۱۳۹۴ تیر ۱۴, یکشنبه

نظام مالی جهانی امپریالیستی غربی در حال فروپاشی(3)
همانگونه که متذکر شدیم ظاهرا "صندوق بین الملل پول" با این ادعا وقتی وارد عمل می شود که "... به نظر می رسید که کشوری دارد دچار بحران می شود، "صندوق بین المللی پول" می بایست وارد عمل شده، به اعطای وام و کمک های تثبیت کننده اقتصاد بپردازد و به این ترتیب، پیش از وقوع بحرانها، از آنها جلوگیری کند". "این صندوق با اعطای وام شرایط بسیار دشواری را برای کشورهای متقاضی تعیین می کند. به قسمی که با تعیین و تحمیل برنامه های ریاضت اقتصادی عملا در امور اقتصادی کشورهای دریافت کننده وام دخالت و اخلال می کنند و آنها را از نظر اقتصادی و در نهایت سیاسی به سرمایه های بین المللی و کشورهای سرمایه داری پیشرفته وابسته می سازد. این نهاد عملا چیزی نیست جز عامل اجرای سیاست های سرمایه های کلان مؤسسات اعتباری و بانکی". برای شناختن ماهیت صندوق بین المللی پول که با هدف چپاول جهان فعالیت می کند و تلاش دارد مبادلات ارزی را بر پایه دلار چنان تثبیت نماید که سرمایه گذاران کلان در ممالک در حال توسعه و یا نیازمند سرمایه های خارجی دچار ضرر و خسارتی نشوند، خوب است که ما به مثالهای مشخصی در این زمینه نیز استناد ورزیم. مثالهائی که مردم جهان هر روز شاهد وقوع آن هستند و در پشت پرده عبارات تئوریک و تحلیلهای سنگین و پژوهشهای طولانی پنهان نمی مانند.
تحمیل سیاست ریاضت اقتصادی تحت عنوان (Austerity) به کشورهای یونان، اسپانیا، پرتغال، ایرلند، قبرس نتیجه ای جز افزایش بیکاری علی الخصوص در میان جوانان، گسترش فقر، گرسنگی، تعطیلی بسیاری از مراکز درمانی و تعدیل بیمه های درمانی، کمبود دارو و به یک کلام به انحطاط کشاندن این کشورها نداشته است.  به اوکراین، این حیاط خلوت امپریالیسم غرب، نیز رحم نکردند؛ ماه آوریل سال گذشته ۲۰۱۴ این صندوق ۱۷ میلیارد دلار دراختیار این کشور گذارد. دولت اوکراین در نظر داشت با دریافت این وام  بدهی های خود را به بانکها به پردازد و کسری بودجه کشور را نیز تا حدودی تأمین کند. شرایط صندوق بین المللی پول تحت عنوان (Austerity) دولت اوکرائین را واداشت تا جهت تأمین پرداخت وام ۱۷ میلیارد دلاری قیمت گاز را به یکباره ۵۰ در صد افزایش دهد؛ هزاران کارمند و کارگر را از دایره تولید و خدمات بیرون افکند و قانون حداقل دستمزدها را به تصویب رساند. حداقل سطح دستمزدها تقریبا به ۴۵ سنت(یورو) در ساعت تقلیل یافت. به دیگر سخن اگر کارگری روزی ۱۰ ساعت و ۲۵ روز در ماه کار کند، حقوق ماهانه اش به ۱۱۰ یورو خواهد رسید. به این ترتیب اوکرائین هم در چنگال صندوق بین المللی پول گرفتار آمد. عواقب آن ممنوعیت تجمعات کارگری و سرکوب کمونیستها و نیروهای دموکرات است. دمیدن در بوق ناسیونالیسم اوکرائینی و تبلیغات خطر اشغال از جانب روسیه و تبلیغات گوشخراش ناتو همه و همه در خدمت مستعمره کردن اوکرائین و سرکوب مبارزه مردم و منحرف کردن افکار عمومی از جنایتی است که به دست "بانک جهانی" و "صندوق بین المللی" پول در شرف وقوع است.
صندوق بین المللی پول که بر مبنای اهداف ذیل تأسیس شد: «گسترش همکاریهای پولی بین المللی و تسهیل رشد متوازن تجارت بین المللی»، «ایجاد سامانه با ثبات ارزی بین اعضاء و پرهیز از رقابت در کاهش نرخ ارزها»، «تهیه منابع لازم از طریق منابع عمومی صندوق، به منظور کمک به کشورهای عضو دارای کسری تراز پرداخت ها» در عمل نتیجه ای جز عدم ثبات به بار نیاورد. اشاره کنیم که تأثیر این بی ثباتی شرکت های ملی را در رقابت با صندوقهای سرمایه گذاریهای پُرخطر (hedge fund)  ناتوان می سازد و آنها را به ورطه ورشکستگی سوق می دهد.
در جهان سرمایه داری انحصاری تصمیم می گیرند که تاریخ مصرف کدام قوم و ملیتی به پایان رسیده است و آنها به موانع پیشرفت و سوددهی سرمایه های امپریالیستی بدل شده اند. آنوقت این انسانهای میلیونی را می روبند و به گورستانهای جمعی با موعظه های انسانی فرو می پاشند. این جنایتکاران همیشه دست کشهای سفید بدست دارند و در پشت میزهای تر و تمیز و براق، سیاستهای راهبردی چپاولگرانه را تعیین می کنند. مجریان سیاستهای آنها در ایران با اسامی رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی به میدان می آیند تا امیال این شیاطین را متحق گردانند. سیاست تعدیل اقتصادی و حذف یارانه ها در تمام زمینه ها، چه در زمینه مواد غذائی مثلا در مورد نان شب مردم، چه در عرصه آب و برق، و چه یارانه دولتی به بهای بنزین از این قبیل اقدامات است که دولتهای جمهوری اسلامی به تدریج با توجه به منافع بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، در پی تحقق آن هستند و برای ایجاد زمینه ذهنی تحمیق مردم از روشنفکران مدافع سیاستهای امپریالیستی نظیر صادق زیبا کلام و یا محمد قوچانی و شاگردان مکتب اتریش در ایران و مدافعان "موسسه عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه" استفاده کلان می کنند. آنها فاجعه اقتصادی کنونی را که مردم را ذله کرده است به گردن عدم توجه به سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی می اندازند. آقای قوچانیِ اصلاح طلب که مقاله ای در کنایه و تحقیرِ مخالفان سیاستهای امپریالیستی نئو لیبرالی، در مجله مهرنامه شماره 41 اردیبهشت 1394 نوشته است، در حمایت از سیاست استعماری نئولیبرالی می نویسد: "... در چنین شرایطی گروهی از اقتصاددانان، با مطالعه و تجربه ها و برنامه های بانک جهانی و بلوک غرب، نسخه آزاد سازی اقتصادی ایران را نوشتند و حمایت هاشمی رفسنجانی(رئیس جمهور)، محسن نوربخش(وزیر اقتصاد)، مسعود روغنی زنجانی(رئیس سازمان برنامه)، محمد حسین عادلی(رئیس بانک مرکزی) را به دست آوردند. این همان برنامه ای بود که به تعدیل اقتصادی مشهور شد و واقعی کردن نرخ ارز، تدبیر پولی و مالی آن بود.". البته "واقعی کردن" نرخ ارز برای مبادلات ارزی خارجی به خاطر تضمین سودهای سرمایه های خارجی و غارت دسترنج مردم ایران ضروری بود. طولانی شدن و تحقق ناموفق این سیاستهای تعدیل اقتصادی، بیشتر به تضمین امنیت سرمایه گذاری غارتگر خارجی در ایران مربوط بود، زیرا که سرمایه دار خارجی به امنیت سرمایه گذاری و تامین سود و خروج سودش به صورت "نرخ واقعی ارز" از ایران نیاز دارد که با ساختار سیاسی و قضائی و امنیتی ایران همخوانی پیدا نمی کند. دستگاه قضائی که بر اساس قصاص و شریعت اسلامی استوار باشد طبیعتا نمی تواند امنیت سرمایه های خارجی را که باید متکی بر قانونهای برسمیت شده مدنی و قانون اساسی کشوری باشند و به اراده شخص ولی فقیه و یا فلان مرجع تقلید وابسته نباشند، تامین کند. این اقتصاد دانان نئولیبرال برای توجیه نظام استثمارگر سرمایه داری و تضمین جهان برده داری، مدعی اند که تنها از راه "توسعه" می توان به "عدالت اجتماعی" دست یافت. البته این روشنفکران در اینمورد که ثروت محصول از این توسعه چگونه باید عادلانه تقسیم شود تا عدالت برقرار گردد سکوت می کنند. توگوئی توسعه بخودی خود فقر را از بین می برد. در حالی که توسعه ی متکی بر سامان سرمایه داری، یعنی تعمیق شکافهای طبقاتی و غنی گشتن اقلیتی بی کار و مفتخور به بهای غارت یک اکثریت پرکار و ساعی.       
