نظام مالی جهانی امپریالیستی غربی در حال فروپاشی(4)
سازمان تجارت جهانی یک اهرم استعماری و ساز و کاری برای نفوذ در کشورها و به زیر سلطه در آوردن آنهاست.
وقتی شما با مدافعان نظریات نئولیبرالی روبرو می شوید، می بینید که همه آنها از سازمان تجارت جهانی تحت عنوان به رسمیت شناختن "تجارت آزاد" که تکیه خویش را نیز بیشتر بر واژه پرطنین "آزاد" می گذارند حمایت می کنند. بر اساس تبلیغات آنها گوئی پذیرش اصل "آزادی تجارت" در عرصه سیاسی با دموکراسی و آزادی همراه خواهد بود و زمینه مبارزه با استبداد و خودکامگی فردی است و در زمینه اقتصادی در عرصه رقابت آزاد سرمایه داران، به رونق اقتصادی منجر شده و در درجه اول مردم از این رقابت آزاد سود برده و از بهبود شرایط زندگی برخوردار می شوند!!؟؟. هر جا هدف غارت است برای استتار تکیه بر واژه مردم می شود. البته اگر در سیاست کسی بقدری ساده لوح باشد که دروغهای امپریالیستها و استعمارگران خون آشام را پس از این همه فجایع در جهان بپذیرد، دیگر نمی شود از وی امید نجاتی در سر پروراند. ولی کسانی که با پژوهش سر و کار دارند و تاریخ تجارت آزاد جهانی و سرنوشت غم انگیز قربانیان آنها را پیگیری می کنند، می دانند که برای این امپریالیسمِ انحصاریِ تبلیغات، نباید کوچکترین ارزشی قایل شوند. هرگز نباید مبنای داوری را بر حرف و ادعا قرار داد. باید دید نتایج این ادعاها در عمل چگونه است. زیرا تنها عمل معیار حقیقت است.
سازمان تجارت جهانی از سال ۱۹۴۸ ابتداء تحت نام "گات"General Agreement on Tariffs and Trade, GATT)) (موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت) آغاز به کار کرد و سپس به "سازمان تجارت جهانی"(World Trade Organization, WTO) تغییر نام یافت. تا ژوئن ۲۰۱۴ تقریبا ۱۶۰ کشور عضو آن شدند. سازمان تجارت جهانی که سازمانی برای تحمیق جهان و خاک پاشیدن به چشمان مردم جهان است تا ماهیت استعماریِ سیاستهایِ اقتصادیِ امپریالیستی را متوجه نشوند، در اهداف خود می آورد: "ارتقای سطح زندگی، تامین اشتغال کامل در کشورها، توسعه تولید و تجارت و بهره وری بهینه از منابع جهانی، دستیابی به توسعه پایدار با بهره برداری بهینه از منابع، حفظ محیط زیست، افزایش سهم کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته از رشد تجارت بین المللی".
وقتی یک فرد بی خبر این آمال و اهداف "بزرگ" را می خواند جویا می شود که به چه مناسبت مشتی "دیوانه" مخالف این برنامه انسانی، مترقی و پیشرفته هستند. آنها غافلند که این ادعاها دروغ محض اند و تنها برای فریب مردم زاده شده اند. البته نباید فراموش کرد که همیشه سخن بر سر منافع اکثریت قریب به اتفاق مردم است وگرنه در هر نظام استعماری و سرمایه داری شما با اقلیتی از مردم مواجه می شوید که به عنوان اقلیت حاکم در غارت مردم در همدستی با غارتگران جهانی دست داشته و از این طریق به ثروتهای افسانه ای دست پیدا می کنند. آنها همه از مزایای ارتقاء سطح زندگی، تامین شغل و آتیه مناسب، زندگی در محیط زیست غیر آلوده، بهره وری بهینه از منابع عمومی کشور و... برخوردارند و جای شکایتی هم ندارند. آنها از این تجارت "آزاد" لذتِ سرشار می برند و برای تحقق آن در جهان توسط دستآموزان خویش تبلیغ می کنند. حتی صفحات تلویزیون و اکران سینماها از زندگی های در آلاف و الوف آنها رنگین است. ولی کسی زندگی بیش از 90 در صد مردمی را که نابوده شده و اعتراضات آنها با خودکامگی سرکوب می شود و آزادی تجارت عده ای به قیمت اسارت و غارت اکثریت مردم تمام شده است را نمی بیند، زیرا افکار آزادانه این مردم در عرصه های تبلیغاتی سانسور می شوند. آزادی تجارت به آزادی اسارت، آزادی خودکامگی، آزادی خفقان و سانسور بدل می گردد.
چرا چنین است؟ زیرا در پس این اهداف عوامفریبانه، قواعد و شرایطی پنهان است که اگر دولتی به آنها تن در دهد و این قواعد را به رسمیت بشناسد نابودی و اسارت کشورش قطعی است. ما تجارب معاصر کشورهای آرژانتین، پرتغال، اسپانیا، یونان و... را در مقابل خود داریم.
این سازمان تجارت جهانی از همان آغاز تأسیس تحت کنترل و نفوذ امپریالیسم آمریکا قرار داشت. انحصارات امپریالیستی با تحمیل شرایط عضویت، نظیر «لغو قوانین ملی» که مانع تجارت آزاد در بازارهای داخلی آنها هستند، و یا «تعدیل تعرفه های گمرکی»، «قبول استانداردهای تعیین شده»، «بی توجه ای به قوانین حفاظت از محیط زیست» و ... هر چه بیشتر بازار و اقتصاد ملی آنها را تحت سلطه خویش در آوردند، در واقع بسیاری از کشورهای عضو در بخش تولید، تجارت و ما لی تحت کنترل و نظارت انحصارات قرار گرفتند به قسمی که استقلال سیاسی آنها نیز به خطر افتاد.
برای درک بهتر خوانندگان، خوب است ما تنها به یک نکته از این قواعد اشاره کنیم. در بند یک این شرایط تحت عنوان: "اصل عدم تبعیض و اصل دولت کاملة الوداد به معنی (MOST FAVORED NATION CLAUSE) که می شود آنرا شاید به واژه "هم بهره مند" و یا "پا به پا" برگرداند" می آید: "اگر کشوری امتیاز بازرگانی یا تعرفه ای را در مورد یکی از کشورهای عضو اعمال نماید، این امتیاز یا تعرفه می بایست در مورد تمام شرکای تجاری عضو سازمان تجارت جهانی تعمیم یابد. البته این اصل یک استثناء نیز دارد که به همگرائی های اقتصادی مانند اتحادیه های گمرکی بین چند کشور مربوط می شود. این استثناء بدین معناست که سازمان تجارت جهانی، سایر پیمانهای تجاری(مانند اتحادیه اروپا یا نفتا) را نیز به رسمیت می شناسد"(دانشنامه ویکیپدیا). در این اصل، دولت عضو مثلا ایران از همه حقوقی که دولت آمریکا دارا است برخوردار است. دولت ایران می تواند تمام اجناس صادراتی خویش را به آمریکا صادر کند و مانع گمرکی نداشته باشد و دولت آمریکا هم می تواند بدون مانع گمرکی همه اجناس خویش را به ایران سرازیر کند. این اصل بهره مندی متقابل است. ولی عقل سالم از خود می پرسد "صنایع" اتومبیل سازی ایران!!؟؟ -حتی چنانچه بشود از چنین صنایعی اساسا نام برد- چگونه می تواند در مقابل صنایع اتومبیل سازی غول آسای آمریکا رقابت کند و در مقابل آن از "حقوق مساوی" و بهره مندی متقابل برخوردار باشد. یا مثلا در زمینه صنایع داروسازی و... ایران چگونه می تواند با غولهای داروئی آمریکا و اروپا مقابله کند؟. این "آزادی تجارت" و به رسمیت شناختن "حقوق مساوی" و دمکراسی رقابتی و ... سرپوشی بر اصل چپاول آزادانه است. با ورود کالاهای امپریالیستی به ایران، بدون نظارت دولت "ملی"، تمام صنایع داخلی نابود می شود و کارگران ایرانی تنها برای صنایع امپریالیستی به کار می پردازند و آنهم در بدترین شرایط ممکن. آنچه که تحت نام استفاده از بخت مساوی برای صدور کالاهای ایران به آمریکا و اروپا فهمیده می شود، تنها آن نوع کالاهائی می تواند باشد که ایران در بازار امپریالیستی امکان رقابت آن را داشته باشد وگرنه این کالاها به فروش نمی روند و لذا صادر نمی شوند. ایران کالائی ندارد که بتواند با کالای ارزان قیمت تولید شده در هندوستان ویا بنگالدش، ترکیه و یا.... در آمریکا رقابت کند. تنها می ماند صدور ارزان نفت و مواد اولیه نظیر مس، اورانیوم، سرب و... . پذیرش همین اصلِ به ظاهر "دموکراتیک" و پذیرش آزادی تجارت به مفهوم فروش استقلال ایران، نابودی صنایع داخلی، نابودی آینده ایران و تبدیل ایران به مستعمره ممالک امپریالیستی است. حذف تعرفه های گمرکی برای دولت ایران به معنی انصراف از دریافت مالیات، نظارت وهدایت کالاهای وارد شده به ایران و این بار نه از طریق اسکله های غیر قانونی برادران قاچاقچی، بلکه از طریق اسکله های قانونی دول امپریالیستی است. دولتی که مانند دوران ناصرالدین شاه قاجار با دادن حق بهره برداری از گمرکات و توتون و تنباکو به انگلستان نتواند بر گمرکات نظارت کند، با کمبود بودجه دولتی روبروست و باید این کمبود را با فروش بیشتر مواد اولیه و یا افزایش درجه استثمار طبقه کارگر در درون جبران نموده و بودجه دولتی کسب شده را در خدمت تامین منافع سرمایه گذاری های خارجی به کار بندد و این به مفهوم تبدیل دولت ایران به کارگزار سرمایه های امپریالیستی است. دولت ایران تنها به این خاطر بر سر کار است که منابع ملی را در خدمت امپریالیستها بر باد دهد و مانع شود که مردم به مقاومت دست زنند. دولت به عامل عریان سرکوب بدل می شود ومخارجش را مردم ایران باید پرداخت کنند تا سرمایه های خارجی تا هر وقت مناسب دیدند ایران را بچاپند و زمانی که منافع آنها تامین نبود با به جای گذاردن زمین سوخته ایران را ترک نمایند. دولتمردانی که با آنها همکاری کرده اند نیز با انتقال ثروتهای دزدیده شده خود به کانادا، استرالیا، اروپا و یا آمریکا خاک میهن را ترک می کنند. ساز و کار سازمان تجارت جهانی راه و رسم چپاول را هموار کرده است. جان پیلجر در کتاب "اربابان جدید جهان" برگردان به فارسی مهرناز شهابی، مهرداد(خلیل) شهابی صفحه 43 می نویسد: "..از شرایط این بسته ی پیشنهادی حذف تعرفه های گمرکیِ واردات مواد غذائی پایه بود. قولنامه "صندوق بین المللی پول" این گونه مقرر می داشت: "تجارت انواع برنج برای همه وارد کنندگان و صادر کنندگان آزاد شده است". 70% از یارانه ی کودها و آفت کُش های زراعی هم قطع شد". در نتیجه، کشاورزانی چون سارکوم احتمالا ورشکست خواهند شد و فرزندانشان، به ناچار، برای یافتن کار روانه شهرها خواهند گردید. به علاوه، این چراغ سبزی برای ورود شرکتهای معظم آمریکائیِ غلات بود. معیارهای دوگانه ای که در این شرایط پا به پای هم وجود دارند نفس انسان را بند می آورند. تاجران محصولات زراعی در غرب، به ویژه در ایالات متحده و اروپا، صرفا به علت موانع بلند تعرفه ای و یارانه های سنگین کشور تولید کننده به چنین مازاد تولید و قدرت صادراتی ای دست یافته اند. نتیجه این سیاست انحصار در مواد غذائی اصلی نوع بشر است". آنها با برقراری تعرفه های سنگین گمرکی برای کشور خود تقویت شدند و حال خواهان تجارت آزاد جهانی برای استفاده از این نیروی بالقوه تولیدی خویش هستند. آنچه دیروز بد بود، امروز خوب است، زیرا منافع ممالک امپریالیستی را تقویت می کند.
بر گرفته از توفان شـماره 185 مرداد ماه 1394ـ اوت سال 2015
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
لینک چند وبلاگ حزبی
..........................
وبلاگ توفان قاسمی
وبلاگ ظفرسرخ
وبلاگ کارگر آگاه
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی