم.ایکاش انقلابی صورت گیرد که خون از دماغ احدی نچکد........کمونیستها قهر را
یک امر دفاعی وطبقاتی تحلیل میکنند .ما مدافع قهرانقلابی در مقابل قهر ضد انقلابی
بورژوازی هستیم.زمانی ضرورت این قهر پایان
میگیرد که دولت روبه زوال رود.
اگر می بینید که حزب ما از دیکتاتوری پرولتاریا بعنوان یک
ضرورت تاریخی برای گذار به کمونیسم به جامعه آرمانی دفاع میکند برای سرکوب اقلیت
زالوصفت و استثمارگر است ونه توده مردم .مقایسه رعب جبهه النصر با رعب دیکتاتوری
پرولتاریا متاسفانه همان مقایسه دیکتاتوری
عمامه با دیکتاتوری پرولتاریاست که این
روزها در محافل روشنفکری رایج و کاملا
نادرست است.
دفاع حزب ما
ازانقلاب اکتبر ودستآوردهای غیرقابل انکارآن وساختمان سوسیالیسم پیروزمند و پیروزی
حماسی وغرورآفرین در استالینگراد تحت رهبری استالین یک دفاع کمونیستی وطبقاتی از کارگران و زحمتکشان است.شکل تکامل
یافته قیام اسپارتاکوس علیه سیستم برده داری مدرن است.پیروزی انقلاب اکتبر وچیره
شدن خیره کننده بر عفریت فاشیسم هیتلری، جهان را تکان داد ، کمونیسم را به جلوراند، انقلاب اکتبر چین را آفرید و موجب
رهائی بسیاری ازخلقها از یوغ فاشیسم وامپریالیسم گردید. ما دراین مسیراز
انقلاب اکتبر وساختمان سوسیالیسم تحت رهبری لنین واستالین دفاع میکنیم.این دفاع ،
دفاع آگاهانه از اصول ومبانی کمونیستی است وکوچکترین عقب نشینی درمقابل این موج حملاتی که علیه کمونیسم تحت
لوای استالین زدائی براه افتاده است نخواهیم کرد. دفاع حزب ما از رفیق استالین
دفاع از شخص نیست حتا مسئله بر سر بررسی
نقاط ضعف و یا قوت یک دوره از تاریخ حزب بلشویک شوروی هم نیست ، بلکه همانطور که
گفتیم بر سر اصول و مبانی عقیدتی کمونیستی
است .آنها که به اندیشه وعمل استالین میتازند مطمئن باشید به اندیشه وعمل لنین نیز
می تازند ونظرات مارکس وانگلس درمورد دولت، انقلاب ودیکتاتوری پرولتاریا را نیز به ریشخند
میگیرند.چنین کسانی سوسیالیست نیستند، خورده بورژوا های پرمدعا و رفرمیستی هستند
که درلباس مارکسیسم قرن 21بیست ویکم ظاهر شده و دشمنان سرسخت لنینیسم ودیکتاتوری
پرولتاریا هستند.
16
توفان الکترونیکی شماره 108
تیر ماه 1394
توفان شمارۀ 184 تیرماه 1394
ارگان مرکزی حزب
کار ایران منتشر شد.
***
رفقا، دوستان و یاران مبارز!
برای پیشبرد نبردعلیه رژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی، علیه امپریالیسم
جهانی،علیه رویزیونیسم وضد انقلاب ترتسکیسم و شبه ترتسکیسم و تقویت جنبش کمونیستی
ایران به حزب کارایران (توفان) کمک مالی کنید!
پارهﺍﻯ از انتشارات جدید در کتابخانه اینترنتی توفان:
*"سیمای دیگری از
استالین" نوشته "لودو مارتنس"
*تحریف
کنندگان تاریخ ، سندى
تاریخى از انتشارات دفتر اطلاعاتى شوراى وزیران اتحاد جماهیر شوروى سوسیالیستى
*درافشای ماهيت
"حزب کمونيست کارگری ايران" در دوجلد از انتشارات حزب کارایران(توفان)
*
مرغان پرکشیده توفان. جانباختگان توفان. چاپ
دم اردیبهشت 1393
*
آدرس سایتها و وبلاگهای مرتبط با
حزب
لینک چند وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
کارگر آگاه وبلاگ
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
دست امپریالیستها وصهیونیستها ازایران ومنطقه کوتاه باد!