پاسخ دندان شکن به یک سلطنت طلب بی شرم
دستچینی از گفتگو در فیس بوک
در فیس بوک عناصری پیدا می شوند که در پوشش تصاویر جعلی به کارزاری در دفاع از ارتجاع و امپریالیسم و صهیونیسم مشغولند. شغل شریفشان ایجاد فضای ارعاب و دشمنی با انقلاب مردم ایران است.مطلب زیر دستچینی از جدلی است که به مناسبت سی و سومین سالگرد انقلاب شکوهمند بهمن 57 در صفحۀ فیس بوک توفان درگرفت و ما گوشهﺍﯼ از این بحث را جهت اطلاع خوانندگان گرامی توفان الکترونیکی در نشریه انعکاس می دهیم.
این سلطنت طلب نقابدار حملاتش را به مقالۀ حزب کارایران(توفان) به مناسبت سی و سومین سالگرد انقلاب بهمن چنین آغاز می کند..."جداً شرم آوره بعد از گذر 33 سال از انقلاب ننگيني دفاع كنيد كه سه نسل را به خاك تباهي كشاند. زندگي من و نسل من را نابود كرديد...."
این آقا مرتب "از نسل من" سخن می گوید تا در خواننده این تداعی شود که وی یک جوان بعد از انقلاب است که از انقلاب بیزار است و به شماتت نسل قدیم می پردازد، که چرا انقلاب کرد و شاه و رژیمش را برانداخت...".وی همانند دیگر دوستانش مرتب از زبان نسل جدید به نسل انقلابی قدیم پارس می کند و به نکوهش انقلاب می پردازد و هر اندازه بحث بیشتر عمق می یابد دُم خروس بیرون می زند و بی پرده همان سخنان پرویز ثابتی مدیر اطلاعات ساواک شاه که اخیراً با انتشار کتابی به انکار شکنجه در زندانﻫﺎﯼ دوران سلطنت منفور پهلوی پرداخته است، تکرار می کند. این آقای سلطنت طلب بیشرم قتل صمد بهرنگی را منکر می شود، قتل غلامرضا تختی را خودکشی جلوه می دهد، شاه را مستقل و ملی و علت سرنگونی وی را توطئۀ آمریکا و انگلیس به خاطر پیشگیری از ابرقدرت شدن رژیم پهلوی ارزیابی می کند، در رژیم گذشته آزادی و رفاه وجود داشت و دلیل انقلاب این چیزها نبود، بلکه توطئهﺍﯼ صورت گرفت و مردم دراین دام افتادند و چپﻫﺎ نیز مقصرند وبه مردم خیانت کردند و باید حساب پس دهند. این آقای جوان که نقش هنرپیشگیش را خوب ایفا می کند می گوید: "امروز نباید به گذشته برگردیم بلکه باید همگی در جهت برقراری یک حکومت سکولار حرکت کنیم و نوع و شکل حکومت را به مردم و انتخابات آینده بسپاریم..."
مطلب زیر پاسخ رفقای حزبی به این لا طلائات است:
» دوست عزیز،انقلاب بهمن برای نان، آزادی، حقوق دموکراتیک و استقلال بود و نه اسلام.و این انقلاب ادامۀ انقلاب مشروطه و نهضت ملی کردن صنعت نفت و.... بود. مردم برای آزادی وعلیۀ اختناق سیاسی به میدان آمدند و حمله به دفاتر حزب رستاخیز و ساواک بیانگر همین امراست.کتاب خواندن و تفکر چپ و عدالت جویانه جرم محسوب می شد.خواندن کتاب ماهی سیاه کوچولو جرم محسوب می شد.صمد بهرنگی را به همین خاطر کشتند...زیرا افکار ممنوعه داشت.
در روز 22 بهمن 1357 انقلاب تومار رژیم سلطنت را درهم نوردید و یک رژیم دزد، غارتگر، مستبد و نوکر امپریالیسم و صهیونیسم را از ایران اخراج کرد. در ایران روز فرار شاه را میلیونﻫﺎ مردم ایران با پایکوبی جشن گرفتند و این روز روز همه پرسی از مردم ایران برای انقراض سلطنت بود.ضد انقلاب مغلوب ایران ضد دموکرات و مستبد و ریاکار باقی مانده است و فکر می کند با جعل تاریخ به مدد مشتی روشنفکر خود فروخته قادر است مسیر تاریخ ایران را عوض کند. مبارزات مردم ایران علیۀ رژیم اسلامی ادامه دارد و مردم برای تحقق مطالبات دموکراتیک انقلابات مشروطه و بهمن و تکامل آن آرام نخواهند گرفت.انقلاب نباید با نتایج آن تعریف گردد، در این صورت باید بسیاری ازانقلابات بزرگ شکست خوردۀ کارگری را به زیر علامت سؤال برد که چنین برخوردی غیر علمی و ناصواب است.
رژیم شاه صمد بهرنگی را کشت. غلامرضا تختی را هم کشت.فقط مشتی تواب سیاسی که به ضد انقلاب پیوستند مدافع نظریۀ خودکشی غلامرضا تختی وغرق شدن صمد در رودخانه هستند.طبیعی است که شما آقای ایرانی از ضد انقلاب و امثال میرفطروسﻫﺎ این حامیان ارتجاع پهلوی و امپریالیسم دفاع کنید.برخورد هیستریک و شعبان بیمخ گونۀ هواداران نیم پهلوی بی تاج و تخت ناشی از زخم و دردیست که انقلاب شکوهمند بهمن بر آنها وارد ساخت.انقلاب همین است. اشک شاه، در خفت و سرشکستگی در گورستان مصر دفن شدن و زوزۀ ضد انقلاب مغلوب ناشی از ضربۀ انقلاب بر پیکر مزدوران خود فروختۀ دربار پهلوی است. ما ازانقلاب دفاع می کنیم
انقلاب، هندوانۀ به شرط چاقو نیست، بلکه برآمد عمومی مردم برای تحولات مثبت و کیفی در جامعه است۰ماهیت رهبری سیاسی آن برای تحقق خواستهﻫﺎﯼ انقلاب تعیین کننده است.علت حضور نیرومند روحانیت در رأس انقلاب و توهم مردم را باید در استبداد و اختناق ۵۰ سال حکومت ضد کمونیستی و ضد مردمی رژیم وابسته به امپریالیسم پهلوی تحلیل کرد.انقلاب خارج از خواست این و یا آن فرد آغاز شد. وظیفۀ نیروهای آگاه شرکت فعال در آن و برای آگاه کردن مردم و حفظ دست آوردهای آن بود. با ندبه و یأس و پشیمانی نمی توان به پیشروی ادامه داد.باید آموخت که انقلاب کار مردم میلیونی است و بدون رهبری دانا و آگاه کمونیستی به نتایج نهائی نخواهد رسید.
البته ما عصبانیت و فحاشی آقای مزدوشت ایرانی را درک می کنم، ایشان از رژیم عامل کودتا و پوسیدۀ پهلوی، سرسپردۀ آمریکا و ضد انقلاب دفاع می کند.اما با عصبانیت و برخوردهای شعبان بیمخی نمی توان به جنگ واقعیات رفت و مشکلی را حل کرد.انقلاب روز جشن ستمدیدگان و روز عزای ستمگران است.ما از انقلاب دفاع می کنیم.
مشتی عوامفریب پیدا شدهﺍند که "بیطرفانه" می گویند ما هوادار نظر مردم هستیم، ما قیم مردم نیستیم، ما نمی خواهیم برای مردم تعیین تکلیف کنیم و بگوئیم که سلطنت را انتخاب کنند و یا جمهوری را. هر چه مردم بگویند ما آن کار را می کنیم.
ما از این عوامفریبان ظاهراً دنباله رو می پرسیم آقایان! نظر مستقل خود شما چیست؟، خود شما مُبلغ و توصیه گر کدام نوع حکومت هستید و آن را برای مردم تبلیغ می کنید؟، مگر شما قیم سلطنت طلبان هستید که وکالت آنها را به عهده گرفتهﺍید، مگر سلطنت طلبان خودشان زبان ندارند که مشتی نادان "دموکرات" را به جلوی گاری خود بستهﺍند؟. شما حضرات که مدعی هستید به ارادۀ شهروندان جامعه احترام می گذارید اعتراف کنید هوادار نظام سلطنتی هستید یا هوادار جمهوری؟ شما کدام یک از این خواستﻫﺎ را و با کدام استدلال تبلیغ می کنید و برای جامعۀ ایران مفید می دانید. ما از شما می پرسیم از چه موقع آزادی بیان در نفی سلطنت طفیلی و منفور و زنگار گرفته از نظر تاریخی ادعای قیمومیت برای مردم است. از چه موقع نام سانسور را دموکراسی گذاردهﺍند. به هر صورت قبل از انتخابات باید نظریات موافق و مخالف گفته شود و استدلالات به مردم که در اکثریت خودشان به علت گرفتاریﻫﺎﯼ روزمره فرصت ندارند که پیگیرانه و عمیق با تحلیلﻫﺎﯼ سیاسی مشغول شوند ارائه گردد. شما آقایانی که به چهرۀ خویش نقاب دموکراسی زدهﺍید، خود شما هوادار چگونه نظامی هستید؟ چه چیز را می خواهید برای مردم تبلیغ کنید. اگر شما جمهوری خواه واقعی هستید بهتر است سنگ جمهوری و نه سنگ سلطنت را به سینه بزنید و برای سلطنت طلبان منفور بنام دموکراسی دل نسوزانید.
بار دیگر به این سلطنت طلبان مزدور می گوئیم که به رأی مردم ایران در روز تاریخی 25 مرداد سال 1332 و 22 بهمن سال 1357 گردن نهید. سلطنت مُرد و قابل برگشت نیست.
البته این سلطنت طلبان کلاش که برای آرایش سلطنت به یاد دموکراسی افتادهﺍند به خوبی واقفند که نه رضا خان قلدر دموکرات بود و نه فرزند خُلفش محمد رضا شاه دموکرات بود. ولی این آقایان یک شبه "دموکرات"، هم از دیکتاتوری رضا خان و هم از دیکتاتوری فرزندش حمایت می کنند و درجۀ بیشرمی را تا به جائی می رسانند که دیکتاتوری و استبداد رضا خانی را که زمینخواریش ماوراء هر قانون بود و نفت ایران را دو دستی برای 60 سال تقدیم امپریالیست انگلستان کرد و قرارداد استعماری "دارسی" را تجدید نمود مترقی جلوه داده و استبداش را نیاز جامعه قلمداد می کنند. این سلطنت طلبان "دمکرات" حاضر نیستند حتی به سخنان خود احترام گذارده و این پدر و پسر دیکتاتور و خیانتکار به منافع ملی و گماشتۀ امپریالیستﻫﺎ را محکوم کنند و ضد دموکرات بنامند. همین طفره رفتن از محکوم کردن این پدر و پسر دیکتاتور و ضد دموکرات افشاء گر ماهیت ضد دموکراتیک آنهاست
ببینید دارودستۀ شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ و هواداران سلطنت بگورسپرده شدۀ پهلوی چه دموکرات و آزدیخواه شدهﺍند! و لیکن هنوز مدافع بیشرم کودتایﻫﺎﯼ ننگین استعماری و جنایتکارانۀ پدر و پسر هستند.اینان دموکراتﻫﺎﯼ دروغین و مدافعین احیای سُلطۀ استبداد پهلوی و استعمار درایران هستند و برای کسب قدرت درسازمانﻫﺎﯼ آمریکا واسرائیل آموزش می گیرند.
چه مضحک است وقتی سلطنت طلب خجولی خود را در پشت تصویر جعلی پنهان کرده و از زبان "نسل سوخته" علیۀ نسلی که به حق دست به انقلاب زد و دستگاه سلطنت پوسیده را به گورستان تاریخ پرتاب کرد، پارس می کند. تو گوئی "نسل جدید" مدافع خرافۀ رژیم کپک زدۀ موروثی سلطنتی و حامی امپریالبیسم و استعمار است! بیشرمی و ریاکاری بس است! مردم ایران سلطنت نمی خواهند.سلطنت به قرون وسطا تعلق دارد و حامیان با نقاب و بی نقاب آن مرتجع و قرون وسطائیﺍند
پرویز ثابتی ساواکی،اردشیر زاهدی و تمام دارودستۀ قاتل و فاسد جنایتکار پهلوی تحت حمایت و پوشش ممالک "حقوق بشر خواه" و دررأس آن امپریالیست آمریکا قراردارند. اینها جنایتکار و قاتلﺍند، باید در یک دادگاه بینﺍلمللی محاکمه و مجازات شوند.این مزدوران، تازه طلبکار هم هستند، ملت ایران باید از آنها "عذرخواهی" هم بکند. می گویند:
» ما پشیمانیم، که کم کُشتیم، بیشترمی کُشتیم در قدرت باقی می ماندیم »