جان پیلجر در کتاب خود "اربابان جدید جهان"(برگردان مهرناز شهابی، مهرداد(خلیل) شهابی) در صفحه 159 کتاب می آورند: "وقتی، به دستور "صندوق بین المللی پول"، تعرفه های گمرکیِ وارادات و یارانه های مواد غذائی و سوخت حذف می شوند(افزایش نرخ بنزین توسط احمدی نژاد و روحانی و سیاست موذیانه نقدی کردن یارانه ها در زمان احمدی نژاد به مثابه گامی نخست برای حذف کامل آن با انگیزه بی اثر کردن و ممانعت از مقاومت مردمی-توفان)، کشاورزان کوچک و افراد بی زمین می دانند که تاریخ مصرفشان گذشته و دور ریختنی اعلامشان کرده اند. به این ترتیب، به جمع 750 میلیون انسانِ در حال حاضر کم کار یا بیکار می پیوندند. به گفته ی "انستیتوی منابع جهانی"(The World Resources Institute)، طبق "گزارش توسعه سازمان ملل"(UN Development Report)، میزان تلفاتِ جهانی سازی به مرگ سالانه 13 تا 18 میلیون کودک یا 12 میلیون کودک زیر 5 سال می رسد. مایکل مک کینلی(Michael Mckinley ) می نویسد: "درست است که یک صد میلیون نفر در جنگ های رسمیِ سده بیستم به هلاکت رسیده اند ولی، در مقایسه با تلفات سالانه کودکان در اثر اجرای "برنامه تعدیل ساختاری" از سال 1982 به این سو، آیا تلفات جنگهای رسمی هنوز هم باید جایگاه ویژه و برتری را در افکار و اذهان اشغال کنند؟". او سپس نظر لستر سی. ثارو( Lester C. Thurow) را نقل می کند که "مصیبتی که گریبانگیر بشر شده نه جنگ به زبان استعاره، و نه شِبه جنگ، که خودِ جنگ است.".
از دل اینها یک جنبش مقاومت مردمی با گستردگی بی سابقه ای برخاسته است: از "جنبش بی زمین ها" در برزیل گرفته تا مبارزات ضد خصوصی سازی در آسیا و آفریقا، تا تظاهرات وسیع مردمی در غرب(از قبیل تظاهرات شهر سیاتل آمریکا و شهر جنوا در ایتالیا). ویژگی مشترک همه ی این جنبش ها این حس است که مردم عادی در "شرایط اشغال" به سر می برند، گوئی که در جنگی مغلوب شده اند."
هم اکنون 40 هزار نفر در مونیخ بر ضد نشست سران هفت کشور غارتگر جهان که در "کاخ الما" (Schloss Elmau) در جنوب ایالت بایرن آلمان تجمع کرده اند به نمایشات اعتراضی دست زدند. هزینه این نشست 320 میلیون یورو تخمین زده شده است. مردم آلمان در زندگی واقعی خود و مردم جهان می بینند که "توسعه اقتصادی" بر خلاف ادعاهای دروغین اندیشمندان اتاقهای فکری امپریالیستی نه تنها، منجر به "تحقق عدالت اجتماعی" نمی شود، بلکه برعکس به توسعه فقر و بدبختی، به تراکم سیل گرسنگان و هجوم میلیونها انسان بی دورنما و قربانی سیاستهای نئولیبرالیسم امپریالیستی به سرزمینهائی می شود که ثروتهای این ملل را غارت کرده اند. موج مهاجران و پناهندگان به سوی ممالک غنی سرازیر است و راهی برای این "دموکراسی های هوادار حقوق بشر" نمی ماند تا از حضور آنها بهر قیمت در این ممالک جلوگیری کنند. یا با  تقویت فاشیسم و نژادپرستی و یا کشتار موذیانه و خفه کردن آنها در دریا. مسلما مردم ایران نیز در مقابل این موج نئولیبرالی خانمان برافکن درایران خواهند ایستاد و این رژیم جمهوری اسلامی است که سرش را بر باد می دهد. عدالت انسانی و واقعی تنها بر گور سرمایه داری و نظام جمهوری اسلامی در ایران میسر خواهد گشت.
 
بر گرفته از توفان شـماره 184 تیر ماه  1394ـ ژوئیه سال 2015
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند وبلاگ حزبی
.......................... 
 وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
 http://kanonezi.blogspot.se/
 وبلاگ کارگر آگاه
 http://www.kargareagah.blogspot.se/
  سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
 سایت آرشیو نشریات توفان
 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
 توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی