۱۳۹۲ تیر ۱۶, یکشنبه

انقلاب در مصر ، علیرغم کودتای نظامی تداوم دارد


انقلاب در مصر، علیرغم کودتای نظامی تداوم دارد

ورشکستگی حکومت مستبد دینی در مصر نیز آموزنده است

 

تحولات اخیر مصر را می توان تداوم انقلاب مصر دانست که هنوز نتوانسته به همه خواستهای خویش جامه عمل بپوشاند. پیدایش چنین وضعیتی همیشه محصول تکامل تاریخی و شرایط مشخص هر جامعه ای است که هنوز نتوانسته قوام یافته و توازن نیروها، شکل قطعی خویش را بخود بگیرد. در زمان استبداد حسنی مبارک که نوکر امپریالیست آمریکا بود و بر ارتش تکیه زده و در مردم پایگاهی نداشت، اخوان المسلمین برخلاف سایر نیروهای اپوزیسیون از این بخت برخوردار بود، تا از طریق مساجد و حمایت مالی عربستان سعودی و اتکاء به قدمت و ریشه دین اسلام در مصر، به یک نفوذ ریشه دار و نسبی در مصر دست یابند.

اپوزیسیون ترقی خواه و دمکرات در مصر به پاس سرکوب حسنی مبارک نوکر امپریالیست آمریکا در این کشور و عدم برخورداری از امکانات اخوان المسلمین توان آنرا نداشت که خود را سازمان دهد و با فعالیت سیاسی روشنگرانه مردم را آگاه و بسیج نماید و به یک مبارزه دموکراتیک و ملی بکشاند. گرچه بهار عربی با ابتکار اخوان المسلمین آغاز نشد، ولی آنها توانستند به علت جهل عمومی ناشی از دوران خفقان حسنی مبارک که مانع رشد تفکرات دموکراتیک می شد، در جریان مبارزه ضد استبدای دست بالا را پیدا کرده و اکثریت نسبی را برای خویش تامین کنند. نفس انقلاب مصر، مبارزه مردم برای تحقق دموکراسی، استقرار عدالت اجتماعی، قطع نفوذ امپریالیسم و صهیونیسم در مصر بود و در این عرصه صدمات فراوانی به اربابان سابق خود وارد آورد. در این عرصه ما ایرانی ها می توانیم مشابهات زیادی با تحولات در ایران پیدا کنیم.

انقلاب مصر بساط استبداد حسنی مبارک را برچید، ولی نتوانست به نفوذ امپریالیسم در مصر خاتمه دهد. دولت اوباما که تجربه انقلاب ایران را پشت سر داشت، با مهندسی خویش ارتش را از تیررس انقلاب دور و دست نخورده نگاهداشت تا در کمین بنشیند و در روز مبادا مجددا فعال شود و این بار با "مشروعیت مردمی" زمام امور را به دعوت و خواهش مردم در دست گیرد. کودتای ارتش باید بیان آرزوی مردم و خواست قلبی آنها جلوه کند و نه اقدامی خشن، نظامی و سرکوبگرانه از طرف دستگاه نظامی. در کشورمصر همیشه ارتش زمام امور سیاست را در دست داشته و در پشت پرده بازیگران را می چرخانده است. این ارتش چند میلیارد دلار از آمریکا سالانه دریافت می کند تا بتواند به بقاء خویش ادامه دهد. ارتش مصر سراپا ارتشی آمریکائی است.

در بیانیه ارتش مصر در روز سوم ژوئیه 2013 مقارن ساعت نه شب به وقت مصر که بطور زنده از تلویزیون مصر پخش شد، آمده است که مرسی برکنار و قانون اساسی مصر معلق شده است. قرار است گروهی برای بازنویسی آن تشکیل شود. محمد مرسی و رهبران اخوان المسلمین ممنوع الخروج شده اند. ارتش اعلام کرد که به اجرای خواست مردم و رعایت قانون عمل کرده و نمی توانسته نسبت به مسئولیتهای خود در قبال خواست مردم بی تفاوت باشد. ارتش ولی خواهان حفظ آرامش است. ارتش خواهان آرامش است و می خواهد هرچه زودتر جلوی این روند سیاسی و متشکل شدن مردم را بگیرد. مقاومت مرسی می تواند خطرناک باشد و مهار همه چیز را از دست آنها خارج کند. فشار به وزراء مرسی از طرف ارتش و غرب برای اینکه یکی پس از دیگری استعفاء دهند از همان تاکتیکهای شناخته شده ای است که در لیبی و سوریه بکار بردند و باید به انزوای مرسی انجامیده و در جنگ روانی از شدت سرسختی و مقاومت وی می کاست.

وزرات امور خارجه آمریکا که با کودتای در مصر باطنا موافق است، ولی در عین حال نمی خواهد و نمی تواند انتخاب دموکراتیک مرسی را نادیده انگارد، در موضعگیری خود به این مسئله پرداخته و خبرگزاری بی بی سی آنرا چنین بیان کرده است: " وزارت خارجه آمریکا همه‌ی طرف‌های درگیر در بحران مصر را به تعامل و گوش فرا دادن به صدای مردم دعوت کرد. در بیانیه وزارت خارجه آمریکا طرف‌های درگیر در بحران به گفت‌وگو با یکدیگر و کاهش سطح خشنونت فراخوانده شده‌اند. دربیانیه‌ی وزارت خارجه آمریکا هم‌چنین گفته شده که سفارت آمریکا در قاهره فعالیت خود را متوقف کرده و تا اطلاع بعدی بسته خواهد ماند، اما سفیر آمریکا در سفارت حاضر است و تحولات مصر را زیر نظر دارد."

رهبر اخیر کودتا به نام ژنرال عبدالفتاح السیسی که عضو شورای عالی نظامی مصر و جانشین سپهبد طنطاوی است قادر شد با انجام یک کودتای نظامی  و  برکناری محمد مرسی زمام امور را در مصر به عهده بگیرد. خبرگزاریها نوشته اند: السیسی وزیر دفاع مصر و مدیر واحد اطلاعات نظامی در ارتش بود و همیشه بر حفظ نقش مستقل ارتش مصر تاکید داشته است. وی تحصیلاتش را در مصر، انگلستان و آمریکا به انجام رسانده و در طی سالها به دلیل سمت اطلاعاتی حتی با مقامات اخوان المسلمین آشنائی داشته است. السیسی در پرونده آزاد کردن گلعاد شالیت سرباز اسرائیلی گروگان گرفته شده توسط حماس نیز نقش فعالی بازی کرده است و مورد اعتماد اسرائیلیهاست.

برکناری حسنی مبارک با فشار آمریکا و مصلحت اندیشی ارتش صورت گرفت، تا از تعمیق مبارزه ضد امپریالیستی و دموکراتیک مردم مصر ممانعت شود. از همان بدو امر روشن بود که مبارزه سختی میان نیروهای مترقی و انقلابی با نیروهای قرون وسطائی اسلامی درخواهد گرفت. امپریالیستها بر این زمینه برای چنین روزی سرمایه گذاری کرده بودند.

انتخاب مُرسی رئیس حزب "آزادی و عدالت" شاخه سیاسی گروه اخوان المسلمین، که در آمریکا تحصیلاتش را به پایان رسانده بود تلاشی بود تا جناح معتدل اخوان المسلمین بر سر کار آید. آنها در یک انتخابات دموکراتیک نه تنها قانون اساسی را مطابق نظر خود، بلکه رئیس جمهور و اعضاء مجلس را نیز مطابق توان و قدرتی که در جامعه داشتند، انتخاب کردند. وقتی قدرت را بدست گرفتند مصمم شدند که با مشروعیت "دموکراتیک" همه قوانین دموکراسی را با چماق اسلام و دین، با تکفیر مخالفان، سرکوب کنند و به اعمال بدترین نوع استبداد در مصر بپردازند. تجربه مصر بار دیگر نشان می دهد که اسلام و دموکراسی و بطور کلی دین و دموکراسی مانند جن و بسم ﷲ هستند. یک حکومت آسمانی نمی تواند دموکراتیک باشد. زیرا که دموکراسی یک اصل زمینی است و نه آسمانی. آنها بر ضد مسیحیان قبطی که مصری هستند به عنوان کافر به مبارزه برخاستند، به تروریسم اسلامی سازمان دادند، ترورهای توریستها را در زمان مبارک تائید کردند و تروریستهای اسلامی را که مجرم جنائی بودند آزاد ساخته و امکانات در اختیارشان گذاردند، و رفتند که خیابانها را با چاقوکشان و اوباشان اسلامی نظیر کاری که حزب اللهی های خمینی-رفسنجانی-خامنه ای در ایران کردند، در مصر نیز قرق کنند. به زنان یورش بردند، تساوی حقوق زن و مرد را نفی کردند، تلاش کردند با ایجاد فضای رعب و وحشت پوشش اجباری را به همه تحمیل کنند. آنها آموزش را به دوران جاهلیت برگرداندند و آموزش را با دین رنگ آمیزی کردند. آنها به تاریخ مصر توهین کردند و به آثار باستانی مصر به عنوان بقایای بت پرستی تاختند و اگر دستشان می رسید مانند مجسمه بودا در افغانستان مجسمه فراعنه را با بمب متلاشی می کردند. آنها به مخالفت با صنعت توریسم برخاستند که بسیاری ممالک خارجی در آنها سرمایه گذاریهای کلان کرده بودند و محل امرار معاش میلیونها مصری بود. آنها با ایجاد عدم امنیت و فضای ترور با اعتقاد به اینکه اقتصاد مال خر است، این منابع اقتصادی مردم مصر را نابود کردند. در دوران ریاست جمهوری مرسی اقتصاد مصر ویران شد، وضع معاش مردم به خرابی گرائید، ولی در عوض خفقان افزایش یافت و مرسی به عنوان دست دراز شده قطر و عربستان سعودی، در حالیکه از جانب آنها تقویت می شد، به دخالت در امور داخلی لیبی و سوریه و فلسطین پرداخت. تلاش کرد در محاصره ایران و تخریب نفوذ ایران در منطقه و دامن زدن به جنگ شیعه و سنی زبان غیر رسمی آمریکا و عربستان سعودی شود. وی بر ضد دولت قانونی بشار اسد در سوریه اعلام جهاد داد و از طریق مصر جانیان "بالفطره" را به عنوان "آزادیخواهان" سوری مورد تقویت و حمایت قرار داد و امکانات تدارکاتی فراوانی برای آنها فراهم ساخت تا در سوریه به آدمکشی بپردازند. وی در نشست کشورهای غیر متعهد در ایران نقش بسیار ارتجاعی بازی کرد و تلاش نمود نشست را بر ضد دولت مستقل سوریه بشوراند. این سیاست خارجی با شکست کامل روبرو شده است. مرسی نه در عرصه خارجی حمایت مردمی را دارد و نه در عرصه داخلی. ارتش که مترصد فرارسیدن چنین وضعی بود و می دانست گذشت زمان به نفع اخوان المسلمین کار نمی کند و آنها را به سرعت به انفراد می کشاند، دست سلفیستها و چاقوکشان و عمال متعصب مذهبی را برای سرکوب حقوق شهروندان باز گذاشت و ناظر بی طرف کشتار قبطی ها بود تا فرصت طلائی را به کف آورد و به لحظه موعود برسد. وقتی اخوان المسلمین در درون و بیرون به انزوا کشیده شدند و فریاد مردم از دست ستم آنها به هوا رفت، سر و کله ارتش به عنوان ناجی پیدا شد که اخوان المسلمین را به جای خود نشاند و با تاکتیک روی کار آوردن آقای عدلی منصور رئیس دادگاه قانون اساسی مصر خود را "دموکرات" و حامی "قانون" نشان داد و با مهارت به پشت پرده عقب نشست تا از آن پشت اوامرش را اجراء کند. ارتش، کشور مصر را در منطقه نفوذ آمریکا حفظ کرد. ارتش و غرب به اخوان المسلمین و سایر نیروهای سیاه ارتجاعی، نظیر سلفیستها، وهابیستها و... برای سرکوبگری و خرابکاری در منطقه و ممانعت از رشد جنبش دموکراتیک و انقلابی در مصر نیاز دارد. این است که دست آنها را نه تنها نخواهد بست، بلکه به علت قدرت و نفوذ اجتماعی آنها نیز، قادر به این امر نخواهد بود. به آنها امکان بقاء می دهد، تلاش می کند آنها را به عرصه مبارزات سیاسی بکشاند و مهار کند. ارتش به اخوان المسلمین و... برای ترساندن مردم همیشه نیاز خواهد داشت.

حکومت اسلامی اخوان المسلمین در این دوران کوتاه نشان داد که جریانهای اسلامی نمی توانند دموکرات باشند و آمال مردم را برآورده کنند. نقشی که آنها در مصر ایفاء کردند مقاومت در مقابل انقلاب و مبارزه با پیشرفت محتوم تاریخ بود.

اپوزیسیون مترقی مصر که در انقلاب شرکت کرده بود و از دخالت ارتش و حسنی مبارک مستبد جانش به لبش رسیده بود، گرچه متشکل نبود، ولی با بهره برداری از تجربه ایران حاضر نشد خیابانها را ترک کرده و میدان را در اختیار گروه های دینی بگذارد. این مبارزه برحق البته با دید رضایت غرب و ارتش نیز روبرو بود. نوع سیاست خبررسانی غرب در مورد تحولات مصر گواه این واقعیت است. غرب از نتیجه این تحولات راضی است، ولی از ادامه مبارزه مردم نگران است. یک عامل مهم که نباید در تحولات مصر در قیاس با ایران فراموش کرد، نقش رویزیونیسم و عمال سوسیال امپریالیسم شوروی در ایران بود که نمی توانست به عنوان نقاب "ترقی خواهی" و "ضد امپریالیستی" بیاری اخوان المسلمین بیاید و مبارزه مردم را با همدستی با ارتجاع سیاه سرکوب و تکفیر کند. انقلاب مردم مصر نه سازمان فدائیان خلقِ(اکثریت) خمینی پرست داشت و نه حزب توده ایران اسلام پناه که به عنوان دو چماق و عامل تفرقه در اپوزیسیون دموکراتیک عمل کنند و خوراک تبلیغاتی و حمایت ایدئولوژیک برای فدائیان اسلام مصر فراهم آورند.

