سرمایه داری و حفظ محیط زیست ناسازگارند
سرمایه داری هرگز به فکر محیط زیست نیست و نمی تواند باشد. زیرا حفظ محیط زیست با هزینه همراه است و این هزینه ها بر روی تعیین بهای کالاها موثر است. افزایش بهای کالا امکان رقابت را از سرمایه دار می گیرد. این است که در تمام ممالکِ سرمایه داری سرمایه داران با حفظ محیط زیست به مبارزه بر می خیزند و مراکز تولیدی خود را به مناطقی در جهان منتقل می کنند که حفظ محیط زیست برای آنها مخارجی نداشته باشد. تمام آب رودخانه های ممالک سرمایه داری غیر قابل شُرب است، زیرا که کشتیها و کارخانجات، تفاله های تولیدی خود را به صورت سِرّی و بعضی اوقات با اطلاع دولت به رودخانه ها و دریاها سرازیر می کنند. کم نبوده اند مواردی که آب دریا، این تفاله ها را به سواحل بازگردانده و دست سرمایه داران رو شده است. آنها از همه امکانات قانونی استفاده می کنند. کارخانه اصلی قراردادی با شرکت کوچک تری برای زدودن و نابودی تفاله هایِ تولید می بندد. از نظر حقوقی مو لای درز این قرار داد نمی رود و در صورت کشفِ تخلف، کارخانه اصلی نمی تواند تحت تعقیب قانونی قرار گیرد. شرکت دوم آنرا به شرکت سومی واگذار می کند که آن شرکت با قبول اساس قرار داد، تعهد می کند که ضایعات و زباله های آلوده را در محل مناسبی با توجه به مقررات نابود سازد. البته مقرراتِ از بین بردن زباله های صنعتی در همه ممالک جهان و یا حتی اروپا و آمریکا نیز یکسان نیست. و این دست شرکت مربوطه را برای سوء استفاده ی دانسته باز می گذارد. این یک سِرّ آشکار و همه دانسته است. این شرکت در یک کشور خارجی، معمولا کشور دنیای سوم و یا حتی اروپائی نظیر آلبانی و یا رومانی و بلغارستان، بوسنی هرزگوین، کوزوو و نظایر آنها، تفاله ها را بدون پوشش حفاظتی در زیر زمین دفن می کنند، تا دست کسی به آنها نرسد. از آنجا که این تفاله ها سمی هستند تمام منطقه، زمین و هوا را آلوده می کنند. ما فقط وقتی از فاجعه مطلع می شویم که هزاران نفر در اثر وقوع آن کشته، علیل و یا مسموم شده اند. آمریکائی ها گریبان خود را از دست تفاله های اتمی با تبدیل آنها به گلوله های ساخته شده از فلزات آلوده به اورانیوم رقیق شده، و استفاده از آنها در جنگهای منطقه ای، خلاص می کنند. از این گلوله های اورانیومی در تجاوز به عراق و یوگسلاوی استفاده کردند و تمام منطقه، از جمله ایران را جنایتکارانه مسموم نمودند. غبار آن هم اکنون شهرهای جنوب ایران را فرا گرفته است و آمار بیماری سرطان را در میان مردم خوزستان افزایش داده است. بسیاری از شرکتهای اروپائی بعد از "آزادی" آلبانی فورا با حمایت اجیرانِ در قدرت، کشور آلبانی را به زباله دان مواد مسموم و آلوده اروپائی ها بدل ساختند. مجله آلمانی اشپیگل در تاریخ 13/01/2014 نوشت که ده ها سال سازمان مافیائی "کامورا" زباله های اتمی را در جنوب ایتالیا در شهر "ناپل"(Neapel) دفن می کرده اند. کامیونها مملو از تفاله های اتمی از آلمان "دموکرات" و هوادار "حفظ محیط زیست" به جنوب ایتالیا رهسپار می شدند و در آنجا زباله های اتمی را با یاری سازمانهای مافیائی و با اطلاع تحویل دهندگان آلمانی که امروز خود را به تجاهل می زنند که گویا از این امر بی اطلاع بوده اند، پنهان می کردند. سازمان مافیائی "کامورا" با سیاستمداران ایتالیائی و شرکتهای آلمانی همکاری می کرده است و با احتمال بسیار زیاد مسئولان اداری آلمان نیز که در زمینه کاوش، پیگرد و دقت، توانائی های ویژه دارند، از این همکاری اطلاع داشته اند. در اثر این جنایت هولناک صدها کودک ایتالیائی جان داده اند. تعداد مبتلایان به بیماری سرطان به نحو سرسام آوری در ناپل افزایش یافته است. این حقایق منتشر شده، محصول اعترافات یکی از رهبران مافیا بنام آقای "کارمینِ شیاونِ" (Carmine Shiavone) می باشد که در زندان بسر می برد و در دادگاهی علنی به این حقایق اعتراف کرده است. تا زمانیکه مردم و مادران کودکان به قتل رسیده و مبتلا به سرطان برای اعتراض و رسیدگی به خیابانها نریخته بودند همه دستگاه دولتی و رسانه های گروهی از توسعه ی دامنه پخش این خبر جلو می گرفتند. در آلمان هنوز هم از دامنه پخش وسیع آن که به ضرر شرکتهای آلمانی است، جلو می گیرند.
در قرارداد تجارت جهانی، کشورهای عضو تقبل می کنند که قوانین مربوط به محیط زیست را در مورد سرمایه داران خارجی مورد استفاده قرار نداده، بلکه برای آنها استثناء قایل شوند. توگوئی محیط زیست را می شود از نظر جغرافیائی و حقوقی ازهم تفکیک کرد.
به سرنوشت استخراج نفت نیجریه توجه کنید. شرکت نفتی شِل تمام منطقه نفتی در نیجریه را به لجنزار بدل کرده و ده ها هزار کیلومتر مربع را غیر مسکونی ساخته است و هنوز هم به کارش ادامه می دهد. در سوریه سرمایه داران به تروریستها گازهای سمی می دهند تا از آنها برای مقاصد سیاسی سرمایه داران و ممالک امپریالیستی استفاده کنند و اهمیتی هم نمی دهند که این گازهای سمی محیط زیست را آلوده می کند. اسرائیل و آمریکا در فلوجه، نوار غزه و تجاوز به لبنان از گازهای فسفر استفاده کردند و هنوز هم می کنند. در ویتنام به اندازه تمام جنگ جهانی اول بر سر مردم ویتنام بمب شیمیائی ریختند تا مزارع و درختها از بین برود و مردم از گرسنگی بمیرند. همین کار را در کامبوج کردند و تمام مزارع کامبوج را به صورت گورستان در آوردند و دهقانان کامبوجی را بی خانمان گرداندند و به گرسنگی محکوم کردند تا بعد از خروج آمریکائیها زمینهای سوخته باقی بماند. به بنگالدش، به هندوستان، به پاکستان نگاه کنید تا ببینید چگونه میلیونها لیتر مواد رنگی و شیمیائی که برای رنگرزی در صنایع نساجی بکار می رود به قعر زمین فرو کرده و یا به رودخانه ها می ریزند تا آلوده کردن محیط زیست از دیده پنهان بماند. همه این جنایات که در اروپا ریاکارانه محکوم شده است و قابل اجرا نیست، در ممالکِ کارگرانِ ارزان عملی می گردد و وجدان بورژواها به مصداق از دل برود هر آنکه از دیده برفت، ناراحت نیست. در اروپا بعد از رو شدن این جنایات، سرمایه داران با دستکشهای سفید و ابریشمی، بنیادهای کمک به آسیب دیدگان درست کرده و وعده می دهند که از دیروز وضع را بهتر کنند. در رسانه های گروهی به تبلیغات مثبت برای شرکتِ خود و بشر دوستی خود می پردازند و کارشان را با سرعت بیشتر تا از رقیب عقب نیفتند، ادامه می دهند. در واقع این اقدامات الزاما از بد طینتی سرمایه داران نیز نیست، چه بسا به این جنایات با وجدان ناراحت دست می زنند و برای راحتی وجدان خویش، این طرف و آنطرف نیز به بذل و بخشش اقدام می کنند. سخن بر سر سرمایه داران مشخص نیست، بر سر تمامیت سامان سرمایه داری است. در اینجا ما با سازوکاری روبرو هستیم که در درون خود، خودکار عمل می کند و کل سامان سرمایه داری بر آن استوار است و به آن سمت کشیده می شود. ما با قانونمندی و نه با اتفاق روبرو هستیم. آنها جبرِ رقابت با رقیب را که در ماهیت رژیم سرمایه داری است، با خود حمل می کنند و اصل رقابت برچیده نشده است. اصل کسب سود حداکثر به قوت خویش باقی است و سرمایه دار که در این مسیر قرار گرفت، راه دیگری ندارد جز اینکه در بستر همین آب شنا کند. این سامان با این انگیزه نمی تواند خواهان بهبود محیط زیست باشد. حفظ محیط زیست با سامان سرمایه داری در تناقض است. این است که احزاب سبز در ممالک اروپائی، مردم را به گمراهی می برند. آنها مانع می شوند تا توده های مردم درک کنند که برای حفظ محیط زیست باید با نظام سرمایه داری مبارزه کرد. آنها مبارزه برای محیط زیست را امری قائم بذات و برای خود، بدون مبارزه علیه سرمایه داری جا می زنند و این گمراه کردن مردم است. این احزاب بیشتر لابی های شرکتهای بزرگ سرمایه داری برای فنآوری مربوط به انرژی جایگزین هستند که تا همین چندی پیش سهامشان در بازار بورسهای اروپا و آمریکا روزانه ترقی می کرد.
سرمایه داری برای کسب حداکثر سود به جان انساها اهمیت نمی دهد. میلیونها زحمتکش را در بدترین شرایط به تولید مجبور می کند. در آفریقا برای چپاول معادن آفریقا مزدورا ن مسلح را بالای سر کارگران قرار می دهد که در آلوده ترین وضعیت، سلامتی خویش را برای تولید و افزایش ثروت سرمایه داران به خطر می اندازند. هنوز خاطره رویدادهای جنایات سفیدپوستان در آفریقای جنوبی، کنگو، زیمباوه، ساحل عاج، بورکینافاسو، کنیا، زامبیا، آفریقای مرکزی، سودان، کنگو و... از بین نرفته است و هنوز هم ادامه دارد. آنها تازه بیاد دوران استعمار کهن در قرن نوزدهم افتاده و می خواهند تاریخ را به عقب برگردانند. آنها بی محابا به مصداق بعد از مرگ من چه دریا چه سراب، معادن را غارت می کنند و مواد اولیه ایکه باید برای نسلهای بعد نیز باقی بماند، با تولید اضافی و جنایتکارانه به هدر می دهند. هر جا، پای لشگر شرکتهای سرمایه داری باز شد، تنها زمین سوخته باقی می ماند و آنوقت چگونه می شود از سرمایه داری انتظار داشت تا محیط زیست را از گزند سود جوئی محافظت کند. سرمایه داری خودش بزرگترین گزنده و آلوده کننده محیط زیست است.
آنوقت همین سرمایه داران و دولِ آنها، کنفرانسها می گذارند، نمایشات ترتیب می دهند تا به حمایت از حفظ محیط زیست تظاهر کنند و به رقابت با یکدیگر بپردازند. حزب کار ایران(توفان) در کنگره چهارم خود در مورد ماهیت مانورهای امپریالیستی که چگونه و با چه روشهای جدیدی به غارت و عوامفریبی و چاپیدن ممالک زیر سلطه هستند، نظر داده است که ما توجه خوانندگان را به آن سند رجوع می دهیم.
تنها سوسیالیسم است که با یک سیاست برنامه ریزی شده در تولید، با صرفه جوئی و مسئولیت نسبت به ذخایر و ثروتهای زیرزمینی در جهان، که متعلق به همه انسانهای روی زمین است، می تواند در یک حکومت جهانیِ بدونِ مرز، از محیط زیست حفاظت کند.
تبلیغات حفظ محیط زیست در دست سرمایه داری امپریالیستی، با هدف حفظ محیط زیست صورت نمی گیرد، زیرا این امر مغایر ماهیت منافع نظام سرمایه داری است. هدف آنها در این عرصه یکی فروش کالاهائی است که به این منظور تولید کرده و برای آن بازار جستجو می کنند و می خواهند از این طریق زمینه های نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را در سایر ممالک بیایند و دیگری ممانعت از تحول، تکامل و پیشرفت سایر کشورها با چماق حفظ محیط زیست است. آنها می خواهند مانع شوند تا سایر ممالک نیز با صنعتی کردن، پژوهش و پیشروی در امر تولید، به سطح آنها برسند. آنها دشمنی و منافع امپریالیستی خویش را با این ممالک، در پشت نقاب حمایت از محیط زیست پنهان می کنند. بزعم آنها، هندوستان و برزیل حق ندارند محیط زیست را "آلوده" کنند، ولی آلمان و فرانسه و... از "حق طبیعی خویش" برای آلوده کردن محیط زیست استفاده کرده اند و می کنند. ممالک امپریالیستی با غارت جهان و آلوده کردن سراسر جهان به حدی از فنآوری و پیشرفت دست پیدا کرده اند که برای حفظ آن، نیاز به مبارزه با رقیب را حس می کنند و نمی خواهند اجازه دهند سایرین نیز به همان دستآوردهائی برسند که آنها با تخریب محیط زیست رسیده اند و مالاً رفاه و آسایش آنها مورد تهدید قرار گیرد. آنها منابع و ثروتهای جهان را تنها برای خودشان می خواهند، و گناه آلوده شدن محیط زیست را حالا به گردن ممالک "دنیای سوم" و یا ممالک در حال توسعه و یا کمتر پیشرفته در قیاس با امپریالیستها می اندازند. بیکباره چین و روسیه گناهکار قلمداد می شوند. بیکباره ایران است که با ساختن نیروگاه هسته ای قصد دارد محیط زیست را آلوده کند. با این تبلیغات وسیع، امپریالیستها زمینه های فکری و شستشوی مغزی افکار عمومی را برای پیشبرد نیات شوم خود فراهم می کنند. هستند پاره ای سازمانها آشفته فکر ایرانی که خودشان را "چپ" جا می زنند و متاسفانه با این موج تبلیغات امپریالیستی همراه هستند. همه آنها دشمن دستیابی کشور ایران به فنآوری انرژی هسته ای هستند. نوکری بیگانه و وابستگی به دشمنان بشریت و غارتگران جهانی برای آنها با ارزشتر است. آنها در این زمینه از بورژوازی ایران نیز عقب مانده ترند. آنها از خیانت حکومت جمهوری اسلامی در امر انرژی هسته ای و توافقنامه ژنو اظهار مسرت کرده اند و این خیانت ملی را پیروزی ایران جا زده اند. این سیاست نیز بخشی از سیاست عمومی امپریالیستها برای هموار کردن راه انصراف از پیشرفت مردم ایران است. امپریالیستها باید در ایران اپوزیسیونی نیز ایجاد کنند که مخالف استفاده از انرژی هسته ای باشد. اپوزیسیون رنگارنگی که بخشی از آنها با استناد به حفظ محیط زیست و پاره ای دیگر با استناد به ذخایر نفت و گاز به مخالفت با انرژی هسته ای، به حمایت از معاهده ژنو بپردازند. وضع آن بخش از اپوزیسیون ایران که مدعی بود با بمب اتمی ایران، یعنی در واقع بمب اتمی موهومی که امپریالیسم و صهیونیسم در تبلیغات خود علیه ایران، مورد استناد قرار می دادند، مخالف است و به این بهانه مخالف استفاده از انرژی هسته ای برای نسلهای آینده ایران بود، از همه خنده دار تر است. آنها که فاقد هر گونه اصولیت هستند هم در گذشته با استفاده از انرژی هسته ای مخالف بودند و خواستهای امپریالیسم و صهیونیسم را برآورده می کردند و هم بعد از انصراف جمهوری اسلامی از این خواست ملی با معاهده ژنو مخالفند. اساسا معلوم نیست دلایل مخالفت آنها و حرف حسابشان چیست؟ آنها خرابکاری را با سیاستی دوراندیشانه ای که باید راهنمای جامعه و مردم آن باشد عوضی گرفته اند و بیهوده می پندارند که نیهیلیسم پوچ و سیاست نفی و انکار را می توانند به عنوان نظریات انقلابی به فروش برسانند.
بر گرفته از توفان شماره 169 فروردین ماه 1393 آوریل سال 2014، ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی