۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه


گشت و گذاری در فیسبوک

 

پاسخ کوتاه به دو پرسش کوتاه

جنگ از هردو طرف محکوم است!

 

آیا فکر نمی کنید که سیاست صحیح این باشد که هردو طرف جنگ را باید محکوم کرد، یعنی هم رژیم بشار اسد که انقلاب مردم را سرکوب می کند و هم امپریالیستﮬﺎ را؟

پاسخ: آنچه در سوریه جریان دارد جنگ تودهﮬﺎﻯ محروم سوریه، جنگی انقلابی که برای استقرار آزادی ، دموکراسی و حفظ استقلال کشور باشد، نیست.این تجاوز آشکار امپریالیسم آمریکا و نوکرانش نظیر ممالک عربی و ترکیه با همدستی سازمان تروریستی و قرون وسطائی القاعده برای سرنگونی رژیم مستقل سوریه و برپائی رژیم گماشتهﺍﻯ نظیررژیمﮬﺎﻯ عراق و لیبی و افغانستان است. یعنی رژیمی به مراتب ارتجاعی تر از رژیم سکولار بشاراسد. امپریالیستﮬﺎ می خواهند سوریه را تکه پاره کنند و شرایطی مثل لیبی را بر مردم تحمیل نمایند. همهﻯ این تقلاها و کوششﮬﺎﻯ ضد بشری برای تأمین منافع امپریالیست آمریکا در منطقه است.دراینجا باید تضاد فرعی و اصلی را ازهم تمیز داد و تمرکز را بر افشای متجاوزین قرار داد.مسبب اصلی اوضاع کنونی امپریالیست آمریکاست و همهﻯ اسناد منتشره از این سخن می گویند. بخش بزرگی و یا اکثریت مردم سوریه به شدت مخالف تجاوز نظامی به کشورشان هستند و رژیم بعث بشار اسد را به آلترناتیوهای مخوف کنونی به رهبری "ارتش آزاد سوریه ترجیح می دهند، بخش کوچکی هم در یکی دو شهر با رژیم مخالفند و با موج همراه شدند و یا گروهی از آنها فریب خوردند و در دام مرتجعیین افتادند. در اینجا شعار "نه به این و نه به آن، نه قم خوبه و نه کاشون و لعنت به هردوتاشون " کارساز نیست ،ظاهراً شعار مستقل و رادیکالیست اما عملاً به نفع امپریالیسم و نیروهای ارتجاعی و نقض حق حاکمیت ملی سوریه تمام می شود، همان طور که در عراق و لیبی و افغانستان شد.... باید ضمن محکوم کردن تجاوز و توطئه علیهﻯ سوریه، سرنگونی رژیم و هر تغییر و تحول سیاسی را وظیفهﻯ داخلی مردم سوریه تبلیغ کنیم.کشتار مردم بیگناه به گردن متجاوزین بی وجدان است و آنها که فریب این توطئه را خورده و یا می خورند،قربانی نادانی خود شدهﺍند.

 

* * * *

انتقام شخصی یا انتقام طبقاتی

 

من فکر می کنم هر رژیمی درایران روی کار بیاید بهتر از این رژیم اسلامیست .این رژیم نزدیک ترین و عزیزترین بستگان مرا کشت و سرنگونی رژیم توسط هر کسی صورت گیرد روز جشن من است.

 

پاسخ: مبارزهﻯ سیاسی، مبارزهﺍﻯ برای تصفیه حساب شخصی و دل خنک کردن نیست، بلکه مبارزهﺍﻯ آگاهانه برای تصفیه حساب طبقاتی است.مبارزهﺍﻯ که بر کین و انتقام گیری شخصی استوار باشد فرجامی جز یأس و سرخوردگی در بر نخواهد داشت، بیراهه است. نمی توان به خاطر نفرت از رژیم ارتجاعی صدام حسین از تجاوز نظامی به عراق دفاع نمود و جام شراب را به سلامتی اعدام صدام حسین توسط آمریکا سرکشید و دخالت اجانب در امور داخلی کشور را تائید نمود. آنها که چنین کردهﺍند از مسیر مبارزهﻯ اصولی خارج شده، به آلت دست زورمندان جدید تبدیل شدهﺍند. عین همین مسئله در مورد ما ایرانیﮬﺎ صدق می کند. کسانی که به خاطر نفرت به حقشان نسبت به رژیم منفور اسلامی در مقابل تحریم جنایتکارانهﻯ اقتصادی و تجاوز نظامی به ایران حساسیت نشان نمی دهند و حتی مشوق دستگیری سران رژیم ایران توسط آمریکا و اعدام آنها هستند، درک درستی از مبارزهﻯ سیاسی ندارند . اینان فقط برای خنک شدن دلشان با رژیم مخالفت میکنند و نه برای استقرار یک نظام دمکراتیک و عادلانهﻯ اجتماعی. بیان این که فقط این رژیم تبهکار برود تا دلم خنک شود اشتباه محض و جز ارضای آتش خشم شخصی نتیجهﻯ دیگری نخواهدداشت، بی سرانجام است. رژیمﮬﺎﻯ لیبی، و طالبان و بعث عراق توسط آمریکا و متحدینش سرنگون شدند اما نه آزادی دراین کشورها برقرار شد و نه استقلال، بلکه برعکس وضع مردم هزاربار وخیم تر،تاریک تر و مصیبت بارتر از گذشته شده است. دخالت بیگانگان درامور داخلی کشور ما ایران  به معنای نقض حق تعیین سرنوشت مردم ایران به دست خودشان است و این امر نمی تواند مورد پذیرش هیچ ملت آگاه و مستقلی باشد. عزیزان ما که توسط رژیم اسلامی تیرباران شدند برای تحقق آرمان انسانی و حقوق دموکراتیک ملت ایران، به ویژه کارگران و زحمتکشان جانباختند نه برای زندگی شخصی خودشان و یا اختلاف شخصی با ملاها. از این رو باید از برخوردهای هیجانی و احساسی و شخصی پرهیز نمود و مبارزهﻯ سیاسی و طبقاتی سنجیده و هدفمند و آگاهانهﺍﻯ را برای تحقق آرمانﮬﺎﻯ عزیزان جانباخته مان یعنی استقرار آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی پیش  بریم. راهی جز این راه برای تحقق آرزوها و آمال مردم ایران میسر نیست. هر راه دیگری بیراهه است. روز جشن ملت ایران روزی است که آگاهانه و متشکل رژیم را با دستان پرتوان خود و با کمترین خسارت مالی و جانی سرنگون کند، چنین روزی آرزوی همهﻯ ایرانیان آزاده، مستقل و ضد امپریالیست و ضد اجنبی است. به امید چنین روزی!