پس از به کف گرفتن قدرت از جانب ارتش ده‌ها هزار تن از طرفداران مرسی که اعتراضات را "کودتایی علیه دموکراسی" می‌خوانند، به خیابان‌ها آمده و سوگند یاد کرده‌اند " تا آخر" مقاومت کنند. به گزارش رویترز، تنها روز چهارشنبه حداقل ۲۰۰ نفر در اعتراضات جان خود را از دست دادند. مردان مسلح در این روز در خارج دانشگاه قاهره به روی طرفداران مرسی آتش گشودند.

حال بیکباره مستبدهای نقابدار "دموکرات" شده اند و خواهان استفاده از مزایای دموکراسی هستند. دموکراسی ضد مردمی آنها، دموکراسی دم بریده و سلاحی برای قلع و قمع و تسلط ابدی خود است. وقتی در راس قدرت قرار داشتند، نشان دادند که دموکراسی آنها خون آلود بوده و از نوک چاقو تراوش می کند.

تحولات اخیر مصر در شمال آفریقا و منطقه خاور میانه بسیار موثر است. عربستان سعودی و قطر یک متحد صد در صد خود را از دست داده اند و  وضعیت جدید بهر صورت به نفع شرایط کنونی سوریه است. پشت اردن خالی شده است. هر تحول دموکراتیک در مصر حکومت جدید را به پاسخگوئی در مقابل مردم مجبور خواهد کرد. این حکومت نمی تواند مانند مرسی ملت مصر را به ماجراجوئی سوریه بکشاند تا در آنجا یک حکومت نوع اخوان المسلمین بر سرکار آید. ارتش و آمریکا از تعمیق تحولات و حضور مردم در خیابانها نگرانند. افزایش غرور ملی مردم مصر و پی بردن آنها به قدرت خود، نمی تواند باب طبع ارتش مصر و آمریکا و عربستان سعودی و استبدادهای دینی در منطقه باشد. دیگر استبداد دینی نمی تواند با همان آشکاری سابق در امور داخلی تونس و لیبی دخالت کند. تحولات مصر ضربه محکمی به استبداد دینی حتی نوع ایرانی آن است.

انقلاب مصر پایان نیافته است. میلیونها مردمی که بر ضد استبداد مبارک، امپریالیسم و صهیونیسم، برای بهبود شرایط اقتصادی زندگی خویش به میدان آمده بودند و خلاقیت از خود نشان دادند و سیاسی شدند و به حقوق خویش واقف گشتند، دیگر حاضر نیستند قلدری مستبدها و دیکته امپریالیستها را به راحتی بپذیرند. از این ببعد ارتش تلاش خواهد کرد مردم را به خانه های خود بفرستد، ولی مردم مصر باید از شرایط جدید کنونی استفاده کرده سازمانهای دموکراتیک و ترقیخواهانه خویش را برپا سازند. ایجاد و یا تقویت اتحادیه های کارگری، مبارزه با سانسور و مبارزه با تحدید اجتماعات، مبارزه برای گسترش دموکراسی و آزادی، مبارزه برای تساوی حقوق زن و مرد، بویژه پیوند مبارزه دموکراتیک مردم با جنبش کارگری و... و توجه به مبارزه ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی، عرصه هائی هستند که باید در آنها فعال شده و دموکراسی را تعمیق و پیگیری کرده و خود را برای نبرد بعدی آماده گردانند. مردم مصر باید بیاموزند که تئوری "بد بهتر است یا بدتر" را بدور بیاندازند و با تحلیل از شرایط مشخصی که در مصر بطور عینی پدید آمده است و با توجه به تناسب قوای طبقاتی، خویش را برای تسخیر سنگرهای دیگر و بیشتر و پیشروی برای بسیج مردم، سیاسی کردن و سازماندهی آنها آماده کنند. انقلاب مصر تعمیق می شود و در تمام منطقه تاثیر می گذارد.

 

 حزب کارایران(توفان)

جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۲

 





 

سایت کتابخانه اینترنتی توفان


 

سایت آرشیو نشریات توفان


 

توفان در توییتر


 

توفان در فیسبوک


 

توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی