۱۳۹۲ مرداد ۸, سه‌شنبه


مشروعیت بخشیدن به تفتیش عقاید توسط آمریکا و متحدانش و گسترش "وزارت حقیقت"

یک جوان آمریکائی بنام ادوارد اسنودن که در سازمانهای اطلاعاتی آمریکا شاغل بوده است، با فرار به هنگ کنگ و سپس به روسیه فاش ساخته که دولت امپریالیستی آمریکا به کلیه اطلاعات محرمانه مردم و دولتها و مراکز تولیدی، نظامی، امنیتی، پژوهشی و... بطور غیرقانونی دست یافته و آنها را سالهاست تحت نظر دارد. حجم مقدار اطلاعاتی که آمریکا از راههای غیر قانونی و ربودن اطلاعات محرمانه از سایرین کسب کرده به حدود 700 میلیارد می رسد. یعنی چند ده برابر تعداد ساکنان کره زمین. آمریکا از این طریق دوستان و دشمنان خویش را نشانه گذاری می کند و بر ضد "دشمنانش" فعال می شود. بر اساس اطلاعات منتشر شده، دولت آمریکا توسط سازمان "ان. اس. آ."- آژانس امنیت ملی -National Security Agency“ (NSA) که یک سازمان نظامی جاسوسی است بر پستهای الکترونیکی، تویتر، پیامکها، تلفنها، دوربینها، اسکایپ، پالتاک، ویندوز، گوگول، فیس بوک، یاهو، اپل، شبکه اینترنت، تارنماها و... نظارت کامل داشته و مردم دنیا را تحت نظر دارد. مرکز حراست از پستهای الکترونیکی ظاهرا در تل آویو قرار دارد. لذا عرصه محرمانه ای وجود ندارد که مورد تعرض امپریالیست آمریکا قرار نگرفته باشد. دولت امپریالیستی آمریکا با ادعای حمایت و حفظ و احترام به قانون که وظیفه اش پاسداری از حقوق مردم در مقابل تعرض است و باید مبتنی بر قانون ناظر اجرای صحیح آن در آمریکا بوده و مانع شود که سوء استفاده های دولتی و غیر دولتی از آن صورت گیرد، خود به بزرگترین متخلف قانون اساسی بدل شده است. دولت آمریکا با این کارش نقاب از چهره ادعائی دموکراتیک خویش برداشته و نشان داده است که این دولت ضد دموکراتیک، تروریست و ناقض همه آن مواردی است که مدعی پاسداری از آنها بوده است. پس ما می بینیم که به قول انگلس دولت محصول آشتی ناپذیری تضاد طبقاتی است و دارای ماهیت طبقاتی است و آقای اوباما در راس این دولت، منافع طبقات حاکم آمریکا را متحقق می سازد. این ادعا که من فقط اتباع خارجی را تحت نظر داشتم و اتباع آمریکائی از حقوق بیان شده در قانون اساسی آمریکا برخوردارند، عذر بدتر از گناه آقای اوباماست. وی که دستش رو شده است در توجیه این سانسور و استبداد، و خودسری و بی قانونی بی نظیر در تاریخ بشریت می گوید: "نمی شود هم صد در صد امنیت و هم صد در صد حریم خصوصی همراه با صفر در صد ناملایمات درخواست کرد". "ناملایمات" آقای اوباما یعنی کودتا بر ضد همه ارزشهائی که بشریت به عنوان دستآوردهای دموکراتیک مبارزه مردم تا به امروز بدست آورده است. نظارت آقای اوباما بر زندگی خصوصی مردم، همان روش کلیسای قرون وسطا با ابزار مدرن و پیشرفته است. آقای اوباما با هدف مبارزه با جرج واکر بوش به میدان آمد، زیرا که معتقد بود جرج بوشِ پسر، همه "ارزشهای آمریکائی" را بدور انداخته و حکومتی متکی برخودسری و نقض حقوق مردم و تعرض به قانون اساسی و حقوق بشر، حکومتی تاریک و فاقد شفافیت مستقر کرده است. قهرمانی بنام اوباما می خواهد این وضع را تغییر داده و ارزشهای آمریکائی را دوباره سرجای خود نشانده و مشعل روشن راه سیاست آمریکا قرار دهد. حال معلوم شده که اوباما راه جرج بوش را ادامه می دهد. بی جهت نیست که پاره ای مطبوعات وی را جرج واکر اوباما نامیده اند. بی جهت نیست که برخی به استهزاء وی را "اوباما بن لادن" می نامند. این نقش اوباما، گویای آن است که تفاوتی اساسی بر سر اینکه کدام حزب در راس حکومت آمریکا قرار داشته باشد وجود ندارد. در آمریکا تنها یک حزب با دو فراکسیون وجود دارد. فراکسیونی پیروز در انتخابات است که مرجع تشخیص مصلحت نظام با کمکهای سرسام آور مالی و تبلیغاتی وی را حمایت کند. نظام انتخاباتی امپریالیستی، چنان با عوامفریبی آغشته شده که هر ساده انگاری می پندارد، رای وی در گزینش مهندسی شده ریاست جمهوری آمریکا نقش داشته است. جمهوری اسلامی هنوز خیلی کار دارد تا از مهارت و دوراندیشی این نظام امپریالیستی یاد بگیرد.

در قانون اساسی همه دموکراسیهای بورژوائی امپریالیستی نوشته اند که به حریم خصوصی کسی نمی شود تعرض کرد و یا حیثیت انسانی خدشه بردار نیست. در این قوانین اساسی از حق آزادی بیان و عقیده سخن می رود. حمایت از حقوق بشر به عنوان یکی از ارکان تعیین کننده سیاست خارجی و داخلی اعلام می شود. در این قوانین شکنجه انسانها و اسارات خودسرانه آنها اقدامی ضد دموکراتیک و ممنوع اعلام شده است. در این دموکراسیهای بورژوائی امپریالیستی، برخلاف استبداد وحشیانه جمهوری اسلامی که حق آزادی بیان را مشروط به دفاع از اسلام می کند و یا شکنجه را ممنوع اعلام کرده ولی می افزاید، مگر آنکه به نفع اسلام باشد، شما با این شرط و شروطهای روشن روبرو نیستید. آنها به جای واژه اسلام از "ارزشهای جوامع غربی"، از "شیوه زندگی غربی" که عوام فریبانه تر است، سخن می رانند و با این سیاست هدف را "مقدس" کرده تا به استناد آن، به توجیه استفاده از هر وسیله ضد بشری متوسل شوند. کاغذِ صبور همه این توهین ها و دروغها را تحمل می کند.

اگر در تخیلات ضد کمونیستی جرج اورول در رمان 1984، که گزارش جنگهای اسپانیا را در اختیار سازمان امنیت انگلستان قرار می داد، از وزارت "حقیقت" سخن می رفت، باید هم اکنون این وزارت خانه را در آمریکا افتتاح کرد و آقای اوباما که برنده جایزه صلح است را به ریاست این وزارتخانه مفتخر نمود.

اوباما وقتی بر سرکار آمد مدعی شد که از حقوق مدنی انسانها حمایت می کند، به وضعیت غیر انسانی اسرای گوانتانامو رسیدگی کرده بی گناهان را آزاد نموده و درِ این زندانهای مخوف و مخفی سازمان جاسوسی آمریکا را می بندد. وی می خواست به سیاست شنود و نظارت بر حریم خصوصی مردم که از زمان جرج بوش ابعاد شگفت انگیزی به خود گرفته بود، نقطه پایانی بگذارد. وی می خواست از تجاوز به کشورها خودداری کند و حقوق ملتها را برسمیت بشناسد. وی می خواست با شعار "تغییر" عصر جرج بوش را بدور افکند و عصری بیآورد که "ارزشهای زندگی آمریکائی" ملاک و مبنای داوری قرار گیرد. وی با ادعاهای فراوان اخلاقی، با دهان پر به میدان آمد. و حال همه ناظر ویرانه اخلاقیاتی هستند که اوباما و اوباماها آنرا وعده می داند.

وی که تحصیل کرده رشته حقوق بوده و تخصصش در رشته حقوق مربوط به قانون اساسی است، مسلما می داند که "دموکراسی نهادینه" مفهومش چیست، وی حتما در مورد مفاهیم "آزادی"، "دموکراسی"، "حقوق بشر"، "حیثیت انسانی"، "حقوق ملل"، "آزادی عقیده و بیان" و... در کتابهای درسی اش به اندازه کافی خوانده است و می داند که یک دموکرات واقعی که به مردم اعتقاد دارد و به حقوق آنها احترام می گذارد، نمی تواند تنها بعضی وقتها و آنهم با ملاک جغرافیائی دموکرات باشد. ما دموکرات موقت نداریم. وی در عمل این "حرفهای مفت" را برای فریب مردم می زند. وی این نطقهای تدوین شده را برای شستشوی مغزی مشتی ساده لوح در جهان نیاز دارد که به دنبالش بدوند و شعار دهند: "اوباما، اوباما با اونائی یا با ما". در میان ایرانی های خودفروخته که در خارج از این تعداد کم نداریم که آرزوی تجاوز آمریکا به ایران را  می کنند و آزادی ایران را نه محصول مبارزه خلقهای ایران، بلکه نتیجه تجاوز امپریالیستها به ایران می خواهند. اوباما در عمل به دنبال منافع راهبردی و دراز مدت سرمایه مالی امپریالیست آمریکا در جهان است. این امر است که اساس سیاست وی را تعیین می کند و هر عملی در خدمت تحقق این سیاست بطور محتوم مورد تائید وی است.

به نوشته روزنامه "گاردین"، "ویلیام لئونارد"، از مقامات سابق کاخ سفید که در دوره ریاست جمهوری بوش که پس از واقعه ۱۱ سپتامبر، وظیفه نظارت بر استفاده صحیح نهادهای دولتی از اطلاعات محرمانه را بر عهده داشته، می‌گوید: "در یک دهه گذشته، هم اوباما و هم بوش از اختیار خود بر اطلاعات محرمانه استفاده کرده‌اند، تا بدون نظارت کنگره یا دستگاه قضایی، قدرت‌های اجرایی جدیدی برای خود ایجاد کنند."

وی می‌افزاید: "دولت‌ها در آمریکا، تحت پوشش محرمانه بودن، تلاش کرده‌اند تا خشونت مطرح علیه شهروندان را پنهان کنند. به این ترتیب، از آدم ربایی‌های صورت گرفته با حکم قضایی، به "تسلیم" یاد می‌شود؛ شکنجه نام "بازجویی پیشرفته" به خود می‌گیرد؛ افراد به واسطه اطلاعاتی که به جرأت می‌توان آن‌ها را شایعه نامید، بازداشت می‌شوند و به آدم‌کشی نیز نام "قتل هدفمند" داده می‌شود.

اوباما و نمایندگان انحصارات و سرمایه مالی در آمریکا تنها یک سیاست دارند که تناقضی در آن دیده نمی شود و از شفافیت برای دیدگان بینا برخوردار است. آنهم سیاست "همه چیز در خدمت حفظ قدرت سیاسی بهر قیمت" است. آنها به قوه قضائیه و یا مقننه و مجریه از آن جهت نیاز دارند تا قوانینی برای حفظ منافع آنها به تصویب رسانده که توسط قوه مجریه با اشاره قوه قضائیه به اجراء در آید. هر جا این قوانین ناقض منافع آنها باشد، قوانین را به زیر پا می گذارند و یا آنرا خودسرانه طوری توسط قوه قضائیه تفسیر می کنند تا به قد و قواره منافع روز آنها بخورد.

لنین در امپریالیسم آخرین مرحله سرمایه داری نشان می دهد که امپریالیسم یعنی مظهر مجسم ارتجاع سیاه. امپریالیسم نمی تواند دموکرات باشد. فقط بر نعش امپریالیسم می شود دموکراسی را بنا نهاد.

 

بر گرفته از توفان شماره  161 مرداد ماه 1392، اوت سال 2013،  ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

 

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت


 

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)


آدرس وبلاگها


       http://kanonezi.blogspot.com   


سایت کتابخانه اینترنتی توفان


سایت آرشیو نشریات توفان


توفان در توییتر


توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی


توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar