۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه


 

احمدی نژاد و۸ سال اقتصاد ایران
آیا علل وضعیت اسفناک مردم فقط مربوط به تحریمﻫﺎﻯ اقتصادیست؟

 

در ایران گرانی بیداد می کند. از نظر عقل سالم و از نظر علمی علت گرانی را باید در زمینهﻯ اقتصادی جستجو کرد. کمبود ارزاق عمومی طبیعتاً به افزایش قیمت کالاها منجر می شود و یا بی ارزش شدن پول ارزش کالا را برای مبادله هم وزن، افزایش می دهد. ولی گرانی از نظر اسلامی و یا حکومت اسلامی مانند زلزله است و کار خداست. گرانی جنبهﻯ اقتصادی ندارد و بلای طبیعی است. در مملکتی که به گفتهﻯ امامش "اقتصاد مال خر" است و ما برای اقتصاد و رفاه و آسایش انقلاب نکردیم، وضع بهتر از این نمی شود و بهتر از این هم نمی شود توضیح داد. داوری خدا در مورد یک کشور اسلامی که باید علیﺍلاصول مورد لطف و توجهش باشد، به مردم غضب کرده و برای آزمایش آنها بهای کالاهای ضروری را افزایش داده است. آیتﷲﻫﺎﻯ نادان و مردم فریب دلایل گرانی را در آسمان و نه در زمین جستجو می کنند. به این جهت راه درمان گرانی همان دست به دامان خدا شدن و چند ورد و آیه خواندن است.

روشن است تقویت تولید داخلی یک امر اتفاقی و دلبخواهی و شخصی نیست، مربوط به سیاست عمومی دولتﻫﺎ در عرصهﻯ اقتصادی می شود. این سیاست ربطی به این ندارد که کدام دولت بر مسند قدرت بنشیند. هر دولتی که بر سر کار بیاید باید سیاست تقویت تولید داخلی را به پیش برد. تقویت تولید داخلی کاستن از وابستگیﻫﺎﻯ خارجی است. دولت سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی از 1357 بر سر کار است و در این مدت طولانی به مصداق اقتصاد مال خر است با توجه به این رهنمود راه گشای امام راحل در حل این وابستگی قدم چشمگیری حتی به اعتراف آقای لاریجانی رئیس مجلس اسلامی  برنداشته است، بطوریکه 500 هزار تن برنج وارداتی به ایران وارد می شود. اینکه ما به 500 هزار تن برنج بیشتر از تولید داخلی در سال نیاز داشته ایم، نباید کشف جدیدی باشد و اگر ما سازمان برنامه ریزی اقتصاد می داشتیم که توسط آقای احمدی نژاد منحل شد، باید این معضل را از قبل در دستور کار خود قرار می داد و برایش راه حلی می یافت. رژیم جمهوری اسلامی چند دهه بر سر کار است و تجربه دوران وابستگی اقتصادی ایران به سرمایهﻫﺎﻯ امپریالیستی را در زمان شاه در پشت سر دارد و نمی تواند مدعی شود که نمی دانسته که چکار می کند و چه کار باید بکند و فاقد تجربهﻯ لازم در این عرصه بوده است. این احمدی نژاد نبود که برنامهﺍﻯ برای افزایش و تقویت تولید داخلی نداشته، این رژیم جمهوری اسلامی بوده و هست  که این کارنامهﻯ ورشکسته را ارائه می دهد. آقای لاریجانی و رفسنجانی و کروبی که در رأس قوهﻯ مقننه بودند، می توانستند بودجهﻯ دولتﻫﺎ را که در جهت تقویت تولید داخلی نبوده است، اصلاح کنند، ولی چنین نکردند. کار آنها به مصداق این ضربﺍلمثل است: "کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی".

روشن است که تحریمﻫﺎﻯ غیر قانونی امپریالیستی صدمات فراوانی به اقتصاد ایران زده و می زند و به مردم ایران گرسنگی می دهد و هدفش هم کشتار مردم ایران است، روشن است که این دستورهای غیرقانونی و ضد بشری توسط اوباما امضاء شده و اعمال می شود، ولی اگر در ایران رژیمی بر سر کار بود که به جیبﻫﺎﻯ مافیائی خود فکر نمی کرد و رهبرانش در فکر روز مبادا برای فرار به کانادا نبودند، آنوقت سیاستی در اقتصاد در پیش می گرفت که صدمات امپریالیستﻫﺎ به حداقل برسد و مانع شود که این جنایتکاران مردم ایران را به قتل برسانند. طبیعتاً این تحریمﻫﺎ یک جنایت علیهﻯ بشریت است، ولی رژیم جمهوری اسلامی نمی تواند همهﻯ این مشکلات خود ساخته را به گردن امپریالیستﻫﺎ بیاندازد. سیاست درهای باز برای ورود بی حساب کالاهای خارجی از بنادر مخفی و بدون پرداخت گمرک و عدم پشتیبانی از تولید داخلی و تقویت اقتصاد تک محصولی، به گردن رهبر ایران است، نه به گردن رهبر آمریکا.

رژیم مافیائی حاکم بر ایران یکی از ارکان قدرتش را در تجار بازار دارد که با این رژیم از روز نخست همکاری کرده و در تعیین سیاستﻫﺎﻯ اقتصادی وی نقش داشتهﺍند. بسیاری از این اربابان نفوذ و قدرت و از جمله مافیای پاسداران، در دستگاه دولتی از اسکلهﻫﺎﻯ مخفی و غیر قابل کنترل از جانب دولت، به ایران کالا وارد کرده و صنایع داخلی را به ورشکستگی کشاندهﺍند و داستان غم انگیز قند هفت تپه مسجد سلیمان هنوز فراموش نشده است. این کارخانهﻯ دولتی نمی توانست با محصولات تجار جمهوری اسلامی که با روش مافیائی جنس وارد ایران می کردند، مقابله کند و به ورشکستگی کشید. در بسیاری از عرصهﻫﺎﻯ وارداتی، درآمد نفت به حلقوم تجار هوادار رژیم ریخته می شود تا با ورود کالا، میلیاردها تومان به جیب بزنند و بی رویه کالا و حتی کالاهای لوکس بدرد نخور وارد کنند. مطبوعات خبر می دهند که وزارت صنعت، معدن و تجارت با تصویب هیئت دولت، ثبت سفارش 75 قلم کالا را با عنوان "کالاهای لوکس و غیر ضرور" متوقف کرد. پرسش این است که به چه دلیل این کالاها تا کنون وارد ایران می شده است و چه کسانی از این امر متنفع می شدند؟ بسیاری از تجار ارز دولتی را به مصرف خرید کالا نمی رسانند و بخشی از آنرا یا از کشور خارج کرده و یا در بازار آزاد ارز با قیمتﻫﺎﻯ نجومی می فروشند. نظام مافیائی قادر نیست بر این وضعیت که در ذاتش وجود دارد غلبه کند. البته امپریالیستﻫﺎ حسابی باز کردهﺍند که با تحریم اقتصادی و گرسنگی دادن به مردم و استفاده از نارضائی آنها به یاری ایادی انقلاب مخملی خود که تحت عناوین گوناگون در ایران فعالند زمینهﺍﻯ را فراهم کنند که مکمل سیاست تجاوز آنها به ایران باشد. این امر البته از دید رهبران جمهوری اسلامی پنهان نمانده است.

این ارزیابی رژیم نشان می دهد که آنها ماشین سرکوب و خفقان را بیشتر به کار گرفته و تحریم اقتصادی را وسیلهﻯ سرکوبی مردم قرار می دهند. گرانی و گرسنگی و تهدیدهای جنگی در کنار بی کفایتی و فساد دستگاه حاکمه در ایران منگنهﺍﻯ است که مردم ایران را در آن قرار دادهﺍند تا شیرهﻯ جان آنها را بمکند. برای مبارزه با گرانی، برای مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی و امپریالیسم و صهیونیسم، برای مبارزه و افشاء ایرانیﻫﺎﻯ جاسوس و خودفروخته، باید تنها به مردم ایران تکیه کرد و به اتکاء آنها ایران را آزاد نمود. راه دیگری وجود ندارد.

مخلص کلام اینکه "اقتصاد اسلامی عدالت ورز احمدی نژاد" همان اقتصاد سرمایهاری است که در زرورق، توصیهﻫﺎﻯ بانک جهانی و صندوق بینلمللی پول درقالب نئولیبرالیسم اجرا می شود.احمدی نژاد آن را از رفسنجانی به ارث گرفت و دست و دلبازانه به تعمیق آن پرداخت. آقای روحانی نیز وعده داده است با کوتاه کردن "دست دولت ازاموراقتصادی" کاری کند کارستان! یعنی دزدیدن کامل ته ماندهﻫﺎﻯ سفره مزدبگیران فقیر و کم درآمد جامعه. خدا بده برکت از این همه دست و دلبازی! کارنامه اقتصادی احمدی نژاد کاملاً سیاه و ادامه سیاستﻫﺎﻯ  رفسنجانی و شرکاست و جز این نیز نبوده است.