حل مسئله ملی در دوران کنونی، تنها بر متن مبارزه ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی قابل پذیرش است
در مورد مسئله ملی بویژه در دورانی که شوروی فروپاشیده و به اجزاء خویش تجزیه شده و روحیه ناسیونال شونیستی به عنوان بدیل راه حل سوسیالیستیِ حل مسئله ملی به یاری رویزیونیستها و امپریالیستها جولانگاه خویش را یافته است، باید در شرایط جدید به اندازه کافی به بحث پرداخت تا به درکهای ناسیونال شونیستی که هرگز در خدمت مبارزه ضد امپریالیستی و انقلابی نیستند، پایان داد. در دوران امپریالیسم که تلاش مجدد برای تقسیم مجدد جهان صورت می گیرد و این استعمارگران می کوشند بر اساس نیرو و توان جدید خویش مناطق نفوذ خود را در جهان گسترش دهند، باید هشیار بود که حل مسئله ملی بر مبنای مبارزه با امپریالیسم و با این مضمون انقلابی صورت گرفته و حل شود. در مبارزه طبقاتی حق تعیین سرنوشت که ماهیتا حقی دموکراتیک و بورژوائی است، به صورت ناب وجود ندارد و نداشته است. به عنوان نمونه حزب ما هرگز نمی تواند از "مبارزه برای حق تعیین سرنوشت" خلق ترکمنی در سوریه که همدست پان ترکیستهای اردوغان و به منزله چماق امپریالیسم در منطقه بود و هست و به قتل و کشتار مردم سوریه اعم از عرب و کُرد، مسیحی و مسلمان پرداخته و با جنایتکاران داعش همکاری کرده و می کند، در پس پرده "حق خود تعیینی سرنوشت خلقها" پشتیبانی کند. چنانچه رهبری مبارزه خلق ترکمن در دست نیروهای انقلابی قرار گیرد، که با این همدستان داعش در سوریه کاری نداشته و علیرغم تعلق ملی یکسان به ملت واحدی، با آنها به مبارزه بپردازد، آنگاه مبارزه شان در جهت حق خود تعیینی سرنوشت بر حق و مورد پشتیبانی ماست. در این نوع مبارزه است که مضمون ضد امپریالیستی آن بازتاب می یابد.
کشور مستقل سوریه به پایگاهی از ارتجاع جهانی، به عنوان استخوانی در لای زخم در داخل سوریه حتی با نقاب "خودمختاری" نیاز ندارد و باید با آن مبارزه کند. به رسمیت شناختن اصل حق خود تعیینی سرنوشت نمی تواند موجبات توجیه همدستی با امپریالیسم و نسل کشی سایر ملل را ایجاد کند. حزب ما بر اساس این درک، همیشه فقط از آن نوع مبارزه ملی و حق خودتعیینی سرنوشت دفاع کرده است که در خدمت تضعیف امپریالیسم و تقویت انقلاب و مصالح انقلابی باشد. اوضاع کنونی جهان با سالهای قبل از جنگ جهانی اول که مبارزات ملی رهائی بخش برای آزادی مستعمرات در جریان بود و کمونیستها(سوسیال دموکرات در آن دوران-توفان) برای به رسمیت شناخته شدن حق جدائی و پیکار نیروهای آزادیبخش این کشور از زیر چنگ استعمار جهانی مبارزه می کردند به کلی فرق دارد. حق جدائی مستعمرات امری بدیهی بود که فقط سوسیال شونیستهای ملتهای استعمارگر آنرا به رسمیت نمی شناختند و در این عرصه از راه حل "خودمختاری های فرهنگی" سخن می راندند، ولی با رشد سرمایه داری و گذار به دوران امپریالیسم و آستانه انقلابات سوسیالیستی، حل مسئله ملی باید بخشی از مبارزه ضد امپریالیستی و ضد استعماری باشد و نمی تواند تاریخ را به عقب برگرداند. حزب ما همانگونه که با تاسیس هر کردستانی به منزله اسرائیل دوم با مضمون ضد انقلابی در منطقه مخالف است، با ایجاد هرگونه مستعمرات "آزاد و مستقل" در منطقه مخالفت خواهد کرد و با آنها مبارزه می کند. جا دارد که در این زمینه به مقاله ای از رفیق استالین در حل مسئله ملی و برخورد تاریخی و دیالکتیکی وی به مسئله اشاره کرد.
از نگارنده
پیشگفتار به مجموعه نوشتارهای منتشر شده در 1920 پیرامون مسئله ملی
"... مقاله سوم("سیاست قدرت شوروی در مسئله ملی در روسیه"، مراجعه شود به "شیسن نازنیول نوزتش"(Shisn Nazionalnostej)، اکتبر 1920) مربوط به مرحله کنونی است، مرحله ایکه در آن تقسیم مجدد اداری روسیه مبتنی بر مناطق خودمختار هنوز به پایان نرسیده است، مرحله ایکه در آن در مناطق پیرامونی(منظور از ممالک پیرامونی آسیای میانه و قفقاز است-توفان) کمونهای اداری و جمهوریهای خودمختار شوروی به منزله بخشی از جمهوری های سوسیالیستی فدراتیو روسیه، سازماندهی می شوند. مرکز سنگینی نوشته به مسئله تحقق عملی خودمختاری شوروی تکیه دارد. به مفهوم امر تامین اتحاد انقلابی میان مرکز و مناطق پیرامونی، به منزله تضمینی علیه اقدامات مداخله گرانه امپریالیسم.
به نظر شگفت جلوه می کند که این نوشته، خواستِ جدائی مناطق پیرامونی از روسیه را قاطعانه به منزله یک اقدام ضد انقلابی رد می کند. لیکن در واقع در این امر هیچ چیز شگفت انگیزی نیست.
ما هوادار جدائی هندوستان، ممالک عربی(پاره ای ممالک عربی در آن زمان شامل شبه جزیره عربستان، اردن، سوریه و عراق امروزی زیر سلطه عثمانی همدست امپریالیسم آلمان و ایتالیا بودند-توفان)، مصر، مراکش و سایر مستعمرات از دست آنتانت(اتحاد ممالک متفق استعماری فرانسه انگلستان، روسیه قبل از انقلاب اکتبر 1917 در جنگ جهانی اول-توفان) هستیم، زیرا جدائی در این مورد، به مفهوم رهائی این ممالک تحت ستم از دست امپریالیسم است، این به مفهوم تضعیف مواضع امپریالیسم و تقویت مواضع انقلاب است. ما مخالف جدائی مناطق پیرامونی از روسیه هستیم، زیرا که جدائی در این مورد به مفهوم بردگی امپریالیستی برای مناطق پیرامونی، تضعیف قدرت انقلابی روسیه و تقویت مواضع امپریالیسم است. البته به همین علت نیز آنتانت علیه جدائی هندوستان، مصر، کشورهای عربی و سایر مستعمرات می رزمد، ولی همزمان برای جدائی مناطق پیرامونی از روسیه مبارزه می کند. به همین علت ما کمونیستها، که برای جدائی مستعمرات از آنتانت نبرد می کنیم، نمی توانیم همزمان مبارزه دیگری بجز مخالفت با جدائی مناطق پیرامونی از روسیه انجام دهیم. کاملا روشن است که تصمیم بر سر مسئله جدائی به وضعیت مشخص بین المللی و مصالح انقلاب مربوط می شود.
از متن نخست نوشته می شد برخی نکات را که فقط دارای ارزش تاریخی بودند خط زد، لکن با توجه به خصلت جدلی آن نوشته، باید تمام نوشته، بدون تغییر آورده شود. نوشته دوم و سوم به همچنین بدون تغییرات منتشر می شوند.
اکتبر 1920، ژوزف استالین مجموعه نوشته ها، بنگاه مطبوعاتی دولتی، یولا 1920"
(جلد چهارم آثار استالین صفحات 327 و328 تحت عنوان "از نگارنده").
بر گرفته از توفان شـماره 193فروردین ماه 1395ـ آپریل سال 2016
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند وبلاگ حزبی
..........................
وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts