۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه


نظری بر جنبش کارگری - اعتراضی در شرایط تعمیق بحران سرمایهﺪاری

 

امروزه افکار عمومی بشری و کلیهﻯ اخبار و گزارشات رسانهﻫﺎﻯ جمعی روی دو مسئله، روی دو معضل جدی، که آینده و بود و نبود نظام سرمایهﺪاری را رقم خواهند زد، تمرکز یافته است:

اولی ــ بحران ساختاری رو به تعمیق نظام سرمایهﺪاری ــ امپریالیستی جهانی؛ دومی و به تبع آن، جنگﻫﺎ، تهاجمات و تجاوزات یکی بعد از دیگری امپریالیسم جهانی در شکل و هیبت تروریستی به خلقﻫﺎ و کشورهای مختلف جهان.

این، یک امر قانونمند و طبیعی است که بحران مالی ــ اقتصادی سرمایهﺪاری نمی توانست و نمی تواند فقط در همین عرصه، محدود بماند و عرصهﻫﺎﻯ دیگر نظام را فرا نگیرد. ساختار مالی ــ اقتصادی اروپا و آمریکا در گرداب رکود عمیقی گرفتار آمده است. طبق آخرین اخبار و گزارشﻫﺎﻯ آماری؛ یورواستات، از ماه آوریل تا ژوئن سال جاری، رشد اقتصادی ۱۷ کشور ناحیهﻯ پولی یورو و به طورکلی، همهﻯ ۲۷ کشور عضو شورای اروپا به کمتر از ۲/۰ درصد سقوط کرده است. اقتصاد آمریکا نیز که به ادعای بانک جهانی، به عبارت دیگر، انبار پول سارقان بینﺍلمللی، بزرگ ترین اقتصاد جهان شمرده می شود، میزان رشد تقریباً مشابهی را نشان می دهد. برآوردهای مقدماتی از ادامهﻯ سیر نزولی رشد اقتصادی پیشرفته ترین کشورهای سرمایهﺪاری جهان در ماهﻫﺎ و سالﻫﺎﻯ آتی خبر می دهد. میزان بدهی خارجی آمریکا از ۱۵ تریلیون دلار و آلمان از ۲ و نیم تریلیون دلار فراتر رفته، اقتصاد فرانسه در طول ۹ ماه گذشته، حتی کمترین میزان رشد را نشان می دهد. همهﻯ اینها پیامدهای بسیار مخربی برای جامعه، نه تنها در حوزهﻯ کشورهای امپریالیستی، بلکه، در سراسر جهان به ارمغان آورده است. بیکاری و فقر عمومی فراگیر شده و دائماً رو به فزونی می رود. در آمریکا تنها در اثر کسری تراز بازرگانی این کشور با چین، ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار فرصت شغلی از بین رفته است. شاخص بیکاری در آلمان، بزرگ ترین اقتصاد اروپا و ایالات متحده آمریکا از مرز ۱۲ درصد گذشته است. رشد دم افزون بیکاری در دیگر کشورهای سرمایهﺪاری پیشرفته، مثل انگلستان، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا از این هم وخیم تر است. بیکاری در کشورهای کمتر توسعه یافتهﻯ اروپائی مثل یونان، پرتقال، ایرلند و حتی ایتالیا که همگی در آستانهﻯ ورشکستگی کامل قرار گرفتهﺍند، با چشم پوشی بر عدم انطباق آمارهای رسمی با واقعیتﻫﺎﻯ موجود، بالای ۲۵ درصد را نشان می دهد. بیش از نیمی از جوانان این کشورها جویای کارند. بیکاری در بخش شرقی اروپا، جنبهﻯ عمومی دارد و بدون احتساب مشاغل کاذبی مانند دستفروشی و فروشندگان دوره گرد، به بالاتر از ۶۰ درصد می رسد. به همین سبب هم، هیچ ارگانی خود را ملزم به ارائهﻯ آمار حتی ساختگی نمی داند. افزایش بیکاری، هیچ مفهوم دیگری جز افزایش فقر و کاهش مصرف کننده و تعمیق بحران ندارد.

در چنین شرایطی، که مدیران و گردانندگان نظام در چنگال بحرانﻫﺎﻯ شدید سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اخلاقی گرفتار آمدهﺍند، به رغم اجلاسﻫﺎ، دیدارها و گفتگوهای مستمر، قادر به تدوین هیچ برنامهﻯ راهبردی نیستند. دروغ، کلاشی، کلاهبرداریﻫﺎﻯ لومپنانه و زورگیری به سیاست رسمی دولتﻫﺎ و مدیریت نظام مبدل شده است. آنها با پیروی از تزکودکانه "امروز را به فردا برسانیم تا ببینیم چه می شود"، ندانم کاری و ناتوانی خود و نظام را به نمایش می گذارند. اندوختهﻫﺎﻯ ملی کشورها در خزانهﻫﺎﻯ دولتی را دو دستی به بانکﻫﺎ و انبارهای پول سرمایهﺪاران تقدیم کردند؛ هزاران مؤسسه و مرکز کار و تولید را به تعطیلی کشاندند و صدها هزار شاغلین آنها را به صفوف اردوی عظیم بیکاران روانه ساختند؛ به بهانهﻯ افزایش سن بازنشستگی، حقوق و مستمری بازنشستگان را به نفع بانکﮬﺎ مصادره کردند؛ حقوق و دستمزد شاغلان را تا حد ممکن پائین آوردند؛ تحت عنوان "ریاضت اقتصادی" دستاوردهای مبارزه و پیکار تاریخی کارگران و زحمتکشان در عرصهﻯ خدماتی اجتماعی و دیگر عرصهﻫﺎﻯ زندگی را یکی بعد از دیگری پس گرفتند. هزینهﻯ تحصیل در مدارس و دانشگاهﻫﺎ را دو تا سه برابر افزایش دادند، تا از ورشکستگی نظام بانکی جلوگیری کنند... با این وجود، چون چارهﻯ کار را نیافتند و گرهی از انبوه معضلات و مشکلات اجتماعی باز نشد، سیاست کهنهﻯ جنگ و تجاوز علیهﻯ دیگر کشورها را به منظور فعال سازی بازار اسلحه و یغمای ثروتﻫﺎﻯ ملی آنها در پیش گرفتند، اما راه خروج از بحران همچنان بسته ماند و سیر سعودی رکود و تنزل اقتصادی ماهﮬﺎﻯ اخیر نشان می دهند، که نظام سرمایهﺪاری جهانی هر چه بیشتر در باتلاق فرو می رود و موجب تشدید فقر، محرومیت و تباهی در جامعه و افزایش شدید فساد، رشوه خواری و خودسری در میان سران نظام گردیده است.

بدین ترتیب، پوسیدگی و کراهت نظام سرمایهﺪاری بیش از پیش آشکار شده و گورکنان آن وارد میدان کارزار نهائی شدهﺍند. دیگر کمتر کسی تردید می کند که هر دقیقه ادامهﻯ حیات سرمایهﺪاری به بهای خون هزارــ هزار انسان، به بهای استثمار و بردگی هر چه بربرمنشانه تر انسان تمام می شود.

هم از این رو، کارگران و زحمتکشان همهﻯ عرصهﮬﺎﻯ فکری و دستی، این تولیدگران تمام نعمات و نیازهای مادی، فکری و معنوی انسان با شناخت و درک واقعیتﮬﺎﻯ ناهنجاری که نظام سرمایهﺪاری بر جهان تحمیل کرده است، امروز دیگر به نبردی پایانی، به رزمی سرنوشت ساز با نظم موجود برخاستهﺍند. آنها به موازات مبارزه علیهﻯ جنگﮬﺎ و تجاوزات امپریالیستی ــ استعماری و دفاع از صلح و امنیت جهانی، برای احقاق حقوق انسانی خویش و برای تأمین آیندهﻯ مطمئن خود و نسلﮬﺎﻯ آیندهﻯ بشری، به اعتصابات و اعتراضات گسترده دست زدهﺍند. هم اکنون تقریباً تمام کشورهای جهان، اعتراضات و اعتصابات میلیونﮬﺎ انسان کار و زحمت را شاهد است. امواج عظیم اعتراضات و اعتصابات تودهﺍﻯ، درست بنیان و شالودهﻯ فرسودهﻯ نظام حاکم را هدف گرفته است. بر شماری حتی فهرست وار همهﻯ اعتراضات، اعتصابات کارگری، گروهﮬﺎﻯ صنفی و سندیکائی گرچه خارج از حد ظرفیت این نوشتار است، ولی ذکر شماری از آنها، تصویر زنده و ملموسی از مبارزات تودهﮬﺎﻯ عظیم کار و زحمت را در مبارزه علیهﻯ نظام سرمایهﺪاری به نمایش خواهد گذاشت.

طی همین ۹ ماه گذشته سال جاری میلادی، جهان شاهد اعتصابات و اعتراضات گستردهﻯ کارکنان و شاغلان بخشﮬﺎﻯ مختلف تولیدی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی بوده است. از میان آنها، می توان به تجمعات اعتراضی و اعتصابات در پالایشگاه نفت آبادان، پتروشیمی، ساختمانی، دانشگاهﮬﺎ و مؤسسات آموزشی و به فقدان امنیت شغلی، تعویق در پرداخت دستمزدها، افزایش قیمت مسکن و هزینهﻯ سبد غذائی خانوارهای کارگری، در مخالفت با دستگیری فعالان سیاسی، کارگری، دانشجوئی و زنان در ایران؛ فعالان ضد سرمایهﺪاری در فرانکفورت؛ کارکنان فرودگاهﮬﺎ و بخش هواپیمائی در بسیاری از کشورها از جمله در فرانکفورت آلمان؛ اجتماع فعالان ضد سرمایهﺪاری موسوم به "اشغال فرانکفورت" در نزدیکی ساختمان بانک مرکزی اروپا و جنبش ۹۹ درصدیﮬﺎﻯ مشهور به "اشغال وال استریت" در آمریکا؛ اعتصاب و تظاهرات دانشجویان کانادا؛ اعتصاب پزشکان و شاغلان بهداشت و تندرستی و کارکنان راه آهن پرتقال؛ اعتصاب آتش نشانان، رفتگران مترو و رانندگان اتوبوس در لندن در هنگام مسابقات المپیک لندن؛ اعتصاب ۱۱ هزار معلم در استرالیا؛ اعتصاب گستردهﻯ کارکنان بخش خدمات عامﺍلمنفعه در آمریکا با شرکت ۱۸۰ هزار نفر؛ اعتراض تقریباً همه روزهﻯ مردم کرهﻯ جنوبی علیهﻯ دولت سرمایهﺪاری و انعقاد قراردادهای اسارت بار آن با آمریکا؛ اعتراض میلیونﮬﺎ فقیر علیهﻯ مشتی میلیاردر در هنگ کنگ؛ اعتصاب بیش از ۵ هزار نفر از معلمان در اردن؛ اعتصاب ۲۵۰۰ نفر از کارکنان متروی بوئنس آیرس، پایتخت آرژانتین؛ تظاهرات کارگران و کارکنان معادن شیلی؛ تظاهرات، اعتصابات و اعتراضات تقریباً همه روزهﻯ اقشار مختلف مردم یونان، ایتالیا، اسپانیا، از جمله، شرکت یک و نیم میلیون نفر از مردم اسپانیا در ۸۰ شهر این کشور در اعتراضات علیهﻯ سیاست "ریاضت اقتصادی" دولت؛ ادامهﻯ اعتصاب معدن کاران اسپانیا و بستن همهﻯ راهﮬﺎ به شمال کشور و هم چنین، اعتراض کارکنان راه آهن اسپانیا به خصوصی سازی راه آهن که در صورت اجرای آن، ۱۰۰ هزار نفر از کارکنان آن از کار بیکار خواهند شد؛ اعتصاب معدن کاران آفریقای جنوبی که در اثر دخالت خشن پلیس، ۳۴ تن از آنان کشته و بیش از ۸۰ نفر زخمی شدند.

اگر چه همین موارد ذکر شده تمام ابعاد خیزشﮬﺎﻯ انقلابی علیهﻯ نظام سرمایهﺪاری را نشان نمی دهد، ولی گواه انکار ناپذیر وخامت هر چه بیشتر اوضاع مالی ــ اقتصادی نظام سرمایهﺪاری در مقیاس جهانی و نشاندهندهﻯ عزم راسخ تودهﮬﺎﻯ کار و زحمت برای به زیر کشیدن آن است. این اوضاع و احوال شکی نیست که از یک سو، تشدید تنشها و تشنجات، تلاطمات و مناقشات سیاسی و تشتت فکری در بین مبارزان را در پی خواهد داشت و از دیگر سوی، دولتﮬﺎ را به تنگ تر کردن فضای پلیسی ــ امنیتی جامعه و تشدید سرکوب مبارزان وادار خواهد ساخت، ولی این هم از هم اکنون روشن است که کارگران و زحمتکشان متشکل در حزب طبقهﻯ کارگر، با مبارزه و پیکار آگاهانه، از میدان این رزم سرنوشت ساز پیروز بیرون خواهند آمد، زنجیرهای استثمار و بردگی را از دست و پای خود خواهند گسست و دفتر عمر سرمایهﺪاری را برای همیشه خواهند بست.